فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۸۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
درس آمار در میان دانشجویان رشته ی روان شناسی جزء اضطراب آورترین درس های دانشگاهی محسوب می شود. این اضطراب اثرات منفی بر عملکرد دانشجویان در درس آمار می گذارد. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه ی بین نیاز های اساسی روان شناختی و اضطراب آمار بود. بدین منظور یک نمونه ی ۳۵۰ نفری از دانشجویان رشته ی روان شناسی دانشگاه بین الملل امام خمینی (ره)، دانشگاه پیام نور و دانشگاه تربیت معلم استان قزوین به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق شامل پرسش نامه اضطراب آمار مورگان و مقیاس ارضای نیازهای اساسی روان شناختی جوهانسون و فینی بود. روایی پرسش نامه ها با استفاده از روش تحلیل عامل و پایایی آن ها به روش آلفای کرونباخ احراز گردید. یافته های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل هم بستگی بنیادی نشان داد، ابعاد نیاز های اساسی روان شناختی رابطه ی معناداری با میزان اضطراب آمار و عملکرد آمار دارند. هم چنین نتایج تحلیل کانونی یک مجموعه ی معنادار بین نیاز های اساسی روان شناختی و اضطراب آمار را نشان داد. درمجموعه ی اول ابعاد نیاز به خودمختاری، شایستگی و پیوندجویی، رابطه ی منفی و معناداری با اضطراب آمار و رابطه ی مثبت و معناداری با عملکرد در آمار داشتند. درمجموع، با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت، آن دسته از دانشجویان روان شناسی که احساس شایستگی، پیوندجویی و خودمختاری بیش تری دارند، میزان اضطراب آمار کمتر و عملکرد بهتری تجربه می کنند. در پایان نتایج به تفصیل مورد تبیین قرار گرفت.
بررسی رابطه علّی رویکردهای یادگیری با عملکرد ریاضی با میانجیگری علاقه و مشغولیت رفتاری
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، آزمون رابطه علّی رویکردهای یادگیری با عملکرد ریاضی با میانجیگری علاقه و مشغولیت رفتاری بود. به این منظور 287 نفر از دانش آموزان دختر و پسر رشته های تجربی، ریاضی و انسانی دبیرستان های شهر مسجدسلیمان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. سپس، مقیاس مشغولیت دانش آموزان در ریاضیات را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که تمامی مسیرهای مستقیم آن به جز مسیر رویکرد سطحی به مشغولیت رفتاری در ریاضی، معنی دار شدند. بر اساس نتایج این پژوهش نشان داد که رویکرد سطحی به یادگیری ریاضی یعنی حفظ مطالب و فرمول های ریاضی به جای درک و فهم قوانین زیربنایی آن با علاقه و عملکرد ریاضی رابطه منفی دارد، در حالی که رویکرد عمیق اثر مثبتی بر علاقه و مشغولیت رفتاری در ریاضی می گذارد.
ارائه مدل علی روابط نیاز به شناخت و درگیری شناختی با نقش واسطه ای اهداف پیشرفت و هیجانات تحصیلی (موردی از دانشجویان دوره های مجازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی روابط نیاز به شناخت و درگیری شناختی با توجه به نقش واسطه ای اهداف پیشرفت و هیجانات تحصیلی در میان دانشجویان دوره های مجازی دانشگاه شیراز به روش تحلیل مسیرانجام شد.روش: برای این منظور 310 نفر(201 نفر مرد و 109 نفر زن) از دانشجویان دوره های مجازی به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب و به پرسشنامه ای خودگزارشی متشکل از خرده مقیاس های نیاز به شناخت(دوپی را و مارینه، 2005)، اهداف پیشرفت (میدلتن و میجلی(1997)، هیجان های تحصیلی (پکران و همکاران، 2005) و خرده مقیاس درگیری شناختی(پینتریچ، 1991) پاسخ دادند. ضمنا قابلیت اعتماد مقیاس ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تایید گردید. روش اجرای این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. یافته ها: به طور کل ی نتایج پژوهش نشان داد که متغیر نیاز به شناخت از طریق واسطه گری اهداف اجتناب عملکرد، اهداف رویکرد-عملکرد، اهداف تبحری و هیجانات منفی بر راهبردهای شناختی سطحی دارای اثر غیر مستقیم و منفی است. از طرفی بر اساس نتایج، متغیر نیاز به شناخت از طریق واسطه گری اهداف تبحری، اهداف اجتناب عملکرد و هیجانات مثبت راهبردهای شناختی عمیق را بصورت غیر مستقیم و مثبت تحت تاثیر قرار می دهد. نتیجه گیری: بررسی شاخص های برازندگینشان داد که مدل پیشنهادی پژوهش با داده های گردآوری شده از دانشجویان دوره های مجازی دارای برازش نسبتا مناسبی است.
روش تدریس معلمان تربیت بدنی به مثابه ی پیش بین انگیزه ی پیشرفت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشرفت هر جامعه به کارآمدی نظام آموزشی آن وابسته است. در نظام آموزشی موفق معلمان نقش بسیار مهمی دارند. اعتقاد بر این است که عملکرد خوب دانش آموزان به کارآیی نحوه تدریس معلمان آن ها وابسته است. انگیزه ی پیشرفت می تواند پیامدهای مهمی در ارتباط با یادگیری و عملکرد تحصیلی داشته باشد. این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی بین روش تدریس معلمان تربیت بدنی با انگیزه ی پیشرفت دانش آموزان انجام شد. بدین منظور، از جامعه ی آماری دانش آموزان (درس تربیت بدنی) دبیرستانی شهر کرمان، جمعاً تعداد 88 معلم و 440 دانش آموز به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. پرسش نامه ی سبک تدریس هرمنس (۱۹۷۰) و پرسش نامه ی انگیزه ی پیشرفت موسی پور (۱۳۷۷) به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات به مشارکت کنندکان ارائه شد. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی شامل تحلیل هم بستگی و رگرسیون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که روش تدریس دانش آموزمحور با انگیزه ی پیشرفت دانش آموزان رابطه ی مثبت و روش تدریس معلم محور با انگیزه ی پیشرفت دانش آموزان رابطه ی منفی داشتند. هم چنین معلوم شد روش تدریس دانش آموزمحور، به شکل مثبت و روش تدریس معلم محور به صورت منفی انگیزه ی پیشرفت را پیش بینی می کند. بر اساس یافته ها، ضرورت توجه بیش تر نظام تعلیم و تربیت به روش های تدریس دانش آموزمحور برای افزایش انگیزش پیشرفت و بهره مندی از پیامدهای تحصیلی و انگیزشی آن به بحث گذاشته شده اند.
رابطه تنیدگی تحصیلی ادراک شده با اجتناب از پذیرش تکالیف درسی جدید در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول و دوم شهر اصفهان
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل مؤثر بر یادگیری در میان یادگیرندگان، پذیرش تکالیف درسی جدید است که از ملزومات یادگیری به حساب می آید و چیزی است که به رفتار شدت و جهت می بخشد و در حفظ تداوم آن به یادگیرنده کمک می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تنیدگی تحصیلی ادراک شده با اجتناب از پذیرش تکالیف درسی جدید در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول و دوم ناحیه 2 شهر اصفهان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول و دوم ناحیه 2 شهر اصفهان بود که 250 نفر از آن ها از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همه شرکت کنندگان پرسشنامه های اجتناب از پذیرش تکالیف درسی جدید و تنیدگی تحصیلی ادراک شده را تکمیل نمودند. نتایج نشان دادند که متغیرهای تنیدگی تحصیلی ادراک شده با اجتناب از پذیرش تکالیف درسی جدید همبستگی معنی داری دارند (05/0 p<). همچنین، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که همبستگی چندگانه متغیرهای پیش بین با ملاک در سطح 01/0 p< معنادار است (12/0=2R) و از بین متغیرهای پیش بین ، تنها متغیر تنیدگی تحصیلی ، به طور معناداری توانایی پیش بینی متغیر ملاک را داشت (35/0=β، 01/0 p<). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که متغیرهای تنیدگی تحصیلی ادراک شده با اجتناب از پذیرش تکالیف درسی جدید همبستگی معنی داری دارند.
تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر انگیزش تحصیلی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر انگیزش تحصیلی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه بود. روش پژوهش نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه مدارس شهر ایلخچی می باشند که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 52 دانش آموز بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و گروه کنترل (27 نفر) گمارده شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه سازگاری تحصیلی و انگیزش تحصیلی بود که تمام آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون آن را تکمیل کردند، سپس برنامه آموزش مهارت های ارتباطی برای گروه آزمایش در هشت جلسه اجرا شد و در نهایت، پس آزمون از تمام گروه های گروه آزمایش و کنترل گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی بر انگیزش تحصیلی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه تأثیر دارد. در واقع آموزش مهارت های ارتباطی باعث افزایش انگیزش درونی، انگیزش بیرونی و سازگاری تحصیلی شده و میزان بی انگیزشی را در دانش آموزان کاهش می دهد.
اثربخشی مدل مداخله سرمایه روانشناختی (PCI) بر اهمال کاری تحصیلی و اهمال کاری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه مداخله ای لوتانز بر اهمال کاری تحصیلی و اهمال کاری سازمانی بود. روش: پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری شامل دانشجویانی است که در سال تحصیلی 1395 در دانشگاه پیام نور نطنز مشغول به تحصیل بوده و همزمان به صورت تمام وقت مشغول به کار بوده اند. تعداد این افراد 300 نفر بود. از بین آنها 50 نفر که اهمال کاری تحصیلی و سازمانی داشتند به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و در دو گروه 25 نفری قرار داده شدند. ابزارهای سنجش پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم و اهمال کاری سازمانی صفاری نیا و امیرخانی رازلیقی بودند. پس از اجرای پرسشنامه ها برنامه مداخله ای لوتانز برای گروه آزمایش برگزار شد. به منظور جمع آوری داده های پس آزمون و پی گیری مجددا آزمون توسط هر دو گروه در دو مرحله دیگر اجرا شد. به منظور تحلیل داده ها از روش کوواریانس چند متغیره استفاده شد .یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد تمام متغیرهای وابسته در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش معناداری داشته است. این نشان دهنده اثربخشی مداخله در مرحله پس آزمون و پایداری اثر در مرحله پیگیری است نتیجه گیری: در نتیجه میتوان گفت استفاده از مدل مداخله ای لوتانز بر کاهش اهمال کاری تحصیلی و اهمال کاری سازمانی مؤثر است. بنابراین می تواند راهکار اجرایی مناسبی جهت اهمال کاری تحصیلی و اهمال کاری سازمانی کاهش باشد.
رابطه ی جهت گیری هدف فردی، ادراک از جهت گیری هدف کلاس و جهت گیری هدف والدین با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسودگی تحصیلی که نتیجه ی خستگی ذهنی و عدم علاقه به تحصیل است تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ی جهت گیری هدف فردی، ادراک از جهت گیری هدف کلاس و جهت گیری هدف والدین با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر دوره ی دبیرستان شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 93-94 بود. روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات همبستگی است. با استفاده از جدول مورگان 375 دانش آموز به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده دو پرسشنامه استاندارد فرسودگی مربوط به مدرسه (SBI) و پرسشنامه الگوهای یادگیری سازگار(PALS) بود. برای تحلیل داده ها از نسخه 19 نرم افزار آماری SPSS استفاده شد. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره به شیوه ی گام به گام استفاده شده است. نتایج همبستگی پیرسون مشخص کرد که بین جهت گیری هدف تسلطی، جهت گیری هدف عملکردگرا، ادراک از ساختار کلاس تسلطی، ساختار کلاس عملکردگرا، هدف عملکردی والدین با فرسودگی تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد (P<0/05). اما جهت گیری هدف عملکرد گریز، ادراک از ساختار کلاس عملکرد گریز و هدف تسلطی والدین با فرسودگی تحصیلی ارتباط معناداری ندارند. همچنین، نتایج نشان داد متغیرهای پژوهش 14/0 واریانس فرسودگی تحصیلی را تبیین می کنند. این پژوهش حاکی از ارتباط و اهمیت جهت گیری هدف فردی، جهت گیری هدف کلاس و جهت گیری هدف والدین در ارتباط با فرسودگی تحصیلی است.
مدل یابی پیشرفت تحصیلی ریاضی برمبنای؛ ارزشِ تکلیف، درگیری شناختی، هیجان های پیشرفت و خود نظم جوئی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف آزمون رابطه علّی بین ارزش تکلیف، درگیری شناختی، هیجان های پیشرفت تحصیلی، خود نظم جوئی تحصیلی و پیشرفت تحصیلی ریاضی صورت پذیرفت. بدین منظور از جامعه آماری پژوهش، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 560 نفر از دانش آموزان (267 نفر پسر و 293 نفردختر) از پایه سوم رشته ریاضی دبیرستان های شهر تهران در سال تحصیلی 1394 -1393 به پرسشنامه ی خرده مقیاس ارزش تکلیف (پینتریچ و دی گروت (1991))، مقیاس درگیری شناختی (تجدید نظر شده ی دو عاملی فرایند یادگیری (2F-R-LPQ) کمبر بیگز و لیونگ (2004))، مقیاس هیجان های پیشرفت قبل از امتحان ((AEQ) پکران، گوئیتز، تیتز و پری، (2005)) و مقیاس خودنظم جویی تحصیلی (پینتریچ و دی گروت (1990))، پاسخ دادند. نتایج تحلیل مدل معادلات ساختاری با استفاده از داده های تجربی نشان داد که، پیشرفت تحصیلی به طور مستقیم و غیر مستقیم از متغیرهای پیش بین ارزش تکلیف، درگیری شناختی، هیجان های پیشرفت و خودنظم جوئی تحصیلی تأثیر می پذیرد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که، تمامی شاخص ها به جز شاخص AGFI (شاخص نیکویی برازش تعدیل شده ) در حد بسیار مطلوب گزارش شده اند و مدل با داده ها برازش خوبی دارد و این بیانگر این است که، رابطه خطی بین متغیرها و سازه های مکنون وجود دارد؛ بنابراین فرضیه کلی پژوهش مبنی بر ""الگوی مفروض رابطه ی علّی بین ارزش تکلیف با پیشرفت تحصیلی از طریق میانجیگری درگیری شناختی، هیجان های پیشرفت و خودنظم جوئی تحصیلی برازنده داده ها است"" تأیید شده است.
بررسی ارتباط بین خودکارآمدی و انگیزه پیشرفت با سازگاری تحصیلی در دانشجویان کارشناسی سال اول دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال 1394(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:انگیزه پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی باعث تحرک و پویایی و برنامه ریزی صحیح در حین تحصیل دانشجویان به خصوص دانشجویان گروه های پزشکی می شود و از این طریق می تواند بر روی موفقیت و سازگاری تحصیلی فرد تأثیر بگذارد. در پژوهش حاضر ارتباط بین خودکارآمدی و انگیزه پیشرفت با سازگاری تحصیلی در دانشجویان کارشناسی سال اول دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال 1394 موردبررسی قرار گرفت. روش ها: این پژوهش مطالعه ای مقطعی از نوع توصیفی همبستگی در سال 1394 است که 231 نفر از دانشجویان ترم اول دانشگاه علوم پزشکی کرمان در آن شرکت داشتند؛ ابزارهای گردآوری اطلاعات پرسشنامه خودکارآمدی عمومی، انگیزه پیشرفت تحصیلی هرمنس و سازگاری تحصیلیبود. اطلاعات با استفاده از آزمون های t-test، آنالیز واریانس و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. نتایج:میانگین ± انحراف معیار نمره خودکارآمدی عمومی 5/55± 15 /51، انگیزه پیشرفت تحصیلی 4/40± 73/72 و سازگاری تحصیلی 124/28 ±72 /25 بوده است. نتایج مرتبط با تعیین ارتباط بین خودکارآمدی باانگیزه پیشرفت تحصیلی و سازگاری تحصیلی نشان داد بین خودکارآمدی با سازگاری تحصیلی ارتباط مثبت معناداری وجود داشته است (0/043 P= )؛ امابین انگیزه پیشرفت تحصیلی با سازگاری تحصیلی ارتباط معناداری مشاهده نشد ( 0/816 P=). نتیجه گیری:با توجه به اینکه خودکارآمدی و انگیزه پیشرفت تحصیلی با سازگاری تحصیلی مرتبط بوده است با تقویت این دو متغیر می توان به دانشجویان کمک کرد تا بر مسائل و مشکلات تحصیلی خود غلبه کرده و سازگاری تحصیلی بهتری را به دست آورند.
تأثیر برنامة بازآموزی اسنادی بر هیجانات پیشرفت و مشغولیت تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه بازآموزی اسنادی بر هیجانات پیشرفت مثبت و منفی و مشغولیت تحصیلی دانشجویان انجام شد. در این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون همراه با پی گیری، 41 دانشجوی کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی در دو گروه آزمایش و کنترل قبل و بعد از آموزش به نسخة کوتاه پرسش نامة هیجانات پیشرفت (AEQ-R، عبدلله پور، 1394) و سیاهة مشغولیت تحصیلی (AEI، سالملا آرو و آپادایا، 2012) پاسخ دادند. از طریق هفت جلسه دو ساعته، آموزش برنامه بازآموزی اسنادی به شیوه گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که در کوتاه مدت و بلندمدت برنامه آموزشی در افزایش میزان هیجانات پیشرفت مثبت مربوط به موقعیت های یادگیری، کلاس درس و آزمون و همچنین مؤلفه های مختلف مشغولیت تحصیلی شامل انرژی، احساس تعهد و شیفتگی/ فریفتگی دانشجویان و در کاهش میزان هیجانات پیشرفت منفی مربوط به موقعیت های یادگیری، کلاس درس و آزمون آنها مؤثر بود. نتایج مطالعة حاضر از نقش تعیین کنندة برنامة بازآموزی اسنادی به کمک تقویت تفاسیر خودتوانمندساز، بهبود مدیریت تجارب هیجانی و همچنین غنی سازی مهارت های رابطة بین فردی، برای کمک به تامین مصونیت روانی فراگیران در مواجهه با مطالبات زندگی تحصیلی به طور تجربی حمایت کرد.
نقش نیمرخ شخصیت کارآفرینانه و عوامل انگیزشی در توسعه قصد کارآفرینانه دانشجویان کشاورزی در دانشگاه های غرب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، کارآفرینی به یک موضوع مهم در تحقیقات علوم اجتماعی تبدیل شده است و به رابطه بین شخصیت و کارآفرینی، مجدداً توجه جدی شده است. در پژوهش حاضر بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده، نقش عوامل انگیزشی (نگرش نسبت به کارآفرینی، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده) و شخصیت کارآفرینانه (نیمرخ پنج عامل بزرگ شخصیت) در شکل گیری و توسعه قصد کارآفرینانه دانشجویان کشاورزی بررسی شد. در این پژوهش، شخصیت کارآفرینانه به صورت یک متغیر دوربرد با مدل نظریه رفتار برنامه ریزی شده تلفیق شد. جامعه آماری، دانشجویان کارشناسی کشاورزی سال آخر در چهار دانشگاه غرب کشور بود (1450N=) که از این میان بر اساس جدول بارتلت و همکاران، تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای نمونه آماری انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه ای ساختارمند، گرد آوری شد. نتایج حاصل از مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که دو متغیر انگیزشی یعنی نگرش و کنترل رفتاری درک شده بر قصد کارآفرینانه، تأثیر مثبت و معناداری دارند (01/0P<)، در حالی که تأثیر هنجارهای ذهنی معنی دار نبود. همچنین نیمرخ شخصیتی کارآفرینانه با نگرش (05/0P<) و کنترل رفتاری درک شده، رابطه مثبت و معنی داری داشت (01/0P<). نتایج همچنین نشان داد که اثرات نیمرخ شخصیتی بر قصد کارآفرینانه از طریق دو عامل مجاورتر (یعنی نگرش و کنترل رفتاری) منتقل می شوند (اثرات واسطه ای). به طور کلی، نتایج پژوهش بر اهمّیت دیدگاه شخصیتی در تحقیقات کارآفرینی تأکید مجدّد دارد و از این ایده حمایت می کند که اثرات شخصیت بر پیامدهای کارآفرینانه، بیشتر از طریق عوامل مجاورتر منتقل می شوند.
رابطة انگیزش تحصیلی و راهبردهای خودتنظیمی با اضطراب درس آمار دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطة بین انگیزش تحصیلی و راهبردهای خودتنظیمی با اضطراب درس آمار دانشجویان انجام شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعة آماری پژوهش شامل کلیة دانشجویان دانشکده های علوم تربیتی و روان شناسی و دانشکدة اقتصاد دانشگاه سیستان و بلوچستان بود که در نیم سال اول تحصیلی 1394-1393 درس آمار را انتخاب کرده بودند، که تعداد 180 نفر از آنها براساس جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با جنسیت انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از سه پرسشنامة «اضطراب آمار» (کرویس و همکاران، 1985) «انگیزش تحصیلی» (والرند و همکاران، 1992) و پرسشنامة «راهبردهای یادگیری خودتنظیمی» (پینتریج و همکاران، 1990) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون، t مستقل و t تک نمونه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین «انگیزش درونی، بیرونی ، راهبردهای شناختی و فراشناختی» با «اضطراب درس آمار»، رابطة منفی و معنادار و بین «بی انگیزگی» با «اضطراب درس آمار دانشجویان»، رابطة مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز بیانگر آن بود که سه متغیّر فراشناختی، بی انگیزگی و انگیزش درونی قادر به پیش بینی اضطراب درس آمار دانشجویان می باشند. علاوه بر این، نتایج آزمون t مستقل نشان داد که بین میزان اضطراب درس آمار دانشجویان بر حسبِ مقطع تحصیلی، تفاوت معناداری وجود دارد و دانشجویان مقطع کارشناسی اضطراب بیشتری در درس آمار داشتند. در مجموع، به نظر می رسد افزایش برانگیزنده های درونی و بیرونی و نیز آموزش مهارت های خودتنظیمی به دانشجویان می تواند در کاهش میزان اضطراب آن ها در درس آمار مؤثر باشد.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطة بین ویژگی های شخصیتی و درگیری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، ارائةیک مدل ساختاری برای نشان دادن روابط ساختاری بین وظیفه شناسی،پذیرابودن به تجربه و خودکارآمدیبادرگیری تحصیلی در دانش آموزان دبیرستانیبود. شرکت کنندگان، دانش آموزان دبیرستانی شهر درمیان استان خراسان جنوبی بودند. تعداد 400 نفر (191 نفر پسر و 209 نفر دختر)از دانش آموزانبا روش نمونه گیری طبقه ای تصادفیانتخاب شدند. همة آنها پرسشنامه های شخصیتی نئو، پرسشنامة راهبردهای انگیزشییادگیری خودتنظیمی و ابزار درگیریدانش آموز را تکمیل کردند. داده ها با تحلیل مسیر آزمون شد و با مدل فرضیدرگیری تحصیلی برازش داشت. وظیفه شناسی بر درگیری تحصیلی اثر مستقیم و معنادار داشت. خودکارآمدی بر درگیری تحصیلی اثر مستقیم داشت و بین اثر وظیفه شناسی بر درگیری تحصیلی نقش میانجی ایفا می کرد. پذیرا بودن به تجربه،اثر معناداری بر درگیری تحصیلینداشت. برای افزایش درگیری تحصیلی باید به ویژگی وظیفه شناس بودن ( منظم بودن، سخت کوشی، پشتکار، تمایل به پیشرفت و دقت) و باورهای خودکارآمدیدانش آموزان توجه کرد. تلویحات کاربردییافته ها،مورد بحث قرار گرفت.
ارتباط تاب آوری تحصیلی و فرسودگی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف: فرسودگی تحصیلی عمده ترین پیامد استرس است و در مقابل، تاب آوری تحصیلی انعطاف پذیری و سازگاری از عوامل استرس زا هستند. به نظر می رسد تاب آوری یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در فرسودگی است. در این مطالعه ارتباط تاب آوری تحصیلی و فرسودگی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم بررسی شد. روش بررسی : در این مطالعه مقطعی، 260 دانشجو از لیست کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم که جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل می دادند به صورت تصادفی منظم در سال 1395 انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه فرسودگی تحصیلی ماسلاچ و پرسشنامه تاب آوری تحصیلی ساموئلز بود. داده ها در نرم افزار آماری SPSS 16 تجزیه وتحلیل شد. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها: میانگین نمره فرسودگی تحصیلی14/87 ± 34/32 و میانگین نمره تاب آوری تحصیلی در این مطالعه 12/23 ± 103/30 بود. زمانی که متغیرها در مدل رگرسیون چند متغیره به روش ENTER وارد شدند تحصیل در رشته بهداشت عمومی افزایش فرسودگی تحصیلی 9/73برابری را به دنبال داشت (63/04-1/50= 95% CI 9/73= OR ). مثبت نگری به میزان 20 درصد (0/91-0/71 = 95% C I 0/80= OR ) و داشتن مهارت های ارتباطی 5 درصد (99/0-91/0= 95% C I 0/950= OR ) در کاهش فرسودگی تحصیلی نقش داشت. نتیجه گیری: براساس یافته های این مطالعه دانشجویان تاب آور، آسیب پذیری کمتری در مقابل فرسودگی تحصیلی دارند. بنابراین تقویت این متغیر در دانشجویان علوم پزشکی که در معرض فرسودگی تحصیلی قرار دارند، سبب بهبود عملکرد تحصیلی آنان می شود.
جایگاه نظم خودانگیخته در نظریه آزادی فون هایک و بررسی اشارات تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا آنجا که ذهن مدون و مکتوب تاریخ اندیشه ورزی حکایت می کند، بحث ازآزادی و وجوه متفاوت معنایی و کاربردی آن در چارچوب های گوناگون، از مباحث عمده فلسفه بوده است. این آرمان بشری به اندازه ای در حیات فردی و اجتماعی انسانها دارای اهمیت بوده است که کاربرد فراوانی در فلسفه سیاست پیدا کرده است. نهاد تعلیم و تربیت نیز یکی از نهادهای اساسی جامعه به شمار می رود که آزادی در آن می تواند تاثیری عمیق بر نگرش شهروندان درباره جامعه، کاستن از خفقان موجود در آموزش و سایر زمینه ها داشته باشد. از این رو سعی بر آن است که آزادی تربیتی بر اساس واکاوی نظریه آزادی مورد بررسی گرفته و تبیین شود و چالشها و افق های بهره مندی از آن در نظامهای آموزشی مورد بررسی قرار گیرند.مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلیبه بررسی، تبیین، چگونگی و اهمیت مفهوم نظم خودانگیخته در ایجاد آزادی تربیتی به معنای به دست آوردن تفکر استقلال طلبانه،خودانگیخته،نقدپذیرو عقلانی در نظام آموزش و پرورش می پردازد. براساس یافته های پژوهش، هایک به عنوان یکی از حامیان تعلیم و تربیت لیبرالیستی، مدعی آزادی فردی همراه با پذیرش نظم خودجوش با نقد تکامل پذیری است و معتقد است که تعلیم و تربیت صحیح همان تعلیم وتربیت لیبرال است.به عقیده وی برای آموزش و رشد عقلانیت در کودکان بایستی آنها را منتقد و آزاد اندیش بار آورد.رشد نظم خود انگیخته در کودکان که از مفاهیم مهم فلسفه کلاسیک هایک است، همراه و ملازم اصلی آموزش و پرورش است که سبب توسعه دانش و فهم دانش آموزان،آگاهی از عقاید و روشهای گوناگون زندگی در طول تاریخ،تصمیم گیریهای عقلانی و توانایی تفکر شخصی می شود.
بررسی نقش واسطه گری تاب آوری در رابطه حمایت تحصیلی و سرزندگی تحصیلی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گری تاب آوری در رابطه ی حمایت های تحصیلی و سرزندگی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه پیام نور بود. روش بررسی: با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای، 140 دانشجو انتخاب و پرسشنامه حمایت تحصیلی ، مقیاس تاب آوری و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی را کامل کردند.تمامی ابزار از روایی و پایایی مطلوب بهره مند بودند. داده ها از طریق تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها حاکی از اثر مستقیم حمایت تحصیلی اساتید، والدین و همسالان بر تا ب آوری بود. همچنین اثر غیر مستقیم حمایت تحصیلی اساتید، والدین و همسالان بر سرزندگی تحصیلی از طریق تاب آوری نیز مورد تأیید واقع شد. بر این اساس می توان گفت تاب آوری قادر است رابطه ی انواع حمایت تحصیلی با سرزندگی تحصیلی را واسطه نماید. نتیجه گیری: یافته های به دست آمده بر نقش حمایت های تحصیلی در تاب آور ساختن دانشجویان جهت نیل به سرزندگی تحصیلی تاکید می کند. یافته های پژوهش با توجه به شواهد نظری و تجربی به بحث گذاشته شده و پیشنهادهایی بدین منظور ارائه گردیده است
تأثیر آموزش چرتکه بر خلّاقیّت و خودکارآمدی دانش آموزان دورة ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خلّاقیّت و خودکارآمدی، از جمله اهداف آموزشی است که امروزه در رأس امور آموزشی و پرورشی قرار دارد. به منظور نیل به این امر و تسهیل یادگیری، وسیله ای شبیه «چرتکه» وارد فرایند آموزشی شده که مورد استقبال دانش آموزان و معلمان قرار گرفته است و به باور آنان، نتایج مشهودی در پی داشته است. پژوهش حاضر با هدف تأثیر آموزش چرتکه بر خلّاقیّت و خودکارآمدی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش شبه آزمایشی و از نظرِ هدف کاربردی بود. طرح پژوهش پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است . جامعة آماری را دانش آموزان پسر پایة چهارم ابتدایی تشکیل می دادند که از بین آنها نمونه ای با حجم 50 نفر به شیوة نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل در قالب دو کلاس درس قرار گرفتند. در هر دو گروه، همتا سازی از نظرِ سن و هوش (با استفاده از تست هوش ریون) انجام شد. سپس در هر دو گروه، پیش آزمون به عمل آمد و بعد از اجرای پیش آزمون، آموزش ریاضی با چرتکه برای گروه آموزش اجرا شد و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکرد و بعد پس آزمون انجام گرفت. در این پژوهش، از ابزار خلّاقیّت تورنس و خودکارآمدی شرر استفاده شد که پایایی آنها با آلفای کرونباخ به ترتیب 85/0 و 81/0 به دست آمد. داده های حاصل با آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کولموگروف- اسمیرنوف و تحلیل کوواریانس) توصیف و تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان داد که آموزش چرتکه در درس ریاضی بر خلّاقیّت و خود کارآمدی دانش آموزان کلاس چهارم تأثیر دارد و باعث بهبود خلّاقیّت و خودکارآمدی می شود ؛ بنابراین، با آموزش چرتکه می توان مهارت ها و توانایی های خلّاقیّت در ریاضی و خودکارآمدی کودکان را افزایش داد.