مطالعات آموزش و یادگیری
مطالعات آموزش و یادگیری دوره چهارم بهار و تابستان 1391 شماره 1 (پیاپی 62/2) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق بررسی صلاحیت های حرفه ای و عملکرد معلمان مرد دوره متوسطه در شاخهی علوم انسانی بود. شیوه تحقیق، توصیفی است، که با ترکیبی از روش های کمّی و کیفی، انجام شده است. جامعه آماری، متشکل از معلمان مرد دوره متوسطه در شاخه علوم انسانی استان مازندران بود. شیوه نمونه گیری در بخش کمّی تحقیق، خوشه ای چند مرحله ای بود و تعداد 340 نفر به عنوان شرکت کنندگان در تحقیق انتخاب شدند. برای نمونهگیری در بخش کیفی، از نمونه گیری هدفمند از نوع موارد عادی بهره گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات عبارت بودند از: پرسشنامه محقق ساخته، مصاحبه نیمه ساختار یافته و مشاهده. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 82/0 برآورد گردید. برای سنجش روایی پرسشنامه از نظرات متخصصان و استادان صاحب نظر استفاده شد. برای تعیین اعتبار مصاحبه، پس از طراحی سوالات باز، ابتدا مطالعهای مقدماتی برروی آنها صورت گرفت و با چند نفر از معلمان مصاحبه انجام و ضبط گردید، سپس تغییرات لازم در سؤال های مصاحبه به عمل آمد. برای اعتبار مشاهده، کلاس معلمان در چند جلسه (2 تا 4 جلسه) به صورت متناوب مورد بررسی قرار گرفت. از آزمون تی در بخش داده های کمّی، و از روش استقرایی برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها، در بخش کمّی، نشان داد که معلمان از صلاحیت های حرفهای مبتنی بر رویکرد سازندهگرایی برخوردارند، هرچند، نتایج در بخش کیفی (مصاحبه و مشاهده) نشان داد که اساس عملکرد معلمان بر رویکرد سازندهگرایی قرار ندارد.
ادراک دانش آموز از حمایت معلم از خود مختاری و خودکارآمدی انگلیسی: نقش واسطه ای نیازهای اساسی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ادراک دانشآموز از حمایت معلم از خودمختاری بر خودکارآمدی دانش آموزان در درس انگلیسی، با واسطهگری نیازهای اساسی روان شناختی (خودمختاری، شایستگی و ارتباط) است. بدین منظور، 310 نفر از دانش آموزان شهر قم (177 پسر و 133 دختر) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه جو یادگیری ویلیامز و دسی؛ نیازهای اساسی روان شناختی ایلاردی و همکاران؛ و خودکارآمدی میدلتن و میگلی پاسخ دادند. یافته های به دست آمده با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری نشان داد که ادراک از حمایت معلم از خودمختاری، اثر مستقیم مثبت و معناداری بر برآورده شدن نیازهای اساسی دارد و از این طریق، به صورت غیرمستقیم بر خودکارآمدی اثر می گذارد. همچنین، نیازهای اساسی خودمختاری و شایستگی اثر مستقیم مثبت و معناداری بر خودکارآمدی دانشآموزان دارند. اما اثر ارتباط بر خودکارآمدی دانشآموزان معنادار نبود. بطور کلی میتوان نتیجه گرفت که حمایت معلم از خودمختاری دانش آموزان، باعث برآورده شدن نیازهای اساسی روان شناختی و در نتیجه افزایش خودکارآمدی آنان می شود.
الگوی پیش بینی کنندگی راهبردهای خودتنظیمی ریاضی برای ابعاد خلاقیت در میان دانش آموزان دبیرستان های پرورش استعدادهای درخشان، نمونه دولتی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی پیش بینیکنندگی راهبردهای خودتنظیمی ریاضی برای ابعاد خلاقیت در میان دانشآموزان دبیرستانی بود. بدین منظور، گروهی متشکل از 507 دانشآموز سال اول دبیرستان (259 دختر و 248 پسر) با میانگین سنی 15 سال و 6 ماه و انحراف معیار 8 ماه از مدارس پرورش استعدادهای درخشان، نمونه دولتی و عادی شهرستان شیراز به عنوان آزمودنی در این پژوهش شرکت نمودند. مقیاس راهبردهای خودتنظیمی ریاضی و پرسشنامه مدادی- کاغذی چندگزینهای خلاقیت به عنوان ابزار سنجش در این تحقیق به کار برده شد. مقیاس راهبردهای خودتنظیمی ریاضی از سه مؤلفه راهبردهای خودتنظیمی عمومی یادگیری، راهبردهای ویژه حل مسأله ریاضی و راهبردهای فراشناختی تشکیل شده و پرسشنامه مدادی- کاغذی چندگزینهای خلاقیت شامل چهار بعد سیالی، بسط، ابتکار، و انعطافپذیری است. مطالعات قبلی در فرهنگ ایرانی مبین روائی و پایائی قابل قبول نمرات این ابزارها در میان دانشآموزان بوده است. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که رابطه همبستگی بین مؤلفههای خودتنظیمی ریاضی و ابعاد خلاقیت برقرار است. تحلیلهای رگرسیونی چندگانه بیانگر آن بود که راهبردهای ویژه حل مسأله ریاضی، مهمترین عامل پیش بینیکننده ابعاد چهارگانه خلاقیت است. فزونی در کاربرد این راهبردها و نیز راهبردهای فراشناختی، افزایش خلاقیت را به دنبال دارد. راهبردهای شناختی عمومی که معرف شیوههای سادهتر و نسبتا سطحی پردازش اطلاعات از قبیل مرور ذهنی است، خلاقیت را از بعد بسط و ابتکار پیشبینی نمیکند و در مقایسه با راهبردهای پیچیدهتر، به کاهش سیالی و انعطافپذیری میانجامد. افزون بر این، پژوهش حاضر نشانگر آن بود که دانشآموزان مدارس پرورش استعدادهای درخشان، و نمونه دولتی در مقایسه با دانشآموزان مدارس عادی از سیالی و انعطافپذیری بیشتری در تفکر برخوردارند، اما تفاوتی در ابعاد خلاقیت بین دانشآموزان مدارس پرورش استعدادهای درخشان، و نمونه دولتی حاصل نشد.
رابطه علّی هوش کلی و هوش هیجانی با عملکرد تحصیلی با میانجی گری اضطراب امتحان و سازگاری در دانش آموزان سال اول دبیرستان های دولتی شهرستان بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه علّی متغیرهای هوش کلی و هوش هیجانی با عملکرد تحصیلی، با میانجیگری اضطراب امتحان و سازگاری، در دانش آموزان سال اوّل دبیرستان های دولتی شهرستان بروجرد بود. نمونه این تحقیق متشکل از 395 دانش آموز (197 پسر و 198 دختر) بود که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش، آزمودنی ها پرسشنامه های اطلاعات شخصی، آزمون هوشی ریون، مقیاس هوش هیجانی پترایدز و فرنهام، مقیاس اضطراب امتحان اسپیلبرگر و مقیاس سازگاری دانش آموزان دبیرستانی را تکمیل کردند. عملکرد تحصیلی دانش آموزان از روی معدل پایان سال تحصیلی آن ها به دست آمد. تحلیل ها بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری بود. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیشنهادی برازنده داده ها است و مسیرهای مستقیم از هوش کلی به عملکرد تحصیلی و سازگاری مثبت و معنادار است. مسیر مستقیم از سازگاری به عملکرد تحصیلی نیز مثبت و معنادار بود. مسیر مستقیم هوش هیجانی به عملکرد تحصیلی منفی و معنادار و مسیر مستقیم هوش هیجانی به سازگاری مثبت و معنادار بود. مسیرهای مستقیم هوش هیجانی و هوش کلی به اضطراب امتحان منفی و معنادار بودند. ضریب مسیر مستقیم اضطراب امتحان به عملکرد تحصیلی منفی و معنادار به دست آمد. نقش میانجی گر سازگاری نیز تأیید شد. نتایج نشان داد که مجموع متغیرهای هوش کلی، هوش هیجانی، اضطراب امتحان و سازگاری توانستند 59% واریانس عملکرد تحصیلی را تبیین کنند. همچنین، مشخص شد که نقش هوش کلی در مقایسه با هوش هیجانی در پیش بینی عملکرد تحصیلی برجسته تر است.
رابطه ویژگی های سازمانی، دانش، مهارت و نگرش معلمان مقطع دبیرستان با احساس اعتماد به نفس آنان در بکارگیری ICT در تدریس: ارائه مدل توضیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه ویژگی های سازمانی، دانش، مهارت و نگرش معلمان مقطع دبیرستان، و احساس اعتماد به نفس آنان در بکارگیری ICT در تدریس در قالب یک مدل توضیحی بود. به همین منظور 325 نفر از دبیران دبیرستان های شهر شیراز، با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه عوامل مؤثر بر تدریس معلمان با استفاده از فناوری ICT پاپاناستاسیو و آنجلی بود که روایی و پایایی آن محاسبه شده و سپس بین نمونه توزیع و جمع آوری شد. داده ها توسط نرم افزارهای SPSS و LISREL تحلیل شدند. مدل فرضی با استفاده از رگرسیون چندگانه همزمان بر طبق روش بارون و کنی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که: 1( کارآموزی و جوّ حمایتی مدرسه رابطه مثبت و معناداری با احساس اعتماد به نفس معلمان در بکارگیری دانش و مهارت ICT در تدریس دارد. سابقه تدریس رابطه منفی و معناداری با احساس اعتماد به نفس معلمان در بکارگیری دانش و مهارت ICT در تدریس دارد. 2) کارآموزی و جوّ حمایتی مدرسه رابطه مثبت و معناداری با دانش، مهارت و نگرش معلمان در کاربردICT در تدریس دارد و سابقه تدریس رابطه منفی و معناداری با دانش نرم افزاری، مهارت و نگرش معلمان در کاربرد ICT دارد. 3) کارآموزی و جوّ حمایتی مدرسه به واسطه دانش نرم افزاری، مهارت و نگرش معلمان رابطه معناداری با احساس اعتماد به نفس معلمان در بکارگیری دانش ICT دارد. همچنین کارآموزی به واسطه دانش، مهارت و نگرش معلمان رابطه معناداری با احساس اعتماد به نفس معلمان در بکارگیری مهارت ICT دارد.
پیش بینی بهزیستی روان شناختی دانش آموزان با توجه به ادراک از والدین با واسطه گری انگیزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی بهزیستی روان شناختی (شاخص هدفمندی در زندگی) در دانش آموزان بر اساس ادراک از والدین و باورهای انگیزشی به روش تحلیل مسیر بود. برای این منظور 875 دانش آموز (451دخترو 424پسر) دبیرستان های شهر شیراز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های بهزیستی روان شناختی، باورهای انگیزشی و ادراک از والدین پاسخ دادند. نتایج پژوهش بطورکلی نشان دادکه بهزیستی روان شناختی دانش آموزان تحت تاثیر ادراک از والدین و باورهای انگیزشی قرار دارد. بدین صورت که ادراک از کنترل والدین به صورت منفی و ادراک استقلال از والدین به صورت مثبت اثر مستقیم و غیر مستقیم بر بهزیستی دارد. همچنین انگیزش درونی به صورت مثبت و بی انگیزشی به صورت منفی با بهزیستی رابطه دارد و باورهای انگیزشی می توانند نقش واسطه ای ایفا نمایند. مدل پژوهش حاضر با داده ها برازش مناسب داشت. در ادامه به بحث درباره کاربرد نتایج به همراه پیشنهادها و محدودیت های پژوهش پرداخته شده است.