ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۱۸ مورد.
۱.

شناسایی، مقایسه و ارزیابی مطلوبیت شاخصهای اجتماعی در بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری (مورد مطالعه: محله های علوی، نهضت آباد و فاطمیه در کلانشهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاخص های اجتماعی بافت فرسوده و ناکارآمد تکنیک ماباک محله های شهری کلانشهر اهواز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۱۰
سیستم پوی ای شهر پیوسته در ح ال تغییر و تحول است و در این می ان، با گ ذشت زمان مشکلاتی مانند مسائل اجتماعی و ... چهره برخی نقاط شهر را دگرگون کرده است و رنگ و بویی متفاوت از گذشته را که نشانه هایی از افول و زوال را در بر دارد، بر آنها نشانده است. مسئله ای که امروزه با آن روبه رو هستیم، شناسایی اینگونه بافت های شهری است که از چرخه متصل با شهر خارج و تبدیل به بافت هایی نا کارآمد شده است؛ بنابراین شناسایی شاخص ها باید به گونه ای تنظیم شوند که با ارائه میزانی برای سنجش، ابهام های ممکن را به حداقل رسانند. هدف از پژوهش حاضر بررسی شاخص های معرفی شده برای شناسایی بافت های نا کارآمد و تدوین شاخص هایی قابل استفاده (حس تعلق اجتماعی، انسجام اجتماعی، همیاری اجتماعی، امنیت اجتماعی و اعتماد اجتماعی) برای انواع بافت های ناکارآمد در راستای جبران نقصان های موجود در شناسه های به کار رفته در سه محله علوی، نهضت آباد و فاطمیه در کلانشهر اهواز است. نوع پژوهش کاربردی و روش تحقیق، پیمایشی با تأکید بر پرسشنامه است. جامعه آماری شهروندان ساکن سه محله و حجم نمونه برحسب فرمول کوکران 377 نفر است. برای بررسی نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کلموگروف-اسمینروف و نیز برای بررسی وضعیت متغیرهای پژوهش از آزمون علامت استفاده شده است. همچنین، وزن دهی متغیرها با مدل آنتروپی شانون و رتبه بندی محله ها نیز با استفاده از تکنیک ماباک انجام شده است. یافته های پژوهش حاصل از نتایج آزمون علامت نشان می دهد که محله فاطمیه با میانگین ضریب تأثیر 02/3 در مجموعِ پنج مؤلفه انتخابی پژوهش به نسبت دو محله دیگر بیشتر بوده است. همچنین، نتایج حاصل از رتبه بندی مؤلفه های اجتماعی انتخاب شده پژوهش در محله های سه گانه با استفاده از تکنیک ماباک نشان می دهد که محله فاطمیه با مقدار Si (مقدار تأثیر گذاری مؤلفه و شاخص ها) 221/0 در رتبه اول و به ترتیب محله نهضت آباد با 127/0 و محله علوی با 187/0- در رتبه های دوم و سوم قرار گرفته است.
۲.

پایش تغییرات زمانی-مکانی گرد و غبار معلق جوّ در استان های منتخب نیمه غرب ایران با استفاده از تصاویر MODIS و Sentinel- 5(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیمه غرب ایران گردوغبار شاخص AOD شاخص AI شاخص پوشش گیاهی بهبود یافته شاخص خاک لخت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۶
پژوهش حاضر با هدف پایش تغییرات زمانی و مکانی گرد و غبار معلق جوّ در قسمت هایی از نیمه غرب ایران در محیط گوگل ارث انجین با استفاده از کارآمدترین محصولات سنجنده مودیس در بازه زمانی (2012-2021) و تصاویر سنتینل-۵ برای دوره (2018-2021) انجام شد. برای این منظور روند تغییرات زمانی و مکانی غلظت هواویز با استفاده از تصاویر شاخص عمق نوری (AOD) و شاخص جذب آئروسل (AI) پایش و سپس شاخص بهینه پوشش گیاهی (EVI) و شاخص خاک لخت (BSI) حاصل از تصاویر MOD13Q1 برای بازه زمانی (2012-2021) محاسبه شد ودرنهایت، میانگین تغییرات آنها به دست آمد. تغییرات غلظت گرد و غبار معلق در جوّ با استفاده از شاخص AOD روند نزولی را در ماه ژانویه و روند صعودی را در ماه جولای نشان می دهد؛ درحالی که این غلظت در ژانویه سال 2021 کمترین و در ماه های جولای و سپتامبر سال 2021 بیشترین میزان آئروسل را با استفاده از شاخص AI داشته است. گروه بندی غلظت آئروسل ها در سه طبقه برای پهنه مطالعه شده نشان داد که مناطق با غلظت زیاد آئروسل بر اساس تصاویر مودیس و سنتینل شامل خوزستان و ایلام است که این طبقه بندی ها در تصاویر مودیس به صورت مداوم است؛ ولی در تصاویر سنتینل به صورت پراکنده است. هم پوشانی میزان غلظت گرد و غبار در تصاویر مودیس با شاخص های EVI و BSI نشان داد که بیشترین تمرکز آئروسل ها در مناطق فاقد پوشش گیاهی و خاک های لخت قرار دارد. نتایج این پژوهش به مدیران و برنامه ریزان کمک می کند تا با مدیریت اصولی پوشش گیاهی و کاهش خاک بدون پوشش گامی در راستای کاهش آلودگی های ناشی از گرد و غبار معلق در جوّ در این نواحی بردارند.
۳.

تبیین الگوی گردشگری با محوریت توسعه منطقه ای (مورد مطالعه: شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صنعت گردشگری توان اقتصادی توسعه متوازن توسعه منطقه ای ساری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۹
یکی از توان های مهم هر منطقه، می تواند گردشگری در آن باشد. حفاظت و توسعه گردشگری سایت های میراث جهانی (WH) همیشه یک مسئله علمی کلیدی و فوری بوده است. کشور ما به لطف وجود مواهب طبیعی و پیشینه تاریخی دارای ظرفیت گردشگری بالایی است که در این میان، یکی از پرجاذبه ترین آنها شهر ساری به عنوان مرکز استان مازندران با اقلیم معتدل خزری به شمار می رود. شهرستان ساری سرشار از جاذبه های طبیعی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و ورزشی بوده است؛ اما متأسفانه چندان که شایسته است گردشگری در این ناحیه رشد نکرده است. این پژوهش بر آن است تا با هدایت توسعه و بهره گیری از توان های موجود در منطقه که بارزترین آن در استان مازندران و شهر ساری توان های گردشگری است، به تعادل و توازن منطقه ای در این استان و ارتقاء توان های شهر ساری دست یابد. پژوهش حاضر به لحاظ روش، توصیفی و به لحاظ هدف، کاربردی است. جامعه آماری، خبرگان و متخصصان در زمینه گردشگری در شهر ساری بوده که 45 خبره از میان جامعه با روش نمونه گیری خوشه ای هدفمند انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر، پرسش نامه بوده است که میان 45 نفر از متخصصان و خبرگان در زمینه گردشگری توزیع شده است. برای تحلیل اطلاعات از روش دیمتل فازی[1] استفاده شده و یافته ها نشان داده است که میزان تأثیرگذاری شاخص «اقلیم» بر بهبود گردشگری شهر ساری با محوریت توسعه منطقه ای نسبت به سایر شاخص ها بیشتر است و شاخص «جهانی شدن و رقابت» در مرحله بعدی قرار دارد. همچنین، میزان تأثیرپذیری شاخص «اتصال به فنّاوری نوین جهانی (اینترنت)» نیز از سایر شاخص ها بیشتر است. درنهایت نیز برای گردشگری شهر ساری با محوریت توسعه منطقه ای، الگویی طراحی شده است. [1]. Fuzzy dematel
۴.

اثر موقعیت ناوه و پشته بادهای غربی بر گستره خشکسالی های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پشته ناوه سامانه های همدید بادهای غربی خشکسالی ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۱۰
خشکسالی های متوالی سال های اخیر در ایران اهمیت تحلیل ساختارهای جوّی و اثر آن را بر الگوهای بارش و خشکسالی افزایش داده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی موقعیت و تغییرات مکانی اجزای کلیدی گردش جوّ و سامانه های همدید منطقه از جمله پشته ها و ناوه های جوّی در ارتباط با گستره خشکسالی های ماهانه ایران است. در این مطالعه از داده های ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال و بارش داده های ERA5 با دقت 25/0 درجه از سال 1979 تا 2021 استفاده شد. درصد مساحت خشکسالی های ماهانه (سپتامبر تا می) با شاخص RAI در پنج طبقه محاسبه و موقعیت محور و حد جنوبی و شمالی ناوه ها و پشته ها در گستره ای از غرب ایران تا شرق اقیانوس اطلس استخراج و ترسیم شد. نتایج نشان داد که محور ناوه در خشکسالی های فراگیر از 30 درجه شرقی در سپتامبر و می به 10 درجه شرقی در سایر ماه ها و محور پشته در تمام ماه ها در محدوده مرکز تا غرب ایران و در مقابل، محور ناوه ها در ماه های فاقد خشکسالی بین 30 تا 40 درجه شرقی و محور پشته ها در ماه های فاقد خشکسالی از 0 تا 20 درجه شرقی مستقر بوده است. حد جنوبی ناوه ها در خشکسالی های فراگیر در شمال آفریقا و حد شمالی پشته ها در محدوده روسیه تا آسیای میانه مشاهده شد. میزان جابه جایی محور پشته ها بین ماه های خشکسالی فراگیر و فاقد خشکسالی (حدود 50 درجه) بسیار بیشتر از تغییر موقعیت محور ناوه ها بوده است. جابه جایی حد جنوبی ناوه ها و به خصوص حد شمالی پشته ها، کاهش بارش و افزایش خشکسالی را در ماه های دسامبر، ژانویه و مارس (در پژوهش های قبلی به طور مشخص به آن اشاره شده است) توجیه می کند؛ به طوری که در این ماه ها به ترتیب پشته ها و ناوه ها جابه جایی شرق و غرب سو داشته است. این شاید نمایانگر تغییر رژیم بارش ایران متأثر از تغییر اجزای گردش جوّ منطقه در بستر گردش جوّ سیاره ای باشد.
۵.

تحلیل جدایی گزینی فضایی مهاجران در شهر قاین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جدایی گزینی فضایی مهاجران بلوک های آماری شهر قاین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۸
یکی از نتایج مهاجرت به شهرها، شکل گیری الگوهای خاصی از جدایی گزینی سکونتی است. هرچند پژوهش های مختلف جدایی گزینی مهاجران در شهرهای بزرگ را تأیید می کنند، ولی کمتر به این موضوع در شهرهای کوچک پرداخته شده است. ازاین رو، تحقیق حاضر تلاشی است برای پاسخ به این پرسش که آیا در شهر کوچکی مانند قاین، مهاجران از نظر فضایی، جدایی سکونتی داشته اند یا خیر. داده های مورد نیاز از بلوک های آماری سرشماری 1395 شهر قاین استخراج و برای سنجش و تحلیل شاخص های جدایی گزینی، وارد نرم افزار Geo-Segregation Analyzer شد. همچنین برای انجام تحلیل های فضایی تکمیلی از نرم افزار Arc GIS و برای تحلیل رگرسیون چندگانه از SPSS استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد در بعد یک نواختی شاخص IS با مقدار 495/0 در حد متوسط، شاخص آنتروپی(H) با حدود 26/0 در حد کم و شاخص جینی با مقدار 685/0 در حد نسبتاً بالا وجود دارد. براین اساس، می توان گفت توزیع مهاجران به صورت یک نواخت نبوده و در برخی بلوک ها بیشتر متمرکز شده اند. بعد مواجهه که با شاخص xPx سنجیده شد، با مقدار 258/0 در حد کم ارزیابی می شود. شاخص دلتا و تمرکز مطلق به عنوان شاخص های بُعد تراکم ، هر دو در حد متوسط؛ اما شاخص خوشه بندی مطلق (ACL) با مقدار 274/0 در حد کم است. البته آماره های فضایی همچون: موران عمومی، G عمومی و Ripley's K Function نشان دهنده این است که مهاجران با الگوی خوشه ای ساکن شده اند. همچنین پایین بودن شاخص مرکزیت گرایی مطلق (ACL) نشانگر گرایش کمتر مهاجران به مرکز شهر است. درکل، براساس بیشتر شاخص ها، جدایی گزینی مهاجران از سایر جمعیت شهر تأیید می شود. همچنین، براساس رگرسیون چندگانه، مهاجران بیشتر در مکان هایی با دسترسی کمتر به خدمات شهری، مساحت مسکونی کمتر و تراکم جمعیتی بیشتر در واحد مسکونی ساکن شده اند. 
۶.

ارائه الگوی بهینه توسعه منطقه ای با رویکرد تحلیل ساختار (مطالعه موردی: شهرستان بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی بهینه توسعه منطقه ای تحلیل ساختار شهرستان بجنورد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۸
امروزه برنامه ریزان به برنامه ریزی منطقه ای برای کاهش نابرابری ها و نبود تعادل منطقه ای، همچون یک راهبرد کارآمد توجه می کنند. بنابراین، هدف این پژوهش طراحی الگوی برنامه ریزی توسعه منطقه ای شهرستان بجنورد با رویکرد تحلیل ساختار است. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر نوع، توصیفی-پیمایشی با رویکرد آمیخته اکتشافی انجام شده است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل کارشناسان و مسئولین شهرستان بجنورد است که از روش نمونه گیری هدفمند، 20 نفر انتخاب شده و در بخش کمی، کلیه شهروندان بالای 25 سال به روش نمونه گیری دردسترس به تعداد 384 نفر از طریق تعیین حجم نمونه در جوامع نامحدود انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه و پرسش نامه محقق ساخته بوده است. در بخش کیفی و مصاحبه ها با روش نظریه زمینه ای[1] و به کمک نرم افزار مکس کیودا[2] کدگذاری شد و به روش تکنیک دلفی[3] نهایی سازی شاخص انجام شده است و در بخش کمی با تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار لیزرل[4] اعتباریابی و روابط بین متغیرها مدل انجام شد. یافته های این پژوهش نشان داد که مهم ترین عوامل برنامه ریزی توسعه منطقه ای شهرستان بجنورد شامل 6 عامل اصلی (اقتصادی، اجتماعی، طبیعی، سیاسی، مدیریتی و زیرساختی) و 40 زیرعامل است. بنابراین، در الگوی بهینه مناسب توسعه پایدار منطقه، عوامل (اجتماعی (با ضریب تأثیر 54/0)، طبیعی (71/0)) به عنوان عوامل علی و عوامل (زیرساختی با ضریب تأثیر (64/0)) به عنوان شرایط زمینه ای تأثیر مثبت و مستقیمی بر راهبردها (عوامل سیاسی) دارند. به عبارتی هرچقدر میزان این عوامل بالاتر و مناسب تر باشد، برنامه ریزی توسعه منطقه ای در سطح بالاتری خواهد بود. همچنین، عامل (مدیریتی) به عنوان عوامل مداخله گر، رابطه بین عوامل علی و راهبردها را با ضریب تأثیر (64/0) بهبود می بخشد و نقش میانجی بازی می کند. درنهایت، توسعه راهبردها با ضریب تأثیر معنادار (85/0) در برنامه ریزی توسعه منطقه ای شهرستان بجنورد منجر به تبدیل شدن آنها به شرایط اقتصادی مناسب شهرستان بجنورد در استان خراسان شمالی خواهد شد.  [1]. Grounded Theory[2]. MAXQDA[3]. Delphi Technique[4]. Lisrel
۷.

ظرفیت سنجی توسعه میان افزا در بافت های فرسوده شهری (نمونه: محله صومعه بیجار شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسعه میان افزای شهری بافت فرسوده محله صومعه بیجار رشت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۸
توسعه بی ضابطه شهرها و مشکلات ناشی از آن، سبب شده تا رویکردهای متنوعی برای توسعه درونی شهرها پیشنهاد شود؛ ازجمله این رویکردها می توان به توسعه میان افزای شهری اشاره کرد. بافت های فرسوده شهری بنابر ماهیت خود می توانند بستری مناسب برای این نوع توسعه باشند تا در کنار کاهش فضاهای مسئله دار شهری، از گسترش بی رویه شهری جلوگیری شده و توسعه درونی در شهرها محقق شود؛ اما پیش از هر گونه اقدامی باید ظرفیت این بافت ها برای این نوع توسعه سنجیده شود. براین اساس، هدف این پژوهش بررسی ظرفیت محله صومعه بیجار شهر رشت، که ازجمله محله های واقع در بافت فرسوده شهر رشت به شمار می رود، در راستای توسعه میان افزا است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. داده هاى مورد نیاز با استفاده از مطالعات اسنادی و بازدید میدانى (برداشت کاربری ها) گردآورى شده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر با 347 خانوار تعیین شد. درنهایت، داده های به دست آمده با استفاده از آزمون ناپارامتریک علامت، مدل AHP و تحلیل خاکستری تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که محدوده مورد مطالعه، به جز در بخش اقتصادی، در سایر بخش ها، ازجمله: اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی آمادگی لازم را برای اجرای توسعه درونی شهری با رویکرد توسعه میان افزا دارد؛ البته قابل ذکر است که این میزان در همه بلوک های محله مورد مطالعه یکسان نبوده و تفاوت هایی در بین آنها قابل مشاهده است. همچنین، محله صومعه بیجار برخلاف آنچه تصور می شود، آمادگی نسبتاً خوبی برای توسعه از نوع میان افزا دارد. هر چند که به نظر می رسد یکی از مهم ترین موضوع هایی که در این زمینه نیازمند توجه جدی است، اعتمادسازی مسئولان برای ساکنین محله برای اجرای بهینه طرح هایی مانند طرح های توسعه شهری است. 
۸.

بررسی سیر تحول رویه های مدیریت منابع آب در جهان:گذار از «مدیریت به هم پیوسته منابع آب» به «حکمرانی پیوند آب، انرژی و غذا»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت منابع آب مدیریت به هم پیوسته حکمرانی آب حکمرانی چندمرکزی پیوند آب انرژی و غذا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۱۰
با وجود آنکه برای سالیان بسیار مسئله کمبود آب به شکاف میان تقاضای موجود و تأمین لازم منتسب می شد، به تدریج شواهد امر نشان داد که کم آبی در کشورهای کم آب جهان، فراتر از کمبود موجودی منابع آب به حکمرانی ناکارآمد آب مرتبط است؛ از سوی دیگر مسائل بخش آب به دلیل آنکه از تأثیر متقابل مؤلفه های طبیعی، اجتماعی و سیاسی پدیدار شده اند، از جنس مسائل پیچیده و بغرنجند و در اصل، ماهیت میان رشته ای دارند. این گونه ملاحظات، اعتبار رویه هایی از مدیریت آب را که تنها به اتکای قضاوت های کاملاً علمی یا فنی تجهیز شده، تضعیف می کند و برایناساس، یافتن راه کار برای چنین مسائلی تعیین کننده ظرفیت نظام حکمرانی آب تلقی می شود. در این شرایط، مدیریت و حکمرانی پایدار منابع آب، نیازمند چهارچوب نظری است که ادراک ما از اهمیت منابع آب و شیوه اداره آن را تغییر دهد. درعین حال، این پرسش اساسی مطرح است که چرا با وجود بیش از دو دهه کاربرد مدیریت به هم پیوسته منابع آب (IWRM) به عنوان شیوه متداول مدیریت دولتی آب در کشورها، هنوز تغییری در مرزهای بخشی نگری به وجود نیامده است؟ مطالعه حاضر در پی پاسخ به این پرسش، با مرور تحلیلی و نظام مند سیر تحول رویه های مدیریت منابع آب در جهان و کنکاش پیرامون مشکلات شیوه های اداره متمرکز بخش آب، به معرفی حکمرانی چندمرکزی پیوند آب، انرژی و امنیت غذایی (WEFN) به عنوان رویکردی نوین و جایگزین پرداخته است. براساس نتایج، رویکرد پیوند که پس از شکست راهبرد های مدیریت بخش محور پدید آمده و امروزه در بین پژوهشگران بخش آب به عنوان استعاره ای برای توصیف ماهیت به هم پیوسته منابع مورد توجه قرار گرفته است، به مثابه پلی برای گذار از تنگناهای بخشی نگری معرفی می شود. 
۹.

شناسایی عوامل مؤثر بر تغییر غیر مجاز کاربری اراضی کشاورزی در شهرستان بینالود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییر غیرمجاز کاربری اراضی کشاورزی تحلیل عاملی شهرستان بینالود نواحی روستایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۱۰
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی عوامل اصلی تغییر کاربری اراضی کشاورزی در شهرستان بینالود به عنوان یکی از دغدغه های برنامه ریزان، سیاست گذاران و مدیران اجرایی این محدوده است. در این ارتباط، تغییر غیر مجاز کاربری اراضی کشاورزی به دلیل اثرات متعدد نامطلوب بر پایداری محیط زیست، یکی از مهم ترین چالش های شهرستان بینالود در دهه های اخیر محسوب می شود. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. در این بررسی، با استفاده از مطالعات اسنادی و مصاحبه با صاحب نظران سازمان های مستقر در شهرستان بینالود، تعداد 23 عامل مؤثر بر تغییر غیر مجاز کاربری اراضی کشاورزی شناسایی شد و به کمک 169 نفر از روستاییان و خبرگان روستایی در روستاهای دارای بیشترین تغییر غیر مجاز کاربری کشاورزی براساس مقیاس لیکرت ارزیابی و تجزیه وتحلیل با استفاده از تحلیل عاملی در نرم افزار SPSS انجام شد.نتایج تحقیق نشان می دهد عوامل شناسایی شده ذیل 8 عامل اصلی با 77/65 درصد واریانس تبیین شده قرار گرفت. مهم ترین عوامل تغییر غیر مجاز کاربری اراضی کشاورزی به ترتیب اولویت: توریستی بودن منطقه با 13/16، بورس بازی زمین با 14/12، مجاورت با شهر مشهد با 35/8، ضعف مدیریت محلی با 40/7، خشکسالی با 22/6، تراکم بالای جمعیت با 42/5 درصد، فعالیت های صنعتی با 07/5 و خردبودن زمین کشاورزی با 02/5 واریانس تبیین شده اند. میزان تغییر کاربری اراضی در منطقه مورد مطالعه قابل توجه است و ضرورت دارد که در زمینه هایی همچون مدیریت گردشگری با تأکید بر پایداری، تقویت زمینه های کشاورزی، ساماندهی فعالیت های صنعتی و کارگاهی، اختصاص مکان هایی مناسب برای سکونت جمعیت مازاد در منطقه تدابیری منطقی اندیشیده شود. 
۱۰.

ارزیابی تغییرات زمانی-مکانی رطوبت خاک در عراق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رطوبت حجمی خاک تحلیل روند پایگاه داده کوپرنیکوس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۵
تغییرات محیطی ناشی از تغییرات طبیعی و فعالیت های انسانی می تواند در میزان رطوبت خاک تأثیر بگذارد و زمینه کاهش آب خاک را فراهم آورد؛ از این رو در پژوهش حاضر برای ارزیابی تغییرات زمانی و مکانی رطوبت سطحی (2 تا 5 سانتی متری) خاک در عراق داده های رطوبت حجمی خاک با تفکیک 25/0 درجه ای و بازه زمانی روزانه در یک دوره سی ساله (1991-2020) از پایگاه داده های اقلیمی کوپرنیکوس برداشت شد. در این مطالعه برای ارزیابی روندهای زمانی و مکانی از آزمون های روند رگرسیون خطی و مان-کندال استفاده شد. بررسی ها نشان داد که رطوبت حجمی خاک در ماه های گرم کاهش و در ماه های سرد افزایش یافته است؛ به طوری که مقدار های رطوبت خاک در ماه های سرد بیش از دو برابر ماه های گرم است. ارزیابی روند سری زمانی ماهانه رطوبت حجمی خاک در عراق نشان داد که ماه های دوره سرد روند کاهشی داشته است. میانگین مکانی سالانه رطوبت حجمی خاک در عراق 164/0m3/m-3 برآورد شد. کمترین مقدار رطوبت حجمی خاک در جنوب عراق در مرز کویت (093/0m3/m-3) و بیشترین رطوبت حجمی خاک در منطقه پایکوهی شمال شرق عراق (24/0m3/m-3) است. مقدار رطوبت خاک در عراق از شمال به جنوب کاسته می شود. بررسی نقشه های روند نشان داد که بیشترین روندهای کاهشی به ترتیب در ماه های دی، بهمن و اسفند بوده است که در ماه های دوره گرم سال از وسعت پهنه های با روند کاهشی کاسته می شود. گستره جغرافیایی روندهای کاهشی روند شمال غرب–جنوب شرق داشته است و بیشتر در امتداد رودهای دجله و فرات و در اطراف دریاچه الرزازه و الثرثار مشاهده می شود. استان دیالی، میسان و به ویژه استان واسط در بیشتر ماه ها در معرض روندهای کاهشی رطوبت خاک قرار داشتند که این حکایت از در معرض خطر قرار داشتن این مناطق دارد. مناطقی که در معرض کاهش رطوبت خاک قرار داشته اند، بیشتر در معرض خطر تبدیل شدن به کانون های تولید گرد و غبار هستند. در پایان پژوهش به پژوهشگران پیشنهاد می شود که اقدام های حفاظتی مانند کاشت درختان خشکی پسند (نیاز آبی اندکی دارند) انجام شود تا از کاهش بیشتر رطوبت خاک جلوگیری شود.
۱۱.

ارزیابی اثرات بحران آب و پدیده فرونشست زمین در مناطق روستایی دشت نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بحران آب فرونشست زمین تداخل سنجی راداری مناطق روستایی دشت نیشابور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۹
فرونشست زمین، پدیده ای است که در چند دهه اخیر در اکثر دشت های آبرفتی ایران به چشم می خورد که درنتیجه پایین رفتن تدریجی یا ناگهانی سطح زمین در اثر عوامل مختلفی ازقبیل: برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی، فعالیت های تکتونیکی، استخراج معادن و غیره به وقوع می پیوندد. دشت نیشابور نیز از این قاعده مستثنی نبوده و با برداشت بیش ازحد آب های زیرزمینی در چند دهه اخیر، سطح ایستابی لایه آبدار پایین رفته و فشار هیدرواستاتیک کاهش یافته است. درنتیجه، فرونشست هایی رخ داده که مناطق روستایی و شهری را تحت تأثیر قرار داده است. دشت نیشابور با وسعتی معادل3477 کیلومتر مربع محدوده ای از آن به وسعت 591 کیلومتر مربع با جمعیتی بالغ بر 59000 نفر، با 179 روستا با فرونشست شدید زمین مواجه است. در این پژوهش، سعی شده با بررسی وضعیت آبخوان و سطح آب زیرزمینی و انطباق آن با مناطقی که با پدیده فرونشست مواجه هستند، به رابطه بین این پدیده با کاهش سطح ایستابی آب بپردازیم. بررسی ها نشان می دهد که سالانه به ازای هر 83 سانتی متر پایین رفتن سطح آب های زیرزمینی، به طور متوسط 5/10 سانتی متر سطح دشت نیشابور نشست داشته است. در این پژوهش، از تصاویر ماهواره ایsentinel در دوره زمانی اکتبر 2014 تا دسامبر 2017 که توسط سازمان نقشه برداری به روش تداخل سنجی راداری تهیه شده، استفاده شده است. نتایج تحقیق در این دشت حاکی از آن است که بهره برداری بی رویه از منابع آب های زیرزمینی موجب نشست زمین وایجاد درز و ترک هایی در مناطق روستایی، به ویژه در اطراف روستاهای فیروزه، ابوسعدی، بیروم آباد، فیض آباد، سراب کوشک، اردوغش و کال فرخک به میزان 15 الی 20 سانتی متر در سال با بالاترین فرونشست و کم ترین فرونشست مربوط به روستاهای دشت، مهدی آباد و خروسفلی به میزان 1 سانتی متر در سال گزارش شده است. 
۱۲.

مدل سازی اثرات بلندمرتبه سازی بر تغییرات محیط زیست شهری با رویکرد معادلات ساختاری (نمونه موردی: کلان شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بلندمرتبه سازی محیط زیست شهری تراکم smartpls شهر اهواز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۸
امروزه دستیابی به توزیع تراکم مناسب و پایدار در سطح شهرها برای ارتقاء کیفیت زندگی و بهبود محیط زیست شهری از ضرورت های توسعه شهری محسوب می شود. توسعه روزافزون جمعیت شهرنشین، محدودیت منابع و لزوم بهره وری مناسب از امکانات موجود، اهمیت توجه به مقوله بلندمرتبه سازی و محیط زیست شهری در شهرها را دوچندان می کند. در همین راستا، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثرات بلندمرتبه سازی بر تغییرات محیط زیست شهری کلان شهر اهواز است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل حدود 1302000 نفر از شهروندان اهواز بوده که از میان آنها، با استفاده از فرمول کوکران 386 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و مطالعه و بررسی شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش، شامل پرسش نامه محقق ساخته ای است که روایی آن به صورت محتوایی (صوری) و سازه ای و پایایی آن با استفاده از پایایی ترکیبی تأیید شد. تحلیل داده ها ازطریق تحلیل هم بستگی و الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS  انجام شده است. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که با توجه به مدل مفهومی آزمون، رابطه معناداری[1] بین شاخص های پژوهش با روند بلندمرتبه سازی شهری مشاهده شده است. (05/0>p) و شاخص های برازش مدل نیز نشان از برازندگی و تناسب داده ها با مدل مفهومی و درنتیجه، تأیید مدل است. همچنین، نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که بیشترین تأثیر بر تغییر بلندمرتبه سازی شهری بر محیط زیست شهری به ترتیب مربوط به شاخص زیست پذیری با رتبه اول، شاخص اقتصادی رتبه دوم، شاخص زیرساختی رتبه سوم، شاخص کالبدی رتبه چهارم، شاخص محیطی رتبه پنجم و درنهایت، شاخص اجتماعی رتبه آخر است.  [1]. Significance
۱۳.

مدل سازی موانع تحقق پذیری شهر الکترونیک (نمونه موردی: شهر آبدانان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شهر الکترونیک فناوری اطلاعات و ارتباطات مدل سازی ساختاری-تفسیری شهر آبدانان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۸
با وجود مزایای شهرهای الکترونیک، تحقق آن امری دشوار و با چالش های متعددی مواجه بوده اس ت. ب ه هم ین دلی ل، بس یاری از شهرهای ایران ازجمله شهر آبدانان در پیاده سازی مؤلفه های شهر الکترونیک ناموفق بوده ان د. در این راستا، پژوهش حاضر در پی شناسایی و تحلیل موانع و چالش های تحقق پذیری شهر الکترونیک در شهر آبدانان است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش شناسی، به شیوه کیفی-کمی انجام شده است. در بخش کیفی، اطلاعات از روش مصاحبه با 5 نفر خبره که به شکل هدفمند انتخاب شده بودند، به اشباع نظری رسید و روش تحلیل مضمون چهار شاخص (فردی، هنجاری-اجتماعی، تکنولوژیکی و سازمانی) شناسایی شد. طی نمونه گیری هدفمند، 50 نفر از کارشناسان و خبرگان این موضوع انتخاب شده و با استفاده از مدل سازی ساختاری-تفسیری ISM به اولویت بندی زیرمعیار پرداخته شده است. نتایج حاصل از مدل سازی ساختاری تفسیری نشان داد که از بین موانع اثرگذار بر پیاده سازی تحقق پذیری شهر الکترونیک در شهر آبدانان ، موانع هنجاری-اجتماعی در بالاترین سطح و موانع تکنولوژیکی در پایین ترین سطح قرار دارد که بیشترین و کمترین تأثیر را پیاده سازی تحقق پذیری شهر الکترونیک در شهر آبدانان داشته اند. همچنین، نتایج نشان داد که همه زیرمعیارهای موانع، جزء متغیرهای پیوندی هستند که از قدرت نفوذ و وابستگی بالایی برخوردارند. برای تحقق پذیری شهر الکترونیک در شهر آبدانان، ابتدا آموزش های کاربردی با استفاده از ظرفیت های رسانه، برگزاری سیمنارها و همایش های مختلف در سطح شهر، توسعه اتوماسیون های مراکز دولتی، ارتقای پهنای باند و پایین آوردن هزینه های اینترنت رایانه برای شهروندان پیشنهاد می شود.  
۱۴.

سنجش جدایی گزینی فضایی-اقتصادی و ارتباط آن با ساختار فضایی شهر (مطالعه موردی: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جدایی گزینی اقتصادی ساختار فضایی کلان شهر تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۱۱
یکی از زمینه های بروز پدیده جدایی گزینی در سطح شهرها، تمایزهای اقتصادی است که در اثر تخصیص ناعادلانه منابع، فرصت ها و خدمات شکل می گیرد. جدایی گزینی شهری، مانعی بزرگ برای تحقق شهری فراگیر، منسجم و یک پارچه است. پیامدهای مرتبط با جدایی گزینی فضایی نه تنها متوجه خانواده های ضعیف می شود؛ بلکه همه شهروندان و ساختار فضایی شهرها را تحت تأثیر قرار خواهد داد. ازاین رو، مطالعه ارتباط بین جدایی گزینی و ساختار فضایی شهر از اقداماتی است که باعث دستیابی به مدیریت شهری کارآمد و حکم روایی مطلوب شهری می شود. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش، سنجش جدایی گزینی فضایی-اقتصادی کلان شهر تهران است. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی–تحلیلی است. نتایج پژوهش حاکی از شکل گیری الگوی متمرکز ساختار فضایی و جداشدگی متوسط تا شدید برخورداری از شاخص های اقتصادی در مناطق شهر تهران است، به نحوی که میزان Z-Score توزیع فضایی شاخص ها بیشتر از مقدار 1.65 و میزان آنتروپی و جداشدگی فضایی شاخص ها اغلب بیشتر از 0.6 است. همچنین، نتایج نشان می دهد که بیشترین میزان ضریب رگرسیونی بین آنتروپی جمعیت و توزیع فضایی شاخص های اقتصادی مربوط به مناطق شمالی و مرکزی شهر تهران و کمترین میزان این ضریب مربوط به مناطق جنوب شرقی و جنوب شهر است و بین توزیع فضایی جمعیت و شاخص های اقتصادی در کلان شهر تهران روندی شمالی–جنوبی و شرقی–غربی برقرار است که باعث نوعی جدایی گزینی فضایی و تمرکزگرایی در دو محور مرکزی و شمالی شهر شده است. ازاین رو، ارزیابی روند جدایی گزینی فضایی-اقتصادی کلان شهر تهران طی سال های آتی و شناسایی سایر عوامل زمینه ای دیگر که به نوعی نقش به سزایی در جدایی گزینی اقتصادی این شهر دارند، به عنوان راهبردهای کلیدی تبیین و تحلیل جدایی گزینی فضایی کلان شهر تهران مطرح می شوند. 
۱۵.

شناسایی و پهنه بندی مناطق مستعد وقوع خطر زمین لغزش با استفاده از روش تحلیل چند معیاره آراس (منطقه مورد مطالعه: حوضه آبخیز قرنقوچای در جنوب شرق استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مخاطره حرکت دامنه ای حوضه قرنقوچای MCDM

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۷
پدیده زمین لغزش از انواع حرکت های دامنه ای است که همواره خسارت های مالی و جانی زیادی را در پی دارد. در این میان، برای کاهش خسارت های ناشی از چنین حرکاتی، شناخت دقیق مکان های در معرض خطر بسیار مؤثر است. حوضه آبخیز قرنقوچای با توجه به شرایط زمین شناسی، فیزیوگرافی، لیتولوژی، اقلیمی و انسانی از دیرباز تحت تأثیر وقوع خطر زمین لغزش بوده است. بر این اساس، محققان در پژوهش حاضر به دنبال ارزیابی و پهنه بندی خطر زمین لغزش در سطح این حوضه هستند. در این راستا، ابتدا نقشه پراکنش زمین لغزش ها و متغیرهای تأثیرگذار (شیب، جهت شیب، ارتفاع، لیتولوژی، کاربری اراضی، بارش، فاصله از راه ارتباطی، فاصله از آبراهه و فاصله از گسل) فراهم و در مرحله بعدی با استفاده از تابع عضویت فازی، درجه عضویت پارامترها و با استفاده از روش کریتیک، مقدار های وزنی معیارها تعیین و در نهایت، نقشه حساسیت زمین لغزش با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره ARAS استخراج شد. با توجه به نتایج به دست آمده شیب، لیتولوژی و کاربری اراضی به ترتیب با مقدار های 162/0، 152/0 و 147/0بیشترین وزن را از بین عوامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش داشتند. همچنین، نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که به ترتیب 86/12 و 42/25 درصد از مساحت حوضه در طبقه بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارد. به طور عمده، مناطق بسیار پرخطر و پرخطر در قسمت های کوهستانی شمالی، جنوبی و بخش مرکزی حوضه واقع شده است که این پهنه ها از لحاظ کارهای مدیریتی و اجرای پروژه های حفاظتی باید در اولویت قرار گیرند. همچنین، با نظر به بهره گیری از روش منحنی راک و با سطح زیرمنحنی (89/0) دقت روش ARAS در شناسایی و پهنه بندی مناطق مستعد وقوع خطر زمین لغزش حوضه قرنقوچای در سطح عالی است.
۱۶.

بررسی و تحلیل توانمندی ها و تنگناهای توسعه گردشگری شهرستان لنجان با کاربرد مدل های AHP و SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گردشگری توسعه گردشگری توانمندی گردشگری تنگناهای گردشگری لنجان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۸
گردشگری از راهبردهای اصلی توسعه است و می تواند با برنامه ریزی هدفمند و مبتنی بر شناخت توانمندی ها و تنگناها بر توسعه اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی هر منطقه اثرگذار باشد. شهرستان لنجان از لحاظ منابع و جاذبه های طبیعت محور و تاریخی-فرهنگی ظرفیت متنوع و غنی دارد؛ اما با محدودیت هایی نیز روبه روست. محققان در پژوهش حاضر به دنبال شناخت توانمندی ها و تنگناهای توسعه گردشگری و نیز ارائه راهبردهای مناسب هستند. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری متشکل از صاحب نظران گردشگری به تعداد 15 نفر و گردشگران به تعداد 45 نفر است. از گروه اول برای تحلیل توانمندی ها و محدودیت های گردشگری با استفاده از مدل AHP پرسش و از نظر های گروه دوم در چهارچوب مدل SWOT برای دستیابی به راهبردها و راهکارهای مناسبِ توسعه گردشگری استفاده شده است. نتایج مدل AHP نشان داد که معیارهای «غنای جاذبه های اکوتوریستی» با وزن 492/0، «روستاهای تاریخی و امکان توسعه فعالیت های بومگردی» با وزن 448/0 و «میراث ملموس و ناملموس تاریخی–فرهنگی ثبت ملی» با وزن 330/0 به عنوان مهم ترین توانمندی های گردشگری منطقه است. معیارهای «کمبود امکانات رفاهی و خدمات اقامتی در برخی جاذبه های تاریخی–فرهنگی» با وزن 544/0 و «آسیب دیدگی اکوسیستم با وزن 427/0 به عنوان جدّی ترین تنگناهای گردشگری شناخته شده است. با توجه به نتایج مدل SWOT 10 نقطه قوت و فرصت با امتیاز نهایی 53/3 به عنوان مزیت ها و 8 نقطه ضعف و تهدید با امتیاز نهایی 20/3 به عنوان محدودیت های مؤثر بر توسعه گردشگری شهرستان مشخص شد. در این میان، راهبرد مناسب توسعه گردشگری نیز «راهبرد فعّال» است.
۱۷.

تقویت توسعه پایدار روستایی از طریق مشارکت روستاییان: شواهد تجربی از ناحیه دولت آباد شهرستان جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مشارکت روستاییان توسعه پایدار روستایی ناحیه دولت آباد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۹
پژوهش حاضر به واکاوی نقش مشارکت روستاییان در توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی ناحیه دولت آباد می پردازد. مشارکت به مثابه سنگ بنای توسعه روستایی در کنار دیگر عوامل تأثیرگذار شناخته می شود. روستاییان به عنوان مشارکت کنندگان فعال در تأمین نیروی انسانی لازم برای این سکونتگاه ها ضروری هستند. براین مبنا، مشارکت روستاییان برای ارتقای ابعاد توسعه پایدار روستایی اساسی تلقی می شود. این تحقیق کمی با استفاده از روش توصیفی پیمایشی و گردآوری داده های مبتنی بر پرسش نامه، هم بستگی مثبتی را میان مشارکت روستاییان در برنامه ها و طرح های اجراشده و توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی نشان می دهد. با افزایش مشارکت روستاییان، میانگین تصور توسعه پایدار روستایی نیز افزایش می یابد. تجزیه وتحلیل رگرسیون استانداردشده، رابطه مثبت معناداری را میان مشارکت روستاییان و توسعه پایدار روستایی با ضریب بتای 897/0 نشان می دهد (000/0=p). افزون براین، بار عاملی برای بعد مشارکت روستاییان در مدل توسعه پایدار روستایی 90/0 است. ارزیابی مدل از طریق تحلیل کای اسکوئر نشان دهنده تناسب خوبی میان مدل و داده ها است. مقدار آماره کای دو 251/161 و درجه آزادی 87 است. نسبت کای دو به درجه آزادی 85/1 زیر آستانه پیشنهاد شده 0/2 است. افزون براین، شاخص های برازش به شکل گروهی از هم سویی داده ها با مدل پیشنهادی پشتیبانی و چهارچوب مفهومی را تأیید می کنند. برمبنای یافته های پژوهش حاضر، می توان شاخص های مشارکت روستاییان را در طرح ها و برنامه های کشاورزی، صنعتی، خدماتی و طرح های گردشگری ارتقاء داد و روحیه هم کاری را میان روستاییان تقویت کرد. تحقق این موضوع، امکان توسعه ابعاد محیطی اکولوژیک، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی زیربنایی سکونتگاه های روستایی را فراهم می کند. 
۱۸.

شناسایی مناطق کارست آسیبپذیر با استفاده از مدل COP (مطالعه موردی: حوزه آبریز تکاب)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آلودگی تغییرات کاربری اراضی مناطق کارستیک COP

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۹
مناطق کارستیک به دلیل نقش مهمی که در تأمین منابع آب لازم دارند، بسیار حائز اهمیت هستند. یکی از مسائل مهم مناطق کارستیک پتانسیل بالای آلودگی این منابع است. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش مناطق مستعد آلودگی در حوزه آبریز تکاب شناسایی شده است. در پژوهش حاضر برای دستیابی به هدف های مدنظر از نقشه های توپوگرافی ۱:۵۰۰۰۰، نقشه زمین شناسی ۱:۱۰۰۰۰۰، مدل رقومی ارتفاعی 5/12 متر و تصاویر ماهواره لندست به عنوان داده های پژوهش استفاده شد. ابزارهای مهم استفاده شده در این مطالعه شامل ArcGIS و ENVI است. این پژوهش در دو مرحله کلی انجام شده است. در مرحله اول با استفاده از روش COP مناطق آسیب پذیر در برابر آلودگی شناسایی و در مرحله دوم نیز روند توسعه نواحی سکونتگاهی به سمت این مناطق شناسایی شد. بر اساس نتایج مدل COP حدود 33 درصد از منطقه که بیشتر شامل مناطق شمال غربی و جنوبی حوضه است، به دلیل نوع لیتولوژی، نوع پوشش زمین، وضعیت هیدرواقلیمی و وضعیت ژئومورفولوژی پتانسیل آسیب پذیری زیاد و خیلی زیادی دارند. همچنین، نتایج حاصل شده از ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی بیانگر این است که کاربری نواحی انسان ساخت در سال 1990 حدود 8 کیلومتر مربع بوده که این میزان در سال 2019 به حدود 19 کیلومتر مربع افزایش یافته است. با توجه به موارد مذکور بخش های جنوبی و شمال غربی حوزه آبریز تکاب به دلیل روند توسعه نواحی انسان ساخت پتانسیل آسیب پذیری زیادی در برابر آلودگی دارند.
۱۹.

کاربرد دمای احساسی مبتنی بر تئوری نسبت طلایی در ارزیابی شرایط آسایش انسانی کلان شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آسایش انسانی تئوری نسبت طلایی دمای احساسی کلان شهرهای ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۷ تعداد دانلود : ۱۸۳
احساس راحتی انسان تا حد درخور توجهی به فراسنج های آب و هوایی و البته ویژگی ها جغرافیایی بستگی دارد. پژوهش های معدودی وجود دارد که نقش این دو دسته از عوامل را در کنار هم در مبحث آسایش انسانی در نظر گرفته باشند. پژوهش حاضر با این دیدگاه تلاش دارد سطوح مختلف آسایش انسانی را با استفاده از شاخص دمای احساسی مبتنی بر تئوری نسبت طلایی در کلان شهرهای ایران ارزیابی کند. پارامترهای دمای کمینه و بیشینه رطوبت کمینه و بیشینه، بارش و میانگین سرعت باد در گام زمانی روزانه برای 13 کلان شهر ایران برای دوره آماری (2020-1991) از سازمان هواشناسی کشور دریافت شد و در محاسبه شاخص «دمای احساسی» (ST) استفاده شد. این شاخص مبتنی بر «تئوری نسبت طلایی» و «دمای بهینه آسایش واقعی» (AOCT) طراحی شده است و از قابلیت های مهم آن انعطاف پذیری قابل توجه نسبت به تغییرات عرض جغرافیایی، ارتفاع و فصل است. نتایج نشان داد، همبستگی قابل توجه (0/867-) معکوس و معنادار (α>0/01) بین عرض جغرافیایی و دمای بهینه آسایش وجود دارد و این ارتباط برای پارامتر ارتفاع نیز با ضریب (0/607-) در سطح (α>0/05) معنا دار بود. شهرهای بندرعباس و اهواز بیشترین درصد فراوانی احساس حرارتی داغ و تبریز بیشترین درصد فراوانی روزهای خیلی سرد را داشتند. بیشترین توزیع ماهانه شرایط آسایش حرارتی برای شهر رشت برآورد شد. برای فصل تابستان، شهر تبریز با مجموع ۲۱ درصد شرایط آسایشی، با اختلاف، وضعیت بهتری در بین دیگر شهرها دارد؛ درحالی که اهواز، بندرعباس، کرمان و یزد هیچ موردی از هیچ یک از سطوح آسایشی را در این فصل تجربه نکرده اند. بیشترین درصد فراوانی شرایط آسایش کامل برای فصل پاییز برآورد شده است؛ به گونه ای که در ۹ مورد از ۱۳ شهر، آستانه غالب بوده است. استفاده از تمام فراسنج های اصلی آب و هوایی و امکان اعمال تصحیحات متنوع، قابلیت استفاده در گستره درخور توجهی از عرض های جغرافیایی و مناطق با ارتفاع متفاوت را برای شاخص ST فراهم آورده است.  
۲۰.

مدل سازی آماری رابطه بین شیب قرار رسوبات و شیب دامنه نبکاها (مطالعه موردی: نبکاهای کویر ابراهیم آباد سیرجان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شکل رویشی شیب تعادلی شیب قرار نبکا کویر ابراهیم آباد سیرجان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۱۵۰
تنوع پوشش گیاهی و هم زیستی آن با فرایندهای ژئومورفولوژیک تأثیر مهمی بر تعادل مناظر طبیعی دارد؛ بر همین اساس، این پژوهش سعی دارد اختلاف موجود بین شیب تعادلی نبکاهای مختلف و شیب قرار رسوبات در منطقه مطالعاتی را به صورت کمّی اندازه گیری و مقایسه کند؛ بدین منظور ابتدا شیب قرار رسوبات در منطقه تعیین شد. سپس نبکاهای نمونه در امتداد 10 ترانسکت که کل منطقه را پوشش می داد، انتخاب شد و شیب دامنه نبکا توسط شیب سنج در جهات چهارگانه شمال، جنوب، شرق و غرب به درصد اندازه گیری شد. پس از آن، متوسط شیب دامنه نبکا محاسبه شد. درنهایت، ارتباط بین شیب دامنه نبکاها و شیب قرار رسوبات با استفاده از مدل های آماری ارزیابی و تحلیل شد. بررسی نبکاهای منطقه موردمطالعه مبین وجود چهار نوع نبکا براساس نوع گونه گیاهی است. نتایج آزمون تجزیه واریانس، اختلاف معناداری بین شیب تعادلی نبکاهای گونه های مختلف نشان می دهد. نتایج آزمون مقایسه میانگین ها براساس فاکتورهای شیب تعادلی نبکاها و شیب حد رسوبات منطقه دو گروه متمایز را نشان می دهد؛ به این صورت که در سطح احتمال خطای یک درصد (01/0α<) گروه اول شامل نبکاهای گونه های درختچه گز، گل گزی و اشنان وگروه دوم شامل نبکاهای گونه خار شتر و شیب حد رسوبات منطقه مطالعاتی است. نتایج گروه بندی براساس شیب تعادلی نبکا بیانگر عملکرد متفاوت گونه خارشتر در مقایسه با سایر گونه هاست که علت این اختلاف در مکانیسم تطابقی این گونه در مواجهه با تنش فرایند بادرفتی است. نتایج آنالیز واریانس میانگین شیب جهات مختلف دامنه نبکاهای گونه های گیاهی مختلف نشان می دهد، متوسط شیب جهات مختلف دامنه نبکا در گونه خارشتر در سطح یک درصد (01/0 < α) معنادار شده است. به طورکلی، میانگین شیب هریک از جهات چهارگانه در نبکاهای گونه خارشتر یکسان نیست؛ یعنی نبکاهای گونه خارشتر در مقایسه با نبکاهای گونه های دیگر نامتقارن تر هستند؛ بنابراین شکل رویشی گیاهان نقش مهمی در ایجاد مورفولوژی چشم انداز ناهمواری نبکاها ایفا می کند.  

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان