مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
انتقال دانش
منبع:
مدیرساز ۱۳۸۲ شماره ۱۲
حوزه های تخصصی:
سازمانها با ادامه روند جهانی شدن، به طور پیوسته با رقابت جهانی مواجه هستند. برای این که این سازمانها بتوانند از لحاظ رقابتی توانمند باشند و در عین حال توان رقابتی خود را حفظ کند باید دانش و مهارت کارکنان خود را یک منبع حیاتی و ضروری بدانند. در این مقاله مدیریت دانش به صورتی اجمالی مطرح می شود و انتقال دانش و مهارت در سازمانهایی که در مقیاس جهانی فعالیت می کنند مورد بحث قرار می گیرد. همچنین بر اهمیت تکالیف جهانی در انتقال دانش و نقش مدیریت منابع انسانی در حفظ موفق و مؤثر مهارت تاکید خاص گذاشته می شود.
انعطاف پذیری دانش و کارآفرینی دانشگاهی
حوزه های تخصصی:
توسعه و تکامل هر مجموعه ی سیستم ـ فرد یا سازمان ـ ملت به این نکته وابسته است که آیا سیستم در پر کردن فاصله بین آنچه که سیستم می داند و آنچه که سیستم انجام می دهد موفق بوده است. ما این حالت را فاصله بین دانش و عمل یا فاصله علم- عمل می نامیم. اگر سیستم آنچه را که می داند انجام ندهد، در رقابت با سایر سیستم ها بازنده خواهد بود و عملکرد نسبی اش درهر زمینه ای کاهش خواهد یافت و ممکن است به سمت رکود رفته و با نابودی مواجه شود. هنگامی که یک سیستم، موفق به انجام آنچه می داند می شود، دانش سیستم در طول زمان افزایش می یابد و به سیستم، فرصت های جدید تری برای عمل، ارائه می دهد. بین دانش و عمل، بازخورد مثبتی وجود دارد. بسیاری از ملت ها در استفاده از ذخایر دانش جهانی ناتوان هستند و به ناچار به این گزینه تن می دهند که دچار رکود شوند. برای سیستم علمی و دانشگاهی مشاهده می کنیم که بسیاری از دانش ها و توانایی هایی که یادگرفته شده و بدست آمده اند، در اقتصاد وارد نمی شوند. همچنین می بینیم بنگاه هایی که دارای مهندسان و دانشمندان درجه یک هستند، گاهی اوقات دانش های چشمگیری تولید می کنند که حتی آنها را ثبت نیز می کنند. اما این دانش به گونه ای تلف می شود و راه خود را به سمت محصولات و تکنولوژی جدید پیدا نمی کند. به نظر می رسد که ""یک چیز"" در مفاهیم حشر و نشر دانش، مدیریت دانش و مفاهیم مشابه وجود ندارد. این""چیز"" عاملی است که فاصله ی بین دانش و عمل را پر می کند. ما این عامل را کارآفرینی و به شخصی که این فاصله را پر می کند کارآفرین می گوئیم. تمرکز ما بروی کارآفرینان دانشگاهی می باشد، کسانی که به هنگام کاربردی کردن این دانش در اقتصاد، فاصله ی بین دانش تولید شده در سیستم دانشی و مسائلی که با آنها مواجه می شوند را پر می کنند. ما مؤسسات دانشگاهی را که سعی بر پرکردن این فاصله بین دانش و عمل را دارند دانشگاه کارآفرین می خوانیم.
کمال الدین فارسی ، فیزیک دان و ریاضی دان نوآور
حوزه های تخصصی:
کمال الدین فارسی ‘ ریاضی دان و فیزیدکدان بزرگ ‘ در دوره ای می زیست که جهان اسلام از سویی د رحال رهایی از جنگ های صلیبی ‘ و از دیگر سو در آستانه مواجهه با تهاجم مغول بود . همچنین در همین دوران بود که جنوب اروپا ‘ به ویژه ایتالیا‘ به تدریج بر بازرگانی بین المللی مسلط می شد. هم زمانی نسبی این سه عامل که به تضیف فعالیتهای علمی در بعضی مناطق امپراتوری اسلامی و تجدید حیات آن در مناطق دیگر انجامید. یکی از مهمترین دوره های تاریخ علم را در سرزمین های اسلامی رقم زد. دوره ای که می توان آن ار «قرن فارسی» نامید. محیط علمی تبریز که در آن دوره از قطب های زنده علمی به شمار می رفت‘ فارسی را به نورشناسی ومطالعه کتاب المناظر این هیثم علاقمند کرد .این مطالعه که با روشی کاملا علمی صورت گرفت‘ به کشف و اصلاح مباحثی مهم از جمله رنگین کمان‘ منجر شد. این نوشتار در پی آن است که ضمن بررسی چگونگی تاثیر این عوامل بر وضعیت آثار علمی در کانون های گوناگون علمی سرزمین های اسلامی آن دوره سهم کمال الدین فارسی را در پیشبرد دوعلم فیزیک و ریاضی نشان دهد.
مدیریت دانش در شرکت های کوچک و کارآفرین:بررسی عوامل سازمانی اثرگذار در ایجاد و انتقال دانش در صنعت انفورماتیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله از میان ابعاد مدیریت دانش، دو بعد ایجاد دانش و انتقال دانش را به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته و تلاش دارد عوامل اثرگذار در اجرای موفق این دو بعد مدیریت دانش در شرکت های کوچک انفورماتیک را شناسایی کند. جامعهی آماری این تحقیق 48 شرکت از شرکت های عضو انجمن انفورماتیک ایران بوده و نمونهی آماری تحقیق شامل 27 شرکت است. از این رو با طرح 17 فرضیه و استفاده از ابزار پرسش نامه و اجرای آزمون هم بستگی، رابطهی میان هر یک از متغیرهای سازمانی را با این دو بعد اندازه گیری کرده است. متغیرهای 8گانه عبارتند از فرهنگ اشتراک دانش، فردگرایی، مستندسازی دانش، شبکهی ارتباط های سازمانی، ابزارهای فناوری اطلاعات، دانش کارکنان از فناوری اطلاعات، نظام جبران خدمت های گروهی و نظام آموزش سازمان. نتایج تایید کرد که فردگرایی اثرگذاری منفی روی انتقال دانش دارد. اثرگذاری مثبت دانش کارکنان از فناوری اطلاعات بر بُعد انتقال دانش و رابطهی مثبت جریان ارتباط های غیرمتمرکز سازمانی بر هیچیک از دو بعد تایید نشد.
مدیریت دانش و مهارت های ارتباطی مدیران سازمان تربیت بدنی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطة مدیریت دانش با مهارت های ارتباطی مدیران سازمان تربیت بدنی ایران انجام شده است. پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعة آماری شامل تمامی کارکنان (کارشناس مسئول، کارشناس و کاردان) سازمان تربیت بدنی ایران به تعداد 435 نفر بودند. نمونة آماری بر اساس جدول مورگان 204 نفر تعیین شد که از طریق نمونه گیری طبقه ای و به صورت تصادفی انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها دو پرسشنامة محقق ساختة مهارت های ارتباطی مدیران و مدیریت دانش تدوین شد که پایایی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ، به ترتیب، 83% =α و 87%=α به دست آمد. روایی صوری از طریق مراجعه به هفت نفر از استادان مدیریت ورزشی تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t مستقل و ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن در سطح (05/0 ≥ p) استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد بین وضع موجود و مطلوب مهارت ارتباطی مدیران (05/0 = , p215/19 (t= تفاوت معنی داری وجود دارد. به علاوه، بین شاخص های مهارت های ارتباطی مدیران(خودگشودگی، همدلی، حمایتگری، مثبت گرایی، خود نظمی، مهارت اجتماعی، نفوذ آرمانی و الهام بخشی و تحریک خردمندانه) با متغیرهای خلق و انتقال دانش (مدیریت دانش) رابطة مثبت و معنیداری وجود دارد. ارتباط مثبت و معنیدار بین مهارت های ارتباطی مدیران و مؤلفه های مدیریت دانش مبین آن است که برای اجرای موفقیت آمیز مدیریت دانش باید مدیران سطح مهارت های ارتباطی خود را ارتقاء دهند تا موجب خلاقیت کارکنان و پیشرفت سازمان شوند.
بررسی رابطة بین دو دسته از عوامل سازمانی (ساختار و فرهنگ) با مدیریت دانش در دانشگاه افسری امام علی (ع)
حوزه های تخصصی:
در عصر دانایی که دانش مهمترین سرمایة هر سازمان و جامعه ای محسوب می شود، مدیریت دانش وظیفة سازمان هایی است که می خواهند به سازمان یادگیرنده تبدیل شوند. بسیاری از سازمان ها که می خواهند بقا و موقعیت رقابتی خود را حفظ کنند، مدیریت دانش را در پیش گرفته اند. اما موفقیت این امر مستلزم آن است که عوامل سازمانی مختلف موجود در یک سازمان از جمله ساختار و فرهنگ سازمانی دارای ویژگی های خاصی بوده و از انسجام و هماهنگی لازم برخوردار باشند.
وجود شکاف و ناهماهنگی در بین این عوامل، مانع مدیریت دانش خواهد شد. در این پژوهش از میان عوامل سازمانی متعددی که در مدل های سازمانی مختلف ذکر شده اند، به بررسی دو عامل کلیدی «ساختار سازمانی» و «فرهنگ سازمانی» در رابطه با مدیریت دانش پرداخته می شود. «خلق دانش» و «انتقال دانش» به عنوان دو فعالیت اصلی و کلیدی مدیریت دانش در نظر گرفته شده اند که ارتباط عوامل سازمانی با این دو عامل کلیدی مورد بررسی قرار گرفت.
روش پژوهش به صورت (توصیفی- پیمایشی) است و برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه و منابع کتابخانه ای استفاده شده است. جامعة آماری در این تحقیق کلیة فرماندهان، مدیران و استادان دانشگاه افسری با مدرک کارشناسی به بالا می باشد. نتایج نشان می دهد که رابطة معناداری بین این عوامل سازمانی و مدیریت دانش وجود دارد. بنابراین باید به سازمان به عنوان یک «سیستم» نگاه کرد و همة این عوامل را مورد توجه قرار داده و وضعیت آنها شناسایی و تحلیل شود. بررسی وضعیت عوامل سازمانی از حیث ویژگی های لازم در رابطه با مدیریت دانش، اقدام اولیة مهمی است که می تواند بنیان مستحکمی برای اقدامات بعدی در این راستا فراهم سازد.
فرهنگ مدیریت خطا و عملکرد سازمانی: تبیین نقش ظرفیت جذب دانش و عملکرد نوآورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ مدیریت خطا مفهومی نوظهور است که انتقال و تسهیم دانش به دست آمده از خطاهای سازمانی را در بین کارکنان و واحدهای سازمانی تسهیل می کند. استقرار چنین فرهنگی به بهبود فرآیندهای یادگیری در بین واحدهای سازمانی که به مفهوم ظرفیت جذب دانش اشاره دارد، منتهی می شود. دانش به دست آمده از خطاهای سازمانی منجر به بهبود نوآوری در سازمان می شود که ارتقای بلند مدت عملکرد سازمانی را به دنبال دارد.
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین فرهنگ مدیریت خطا و عملکرد سازمانی با در نظر گرفتن نقش ظرفیت جذب دانش و عملکرد نوآورانه در این رابطه می پردازد. جامعه آماری پژوهش، کل مدیران شرکت های داروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. تحلیل ها بر اساس 153 پرسشنامه جمع آوری شده مبتنی بر مدل معادلات ساختاری و تحلیل رگرسیون انجام شد. یافته های به دست آمده نشان می دهد که رابطه مثبت و معناداری بین متغیرهای پژوهش وجود داشته و ظرفیت جذب دانش و عملکرد نوآورانه در رابطه بین فرهنگ مدیریت خطا و عملکرد سازمانی نقش متغیرهای میانجی را دارند.
مطالعه دگرگونی فرهنگی در سه نسل دانشگاهی (مطالعه موردی: اساتید علوم اجتماعی دانشگاه های تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهاد علم و دانشگاه فرهنگ خاص خود را دارد که همانند سایر پدیده ها در گذر زمان تحولاتی داشته است. به نظر می رسد فرهنگ دانشگاهی ایران طی سال های اخیر تغییر کرده است. این پژوهش درصدد است تا دگرگونی فرهنگی در دانشگاه را بررسی و پیامدهای آن را مورد مطالعه قرار دهد.
روش پژوهش کیفی است که به منظور ورود به ساحت معنایی از نظریه مبنایی(GT) استفاده شده است. در این مطالعه 34 نفر از اساتید علوم اجتماعی دانشگاه های تهران مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. کدگذاری و استخراج داده ها با استفاده از نرم افزار اطلس تی انجام شده است.
یافته ها شامل مقوله های عمده شرایط اجتماعی، مداخله ای و زمینه ای، جذب، ارزیابی و ارتقاء علمی، سازمان دانش و راهبردهای اساتید می باشد. روایت توصیفی تحلیلی با توجه به تعامل شرایط و پدیده در قالب گذار فرهنگی پیرامون مقوله هسته «جذب، ارزیابی و ارتقاء علمی» ترسیم می شود که حاکی از بی هنجاری فرهنگ تولید و انتقال دانش است.
جنبه های حقوقی مهندسی معکوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح مهندسی معکوس به معنی تجزیه و تفکیک فرایند یا کالا به اجزای سازنده آن برای تشخیص نوع و اندازه ترکیبات آن می باشد. این دانش ممکن است برای تولید مجدد محصول به کار رفته و در نتیجه مباحثی را از نظر حقوق مالکیت فکری، حقوق اقتصادی و رقابت ایجاد نماید. مقاله حاضر، پس از پرداختن به مفهوم مهندسی معکوس و بیان معایب و مزایای آن، به اختصار جنبه های مختلف حقوقی این نوع از فناوری را مورد بررسی قرار می دهد. در این مقاله، از جمله به این موضوع مهم پرداخته می شود که با توجه به عدم عضویت کشورمان در نظام بین المللی حمایت از حقوق مالکیت فکری، مهندسی معکوس نسبت به نرم افزارها و سخت افزارهای خارجی می تواند ابزار مهم و کم هزینه ای برای پیشرفت اقتصادی باشد. در عین حال، چون محصولات داخلی مورد حمایت قوانین و مقررات مختلف هستند، مهندسی معکوس نسبت به آنها با محدودیت های جدی روبرو می باشد. هرچند که در رویه قضایی، گاه این نوع از مهندسی نسبت به محصول با «شبیه سازی محصول» اشتباه شده است، اما در هر حال می توان قواعد حمایتی و معافیتی مرتبط را از مجموعه مقررات، رویه قضایی و عرف تجاری استنباط کرد.
عوامل مؤثر بر فرایند تولید و انتقال دانش در کسب وکارهای کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت دانش در محیط رقابتی پر تلاطم امروزی نه یک نیاز، بلکه یک ضرورت است. هدف پژوهش حاضر، ارایه ی چارچوبی برای بررسی عوامل مؤثر بر فرایند تولید و انتقال دانش در کسب وکار های کوچک و متوسط استان اصفهان می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت جزو پژوهش های توصیفی پیمایشی و مطالعه ی موردی است. نمونه ی پژوهش شامل 111 کسب وکار کوچک و متوسط فعال استان اصفهان است. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسش نامه ی استاندارد و با درنظرگرفتن روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای جمع آوری شده است. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری صورت پذیرفت و نتایج پژوهش با تأکید بر قابلیت های مدیریت دانش نشان داد که تولید دانش و میزان ضمنی بودن آن بر انتقال دانش با ضریب تأثیر در کسب وکار های مورد مطالعه مؤثر است.
رابطه فرایندهای مدیریت دانش و حاکمیت فناوری اطلاعات در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارزیابی تأثیر و تأثرات میان حاکمیت فن آوری اطلاعات و فرایند های مدیریت دانش در سازمان انجام شده است. روش: پژوهش از نوع پیمایشی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران و کارکنان شرکت های فعال در حوزه فن آوری اطلاعات ایران است. تعداد 21 سازمان به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و تعداد 357 نفر از کارکنان و مدیران عالی و میانی به عنوان نمونه آماری پژوهش برگزیده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه بود و جهت شناسایی شاخص های پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان استفاده شد. در ادامه، حاکمیت فن آوری اطلاعات بر اساس چارچوب کوبیت مورد ارزیابی قرار گرفت. ارتباط بلوغ فرایند های مدیریت دانش یعنی خلق، ذخیره سازی، انتقال و به کارگیری دانش با حاکمیت فن آوری اطلاعات در قالب فرضیه های پژوهش تدوین گردید و با استفاده از آزمون گرانجری و آزمون خود رگرسیون برداری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: از جمله نتایج این پژوهش می توان به رابطه یک طرفه بین حاکمیت فن آوری اطلاعات با فرایندهای خلق، انتقال، ذخیره سازی و به کارگیری دانش اشاره کرد. بدین مفهوم که با ارتقای حاکمیت فن آوری اطلاعات در یک سازمان می توان به بهبود فرایندهای مدیریت دانش کمک کرد. اصالت/ارزش: تا کنون رابطه بین حاکمیت فن آوری اطلاعات و فرایند های مدیریت دانش در پژوهشی ارزیابی نشده است. نتایج مقاله حاضر جهت استقرار و پیاده سازی و ارزیابی مدیریت دانش در یک سازمان مفید می باشد.
Evaluation of Iran Architecture Knowledge on Industrial Complexes In Order to Discover the Challenges and Provide Developmental Strategies (ارزیابی دانش معماری ایران در زمینة مجموعه های صنعتی؛ به منظور کشف چالش ها و ارایه راهبردهای توسعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار مؤید آن است که ارزیابی دانش معماری در خصوص مجموعه های صنعتی به شناسایی چالش های توسعه آن کمک می کند. تأمل در مؤلفه های توسعه دانش معماری سبب شد تا ارزیابی این دانش در سه بخش دانش نظری (یا تولیدات نظری)، انتقال دانش (یا برنامه های آموزشی) و دانش عملی انجام شود. گفتنی است با توجه به ماهیت متفاوت سه گانه های مذکور، روش ارزیابی هرکدام متناسب با ویژگی های ماهوی آنها انتخاب شد. بدین ترتیب ارزیابی حوزه های نظری به علت ماهیت نوشتاری آن، با روش تحلیل محتوا توأم شد. در این بخش، مقالات علمی پژوهشی (مندرج در پانزده نشریه معتبر معماری تا زمستان 1393)، 2500 عنوان کتاب منتخب، پایان نامه های دانشجویی مقطع کارشناسی ارشد (که طی سال های 1380 تا پایان 1389 در دانشگاه شهید بهشتی به انجام رسیده اند) و رساله های دکتری معماری (که در دانشگاه های داخل کشور تا پایان سال 1391 تکمیل شده اند)، مورد بررسی قرار گرفت تا کمیّت دانش نظری در خصوص معماری مجموعه های صنعتی برآورد شود. لازم به ذکر است این سنجش در مقایسه با شش کاربری منتخب منظر، مسکونی، مذهبی، درمانی، آموزشی و اداری به انجام رسید. در بخش انتقال دانش، ارزیابی مذکور به تحلیل محتوای برنامه ها، گرایش ها، رشته ها و واحدهای درسی مطرح در سه مقطع کارشناسی، ارشد و دکتری معطوف شد. همچنین برای آگاهی از وضعیت دانش عملی، به ارزیابی جهت گیری مسابقات معماری (اعم از مسابقات دوره ای و مسابقات برگزار شده در بازة انتخابی 1389-1386) و نیز بررسی نمونه های انتخابی از واحدهای صنعتی موجود (در قالب 63 واحد صنعتی از شهرک صنعتی کاسپین قزوین) اقدام شد. نتایج نشان می دهد که دانش معماری مجموعه های صنعتی در مقایسه با دیگر کاربری ها از کمترین تولید نظری و انتقال تعلیمی برخوردار بوده است (چالش کمّی). علی رغم چنین وضعیتی، در حوزه عملی با رشدی کمّی قرین بوده و نیازمند توجه کیفی است (چالش کیفی). همچنین توسعه دانش معماری در زمینة مجموعه های صنعتی فاقد ساختار منسجم بوده و عمدتاً به صورت موضعی و گسسته در حال رشد است. نتایج گویای آن است که رفع چالش های یاد شده با انسجام بخشی به سه گانه های مذکور و اتخاذ راهبرد عمل به نظر (در قالب مهندسی معکوس) محقق می شود. تحقیق بر این نکته تأکید دارد که توسعه دانش معماری در خصوص مجموعه های صنعتی با برنامه ریزی در قالب ماتریسی از مؤلفه های تکمیلی و تکاملی متشکل از حوزه های سه گانه میسر می شود.
رابطه ی انتقال دانش و فناوری اطلاعات با قابلیت های استراتژیک مدیران مدارس متوسطه ناحیه (یک) شهر بندرعباس
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه انتقال دانش و فناوری اطلاعات با قابلیت های استراتژیک مدیران مدارس متوسطه ناحیه (یک) شهر بندرعباس به انجام شده است. این تحقیق به لحاظ هدف؛ کاربردی و روش بررسی آن توصیفی و از نوع تحقیقات همبستگی است. جامعه آماری آن را کلیه مدیران مدارس متوسطه ناحیه (یک) شهر بندرعباس تشکیل داده-اند. از لحاظ هدف تحقیق از نوع کاربردی، از لحاظ نوع روش، توصیفی و همبستگی می باشد. نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان؛ 97 نفر تعیین شد، که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه انتقال دانش دی کاسترو و همکاران (2008)، پرسشنامه فناوری اطلاعات محمودی (1392) و پرسش نامه قابلیت های استراتژیک کارکنان ساخته محقق بوده است. به ﻣﻨﻈﻮر ﺗﻌییﻦ ﭘﺎیﺎیی ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ها، از روش آﻟﻔﺎی کﺮوﻧﺒﺎخ اﺳﺘﻔﺎده شد، کﻪ ﻣﻘﺪار آﻟﻔﺎی آن برای همه پرسشنامه ها بیش از 7/0 بدست آمده است. در سطح استنباطی برای تحلیل فرضیه ها نیز از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به کمک نرم افزار Spss نسخه 22 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد بین انتقال دانش و ابعاد سه گانه آن (اجتماعی سازی، تلفیق و درونی سازی) با قابلیت های استراتژیک مدیران رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین فناوری اطلاعات و ابعاد هفت گانه آن (ویژگی های فردی، عوامل نگرشی، عوامل آموزشی، عوامل فنی، عوامل اقتصادی، عوامل محیطی و عوامل انسانی) با قابلیت های استراتژیک مدیران رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که مولفه های انتقال دانش (اجتماعی سازی و تلفیق) در مجموع حدود 13/0 درصد و مؤلفه های فناوری اطلاعات (عوامل آموزشی، ویژگی های فردی و عوامل انسانی) در مجموع حدود 33/0 درصد از واریانس متغیر قابلیت های استراتژیک مدیران را تبیین می-نمایند.
بررسی نقش تعدیل گری یادگیری زدایی در ارتباط بین سازگاری دانش جدید و انتقال دانش در شرکت دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیران سازمان ها برای موفقیت در محیط پرتلاطم کنونی نیازمند اتخاذ تصمیم های راهبردی جهت اجرای انتقال دانش هستند؛ بدین منظور هدف این پژوهش بررسی نقش تعدیل گری یادگیری زدایی در ارتباط بین سازگاری دانش جدید و انتقال دانش است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر رویکرد و ماهیت علی- معلولی، از نظر روش گرد آوری داده کمی، با رویکرد توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کارکنان شاغل در شرکت بسپار استان اصفهان به تعداد 57 نفر است. فرضیات این پژوهش با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت؛ نتایج نشان داد سازگاری دانش جدید بر انتقال دانش و ابعاد آن (به جز بعد عدم پذیرش) تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین یادگیری زدایی اثر تعدیل گری مثبتی در ارتباط بین سازگاری دانش جدید و انتقال دانش دارد.
بررسی عوامل اثرگذار بر موفقیت فرآیند انتقال دانش در همکاری های استراتژیک میان سازمانی مطالعه موردی: همکاری-های میان شرکت های داروسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مزیت رقابتی سازمان ها در عصر حاضر بیش از هر چیزی به دسترسی آنها به منابع دانشی بستگی دارد. تحول سریع دانش و گستردگی منابع دانشی بین شرکت های مختلف، دسترسی به دانش را برای یک سازمان به تنهایی دشوار ساخته است. این موضوع سازمان ها را وادار کرده که برای دسترسی به دانش مورد نیازشان به همکاری با یکدیگر روی بیاورند. آمارها نشان از افزایش همکاری های میان سازمانی با هدف کسب دانش، علی الخصوص در صنایع دانش بنیانی مانند صنعت داروسازی دارد. ادبیات گسترده ای در زمینه عوامل اثرگذار بر فرآیند انتقال دانش و یادگیری در همکاری ها وجود دارد و هر یک از اندیشمندان این حوزه، از دیدگاه خودشان به تعدادی از عوامل اشاره کرده اند اما تاکنون یک پژوهش فراگیر درباره روابط میان این عوامل و اهمیت آنها انجام نشده است. این پژوهش سعی در شناسایی عوامل اثرگذار بر موفقیت فرآیند انتقال دانش و یادگیری در همکاری میان سازمانی و سنجش اهمیت این عوامل و همچنین روابط آنها دارد. در این راستا ده عامل اثرگذار بر فرآیند انتقال دانش از ادبیات استخراج می شوند و در دو دسته عوامل سطح سازمان، عواملی که در کنترل سازمان هستند، و عوامل سطح همکاری، عواملی که در تعامل دو سازمان معنا پیدا می کنند، دسته بندی می شوند. سپس با استفاده از نظر سنجی از مدیران شرکت های دارویی که شرکت های آن ها در همکاری های صنعت داروسازی درگیر بودند، روابط میان عوامل و اهمیت آنها تحلیل می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که استراتژی سازمان تاثیرگذارترین عامل و سرمایه اجتماعی مهم ترین عامل از میان تمامی عوامل می باشد. شناسایی عوامل اثرگذار بر فرآیند انتقال دانش و اهمیت آنها می تواند به مدیران، در مدیریت بهتر فرآیند انتقال دانش و موفقیت در همکاری های دانشی کمک کند.
بررسی رابطه بین عوامل جمعیت شناختی و انگیزاننده های مؤثر بر انتقال دانش (نمونه موردی: شرکت پالایش نفت اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی عوامل جمعیت شناختی و انگیزاننده های تأثیرگذار بر انتقال دانش و تجربیات کارکنان شرکت پالایش نفت اصفهان انجام شد. روش تحقیق حاضر توصیفی - پیمایشی و جامعه پژوهش تمام مدیران و کارکنان شرکت پالایش نفت اصفهان بود. به منظور تعیین حجم نمونه از فرمول نمونه گیری کوهن استفاده شد. روش نمونه گیری، نمونه گیری تصادفی طبقه ای و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته، با مقیاس پنج درجه ای لیکرت بود که پایایی آن بر حسب ضریب آلفای کرونباخ مقدار 0.95 بدست آمد. کار تحلیل بر روی پاسخنامه های دریافتی انجام گرفت. در سطح آمار توصیفی از فراوانی و میانگین و در سطح آمار استنباطی از آزمون های t دو نمونه ای، آزمون تحلیل واریانس یک راهه (آزمون آنوا) و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد بین عوامل جمعیت شناختی و انگیزاننده های درونی و بیرونی رابطه معناداری وجود نداشت و این نشان دهنده آن بود که کارکنان شرکت پالایش نفت اصفهان با عوامل جمعیت شناختی متفاوت انگیزاننده های تقریباً یکسانی دارند.
تاثیر بکارگیری چندرسانه های تعاملی بر بهبود کیفیت آموزش سازه در رشته معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش سازه و انتقال مفاهیم آن بصورت مؤثر و کاربردی به دانشجویان معماری، از مهمترین موضوعاتی است که تقریبا تمام برنامه های آموزشی معماری را به خود مشغول داشته است. در حال حاضر در بسیاری از دانشکده های معماری مفاهیم سازه با تکیه بر کتابهای متنی و سخنرانی از استاد به دانشجو انتقال می یابند، بسیاری از مفاهیم سازه انتزاعی و غیر قابل رؤیت هستند در نتیجه زمانیکه مواد آموزشی تنها بصورت متنی ارائه می شوند، دانشجو بخاطر فقدان دانش نسبت به مفاهیم ارائه شده، در ایجاد مدلهای ذهنی و دریافت اطلاعات بصورت عمیق تر با مشکل مواجه می شود. بیشتر این دانش به صورت راکد و ناکارآمد باقی می ماند، بطوریکه حتی وقتی مرتبط با موضوع مسأله مطرح شده هستند، قابل دسترسی و استفاده نمی باشند.
از این جهت با پذیرش ضرورت درک سازه برای معماران، برنامه ریزان آموزش معماری بهبود آمادگی تکنیکی دانشجویان را مورد توجه قرار داده و بدنبال بکارگیری شرایط و ابزارهایی هستند که شانس بیشتری را برای یادگیری و انتقال دانش فراهم می سازند.
چندرسانه های تعاملی ابزارهای جدیدی هستند که با بکارگیری رایانه و توانا ییهای آن تصور ساختن مفاهیم انتزاعی را امکانپذیر ساخته و بعلاوه قادر هستند دانشجو را بصورت فعالانه ای در آموزش دخالت دهند. راهبردهای آموزشی ای که دانشجو را بصورت فعالانه تری در فرآیند یادگیری بکار می گیرند، تأثیر بسیار مثبتی بر یادگیری و انتقال دانش دارند. هدف این مقاله بررسی دقیقتر چالشهای آموزش فعلی سازه به دانشجویان معماری و ارائه راهکار جهت ارتقا آموزش سازه و مفاهیم آن در سطح متوسط می باشد. در این راستا نقش و امکانات چندرسانه های آموزشی در یادگیری و انتقال دانش سازه ای به دانشجویان معماری مورد بررسی قرار گرفته است.
اثر اعتماد تیمی بر فرهنگ مشارکتی: نقش میانجیگری انتقال دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه سازمان ها برای اینکه سکون و کم تحرکی و حتی سکوت کارکنان را بشکنند و آن ها را به مشارکت دعوت کنند باید بسترهای مناسب را برای آن ها فراهم آورند که یکی از این بسترها اعتمادسازی بین اعضای تیم است. هدف این پژوهش، ضمن بررسی تأثیرگذاری اعتماد تیم بر فرهنگ مشارکتی، نقش میانجی انتقال دانش در تأثیرگذاری اعتماد تیم بر فرهنگ مشارکتی بررسی شده بود. این مطالعه در نمونه ای 185 نفری از کارکنان شعب درجه یک بانک ملی استان اصفهان با نمونه گیری تصادفی ساده طبق جدول کرجسی و مورگان صورت پذیرفت. روش تحقیق همبستگی و ابزار مورد استفاده پرسشنامه استاندارد بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار LISREL8.8 استفاده شد. پایایی و روایی سؤالات مناسب تشخیص داده شد. یافته های پژوهش نشان داد اعتماد تیم بر انتقال دانش تأثیر مثبت و مستقیم و بر فرهنگ مشارکتی به صورت مستقیم و غیرمستقیم تأثیر مثبت و معنادار می گذارد.
توانمندسازی معلمان چشم انداز مدیریت آموزشی (بررسی نقش خودکارآمدی فردی، انتقال دانش و کیفیت زندگی کاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی منابع انسانی فرآیند افزایش حس خودکارآمدی در میان اعضاء سازمان از طریق شناخت خود و از میان بردن عواملی است که سبب ضعف قدرت می شود. این پژوهش با هدف بررسی نقش خودکارآمدی فردی، انتقال دانش و کیفیت زندگی کاری در توانمندسازی معلمان انجام گرفته است. روش پژوهش، همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری می باشد و از جنبه هدف، جزء پژوهش های کاربردی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه شهر تبریز به تعداد 2.747 در سال 1395می باشد، تعداد نمونه با توجه به جدول کرجسی- مورگان به تعداد 335 نفر برآورد شد. روش نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای سه مرحله ای انجام گرفت. ابزار گرد آوری داده ها شامل چهار عدد پرسشنامه استاندارد " خودکارآمدی فردی شرر (2002)، توانمندسازی مارتین و همکاران (2001)، انتقال دانش دکاستر و همکاران (2008) و کیفیت زندگی کاری ایلگان و همکاران (2014) " می باشد که روایی و پایایی آنها بررسی و مورد تأئید می باشند. داده ها به کمک نرم افزار Amos 24مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج یافته ها نشان داد که خودکارآمدی فردی با کیفیت زندگی کاری رابطه مثبت و معناداری دارد (0.01; p
تاثیر به گارگیری شبکه های اجتماعی بر توانمندسازی دبیران با توجه به نقش میانجی انتقال دانش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چکیده هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر میزان استفاده دبیران از شبکه های اجتماعی بر توانمندسازی آنان با نقش میانجی انتقال دانش می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت جمع آوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری کلیه دبیران متوسطه دوم ناحیه یک شهر بندرعباس به تعداد 428 نفر بود، حجم نمونه با استفاده جدول کرجسی و مورگان به تعداد۲۰۵ نفر که به شیوه تصادفی - طبقه ای انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های توانمندسازی اسپریتزر (1995) با ۱۸ گویه ، انتقال آموزش هالتون و همکاران(۲۰۰۰) با ۴۵ گویه ، شبکه های اجتماعی اندام(۱۳۹۵ ) با ۱۴ گویه بود، روایی صوری و محتوایی آنها مورد تایید متخصصان قرار گرفت و پایایی آن ها با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب مقادیر ۸۶/۰، ۸۴/۰ و ۸۹/۰ به دست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS23 و LISREL8.80 مورد پردازش قرار گرفت. نتایج نشان داد که استفاده از شبکه اجتماعی بر انتقال دانش توسط دبیران اثر مستقیم دارد. استفاده از شبکه اجتماعی بر توانمندسازی دبیران اثر مستقیم دارد. انتقال دانش با توانمندسازی دبیران اثرمستقیم دارد. و انتقال دانش در تاثیر بکارگیری شبکه اجتماعی بر توانمندسازی دبیران نقش میانجی دارد.