مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
جامعه شناسی
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
77 - 43
حوزههای تخصصی:
تحلیل جامعه شناختی رمان از گونه های متداول و پرکاربرد نقدادبیات داستانی است و درپی آن است تا براساس همبستگی سازه های اجتماعی بایکدیگر و برهم کنش آن با ساختار داستان، خوانشی جامعه-شناسانه از یک اثر ادبی ارائه دهد و درکنار آن به تشریح مبانی زیباشناسی وشیوه های تصویرسازی متن نیزبپردازد.بازتاب دگرگونی های سطحی ودرونی شهروروستا، علاوه بر ارائه اطلاعات اززمان ومکانِ زیستِ نویسنده وبستر خلق اثر، بر پیرنگ ودرونمایه های اجتماعی پرتکراروشخصیّت های داستان نیز اثرگذار است.دو رمان «کوچه مدقِ» نجیب محفوظ نویسنده مصری وبرنده نوبل ادبیّات و«جای خالی سلوچِ»محمود دولت آبادی، از شاخص ترین رمان های معاصراست وبا آنکه فضای یکی درشهرو دیگری در روستا و دردو کشور متفاوت می گذرد به جهت درونمایه مشترک و حضور مؤلفه های رئالیسم اجتماعی و چالش های گذر از سنّت به مدرنیته بسیار به یکدیگر شبیه است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی و با رویکرد جامعه شناختی، به قیاس دو رمان مذکور پرداخته و علاوه بر ترسیم شباهت و تفاوت ها کوشیده است مباحث مرتبط با فضاهای شهری را نیز با رئوس نظریه لوفور جامعه شناس فرانسوی تطبیق دهد تا ارتباط و تناظر میان ساختار ادبی و ساختار اجتماعی رمان به گونه ای شایسته تر تشریح گردد. حاصل آنکه با توجّه به ارتباط تنگاتنگ جوامع شهری و روستایی با یکدیگر، عناصرجامعه شناسی همچون فضای جغرافیایی،زبان و گویش، اقتصاد و کسب و کار، ازدواج، آداب ورسوم و سرگرمی، معاشرت و تغذیه در این دو رمان پربسامدترند امّا هنجارهای حاکم بر فضای رمان «کوچه مدق» رسمی تر، قانونی تر و گسترده تر است. در مقابل، فرهنگ حاکم بر جامعه روستایی «جای خالی سلوچ» سنّتی تر و محدودتر است و غالباً برگرفته از عادات مرسوم یا اعمال نظر بزرگان منطقه است.
بررسی انتقادی کتاب Global Historical Sociology (جامعه شناسی تاریخی جهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
111 - 137
اگر ظهور حوزه مطالعاتی جامعه شناسی تاریخی را واکنشی به روش شناسی علم در عصر مدرن بدانیم، بدون شک، پیوند جامعه شناسی تاریخی و محیط بین الملل واکنشی به تقلیل نقش بین الملل در بروز رویدادها و تحولات داخلی دولت ها است. به عبارت دیگر، تاثیرپذیری تحولات داخلی از محیط بین الملل زمینه ساز ظهور یک حوزه مطالعاتی نوین شده است که طی سال ها یا دهه ابتدایی قرن میلادی حاضر با عناوین مختلفی چون جامعه شناسی تاریخی بین الملل یا جامعه شناسی تاریخی روابط بین الملل و ... مطرح می گردد. کتاب جامعه شناسی تاریخی جهانی به دنبال پاسخ به این سوال می باشد که امکان تحلیل روابط بین کشورها در سطحی پایین تر یا بالاتر از دولت میسر است؟ به باور نویسندگان ارتباط بین دولت ها به واسطه ماهیت اجتماعی آن تنها به روابط بین دستگاه های سیاسی ختم نمی شود. بررسی های بعمل آمده گویای آن است ابهام در امکان ادغام متدولوژیک حوزه های جامعه شناسی و تاریخ از یک سو و بی توجهی به جایگاه دولت در دگرگونی های بین المللی یا همپوشانی آن با حوزه نوظهور مطالعات جهانی باعث وجود کاستی هایی در انسجام نظری و محتوایی دیدگاه مطروحه در این اثر شده است؛ با این حال، نگرش مذکور می تواند در آینده با دقت بیشتری مورد توجه و توسعه قرار گیرد. در مقاله حاضر سعی خواهد شد با نگاهی انتقادی و در چارچوب روش های قیاس و استقراء نقاط قوت و ضعف این اثر بیان شود.
بررسی رابطه علم و دین از دیدگاه جامعه شناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با توجه به انواع رابطه علم و دین (تعارض، تمایز، تلاقی و سازگاری)، به بررسی آرای تعدادی از جامعه شناسان پرداخته شده است. نظریه پردازانی مثل کنت، مارکس، دورکیم، وبر و... دارای دیدگاه تعارض هستند و معتقدند باگذر جوامع از سنتی به مدرن و چیرگی علم تجربی و شیوه تفکر مدرن، جایگاه دین در دوران مدرن تضعیف شده و علم جای آن را می گیرد. برخی دیگر از جامعه شناسان مانند اسپنسر اعتقاد به تعامل و برخی دیگر مانند زیمل معتقد به جدایی (استقلال) بین علم و دین هستند. راهبرد هابرماس تعامل علم و دین است و زندگی اجتماعی جوامع مدرن در غیاب دین و اخلاق دینی را غیرممکن می داند. گیدنز نیز مخالف کاهش نفوذ دین با پیشرفت مدرنیته در دنیای مدرن است، اما بازاندیشی دینی را مطرح می کند. یافته ها بازگوی آن است که دیدگاه یکتایی در جامعه شناسی وجود ندارد که بتواند به طور کافی، همه پیچیدگى های مرتبط با رابطه علم و دین را پوشش دهد. اما می توان گفت تغییر دیدگاه های جامعه شناسان کلاسیک مبتنی بر تعارض، به سوی دیدگاه های مبتنی بر تعامل علم و دین در نظریه های متأخر جامعه شناسی است که به نوعی هم زیستی مسالمت آمیز میان مدرنیته و علم از سویی و دین از سویی دیگر است.
تحلیل جامعه شناسی اندیشه های سیاسی ابوالقاسم لاهوتی بر اساس نظریه «آگاهی طبقاتی» جورج لوکاچ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
119 - 150
حوزههای تخصصی:
اندیشه سیاسی کوشش فکری و ارائه ی آرای منسجم در باب سیاست و زندگی سیاسی و تلاش برای پاسخ گویی به پرسش هاست. اندیشه سیاسی همواره سعی می کند با پی گیری مشکلات و ریشه یابی آن ها به دولت مشروعیّت بدهد و در پی آن، بحران های موجود در جامعه را حل کند. ابوالقاسم لاهوتی نیز از روشنفکرانی است که در اشعار و نوشته های خود، با اندیشه های سیاسی به مسایل اجتماعی و واقعیّت های موجود در جامعه اشاره می کند و پرده از خیانت های قدرت حاکم برمی دارد تا از این طریق مردم ناآگاه را از بی عدالتی های حاکمان وقت آگاه سازد. این پژوهش تلاش می کند تا با تحلیل جامعه شناسی اندیشه های سیاسی لاهوتی، بر اساس نظریّه ی آگاهی طبقاتی جورج لوکاچ، به نوع شناخت و طرز تلقّی وی از اجتماع و اوضاع جهان پیرامونش، دست یابد و به این پرسش اصلی پاسخ دهد که لاهوتی برای بیان اندیشه های سیاسی خود از چه ساختارهایی بهره گرفته است؟ پیشینه پژوهش در این موضوع بیانگر عدم توجه بسیاری از محقّقین به این امر است و روش تحقیق در این پژوهش از حیث ماهیّت و روش، از گونه توصیفی - تحلیلی و بر اساس هدف از نوع بنیادی- نظری است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اندیشه های سیاسی لاهوتی، در چارچوب ساختارهایی چون شخصیّت، هویّت، معرفت (جهان بینی و ایدئولوژی) و ارزش های اخلاقی شکل گرفته و این اندیشه ها مُلهم و متأثّر از آگاهی و دانش دریافته از جهان بیرون اوست که با واکنش های عقلانی مناسب همراه بوده و در اشعارش انعکاس یافته است. نتایج تحقیق نیز نشان می دهد که اشعار و سروده های لاهوتی بازتاب اندیشه های سیاسی او در چارچوب چنین ساختارهایی است.
بازشناسی و تبیین پیش انگاره های تفسیری آیت الله العظمی خامنه ای در تحقق عدالت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوه نامه فقه و علوم اسلامی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵
93 - 112
حوزههای تخصصی:
شعار اسلام اجرای عدالت در جامعه است. از آرمان ها و اهداف انبیاء الهی تحقق عدالت بوده است. عدل به عنوان یکی از پایه های ایمان، به حدّ وسط و میانه هر چیز گفته می شود، به گونه ای که هر چیز در جای خود قرار گیرد و دچار افراط و تفریط نگردد. خطّ اسلام، حدّ متوسط است، نه افراط و سخت گیری های کلیسایی را دارد و نه ولنگاری های جوامع غربی را می پذیرد، بلکه رکن اصلی دعوت به اسلام، عدالت می باشد. برای اجرای عدالت، نیاز است، پیش انگاره های تحقق آن، بازشناسی شود. آیت الله خامنه ای رهبر جهان اسلام و فعّال سیاسی عصر حاضر در اندیشه های اجتماعی خویش در تفسیر آیات پیرامون عدالت اجتماعی به این مهم اهتمام ورزیده است. مقاله حاضر با روش تحلیلی – توصیفی در سه عرصه، به چند پیش انگاره دست یافت. الف- جایگاه عدالت اجتماعی. ب- شروط تحقق عدالت اجتماعی. ج- اهداف و آرمان های تحقق عدالت اجتماعی. یافته های پژوهش حاضر، برتری عدالت در مناسبات اجتماعی نسبت به عدالت فردی در دیدگاه آیت الله خامنه ای است که تحقق آن سبب دعوت ملّت های جهان به اسلام می شود و عدالت در دفاع از مظلوم با اقتدار مسلمانان در صحنه بین المللی و خداترسی کارگزاران حکومتی به دست می آید. همچنین هدف رسیدن به حیات طیّبه، نفی تبعیض، شکست دادن کانون های ستمگری، برخورداری استعدادهای مختلف از مزایای جامعه و پیشگیری از جرم از نتایج بررسی اندیشه های تفسیری آیت الله خامنه ای است.
شهر تهران، مسئله ای اجتماعی
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
33 - 57
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، چرایی مسئله نشدن شهر، به خصوص شهر تهران، از منظر جامعه شناسی بررسی شده است. مسئله شدن شهر برای جامعه شناسی ایرانی، امری بدیهی قلمداد می شود و تحقق نیافتن آن، نیازمند بررسی و تحلیل است. بنابراین، به دنبال بررسی این مسئله هستیم که چرا شهر تهران برای اصحاب علوم اجتماعی و جامعه شناسی مسئله نشده است. شواهد نشان از این دارد که شهر تهران به عنوان مسئله ای بوروکراتیک برای سیاست مداران و به عنوان مسئله ای سیاسی برای روشنفکران مطرح بوده است و همین نگاه سبب شده -است تا جامعه شناسان به شهر به عنوان امری تابعی از حوزه سیاست و آسیب-شناسانه نگاه کنند. در دست یابی به نتایج، از مطالعه اسنادی و کتابخانه ای با رویکرد تاریخی بهره برده ایم. نتایجی که پس از بررسی و انجام مطالعات تاریخی به آن دست یافتیم، نشان می دهد که تهران در دوره های مختلف تاریخی، به لحاظ فنی و بوروکراتیک، مسئله حکومت ها و به لحاظ سیاسی مسئله روشنفکران بوده است. شهر تهران به طور خاص، محل استقرار و افول حکومت ها بوده است اما در هریک از این دوره ها، سامان اجتماعی شهر تهران و حیات اجتماعی شهر، جایگاهی نداشته است. مسئله شهر در تفکرات و اندیشه-های روشنفکری هم جایگاهی نداشته است؛ چرا که دغدغه روشنفکران- چه چپ گراها و چه راست گراها، چه شعرا و ادیبان و چه فیلسوفان- فرهنگ، تمدن و حکومت بوده است و شهری مثل تهران به عنوان مسئله ای مستقل برای جامعه شناسان مؤسس تجلی نکرده است که بخواهند بحثی در ارتباط با حیات اجتماعی شهر و زندگی شهری داشته باشند. بنابراین اگر علوم اجتماعی و جامعه شناسی را هم ادامه جریان روشنفکری بدانیم، شهر تهران مسئله این گروه نبوده و پژوهش های اجتماعی انجام شده در حوزه شهر، بیشتر با رویکرد آسیب-شناسانه و معطوف به کالبد شهر بوده است تا مقتضیات زندگی شهری و حیات اجتماعی شهر و عوامل مؤثر بر آن.
بررسی و تحلیل «ماهیت جنسیّتی» در ضرب المثل های فارسی با تأکید بر رویکرد فمینیسم اگزیستانسیالیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
83 - 105
حوزههای تخصصی:
«جنسیت» به عنوان یکی از مهم ترین دوگانه های موجود در نظام اجتماعی و ساختار فرهنگ عامّه، موضوع و مرکز توجه جامعه شناسان و فرهنگ شناسان بوده است. فمینیسم به عنوان یکی از شاخه های جامعه شناسی، بیش از هر رویکرد دیگری به دوگانه «زن» و «مرد» و تأثیر آن بر ساخت فرهنگی جوامع پرداخته است. فمینیست های اگزیستانسیالیست معتقدند که جهان بینی های مردانه از طریق ابزار فرهنگی و تشدید جامعه پذیری، به دنبال تحمیل «ماهیت جنسیتی» بر زنان هستند. این «ماهیت جنسیتی»، موجب می شود تا جامعه، رفتارهایی قالبی و هنجارهایی ساختگی و خاص را بر زنان تکلیف کند. ضرب المثل های فارسی به عنوان یک ابزار فرهنگی مؤثر و کاربردی در فرهنگ عامّه، به خوبی توانسته است استانداردهای جنسیتی را بازتاب دهد. با تأکید بر نظریهٔ فمینیسم اگزیستانسیالیت و با روش توصیف و تحلیل کیفی ضرب المثل های موجود و شایع در زبان فارسی می توان گفت که فرهنگ عامّه توانسته است تقدم اصالت وجودی زنان را نادیده بگیرد. همچنین آزادی، گزینش و انتخاب زنان را کم و زیاد کرده است و وضعیت هایی بنیادین و رفتارهایی قالبی و ثابت را برای کنترل آنان، اعمال کرده است. فرهنگ عامّه می تواند مسئولیت پذیری و فعالیت اجتماعی زنان را از طریق ابزارهای فرهنگی، محدود و وابستگی و حس تعلق پذیری را نیز بر آنان تحمیل کند. فرهنگ عامّه، نظارت پذیری، کنترل و وابستگی عاطفی و اقتصادی زنان را تنظیم می کند. در این مقاله کوشش می شود تا یافته های فوق، در ارتباط با موضوع «ماهیت جنسیتی»، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد.
بررسی نقش حمایت اجتماعی در ارتقای کیفیت زندگی دوران سالمندی با رویکرد دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقش حمایت اجتماعی از سالمندان در بهبود و ارتقاء کیفیت زندگی آنها پرداخت. این پژوهش با روش تحلیلی-اسنادی صورت گرفت و گردآوری اطلاعات از طریق مطالعه و بررسی اسناد (شامل اسناد کتابخانه ای، مقالات، پایان نامه ها، پایگاه های اینترنتی و نمایه ها و نرم افزارهای علمی) با کلیدواژه های مرتبط انجام شد. یافته ها نشان دادند خلا پژوهش منسجم در این زمینه، به ویژه در زمینه تدوین مدلی با رویکرد دینی، در داخل کشور وجود دارد. همچنین حمایت اجتماعی سالمندان از منظر دین، دارای چهار بعد حمایت عاطفی، ارتباطی، ابزاری و معنوی است. حمایت ارتباطی شامل کسب تجربه، صله رحم، گفتگوی صمیمی، رعایت ضعف بدنی و رفتار با حوصله و طمانینه است. حمایت عاطفی شامل تکریم و تعظیم، سخن شایسته، نیکی و مهربانی، و قدردانی است. مولفه های حمایت ابزاری شامل کمک مالی خویشان، کمک مالی حکومت، نفقه و هدیه دادن است. حمایت معنوی نیز شامل مولفه های جلب برکت و روزی، دعای خیر و دلسوزی است. با توجه به تاکید فرهنگ اسلامی بر ارائه حمایت های خاص از گروه های آسیب پذیر نظیر سالمندان، انتظار می رود حمایت های اجتماعی رسمی و غیررسمی همه جانبه با توجه به نیازهای خاص سالمندان و با نظرخواهی از خود سالمندان صورت گیرد.
بررسی جامعه شناس بودن ابن خلدون با تاکید بر قواعد روش شناختی امیل دورکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از نگارش این مقاله، بررسی جامعه شناس بودن یا نبودن ابن خلدون است که علاوه بر روشن کردن یک حقیقت تاریخی، از حیث چیستی علم و روش دستیابی به آن، اسلوب درستی را برای قضاوت در مورد اینگونه مسائل به دست می دهد که از این منظر هم حائز اهمیت است. روش: در این تحقیق با رجوع به نظریات روش شناختی دورکیم، چارچوب مفهومی در تبیین نظری سؤال تحقیق ارائه شده است. ملاکها و معیارهای جامعه شناس بودن (موضوع، روش، سؤالات)، با توجه به این چارچوب مفهومی استخراج و سپس به روش کتابخانه ای در جهت یک تحقیق توصیفی- تحلیلی به طور اکتشافی داده ها را در جهت پاسخگویی به سؤال تحقیق، جمع آوری و به صورت کیفی تجزیه و تحلیل کرده ایم. یافته ها: یافته های تحقیق حاکی از این واقعیتند که سه معیار و ملاکِ جامعه شناس بودن(موضوع، روش و پاسخگویی به سؤالات اساسی مد نظر در علم جامعه شناسی/تغییر و نظم) در مطالعات ابن خلدون موجود است. نتیجه گیری: جامعه شناس بودن ابن خلدون بر اساس معیارهای طراحی شده بر اساس قواعد روش شناختی امیل دورکیم اثبات می شود.
جامعه شناسی ذوق ادبی در مثنوی معنوی مولانا
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
148 - 186
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی ذوق ادبی یکی از شاخه های جامعه شناسی ادبیات است که به بررسی عوامل مختلف و موثر شکل دهی ذوق ادبی در بستر اجتماعی – فرهنگی می پردازد. عوامل مختلفی در شکل گیری ذوق ادبی در هر زمان دخیل هستند و البته این عوامل در دوره های مختلف بنا به مقتضیات زمانه متفاوت بوده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی جامعه شناسی ذوق ادبی در مثنوی معنوی است و سؤال اصلی پژوهش این است که عوامل اصلی و زمینه ساز ذوق ادبی در مثنوی معنوی کدام اند؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی است. نتایج تحقیق نشان داد که بدون شک در شکل گیری یک اثر ادبی عوامل بی شماری می توانند دخیل باشند که کتاب مثنوی معنوی نیز از این قاعده جدا نیست. در پی حمله مغول به کشور ایران، مردمان این دیار با نوعی یأس و سرشکستگی و پوچی مواجه بودند که راه نجات خود را در پناه بردن به عرفان می دانستند و این وظیفه را متون عرفانی آن دوران به خوبی و صد البته مثنوی معنوی به شکلی ویژه به تمام و کمال انجام داده اند افزون بر روح جمعی زمانه که طالب به وجود آمدن چنین آثاری بوده است، وقایع سیاسی و اجتماعی را نیز در بوجود آوردن این اثر می توان دخیل دانست. همچنین آنچه که بیش از همه می توان از آن به عنوان ویژگی های منحصر به فرد مثنوی معنوی نام برد، خود اثر ادبی، نحوه توجه مولانا به مخاطب یا به بیان دیگر عنصر مخاطب و در آخر شیوه ی منحصر بفرد مولانا در داستان پردازی است.
جستاری روان شناختی با تأثیرات جامعه شناختی بر رفتارشناسی رهبران دیکتاتور سیاسی با تاکید بر آموزه های علوم جنایی
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره ۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۲
1 - 21
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیرات جامعه شناختی بر رفتارشناسی رهبران دیکتاتور سیاسی با تاکید بر آموزه های علوم جنایی است. سوال پژوهش این است که آیا اساساً رویکردها و مدل های کنونی روان شناسی جنایی که پیامدهای جامعه شناختی را نیز به دنبال دارد، با در نظرگرفتن ظرفیت روان شناسی سیاسی، توانایی تحلیل و شناخت شخصیت و رفتار دیکتاتورها را دارد یا خیر؟ به نظر می رسد با توجه به ظرفیت های اختلالات تیپ هشت ایناگرام، برخی خصوصیات روان پریشی و برون گرایی در نظریه آیزنک، ظرفیت علمی شناخت چنین بستری را دارد. نتایج حاکی از آن است که تبعاتی همچون وجود زندانیان مخالف سیاسی از طریق جنگ طلبی، خشونت بالا در سطح داخلی برای کنترل شورش های احتمالی، حلقه نزدیکان محدود که اغلب فاسدند، وجود رفتارهای تکانشی و بی پروا، دروغ گفتن به عنوان ابزاری برای رسیدن به مزایا و منفعت شخصی و... از کم ترین تبعات جرم شناختی این اختلالات روانی است.
مطالعه تطبیقی تقابل خطر در حقوق و جامعه شناسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۶ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
278 - 288
حوزههای تخصصی:
از آغاز آفرینش و ایجاد اجتماعات بشری تا به امروز، خطرات بسیاری زندگی افراد را در معرض تهدید قرار داده است. برخی از این خطرات، چنان تأثیر اقتصادی به جا می گذارد و سطح معاش را به پایین ترین حد خود می کشاند که سبب می شود دولت ها در برابر قربانیان، احساس مسئولیت کرده و تلاش خود را در جهت مدیریت این خطرات، ساماندهی کنند. اعلام چنین مسئولیتی از سوی دولت ها و ایجاد بیمه های اجتماعی سبب می شود این گونه خطرها، رنگ اجتماعی به خود گیرد. اگرچه مصادیق خطرهای اجتماعی که می توان آن ها را در سه دسته خطرهای ناشی از زندگی حرفه ای، خطرهای جسمانی و خطرهای برآمده از تشکیل خانواده قرار داد، در بسیاری از نظام های حقوقی شناسایی شده اند اما مفهوم خطر اجتماعی همچنان مهجور مانده است. پذیرش تقابل خطر این ایده را مطرح می کند که هرگاه شخص به طور ضمنی یا صریح، خطر آسیب وارده از جانب دیگری را بپذیرد، به علت زیان وارده نمی تواند از فاعل زیان مطالبه خسارت کند. تقابل خطر یک عمل حقوقی یک جانبه است که بر قابلیت انتساب تقصیر به خوانده اثر می گذارد و رافع تقصیر یا مانع ضمان است. در حقوق ایران نظریه تقابل خطر پذیرفته نشده است ولی در اجتماع این نظریه بسیار کاربرد دارد.
مفهوم انسان محوری در مطالعات جامعه شناختی هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شاهد دامنه گسترده نگرانی ها از به مخاطره افتادن موقعیت انسان در نسبت با فناوری های مبتنی بر هوش مصنوعی هستیم. در پاسخ به این نگرانی ها، حوزه مطالعاتی هوش مصنوعی انسان محور به دلیل نیاز انسان به استفاده از چنین سیستم هایی شکل گرفت. پژوهش حاضر به تحریک و تقویت دو نیروی بالقوه مطالعاتی -جامعه شناسی و هوش مصنوعی- برای هرچه نزدیک ترشدن به یکدیگر و شکل گیری مفهوم انسان محوری می پردازد.پژوهش پیش رو ذیل جنبش روش شناختی کیفی از مرور نظام مند مطالعات موجود به عنوان روش تحقیق استفاده کرده است. نمونه گیری به روش گلوله برفی انجام گرفت. فرایند گزینش مقالات و انتخاب مجموعه آغازگر طبق دستورالعمل پریسما انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با چارچوب طراحی نوآورانه الماس دوبر انجام گرفت.یافته های پژوهش در هشت سطح طبقه بندی شدند که عبارت اند از: معضلات هوش مصنوعی انسان محور؛ هوش مصنوعی انسان محور در تولید علوم اجتماعی و جامعه شناسی؛ پژوهش های میان رشته ای درباره مفهوم انسان محوری در مطالعات جامعه شناختی هوش مصنوعی؛ جایگاه هوش مصنوعی انسان محور در روش شناسی علوم اجتماعی؛ اصول و مقررات ناظر بر توضیح پذیری و تبیین پذیری هوش مصنوعی؛ نقش انسان محوری در درک و تصور کنشگران از هوش مصنوعی؛ تعامل انسان با هوش مصنوعی؛ هوش مصنوعی انسان محور در حوزه های مطالعاتی خاص.از مرور نظام مند مطالعات موجود، دو معضل ناظر به هوش مصنوعی و سه معضل ناظر به انسان (در معنای عام) شناسایی شدند. هم نهشت معضلات، همچنین اتخاذ مواضع متفاوت مقالات درمورد معضلات مذکور، موجب شکل گیری رویکردهای مختلف (درمجموع 22 رویکرد) در مواجهه با این معضلات شده است.
نمادهای بصری با مفاهیم جامعه شناختی در داستان های بیژن نجدی و شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
699 - 714
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی علم بررسی نظام های اجتماعی است که مبتنی بر کنش های متقابل، رفتارها و نقش های اجتماعی است. ادبیات هر دوره، نماینده روحیات و فرازونشیب های اجتماعی آن دوره بوده و همراه با تحولات اجتماعی در زمان های مختلف تغییر می یابد و در هر عصر معنی و مفهوم خاص خود را پیدا می کند؛ به طوری که اوضاع اجتماعی هر دوره را می توان از ادبیّات آن دوره شناخت و انعکاس آن را دریافت. بیژن نجدی ازجمله شاعران و نویسندگانی است که رویدادها و واقعیات اجتماعی عصر خود را در مجموعه داستانی خود منعکس نموده و به آن رنگ و بوی جامعه عصر خویش را داده است. باتوجه به اهمیت سیاسی و فرهنگی کشور و ضرورت روشن شدن اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه بررسی جامعه شناختی مجموعه داستانی «یوزپلنگانی که با من دویده اند» می تواند روشنگر وقایع و رویدادهای مهم آن دوره باشد. در مقاله حاضر که به شیوه توصیفی و تحلیلی نگاشته شده؛ پس از طرح مباحثی در مورد جامعه شناسی و ادبیات به بررسی مضامین جامعه شناسی در پنج حوزه خانواده، فرهنگ، مذهب، سیاست و اقتصاد پرداخته شده است. مسائل اجتماعی تا حد زیادی در این مجموعه داستانی بازتاب داشته است. هرکدام از این نهادهای مطرح شده به گونه ای هنری بیان کننده واقعیات و رویدادهای جامعه عصر نویسنده می باشد. بیژن نجدی یکی از نویسندگان بزرگ معاصر است که به خوبی توانسته مجموعه داستانی خود را در یک ژانر اجتماعی بگنجاند و جامعه داستانی خود را به جامعه واقعی نزدیک کند. اهداف پژوهش:بررسی واقعیات و مسائل اجتماعی در آثار داستانی بیژن نجدی.بررسی نمادهای بصری و واقعیات اجتماعی در شاهنامه فردوسی.سؤالات پژوهش:بازتاب عناصر جامعه شناختی در مجموعه داستانی «یوزپلنگانی که با من دویده اند» تا چه حدی است؟نمادهای بصری و واقعیات اجتماعی چه جایگاهی در شاهنامه فردوسی چه جایگاهی دارند؟
جنگ استعارگان: تحلیلی جامعه شناختی از مواجهه با استعاره های توسعه در ادبیات داستانی ایران
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸
9 - 22
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تلاش می کند مواجهه با استعاره های توسعه در برخی متون داستانی برگزیده در ایران را با رویکردی جامعه شناختی تحلیل کند. در این راستا، به دو منظومه استعاری پزشکی و مهندسی توجه می شود که از عصر مشروطه تاکنون در ایران غالب بوده اند. در این دوره، آثار ادبی چندی پدید آمده اند که با شکل هایی از مقاومت، نظام های استعاری مذکور را به چالش کشیده اند. این نوشتار، به این مواجهه می پردازد و با تکیه بر نظریه استعاره لیکاف و متاثر از جامعه شناسانی چون گیدنز و دستاوردهای تاریخ نگارانی چون توکلی طرقی، به تحلیل داستان های برگزیده از نویسندگان مشروطه تا دوره متأخر می پردازد. نتیجه پژوهش، نشان می دهد که در عصر پهلوی و پس از ایجاد فاصله میان روشنفکران و دولت، الگوهایی از مقاومت استعاری در مقابل گفتمان توسعه در ادبیات داستانی ظاهر شد. با تغییر نظام استعاری توسعه، این مقاومت به شکلی دیگر تداوم یافت. حتی در برخی موارد، ادبیات داستانی، علاوه بر نقد نظام های استعاری، امکان اشاره به الگوهای استعاری آینده و نیز رخدادهای آتی را یافت. این امر علاوه بر نشان دادن توانایی های امر ادبی، بار دیگر ناکارآمدی نظریه هایی را که با نادیده گرفتن منطق امر ادبی، آن را به مثابه بازتاب صرف امر اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی قلمداد می کنند، نشان می دهد.
جُستاری مقایسه ای در جایگاه اراده و قصد در حقوق، فلسفه، روانشناسی و جامعه شناسی
منبع:
تعالی حقوق سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
211 - 244
حوزههای تخصصی:
بحث از اراده و قصد، یکی از مهم ترین مسائلی است که اندیشمندان حوزه های مختلف علوم انسانی به آن ورود داشته اند. اشاره به این مسأله، از این جهت مهم و قابل توجه است که امروزه، تئوری هایی که انسان را مقهور عوامل طبیعی می دانند و اعتقاد به جبر مطلق انسان دارند، کاملاً رنگ باخته و در عوض، انسان، یک عامل موثر در کنش ها و امور روزمره محسوب می شود. آثار مهمی بر تفکیک بین اعمال و رفتارهای ارادی و اعمال و رفتارهای غیر ارادی مترتب است که نمی توان از آن ها غافل شد. چنانچه معتقد به بی ارادگی مطلق انسان در رفتارهایش باشیم، طبعاً بحثی از مسئولیت انسان در برابر کنش هایش مطرح نخواهد بود لیکن اگر حد مشخصی از اختیار و اراده را برای انسان در ارتکاب رفتارهایش بپذیریم، آنگاه، نه تنها بر اثرگذاری انسان در رخدادهای پیرامونش را نیز صحه گذاشته ایم بلکه وی را می توان در برابر آنچه واقع ساخته، مسئول نیز دانست. بنابراین، نتیجه غیر قابل اجتناب اعتقاد به اراده و قصد انسان در رفتارهایش، پاسخگو بودن وی در برابر رفتارهاست. این مسأله، هرچند شاید بیشتر به قلمرو دانش حقوق مرتبط گردد، لیکن بحث از اراده و قصد انسان، محدود به این دانش بشری نیست بلکه در فلسفه، روانشناسی و جامعه شناسی نیز مطرح است. در نوشتار حاضر، مقوله اراده و قصد انسان از منظر حقوقی، فلسفی، روانشناسانه و جامعه شناسانه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتیجه حاصل، این بوده است که هیچ یک از این دانش های بشری، به طور کامل، مقهوریت و بی ارادگی مطلق انسان را در وقوع رفتارها و کنش ها نپذیرفته اند و اساساً این امر، با معیارهای عقل سلیم نیز پذیرفته و همخوان نیست و بنابراین، در تمام این دانش ها، داشتن اراده در کنش ها و رفتارهای روزمره مورد پذیرش است
ارزیابی مؤلفه های مؤثر جامعه شناسی احساس امنیت با رویکرد کاهش جرم در طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
127 - 138
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: وقوع جرم، یکی از معضلات زندگی امروزه در کلان شهرهای کشور است که باعثِ ناامنی و پایین آمدنِ کیفیت زندگی اجتماعی شده است که حضور تخصصی پلیس در لایه های مختلف جامعه می تواند عامل مهمی در کاهش وقوع جرم باشد. از این رو تقویت نقش ایشان، فارغ از نگاه سنتی، باعث ارتقاء مشارکت اجتماعی خواهد شد. با در نظرگرفتن نقش حضور عمومی و تخصصی پلیس و انعکاس آن در طراحی محیطی پیش گیرانه از جرم تا حد زیادی می توان احساس امنیت را در راستای کاهش جرم ارتقاء داد که این مهم هدف اصلیِ پژوهش حاضر است.روش پژوهش: پژوهش، توصیفی-تحلیلی بر مبنای تحلیل های آماری است. ابتدا، با استفاده از منابع کتابخانه ای و مقالات مرتبط، تدوین و سپس، به موردپژوهی پرداخته شد که از راهبرد کمّی در بستر پیمایشی استفاده شد. داده های حاصل، توسط نرم افزار اس پی اس اس تحلیل شد. جامعه حجم نمونه آماری 207 نفر، 25 پرسش، با ضریب پایایی (آلفای کرونباخ) 809/0 به صورت تصادفی اتفاقی در محدوده مورد مطالعه، گزینش شدند.یافته ها: رابطه هم بستگی متغیرهای پژوهش برابر 801/0 بوده که مبین هم بستگی مستقیم و قوی بین متغیر وابسته (کاهش جرم) و متغیر مستقل (امنیت، طراحی محیطی پیش گیرانه از جرم و جامعه شناسی با تأکید بر نقش پلیس با شاخص های مرتبط در هر مقوله) است.نتیجه گیری: نظر به یافته های پژوهش، توجه به طراحی محیطی پیش گیرانه از جرم، جامعه شناسی، مقوله امنیت و انعکاس این موارد در طراحی شهری، کاهش وقوع جرائم را بر اساس برآورد مدل رگرسیونی (کاهش جرم= 532/0) امنیت، طراحی محیطی کاهنده جرم + (799/0) جامعه شناسی + (443/1-) به همراه خواهد داشت.
بررسی تحولات ژئوپلیتیکی منطقه خاورمیانه از دیدگاه جامعه شناسی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ، بیانگر شناخت مناسبات اجتماعی فرهنگ و تمدن جامعه انسانی مشتمل بر دوره ای از حیات بشری است که زمان و مکان محدود و معینی دارد. از طرف دیگر علم جامعه شناسی در پیوند با تاریخ از عهده تبیین توصیفی و تحلیلی تاریخ فرهنگ و تمدن جامعه بشری بر می آید. در مطالعات خاورمیانه ای، اهمیت جامعه شناسی تاریخی مشتمل بر ویژگی خاص زمان، مکان و کارگزار تاریخی در تحولات منطقه مورد توجه قرار دارد، شناخت علمی همه پدیده های اجتماعی اعم از چگونگی و چرایی پیدایش و گسترش، مرگ و استحاله آنها را جامعه شناسی می گویند. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی تحولات ژئوپلیتیکی منطقه خاورمیانه از دیدگاه جامعه شناسی پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در خاورمیانه هویت های گوناگونی وجود دارد. این هویت ها شامل دو طیف مختلف است. در یک سو هویت های فراملی و در سوی دیگر هویت های قومی و فراملی قرار دارند. در میان این طیف نیز هویتی به نام هویت ملی در حال تکوین است. رقابت بین این هویت ها و تأکید کشورها بر هر یک از آنها مجموعه جالبی از همکاری، تقابل و تضاد را به وجود آورده است.
تحلیل جامعه شناختی از بایسته های حکومت در وضع و اجرای اثربخش قوانین؛ با استفاده از روش تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۴)
167-197
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر بایسته های حکومت در وضع و اجرای اثربخش قوانین بر اساس رویکردی جامعه شناختی است. روش اجرای پژوهش بر مبنای روش تحلیل مضمون و کدگذاری اطلاعات تا رسیدن به مضامین صورت گرفت. اساتید حوزوی و دانشگاهی جامعه مشارکت کنندگان پژوهش را تشکیل دادند که از مصاحبه نیمه ساختاریافته با آنان استفاده شد. روش انتخاب نمونه نیز به روش گلوله برفی تا رسیدن به اشباع داده ها انجام گرفت و تعداد آنان نهایتا به دوازده نفر رسید. اطلاعات بدست آمده مورد بررسی، موارد تکراری و مشابه درهم ادغام و در نهایت بایسته های مسئله تحقیق در جهت اثربخشی مورد تحلیل قرار گرفت. کدهای استخراج شده در سه سطح مفاهیم، مقوله های عمده و مضامین نشان داده شد. براساس نتایج بدست آمده از مصاحبه ها، بایسته های حکومت مشتمل بر 31 مفهوم و 8 مقوله و در نهایت 2 مضمون اصلی در جهت اثربخشی بهتر قوانین می باشند. یافته های پژوهش نشان دهنده مضامین اصلی «اقناع گری اجتماعی قانون» و «قابلیت های اثربخشی اجرای قانون» است که هر کدام از این مضامین شامل مقوله ها و مفاهیمی است که به شرح و بسط آن پرداخته شد و مدل برخاسته از یافته ها نیز ترسیم گردید.
تحلیل گفتمان اجتماعی رمان: بازنمایی امر اجتماعی در رمان زیبا اثر محمد حجازی
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
23 - 44
حوزههای تخصصی:
نقد اجتماعی حوزه تقریباً جدیدی از مطالعات ادبی است که پس از پیدایش دانش جامعه شناسی در قرن نوزدهم پدیدار شده است. جامع ه شناسی آفرینش ادبی، جامعه شناسی محتوا، اجتماعیات در ادبیات، جامعه شناس ی کت اب و نقد اجتماعی شاخه های مختلف جامعه شناسی ادبیات را تشکیل می دهد. این شیوه از نقد ادبی ابتدا در آثار مادام دوستال (1800م)» با دو مفهوم «روح زمانه و «روح قومی» آغاز شد و با تلاش های ایپولت تن (1828-1893) پیوند میان جامعه و ادبیات به صورت گسترده تری مطرح شد. بعد از آن جورج لوکاچ و لوسین گل دمن، تحت تأثیر نقد مارکسیستی به تحلیل ارتباط جامعه و آثار ادبی پرداختند. پژوهش حاضر، رمان زیبا، اثر محمد حج ازی را از منظ ر جامع ه شناس ی ادبیات برپایه نظریات لوکاچ و گلدمن، با روش توصیفی و تحلیلی مورد بررس ی ق رار داده و تأثیر جامعه و روح زمانه را در شکل گیری محتوا و ساختار حوادث آن تبیین می نماید. در نهایت این نتیجه حاصل می شود که رمان زیبا، آگاهانه یا ناخودآگاه، ساختار ذهن ی و اندیش ه قدرت حاکم ایران بعد از کودتای 1299و ش یوه برخ ورد آن ه ا ب ا دور ه مشروطه را حمل می کند. نویسنده به نمایندگی از این قشر، گفتمان و اندیشه گروه خود را در قالب این اثر ارائه می دهد و قص د آن ه ا در تخری ب عص رمش روطه و دستاوردهای آن به وضوح در رمان دیده می شود.