مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱٬۹۰۱ تا ۲۱٬۹۲۰ مورد از کل ۵۲۴٬۶۸۵ مورد.
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
21 - 36
حوزههای تخصصی:
إن السیمیائیه بشکل عام منهج نقدی حدیث، یسعى لمعالجه فهم النص، من خلال إمعان النظر الواعی فی نظام العلامات النصیه. توجد فی هذا المجال نظریات عدیده، إلا أنّ منهجیه مایکل ریفاتیر تعد من أهمّها وأبرزها، حیث تهتم بدراسه النص الأدبی، لکشف الجمال والإبداع الکامن وراء العلامات، وذلک عبر تأویل الإیحاءات وفک الشَّفرات التی قد یتجاوزها القارئ غیر الملمّ باللغه. فی هذه الأثناء، یتمّ العثور على نوعین من القراءه لإعاده إنتاج النص ومشارکه المتلقی فی إیجاده: الأولی تسمى القراءه الخطیّه أو الاکتشافیه التی تهتمّ بالتشاکل والتباین والألفاظ؛ والثانیه تُدعَى القراءه الارتجاعیه التی یتمّ من خلالها دراسه عناصر النصیه، کالخروج عن القاعده والمألوف والمنظومات الوصفیه والتعابیر المتراکمه والهیبوغرام والماتریس. نظرا إلی أنّ قصیده إذا الشعب یوما أراد الحیاه، لأبی القاسم الشابی، تشتمل على الکثیر من السمات السیمائیه والشفرات التی تحتاج إلى التأویل والتحلیل، فتهدف هذه المقاربه، عبر اعتمادها على المنهج الوصفی التحلیلی، إلی دراسه هذه القصیده، وفق نظریّه مایکل ریفاتیر. توصّلت المقاله إلی أن التعابیر المتراکمه فی هذه القصیده تنقسم إلی مجموعتین، تکشفان عن وجوه القصیده ولبِّها: المجموعه الأولی تتعلّق بعناصر الطبیعه، کالریح، والفجاج، والجبال، والشجر؛ والغرض الرئیس الذی یتحرّاه الشاعر من وراء هذه المجموعه هو استنهاض الأمَّه من خلال جرّ انتباهها إلی هذه العناصر التی تمثل الحرکه والنشاط والحیویه فی الحیاه؛ والمجموعه الثانیه تتمثّل فی نبذ الخوف، حیث إنّ الشاعر یرید أن یرسم فی وعی الأمّه أنّ السبیل الوحید للحیاه الکریمه لیس سوی ترک الحذر فی مثل هذه الظروف. وتبین أیضا أن المنظومات الوصفیه فیها تتوزع إلی ثلاث: الإراده، والطموح، والخمول، وأن الماتریس البنیوی یکشف لنا عن توحّد الموضوع والدلاله فی القصیده، رغم تعدّد المظاهر فیها.
The Role of Contextualized Explicit Grammar Teaching on Iranian Learners’ Accuracy in Writing in Online vs. In-person Classes(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
13 - 26
حوزههای تخصصی:
Recent research has highlighted the fact that explicit focus on language forms including explicit grammar instruction is likely to direct learners’ attention to pertinent grammatical structures and can result in their grammar structure noticing and acquisition. This study examined contextualized the explicit grammar teaching method in school. In this research 160 learners and eight teachers took part. The study was carried out in two different contexts (online and in-person). There were four experimental groups (n=80), and four control groups (n=80). The contextualized explicit grammar teaching method was employed as the treatment for the experimental groups. Contextualized grammar practices were provided using different images, videos, and copies. Explicit grammar exercises were also available at the conclusion of every instructional session. The control groups did not receive the treatment but received implicit grammar instruction instead. A quasi-experimental and a qualitative method were employed. A pre-test, three post-tests, and an unstructured interview were conducted. The data analysis was carried out using SPSS 24 software. The increased performance of the experimental groups on the post-test revealed the effectiveness of the treatment. The unstructured interview uncovered the observed differences between the teachers in teaching contextualized explicit grammar in online versus in-person classes. It was argued that the improvement in learners’ grammar learning in the experimental groups stemmed from the utility of explicit contextualized grammar instruction for empowering them to notice the functions of the examined structures and to relate them to their background knowledge. The findings of this study can aid teachers in choosing a suitable instructional approach that can assist learners’ accuracy in writing.
از قافیه تا نحو حماسی در شاهنامه بر پایه قافیه های «نام» و «کام»
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۷
67 - 89
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی، یکی از برجسته ترین شاهکارهای ادب فارسی است که نگاه پژوهشگران زیادی را در حوزه های مختلف به خود جلب کرده است. شاهنامه به سبب وجوه مختلف ادبی، زبانی و بلاغیِ آن همواره فراتر از یک متن منظوم و متن های مشابه خود در همین قالب می باشد و زبان حماسی این اثر و استفاده از الگوهای مشترک نحوی در ابیات آن از مهم ترین مؤلفه های این تمایز و برجستگی محسوب می شود. جایگاه منحصربه فرد قافیه در مصراع و بیت، چه از نظر موسیقیایی و چه از جهت سبک شناسی، بررسی و تحلیل آن را در تاریخ تحولات گوناگون شعر فارسی نه تنها توجیه می کند، بلکه ضروری می نماید. با بررسی این عنصر بسیار اثرگذار در بیت، می توان به نتایج ارزشمندی در تحلیل ابیات و شیوه بیت سازی فردوسی در شاهنامه دست یافت. در تمام تحقیقاتی که در خصوص قافیه صورت پذیرفته، یکی از نکاتی که هرگز به آن توجه نشده است، این موضوع است که آیا قافیه می تواند بر الگوی نحوی بیت تأثیر عمیقی بگذارد؟ با توجه به اینکه بیت سازی فردوسی در شاهنامه بر مبنای الگوهای دستوری مشخصی صورت گرفته است، به نظر می رسد که این الگوها شیوه بیت سازی او را در این اثر معین می کند. در پژوهش پیش رو کوشیده شده است تا با بررسی و دسته بندی ابیاتی با قافیه «نام و کام» در پنج منظر معنایی، که اساس تقسیم بندی آنها بر مبنای نقش های دستوری مختلفی است که در بیت آمده، به الگوهای نحوی مشترک این ابیات دست پیدا کنیم. نتایج به دست آمده از این پژوهش که به روش کتابخانه ای انجام شده است، نشان می دهد که می توان با تقسیم بندی قافیه ها و با توجه به نقش نحوی آنها به درک درست تری نسبت به تأثیر قافیه بر نحو جمله داشت.
طراحی الگوی سواد فرهنگی با تاکید بر قدرت نرم در عصر جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
7-31
حوزههای تخصصی:
در عصر جهانی شدن و گسترش تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطاتی شاهد اهمیت روزافزون ق درت اطلاعات هستیم باتوجه به اهمیت سوادفرهنگی به عنوان ابزاری برای قدرت نرم وجنگ های شناختی در عصر جهانی شدن ، این پژوهش با هدف تدوین الگوی سواد فرهنگی با تاکید بر قدرت نرم در عصر جهانی شدن درصدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، توسعه ای و از نظر روش شناسی تحقیق حاضر از نوع کیفی اس ت ک ه ب ا روش گران دد تئوری (نظریه داده بنیاد) انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه متولیان و کارشناسان فرهنگی وآشنا به مباحث قدرت نرم بودند که برای انتخاب نمونه ها به صورت هدفمند و از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد روش گرداوری داده ها کتابخانه ای و میدانی بود. بدین منظور با تعداد 23 نفر از خبرگان مصاحبه انجام پذیرفت که در واقع از مصاحبه 16 به بعد تکرار در اطلاعات دریافتی مشاهده شد؛ اما برای اطمینان بیشتر تا مصاحبه 23 ادامه یافت. روایی و پایایی کیفی نیز تایید شد. براساس یافته های پژوهش در مجموع 87 کد ایجاد شد؛ بر پایه قرابت مفهومی و معنایی در گروه خاص خود قرار گرفتند و به 21 مقوله فرعی تقلیل یافتند و نهایتاً بر اساس کدهای باز ثانویه، 9 مقوله اصلی ایجاد شد.در این مدل توسعه سواد فرهنگی، عوامل اقتصادی ، زیرساختی توجه به اسناد بالا دستی ،پزوهش و توسعه ، طراحی مکانیزم های اصلاح سیستم مدیریت فرهنگی به عنوان ابزاری برای مقابله به قدرت نرم از یافته های این تحقیق بود
گذری بر تجدد قاجاری: تجدد ابزاری و تجدد ماهوی
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۰
253 - 274
حوزههای تخصصی:
طی جنگ با روسیه در دوره فتحعلی شاه، عباس میرزا نایب السلطنه مصمم شد به ابزار نظامی اروپایی مجهز شود. کوشش های او به تجلی خوانشی نوگرایانه از زیست اجتماعی انجامید: تجدد. ولی دلبستگی ایرانیان به سنت های خود ازسویی و کراهت از بیگانگان از سوی دیگر، دو رویکرد عمده پدید آورد: گروهی کوشیدند با نادیده گرفتن ماهیت تجدد تنها به ابزار –تکنولوژی- موردِنیاز مجهز شوند، و گروهی تلاش کردند با برگزیدن راهی میانه، هردو جنبه ماهوی و شکلی تجدد را بومی کنند. بومی کردن فرآیندی بیگانه تنها پس از درک ماهیت آن بر اساس عقلِ سلیم ممکن است. ولی نوگرایی جزم اندیش قاجاری مبتنی بر عینیات صرف بود و از اساس نقضِ غرض می کرد. جرح وتعدیل نیازمند گذار از کاسبان سنت های ناکارآمد بود؛ اما نوگرایان قاجاری با تعلقات طبقاتی محافظه کارانه از وضع موجود منتفع و نگران پایگاه سنتی خود بودند، و بنابراین تاکید بر عینیات و رویکرد عمودی و آمرانه را ترجیح می دادند. بر اساس یافته های این پژوهش، امکان برخورداری کارآمد از مواهب ابزاری تجدد بدون توجه به ماهیت آن و بازخوانی فرهنگی-اجتماعی تجدد بر اساس مقتضیات بومی وجود ندارد.روش پژوهش، تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای است.
دلالت های فلسفی نظریه اعتباریات علامه طباطبایی ناظر بر نظریه حقوقی در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه اعتباریات علامه طباطبایی از مهم ترین ابداعات فلسفی ایشان به شمار رفته و نقش مهمی در سازمان نظام فکری ایشان و در مبانی فلسفی تمدن اسلامی ایفا می کند. این نظریه نکات مهمی در فهم فلسفی نظام های اعتباری داشته و دلالت های چهارگانه هستی شناسانه، معرفت شناسانه، انسان شاسانه و ارزش شناسانه در مورد مفاهیم و نظامات اعتباری به صورت عام دارد. با این پیش فرض که نظام حقوقی به عنوان یکی از ارکان تمدنی هر جامعه ای، یکی از مصادیق نظامات اعتباری است، دلالت های چهارگانه پیش گفته در مورد نظام حقوقی نیز به صورت خاص قابل طرح بوده و نتایج مهمی در سامان دادن نظریه حقوقی خواهد داشت. با توجه به آن چه مطرح شد، سوال پژوهش پیش رو این است که نظریه اعتباریات، چه دلالت های فلسفی اعم از دلالت های هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی را ناظر به نظریه حقوقیِ تمدن اسلامی داراست؟ روش انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر آثار علامه طباطبایی است. ناخودبسندگی گزاره های حقوقی، دخیل بودن عوامل سوبژکتیو در وضع، فهم و تفسیر قانون، عدم انحصار منابع شناخت قانون به منابع حسی، عدم تساوی حقوق با قانون و عدم تقلیل گرایی عدالت به نظم اجتماعی، عدم تناسب رویکرد رفتارگرایانه در علم حقوق از اهم نتایجی است که بر پژوهش حاضر مترتب است.
گزاره های هنجاری رسانه از منظر رهبر معظم انقلاب (مد ظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از الزامات ساماندهی نظام رسانه ای در هر کشور، اتخاذ نظریه هنجاری متناسب با مبانی و ارزش های پذیرفته شده در آن جامعه است. لذا هدف از این مقاله، تحلیل و بررسی منظومه فکری رهبر انقلاب با هدف کشف یا استنباط گزاره های هنجاری رسانه در بیانات ایشان است، تا مقدمه ای باشد برای دستیابی به نظریه هنجاری مختص رسانه ها در جمهوری اسلامی ایران. بدین منظور، ضمن مرور اجمالی نظریه های هنجاری مرسوم رسانه ، ابتدا بیانات و مکاتبات رهبر انقلاب در موضوعات مرتبط با رسانه به روش توصیفی-تحلیلی صورت بندی گردید، سپس با آن نظریات تطبیق داده شد. نتایج نشان می دهد منظومه هنجارها و اصول حاکم بر منویات ایشان، به رغم مشابهت های موردی با نظریه های مسئولیت اجتماعی و توسعه بخش، نمی تواند ذیل هیچ یک از نظریه های هنجاری موجود تعریف شود، لذا هنجارهایی متفاوت در عرصه حکمرانی رسانه را پیش روی قرار می دهد؛ ازجمله، هنجارهایی که هم موجب حفظ اقتدار دولت ها و نظام شوند و هم آزادی بیان و رضایت مخاطب را به همراه داشته باشند؛ هنجارهایی که رسانه ها مبتنی بر آنها، در قبال حفظ ارزش ها و فرهنگ عمومی جامعه که مبتنی بر سنت های اسلامی و ایرانی است خود را مسئول بدانند و از طرف دیگر با توجه به همه ظرفیت های مردمی و به کارگیری آنها، همزمان با حفظ و پایش خرده فرهنگ ها منجر به رشد و تعالی جامعه و پیشرفت کشور شوند.
از «این همانیِ» سنت فلسفی غرب تا «نه این آنیِ» نام خدا در اندیشۀ لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امانوئل لویناس سنت فلسفی غرب را تاریخ حذف غیریت مطلق تعریف می کند. حذف غیریت سبب شده هستی به صرف تابعی از اندیشه فروکاسته شود و از آن تمامیتی سر برآورد که مستعد استبداد و درخودماندگی است. این پژوهش بر آن است که نشان دهد دیدگاه انتقادی لویناس راه برون رفت از این انسداد هستی شناسانه را در نگاه ویژه یهودی به زبان می یابد و سپس قصد دارد تحلیلی زبان شناسانه از صورت بندی انتقادی این فیلسوف یهودی ارائه دهد. لویناس به پشتوانه نام گرایی یهودی یادآور می شود که زبانْ لوگوسی تک ساحتی و صرف گزاره هایی اخباری (هست ها) نیست. نام یادآور ساحت ندایی و امریِ زبان و حافظ تکینگی در برابر تمامیت است، زیرا تنها در خطاب است که دیگری بیرون از شرایط شناخت انسانی باقی می ماند. لویناس نشان می دهد که وحی یهودی نیز در ساحت ندایی و امری سیر می کند، چرا که وحی در این سنت دانشی مضمونی درباره خدا نیست، بلکه سخن گفتن خدا با انسان و رابطه دو غیریت است. رابطه خدا و انسان نیز تنها در نام خدا، به مثابه فرمان اخلاقی (بایدها) و پیروی انسان از آن، ممکن می شود. بدین سان نام خدا غیریتی می شود که در این همانیِ هستی شناسانه گسست ایجاد می کند.
از ضرورت علّی فاعلی تا تعین باوری غایت شناختی در متافیزیک اپسیلن، ثتا، لا مبدا و اخلاق نیکوماخوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
327 - 348
حوزههای تخصصی:
تشتت آرای موجود در مسئله اصل موجبیت، محصول یک بعدی نبودن آثار و مسیر تفکر ارسطو است. در اخلاق نزد ارسطو به رغم وجود اصل کلی ضرورت، اما به اصل موجبیت به نحو متفاوتی از آثار منطقی، فیزیکی و متافیزیکی پرداخته شده است. فصل سوم از دفتر ششم متافیزیک بیانگر آن است که اگر پیدایش هر چیز به ضرورت نباشد، آن گاه مبادی و عللی وجود دارند که بدون قرار گرفتن در معرض سیر معیّن تکوین یا تباهی پدید می آیند و از میان می روند. ضروری نبودن همه امور سبب گشته برخی علل و مبادی، فاقد قوه یا دونامیس به عنوان شرط لازم پیدایش و زوال باشند، و از این رو پیدایش آنها اتفاقی باشد. نقشه راه نفی ضرورت اکید و مطلق در درون و ذات سلسله علّی، توسل به امکان وجود چیزها یا رخدادهای عرضی و اتفاقی است. ارسطو به این منظور، راهبرد ضرورتِ وجود علل عرضی و اتفاقی یا به اظهاری «ضرورت امر غیرضروری» را پیش می گیرد. پیشامد اتفاقی نیز برای حصول غایتی است و به زعم فرده از دایره پیش بینی قطعی خارج نیست. در این مقاله سعی بر تصویر سهم هر یک از علل فاعلی و غایی در ساختار علّی واقعیت از مجرای ضرورت علّی خواهد بود. نسبت میان علیت فاعلی و ضرورت و نیز مفهوم ضرورت علّی فاعلی در متافیزیک ارسطو بر اساس مفهوم قوای علّی قابل فهم است. اگر سلسله علّی را از آینده به گذشته تحلیل کنیم، غایتی که هنوز محقق نگشته، به حکم علیت غایی و تأثیر علّی، رویدادهای پیشین گذشته در سلسله علّی را به نحو متقن و پیش بینی پذیری موجَب و ضروری می کند. مآلاً در صدد اثبات آنیم که تفسیر فصل سوم متافیزیک اپسیلن با هر دو تحلیل ضرورت علل فاعلی و غایی بر اساس مفروضات متفاوت، سازگار است و چه استدلال هایی له جبر غایت شناسانه از جمله تقلید صناعت از طبیعت، ممکن اند.
بازنمایی تجارب زیستۀ دانشجویان از صلاحیت های حرفه ای استادان دروس معارف اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف این پژوهش، واکاوی صلاحیتها و شایستگی های حرفه ای استادان دروس معارف اسلامی در سه بعد علمی، رفتاری و روشی بود. روش: این پژوهش به صورت کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. مشارکت کنندگان در تحقیق، شامل همه دانشجویان دانشگاه کاشان بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، روایتها و تجارب 22 نفر از آنان با رعایت اصل اشباع نظری، جمع آوری، سازماندهی و تجزیه و تحلیل شد. ابزار جمع آوری اطلاعات نیز مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود که طی آن تلاش شد تجارب زیسته دانشجویان درباره صلاحیتهای حرفه ای استادان دروس معارف اسلامی مستندسازی شود. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نیز از روش کلایزی استفاده شد. یافته ها: استادان دروس معارف اسلامی از نظر ویژگی های رفتاری و اخلاقی در وضعیت خوب و مطلوبی قرار دارند. به لحاظ شایستگی های علمی یا تخصصی نیز اگرچه شرایط نسبتاً مناسبی وجود دارد، ولی لازم است واجد ظرفیتها و آمادگی های علمی بیشتری شوند. در نهایت به لحاظ روشی(روش تدریس) نیز با توجه به تنگناهای موجود، ضرورت جدّی وجود داردکه قابلیتهای خود را در زمینه به کارگیری شیوه های متنّوع تدریس ارتقا دهند. نتیجه گیری: افزایش اثربخشی دروس معارف اسلامی در تحقق اهداف خود، مستلزم رشد و ارتقای صلاحیتهای حرفه ای در سه بعد مذکور به ویژه ابعاد علمی و روش تدریس است.
The influence of neuromuscular training and Ca-Mg-Zn therapy on reaction time and electromechanical delay in taekwondo athletes(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Sport Sciences and Health Research, Volume ۱۶, Issue ۲, ۲۰۲۴
191 - 204
حوزههای تخصصی:
Background: Neuromuscular training (NMT) and supplementation with essential minerals such as calcium (Ca), magnesium (Mg), and zinc (Zn) may enhance muscular reaction time (RT) and electromechanical delay (EMD). However, research on this topic, particularly among taekwondo athletes, is limited.Aim: This study aimed to evaluate the effects of NMT and Cal-Mg-Zn supplementation on RT and EMD in taekwondo athletes.Materials and Methods: Sixty athletes from a single taekwondo club in Tabriz, Iran, were randomly assigned to four groups of fifteen: Control, Ca-Mg-Zn, NMT, and Cal-Mg-Zn + NMT. NMT was conducted in 60 min sessions, four times a week, for six consecutive weeks, prior to main taekwondo training. RT and EMD were measured using electromyography before the intervention (T1), three weeks after (T2), and six weeks after (T3). Data were analyzed using SPSS with a confidence level greater than 0.95, employing repeated measures ANOVA and Bonferroni post hoc tests.Results: No significant differences in RT and EMD were observed among the groups at baseline (P> 0.05). In both post-test assessments, the Cal-Mg-Zn + NMT group exhibited significantly lower RT and EMD compared to the other groups (P< 0.05).Conclusion: The inclusion of NMT with zinc supplementation can effectively improve RT and EMD, thereby enhancing the athletic performance of taekwondo athletes.
نقش میانجی نیاز لذت جویانه و غوطه وری در رابطه علی هویت تیمی و عملکرد تیم با قصد هواداری طرفداران تیم پرسپولیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۷)
152 - 131
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه علی هویت تیمی و عملکرد تیم با قصد هواداری با نقش میانجی گر برآورده شدن نیاز لذت جویانه و تجربه غوطه وری هواداران تیم پرسپولیس در شهر همدان انجام گرفت.روش پژوهش: این تحقیق از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی، از نظر راهبرد پژوهشی از نوع تحقیقات همبستگی با رویکرد مدل معادلات ساختاری است که به صورت میدانی اجرا شد. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی هواداران تیم پرسپولیس شهر همدان بود که روش غیرتصادفی در دسترس بر اساس فرمول حجم نمونه هومن و همکاران (1394) (5q<n<15q) 260 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه الکترونیکی در بین نمونه ها توزیع و در نهایت 251 پرسشنامه تجزیه وتحلیل شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد مصرف رسانه ای ورزش کیم و همکاران (2019) شامل 27 گویه و 5 متغیر (هویت تیمی، عملکرد تیمی، قصد هواداری، نیاز لذت جویانه و تجربه غوطه وری) با مقیاس پنج ارزشی لیکرت (خیلی کم=1 تا خیلی زیاد=5) استفاده شد.یافته ها: در تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی برای طبقه بندی داده ها و برای آزمون فرضیه های تحقیق از ضرایب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS و مدلسازی معادلات ساختاری و همچنین از نرم افزار PLS استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که هویت تیمی بر قصد حضور، تجربه غوطه وری و برآوردن نیاز لذت جویانه، عملکرد تیمی بر تجربه غوطه وری و برآوردن نیاز لذت جویانه هواداران تأثیر مستقیم مثبت معناداری دارند. همچنین در بررسی مدل تحقیق مشاهده شد که هویت تیمی بر قصد حضور هواداران پرسپولیس در شهر همدان با توجه به نقش میانجی تجربه غوطه وری و برآوردن نیازهای لذت جویانه نقش میانجی مثبت معناداری و همچنین عملکرد تیمی بر قصد حضور هواداران پرسپولیس در شهر همدان با توجه به نقش میانجی تجربه غوطه وری اثر غیرمستقیم مثبت معناداری دارد.نتیجه گیری: در نهایت بر اساس نتایج می توان گفت تجربه غوطه وری و برآورده شدن نیاز لذت جویانه می تواند نشانه های تشخیصی برای ارزیابی کیفیت تأثیر عملکرد و هویت تیمی بر قصد حضور تماشاگر باشد.
آسیب های سیاست های سلامت نظام اداری ایران در مراحل تدوین، اجرا و نظارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اداری سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
۳۵-۱۰
حوزههای تخصصی:
بر اساس نتایج بررسی های مراجع بین المللی و ملی درباره میزان فساد در کشورها، با توجّه به شاخص های تعیین شده، رتبه ایران در بین 133 کشور مورد ارزیابی ، 79 است. این میزان فساد، آثار زیانباری بر توسعه همه جانبه کشور دارد. گرچه در ایران، تلاش های زیادی در زمینه ارتقای سلامت اداری صورت پذیرفته است؛ ولی با توجّه به آسیب های مبتلا به سیاست های سلامت اداری، موفقیت چندانی حاصل نشده است. هدف اصلی این مقاله، شناسایی آسیب های سیاست های سلامت اداری در مراحل طرح و تدوین، اجرا و نظارت بر اجرای آنهاست تا بر اساس آن، مدل مفهومی طراحی گردد. از این رو، این پژوهش برای اولین بار در کشور بر اساس مبانی نظری موجود و با روش میدانی، به بررسی مؤلفه های آسیب های سیاست های سلامت اداری پرداخته است. این مقاله به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، جامعه آماری خود را انتخاب کرده است که متشکّل از 390 نفر از دانشگاهیان و کارمندان تحصیل کرده در رشته های علوم سیاسی، حقوق، مدیریت و اقتصاد در پنج استان کشور (تهران، گلستان، آذربایجان شرقی، قم و هرمزگان) هستند. یافته های بررسی نشان می دهد که مؤلفه های به شرح زیر به عنوان آسیب های سیاست های سلامت اداری، مورد تأئید است. آسیب های مربوط به تدوین سیاست های سلامت اداری با 17 شاخص و میانگین، 2.43 آسیب های مربوط به مرحله اجرای سیاست های سلامت اداری با 19 شاخص و میانگین، 2.43 آسیب های مربوط به نظارت بر اجرای سیاست های سلامت اداری با 14 شاخص و میانگین ،2.47
مطالعه تطبیقی سازوکارهای مشارکت عمومی در تعیین محتوای قانون اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی معاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
141 - 167
حوزههای تخصصی:
قانون گذاران و نخبگان سیاسی در تصمیم گیری در خصوص کیفیت و محتوای قانون اساسی نقش عمده ای ایفا می کنند. با این حال، اکنون شیوه های متفاوتی به منظور اثربخشی بیشتر به جایگاه و نقش مردم در مرحله تعیین مفاد قانون اساسی- به عنوان یکی از مراحل چهارگانه فرایند وضع قانون- وجود دارد تا از وضع قانون اساسی که صرفاً منعکس کننده دیدگاه های قانون گذاران و نخبگان است اجتناب شود و امکان تدوین و تصویب قانون اساسی جدید را با درجه بالایی از مشروعیت عمومی تقویت کند. تمرکز این پژوهش که به روش کتابخانه ای و با نگاهی توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است بر پیشنهاد فرصت هایی برای واقعی تر کردن فرایند مشارکت مردمی در مرحله تعیین محتوای قانون اساسی است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد درحالی که هیچ الگوی واحدی در خصوص نحوه بهره گیری از مشارکت عمومی در جهت تعیین محتوای قانون اساسی وجود ندارد، ترکیبی از روش ها شامل ارسال پیشنهادها، نظرسنجی، جلسات حضوری، همه پرسی مشورتی و هیئت های مشورتی می تواند با توجه به شرایط، مورد استفاده قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود که به افراد زیادی فرصت مشارکت برای اظهار نظر در خصوص مفاد مطلوب قانون اساسی داده می شود. مشارکت در این مرحله گرچه با مشروعیت و پیامدهای دموکراتیک مرتبط است، اما خطرهایی را نیز به همراه دارد. چنانچه در تعیین محتوای قانون نحوه و میزان اثربخشی به آرای عمومی به وجه قانونی مشخص نشده باشد، می تواند مشروعیت فرایند را تضعیف کند و به اختلاف و یا ایجاد چالش در تدوین متن نهایی قانون از سوی مراجع صالح منجر شود. برای حصول بهترین نتیجه، تدوین قوانینی شفاف اجتناب ناپذیر است که علاوه بر الزامی ساختن بهره گیری از مشارکت عمومی، سازوکارها و شیوه های تحقق مشارکت عمومی را در تعیین محتوا مشخص نماید.
جایگاه محیط زیست در رویه قضایی حاکم بر تجارت آزاد بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
2203 - 2222
حوزههای تخصصی:
امروزه حفاظت از محیط زیست از مهم ترین موضوعات و دغدغه های بین المللی به حساب می آید. در این زمینه تلاش های بین المللی متعددی از جمله از طریق انعقاد معاهدات متنوع محیط زیستی، تلاش سازمان های تجاری بین المللی و منطقه ای مانند نفتا، اتحادیه اروپا و حتی سازمان تجارت جهانی صورت گرفته است تا بتوانند مقررات حفاظت از محیط زی ست را در ض من مقررات ت جاری بگ نج ان ن د. افزون بر این رویه های ق ضایی مراجع بین المللی مانند دیوان بین المللی دادگستری و دیوان های داوری بین المللی و مراجع شبه قضایی بین المللی مانند پنل های سازمان تجارت جهانی و همچنین مراجع ذی صلاح داخلی در زمینه حفاظت از محیط زیست نقش مهمی ایفا کرده اند. سؤال این است که رویه قضایی بین المللی تا چه اندازه در ارتقای حفاظت از محیط زیست مؤثر بوده است؟ این تحقیق با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی، در پی پاسخگویی به پرسش مذکور است. هدف این مقاله تبیین جایگاه و میزان اهمیت مق ررات زیست محیطی در روابط تجاری بین المللی است. تأکید مقاله بر بررسی آرای محاکم قضایی و شبه قضایی بین المللی، داوری های بین المللی و مراجع داخلی است.
بررسی و ارزیابی مداخله بازیگران خارجی در بحران سوریه بر اساس هنجارها و قوانین بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
2291 - 2322
حوزههای تخصصی:
اگرچه دولت ها برای مداخله در امور کشورهای دیگر بدون تصویب و مجوز شورای امنیت محدودیت دارند، ولی آنها از حقوق و قوانین بین المللی به انحای مختلف برای توجیه مداخلات یکجانبه خود در امور داخلی یکدیگر استفاده می کنند. این در حالی است که قوانین عرفی بین المللی و منشور سازمان ملل متحد به طور کلی استفاده از زور را در روابط بین الملل منع می کنند. بدین ترتیب پرسش اصلی پژوهش این است که بازیگران خارجی برای مداخله در بحران سوریه از چه هنجارها و قوانین بین المللی استفاده می کنند؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که مخالفان نظام سیاسی سوریه از جمله آمریکا و هم پیمانان منطقه ای و بین المللی آن، با هدف تجهیز مخالفان رژیم سیاسی سوریه و از سویی تضعیف این رژیم و نیز مهار و فروپاشی جبهه مقاومت با محوریت ایران در منطقه، با ادعای برقراری صلح و امنیت بین المللی و گاهی اوقات با دلایل بشردوستانه به مداخله در بحران سوریه پرداختند؛ این در حالی است که دو کشور ایران و روسیه بر اساس اصل دعوت و به درخواست دولت قانونی سوریه وارد منازعه سوریه شدند و هرگز قصد توسعه طلبی ارضی و تسلط بر منطقه را نداشته اند. برای تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیلِ کیفی استفاده شده است.
درآمدی بر علل اجرایی نشدن برخی اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت و حقوق سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
149 - 166
حوزههای تخصصی:
عدم اجرای اصول قانون اساسی، اشکالی است که همواره به ارزش و اعتبار این سند بنیادین خدشه وارد می کند. این جستار در پی پاسخ به این پرسش است که علل اجرایی نشدن برخی از اصول قانون اساسی از زمان تصویب آن ها چیست و از چه راه هایی می توان آن ها را اجرایی کرد؟ در قالب پژوهشی توصیفی تحلیلی، عواملی همچون «خلأهای تقنینی در اصول برنامه ای قانون اساسی»، «تاریخی و مبنایی بودن محتوای برخی اصول قانون اساسی»، «اقتضایی بودن اجرای برخی اصول قانون اساسی»، «وجود موانع سیاسی در مسیر اجرای برخی اصول» و «وجود موانع فنی در مسیر اجرای برخی اصول» در زمره مهم ترین موانع اجرایی شدن برخی از اصول قانون اساسی شناخته شده اند؛ ازاین رو، صرف نظر از عدم اجرای برخی از اصول که برخاسته از خصیصه های ذاتی و ماهیتی آن ها هستند، مانند اصول تاریخی و مبنایی و اقتضایی که اساساً نمی توان عدم اجرای این قبیل اصول را اشکال شمرد، اهتمام به تصویب قوانین عادی خواسته شده در ذیل برخی از اصول قانون اساسی، اجتناب از تفاسیر غیرضروری و اصلاح تفاسیر ناصواب، رفع موانع سیاسی اجرای قانون اساسی، استفاده از سازوکارهایی جهت رفع موانع فنی اجرای قانون اساسی یا اصلاح اشکالات فنی موجود در قانون اساسی برای اجرایی شدن اصول مغفول ضروری دانسته شده اند.
بررسی تطبیقی مراحل رشد و تربیت از دیدگاه اندیشمند مسلمان ابوعلی سینا و رشد روانی- جنسی زیگموند فروید
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی مراحل رشد و تربیت از دیدگاه اندیشمند ابن سینا و روان شناس روانکاو فروید تهیه شده است. پژوهش حاضر از نوع کیفی است که در گام نخست به معرفی هریک از این دو اندیشمند و روان شناس می پردازد و سپس مراحل رشد هرکدام را بیان می کند. در پایان، شباهت ها و تفاوت های این دو با هم بررسی و این نتیجه حاصل شده است که فروید و ابن سینا هردو مراحل رشد و تربیت کودک را به پنج مرحله تقسیم می کند و در مرحله اول به خوردن شیر مادر توسط کودک توجه ویژه ای دارند. فروید در مراحل رشدی که بیان می کند بسیار به اصل لذت تأکید دارد که در هر مرحله از رشد در یک قسمت متمرکز است درحالی که ابن سینا به جنبه های دیگر رشد کودک پرداخته و بر پدر و مادر تأکید می کند و اینکه در مرحله خردسالی مراقب شخصیت اخلاقی کودک باشند. هردو اندیشمند به دوره ای که کودک آمادگی آموزش را دارد تأکید دارند و معتقد هستند که کودک باید به مدرسه برود و آموزش ببیند.
آسیب شناسی معانی باب «افتعال» در کتب مشهور ادبی با رویکرد تطبیقی بر آیات قرآن
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات عربی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
103 - 118
حوزههای تخصصی:
مسئله این مقاله، آسیب شناسی معانی ذکر شده برای باب «افتعال» در کتاب های مشهور ادبی است. هدف از این کار، کمک به نویسندگان و پژوهشگران این دانش است تا بتوانند با درک صحیح تری از معانی باب «افتعال» و به طور کلی از تمامی ابواب ثلاثی مزید که در حوزه ادبیات عربی کاربرد فراوانی دارند، برخورد کنند. بدین ترتیب، صرفاً به ذکر یک معنا در کتاب ها بسنده نکنند و بدون بررسی دقیق، آن را نپذیرند و به آن استناد نکنند.در این مقاله، مباحث آسیب شناسی معانی در دو محور مورد بحث قرار می گیرند: ۱. ناپیدایی و وضوح؛ ۲. درستی و نادرستی. این مقاله اثبات می کند که از میان یازده معنای مورد بررسی، شش معنا (وقوع، خَطفه، استعمال، وجدان، اظهار و سلب) دارای ناپیدایی هستند و پنج معنا (تفعّل، قبول، لفعل الفاعل بنفسه، مجرد و اغناء) نادرست می باشند. این نگاشته، به روش توصیفی-تحلیلی، اسناد و اطلاعات کتابخانه ای و رایانه ای را گردآوری کرده و با استفاده از دیدگاه بزرگان اهل لغت و به روش استنباطی و اجتهادی، فرضیه خود را اثبات کرده است.
Effects of Motivating, Job Performance and Job Satisfaction Factors on the Development of the Handicraft Khamak Dozi (Baluchi) Afghan Rural Women(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
55 - 68
حوزههای تخصصی:
Purpose- Undoubtedly, the correct performance of any activity and the successful performance of any role in the field of handicrafts depends on the interest and motivation of the workers to get familiar with its skills and methods and to use the special methods of that technique in the production of products. Baghlan province which is located in the northeast of Afghanistan, about 50% of the population of this province is women, and recently, most of the rural women of this province have turned to the handicraft industry of Balochi to improve their income. Therefore, this study was conducted to investigate the production status of the handicraft industry of Balochi women and the role of motivating factors of job performance and job satisfaction on the development of the handicraft industry of Balochi.Design/methodology/approach- The main research tool was a questionnaire the validity of which was confirmed by the lecturers of the agricultural extension and economics and the department of sociology of Baghlan university, and Cronbach's alpha confirmed its reliability. The statistical population was all the rural women working in the handicraft industry of Baghlan province, which was selected by purposive sampling (192) samples.Finding- Results showed that all three independent variables, motivational factors, job performance and job satisfaction have a positive and significant effect on the development of the handicraft industry of Balochi women, and explained 59% of the changes in the dependent variable. So, with confidence, it can be said that increasing motivation, job performance and job satisfaction lead to the development of the needlework industry among rural women.Originality/value– The results of this study, especially concerning due to the lack of sufficient and appropriate empirical literature in Afghanistan, can play a major role in providing correct insight to the rural development officials, job creation and poverty reduction in Afghanistan.