
مطالعات میان رشته ای تمدنی انقلاب اسلامی
مطالعات میان رشته ای تمدنی انقلاب اسلامی سال 3 بهار 1403 شماره 1 (پیاپی 9) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
نظریه اعتباریات علامه طباطبایی از مهم ترین ابداعات فلسفی ایشان به شمار رفته و نقش مهمی در سازمان نظام فکری ایشان و در مبانی فلسفی تمدن اسلامی ایفا می کند. این نظریه نکات مهمی در فهم فلسفی نظام های اعتباری داشته و دلالت های چهارگانه هستی شناسانه، معرفت شناسانه، انسان شاسانه و ارزش شناسانه در مورد مفاهیم و نظامات اعتباری به صورت عام دارد. با این پیش فرض که نظام حقوقی به عنوان یکی از ارکان تمدنی هر جامعه ای، یکی از مصادیق نظامات اعتباری است، دلالت های چهارگانه پیش گفته در مورد نظام حقوقی نیز به صورت خاص قابل طرح بوده و نتایج مهمی در سامان دادن نظریه حقوقی خواهد داشت. با توجه به آن چه مطرح شد، سوال پژوهش پیش رو این است که نظریه اعتباریات، چه دلالت های فلسفی اعم از دلالت های هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی را ناظر به نظریه حقوقیِ تمدن اسلامی داراست؟ روش انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر آثار علامه طباطبایی است. ناخودبسندگی گزاره های حقوقی، دخیل بودن عوامل سوبژکتیو در وضع، فهم و تفسیر قانون، عدم انحصار منابع شناخت قانون به منابع حسی، عدم تساوی حقوق با قانون و عدم تقلیل گرایی عدالت به نظم اجتماعی، عدم تناسب رویکرد رفتارگرایانه در علم حقوق از اهم نتایجی است که بر پژوهش حاضر مترتب است.
بر ضد تلقی اسطوره ای از عصر دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله -که یکی از بخش های تحقیق فلسفی درباره عصر دیجیتال است- دیدگاهی را ارزیابی می کنم که ادعای «انقضای دوران فعلی» و «شروع انتقال به دورانی جدید» را نوعی تلقیِ اسطوره ای و نامستدل درباره وضع کنونی می داند.اگرچه در فضای فرهنگیِ ایرانِ امروز، به ندرت، شاهد انتشار اثر فکری و فلسفی جدی درباره فاوا (فناوری اطلاعات و ارتباطات) هستیم، اما گفته ها و نوشته های زیادی در اینجا و آنجا با این موضوع پراکنده شده و در برخی از آنها، واژگان دنیای اینترنت، جهان شبکه های اجتماعی، دنیای بازی های رایانه ای، عصر دیجیتال و... به کرّات بر زبان و قلم جاری می شوند. در این مجال، دیدگاهی را تقریر می کنم که معنای محصلی برای این تعابیر، فراتر از معنای اسطوره ای یا استعمال روزنامه ای نمی شناسد. این مخالفت در سه دسته تقریر می شود: 1. نقد اقتصاد سیاسی بر تلقی اسطوره ای از عصر دیجیتال. 2. نقد رویکرد تاریخ اطلاعات و 3. نقد اخلاق رایانه. دو گروه نخست، مبانی و لحن شبیه تری به یکدیگر در نقد اسطوره ی عصر دیجیتال داشته و گروه سوم، از سنت فلسفه اخلاق تحلیلی برآمده است. ناقدان معتقدند که در تحلیل فاواهای جدید، غلوّ و بزرگ نمایی رخ داده و چیزی منحصر به فرد در خصوص این فناوری وجود ندارد و در تلقی اسطوره ای از عصر دیجیتال، رابطه اندیشمند با تاریخ و سیاست گسسته شده است. در زبان فارسی، اثر پژوهشی در نقادی اصطلاح پرتکرار جهان دیجیتال یا عصر اینترنت به نگارش درنیامده است. متون انگلیسی زبان را در این موضوع می توان به سه دسته کلی تقسیم کرد: 1. غلو و مبالغه در کاربست واژه عصر یا جهان 2. مخالفت کلی با کاربست آن 3. دیدگاه میانه رو که با هر دوی اغراق در کاربرد و عدم التفات به تحول اساسی این عصر، مخالف است. این مقاله بازتاب دیدگاه دوم و سوم است.
ایده تمدنی نهضت امام خمینی ره ، انقلابی در برابر سوژه مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غرب در دوران جدید خود و از حوالی قرن هفدهم، با تحولات اجتماعی، سیاسی و فلسفی عظیم و با عبور از خوانش مقدس از هستی و با تأکید بر محوریت انسانِ منقطع از وحی و اصالت دادن به فاعلِ شناسا، هر نوع تفسیر متافیزیکی از عالم را با چالش هایی جدی مواجه کرد. در کنار آن، جنبش اصلاح دینی از حدود قرن شانزدهم و ورود علم تجربی به زندگی بشر و جایگزینی آن با وحی و عقل، امر قدسی را بیشتر به محاق برد. این سیر، انسانِ جدیدی محقق کرد که در اینجا سوژه مدرن نامیده می شود. این هویت جدید، به تدریج به عالم اسلام نیز وارد شد و پرسش هایی بی سابقه ایجاد کرد. در نقطه مقابل و پیش از ظهور سوژه مدرن، انحطاطی تاریخی دامن عالمِ اسلامی را گرفته و پاسخ به این پرسش های تمدنی را دوچندان دشوار نموده بود. در این میان ایده تمدنی امام خمینی – در ادامه جنبش های اصلاحی اسلامی و در قالب نهضت اسلامی مردم ایران ظهور کرد. این نوشتار در تلاش است به این سوال پاسخ دهد که آیا این ایده می تواند ضمن تبیینِ امکان بازگشت اندیشه توحیدی به زندگی بشر، حیات او را در همین عصر و بدون نیاز به ارتجاع، آن هم در بستری اجتماعی، معنادار کرده، امکان تاریخی جدیدی برای تحقق تمدنی متفاوت از تمدن غرب ایجاد کند؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که پاسخ مثبت است و پشتوانه فکری نهضت امام خمینی بر اساس مولفه های مشخصی، انسانِ متفاوتی از سوژه مدرن تبیین کرده و امکان تمدن سازی اسلامی را نیز فراهم می آورد. پژوهش حاضر بنیادی و تحلیلی است که با شیوه عقلی و نقلی و روش کتابخانه ای به تحلیل محتوا پرداخته است.
شاخصه های بنیادین تمدن اسلامی در اندیشه حسن البنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه حسن البنا، تمدن اسلامی، به عنوان یک مفهوم گسترده و پویا، به تحقق اصول دینی و اخلاقی اسلام بر مبنای ساختارها و ارکان متنوعی اشاره دارد. حسن البنا اسلام را به عنوان راهی برای بازگشت به اصول اخلاقی و دینی، اساس تمدن اسلامی تعریف می کند. این بازگشت به اصول اسلامی، به عنوان محور اصلی توسعه جامعه اسلامی، به تحقق اهداف اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی منجر می شود. این تحقیق به بررسی شاخصه های بنیادین تمدن اسلامی از دیدگاه حسن البنا می پردازد. وی به عنوان بنیان گذار جنبش اخوان المسلمین، ابعاد مختلف تمدن اسلامی را تبیین کرده و تأکیدهای خود را در زمینه بازگشت به اصول اسلامی، اهمیت اسلام سیاسی، حکومت و دولت اسلامی، مردم سالاری، نفی سلطه و استعمار، دوری از تمدن غرب، معنویت، عدالت، وحدت اسلامی، تقریب بین مذاهب، و جایگاه زنان معرفی کرده است. . . . . . . . . . . . . . .
جایگاه عدالت اجتماعی در بنای تمدن بشری (توان سنجی ایده توافق جمعی جان راولز و نظام امامت عدل در اندیشه آیت الله خامنه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در تلاش جهت پاسخگوئی به سوال " رویکرد اسلام در خصوص عدالت اجتماعی در مقایسه با قرارداد اجتماعی معطوف به اجماع همگانی بر اجرای عدالت در اندیشه سیاسی غرب، چه تفاوتی دارد؟"بر آن است تا با مرور آرای راولز و مقام معظم رهبری در بنای تمدن بشری، صحت فرضیه" منشا الهی عدالت در اسلام ، ضمن موظف داشتن مسئولان حکومتی به برقراری عدالت در جامعه با مسئول شناختن مردم به نظارت بر حسن عملکرد متولیان ، قابلیت بیشتری از قرارداد اجتماعی غرب در استقرار عدالت و پایداری آن در پی ریزی تمدن بشری دارد " را به شیوه اسنادی و از طریق مطالعه کتابخانه ای با کاربست روش توصیفی-تحلیلی مورد آزمون قرار دهد.یافته های پژوهش نشان می دهد بر خلاف اندیشه سیاسی غرب که از حاکمیت و صاحبان قدرتِ برگزیده شده بر اساس توافق جمعی و قرارداد اجتماعی،برقراری و اجرای عدالت در جامعه انتظار می رود، در نظام امامت عدل اسلام،تحقق این مهم به انجام وظائف هر یک از حاکمیت و مردم بر اساس رابطه ای دیالکتیک گونه،مشروط می باشد.
تمدن سازی به مثابه اصلی ترین کارکرد نهاد اجتماعی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده از قدیم الایام یکی از اصلی ترین نهادها در هر جامعه و فرهنگی بوده است و هیچ تمدن انسانی بدون وجود این نهاد شکل نگرفته است. در جامعه ایران نیز نهاد خانواده جایگاهی بی بدیل داشته و دارد اما در عصر حاضر به سبب تغییرات ارزشی و پیدایی نهادهای مدرن یا شیوه های جایگزین، نهاد خانواده و کارکردهایش دچار آسیب شدند که به تبع آن آسیب های متعددی بر جامعه بار شده است لذا ضروری است تا با بازاندیشی در کارکردهای اصلی این نهاد و برشمردن مسائل بار شده بر این کارکردها، به سمت حل آسیب های بوجود آمده در جامعه حرکت کرد؛ بر این اساس این مقاله در پی پاسخگویی به این سوال است که کارکردهای اصلی و صورت بندی مسائل کارکردی نهاد خانواده چیست؟ روش اصلی این پژوهش، مبتنی بر روش کیفی است که برای گردآوری داده ها از روش مصاحبه با کارشناسان و خبرگان این حوزه بهره برده است و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون(شبکه مضامین) استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد نهاد خانواده دارای کارکردهایی متعالی است که حاصل این کارکردها به اصلی ترین کارکرد نهاد خانواده یعنی تمدن سازی منجر می شود. مسائل کارکردی خانواده نیز در 7 محور مسئله زوجیت، مسائل و بحران های تربیتی، مسئله نظارت وکنترل اجتماعی، مسئله هویتی، مسئله آرمش و امنیت اخلاقی، مسئله کمیت جمعیت جمع بندی می شود که در مدلی مفهومی در صورت عدم اتخاذ راهکاری مناسب جهت کنترل این مسائل، منجر به فروپاشی خانواده و در نهایت فروپاشی جامعه و عدم شکل گیری تمدن انسانی می شود.