مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
نظریه های هنجاری
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاری اجتماعی، رشته ای علمی است که شامل جزئیات پیچیده ای درباره طراحی و تحلیل سیاست های اجتماعی است. سیاست گذاری اجتماعی، هم چنین، مجموعه اقدام هایی است که دولت ها برای مواجهه با مشکلات اجتماعی، به ویژه، در حوزه های بهداشت، آموزش، مسکن، رفاه و تأمین اجتماعی در دستور کار قرار می دهندکه نقش تأثیرگذاری در ارتقای مشروعیت سیاسی آنها دارد. توجه به این نوع سیاست گذاری، به ویژه، در دورانی که جوامع مختلف با انواعی از عدم قطعیت ها و مخاطره های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی مواجه اند اهمیت دوچندانی یافته است و به همین نسبت، انواعی از مناقشه های نظری و عملی حول این بحث ها وجود دارد. به رغم اینکه در ایران، سیاست های اجتماعی درمعنای عملی آن از چند دهه پیش از جانب دولت ها اعمال می شده است، اما در معنای علمیِ آن بحث جدیدی است و در دانشگاه ها چندان مورد توجه نیست. این موضوع سبب شده است که مفاهیم و نظریه های این حوزه، گاه با تداخل ها و نارسایی هایی مطرح شود. در این مقاله، سعی شده است با توجه به مناقشه های موجود در حوزه سیاست گذاری اجتماعی، زمینه های شکل گیری و رویکردهای نظری این حوزه دسته بندی شود. مقاله، با رویکردی توصیفی، ضمن بررسی انواع تعریف های ارایه شده درباره سیاست گذاری اجتماعی، رویکردهای نظری مربوطه را در سه دسته نظریه های: بازنمایی، هنجاری و تبیینی جای می دهد و براساس مطالعات انجام شده در دهه های اخیر، ب طور مصداقی هرکدام از این دسته ها را توضیح می دهد. در این مقاله، نشان داده می شود که نادیده گرفتن تفاوت های زمانی و تغییرات نهادی در کشورهای مختلف و همچنین هم زمانی مطالعات این حوزه با افول دولت های رفاه، نارسایی های را در توان تبیین و توصیف این رویکردها موجب شده است. همچنین تأکید صرف بر ماهیت و میزان هزینه های رفاهی و اجتماعی دولت ها، نمی تواند نماگر مناسبی برای تحلیل نظام رفاهی و رویکرد غالب سرمایه گذاری اجتماعی در کشورهای مختلف باشد.
از همزمانی ظهور حوزه عمومی در ایران و غرب تا موانع اجتماعی-سیاسی گسترش آن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با نقد مطالعات هنجاری درباره موانع فراروی شکل گیری حوزه عمومی در ایران از منظری تاریخی این فرضیه را پیش کشیده است که همزمان با غرب و به ویژه انگلیس، حوزه عمومی در ایران نیز شکل گرفت؛ اما بر خلاف غرب که حوزه عمومی در برابر فشار های قدرتِ دولتی مقاومت کرد و روز به روز توسعه یافت، در ایران شبکه های قدرت مهمترین موانع فراروی گسترش حوزه عمومی بودند و به ویژه گسترش تجلیات اجتماعی مذهب در دوره صفویه موجب شد تا این حوزه به سیطره مذهب درآید. با افزایش قدرت مذهبی، نهاد های عمومی از جمله قهوه خانه ها که نطفه حوزه عمومی محسوب می شدند از بین رفتند و نهاد ها و شعائر مذهبی جای آن را گرفتند. سپس در دوره قاجاریه، دولت بقایای حوزه عمومی را در هم کوبید و به این ترتیب بر عکس غرب، نهادهای همگانی نتوانستند در برابر سانسور و قدرت دولتی مقاومت کنند.
عدم توجه به این پیشینه تاریخی سبب شده است تا اکثر مطالعات در این حوزه بر اساس رویکرد های هنجاری و تجویزی، موانع جدی بر سر راه شکل گیری حوزه عمومی در ایران را در ساخت سیاسی جستجو کنند و آن را به مثابه حقی اجتماعی از دولت و نظام سیاسی مطالبه کنند؛ در حالی که دموکراسی در غرب بر عکس از دل حوزه عمومی برون آمد. بر اساس تحلیل متن سفرنامه های اروپاییان در دو دوره مورد بررسی، نویسنده این مقاله نشانه های همزمانی شکل گیری حوزه عمومی را در غرب و ایران استخراج کرده و زمینه های تغییر محتوای حوزه عمومی به سمت و سوی شعائر مذهبی را بررسی کرده است. تحلیل نهایی مقاله آن است که شکل نگرفتن حوزه عمومی در ایرانی بنیانی اجتماعی دارد.
نظریه خودگروی اخلاقی از دیدگاه قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از پرسش های بنیادی در باب اخلاق، چرایی پیروی از الزامات اخلاقی است. در پاسخ به این پرسش، سه نظریه هنجاری با تقریرهای گوناگون شکل گرفته است: «فضیلت گرا»، «وظیفه محور» و «نتیجه گرا». نتیجه گرایان هدف اخلاقی زیستن را دستیابی به منفعت می دانند. آنان در پاسخ به این پرسش که چه کسی باید از نتیجه فعل اخلاقی برخوردار شود، دو رویکرد متفاوت را ارائه می دهند: خودگرا (منفعت فردی) و دیگرگرا (تأمینِ منافعِ دیگران). با مطالعه آیات قرآن درمی یابیم که دیدگاه قرآن با خودگرایی اخلاقی سازگار و با مبانیِ انسان شناختی، غایت شناختی و اسلوب های تربیتِ اخلاقی قرآن و نیز با داده های روان شناسی همساز است؛ البته بخش بزرگی از الزام های اخلاقی قرآن مانند انفاق، ایثار، اصلاحِ میان مؤمنان، شفقت، بخشش، صله رحم، حق الناس و ... در ساحت جامعه تبلور پیدا می کند که در نگاهی سطحی، نظریه دیگرگرایی را به ذهن خطور می دهد، ولی با تأمل و ژرفنگری به مجموعه آیات قرآن، آشکار می شود که مهم ترین نقطه اتکای آموزه های اخلاقی قرآن، بهره گیری از خودگراییِ انسان در جهت دیگرگرایی، جامعه نگری و نوع دوستی است و با تکیه بر این اصل طبیعی، بیشترین نیروی پیشران را در وجود مخاطبانش به سمت دیگرگرایی و نوع دوستی برانگیخته است.
معیارهای هنجاری رسانه های جمعی؛ مطالعه تطبیقی نئولیبرالیسم و رویکرد امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان نظریه های ارتباطات جمعی، مجموعه ای از نظریه های هنجاری وجود دارد که به تشریح بایدها و نبایدهای حاکم بر وسایل ارتباط جمعی در جوامع مختلف می پردازد؛ تقسیم بندی سیبرت و همکارانش اولین مجموعه از این دست به شمار می رود. در این میان رویکرد لیبرالیستی با افت و خیزی قابل توجه تا به امروز همراه بوده که حاصل آن را می توان در شکل گیری نظریه نئولیبرالیستی یا همان نظریه مسئولیت اجتماعی رسانه های جمعی دنبال نمود؛ بی شک مسئولیت اجتماعی در بداهت امر مفهومی کلی و ارزشی است اما این معنا در ادبیات نظری رسانه های جمعی از حیث مبانی و اصول با رویکرد سنتی لیبرالیستی تعارضی نداشته و مسیر مذکور را در صورتبندی متفاوتی دنبال می کند؛ لذا علی رغم ارزشی بودنِ این مفهوم، نمی توان بالجمله از این ادبیات نظری در چارچوب رویکرد دینی به رسانه استفاده نمود. این مقاله ضمن با مطالعه ای اسنادی، در بررسی و مقایسه با مبانی و اصول رسانه های نئولیبرال ضمن نمونه گیری هدفمند مبتنی بر تحلیل محتوای کیفیِ قیاسیِ جهت دار به تشریح دیدگاه امام خمینی رحمه الله علیه خواهد پرداخت؛ براین اساس رسانه تراز انقلاب اسلامی در اندیشه امام(ره) رحمه الله علیه ضمن عبور از کاستی های رسانه نئولیبرالیستی، امکانات ساختاری و محتوایی رسانه دینی را جهت تعالی و رشد انسان و جامعه نمایان ساخته و بایدها و نبایدهای مربوط به رسانه های جمعی را در پرتو فرهنگ اسلامی و در راستای نیل به مسئولیت الهی تعریف می نماید.
سیاستگذاری اجتماعی مبتنی بر دلالتهای نظریه فطرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه فطرت، از بنیادی ترین مفاهیم در پارادایم اسلامی، سرشتی را برای انسان تصویر می کند که فراگیر، تبدیل ناپذیر، غیراکتسابی و مصون از خطاست و به نوعی تنها به انسان اختصاص دارد. از این رو بررسی ابعاد اثرگذاری این نظریه قادر خواهد بود تغییراتی اساسی را- با توجه به رویکرد تربیت محور خود، در میان کلیه حیطه ها و عرصه های نظری و سیاستگذاری در نحوه دخالت دولتها و حکومتها- در جوامع بشری مبتنی بر قبول و پذیرش این نگاه توحیدی به همراه داشته باشد. از طرف دیگر، نظریه های هنجاری در حیطه سیاستگذاری اجتماعی(نظریه های لیبرالیسم با تأکید بر نئولیبرالیسم، محافظه کاری، سوسیالیسم، و سوسیال دموکراسی) همواره به عنوان چارچوب ارزشی، تأثیر مهمی بر تصمیمات اجتماعی دولتها و حکومتها دارند. هدف: محققان در مقاله حاضر به این پرسشها پاسخ داده اند که دستاوردهای نظریه فطرت در حیطه سیاستگذاری اجتماعی با تأکید بر نظریه های هنجاری چیست و چگونه می تواند به تحول در عرصه جامعه ایران و جامعه جهانی بینجامد. روش: این مقاله به روش تطبیقی با بهره گیری از آثار عارفِ حکیم، آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی و نظریه های هنجاری نگاشته شده است. پژوهش به روش اسنادی انجام شده و در بخش تبیین مدعا، تحلیل و تفسیر محتوای آثار مکتوب ایشان مدّ نظر بوده است. یافته ها و نتیجه گیری: تبیین زمینه های شکل گیری و بنیانهای نظری، اهداف، تعاریف، نهادهای اجرایی آن و مؤلفه های اصلی در جهت ترسیم یک نظریه هنجاری اسلامی مبتنی بر نظریه فطرت.
گزاره های هنجاری رسانه از منظر رهبر معظم انقلاب (مد ظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از الزامات ساماندهی نظام رسانه ای در هر کشور، اتخاذ نظریه هنجاری متناسب با مبانی و ارزش های پذیرفته شده در آن جامعه است. لذا هدف از این مقاله، تحلیل و بررسی منظومه فکری رهبر انقلاب با هدف کشف یا استنباط گزاره های هنجاری رسانه در بیانات ایشان است، تا مقدمه ای باشد برای دستیابی به نظریه هنجاری مختص رسانه ها در جمهوری اسلامی ایران. بدین منظور، ضمن مرور اجمالی نظریه های هنجاری مرسوم رسانه ، ابتدا بیانات و مکاتبات رهبر انقلاب در موضوعات مرتبط با رسانه به روش توصیفی-تحلیلی صورت بندی گردید، سپس با آن نظریات تطبیق داده شد. نتایج نشان می دهد منظومه هنجارها و اصول حاکم بر منویات ایشان، به رغم مشابهت های موردی با نظریه های مسئولیت اجتماعی و توسعه بخش، نمی تواند ذیل هیچ یک از نظریه های هنجاری موجود تعریف شود، لذا هنجارهایی متفاوت در عرصه حکمرانی رسانه را پیش روی قرار می دهد؛ ازجمله، هنجارهایی که هم موجب حفظ اقتدار دولت ها و نظام شوند و هم آزادی بیان و رضایت مخاطب را به همراه داشته باشند؛ هنجارهایی که رسانه ها مبتنی بر آنها، در قبال حفظ ارزش ها و فرهنگ عمومی جامعه که مبتنی بر سنت های اسلامی و ایرانی است خود را مسئول بدانند و از طرف دیگر با توجه به همه ظرفیت های مردمی و به کارگیری آنها، همزمان با حفظ و پایش خرده فرهنگ ها منجر به رشد و تعالی جامعه و پیشرفت کشور شوند.
کاربست نظریه شهر عدالت محور در شهرهای کره جنوبی
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
178 - 194
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مفهوم عدالت، و چگونگی محقق شدن آن در شهر، از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده است. در این خصوص واژه های گوناگونی مانند برابری، مساوات و عدالت مطرح شده است. در بین نظریه های هنجاری که در پارادایم برنامه ریزی شهری معاصر مورد توجه هستند، یکی از مهم ترین آن ها، شهر عدالت محور است. فاینشتاین با مرور مفاهیم مرتبط با عدالت، نظریه ی شهر عدالت محور را طرح و سه اصل پایه ای برای آن تعریف می کند. هدف پژوهش: پژوهش حاضر در تلاش است با مرور ادبیات مرتبط با مفهوم عدالت، شهر عدالت محور و ویژگی های آن را مورد بررسی و سپس کاربست این نظریه را در شهرهای کشور کره جنوبی مورد ارزیابی قرار دهد. در این زمینه، این کشور به عنوان یکی از کشورهایی که در سال های اخیر توسعه ای چشمگیر داشته و در مدتی کوتاه، از کشوری با اقتصاد توسعه نیافته به یکی از پیشرفته ترین اقتصادهای جهان بدل شده و یکی از شهرهای جهانی مهم، سئول، در آن قرار دارد انتخاب شده است.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف در گروه پژوهش های کاربردی قرار دارد و طرح پژوهش آن کیفی است. ذیل روش های کیفی، با رویکرد تفسیری، روش نمونه موردی انتخاب شده است و موضوع مورد مطالعه، شهر عدالت محور، به شکل نظام مند در سه کلان شهر کشور کره جنوبی مورد بررسی قرار گرفته است.یافته ها و بحث: تمرکز بیش از حد بر سئول و توزیع نامتوازن امکانات، عدم همخوانی اصول دموکراسی با نظام سیاسی و برنامه ریزی در این کشور نشان می دهد شهرهای کره جنوبی هر چند در مسیر عدالت محوری گام برمی دارند، راه بسیاری تا رسیدن به مفهوم شهر عدالت در پیش دارند.نتیجه گیری: کره جنوبی با نظامی که مدعی توسعه ای افزاینده است، با چالش هایی نیز در خصوص چگونگی این توسعه مواجه است. طبق بررسی های انجام شده در این پژوهش، شهروندان کره ای نیز دریافته اند که در دنیای کنونی، توسعه اقتصادی به هر قیمتی نیز مطلوب نیست.