فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۸۸۲ مورد.
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
231 - 250
حوزههای تخصصی:
با نزدیک تر شدن رویکردها و ایده های علمی و هنری به همدیگر و مطرح شدن نسبت بین جامعه و هنر، تصویر ارائه شده از گروه های مختلف، به ویژه گروه های فرودست جامعه، از جمله زنان، در رسانه ها به موضوعی جدی برای پژوهش بدل شد. مقاله حاضر می کوشد با اتکای به ایده های نظریه فمینیسم و رویکرد گفتمان کاوی، نحوه بازنمایی این تصویر را در آثار سینمایی (ده فیلم) دهه 1380 در ایران توصیف و نسبت تصاویر برساخته آن ها را با گفتمان های سیاسی غالب در این دوره تحلیل کند. بر اساس یافته ها، در بیشتر فیلم ها، بازنمایی زندگی زنان به سمت مدرن تر شدن و متمایل به ایده های غیرمردسالارانه می رود، اما این زنان مدرن هم هرگز در حالتی قطبی قرار نمی گیرند. آنان هم زمان ویژگی های اصلی هر دو گفتمان را با خود دارند. با توجه به کلیت تصاویر، به رغم تأثیرپذیری این آثار از نگرش کارگردانان و تعلقات گفتمانی آن ها، جلوه هایی بازتابی از شرایط اجتماعی مسئله «زنانگی و مردانگی» در این فیلم ها دیده می شود. گویی بازتابی از شرایط گذار واقعی جامعه از مرحله سنتی تر به مدرن تر در فیلم ها نیز وجود دارد.
مطالعه تحلیلی اثر شام آخر مری بت ادلسون هنرمند معاصر با نگاهی به آرا لوسی لیپارد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
389 - 411
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر، زنان نقش مهمی در هنر و فعالیت های اجتماعی و هنری ایجاد کرده اند. یکی از هنرمندان نقاش معاصر امریکایی در این راه مری بت ادلسون است که آثار شاخص تاریخ هنر با چهره زنان را بازسازی کرده است. او این گونه اعتراض خود را به حضورنداشتن زنان در تاریخ هنر به این شکل مطرح می کند. آثار او بر بازسازی آثار شاخص هنر با تصویر زنان برمبنای اعتراض به حضورنداشتن آنان در تاریخ هنر طی قرن ها شکل گرفته است. یکی از این تابلو ها، که در این پژوهش مطالعه شده، شام آخر است. برای بخش مبانی پژوهش از نظریات لوسی لیپارد، نظریه پرداز فعال حوزه زنان در دنیای معاصر، استفاده شده است که به این امر اشاره داشته است. پژوهش حاضر کیفی بوده و به روش تطبیقی شکل گرفته و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. سؤالات این پژوهش به این قرار است: دیدگاه ادلسون در استفاده از زنان در بازسازی تصویر شام آخر ادلسون چگونه است و قابلیت تطبیق آن با نظریه لوسی لیپارد به چه صورت است؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد که در شام آخر ادلسون حضور پررنگ زنان اعتراضی به این نقاشی معروف تاریخ هنر است و به عنوان اثری اعتراضی در مورد اتحاد و همبستگی زنان بازسازی شده است. معیارهای اصلی اثر حفظ شده، ولی با معنا و محتوای متفاوتی بازسازی شده است.
خوانش جنسیتی از چهارمین و پنجمین دوره پوسترهای تبلیغاتی انتخابات شورای شهر در سه شهر تهران، شیراز و اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
467 - 490
حوزههای تخصصی:
خوانش جنسیتی از چهارمین و پنجمین دوره پوسترهای تبلیغاتی انتخابات شورای شهر در سه شهر تهران، شیراز و اهواز این مقاله مطالعه ای کیفی و میان رشته ای بر جنبه های جنسیتی هشت پوستر تبلیغاتی کاندیداهای زن و مرد چهارمین و پنجمین دوره انتخابات شورای شهر در تهران، شیراز و اهواز است. هشت پوستر مورد نظر با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند از میان تعداد زیادی پوستر انتخاباتی موجود در سایت های گوناگون اینترنتی انتخاب شده اند و به لحاظ محتوایی و نیز جنبه های فنی عکس مورد تحلیل قرار گرفته اند. این مقاله با به کارگیری نظریه انتقادی برجر و ارتباطات غیرکلامی و با تمرکز بر حالات بدنی، نوع نگاه و طرز پوشش کاندیداهای زن و مرد بحث می کند که چگونه ارزش ها، نگرش ها و باورهای جنسیتی در پوسترهای تبلیغاتی بازنمایی می شود. این پژوهش نشان می دهد درحالی که تأکید بر جذابیت و زیبایی زنان، آنان را ابژه وار در برابر نگاه خیره و قضاوت مردانه قرار داده است، مردان را فاعلیتی قدرتمند و توانمند به تصویر می کشد. در واقع، نحوه بازنمایی زنان و مردان در پوسترهای انتخاباتی، که در این مقاله مورد تحلیل قرار گرفته اند، باورها و کلیشه های جنسیتی پنهانی را آشکار می کنند که تعیین کننده نقش ها و موقعیت اجتماعی دو جنس در شرایط فرهنگی اجتماعی جامعه امروزند.
بازشرقی گرایی و نوشرقی گرایی در هنر معاصر زنان خاورمیانه مطالعه نمایشگاه شکستن حجاب (2002) و نمایشگاه زنان روایت گر (2013)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
91 - 113
حوزههای تخصصی:
هنرمندان زنِ برخاسته از جوامع مسلمان و جغرافیای خاورمیانه با کلیشه های بصری از «زن بودن»، «مسلمان بودن» و «خاورمیانه ای بودن» مواجه اند. نمایشگاه ها و رویدادهای هنری از آثاری استقبال می کنند که به بازتولید کلیشه های بازشرقی سازی و نوشرقی گرایی تصویری می پردازند. پس از حادثه یازده سپتامبر 2001، تعداد نمایشگاه های هنری با محوریت زنان خاورمیانه افزایش یافت. این فرصتی برای زنان هنرمند بود تا مسائل شان را در کانون توجه رسانه های جهان قرار دهند؛ اما از سوی دیگر آن ها با انتظارات و کلیشه های پنهانی مواجه شدند که رویدادهای هنری غرب تمایل دارند تجربه های هنری آن ها را جهت دهند و با کلیشه های غرب همسو کنند. در مقاله حاضر با درپیش گرفتن رویکرد و روش شناسی «مطالعات رویداد» به مرور برخی از رویدادهای مهم هنر خاورمیانه می پردازیم و بر دو نمایشگاه «شکستن حجاب» (2002، یونان) و «زنان روایت گر» (2013، امریکا) تمرکز خواهیم کرد که با هدف بازاندیشی در کلیشه های فرهنگی و رد مفهوم ناتوانی زنان خاورمیانه برپا شدند. نتایج پژوهش نشان داد آثار زنان هنرمند خاورمیانه در طیفی دو قطبی قرار می گیرند؛ تصویر زنان رنجور از جنگ و زیبایی پس رانده شده سرزمین های شرق و مظلومیتی ترحم برانگیز از زنان تا تصویر زنان مقاوم و قدرتمند. در این دو سر طیف از زنان منفعل و قربانی تا آشوب گران و ستیزه جویان در برابر سنت ها، آثار متنوعی قرار دارند که مضامین زیادی را دربرمی گیرند. هنرمندان زن در جست وجوی راهی هستند که هم محدودیت های فرهنگ مردسالار را نقد کنند و هم بر انتظارات تقلیل گرایانه و اگزوتیک از هنر زنان غلبه یابند. این راه دشوار باید در برابر انتظارات بازار هنر و انتظارات سیاسی از نمایشگاه های هنری قرار گیرد.
تصویرسازی زنان عامه از «زن بودگی» در اینستاگرام فارسی از طریق استعاره های مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
341 - 364
حوزههای تخصصی:
با مطالعه عبارات استعاری در یک زبان در خصوص زن و زن بودگی می توان به شناخت نظام ادراکی حاکم بر ذهن گویشوران آن زبان در این خصوص دست یافت. هدف این مقاله، مطالعه چگونگی مفهوم سازی زن در میان زنان عامه ایرانی در اینستاگرام و چگونگی ادراک تجربه زن بودگی توسط ایشان از طریق شناسایی استعاره های محوری ای است که معانی آن را با یکدیگر مرتبط می سازد. برای دستیابی به این هدف، ضمن بهره گیری از رویکردهای زبان شناسان شناختی، به پرسش های ذیل پاسخ داده شده است؛ 1. زنان عامه فارسی زیان، مفهوم زن و تجربه زن بودگی را در قالب چه استعاره هایی در اینستاگرام برساخت می کنند؟ 2. برساخت معنایی زنان عامه فارسی زیان از مفهوم زن و تجربه زن بودگی در اینستاگرام براساس کدام حوزه های کلان مفهومی صورت می گیرد؟ 3. چه حوزه های مبدأیی، بیش ترین کاربرد را برای حوزه مقصد زن در زبان زنان عامه فارسی زیان دارد؟ دراین تحقیق، ، از روش مردم نگاری مجازی و برای تحلیل داده ها از تحلیل استعاری بهره گرفته شده است. با تحلیل پست های به اشتراک گذاشته شده توسط 90 زن منتخب، 250 استعاره مفهومی استخراج شده که در 11 حوزه مفهومی کلان طبقه بندی شده اند. این حوزه ها به ترتیب فراوانی شامل؛ خداگونگی، عاطفه، ناتوانی، قدرت، اشیاء، طبیعت، راز و معما، گیاه، مبارزه، بازیگری و دارایی است.
بررسی آثار و دسته بندی زنان معمار به لحاظ پیروی از معماری رایج عصر پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
437 - 466
حوزههای تخصصی:
حضور زنان در معماری دوره پهلوی، اتفاق مهمی است که پژوهشگران چندان به آن نپرداختند، بنابراین زنان معمار و آثارشان ناشناخته مانده است و ضرورت می یابد که این نوع پژوهش ها توسعه یابد. هدف از این پژوهش این است که مشخص شود زنان معمار که آثارشان در مجله هنر و معماری منتشر شده است، در طراحی آثارشان پیرو کدام یک از معماری رایج زمان خود بودند؟ در این راستا، از روش تحقیق تاریخی- تفسیری و توصیفی- تحلیلی، روش گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای، روش تحلیل داده های کدگذاری بهره گرفته شده است. معماری های رایج پهلوی، متغییر مستقل و آثار معماری زنان، متغییر وابسته است. جامعه آماری، آثار زنان معمار در عصر پهلوی است که برخی از آنان که نام و آثارشان در مجله هنر و معماری1355 منتشر شده، جامعه نمونه را تشکیل می دهند. نتایج نشان میدهد که خانم ها: رزماری گریفونه، نکتار پاپازیان، فرانکا گرگوریو حسامیان، گیتی افروز کاردان پیرو سبک مدرن بودند و غالبا از بتن و شیشه، پنجره نواری، سادگی و بروتالیسم، نما و پلان آزاد به عنوان راهکار مدرن سازی آثارشان بهره می گرفتند و خانم ها: نوشین احسان، لیلا فرهاد معتمد، کیهاندخت رادپور، مینا سمیعی، شهرزاد سراج، فرانکا گرگوریو حسامیان پیرو سبک منطقه گرا- مدرن ایرانی بودند و راهکارهایی نظیر استفاده از سقف شیبدار، حیاط مرکزی، طاق و ایوان، کانسپت و هندسه معماری ایرانی برای پیوند دادن معماری مدرن با ایرانی بهره بردند. خانم ها: رز ماری گریفونه و نسرین فقیه پیرو سبک منطقه گرا بودند و آجر در اثرشان وجود دارد.
زن ستیزی های خیرخواهانه در سینما مطالعه بازنمایی مفهوم «زنان علیه زنان» در سینمای دهه 1390 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
183 - 209
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، به منظور مطالعه بازنمایی مفهوم «زنان علیه زنان» در آثار سینمایی صورت گرفته است. کاری کیفی در حوزه مطالعات فرهنگی که تلاش می کند مجموعه خاصی از کنش های تعارض آمیز به نمایش درآمده میان زنان در سینمای ایران را ذیل مفهوم «زن ستیزی خیرخواهانه» توضیح دهد و تحلیل کند. با توجه به آرای مک کوایل و کراکائر در باب کارکرد شناختی سینما، حتی اگر تصاویر سینمایی خالی از سوگیری نباشد، می تواند برشی از واقعیت اجتماعی باشد. به این منظور، چهار فیلم از مجموع فیلم های به نمایش درآمده در دهه 1390 به صورت موردی مطالعه شده و با روش ترکیبی تحلیل گفتمان و نشانه شناسی تحلیل شده است. با توجه به زمینه های اجتماعی، خوانشی نقادانه از فیلم های منتخب انجام شد تا بر اساس آن بتوانیم از خلال امور و تصاویر روزمره و پیش پاافتاده، برخی از لایه های پنهان در ساختارهای تبعیض آمیز علیه زنان را آشکار و ریشه یابی کنیم. یافته های این مطالعه نشان می دهد که در بستری تاریخی و اجتماعی، سینمای ایران تصویری از زن ستیزی میان زنان نمایش می دهد که ماهیت سرکوب گرانه آن را به حاشیه رانده و بر نیت خیرخواهانه آن تأکید می کند؛ به همین سبب شخصیت های فیلم ها در این موقعیت عمدتاً به بازتولید تبعیضی که از سوی همجنسان خود بر آنان روا می رود وقوف ندارند و به آن تن می دهند. این بازنمایی عموماً به صورت امر روزمره و طبیعی انگاشته می شود و در حاشیه تم اصلی فیلم به تصویر کشیده می شود.
آسیب شناسی رسانه در بازنمایی خانواده و گونه های آن (مطالعه موردی صداوسیمای مرکز ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
319 - 340
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، آسیب شناسی رسانه در سه مجموعه از سریال های محلی صداوسیمای مرکز ایلام بررسی و تحلیل شده است. به منظور دستیابی به این هدف، پژوهش حاضر با اتکا به رویکرد نظریه بازنمایی و برمبنای قرائت نشانه شناختی از گفتارهای تبدیل شده به متن، سعی کرده است دلالت های معنایی و تصاویر فرهنگی ای را که سریال های قال وقواله ، برا و بش و هرکه را خوی بازنمایی می کنند تحلیل کند. تجزیه وتحلیل یافته ها چند نوع مفهوم مرتبط با آسیب اجتماعی خانواده در سیمای مرکز ایلام را نشان می دهد: برساخت تصویر دوگانه از خانواده، مناقشه برانگیز نمودن تفاوت ها و بازتولید کلیشه های نقشی مبتنی بر احترام به ساحت سنت. برمبنای نتایج این پژوهش در خانواده سنتی، پایبندی به آداب و رسوم محلی و مقاومت در برابر مدرنیته به منزله یک ارزش تصویر شده است؛ در این خانواده، زن معمولاً «زنِ پذیرنده » است و تصمیم گیرنده اصلی مرد است و آنجا هم که زن در موضوعی مهم تصمیم می گیرد، نتیجه نابهنجاری را رقم می زند. آنچه را در این سریال ها نمایش داده می شوند می توان در بطن جامعه هم دید. به عبارتی، می توان سمت و سوی شبکه استانی مرکز ایلام را در سریال های مورد مطالعه، تمرکز بر پذیرش مردانگی و زنانگی سنتی و سیطره آن بر سایر مردانگی ها و زنانگی ها دانست که در طول سال های پخش سریال ها (1388 1392) این نحوه بازنمایی، صورت مسلط بوده است.
کارکرد قدرت بخش زبان در زندگی روزمره زنان (مطالعه استراتژی های زبانی قدرت در زنان طبقه متوسط ساکن تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
511 - 539
حوزههای تخصصی:
انسان ها برای پیشبرد زندگی خود استراتژی های زبانی متعددی را به کارمی گیرند. این مسئله در جوامعی چون ایران که با توزیع نامتوازن قدرت روبه روست و ابزار قدرت در دسترس مردمانش به همین ابزار زبانی محدود می شود، بیشتر به چشم می خورد. علاوه بر آن نیز گروه های خاص اجتماعی، مانند زنان، به واسطه خاص تر بودن شرایط اجتماعی و فرهنگی و سرمایه های اندکی که در دست دارند، به طریق اولی به مکانیزم های زبانی مختلف متوسل می شوند تا بتوانند در میدان هایی که سهم آن ها از قدرت ناچیز است، مناسبات قدرت را به نفع خود تغییر دهند. از همین روی هم دنیای زنانه با زبان تعریف می شود و این مقاله قرار است با بررسی کنش های زبانی زنان در بستر زندگی روزمره به کنه زبان زنانه و البته استراتژی های زبانی زنان پی ببرد و با روش کیفی و ترکیبی از مصاحبه گروهی در قالب گروه متمرکز[1]، تجربه زیسته و متونی مثل وبلاگ ها و رمان ها (در حد منابع کمکی) به این پرسش پاسخ دهد که زنان ایرانی در زندگی روزمره شان از چه استراتژی هایی برای اعمال قدرت در مقابل نابرابری ها و رسیدن به حداکثر منافع استفاده می کنند.
تحلیل بازنمایی زن شاغل در فیلم های سینمای ایران پس از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
1 - 34
حوزههای تخصصی:
نحوه بازنمایی زنان شاغل در رسانه ها از عوامل فرهنگی اجتماعی تأثیرگذار بر رد یا تأیید کلیشه های جنسیتی سنتی مربوط به زنان و اشتغال آن ها به شمار می رود و می تواند در تغییر باورهای فرهنگی مربوط به اشتغال زنان مؤثر واقع شود. هدف این مقاله، مطالعه بازنمایی زنان شاغل در سینمای ایران پس از انقلاب است. در بخش نظری تحقیق، از نظریه بازنمایی هال استفاده شده است. روش تحقیق نیز برمبنای الگوی نشانه شناسی جان فیسک بوده است. نتایج حاصل از مطالعه بازنمایی زنان شاغل در سینمای ایران نشان می دهد که زنان شاغل مدرن، برخلاف کلیشه زن سنتی، دارای قدرت، توانمندی و استقلال بیشتری در زندگی خود بوده و تابع مردان نیستند. در بیشتر آثار ساخته شده با محوریت زنان شاغل، سعی شده است ضمن نقد ایدئولوژی مردسالاری، از برابری طلبی و شایسته سالاری در اشتغال دفاع شود. به رغم تلاش برای دوری از نگاه مردسالارانه، شاهد طبیعی سازی نقش خانه داری برای زنان هستیم.
اناجیل رسمی و زنان با نقش رسولانه: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
165 - 181
حوزههای تخصصی:
در مطالعات معاصر، در بحث از نقش زنان در جوامع دینی و تأثیر دین بر چگونگی حضور اجتماعی زنان، دیدگاه های مختلفی را می توان سراغ گرفت. برخی پژوهش گرانْ دین را به منزله ابزاری جهت سرکوبی زنان دانسته اند و در مقابل برخی دیگر با لحاظ جمعیت درخور توجه زنان مؤمن، دین را به نوعی عامل احیای جایگاه زنان به شمار آورده اند. در رویکرد فمنیستی، با به کارگیری روش های مطالعاتی نوین به بازخوانی، فهم و تحلیل متون مقدس دینی، به ویژه متون مسیحی، پرداخته شده تا تأثیر دین بر جایگاه زنان در پرتو نگاهی نو واکاوی شود. در این پژوهش، کوشش شده نخست به بحث درباره نقش رسولانه ای پرداخته شود که زنان همراه با عیسی مسیح در عهد جدید برعهده داشته اند. سپس بر آنیم با بررسی گزارش اناجیل چهارگانه درباره مریم اهل بیت عنیا و مریم مجدلیه، که در سفرها با عیسی همراهی می کردند و در عرصه های دینی مختلف، چه عملی و چه نظری، در فعالیت های گوناگون اجتماعی نقش پویایی برعهده داشته اند، در مقام الگویی برای حضور زنان مؤمن به یافته های مبتنی بر رویکرد زنانه نگر دست یابیم. همچنین، در این پژوهش کوشش می شود که به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی مؤلفه های ایمان زنانه پرداخته شود.
بازنمایی شخصیت زن در کتاب های خاطره نگاری دفاع مقدس (مطالعه موردی کتاب های ساجی، صباح، زیباترین روزهای زندگی و چراغ های روشن شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
251 - 271
حوزههای تخصصی:
کتاب های خاطره نگاری دفاع مقدس یکی از سندهای ماندگار در تاریخ ایران اسلامی است. روز 31 شهریور 1359 رژیم بعث عراق به ایران حمله نظامی کرد و جنگ تحمیلی آغاز شد. حضور زنان دوشادوش مردان از ابتدای جنگ و فعالیت آن ها در قالب گروه های امدادی و پشتیبانی مسئولیتی بود که برعهده گرفته و تا پایان جنگ این وظیفه خطیر را انجام دادند. زنان رزمنده پس از جنگ به ثبت خاطرات خود و دیگر زنان رزمنده در قالب رمان، خاطره نگاری و تاریخ شفاهی از جنگ پرداختند. مقاله حاضر به بررسی چگونگی بازنمایی ابعاد شخصیتی زنان رزمنده دفاع مقدس در 4 کتاب خاطره نگاری منتخب پرداخته است. این چهارکتاب تحت عنوان صباح ، ساجی ، چراغ های روشن شهر و زیباترین روزهای زندگی ضمن آنکه با محوریت شخصیت زن نگاشته شده، آثار به روز و اثرگذار در این عرصه اند. یافته های این مقاله با استفاده از روش تحلیل مضمونی نشان می دهد که بازنمایی شخصیت زنان در چهار حوزه معنایی بینش، گرایش، کنش و عوامل شخصیت ساز قابل طبقه بندی است. در حوزه بینش مواردی همچون اعتقادات دینی، اخلاقی و انقلابی قابل طرح است و در حوزه گرایش مضامینی مانند روحیات خودساخته، مقتدر، منزجر از جنگ، کنجکاو و عفیفانه ذکر شده است. در حوزه کنش نیز مواردی همچون کمک رسانی، فعالیت های مذهبی، انقلابی، نظامی، فرهنگی و مقید به انجام دادن فرایض دینی احصا شده و در پایان نیز عوامل شخصیت ساز با محوریت خانواده مورد تأکید قرار گرفته است.
واکاوی شخصیت پردازی های زنانه در رمان تحت أقدام الأمهات اثر بثینه العیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
273 - 290
حوزههای تخصصی:
ادبیات زنانه به منزله یکی از گونه های ادبی، در کشورهای عربی و به طور خاص کویت از دهه پنجاه آغاز و در دهه هفتاد تا نود به اوج خود رسید. بثینه العیسی به عنوان یکی از فعالان این حوزه با انتشار رمان تحت أقدام الأمهات توانسته است با قلم ادبی خود مشکلات زنان و جامعه در حال گذار کویت را در دنیای داستان به تصویر بکشد. از ویژگی های بارز این رمان، چند صدایی و تعدد شخصیت های زنی است که هریک نماینده طبقه ای از جامعه زنان کویت هستند؛ شخصیت های زنی که به تناوب در داستان حاضر می شوند و نویسنده از ذهن ایشان رنج ها و مشکلاتشان را روایت می کند و تغییر و تحولات جامعه زنان را به تصویر می کشد. به نظر می رسد بثینه العیسی درصدد است ضمن آگاهی بخشی به خوانندگان خود، از تحولی سخن بگوید که با دست یافتن نسل جدید به حقوق از دست رفته خویش به دست آمده است. تحقیق حاضر درصدد است با روش توصیفی تحلیلی شخصیت های زن رمان را مورد تحلیل قرار دهد و تشویش ها و تمایلات درونی شان را به تصویر بکشد. نتایج تحقیق گویای آن است که بثینه العیسی با تکیه بر دانش ادبی و مهارت نویسندگی خود توانسته است در رمان تحت أقدام الأمهات، آرا و اندیشه های فمینیستی خود را بیان کند و با کلیشه سازی های فرهنگ مردسالار به مقابله برخیزد. العیسی در این اثر ادبی با آفرینش شخصیت های مختلف زن، اندیشه های مردسالار و زن ستیزانه جامعه کویت را منعکس می کند و دو واکنش «تسلیم شدن» ایشان را در نسل قدیم و «عصیان گری» را در نسل های جدید به نمایش می گذارد.
خط و نمود دیگری در آثار هنرمندان زن مهاجر کشورهای اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
115 - 138
حوزههای تخصصی:
مهاجرت مسئله ای فرهنگی است که تداعی گر مفاهیمی مانند هویت، از خودبیگانگی، غربت و نوستالژی است. مهاجرت بر اندیشه و آثار هنرمندان تأثیر مستقیم می گذارد. آثار هنرمندان مهاجر به واسطه بیان مضامین ویژه در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. در این میان، هنرمندان مهاجر کشورهای اسلامی نیز توانسته اند با نمایش آثار خود ابعاد گوناگون هنر مهاجران را به تصویر بکشند. یکی از جنبه های فرهنگ که در جریان مهاجرت دچار تحول می شود، زبان و به دنبال آن خط است. خط بخشی مهم از آثار هنرمندان کشورهای اسلامی است و وابستگی آن به زبان کارکردهای مختلفی را برای آن به وجود آورده است. در میان هنرمندان مهاجر، زنان هنرمند نیز خط را به عنوان عنصر مهم کار خود برگزیده اند. پرسش اصلی تحقیق این است که نقش خط در آثار هنرمندان زن مهاجر چیست و به چه دلیل از خط و نوشتار در آثار خود بهره برده اند؟ این نوشتار که با روش توصیفی تحلیلی و اطلاعات گردآوری شده کتابخانه ای انجام شده است، بر اساس دیدگاه باختین به تحلیل آثار مورد نظر می پردازد. میخاییل باختین از اندیشمندان قرن بیستم است که در حوزه انسان شناسی نظریه «دیگری» و «دیگربودگی» را مطرح کرده است. او باور دارد انسان همواره به انسان دیگر نیازمند است و از دریچه انسان دیگر به خود نگاه می کند و یکی از عومل تأثیرگذار در شکل گیری و شناخت موقعیت انسان، دیگری است. با مطالعه آثار هنرمندان زن مهاجر از کشورهای ایران، عراق، فلسطین، الجزایر، مراکش و مصر آثاری از لالا الصعیدی از مراکش، شیرین نشاط از ایران و هیف کهرمان از عراق انتخاب شده است. نتایج بررسی نشان می دهد این زنان مهاجر خط را برای بیان هویت و دیگربودگی شان به کار برده و در موقعیت دیگری دست به خلق اثر زده اند و برآن اند تا هویت و دیگربودگی شان را نمایش دهند.
بررسی «من» و «منِ اجتماعی» در هویت زنان بخش پهلوانی شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
585 - 601
حوزههای تخصصی:
هویت، تصویری ذهنی جهت شناخت است و می توان آن را در ویژگی هایی که به هر فرد تشخّص می دهند، یافت. بررسی هویت زنان موضوع کنکاش پژوهشگران مختلفی بوده است. شاهنامه فردوسی از این رو که دربردارنده بخش عمده ای از میراث فرهنگی و اجتماعی ایرانیان است، منبع مناسبی برای بررسی هویت زنان است. متن پژوهش شاهنامه فردوسی تصحیح جلال خالقی مطلق است. روش تحقیق، کیفی و فنّ مورد استفاده، تحلیل محتوا و چارچوب تحقیق، مدل مفهومی است. از دو مفهوم بنیادی «من» و «منِ اجتماعی» برای تحلیل کنش های زنان در شاهنامه استفاده شده است. این پژوهش نشان می دهد که هویت یابی زنان در شاهنامه، نتیجه برتری «من» در خودشان است. در کنش های تمام شخصیت های مورد مطالعه جز سیندخت، من از منِ اجتماعی آشکارتر است. آنجا که بحث انتخاب یا تصمیم گیری است، کنش هایی از زنان سرمی زند که چه بسا در همان لحظه از تفاوت آن آگاه نیستند و وقتی خلاف هنجارها و انتظارات جامعه رفتار می کنند، «من» آشکار می شود. بروز همین کنش های متفاوت و هنجارشکنی هاست که باعث تشخص و فردیت آنان می شود. جسارت در عشق، شجاعت، جنگاوری، خردمندی و سیاست از ویژگی های هویت بخشِ زنان در بخش پهلوانی شاهنامه فردوسی به شمارمی رود.
بررسی کانون های صوفیانه زنان در سده های سوم تا هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
627 - 643
حوزههای تخصصی:
سده های چهارم تا هشتم هجری دورانی که تصوف و مراکز وابسته به آن در تمام سرزمین های جهان اسلام گسترش یافته بود، بستر مناسبی برای رشد و کنشگری زنان در این زمینه فراهم آمد. در این دوران، تجربه زیسته زنان در طریق سیر و سلوک عرفانی، نقش کلیشه ای آنان را که تنها در قالب مادر، همسر، فرزندآور و موجودی وابسته به مرد، بازنمایی شده بود؛ دگرگون ساخت. در این سده ها، زنان صوفی مجلس درس داشتند و سالک می پروردند، و برخلاف انتظار خانقاه داری می کردند و برداشت مردانه پنداشتن این طریق را به چالش می کشیدند. تمرکزاصلی این مقاله بر شناخت مکان های عبادت و زهد ورزی و خانقاه ها و کانون های زنانِ اهل تصوف، به روش توصیفی-تحلیلی، است. براساس داده های موجود زنان پیش از شکل گیری خانقاه ها، بیشتر در خانه ها سیر و سلوک می کردند و در دوره شکل گیری طریقت ها، در مجالس و برخی خانقاه های اهل تصوف، آموزش می دیدند و از سده پنجم به بعد شهرهای مکّه و قدس به سبب فضای زیارتی و مجاور شدن زائران و صوفیان، کانونِ گونه ای خانقاه زنان بود که جنبه نگهداری و دستگیری از زنان نیازمند را نیز داشت. به نظر می رسد این خانقاه ها زمینه ساز کانون های دیگری به نام رباط در شرق سرزمین های اسلامی مانند دمشق، قاهره و حلب و حتی آناتولی بوده باشد. در طریقت هایِ تسامح مدار مانند مولویه و بکتاشیه نیز زنان افزون بر حضور در مجالس آموزشیِ اهلِ تصوف، خانقاه داری می کردند. به این ترتیب زنان با مدیریت خانقاه ها و آموزش تعالیم صوفیانه و عرفانی به مرتبه ای از استقلال و رهبری جمعی و مرشدیت دست یافتند.
زنان تأثیرگذار اینستاگرامی؛ زنانگی بازنمایی شده در صفحات زنان اینفلوئنسر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
65 - 90
حوزههای تخصصی:
اینفلوئنسرها از طریق پست های خود در شبکه های اجتماعی رهبران افکار آنلاینی هستند که بر رفتار و روند تصمیم گیری توده ها تأثیر می گذارند. در حال حاضر، بسیاری از اینفلوئنسرهای اینستاگرامی را زنان تشکیل می دهند. تصویری که آن ها از زندگی شان به عنوان زن ارائه می کنند تصویری تأثیرگذار درباره زن بودگی و زنانگی است. این تحقیق به دنبال بررسی و تحلیل زنانگی نمایش داده شده در اینستاگرام است. برای این منظور، صفحات چهار نفر از زنان اینفلوئنسر ایرانی به عنوان نمونه انتخاب شده و پست های این صفحات با استفاده نشانه شناسی اجتماعی تصویر کرس و ون لیوون تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که چهار نوع بازنمایی زنانگی در این صفحات دیده می شود که «زنانگی بدنمند مدرن»، «زنانگی سنتی با فرمی نو»، «ضد زنانگی مسلط» و «زنانگی در خدمت فضای عمومی» نام گذاری شده است. این انواع در عین تفاوت های روشنی که با یکدیگر دارند دارای اشتراکاتی نیز هستند. آن ها به دو مقوله «بدن زنانه» و «نقش های زنانه» توجه دارند. بدن زنانه و نقش های زنانه تحت تأثیر دو فرایند تجاری شدن و اجتماعی شدن قرار می گیرند که یکی تحت تأثیر گفتمان سرمایه داری حاکم بر شبکه اینستاگرام و دیگری متأثر از گفتمان فمنیستی است. همچنین، در همه انواع زنانگی های نمایش داده شده، گفتمان دینی یا کاملاً طرد می شود یا نادیده گرفته می شود.
مطالعه تطبیقی زبان زنانه و مردانه در آثار هنرمندان معاصر عرب با موضوع جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
647 - 666
حوزههای تخصصی:
فمینیسم پست مدرن با گسترش تفاوت های زنانگی و مردانگی قائل به زبان زنانه است که آن را یک عامل متمایزکننده بین آثار هنری و ادبی زنان و مردان می داند و ویژگی هایی چون استفاده از نمادهای چندلایه و پیچیده، استفاده خاص از تن در آثار و وارونه ساختن ارزش های زیبایی شناختی را برای آن برمی شمارند. در مقابل این دیدگاه ها، افرادی چون لیندا ناکلین مخالف شکل گیری چنین زبانی در آثار زنان هنرمند هستند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیل محتوا و با رویکرد تطبیقی در رابطه با شکل گیری زبان زنانه، به بررسی آثار هنرمندان معاصر زن عرب پرداخته و به دنبال پاسخِ این پرسش است که آیا زبان زنانه در آثار هنرمندان زن معاصر عرب شکل گرفته است؟ براین اساس، در کنار بررسی آثار زن عرب، آثار مردان عرب معاصر هم بررسی شده تا دستیابی به پاسخ پرسش با دقت بیشتری انجام گیرد. نمونه های مطالعه با موضوع جنگ انتخاب شده اند. از نتایج این پژوهش می توان به عدم شکل گیری زبان زنانه در این آثار و شباهت آنان با آثار هنرمندان مرد اشاره کرد.
طراحی مانتوی مجلسی بانوان با الهام از طرح و رنگ قالی های قشقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
605 - 627
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر توجه به هویت و فرهنگ هر ملت از جایگاه خاصی برخوردار است و پوشاک یکی از مهم ترین شاخصه های هویتی هر جامعه ای محسوب می شود که به طور مداوم در حال تغییر است. این دگرگونی سبک بیش از همه در لباس بانوان رخ می دهد. بسیاری اوقات در ایران نیز طراحی لباس بانوان تحت تأثیر مد جهانی و به عبارتی، فرهنگ غرب قرار گرفته است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف احیاء ارزش های هویتی، قومی و ایجاد خلاقیّت در بخشی از پوشاک اجتماع بانوان، یعنی مانتوی مجلسی، انجام شد.. بدین منظور قابلیت های نقوش قالی های لچک ترنج و شبه ناظم قشقایی که از طرح های اصیل این قوم است، در طراحی مانتوهای بانوان مورد بررسی قرار گرفت. پرسش های پژوهش چنین بود که با چه روش علمی می توان از طرح ها و نقشمایه های قالی های قشقایی در طراحی لباس بهره جست؟ و چه راهکارهایی برای کاربردی کردن نقوش و ساختار بخشی از قالی های قشقایی در پوشاک اجتماعی بانوان ایرانی وجود دارد؟ این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با اتکا به منابع کتابخانه ای صورت پذیرفت و با روش الگوی خلاقیّت اسکمپر که بر هفت تکنیک اساسی جانشینی، ترکیب، اقتباس، تقویت، کاربرد دیگر، حذف و وارونه کردن استوار است، انجام شد. درنهایت نتایج نشان داد: نقوش قالی های قشقایی قابلیّت این را دارند تا هم در طراحی و هم در اجرا براساس الگوی اسکمپر با تکنیک های مختلف دوخته و یا تزیین شوند. در بخش طراحی مانتوها راهکارهای به دست آمده این بود که نقوش به صورت تک نقش و بخشی از ساختار قالی، چه در طراحی و چه در دوخت و اجرا، می توانند به کاربرده شوند.
برساخت تصویر «زن» در نشریات تخصصی هنری در دوره اصلاحات (1376 تا 1384)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
35 - 63
حوزههای تخصصی:
رسانه های مکتوب، از جمله نشریات تخصصی هنری یا هنری ادبی، می توانند از واقعیت های اجتماعی تصویری برساخته را عرضه کنند که در فهم مخاطبان آن ها از جامعه بسیار تأثیرگذار است، پژوهش در این مقاله با پرسش از اینکه؛ چه برساختی از زنان در نشریات تخصصی هنری یا هنری ادبی در دوره اصلاحات (1376 1384) صورت گرفته است، بر آن است تا رویکرد هر یک از نشریات مورد مطالعه را در پرداختن به زنان و مسائل آنان دریابد. بدین منظور با بهره گیری از نظریه بازنمایی استوارت هال و با استفاده از تحلیل مضمون (تحلیل تماتیک)، 27 نشریه هنری یا هنری ادبی منتشره در دوره مزبور مطالعه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نشریات مورد نظر، در سه گروه، رویکردهای متفاوتی به موضوع داشته اند؛ در یک دسته از نشریات، تصویر زن یا به غیبت رفته یا از آن احتراز شده است. در دسته دوم، تصویر زن در حاشیه قرار داده شده و در دسته سوم، به طور برجسته ای، برساخت گفتمانی از زن صورت گرفته است. تحلیل مضامین این نشریات نشان داد که تصویر بازنمایی شده از زنان، بسته به رویکردهای گاه تجاری برخی نشریات، به ویژه نشریات سینمایی، الزاماً با هدف تقویت گفتمان اصلاحات برساخته نشده، اما متأثر از نگاه مشارکت جوی زنان در گفتمان اصلاحات بوده است.