مطالب مرتبط با کلیدواژه

لورکا


۱.

مطالعه تطبیقی ساختار نمایشی در خانه برناردا آلبا با روایت عاشقانه ای از مرگ در ماه اردیبهشت و آخرین پری کوچک دریایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختار نمایشی ادبیات تطبیقی لورکا چرمشیر یثربی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۲۰۱
فدریکو گارسیا لورکا یکی از نویسندگان نامآشنای ادبیات اسپانیا است که نمایشنامه های شاعرانهاش بر ادبیات نمایشی جهان و آثار نویسندگان ایرانی تأثیرگذار بودهاست. لورکا نخست، نگارش را با شعر آغازکرد و سپس در آفرینش آثار خود، با بهرهگیری از نثری شاعرانه، نمایشنامه های برجستهای نظیر «خانه برناردا آلبا» را به رشته تحریر درآورد. بنابر آنچه بیانشد، نگارندگان پژوهشِ حاضر با هدف بررسی تأثیر لورکا بر نمایشنامهنویسان ایرانی، برآن شدند تا مقاله پیشرو را بهنگارش درآورند. پرسش اصلی آن هم به این مسأله اختصاصیافته که آثار نمایشی لورکا چگونه بر ادبیات نمایشی ایران تأثیر گذاردهاست. پرسش فرعی نیز، مربوط به دلایل تأثیر آثار لورکا بر نمایشهای ایرانی است. برای دستیابی به هدف یادشده، نمایشنامه خانه برناردا آلبا بهعنوان یکی از مهمترین آثار شناختهشده لورکا، با دو نمایشنامه ایرانی؛ "آخرین پری کوچک دریایی" نگاشته چیستا یثربی و "روایت عاشقانهای از مرگ در ماه اردیبهشت" نگاشته محمد چرمشیر، مقایسهشدند. سپس برای فراهمآمدن امکان مقایسه و تطبیق، آثار مذکور ازنظر ساختارِ نمایشی هم بررسی، تجزیه و تحلیلشدند. نتایج پژوهش حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای بهدستآمده، بیانگر آن است که نمایشنامه های مورد بررسی ازلحاظ الگوی روایت، طرح، درونمایه، شخصیت و ساختارِ فضا از شباهتهای قابل توجهی برخوردارند که این امر نشاندهنده تأثیرپذیری نمایشنامه های ایرانی از آثار لورکا است. همچنین محتوای هریک از آثار نمایشی، بهگونهای نشانگر تقابل سنت و آزادی در جریانی انقلابی است. بهبیان دیگر وجود برخی شباهتهای فرهنگی و زمینه های اجتماعی مشترک در نمایشنامه ها، میتواند یکی از دلایل گرایش نمایشنامهنویسان ایرانی به لورکا و تأثیرپذیرفتن از آثار وی باشد.
۲.

بررسی مقوله «میل» و بازقلمروسازی «زنانگی» در یرما با تکیه بر آراء دلوز و گاتاری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قلمروزدایی میل شیزوئیدی زن شدگی یرما لورکا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۴ تعداد دانلود : ۱۷۰
مقاله حاضر به بررسی مفهوم «میل» و تأثیر آن بر بازتعریف ساختارهای فرهنگ جنسیتی حاکم می پردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و با بهره گیری از نظریات منتقدانی نظیر دلوز و گاتاری در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه مفهوم «میل» زنانه مولد است و می تواند با رقم زدن نوعی «شدگی» گفتمان دوانگاره محور جنسیتی را به چالش کشد؟ بدین منظور نمایشنامه یرما یکی از سه گانه لورکا بررسی می شود. این پژوهش که با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است به چگونگی تأثیر مفهوم «زن شدگی» در شکل گیری فرهنگی متفاوت از گفتمان جنسیتی و سلسله مراتبی حاکم می پردازد. چنین استدلال می شود که لورکا با تمرکز بر «میل زنانه» و درهم شکستن مدل تک صدا، «پیش رونده» و «پارانوئیدیِ» روایت رئالیسمی ادیپ محور، به نوعی «قلمروزدایی» دست می زند که سوژگی را منوط به تسلیم در برابر قدرت مردانه نمی داند. لورکا با تمرکز بر «میل شیزوئیدی»، نه تنها در راستای چالش دوانگاره های حاکم گام برمی دارد، بلکه با بازقلمروسازی «هویت زنانه» می کوشد هنجارهای درونی شده را به منزله نوعی «برساخت» معرفی کند که اصل واقعیت زنانگی را پنهان کرده اند. از این رو، می توان گفت که از منظر لورکا ظهور فرهنگی پویا ماحصل تقابلی آگاهانه با گفتمان حاکم و هنجارهای زنانگی از پیش تعیین شده است که ناگزیر از رستاخیز میل شیزوئیدی، «زن شدگی» و مقابله با گفتمان پارانوئید ادیپ محور است.