مطالب مرتبط با کلیدواژه

قلمروزدایی


۱.

تبیین و تحلیل دلالت های تربیتی دیدگاه معرفت شناختی ژیل دلوز و نقد دلالت های آن برای تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شدن ژیل دلوز ریزوم چندگانگی فولدینگ قلمروزدایی بازقلمروسازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۰۶ تعداد دانلود : ۱۴۹۷
از قدرتمندترین جریان های فکری و نظری مطرح در جهان امروز پساساختارگرایی است و عرصه تعلیم و تربیت یکی از عرصه هایی که تحت تأثیر این جریان قرار گرفته و ورود پساساختارگرایی به عرصه تعلیم و تربیت مسائل ، پرسش ها و نگرش های جدیدی را ایجاد کرده است. پساساختارگرایی دلوز نیز با تأکید بر قلمرو زدایی و باز قلمرو سازی، تأکید بر شدن به جای بودن، نشانه شناسی ، نفی بازنمایی گرایی، رد تصویر جزمی اندیشه ، کوچ گرایی و کثرت گرایی ، تأکید بر تفکّر ریزومی و افقی در مقابل تفکّر درختی و عمودی ، تأکید بر فولدینگ ، میل و تأکید بر تفاوت و ناهمسانی و توجه به اقلیت های به حاشیه رانده شده، تعلیم و تربیت را با مسائل جدیدی مواجه کرده و بسیاری از مسائل تعلیم و تربیت فعلی را نیز مرتفع و راهبرد های جدیدی برای ابعاد و وجوه تعلیم و تربیت فراهم خواهد کرد. از طرف دیگر ، تأکید اکید او بر کثرت گرایی عرضی صرف و نفی روابط سلسله مراتبی و فضای بازنمایی، چالش های جدیدی را برای تعلیم و تربیت به خصوص در جوامع سنّتی به وجود خواهد آورد که در این مقاله پیامد های تربیتی دیدگاه معرفت شناختی دلوز بررسی و نقد شد.
۲.

پردازش مفهوم «قلمرو» از منظر جغرافیای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جغرافیای سیاسی قلمرو قلمروزدایی قلمرومندی بازقلمروخواهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۳۷ تعداد دانلود : ۱۱۷۱
قلمرو و قلمرومندی بنیاد فلسفه جغرافیای سیاسی هستند. قلمرو به عنوان نمود عینی و فضاییِ برخاسته از حق طبیعی مالکیت و اصل میل به بقاء به رفتار قلمروخواهانه انسان جهت و معنا داده به گونه ای که تفسیر کنش و منش انسان عمدتاً تابعی از خصیصه قلمرومندی بوده است. درون مایه بسیاری از مفاهیم جغرافی سیاسی آگاهانه یا ناآگاهانه در پیوند با چنین ویژگی هایی تعریف و عملیاتی شده است. گستره قلمرو، الزاماً تابع مرزهای سیاسی نیست بلکه به فراخور دامنه آگاهی، کنشگری، تصمیم سازی و نقش-آفرینی انسان و گروه های انسانی شناوراست.داده ها و یافته های مقاله حاضر که ماهیتی بنیادی دارد به روش کتابخانه ای گرد آوری شده است. نتیجه پژوهش گویای آن است که دست کم از دهه 1970 به بعد با جهان شدن فناوری و مردم سالاری ابعاد ذهنی و محتوایی کنشگری انسان در ابعاد مشاهده ناپذیر اما فضاساز اهمیت بیشتر یافته اند که در آینده هم ابعاد بیشتری از قلمرو را بازنمایی خواهند کرد.
۳.

تبارشناسی جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران تأملی در مناسبات دولت، جامعه و نظام سرمایه داری سال های 1320 تا 1332(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیروهای کنشی خط گریز قلمروزدایی انجمن های ایالتی دولت مرکزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۲ تعداد دانلود : ۵۹۰
در مقاله حاضر چگونگی تکوینِ جنبش ملی شدن صنعت نفت، در ایران مورد بررسی جامعه شناختی قرار گرفته و شکل گیری آن در مناسبات جدید قدرت میان نیروهای درون دولت، جامعه و نظام سرمایه داری جهانی تحلیل می گردد. در این راستا به منظور دست یابی به چارچوبی برای ارز یابی انتقادی از روش تبارشناسی ژیل دلوزاستفاده شده است. در ابتدا ضمن بررسی جایگاه سوژگانی نیروهای اجتماعی، نسبت میان این نیروها، از شکل افتادن نظام سیاسی کهن و شکل گرفتن دولت جدید در دگردیسی های گفتمانی دوران معاصر بستر تحولات نهضت ملی نشان داده می شود. در ادامه مطالبات دهقانی، کارگری و منطقه ای در سه مقطع زمانی برای تغییر در مناسبات قدرت و دست یابی به آزادی از انقیاد اجتماعی مورد تحلیل تبارشناختی قرار گرفته است. در این روش تبارهای متعدد، تکه تکه و بی نظمِ نهضت ملی که حاصل روابط بازیگران سیاسی اجتماعی اعم از توده ها، دولت مرکزی و قدرت های جهانی بوده است، جستجو می شود. هم چنین هم گرایی ها و واگرایی های دولت ملی و نهضت ملی در چارچوب رابطه ی نهاد و جنبش مورد ارزیابی قرار می گیرد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که نهضت ملی در آغاز دهه 30 با گسست از دگردیسی رهایی بخش نیروهای اجتماعی در نیمه اول دهه 20 پدید آمد؛ لیکن با سیطره ی سیاست بازنماییِ دولت مرکزی بر دگرسانی های ایجابیِ این نیروها ظرفیت تغییردهندگی این جنبش از توان افتاد. 
۴.

قلمروزدایی و قلمروگرایی در شعر معاصر: منظری دلوزی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قلمروگرایی قلمروزدایی استعلایی درون ماندگاری شعر معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۴۹
قلمروگرایی و قلمروزدایی، دوگانه کلیدی در اندیشه دلوز و گتاری است که از درون فلسفه درون ماندگار وی بیرون آمده اند. قلمروزدایی، گریز از قلمرو با اصول و روابط ثابت و متعین است، فراشدی که هرگونه قراردادهای ایدئولوژیک و ازپیش تعیین شده را نفی می کند. درمقابل، قلمروگرایی، خصلتی استعلایی و همواره میل به «بودن» دارد. این پژوهش با تکیه بر نظریه قلمروزدایی در پی پاسخ به این پرسش است که شعر معاصر به مثابه قلمروزدایی از شعر قدمایی آیا در شیوه نگرش به همه موضع گیری های فکری همچنان قلمروزدایانه است؟ بررسی شعر معاصر نشان می دهد قلمرو زدایی از شعر کهن، در شاخه نیمایی و در مقیاس وزن عروضی نسبی و مثبت بوده، اما در کلیتش و با توجه به زایایی و توانمندی در پدید آوردن فراشدهای صیرورت پذیر چون شعرسپید، موج نو و حجم، مطلق و مثبت ارزیابی می شود. با وجود این، در برخی سنت های فکری که در فرایند تاریخی صورت متقابلی به خود گرفته اند، رویکردی قلمروگرایانه دارد. به واسطه تفکر استعلایی و طبق قراردادهای ایدئولوژیک و صیرورت ناپذیر، نیما یوشیج روستا را به شهر و شعر را به فلسفه، و اخوان و نادرپور، ایرانی را به عرب برتری می دهند. این تقابل ها به روش استعلایی میل به حفظ قلمرو در سویه متعینی دارند؛ چراکه خطوط گریز و فراشدهای قلمروزدایانه برای بازپیکره بندیِ مفهومی در شعر این شاعران بسته مانده است.
۵.

نقد جغرافیایی، فضاهای واقعی و خیالی. اثر برتراند وستفال، مترجم انگلیسی: رابرت تی. تالی. نیویورک: انتشارات پالگریمو مک میلان. 2011. 192 صفحه، شابک: 2- 11021- 230- 0- 978. 102$(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۱۱۵
برتراند وستفال متولد دهم می 1962 در استراسبورگ فرانسه است. در سال 1988 دوره دکترای خود را در رشته ادبیات عمومی و تطبیقی دانشگاه استراسبورگ به پایان رسانده و یازده سال (1992 1987) در مؤسسه دانشگاهی زبان های مدرن در میلان ایتالیا و شش سال (1998 1992) هم در دانشگاه میلان تدریس کرده است. در سال 1998 به فرانسه برمی گردد و از آن زمان تاکنون در رشته ادبیات تطبیقی و عمومی در دانشگاه لیموژ فرانسه تدریس می کند. از سال 1999 تا آگوست 2019، پنج دوره پی در پی مدیریت گروه پژوهشی  EA 1087 EHIC  را داشته و از 2016 تا 2019 نیز رئیس مؤسسه تحقیقات لیموژ  SHS بوده است که کارهای علمی فرابخشی را در دانشگاه های نیو آکیتن فرانسه مدیریت می کند. از سال 2013 عضو آکادمی اروپا شده و در دانشگاه های کشورهای مختلفی همانند آمریکا، ایتالیا، ساحل عاج، چین و اسپانیا استاد مدعو بوده است. محورهای پژوهشی او شامل این موارد است: نقد جغرافیایی، نظریه ادبی، پست مدرنیسم، نقد پسااستعماری، ادبیات جهان، پساانسان گرایی، نقشه نگاری و هنرهای معاصر؛ اما فعالیت های علمی اش بیشتر بر اساس نقد جغرافیایی است که طرح آن از سال 1999 آغاز شد و در آثاری همچون نقد جغرافیایی، واقعیت، خیال و فضا و قفس نصف النهارها و اطلس سرگردانی ها: مقالات نقد جغرافیایی به طور مشروح ارائه شده است.
۶.

بررسی مقوله «میل» و بازقلمروسازی «زنانگی» در یرما با تکیه بر آراء دلوز و گاتاری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قلمروزدایی میل شیزوئیدی زن شدگی یرما لورکا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۳۹
مقاله حاضر به بررسی مفهوم «میل» و تأثیر آن بر بازتعریف ساختارهای فرهنگ جنسیتی حاکم می پردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و با بهره گیری از نظریات منتقدانی نظیر دلوز و گاتاری در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه مفهوم «میل» زنانه مولد است و می تواند با رقم زدن نوعی «شدگی» گفتمان دوانگاره محور جنسیتی را به چالش کشد؟ بدین منظور نمایشنامه یرما یکی از سه گانه لورکا بررسی می شود. این پژوهش که با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است به چگونگی تأثیر مفهوم «زن شدگی» در شکل گیری فرهنگی متفاوت از گفتمان جنسیتی و سلسله مراتبی حاکم می پردازد. چنین استدلال می شود که لورکا با تمرکز بر «میل زنانه» و درهم شکستن مدل تک صدا، «پیش رونده» و «پارانوئیدیِ» روایت رئالیسمی ادیپ محور، به نوعی «قلمروزدایی» دست می زند که سوژگی را منوط به تسلیم در برابر قدرت مردانه نمی داند. لورکا با تمرکز بر «میل شیزوئیدی»، نه تنها در راستای چالش دوانگاره های حاکم گام برمی دارد، بلکه با بازقلمروسازی «هویت زنانه» می کوشد هنجارهای درونی شده را به منزله نوعی «برساخت» معرفی کند که اصل واقعیت زنانگی را پنهان کرده اند. از این رو، می توان گفت که از منظر لورکا ظهور فرهنگی پویا ماحصل تقابلی آگاهانه با گفتمان حاکم و هنجارهای زنانگی از پیش تعیین شده است که ناگزیر از رستاخیز میل شیزوئیدی، «زن شدگی» و مقابله با گفتمان پارانوئید ادیپ محور است.