فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۸۸۲ مورد.
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
267 - 287
حوزههای تخصصی:
متون تاریخی به جهت روایت گری های مردانه از فرمانروایان و بزرگان دوره های تاریخی، اغلب کمتر از مردمان عادی، به ویژه زنان، گفته اند. درواقع،زنان با اینکه نیمی از جامعه بشری و تربیت دهنده مردان و نسل آینده هستند و در ادوار تاریخی نیز تأثیر انکارناپذیری در روابط اجتماعی، حفظ و تداوم سنت ها، رسوم و حتی بازی های سیاسی داشته اند، در بیشتر مواقع به دلایل فرهنگی کمتر سخنی از حضور آنان در اجتماع به میان آمده یا زیر سایه مردان تعریف شده اند. بنابراین، برای روشن کردن موضوع و پاسخ به خلأها و پرسش های موجود روش های باستان شناختی و مطالعه مواد فرهنگی بسیار ارزشمند و کارگشاست، زیرا باستان شناسی همواره با استفاده از مواد فرهنگی به بازسازی جوامع، فرهنگ و نقش های انسان می پردازد. مقاله پیش رو نگاره های مکتب تبریز را به عنوان شواهد مادی دوره صفوی بررسی کرده است و تلاش می کند تصویری را که در متون دوره صفوی از زنان ارائه می شود با تصاویر باقی مانده از آنان در نگاره های مکتب تبریز مقایسه کند و تناقض ها و شباهت های بین آن دو را به بحث بگذارد. در اینجا مطالعه نگاره های شاهنامه شاه تهماسب ، خمسه نظامی و هفت اورنگ جامی نشان داد که زنان در دوره صفوی دست ِکم در دوران هم زمان با مکتب تبریز برخلاف متون تاریخیِ آن دوره نقش پر رنگ و فعال تری در جامعه داشته اند.
پی جویی نشانه های نوشتار زنانه در سه خشتی های کرمانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
1 - 17
حوزههای تخصصی:
بومی سروده ها به سبب بیرون ماندن از دایره ادبیات فاخر و رسمی کمتر در حوزه مطالعات ادبی مورد پژوهش نظام مند قرار می گیرند. همچنین زنان اغلب به عنوان آفرینشگران اثر ادبی نادیده انگاشته شده اند و این کاستی جست وجوی فردیت زن در چارچوب گفتمان های ادبی را دشوار کرده است. بدین سبب، به سهم زنان در شکل دهی به مجموعه ادبیات کرمانجی نیز تاکنون پرداخته نشده است. این نوشتار یک موردکاوی در حوزه نقد ادبی فمنیستی، با رویکرد تحلیلی تفسیری و با هدف توسعه ای است که تلاش دارد با کشف نشانه های نوشتار زنانه در سه خشتی های کرمانجی، بسامد صدای زنان را در این آثار آشکار کند. در جست وجوی این نشانه ها، نگارندگان هزار و 386 سه خشتی را بررسی کردند که از این شمار، 269 سروده (یک چهارم از اشعار دارای شناسه جنسیتی) را می توان بارور از نشانه های بیان زنانه دانست. سه خشتی های سروده شده از سوی زنان، از دید موضوع در پنج گروه قابل بخش بندی اند: عشق و دلدادگی؛ ازدواج؛ مهاجرت، کوچ و جنگ؛ نقش پذیری اجتماعی؛ و اندرز، نفرین، معرفی خود و...؛ شناسه های بیان زنانه در این ترانه ها را می توان در دو گروه شناسه های صریح و شناسه های ضمنی بخش بندی کرد که هریک به چهار شیوه متفاوت به کار رفته اند. در این سروده ها روح زن کرمانج بدون پرده و نقاب آشکار می شود و با شنونده به گفت وگو در می آید. او دیگر زنی نیست که نویسندگان مرد گاه ستودنی همچون یک معشوق یا مادر و گاه نفرت بار همچون یک وسوسه گر یا ساحره برای ما وصف کرده باشند. به یاری نوشتار زنانه، او جهان پیرامون را با همه رخدادها و پدیده های شگفت آورش از دریچه چشم خود برای خوانشگرانش ترسیم می کند.
پژوهشی در فناوری های هنریِ ساخت زیورآلات نقره ای زنان در سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
131 - 153
حوزههای تخصصی:
زیورآلات فلزی سنتی و بومی بانوان در سیستان و بلوچستان از آثار زینتی مهم بوده که تا چند دهه پیش استفاده می شده است. این آثار که در طرح ها و مدل های گوناگون ساخته می شده از شاخص ترین دست ساخته های هنری جنوب شرق است که امروزه رو به فراموشی رفته و به مطالعه و تحقیق در این زمینه نیاز دارد. به همین منظور، در این مقاله سعی شده است با مطالعه زیورآلات سنتی بانوان بلوچ به بررسی روش های ساخت، ساختار و چیستی مواد مورد استفاده آن ها پرداخته شود. ازاین رو، در مطالعه حاضر 9 نمونه از زیورآلات مرسوم زنان بلوچی مورد آزمایش و بررسی قرار گرفته اند و روی آن ها آزمایش هایی همچون متالوگرافی (OM)، رادیوگرافی، سی تی اسکن (CT-Scan)، آنالیز پراش پرتوی ایکس (XRD) و آنالیز فلورسانس اشعه ایکس (XRF) انجام گرفته است. بررسی ها و آزمایش های ساختارشناسی زیورآلات فلزی نشان داد پایه فلزی اصلی آثار تماماً از آلیاژ نقره مس است و با ساختار یوتکتیک و با روش های ریخته گری ساخته شده اند. به طوری که آزمایش های عنصری و ترکیبی دو عنصر نقره و مس را به ترتیب با بیشترین میزان در ترکیب نوع آلیاژ شناسایی کرده است. همچنین، نوع اتصالات، لحیم کاری و مغز فلزی زیورآلات توسط بررسی های رادیوگرافی و سی تی اسکن بررسی شده است.
الماس مؤنث: رویکردی پسافمنیستی به تجلی زنان در نقش سیاه در دوران پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
323 - 348
حوزههای تخصصی:
در تاریخ نمایش سنتی ایران، به ویژه سیاه بازی، کنشگری و حضور زنان در این عرصه فرهنگی هنری در بسیاری از وجوه کم رنگ و گهگاه کاملاً محو بوده است. همچنین به دلیل عدم ثبت وقایعِ نمایش سنتی، اسناد زیادی در این رابطه وجود ندارد. با وجود این، یکی از جنبه های مهم کنشگری زنان در دهه های اخیر در زمینه نمایش های سنتی، به خصوص در سیاه بازی رُخ داده است. این فعالیت ها به خلق شخصیت الماس (سیاه) مؤنث بین زنان ایرانی منجر شده که تا پیش از انقلاب اسلامی وجود نداشته است. این مقاله به حضور زنان در این گونه نمایشی و بازی در نقش الماس می پردازد و جنبه های اجتماعی حاصل از این رویداد را در حوزه نظری، بر اساس آرای فمنیسم پست مدرن با تأکید بر مفهوم «دیگری» و نیز بر اساس نظریات جودیت باتلر با محوریت «هویت جنسیتی» و «مخالف پوشی» بررسی می کند. تلاش بر این است بدانیم چرا زنان تا پیش از این در نمایش های سنتی ایرانی حضور نداشته اند و با حضور خود چگونه یک گفتمان زنانه را شکل داده اند. به منظور بررسی جزئیات شکل گیری شخصیت الماس مؤنث، از گزیده ای از متون نمایشی و اجراها هم استفاده شده است. مقاله نشان می دهد که «دیگری بودن» باعث ساختارشکنی و خلق رویداد جدیدی می شود که همانا شروع شکل گیری الماس مؤنث در قالب یک گفتمان زنانه است: گفتمان تازه ای که حاصل رویکرد تبدیل به دیگری و به هم ریختن عرف های جنسیتی است.
مطالعه نقش ماهه زن در آثار رزمی حسین قوللرآقاسی در نقاشی قهوه خانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
393 - 410
حوزههای تخصصی:
نقاشی قهوه خانه ای سبکی از نقاشی است که از سوی نقاشان مکتب ندیده آغاز شد. از ویژگی های شاخص هنرهای نقاشی قهوه خانه ای حضور زنان در این تصاویر است که کمتر به آن پرداخته شده است. زنان در این نقاشی جایگاه کمتری داشته و تاکنون مورد پژوهش قرار نگرفته اند. هدف از این پژوهش مطالعه ویژگی نقش زنان و حضور آنان در نقاشی های قهوه خانه ای در آثار حسین قوللرآقاسی است. در این زمینه، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤالات است: ویژگی های بصری زنان در این تصاویر چگونه است ؟ روش این تحقیق از نوع تحلیلی بوده و روش جمع آوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای است. نتایج یافته ها حاکی از آن است که زنان به مثابه عنصری پویا در نقاشی های قوللرآقاسی حضور داشته و با پوشش اسلامی ایرانی در ترکیب بندی آثار از جایگاه والایی برخوردار بوده اند. در آثار قوللرآقاسی، زن بیشتر در گونه های حماسی مورد توجه قرار گرفته است. زنان در آثار او به شکل پهلوانی و مردانه و با حفظ هویت زنانه به تصویر کشیده شده اند. زنان در داستان های شاهنامه کمتر نقش های اصلی را برعهده دارند و بیشتر نقش مکمل مردان را ایفا می کنند، اما این بدین معنا نیست که آن ها هیچ گاه تأثیری اساسی بر روند داستان ها نمی گذارند. درواقع، آن ها در تکمیل قهرمان پروری نقش مردان به کار رفته اند. مهم ترین ویژگی های این زنان خردمندی، فرزانگی و حکمت است. در این مقاله، نتیجه گرفته می شود که قوللرآقاسی با استفاده از نشانه های تصویری برای اثرگذاری بیشتر بر مخاطب در آثاری که شخصیت اصلی آن را زنان تشکیل داده اند تلاش کرده است با استفاده از این نشانه ها نگاه گفتمانی متفاوتی را در معنای تصویری آثار خود در نقش این زنان به تصور بکشد.
تحلیل دیدگاه «نجات زمین توسط زنان» در رمان هرس با رویکرد بوم فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
567 - 586
حوزههای تخصصی:
بوم فمنیسم که از تلفیق اندیشه های فمنیستی و اکولوژیکی (زیست محیطی) حاصل شده است، هژمونی فرهنگ مردسالارانه را عاملی در فرودستی اقشار ضعیف نگه داشته شده، از جمله زنان از یک سو و جنگ و تخریب خودخواهانه زیست بوم از سوی دیگر می داند و معتقد است آگاهی، خودباوری و توانمندسازی زنان و بازگشت آنان به اصالت طبیعی و عاملیت جنسیتی، سببی برای نجات توأمان زن و طبیعت است. در رمان هرس ، زنان آسیب دیده از خشونت مردانه جنگ، در دوره بی مردیِ پس از جنگ، با تشکیل زنستان (کلونی زنانه) خرد در جزیره ای دورافتاده و ویران، به آبادانی خود و طبیعت رنجور از جنگ همت می گمارند؛ مسئله اصلی این تحقیق، که به روش توصیفی و تحلیل محتوای قیاسی انجام یافت، تبیین و تفسیر پیوندهای اندیشگانی موجود در رمان هرس با مؤلفه های فلسفه بوم فمنیستی بوده است؛ دستاوردهای تحقیق گویای هم زمانی بیداری هویتی و خودباوری و متعاقباً توانمندسازی و عاملیت در زنان این داستان از یک سو، با نجات زمین و احیای طبیعت در سویه دیگر است؛ آن چنان که نظرگاه بوم فمنیستی به آن باور دارد و زنان را به چنین رویکردی به رشد استعلایی خود و محافظت از محیط زیست فرامی خواند.
مقایسه ابعاد ذهنی و عینی زیباسازی بدن در سه نسل زنان شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
463 - 488
حوزههای تخصصی:
بررسی تغییراتی که در ادراک و عملکرد نسل های مختلف از زیبایی بدن رخ داده است بر این فرض استوار است که نسل های مختلف با سپری کردن تحولات متفاوت اجتماعی، تجارب متفاوتی از منظر ارزش ها، هنجارها و عملکرد زیبایی دارند. بر این مبنا، این پژوهش با هدف مطالعه تحولات عینی و ذهنی زیبایی بین سه نسل زنان در شهر اراک به انجام رسیده است. چارچوب نظری پژوهش بر اساس تلفیق نظریه های بوردیو، گیدنز، اینگلهارت و فمنیسم تدوین شده است. روش پژوهش، پیمایش مقطعی و علّی تبیینی است. نمونه از بین سه نسل اخیر زنان شهر اراک (گروه های سنی بین 19 68) مطابق فرمول کوکران 383 نفر محاسبه شد؛ اما برای اطمینان از افت نمونه پرسش نامه بین 390 نفر توزیع شد. نتایج پژوهش شواهدی از «تمایز نسلی در عینیت و همگرایی نسلی در ذهنیت زیبایی» در اختیار ما قرار می دهد که بر اساس آن هرچند در نوع خودپنداره بدنی و میزان تمایل به زیباسازی بدن تفاوت معناداری بین نسل های جوان، میان سال و مسن مشاهده نمی شود، در نمود و اقدام عملی برای زیباسازی بدن، که در قالب مدیریت بدن خود را نشان می دهد، بین نسل های سه گانه تفاوت معناداری وجود دارد.
جستاری بر معناشناسی خالکوبی زنان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
587 - 621
حوزههای تخصصی:
یکی از کنش های فرهنگی و اجتماعی رایج در میان مردم جهان ایجاد نقش روی بدن یا همان خالکوبی است. از کارکردهای خالکوبی، بازنمایی باورها و اعتقادات فردی و اجتماعی است. این نوشتار تلاش دارد با نگاهی بر خالکوبی های زنان لرستان، به شناسایی نقوش و انگیزه ایجادشان در میان زنان لرستان بپردازد. هدف از این تحقیق نشان دادن انگیزه اصلی خالکوبی های زنان لرستان است. این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی با جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی کوشیده به اشکال رایج در ترسیم خالکوبی ها دست یابد. اهمیت پرداختن به این موضوع در این است که از یک سو رواج خالکوبی به عنوان یک کنش در جامعه ایران انکارناپذیر است و از سوی دیگر پژوهش درباره خالکوبی مطابق منابع موجود بیشتر در حوزه مطالعات غرب قرار گرفته است. در حالی که این هنر نیز مانند بسیاری از هنرهای دیگر دارای ویژگی های منطقه ای و فرهنگی خاص هر اجتماع است. جامعه آماری زنان لر بین 50 تا 60 ساله است که روی اعضای بدنشان بیش از 4 بار به خالکوبی اقدام کرده اند. بنا بر پژوهش حاضر، نقوش خالکوبی و ایجاد آن ها بر بدن علاوه بر ارزش زیبایی شناختی، دارای انگیزه های معناداری نیز هست که در تمایلات فردی، آیینی، اسطوره ها، بافت فرهنگی و تاریخی همان جامعه ریشه دارد.
تحلیل فرایند معنازایی در پوستری اجتماعی از پریسا تشکری براساس آرای کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
199 - 231
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش شرحِ چگونگی بهره پریسا تشکری، به عنوان طراح زن، از امکانات بصری پوستر برای القای معانی و پیام های خاص است. روشن کردن معنا و پیام پوستر متکی به مشاهده، توصیف و تفسیر ویژگی ها و کیفیت بصری و تجسمی با اتکا به مؤلفه های فرایند معنازایی در نظریه زبان کریستواست. مؤلفه های ذکرشده را تبادل امر نمادین، امر نشانه ای و بینامتنیت تشکیل می دهند. بهره از روش تحلیل محتوای کیفی و رویکرد هرمنوتیکی نشان می دهد دو امر نشانه ای و نمادین در این پوستر در حال تبادلی بی وقفه اند و به فرایند معنازایی جهت می دهند. جابه جایی های عناصر مفهومی و بصری زن و گل، گلبرگ گل و دهان، گلدان گل و بستر پرورش، آب و مواد لازم برای پرورش، اشاره به وجه دوگانه نوشتار روی گلدان ، تبادل امر نشانه ای و نمادین را نشان می دهد. مطالعه بینامتنیت با تأکید بر تکنیک گلدوزی پرورش سه جنبه خلاقه وجودی زنان یعنی نوشتار، احیای گلدوزی و صداپروری آنان را برجسته می کند.
ارزیابی نمود نقش اجتماعی زن در سینمای ایران (سال های 1390- 1396)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
309 - 324
حوزههای تخصصی:
سینما به منزله رسانه ای که به کسب پایگاهی مستحکم در میان مردم موفق شده، علاوه بر جنبه های هنری از مناظر دیگری نظیر جامعه شناسی نیز قابل تحلیل و بررسی است. نظریه بازتاب یکی از نظریاتی است که زیرمجموعه جامعه شناسی سینما قرار می گیرد و از دیدگاهی به مقوله سینما می نگرد که وجود ارتباط تنگاتنگ و گسست ناپذیر بین فیلم های تولیدشده در یک بافتار اجتماعی با خود آن بافتار، به طور عام، و نهادهای سازنده آن، به طور خاص، را اجتناب ناپذیر می داند. در این پژوهش، سعی بر این است تا با تکیه بر این موضع فکری نقش اجتماعی کاراکترهای زن موجود در فیلم های ساخته شده بین سال های 1390 1396 به روش تحلیل محتوای کیفی واکاوی شود. انتخاب این بازه زمانی به دلیل نزدیکی به زمان نگارش مقاله (1397) و به تبع آن نزدیکی به بافت جامعه امروز مخاطبان است. جامعه آماری مورد نظر به طور هدفمند از بین فیلم های برنده شده در بخش های بهترین فیلم، بهترین فیلم نامه و بهترین فیلم از دید تماشاگران جشنواره فجر این دوره انتخاب شده است. در بخش اصلی نیز، تحلیل نقش اجتماعی شخصیت ها براساس پنج شاخصه، که به باور نگارندگان جوانب مختلف نقش اجتماعی زن در سینما را مورد پوشش قرار می دهد، صورت می پذیرد: 1. ژانر فیلم ها، 2. طبقه اجتماعی شخصیت ها، 3. نوع شغل شخصیت ها، 4. خودکارآمدی اجتماعی شخصیت ها و 5. کنشگری شخصیت ها؛ تا از این طریق جایگاه اجتماعی زنان، به عنوان تشکیل دهندگان نیمی از جمعیت ایران به واسطه تشریح تصویر ارائه شده در سینمای این شش سال مشخص شود.
جایگاه اجتماعی زنان در تمدن باستانی شهر سوخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
391 - 411
حوزههای تخصصی:
برپایه اسناد باستان شناختی و انسان شناختی برخی از جوامع باستانی با ساختار مادرمحور اداره می شده اند. در میان تمدن های باستانی ایران، شهر سوخته به سبب انتشار مداوم نتایج کاوش های درازمدت و علمی مورد مطالعاتی مناسبی برای بررسی جایگاه اجتماعی زنان به شمار می رود. این نوشتار، پژوهشی تاریخی است که از دیدگاه ماهیت توصیفی تحلیلی و از دیدگاه هدف بنیادی نظری به شمار می رود و داده های کیفی و کمی آن به شیوه اسنادی با نمونه گیری هدفمند داده اندوزی شده اند. مهرها که نشانه جایگاه برجسته اجتماعی، منصب حکومتی یا مشارکت در تجارت هستند، در شهر سوخته تقریباً به طور کامل به زنان تعلق دارند. اجساد خفته در بسیاری از گورهای زنانه شهر سوخته را بر اساس شمار بالای گورآوندها می توان صاحب سرمایه دانست. فراوانی این اشیا به ویژه در دوره دوم، که جمعیت و توان بازرگانی شهر سوخته به اوج می رسد، آشکار می کند که زنان شهر سوخته (دست کم در دوره های دوم و چهارم) به طور میانگین از مردان ثروتمندتر بوده اند. در شهر سوخته، اسلحه به ندرت یافت می شود و به جای آن در کنار زنان درگذشته اغلب اشیای زینتی و لوازم گوناگون آرایش نهاده شده. با توجه به مالکیت مهرها، می توان پیشنهاد کرد که کالاهای تولیدشده در روستاهای اقماری را زنان در شهر به فروش می رسانده یا به مناطق دیگر صادر می کرده اند. برپایه شواهد تحلیل شده در این مقاله نگارنده بر این باور است که جامعه شهرسوخته دست کم در بخش مهمی از تاریخ 1300 ساله خود به شیوه مادرمحوری اداره شده است و زنان آن سهم چشمگیری در شکل گیری اجتماعی و اقتصادی این تمدن داشته اند.
گفت وگومندی سراسطوره های مسلط بر هنر دوره قاجار و نقش آن در تصویرگری شخصیت شیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
179 - 197
حوزههای تخصصی:
سراسطوره های مسلط بر فرهنگ و هنر هر جامعه شکل دهنده گفت وگوهایی هستند که به جریان های فرهنگی و خلق هنری در آن جامعه جهت می دهند. در دوره قاجار، ورود و ترویج سراسطوره فرنگ در ایران باعث به وجودآمدن تحولاتی شایسته توجه در حوزه فرهنگ و هنر شد. یکی از نمودهای پربسامد و تأثیرگذار چنین تحولی در تصویرگری و به خصوص تصویرگری زنان مفهوم «دیگری» این دوره بود. ازاین رو، این پژوهش با انتخاب «شخصیت شیرین»، که شخصیتی با ظرفیت بالا برای «دیگری»شدن و «فرنگی»شدن در آن دوره بود، به مطالعه گفت وگومندی (باختینی) سراسطوره های مسلط بر هنر دوره قاجار پرداخت. این مطالعه در پی پاسخ به این پرسش شکل گرفت که در یک جامعه، که در یک زمان تحت تأثیر چند سراسطوره مختلف است، نحوه تأثیرگذاری سراسطوره ها بر شکل گیری و تحولات یک ایکون اسطوره ای کلان چگونه است؟ بدین منظور، بررسی تصاویر موجود از صحنه «آبتنی شیرین» به منزله پیکره مطالعاتی با روش تحلیل های بینامتنی و بیناگفتمانی بدین نتیجه رسید که در دوره قاجار بین سه سراسطوره فرنگی، ایرانی و اسلامی گفت وگویی شکل گرفته که سراسطوره اسلامی در آن نقش میانجی دو سراسطوره دیگر و فراهم کننده مقدمات گفت وگو را برعهده داشته، اما درنهایت، باگذشت زمان و قوت گرفتن این گفت وگو، سراسطوره اسلامی از آن خارج شده است.
تحلیل شخصیت پردازی زن در سه درام مدرن ( اتوبوسی به نام هوس، جن زدگان و آن ها زنده اند) از نظر سیمون دوبوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
551 - 565
حوزههای تخصصی:
سیمون دوبوار در کتاب مشهورش، جنس دوم ، مفاهیم خاص فمنیسم اگزیستانسیالیستی را برای اولین بار ارائه می دهد. مطابق همین مضامین، وی تمایزهای بین مشخصه های زیست شناسی و ساختار اجتماعی و تاریخی یک جنسیت و کلیشه های مرتبط با آن را توضیح می دهد و موفق می شود منبع اصلی ای که زنان را در این ساختارها در مقام دیگری معرفی می کند اصلاح کند. با تکیه بر این الگوهای مطرح شده از سوی دوبوار، می توان شخصیت زن را در نقش های خاص زنانه، مثل زن شوهردار و زن عاشق و زن نارسیست، توضیح داد. او با توصیف زنان در موقعیت های متفاوت، سعی در به تصویر کشیدن مواردی دارد که چگونه زنان با زیر فشار گذاشتن خود در شرایط خاصشان زمینه را فراهم می کنند تا جنس دوم باشند. در این تحقیق سعی شده شخصیت های زن سه درام مدرن اتوبوسی به نام هوس از تنسی ویلیامز، جن زدگان از هنریک ایبسن و آن ها زنده اند از آثول فوگارد بر اساس این رویکرد سیمون دوبوار توضیح داده شوند. پژوهش حاضر نشان می دهد که چگونه کاربرد این نظریه در خوانش یک متن نمایشی می تواند درک رایج را، که ساخته نظام مردسالارانه است، تغییر دهد و جایگزین آن شود.
بازنمایی زنانگی و مردانگی در تلویزیون ایران مطالعه برنامه های ویژه خردسالان در شبکه دوم سیما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
89 - 108
حوزههای تخصصی:
کودکان یکی از مخاطبان مهم رسانه هستند. پژوهش حاضر با استفاده از نظریه فمنیستی تاچمن و کانل و روش تحلیل محتوای کمی به بررسی برنامه های خردسال شبکه دوم سیمای ایران پرداخته است. هدف این تحقیق مطالعه چگونگی بازنمایی زنانگی و مردانگی شخصیت های برنامه های خردسال این شبکه است. به این منظور، 23 قسمت از برنامه های خردسال این شبکه با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب و بررسی شده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که در برنامه های خردسال شخصیت های مرد و زن به صورت نامتوازن توزیع شده اند؛ به طوری که میزان نسبت نمایش شخصیت مردان 5 / 40 درصد (معادل 272 مورد) بیشتر از نمایش شخصیت زنان است. مردانگی هژمونیک و زنانگی مؤکد در شخصیت مردان و زنان در این برنامه ها بازنمایی شده است. کلیشه های جنسیتی به صورت تقابل های دوگانه فعال مردانه/ منفعل زنانه، باهوش مردانه / نادان زنانه در برنامه های خردسال بازنمایی شده است. در این برنامه ها، «فنای نمادین زنان» دیده می شود؛ به طوری که زنان اغلب در نقش های فاقد بازده و همراه با «دلهره زنانه» نمایش داده شده اند.
نقد روان شناختی شخصیت اصلی زن فیلم رگ خواب (1396) از دیدگاه طرح واره جفری یانگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
233 - 249
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف نقد روان شناختی فیلم رگ خواب از دیدگاه نظریه طرح واره جفری یانگ انجام پذیرفته است. تلاش فیلم ساز در بیان دنیای ذهنی شخصیت زن فیلم باعث شده بتوان فیلم را از دیدگاه طرح واره تحلیل کرد. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه می توان حوادث زندگی قهرمان اصلی زن فیلم را براساس دیدگاه طرح واره تبیین کرد؟ اطلاعات به کاررفته در این مقاله از طریق روش کتابخانه ای و مشاهده مستقیم و روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که وجود دو طرح واره «رهاشدگی» و «وابستگی» در شخصیت زن فیلم را می توان از عوامل مؤثر در مشکلات و حوادث تلخ زندگی او دانست. نیمه اول فیلم به چگونگی شکل گیری و تکرار این دو طرح واره در زندگی قهرمان زن اختصاص یافته است و در نیمه دوم فیلم حرکت به سمت تغییر و بهبود طرح واره ها را شاهدیم.
جنسیت زدگی و شناخت نسبتِ جنس دستوری با مقوله های فرهنگی در زبان های آلمانی و روسی از دیدگاه زبان شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
481 - 511
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله شناخت و تحلیل اثر مقوله های فرهنگی به عنوان یک عامل مؤثر در بسط و تعیّن جنس دستوری در زبان های دارای جنس دستوری است. مقوله بررسی شده در این پژوهش مقوله ابزارآلات به عنوان مقوله ای با قدمت بسیار بالا در تاریخ بشر است. برای این منظور 330 ابزار رایج در زبان آلمانی و روسی به لحاظ جنس دستوری بررسی شد که در این مورد خاص، آزمون کای دو، اختلاف بسامد جنس مؤنث در ابزارهای بین دو زبان را معنادار (با آماره برابر با 332 / 9 و سطح معنا داری 002 / 0) نشان داد. در نتیجه، بر اساس چارچوب نظری به کار گرفته شده در این پژوهش، یعنی زبان شناسی فرهنگی، مشخص شد شناخت فرهنگی آلمانی زبانان به «زن»، صرفاً از این جهت، شناختی جنسیت زده تر و ابزاری تر در مقایسه با روسی زبانان است. این پژوهش رویکرد درزمانی نداشته و همه تحلیل ها در فضایی هم زمانی ارائه شده است.
بیان خود از طریق انتخاب تصویر پروفایل در میان کاربران زن ایرانی در شبکه های اجتماعی با تکیه بر نظریه نمایشی گافمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
599 - 626
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر چگونگی بیان خود از طریق انتخاب تصویر پروفایل را در میان کاربران زن ایرانی در شبکه های اجتماعی مجازی (مطالعه موردی: فیسبوک) با تکیه بر نظریه نمایشی اروینگ گافمن بررسی می کند. پژوهش حاضر پژوهشی بنیادی است. در نظریه نمایشی گافمن، جامعه همچون صحنه نمایش و کنشگران همچون بازیگران نمایش در نظر گرفته می شوند. اگر شبکه های اجتماعی را بتوان جامعه ای پنداشت که کاربران درون آن به اجرای نقش می پردازند، می توان انتخاب تصاویر پروفایل را آغاز این اجرا در نظر گرفت. فضای مجازی این امکان را فراهم می کند که کاربران در مواجهه با دیگران یک «خود» انتخابی داشته باشند و آن را از طرق گوناگون همچون انتخاب تصویر پروفایل بیان کنند. این نوشتار در ذیل مطالعات فرهنگ دیداری جای می گیرد که تأکید آن بر فرهنگ به منزله عنصر تأثیرگذار بر تجربه دیداری است و بالعکس. در پرتو این نگرش، آن جنبه های فرهنگی که در انتخاب تصویر پروفایل به دست کاربران زن تأثیرگذارند شناسایی می شوند. در پژوهش حاضر، تلاش شده است که خود تصاویر تحلیل شوند و برای این منظور 200 تصویر پروفایل به عنوان نمونه انتخاب شده اند. در بررسی تصاویر هم از تحلیل محتوای کیفی و هم تحلیل کمی به منظور مشاهده و دسته بندی مقوله های شناسایی شده بهره برده ایم. به نظر می رسد زنان در تصاویر پروفایل خود تلاش می کنند یک خود ایدئال را بسازند و به نمایش بگذارند که با کلیشه های جنسیتی همخوان باشد و همچنان درگیر بازتولید و اجرای هنجار های جنسیتی هستند.
بازخوانی نحوه بروز زنانگی در معماری دوره تیموری با تمرکز بر مؤلفه های بصری (نمونه موردی؛ مسجد گوهرشاد مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
459 - 479
حوزههای تخصصی:
زنان، به گواهی تاریخ، هرگاه فرصت یافته اند شایستگی های خویش را در حوزه های فرهنگی، هنری و معماری به نمایش گذاشته اند. زنانِ بانی، به ویژه در دوره تیموری، در ایجاد و گسترش تزئینات و موتیف های مرتبط با مفاهیم زنانه نقش پررنگی داشته اند. هدف اصلی این پژوهش بازنمایی و خوانشی از معماری ایرانی اسلامی براساس مؤلفه های بصری جنسیت و با محوریت زنانگی در معماری است. بنابراین، به منظور نزدیک شدن به اهداف پژوهش، ابتدا مرور مفاهیم مرتبط با موضوع جنسیت در روندِ تاریخی آن مورد نیاز بود که در ادامه سنجه های جنسیت و زنانگی در نمونه موردی انتخابی استخراج شده و مورد بررسی قرار گرفته است. شایان ذکر است که در راستای تعیین هویت جنسیتیِ شاخص های بصری، گریزی به حوزه های فلسفی، روان شناسی تکاملی، روان کاوی، مستندات و شواهد تاریخی و پژوهش های متأخرتر در مورد جنسیت اشیا و محصولات صورت گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در مسجد گوهرشاد از دلالت های بصریِ مرتبط با مفاهیم مردانه به نفع زنانگی کاسته شده است که یکی از دلایل مهم این موضوع می تواند حضور پررنگ زنان در عرصه سیاست و معماری باشد که سرآمد آن ها «گوهرشادآغا» بود.
واکاوی نقش و جایگاه زنان کرد در جامعه ایلی کرمانشاهان در دوره قاجار با تکیه بر مدارک و شواهدتاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
413 - 431
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه و شناخت جایگاه زنان کرد در جامعه ایلی کرمانشاهان دوره قاجار و میزان تأثیرگذاری آنان در ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی براساس گزارش های سیاحان، اسناد و نقش سنگ قبرهای، منطقه است. سیاحان اطلاعات نادری درباره زندگی ایلی و عشایری و جنبه های دیگر زندگی اجتماعی زنان ارائه می دهند. آنان زنان را بن مایه و ستون فقرات ایل و محور هرگونه تلاش و کوشش دانسته اند و معتقدند زن نقش شاخص و مهمی در پایداری و استحکام نظام خانوادگی و ایلی داشته است. نکته جالب توجه آنکه سنگ قبرهایی از زنان در این منطقه به یادگار مانده که متعلق به دوره قاجار است. نقش سنگ مزارهای جامعه ایلی کرمانشاهان بازتاب جایگاه اجتماعی و فردیِ متوفی در زمان خود بوده است. لذا، این پژوهش با چنین رویکردی به روش توصیفی تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای و میدانی به بررسی موضوع می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد زنان کرد در جامعه ایلی کرمانشاهان دوره قاجار نقشی انکارناپذیر در ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایفا کرده اند. بنابراین، شاهد حضور زنان کرد عشایر کرمانشاهان در نقش و جایگاه ارباب و رئیس جامعه ایل، مالکیت زنان بر زمین، تولید صنایع دستی و نقش مهم آن ها در عمل «وقف» هستیم.
تحلیل کهن الگویی فیلم روبان قرمز (1377) از دیدگاه جین شینودا بولن با محور قرار دادن شخصیت زن فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
345 - 368
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تحلیل کهن الگویی فیلم روبان قرمز به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا با تکیه بر شخصیت زن فیلم نگاشته شده است. داستان فیلم به زنی به نام محبوبه می پردازد که پس از پایان جنگ به خانه خود در جنوب باز می گردد. او با دو مرد، به نام های داوود و جمعه، که اولی مأمور پاک سازی مین ها و دیگری مهاجری از کشور افغانستان است، مواجه می شود و حوادث فیلم در پی این آشنایی شکل می گیرد. چارچوب نظری مقاله بر مبنای دیدگاه جین شینودا بولن است که با ترکیب دستاوردهای روان شناسی یونگ و اساطیر به توضیح و تحلیل کهن الگوهای زنانه و مردانه همچون زئوس، هرمس، آتنا و آفرودیت می پردازد که به رفتار و افکار افراد شکل می دهند. اساس این کهن الگوها ملهم از ویژگی های غالب خدایان و خدابانوان اساطیر یونان همچون قدرت طلبی، جنگجویی، سخنوری و حس مادری است. نتایج این پژوهش، که با روش توصیفی تحلیلی و همچنین شیوه کتابخانه ای و میدانی انجام شده، نشان می دهد که در محبوبه، داوود و جمعه به ترتیب کهن الگوهای آفرودیت، هفایستوس و هرمس غالب است. اما تأثیر انرژی آفرودیتی محبوبه بر دو مرد دیگر به تحول جدیدی در آن ها می انجامد.