مطالب مرتبط با کلیدواژه

جنسیت گرایی


۱.

استدلال هایی به سود و زیان بازنمودگرایی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: نژادگرایی بازنمودگرایی به نظر رسیدن شرایط صدق تجربه بافت مفهومی تجربه جنسیت گرایی سن گرایی و احساسات بدنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳۹ تعداد دانلود : ۶۷۲
استدلال از طریق به نظر رسیدن و استدلال از طریق خصوصیات بازنمودی ای که در ویژگی های پدیداری وجود دارند (مانند شرایط صدق و دقت تجربه و بافت مفهومی آن)، از جمله استدلال هایی هستند که به نفع بازنمودگرایی مطرح شده اند. بازنمودگرایی درباره خصیصه پدیداری تجربه آگاهانه از دو مدعا تشکیل شده است؛ یکی این که هیچ تغییر پدیداری ای بدون تغییر در محتوای بازنمودی ممکن نیست و دوم این که هیچ تغییری در محتوای بازنمودی بدون تغییر پدیداری امکان ندارد. مثال های نقضی برای هر یک از این دو مدعای بازنمودگرایی مطرح شده اند؛ برخی از آنها به مواردی اشاره می کنند که در آنها تغییر پدیداری رخ می دهد، هرچند تغییری در محتوای بازنمودی وجود ندارد و دسته دوم به مواردی اشاره می کنند که در آنها محتوای بازنمودی تغییر می کند، بی آن که ویژگی های پدیداری تغییر کنند. در این مقاله، استدلال های فوق و مثال های نقض آن بررسی خواهند شد.
۲.

مطالعه نادیده انگاری فلسفی هنر خورد و خوراک با رویکرد جنسیت گرایی و تأکید بر آراء کورسمیر

کلیدواژه‌ها: جنسیت گرایی خود و خوراک هنر فمینیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۹۸
موضوع تحقیق پیش رو مطالعه نادیده انگاریِ فلسفی «هنر» خورد و خوراک با رویکرد جنسیت گرایی است. آنچه در این مقاله به آن توجّه شده آشپزی، آشپزخانه و خوراک به دلیل پیوند نزدیک آن با «زنان» و تأثیر جنسیت گرایی بر زیبایی شناسی خورد و خوراک به مثابه فرمی هنری است. تاریخ تفکّرات فلسفی به همراه دیدگاه هایِ سلسله مراتبی حواس در دفاع از حس چشایی برنیامده و اغلب آن را از دایره زیبایی شناختی بیرون رانده است. هدف اصلی مقاله، یافتن ارتباطات بین نادیده انگاشتن حس چشایی و خورد و خوراک به مثابه هنر و مقوله جنسیت گرایی است. به دلیل گسترده بودن تعداد اندیشمندان و محدودیّت زمانی از این میان دوگانه انگاری افلاطون و دیدگاهِ مبتنی بر سلسله مراتب حواس، سه گانه اشتراووس و تحقیقات کورسمیر در کنار رویکرد فمینیسم شالوده اصلی تحقیق را شکل داده است. در آخر به نظر می رسد کورسمیر جنسیت زدگی زیبایی شناسی خورد و خوراک را نپذیرفته و شایسته نمی داند بلکه به دلایل دیگر عدم حضور آن در دایره هنرهای والا را تأیید می کند. پرسش اصلی پژوهش این است که جنسیت گرایی چگونه بر زیبایی شناسی خورد و خوراک تأثیر گذاشته و آن را از دایره امر زیبا طرد کرده است؟ روش تحقیق پیش رو به لحاظ هدف، از نوع بنیادی است و به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی است. شیوه گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر کتابخانه ای است و ابزار گردآوری اطلاعات، مطالعات کتابخانه ای و بررسی متون است. در این تحقیق، رویکرد کیفی استفاده شده است.
۳.

بازنمایی زنانگی در نقاشی های زنان کُرد (تحلیل نشانه شناختی نقاشی های نگین وکیلی و اکرم کریمی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازنمایی جنسیت گرایی سوژه انفعال نقاشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۲۰
هدف این نوشتار تحلیل نشانه شناختیِ بازنماییِ زنانگی در نقاشی های زنان کُرد است. میدان مطالعه، نقاشانِ زن در شهر سنندج در دو دهه اخیر است که دو تن از و پرکارترینِ آن ها، به شیوه نمونه گیری هدفمند، انتخاب شده اند. تحلیل تابلوهای نگین وکیلی و اکرم کریمی، بر اساس مدل نشانه شناسیِ اجتماعی کرس و لیون، در سطوح سه گانه معانی بازنمودی و تعاملی و ترکیبی، بیانگر آن است که دو نقاش، به رغم اشتراک در مضمون و سبک بازنمایی، به دو نقطه متفاوت می رسند: زنانگیِ بازنموده در نقاشی های وکیلی نوعی جنسیت گرایی بازاندیشانه است، اما در آثار کریمی نوعی جنسیت گرایی منفعلانه. در تابلوهای وکیلی چون الگوی پیوندِ عناصر، روایتی است، راه برای بازاندیشی در هویت زنانه باز می شود، اما در تابلوهای کریمی عناصرِ تصویر بر اساس الگویی مفهومی به هم پیوند خورده اند و لذا ناخواسته نوعی جنسیت گرایی منفعلانه بازتولید می شود. وکیلی سوژه را در فضایی طبیعی و باز که یادآور جایگاه زن در تفکر اسطوره ای است نمایش می دهد، اما کریمی سوژه را در فضای خانه که تداعی گر جایگاه او در جوامع سنتی است بازنمایی می کند. تابلوهای وکیلی مخاطب را فرامی خوانند تا به نقش عوامل بیرونی در شکل بخشیدن به هویت و سرنوشت زنان توجه کند، اما تابلوهای کریمی مخاطب را به همدلی و همذات پنداری با زنی که محور اصلی زندگی خانوادگی است فرا می خوانند. سوژه بازنموده در آثار هر دو نقاش در متن عناصر نسبتاً مقدسِ جوامعِ سنتی (طبیعت و خانواده) به نمایش درمی آید، اما اولی ما را به تأمل انتقادی در آن وضعیت وادار می کند، و دومی ناخواسته ما را در نوستالژی آن وضعیت فرو می برد.