مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
خشایارشا
حوزههای تخصصی:
در سال 1312 شمسی کاوش گرانی از دانشگاه شیکاگو آمریکا موفق شدند بیش از سی هزار لوح گلی مکتوب با حروف ایلامی و ممهور با مهرهایی به خط میخی پارسی از شمال شرقی تخت جمشید بدست آوردند. این اسناد منحصر بفرد که از آسیب زمانه به طرزی معجزه آسا مصون مانده بود، بیشتر اختصاص به صورت دستمزد کارگران و صنعتگرانی داشت که در ساخت بنای تخت جمشید...
نقش اصلاحات نظامی خشایارشاه بر عملکرد نظامی ارتش هخامنشی(486-465 ق.م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحول ساختار و شیوه های جنگی ارتش هخامنشی در زمان خشایارشاه موجد عملکرد نظامی متفاوت ایشان در جنگ با دولت شهرهای یونان شد. این امر پرسش از شاخصه های نظامی تأثیرگذار ارتش هخامنشی را با اهمیت ساخته است. با عطف نظر بدین مهم است که مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی شاخصه های تمایز بخش در ارتش دوره خشایارشا را مورد بررسی قرار می دهد. چند ملیتی شدن ارتش، در اختیار گرفتن ابزارها و ادوات جدید و در نهایت تقویت نیروی دریایی برای تداوم کشورگشایی ها از مهم ترین این شاخصه های تمایزبخش در ارتش دوره خشایارشاه بود که تأثیراتی چند بر عملکرد نظامی هخامنشیان نهاد. در این میان همسان نبودن شیوههای جنگی ارتش چندملیتی خشایارشاه عاملی بود که باعث ناکارآمدی سپاه هخامنشی در جنگ با یونانی ها گردید.
سیاست خارجی ایران در دوران هخامنشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۱ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱
229 - 249
حوزههای تخصصی:
حکومت هخامنشیان در سال 550 ق م با سقوط دولت ماد به دست کورُش بزرگ تأسیس شد. از همان نخستین نبردی که به سقوط مادها منجر شد، اساسی ترین اصل سیاست خارجی و داخلی کورُش یعنی تسامح و مدارا پایه گذاری شد. پادشاهان بعدی کمابیش این سیاست را ادامه دادند. کمبوجیه، سیاست توسعه ارضی پیش گرفت و پس از تسخیر مصر همان سیاست ملایم پدرش را دنبال کرد. داریوش بزرگ سیاست تسامح و مدارای سَلَف خویش را به یک دکترین سیاسی تبدیل و تلاش کرد با روش های مسالمت جویانه به اهداف خود برسد. در پی حملات خشایارشا به یونان اتحادیه دلُس به رهبری آتن شکل گرفت. اردشیر اول در قبال یونانی ها سیاست صبر و مماشات و داریوش دوم و اردشیر دوم سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن پیش گرفتند. سرانجام با حملات مقدونی ها در زمان داریوش سوم، آفتاب عمر امپراتوری معظّم هخامنشی غروب کرد.
نام های تخت نشینی در دوره ی هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۷
۵۵-۷۸
حوزههای تخصصی:
پادشاهان هخامنشی پس از داریوش یکم هنگام جلوس و یا هنگامی که نامزد جانشینی می شدند، نام های «داریوش» و «خشایارشا» و «اردشیر» را به عنوان نام تخت نشینی خود انتخاب می کردند. هر کدام از این پادشاهان با توجه به نحوه ی به تخت نشستن، اتفاقاتی که پیش از به تخت نشستن برایشان افتاده، و بر اساس طرح و برنامه ای که داشته اند، یکی از این نام ها را برای خود برگزیده اند. این نام ها نه نام های شخصی و نه ترکیبات اسمی واقعی، بلکه شماری ترکیب اسمی فشرده شده اند. مسئله ی پژوهش حاضر، سبب انتخاب نام های داریوش و خشایارشا و اردشیر توسط پادشاهان شاخه ی دوم هخامنشی بوده است. برای یافتن پاسخ تلاش شده تا با بهره گیری از منابع دست اول و پژوهش های موجود، به شکل توصیفی تحلیلی شیوه ی انتخاب نام های تخت نشینی در دوره ی هخامنشی ذکر شود و سبب انتخاب هر کدام از این نام ها تحلیل شود. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که کسانی نام تخت نشینی داریوش را انتخاب کرده اند که جانشین قانونی پادشاه نبوده اند و پس از پشت سر گذاشتن دوره ی بحران داخلی و با تدبیر و اقتدار توانسته اند به تخت پادشاهی دست یابند. انتخاب کنندگان نام خشایارشا ولیعهد و جانشین قانونی پادشاه بوده اند و بی هیچ مشکلی به تخت نشسته اند. کسانی که نام اردشیر را انتخاب کرده اند از فرزندان مشروع پادشاه و از حق قانونی جانشینی برخوردار بوده اند، با این حال جانشینی آنها مورد چالش قرار گرفته و پس از تلاش فراوان و درگیری های داخلی توانسته اند نظم را به خاندان شاهی برگردانند و به تخت بنشینند.
ریشه یابی اسامی شاهان هخامنشی
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ کهن و باستانی کشور ایران از اسامی سلاطین جهت نامگذاری استفاده شده است. گاهی یک نام برای افراد گوناگون در طول زمان مورد استفاده قرار گرفته است. پادشاهان ایران همچون پادشاهان مصر و آشور، نام نیاکان خود را به کار می بردند، مثلاً اُُخوس خود را داریوش دوم، و «کوُدمان codman» خود را داریوش سوم و بسوس خود را اردشیر چهارم نامید. اسامی خاص ایرانیان مطابق با اعتبار شخص و شکوه و جلال آن ها بود، هر نام دارای میراثی از گذشته است که با بررسی آن می توان به گوشه ای از هویت جمعی، هویت فردی و فرهنگ آن دیار پی برد. نام ها نمادی از فرهنگ در جامعه هستند و برای حفظ میراث فرهنگی، ثبت و ضبط این اسامی که امروزه نیز رواج پیدا کرده اند، ضرورتی تام و تمام دارد. بعضی اسامی ایرانی در اثر برخورد و اختلاط با زبان یونانی تغیراتی یافته اند. در این مقاله به ذکر معانی، ریشه یابی و وجه اشتقاق اسامی شاهان هخامنشی پرداخته شده و سعی شده است با مراجعه به گزارش مورخان، کتیبه ها و تعابیر و نظرات شرق شناسانی که در این زمینه تحقیقاتی داشته اند، موضوع مورد بررسی قرارگیرد.
استر ستاره ای در تاریخ یهودیان
نام استر و مردخای در ادبیات نامی است که مخاطب نسبت بدان کنکاوی دارد و درصدد آگاهی از چه و چونی آن است. همین انگیزه باعث این مطالعه گردید. با توجه به نقل های مختلف تاریخی در دوران خشایارشا هخامنشی بین ملکه و وزیر خشایارشا و مردخای اتفاقاتی افتاد که منجر به قتل عام تعداد زیادی از مردم ایران شد، بنا به بعضی روایت ها توطئه وزیر (هامان) برای کشتن یهودی ها بی نتیجه ماند و ملکه استر و مردخای با خام کردن پادشاه، باعث اعدام وزیر و قتل عام ایرانیان شدند. و یهودیان آن روز را به خاطر نجات جشن گرفتند و ریشه عید پوریم از همین رویداد است. داستان های ضد و نقیض بسیاری درباره این اتفاقات وجود دارد که با توجه به مدارک موجود صحت تاریخی آن مورد تردید است. هدف از این پژوهش، مطالعه نسبتا جامع و دستیابی به اطلاعات قانع کننده در باره استر و مردخای بود که این تحقیق به روش کتابخانه ای-توصیفی و با مراجعه به منابع معتبر و فیش برداری اولیه شکل گرفت. از منابع مورد مطالعه چنان برمی آید که معمولا درمورد واقعیت تاریخی این داستان، شک و تردید وجود دارد.
یک روایت شرقی مصور از نبردهای خشایارشا در اروپا؛ داده های یک کاخ اشکانی و جایگزینی متفاوت برای گزارش های یک جانبه یونانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نبردهای خشایارشا یکم با یونانیان اروپایی، در کنار نبردهای تروآ و ماراتون، از پرآوازه ترین رخدادهای نظامی تاریخ جهان است. شرح این لشگرکشی بزرگ پارسی به جهان یونانی تنها در نوشته های یونانی و در نتیجه از نقطه نظر آنان برجای مانده و دیدگاه شرقی درباره آن چه در این رخداد گذشته است، در اختیار پژوهشگران امروزین نیست. برپایه گزارش هرودوت و به پیروی از آن، دیودور در کتاب یازدهم خویش از مجموعه کتابخانه تاریخی، سپاه جهان شاهی پارس پس از شماری پیروزی، سرانجام در نبرد سالامیس شکست خورد و با ترک خودخواسته شهر فتح شده آتن و بازگشت خشایارشا به آسیا و در ادامه، پیروزی های اولیه مردونیه و در نهایت ناکامی او، مرزهای نظامی این جهان شاهی به حدودساتراپی های اروپایی پیشین خود بازگشت. مقاله به تحلیل یک گزارش دیگر می پردازد که درباره روایتی مصور در یک کاخ اشکانی است و پیرو آن، خشایارشا خود را پیروز نهایی خوانده است. مقاله به این نتیجه رسیده است که اولا خاطرات مرتبط با وقایع روزگار هخامنشی در تاریخ نگاری عصر اشکانی بر جای مانده بود و دوم این که برمبنای دیدگاه شرقی، روایات یونانی مرتبط با موضوع لشگرکشی خشایارشا در اروپا، قابلیت نقد جدی دارند. مقاله بیان می کند که نیروهای خشایارشا و مردونیه از قوای یونانی شکست نخوردند، بلکه به علت خسارات برآمده از دو توفان، توان نظامی شان آسیب دید. همچنین نبرد پلاته نیز آن گونه که هرودوت و دیودور از نقش یونانیان در نتیجه آن یاد کرده اند، صورت نگرفته است. در اثر همین عملیات نظامی خشایارشا، بنیاد شمال و مرکز یونان رو به سستی نهاد .