فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۰۱ تا ۴٬۰۲۰ مورد از کل ۵۵٬۵۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف مقایسه الگوهای RW و PW در پیش بینی سود برای شرکتهای کوچک و متوسط به اجرا درآمده است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی است و از نظر منطق اجرا و ماهیت داده ها یک تحقیق استقرایی و کمی می باشد. به منظور گردآوری داده ها از صورت های مالی در بازه زمانی 1390 الی 1400 استفاده شده است. جهت انتخاب نمونه آماری مناسب، از روش نمونه گیری حذفی سیستماتیک استفاده شده است. در این روش ابتدا شرکت هایی که جز شرکت های کوچک و متوسط هستند را مشخص کرده که برای این کار تعداد کارکنان و ارزش اسمی سرمایه را مد نظر قرار داده و شرایطی جهت انتخاب نمونه تعریف می شود و نمودهای فاقد شرایط مذکور از نمونه حذف می گردند. این شرایط با توجه به مدل آزمون فرضیات و متغیرهای تحقیق تعیین می شود. همچنین در این مقاله جهت استخراج الگوی پیشنهادی از رویکرد تحلیل مؤلفه های اصلی و برای برازش مدل به مشاهدات، از الگوی پانل و نرم افزار ایویوز استفاده شده است. با توجه به نتایج به دست آمده از تحلیل های ارائه شده در این تحقیق می توان دریافت که الگوی جدید ارائه شده جهت پیش بینی سود کارآیی بیشتری نسبت به پیش بینی سود الگوهای RW و PW دارد و این موضوع توانایی الگوهای رگرسیونی پیش بینی سود در حوزه های مالی و سودآوری استراتژی پیش بینی سود برای شرکت های کوچک و متوسط را نیز تأیید می کند.
ارزش مدیریت منابع انسانی در خلق عملکرد سازمانی (مطالعه موردی: شرکت آب و فاضلاب استان سمنان)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی ساختار و ابعاد مدیریت منابع انسانی در خلق عملکرد سازمانی از منظر پدیدارشناسی (مطالعه موردی: شرکت آب و فاضلاب) استان سمنان، در نیمه دوم سال 1401 است.روش شناسی: مطالعه ی حاضر مطالعه ای کیفی با طرح پدیدارشناسی است و جامعه آماری آن شامل خبرگان دانشگاهی استان سمنان بود که در این پژوهش محققان بعد از مصاحبه 19 به اشباع نظری رسیدند و در عمل، مفاهیم جدیدی به دست نیامد، اما برای اطمینان خاطر تعداد 35 مصاحبه انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته بود. همچنین بررسی منابع کتابخانه ای چاپی و الکترونیکی با استفاده از داده پایگاه های معتبر علمی و در دسترس از دیگر منابع پژوهش بودند. یافته ها: جهت تجزیه و تحلیل داده ها و شناسایی اثرات متغیرهای پژوهش، متن مصاحبه ها وارد نرم افزار MAXQDA شد. نتایج نشان داد که تیم رهبری قوی، مسئولیت پذیری، برنامه ریزی و تصمیم گیری کارآمد، استفاده از استراتژی های مناسب بر میزان خلق عملکرد سازمانی در این شرکت تأثیر مثبت و معنی داری دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، میتوان چنین نتیجه گیری کرد که مدیریت منابع انسانی میتواند نقش مهمی در خلق عملکرد شرکت آب و فاضلاب استان سمنان ایفا نماید؛ لذا پیشنهاد می شود که مدیران این سازمان با انتخاب یک سیستم مدیریت منابع انسانی توانمند، خلق عملکرد کارکنان خود و بالتبع این سازمان را افزایش دهند.
تهیه و تدوین فرایند مهندسی ارزش در پروژه شهرداری هوشمند(مطالعه موردی: شهرداری های مناطق ده گانه شهر شیراز)
حوزههای تخصصی:
هدف مهندسی ارزش، زمان کمتر برای رسیدن به مرحله بهره برداری بدون افزودن بر هزینه ها یا کاستن از کیفیت کار است.به کارگیری مهندسی ارزش در پروژه های اجرایی با توجه به پیچیدگی کارها به ویژه در طرحهای بزرگ اجرایی، می تواند به ابزار بی چون و چرای مدیریت در کنترل هزینه ها تبدیل شود. مهندسی ارزش سعی دارد با کاهش دوباره کاریها و جایگزینی روشهای کم هزینه تر سازمان را در نیل به اهداف خود یاری کند.هدف اصلی پژوهش، اولویت بندی فرایند مهندسی ارزش در پروژه های شهرداری ها بر اساس روش های MCDM در شهرداری های ده گانه شهر شیراز می باشد روش کار در پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی از شاخه میدانی می باشد. بدین صورت که اطلاعات اولیه پژوهش با استفاده از منابع متعدد کتابخانه ای و اسنادی تکمیل خواهد شد و سپس در فصل چهارم داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss و نرم افزار expert choice مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. برای متغیرهایی که با spss انحام شد آلفای کرونباخ 0.81 بدست آمد و نرخ بازگشت 96% بود. جامعه آماری رؤسا و خبرگان شهرداری های ده گانه شیراز هستند. با استفاده از روش دلفی 37 پرسشنامه توزیع شد.. نتایج اصلی تحقیق نشان دادکه معیار کیفیت و صحت داده ها و اطلاعات موجود در بالاترین اولویت است و همچنین مهندسی ارزش بر رضایت کارکنان و ارباب رجوع و اثربخشی سازمانی اثرگذار است. لذا سازمان ها باید برای بهبود عملکرد بر ارتقای معیارهای مهندسی ارزش تمرکز کنند و کیفیت و صحت داده ها و اطلاعات موجود را بهبود بخشند تا رضایت کارکنان و ارباب رجوع را افزایش دهند. .
بررسی رابطه بین فاصله انتظارات حسابرسی و خوانایی گزارش حسابرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۲
187 - 213
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه بین فاصله انتظارات حسابرسی و خوانایی گزارش حسابرس می باشد. روش انجام این پژوهش توصیفی–همبستگی بوده و بر اساس اطلاعات منتشره از سوی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در بازه زمانی سال های 1392 تا 1398 با نمونه انتخابی شامل 128 شرکت (816 مشاهده) انجام پذیرفته است. روش مورد استفاده برای آزمون فرضیه ها رگرسیون خطی با استفاده از داده های پانلی می باشد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش حاکی از آن است که بین فاصله انتطارات حسابرسی با خوانایی گزارش حسابرس بر اساس شاخص طول متن رابطه منفی و معناداری وجود دارد. اما بین فاصله انتظارات کلی حسابرسی با خوانایی گزارش حسابرس بر اساس شاخص فوگ با خوانایی گزارش حسابرس و بین فاصله انتظارات غیر منقطی با خوانایی گزارش حسابرس بر اساس شاخص فلش رابطه معناداری مشاهده نشده است. اما بین فاصله انتظارت غیر منطقی با خوانایی گزارش حسابرس طبق شاخص فوگ و بین فاصله انتظارات کلی حسابرسی با خوانایی گزارش حسابرس بر اساس شاخص فلش رابطه منفی و معناداری مشاهده شده است. از آنجا که پژوهش حاضر در بازار مالی نوظهوری همچون ایران که بازار حسابرسی به شدت رقابتی دارد، مورد بررسی قرار گرفته تا مشخص گردد که رابطه بین فاصله انتظارات کلی و غیر منطقی حسابرسی با خوانایی گزارش حسابرس به چه صورتی است، می تواند مطالب مفیدی را در این زمنیه برای خوانندگان به ارمغان آورد.
ارائه چارچوب نقاط تماس در سفر خرید چند کاناله پوشاک مصرف کنندگان خانم جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
13 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های اخیر افزایش نقاط تماس در کانال های آنلاین و آفلاین مختلف و افزایش تمایل افراد به-ویژه جوانان به بررسی پوشاک در چند کانال باعث شده تا کنترل و مدیریت سفر خرید برای کسب و کارهای پوشاک پیچیده گردد. بنابراین هدف این پژوهش، ارائه چارچوب نقاط تماس در سفر خرید چندکاناله پوشاک خانم های هفتادی می باشد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و توسعه ای و از نظر ماهیت و روش گردآوری اطلاعات توصیفی و کیفی است. جامعه مشارکت کنندگان پژوهش را خانم های دهه هفتادی که تجربه خرید از فروشگاه های پوشاک چندکاناله داشته را تشکیل می دهند که با استفاده از روش هدفمند و گلوله برفی انتخاب و با مصاحبه اکتشافی با 20 نفر اشباع حاصل و از روش تحلیل محتوای کمی داده ها برای کدگذاری و تجزیه و تحلیل داده استفاده شده است.یافته ها: پس از تجزیه و تحلیل و کدگذاری داده ها، در نهایت 37 نقطه تماس(مفهوم) در 10مقوله فرعی و 5مقوله اصلی شناسایی و برچسب گذاری گردید.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که خانم های دهه هفتادی در مراحل مختلف سفر خرید در کانال های آنلاین و آفلاین با نقاط تماس بسیار زیادی مواجه اند و در این میان توصیه نزدیکان در شبکه اجتماعی و پست های اینستاگرام در مرحله آگاهی، نحوه پست گذاری و ویترین فروشگاه در مرحله جذابیت، تعامل فروشنده و ادمین در مرحله ارزیابی، بررسی کیفیت محصول و تجربه حضوری در مرحله اقدام و تبلیغات دهان به هان به همراه اشتراک گذاری پست در مرحله دفاع به عنوان مهم ترین نقاط تماس شناسایی گردید.
پیش بینی میزان فروش با بهره برداری از روش یادگیری متا (مورد مطالعه: فروش آلومینیوم در بورس کالای ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
113 - 132
حوزههای تخصصی:
با توجه به جایگاه ویژه پیش بینی فروش بازار در تحلیل فرصت های بازاریابی و نقش مهمی که پیش بینی فروش در برنامه ریزی بخش های مختلف یک سازمان دارد، هدف اصلی پژوهش حاضر استفاده از یکی از ابزارهای نوین حوزه یادگیری ماشین (روش یادگیری متا) برای پیش بینی میزان فروش با مطالعه موردی فروش آلومینیوم در بورس کالای ایران است. پژوهش حاضر در دسته پژوهش های کاربردی قرار می گیرد و داده های پژوهش با استفاده از منبع داده های ثانویه گردآوری شده است. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل از اطلاعات موجود در گزارش های هفتگی منتشر شده در پایگاه رسمی سازمان بورس کالای ایران استفاده شده است. مراحل انجام دادن پژوهش بر مبنای اصول پیش بینی و با استفاده از رویکرد روش یادگیری متا صورت گرفته است. در یافته های پژوهش حاضر چگونگی استفاده از روش یادگیری متا برای پیش بینی میزان فروش و تخمین تقاضای آلومینیوم در بورس کالای ایران نشان داده شد. مدل مبتنی بر روش یادگیری متا برمبنای 4 روش پیش بینی پایه ای شبکه عصبی، آریما، رگرسیون و هموارسازی نمایی و بر بستر داده های سری زمانی مربوط به فروش آلومینیوم در بورس کالای ایران (شامل 344 مقطع زمانی بین سال های 1394 تا 1401) ارائه شده است. بررسی دقت نتایج حاصل از به کارگیری روش یادگیری متا برای پیش بینی میزان فروش، برتری این روش را در مقایسه با چهار روش پیش بینی منتخب دیگر نشان داده است. در این پژوهش برای صحت سنجی نتایج به دست آمده سه مرحله اعتبارسنجی صورت گرفت که در نتایج هر سه نمونه اعتبارسنجی، برتری دقت روش یادگیری متا تأیید شده است. در پژوهش حاضر از روش یادگیری متا برای پیش بینی میزان فروش استفاده شده است. توانایی این روش در حل مسئله پیش بینی یکی از قابلیت های استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی را در حل مسائل مختلف مدیریتی نشان می دهد. در نتیجه این پژوهش، روش یادگیری متا به عنوان ابزاری توانمند در حوزه پیش بینی میزان فروش به مدیران بازاریابی و پژوهشگران این حوزه معرفی شده است.
ارائه الگوی مدیریت دانش و توانمند سازی کارکنان بانک ها (مورد مطالعه بانک ملی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۴
124 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه: این پژوهش با هدف ارائه الگوی مدیریت دانش و توانمند سازی کارکنان بانک ها مطالعه موردی بانک ملی صورت پذیرفته است.روش پژوهش: ابزار این پژوهش با روش مصاحبه نیمه ساختار یافته می باشد، جامعه آماری این پژوهش خبرگان و مدیران ارشد بانک ملی می باشد که به روش نمونه گیری گلوله برفی 11 نفر تا رسیدن به مرحله اشباع نظری انتخاب شدند. روش تجزیه و تحلیل از نوع کیفی و روش داده بنیاد است. نرم افزار مورد استفاده MAXQDA می باشد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که عوامل ایجاد فضای سالم و شاد آموزشی، ایجاد بسترهای هوشمند سازی سازمان، ایجاد بستر گسترش فناوری اطلاعات، ایجاد شفافیت در ماموریتها و اهداف و چشم اندازهای سازمان بعنوان عوامل زمینه ای ، توسعه فردی کارکنان و یادگیری محیط بانک بعنوان پیامد نهایی ، آموزش آنلاین و آموزش منسجم و ایجاد شورای یادگیری بعنوان راهبردها، اخذ تعهد مدیرعامل و مدیران ارشد در خصوص تدوین برنامه توسعه فردی برای کارکنان و منابع مالی بعنوان عوامل مداخله گر، شخصی سازی آموزش و تاکید بر یادگیری حین کار مقوله های محوری این مدل پارادایمی شناخته شدند.نتیجه گیری: توجه به مقوله آموزش و توانمندسازی کارکنان در حوزه های مختلف و شایستگی های مورد انتظار برای آنها، طی فرآیند توسعه فردی بویژه در حوزه مدیریت منابع انسانی در بانک ها از اهمیت زیادی برخوردار است.
تسهیلگرها و موانع مشارکت بین بخشی در اجرای برنامه های سلامت: یک مرور حیطه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۳)
۱۰۱-۸۳
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشارکت بین بخشی در اجرای برنامه های سلامت، به برقراری ارتباط بین بخش سلامت و سایر بخش ها، برای دستیابی به نتایج مؤثرتر و کارآمدتر، اطلاق می گردد. رسالت و اهداف متفاوت این سازمان ها، مدیریت آن ها را در برقراری ارتباط مؤثر با چالش مواجه می سازد. مرور حاضر با هدف شناسایی تسهیلگرها و موانع مشارکت بین بخشی در حوزه سلامت انجام شده است. روش ها: پژوهش حاضر به روش مرور حیطه ای با استفاده از الگویArksey و O`Malley انجام شد. جستجو در پایگاه های داده PubMed، Scopus، Web of science و دو موتور جستجوی Google و Google Scholar با کلیدواژه های مرتبط و بدون محدودیت زمانی، تا اردیبهشت 1402، انجام شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل چارچوبی انجام شد. یافته ها: تعداد 27 مطالعه مرتبط با تسهیلگرها و موانع مشارکت بین بخشی انتخاب شد. تسهیلگرها و موانع مشارکت بین بخشی در برنامه های سلامت به دو گروه درون نظام سلامت (حاکمیت و رهبری، تأمین مالی، نیروی انسانی، تسهیلات و تجهیزات، سیستم های اطلاعات و ارائه خدمات سلامت) و خارج از نظام سلامت (عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، زیست محیطی و قانونی) دسته بندی شدند. نتیجه گیری: پیش بینی موانع موجود در همکارهای بین بخشی می تواند بسیاری از چالش های احتمالی در حین اجرای برنامه ها را کاهش دهد. انتظار می رود با شناسایی راهکارهای تقویت مشارکت بین بخشی، اجرای برنامه های سلامت و دستیابی به اهداف تسهیل گردد.
اعتبار سنجی الگوی توانمندسازی مدیران میانی آموزش و پرورش: ارزیابی برازش مدل با داده های میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
۷۴-۵۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد کمّی به منظور آزمون روایی سازه و برازش مدل شش مؤلفه ای توانمندسازی مدیران میانی آموزش وپرورش در ایران با داده های میدانی انجام شد. جامعه آماری این مطالعه را مدیران میانی آموزش وپرورش استان تهران (حدود 510 نفر) بودند که بیش از 70 درصد از جامعه آماری (348 نفر) با نمونه های در دسترس در این مطالعه شرکت کردند و به پرسشنامه 66 سؤالی محقق ساخته پاسخ دادند. برای ارزیابی روایی پرسشنامه، علاوه بر نظرات صاحب نظران، از تحلیل عامل تأییدی استفاده شد و برای ارزیابی پایایی آن از آلفای کرونباخ محاسبه شد که برای شش مؤلفه پرسشنامه، مقدار آلفا از ٨7/٠ تا 93/٠ متغیر بود. برای بررسی برازش مدل شش عاملی با داده های میدانی، از تحلیل عامل تأییدی با استفاده از بسته نرم افزاری23 AMOS استفاده شد. عامل ها در مدل برازش شده شامل عاملیت نیروی انسانی، خودتنظیمی و توسعه خویشتن، انتصاب مبتنی بر شایستگی، تعلق سازمانی، توزیع قدرت و تفویض اختیار، اصلاح سیاست های کلان (مساعد ساختن محیط فرا سازمانی) بودند که همگی دارای بار عاملی در آستانه قابل بودند. شاخص های برازش مدل توانمندسازی مدیران میانی آموزش وپرورش نشان دهنده برازش مطلوب الگوی ارائه شده است. این پرسشنامه می تواند برای ارائه مدلی برای توانمندسازی مدیران میانی آموزش وپرورش در مطالعات آینده به کار رود.
موانع و راهکارهای توسعه مشاغل خانگی زنان (مورد مطالعه: زنان آسیب پذیر شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
93 - 107
حوزههای تخصصی:
توسعه کسب وکارهای خانگی در بین افراد آسیب پذیر جامعه به لحاظ روانی و اجتماعی باعث افزایش رفاه ذهنی و عینی و بهبود سطح زندگی آن ها می شود، همچنین موجب افزایش اعتماد و سرمایه اجتماعی و گسترش روابط اجتماعی افراد آسیب پذیر می گردد. بر این اساس توجه به اشتغال و کارآفرینی زنان آسیب پذیر در منزل، یکی از راهکارهای مؤثر در بهبود وضعیت اقتصادی آنان در جوامع محلی است. از این رو هدف پژوهش حاضر، شناسایی راهکارها و موانع توسعه مشاغل خانگی زنان آسیب پذیر در شهر همدان است. این مطالعه با استفاده از روش پژوهش کیفی از نوع نظریه برخاسته از داده ها انجام شده است. ابزار اصلی گردآوری داده ها، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند بود. داده ها از طریق مصاحبه با زنان سرپرست خانوار و مطلعین کلیدی در شهر همدان جمع آوری شد. تعداد نمونه ها شامل 19 نفر بودند که به صورت هدفمند و با شیوه گلوله برفی و بر اساس اصل اشباع داده ها انتخاب شدند. نتایج نشان داد موانع پیش روی توسعه مشاغل خانگی برای زنان آسیب پذیر شامل موانع روان شناختی- خانوادگی، موانع فرهنگی، موانع مالی- حمایتی، موانع آموزشی و موانع بازاریابی هستند. همچنین راهکارهای اصلی شامل فرهنگ سازی و توانمندسازی، حمایت های مالی، تبلیغات و بازاریابی، و حمایت های آموزشی پیشنهاد گردید.
راهکارهای کارآفرینی اجتماعی مبتنی بر فناوری برای مقابله با بی خانمانی
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی چگونگی استفاده مؤثر از نوآوری های فناورانه و کارآفرینی اجتماعی برای رویارویی با مسئله بی خانمانی انجام شده است، با تمرکز بر شناسایی راهکارهای پایدار و نوآورانه ای که می توانند به بهبود شرایط زندگی و ادغام اجتماعی افراد بی خانمان کمک کنند. با استفاده از رویکرد تحقیق کیفی، داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند با ۲۷ شرکت کننده شامل کارآفرینان اجتماعی، متخصصین فناوری اطلاعات، فعالان حوزه بی خانمانی و افرادی که تجربه بی خانمانی داشته اند، جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل موضوعی برای شناسایی مضامین اصلی و فرعی انجام شد. تحلیل نشان داد که شش مضمون اصلی شامل فناوری های نوین، نوآوری در خدمات اجتماعی، دسترسی به منابع، مشارکت جامعه، پایداری و توسعه، و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی است. این مضامین شامل استراتژی های مختلفی بود، از استفاده از اپلیکیشن های موبایل و پلتفرم های آنلاین برای تسهیل ارتباط و مدیریت داده ها گرفته تا ابتکارات کارآفرینی اجتماعی که به بهبود دسترسی به منابع و ترویج اهداف توسعه پایدار می پردازند. مطالعه نتیجه می گیرد که نوآوری های فناورانه و کارآفرینی اجتماعی پتانسیل قابل توجهی برای مقابله با بی خانمانی دارند، با ارائه راهکارهای پایدار و تسهیل ادغام اجتماعی. این تحقیق بر اهمیت مشارکت جامعه و نیاز به رویکرد چندبعدی که جنبه های اجتماعی و فرهنگی بی خانمانی را در نظر می گیرد، تأکید دارد.
مدل سازی رفتار منطقی خریدار و فروشنده در سیستم تجارت آنلاین با استفاده از شبیه سازی عامل محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرت و محبوبیت سیستم های تجارت آنلاین به دلیل پایین تر بودن زمان و هزینه لازم برای انجام معامله و همچنین وجود انتخاب های گسترده تر برای خریدار، افزایش چشم گیری داشته است. در تجارت آنلاین، مسافت بین خریدار و فروشنده می تواند بر اعتماد خریدار اثرگذار باشد. به علاوه هزینه های ارسال کالا نیز در تصمیم گیری خریدار نقش مهمی دارد. در این پژوهش رویکرد ترکیبی نظریه بازی -شبیه سازی عامل محور برای ارزیابی یک سیستم تجارت آنلاین ارایه شده است که در آن یک سیستم مرکزی مدیریت شهرت توسط شخص سوم مورد اعتماد استفاده می شود. همچنین با در نظر گرفتن موقعیت مکانی برای اشخاص، هزینه ی حمل و نقل و ارسال کالا نیز به مدل اضافه شده است. یافته ها نشان می دهد که در تجارت الکترونیک می توان با سیاست های تخفیف، اثر هزینه های ارسال کالا برای مشتری را کاهش داد تا هم مشتری بتواند از مزیت گزینه های بیشتر در انتخاب خود بهره ببرد و هم بازار رقابت کامل تری برای فروشنده ها ایجاد شود.
طراحی چارچوب بکارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی: رویکردی اکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
284 - 263
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون هوش مصنوعی به عنوان یک فناوری جدید و بنیادین توجه بسیاری از پژوهشگران مدیریت را به خود جلب کرده است. در حوزه منابع انسانی نیز هوش مصنوعی یک انقلاب در حال گسترش و غیرقابل توقف است که بر اهمیت ورود هوش مصنوعی به مدیریت منابع انسانی می افزاید. علیرغم رشد تمایل سازمان ها به سرمایه گذاری در هوش مصنوعی، پژوهشی که درک جامعی از ابعاد بکارگیری هوش مصنوعی در حوزه منابع انسانی برای مدیران فراهم سازد تاکنون صورت نگرفته است. لذا، هدف از پژوهش حاضر ارائه چارچوبی است تا با بهره گیری از رویکرد سیستمی به شناسایی محرک ها، فرآیندها و پیامدهای به کارگیری هوش مصنوعی در منابع انسانی بپردازد. پژوهش حاضر از نظر شیوه گردآوری داده ها، پژوهشی کیفی و از نظر هدف دارای رویکردی اکتشافی می باشد که به منظور استخراج مولفه های چارچوب پیشنهادی به مصاحبه های باز و عمیق با خبرگان پرداخته شده است. نتایج تحلیل نشان می دهد، محرک ها تحت عنوان پیشران های به کارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی شامل محرک های فنآوری، محرکه های محیط رقابتی و محرک های سازمانی دسته بندی شدند. وجه دوم مدل تحت عنوان فرایندها شامل انتخاب و استخدام استعدادها، آموزش و توسعه، ارزیابی عملکرد، جبران خدمات و حفظ و نگهداشت نیروی انسانی را شامل می شود. در نهایت پیامدهای به کارگیری هوش مصنوعی در مدیریت منابع انسانی شامل پیامدهای مرتبط با مالی، فرآیند داخلی، افراد و رشد و یادگیری می باشد. شرکت ها برای ارزیابی پیشبرد برنامه های هوشمندسازی منابع انسانی می توانند از یافته ها پژوهش استفاده کنند و به عنوان اصول راهنمای پیاده سازی هوش مصنوعی در منابع انسانی از آن بهره مند شوند.
تحلیل محتوای جریان سیاست گذاری در حسابداری و ارائه رویکردی نوین در پرتو نظریه آشوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
747 - 780
حوزههای تخصصی:
هدف: دانش حسابداری از ابتدا با رسالت تأمین اطلاعات کافی برای اتخاذ تصمیم های اقتصادی آگاهانه استفاده کنندگان از آن ها پا به عرصه وجود گذاشته است. شواهد نشان داده است که استانداردهای حاصل از جریان سیاست گذاری کنونی حاکم بر حسابداری، اثربخشی و موفقیت چشمگیری در ارائه اطلاعات مفید برای تصمیم گیری استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری، به ویژه سرمایه گذاران نداشته است. اصلی ترین عامل ضعف و ناکارآمدی سیاست گذاری در حسابداری، پیروی از منطق خطی بوده است. جریان سیاست گذاری در حسابداری، آکنده از تناقض ها، بی نظمی ها، تکرارها، چالش ها و توافق های مقطعی مابین گروه هاست، بدون اینکه پشتوانه منطقی و منسجمی داشته باشد. هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای جریان سیاست گذاری حاکم بر دانش حسابداری و نیز، ارائه رویکردی نوین برای اصلاح و مسیردهی منطقی به جریان سیاست گذاری در حسابداری، به منظور نیل به اهداف حسابداری در پرتو نظریه آشوب است.
روش: در پژوهش حاضر از روش تحقیق آمیخته استفاده شده است؛ بدین ترتیب که برای استخراج مؤلفه های مربوط به الگوهای حاکم بر جریان سیاست گذاری، از روش تحلیل محتوا استفاده شده و سپس، برای پیمایش نظرهای خبرگان، پرسش نامه هایی بر مبنای مؤلفه های شناسایی شده در گام قبل، برای سنجش وضعیت جریان سیاست گذاری حاکم بر حسابداری و نیز فرایند تصمیم گیری استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری (سرمایه گذاران)، طراحی و بین جامعه آماری توزیع شده است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان رشته حسابداری، شامل حسابرسان شاغل عضو جامعه حسابداران رسمی ایران، اعضای هیئت علمی رشته حسابداری، حسابداران شاغل عضو انجمن حسابداران خبره ایران و سایر افرادی بودند که در رشته حسابداری تخصص داشتند و با جریان سیاست گذاری و استانداردهای آن و نیز با فرایند تصمیم گیری اقتصادی آشنا بودند. این افراد با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از توزیع ۶۰ پرسش نامه، پاسخ ۴۲ پرسش نامه به طور کامل دریافت شد. برای واکاوی داده ها، از روش های آماری t تک نمونه ای و تحلیل رگرسیون استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر حاکی از این است که ماهیت فرایند تصمیم گیری سرمایه گذاران، یک فرایند غیرخطی است، در حالی که جریان سیاست گذاری در حسابداری همواره از یک فرایند خطی تبعیّت کرده است و تا زمانی که این تناقض تداوم داشته باشد، هیچ گونه تغییر یا بهبودی در شناسایی نیاز اطلاعاتی گروه های مختلف استفاده کننده از اطلاعات حسابداری، جهت گیری مشخص در استانداردگذاری، انطباق استانداردها با نیاز استفاده کنندگان و جلوگیری از تدوین استانداردهای حسابداری متناقض حاصل نخواهد شد و در واقع، همواره یک دور تسلسل و مسیر باطلی در پیش گرفته خواهد شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که می توان از طریق الگوهای نظریه آشوب، جریان سیاست گذاری در حسابداری را در مسیری واقعی و اثربخش هدایت کرد.
نتیجه گیری: رویدادهای مالی و نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری، از رویکردهای غیرخطی پیچیده و دائم در حال تغییر تبعیّت می کنند؛ از این رو می توان با استفاده از رویکردهای متنوع نظریه آشوب در فرایند سیاست گذاری حسابداری، استانداردهایی اثربخش را برای فراهم کردن اطلاعات حسابداری مفید برای تصمیم گیری استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری و تحقق اهداف غایی دانش حسابداری تدوین کرد.
تبیین کاربست مدیریت سبز در استانداری و واحدهای تابعه در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به کارگیری مدیریت سبز در سازمان های دولتی علاوه بر اینکه سبب الگوسازی برای سایر بخش ها می شود، کاهش مصرف انرژی و تولید پسماندهای کمتر و حرکت در راستای توسعه پایدار را فراهم می آورد. این پژوهش با هدف تبیین کاربست مدیریت سبز در استانداری ایلام و واحدهای تابعه انجام شده است. روش شناسی پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل استانداری ایلام و 11 واحد سازمانی زیرمجموعه آن بوده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای بود که بر اساس "فهرست دفتر کار سبز" و مبتنی بر ماده 38 برنامه ششم توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور در 9 بند مدیریت انرژی، آب، پسماند، خرید، تدارکات، کاغذ، حمل و نقل، صدا و هوا تدوین شد. روایی ظاهری و محتوایی پرسشنامه بر اساس پانل متخصصان و پایایی پرسشنامه با روش باز آزمایی تأیید شد. بررسی وضعیت کلی هر یک از فهرست های مدیریت سبز در واحدهای سازمانی تابعه استانداری ایلام نشان داد که وضعیت مؤلفه های مدیریت تدارکات، کاغذ و هوا در بالاترین سطح مدیریت سبز (سطح عالی) و مؤلفه های انرژی، پسماند، آب، حمل و نقل، صدا و خرید در سطح خوب مدیریت سبز قرار دارد. بررسی وضعیت کلی مدیریت سبز در واحدهای سازمانی زیرمجموعه استانداری ایلام نیز نشان داد که فرمانداری های ملکشاهی، آبدانان و ایلام در بالاترین وضعیت مدیریت سبز قرار گرفته است. از آنجا که استانداری ایلام در سطح استان و فرمانداری ها در سطح شهرستان از جایگاه حکمرانی برخوردار هستند و نحوه برخورد آنها با مؤلفه های مدیریت سبز، می تواند برای سایر سازمان ها و دستگاه های اجرایی، مورد الگو قرار گیرد، پیشنهاد می شود با در نظر گرفتن نتایج این پژوهش، برنامه ریزی لازم برای استقرار بهینه مدیریت سبز در همه واحدهای تابعه استانداری به عمل آید.
تدوین و اعتبارسنجی مدل اعتماد مشتریان به خدمات الکترونیکی در صنعت بیمه؛ پژوهشی درپیامدهای بحران کرونا (مورد مطالعه: بیمه معلم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
340 - 360
حوزههای تخصصی:
با شروع بحران پاندومی کرونا، عرضه خدمات عمومی و خصوصی به شکل الکترونیکی بیش از پیش مورد نظر رهبران دولت ها و مدیران کسب و کارها و فعالین اقتصادی همچون بازیگران صنعت بیمه قرارگرفته است. رشد فزاینده بحران در اکثر کشورها، پیش زمینه هایی جهت تغیرات اساسی در نحوه فعالیت اقتصادی را در صنایع متعدد همچون صنعت بیمه شکل داد. لذا تاکید بر رشد و توسعه خدمات به شکل الکترونیکی محوریت یافت. هدف این پژوهش تدوین و اعتبارسنجی مدل اعتمادمشتریان به خدمات الکترونیکی در صنعت بیمه در دوره پاندومی کرونا است .تحقیق حاضر از دیدگاه پارادایم شناسی اثبات گرا و به لحاظ مخاطب شناختی کاربردی، به لحاظ روش پیمایشی و به لحاظ قلمرو زمانی در حوزه تحقیقات مقطعی و از نظر جمع آوری داده ها نیز میدانی است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه استاندارد است، که شامل 22 سوال برای سنجش کل متغیرهای تحقیق است. روایی محتوا به وسیله ابزار CVI , CVR توسط پنل خبرگان تایید شد. روایی سازه مدل اندازه گیری (روایی واگرا+روایی همگرا) از طریق آزمون های میانگین واریانس استخراجی،فورنل و لارکر و ماتریس چند خصیصه و چند شاخص و پایایی مدل نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی، پایایی اشتراکی، بررسی و تائید شد. جامعه آماری تحقیق حاضر را مشتریان صنعت بیمه تشکیل میدهند.با استفاده از نرم افزار تعیین حجم نمونه G power در سطح آلفای 1/0 و توان آزمون 85/ 0 درصد 234 نفر به عنوان نمونه نهایی تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. آزمون فرضیه ها مطابق با الگوریتم مدل سازی معادلات ساختاری واریانس محور با استفاده از نرم افزار SPSS,24و Smart:PLS,3 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد، اعتماد به اینترنت، کیفیت اطلاعات و کیفیت خدمات نقش بینی کننده در اعتماد به خدمات الکترونیک دارد. همچنین تسهیم اطلاعات نیز علاوه برتاثیر مثبت بر اعتماد به خدمات الکترونیکی، نقش تعدیلگر در رابطه اعتماد به اینترنت و اعتماد به خدمات الکترونیکی دارد.
بررسی تأثیر فناوری اطلاعات در توسعه مشاغل خانگی (مطالعه موردی: استان خراسان شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی سیستم و بهره وری سال ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸)
82 - 111
حوزههای تخصصی:
در جهان امروز، با توجه به نقش کلیدی فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در توسعه اقتصادی و اجتماعی، مشاغل خانگی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل این تحولات موردتوجه قرار می گیرند. این تحقیق با هدف بررسی و تحلیل چگونگی تأثیرات مثبت و منفی فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی بر مشاغل خانگی انجام شده است. روش های تحقیق کمی و کیفی برای جمع آوری و تحلیل داده ها به کار گرفته شده است. ابتدا با بررسی مطالعات پیشین و تحلیل مشکلات موجود در مشاغل خانگی، فرضیاتی مطرح شدند. سپس با استفاده از روش های کمی و کیفی، اطلاعات از طریق مصاحبه های کارشناسی و پرسشنامه های طراحی شده جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شدند. مدل یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری (UTAUT) به عنوان یک مدل پذیرش فناوری در مشاغل خانگی استفاده شد و نقش فناوری اطلاعات در توسعه این مشاغل با استفاده از این مدل موردبررسی قرار گرفت. جامعه آماری این تحقیق شامل ۱۳۲ نفر از دانشجویان و افراد جویای کار بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مشاغل خانگی با بهره گیری از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، توانایی رشد و توسعه بیشتری دارند و به بازارهای جدید دسترسی پیدا می کنند. تمایل به استفاده از فناوری های جدید در این مشاغل بیشتر بر اساس درک سودمندی، سهولت استفاده و هنجارهای ذهنی تصمیم گیران تأثیرگذار است. ایجاد زیرساخت های فنی و آموزش های مرتبط می تواند در ارتقای بهره وری و پایداری مشاغل خانگی نقش مؤثری داشته باشد و در ایجاد فرصت های شغلی و رشد اقتصادی مؤثر باشد.
شناسایی و ارزیابی گزینه های استراتژیک پیشروی تاب آوری زنجیره تأمین شرکت لبنی کاله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی سیستم و بهره وری سال ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹)
106 - 135
حوزههای تخصصی:
زنجیره تأمین، شبکه ای از تأمین کنندگان، تولیدکنندگان، شبکه های توزیع شامل عمده فروشان و خرده فروشان است که در جهت ارائه محصول به دست مصرف کننده نهایی فعالیت می کنند. اختلالات زنجیره تأمین، رویدادهای برنامه ریزی نشده ای هستند که در زنجیره تأمین رخ داده و بر روند عادی این شبکه، تأثیرگذار می باشند. درنتیجه، توجه به تاب آوری زنجیره تأمین به ویژه در صنعت لبنیات که زیرمجموعه مهمی از صنعت غذایی کشور به حساب می آید امری مهم و ضروری است. در این راستا مطالعه حاضر با هدف شناسایی و ارزیابی گزینه های استراتژیک پیشروی تاب آوری زنجیره تأمین شرکت لبنی کاله (واقع در آمل مازندران) انجام گرفته است. در این تحقیق از روش های تحلیل ساختاری، سناریونویسی بر پایه الگوریتم تحلیل متوازن تأثیر متقابل و روش مالتیپول استفاده شده است. در روش مالتیپول، دو ارزیابی مهم اقدام برحسب سیاست و سیاست برحسب سناریو انجام می گیرد. با کمک این روش، نتایج مطالعه حاضر نشان داد که با توجه به سناریوهای پیشروی تاب آوری زنجیره تأمین شرکت لبنی کاله، سیاست های " اعتماد به توانایی متخصصان ایرانی"، " برقراری امنیت شغلی" و " تمرکز بر توسعه هدفمند و سیستماتیک کارکنان در داخل شرکت" از اهمیت بالایی برخوردار هستند.
نقش مدیریت ارتباط الکترونیک با مشتری در تسهیل انتخاب مقصد گردشگری (مورد مطالعه: دفاتر خدمات مسافرتی فعال در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
85-122
حوزههای تخصصی:
امروزه، مشتری مداری یکی از مهمترین شاخص های بازاریابی درنظام گردشگری است. از سوی دیگر، یکی از به روزترین و کارآمدترین برنامه ها یا راهبردهای جذب، حفظ و جلب رضایت مشتری، مدیریت ارتباط الکترونیک با مشتری است. از این رو، شناخت نقش مدیریت ارتباط الکترونیک با مشتری در تسهیل انتخاب مقصد از نگاه مدیران و کارشناسان ارشد بازاریابی دفاتر خدمات مسافرتی فعال در تهران، هدف اصلی این پژوهش می باشد. پژوهش حاضر، از نوع کیفی و با هدف ارائه مدل تبیین کننده نقش مدیریت ارتباط الکترونیک با مشتری در تسهیل انتخاب مقصد با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شد. به همین سبب، در انتخاب نمونه آماری از نمونه گیری هدفمند غیر احتمالی استفاده شد. در این پژوهش، استفاده از ابزارهای روش گراندد تئوری مثل تقطیع داده ها، کدگذاری باز و کدگذاری محوری به شناسایی شش مقوله اصلی شرایط علی، موضوع محوری، شرایط زمینه ای یا محیطی، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها انجامید.
مدل سازی بازده بلندمدت عرضه های اولیه سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل سازی بازده بلندمدت عرضه های اولیه سهام چکیده: این مقاله به مدل سازی بازدهی عرضه های اولیه در بلندمدت می پردازد. برای این منظورداده های ماهیانه 236 عرضه اولیه در بورس و فرابورس طی سالهای 1388 تا 1400 انتخاب و مدل سازی با استفاده از رویکرد ترکیبی در روش گام به گام انجام شده است. مدل سازی ها ابتدا برای 12 دوره (شامل دوره های 3 تا 36 ماهه) انجام و سپس با تحلیل و مقایسه نتایج، مناسبترین دوره ها برای تبیین بازدهی عرضه های اولیه انتخاب و معرفی شده است. نتایج نشان داد بازدهی پرتفوی های تشکیل شده از عرضه های اولیه در سطح مناسبی قابل تبیین بوده و اصلی ترین عامل در تبیین بازدهی صرف ریسک بازار است و عوامل سودآوری و تقسیم سود نیز در تبیین بازدهی عرضه های اولیه معنادار هستند. مناسب ترین دوره ها برای استفاده به عنوان دوره بلند مدت نیز دوره های 12، 21 و 27 ماهه تعیین شد. کلیدواژه ها: عرضه های اولیه، بازده، دوره بلند مدت، مدل سازی