مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
توسعه دانش
حوزه های تخصصی:
دردودههاخیر،عملکردسازمانیبهیکیازموضوعاتمورد توجهوجذابتبدیل شدهاست واینتمایل، همدرزمینه های پژوهشیوهمدرزمینه هایکاربردی، منجربهبروز نوآوری هایبسیاریشدهاست؛ بنابراین، هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط بین مدیریت دانش و عملکرد سازمانی در سازمان های ورزشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را تمامی مدیران وزارت خانه ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک و پاراالمپیک، آکادمی ملی المپیک و رؤسای فدراسیون های ورزشی به تعداد 331 نفر تشکیل دادند که از این میان و با استناد به جدول مورگان، 180 نفر از طریق نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم و تصادفی جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. یافته ها نشان می دهد که ارتباط معناداری بین عملکرد سازمانی و مدیریت دانش وجود دارد. همچنین، مشخص شد که در بین ابعاد مدیریت دانش، چهار خرده مقیاس تعیین اهداف دانشی، کسب دانش، توسعه دانش، اشتراک و توزیع دانش و به کارگیری دانش، ارتباط معناداری با عملکرد سازمانی دارند، اما میان خرده مقیاس های ارزیابی دانش، شناسایی دانش و نگه داری دانش با عملکرد سازمانی ارتباط معنا داری مشاهده نشد. به طور کلی، یافته های پژوهش بیانگر این هستند که مدیریت دانش، پیش بین مهمی برای عملکرد سازمانی می باشد؛ بنابراین، لازم است مدیران سازمان های ورزشی نسبت به برگزاری دوره های دانش افزایی تخصصی مرتبط با زمینه های مختلف کاری ورزش در سازمان اقدام نمایند.
تأثیر دوره های آموزش مجازی دانشگاه ها و مؤسسات غیرانتفاعی بر توسعه دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یادگیری مجازی به عنوان رویکردی نوین در مرحله رشد و تکامل قرار دارد و مطالعه عوامل مرتبط با این گونه یادگیری ها و نتایج برآمده از آن ها می تواند بر ارتقای کیفیت یادگیری و یاددهی در دانشگاه ها بیفزاید. پژوهش حاضر باهدف تأثیر دوره های آموزش مجازی دانشگاه ها و مؤسسات غیرانتفاعی بر توسعه دانش (موردمطالعه موسسه آموزش عالی شهاب دانش) انجام شده است. تحقیق در گروه تحقیقات توصیفی، پیمایشی قرار می گیرد و ازنظر هدف کاربردی است. روش اجرای پژوهش پیمایشی و ابزار مورداستفاده برای جمع آوری داده ها پرسشنامه است. جامعه آماری این تحقیق 4000 نفرازدانشجویان موسسه آموزش عالی شهاب دانش می باشد که با استفاده از جدول مورگان 351 نفر از بین دانشجویان به صورت تصادفی انتخاب شده اند. روش نمونه گیری بکار رفته در این پژوهش تصادفی طبقه ای می باشد. تجزیه وتحلیل داده ها به وسیله نرم افزار آماری اس پی اس انجام شده است. برای اثبات فرضیات تحقیق از آزمون t مستقل استفاده شده است. بر اساس نتایج آزمون های انجام شده در سطح معناداری 05/0 فرضیه اصلی تحقیق مورد تائید قرارگرفته است و مشخص شد که دوره های آموزش مجازی بر توسعه دانش و از نظر محتوا، سازمان دهی مواد آموزشی، انعطاف پذیری، حجم کاری و روش های ارزشیابی، عناصر فعالیت های یاددهی یادگیری، بازخورد ارائه شده، کمک رسانی به دانشجویان و توانایی ایجاد انگیزه به دانشجویان، اثربخش است. نتایج تحقیق نشان داد که کاربرد فناوری اطلاعات و توسعه آموزش مجازی در موسسه موردمطالعه، در یادگیری و آموزش دانشجویان تأثیرگذار است.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی مدیریت دانش کارکنان دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۷ ویژه نامه بهار
509 - 526
حوزه های تخصصی:
دراین پژوهش به طراحی و اعتبار الگوی مدیریت دانش برای کارکنان دانشگاه ها پرداخته شده است. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر داده کیفی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه از نوع داده بنیاد است و از طریق مصاحبه و در نهایت با استفاده از نظریه تفسیری یک الگوی بومی نهایی شده است. جامعه آماری مورد نظر پژوهش حاضر متشکل از خبرگان دانشگاهی می باشد. که به کمک نمونه گیری سرشماری گلوله برفی هدفمند تعداد 30 نفر خبره حوزه علوم تربیتی انتخاب شدند. ابزار سنجش پژوهش حاضر به کمک یک فرم نیمه سازمان یافته مصاحبه که در آن الگو، ابعاد، مولفه ها و شاخص های الگوی مدیریت دانش تنظیم شده بود. برای این کار ابتدا الگوها، یافته ها، مطالعات، تئوری ها بررسی گردید. سپس توسط کد گذاری باز شاخص ها احصا شدند و بعد از مقوله بندی کد گذاری محوری فرم نهایی مصاحبه برا ی 30 نفر از خبرگان حوزه ارسال شده تا کد گذاری انتخابی انجام شود و از طریق فن دلفی و مصاحبه عمیق اشباع نظری به دست آمد. اعتبار و روایی فرم مصاحبه سازمان یافته به مدد فن دلفی به دست آمد. روش تجزیه و تحلیل داده ها کیفی است و یافته های پژوهش حاضر بیانگر آنست که الگوی بهینه الگوی مدیریت دانش برای کارکنان دانشگاه ها مرکب از 111 گویه است که می تواند مددیار کارکنان دانشگاه ها باشد. الگوی مذکور مرکب از 4 بعد است که به ترتیب اولویت شامل بعد تولید دانش، بعد سازماندهی دانش، بعد بکارگیری دانش و بعد بازتولید دانش می باشد. مولفه های سازنده الگوی مذکور شامل اهداف دانش، شناسایی دانش، کسب دانش، توسعه دانش، تدوین و پردازش دانش، ذخیره و نگهداری دانش، اشتراک و تسهیم دانش، کاربرد دانش، ارزیابی دانش و تولید و خلق دانش جدید می باشد.
رابطه مدیریت دانایی و فرهنگ سازمانی پرسنل راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ (موردمطالعه: منطقه یک تهران بزرگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
155 - 179
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فرهنگ سازمانی یکی از عوامل مهم مؤثر بر بقا و کارایی یک سازمان می باشد. مدیریت دانایی را تلاش برای کشف دارایی نهفته در ذهن افراد و تبدیل این گنج پنهان به دارایی سازمانی گویند زمانی یک سازمان موفق می باشد که از مدیریت دانایی در آن سازمان استفاده شده باشد لذا این پژوهش به بررسی رابطه مدیریت دانایی با فرهنگ سازمانی پرسنل راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ پرداخته است. روش پژوهش: تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش از نوع توصیفی و پیمایشی بوده است. در این پژوهش با استفاده از دو پرسشنامه مدیریت دانایی از لاوسن (2004) و پرسشنامه فرهنگ سازمانی ازکامرون وکویین (1999) البته پس از تغییر و انطباق با فرضیه ها و شرایط پلیس راهور، اقدام به جمع آوری اطلاعات از کارشناسان تصادفات منطقه یک راهور تهران بزرگ به صورت تمام شمار (76 نفر) شده است ضریب آلفای کرونباخ این پژوهش 94/. محاسبه و روایی پرسشنامه نیز توسط متخصصان امر مورد تائید قرارگرفته است. با استفاده از آزمون های کولموگروف اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن داده ها و در بررسی مفروضات از روش همبستگی پیرسون و روش همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. یافته ها: هر دو مقیاس مدیریت دانایی و فرهنگ سازمانی از توزیع نرمال برخوردار بوده هم چنین مؤلفه های هدف های دانایی، شناسایی دانایی، استفاده از دانایی، نگهداری دانایی و ارزیابی دانایی نرمال و سه مؤلفه کسب دانش، توسعه دانش و تسهیم دانش غیر نرمال می باشند رابطه بین مدیریت دانایی و ارتقاء فرهنگ سازمانی در پلیس راهور 0.799r= به دست آمد و همبستگی بین این دو مؤلفه در سطح P=0.000 معنی دار بوده است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داده است که بین مدیریت دانایی و فرهنگ سازمانی و مؤلفه های هشتگانه آن شامل تعیین هدف های دانایی، شناسایی دانایی، کسب دانایی، توسعه دانایی، تسهیم دانایی، استفاده از دانایی، نگهداری دانایی و ارزیابی دانایی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
بررسی نقش توسعه دانش در کاهش تعارض سازمانی و تعدیل بیگانگی شغلی (مطالعه موردی: اعضای هیئت علمی و غیرهیئت علمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
137 - 152
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیریت و توسعه دانش، از اهداف سازمان های بزرگ به شمار می رود. این سازمان ها می دانند که استفاده پیوسته از دانش، آنها را در مدیریت بهتر منابع انسانی یاری می رساند و بدین ترتیب، می توانند به گونه ای اثربخش تر به کاهش و تعدیل آثار مخربی بپردازند که منابع انسانی با آن مواجه اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر توسعه دانش بر کاهش تعارض شغلی و تعدیل بیگانگی شغلی است که در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، اعضای هیئت علمی و غیرهیئت علمی این وزارت است که شامل 312 نفرند. برای تعیین حجم نمونه، از فرمول کوکران استفاده شد و با پخش تعداد بیشتری پرسشنامه، درمجموع، 200 پرسشنامه تحلیل شد. نتایج نشان داد توسعه دانش، سبب کاهش بیگانگی شغلی و تعارض سازمانی در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری می شود.
واکاوی ابعاد توسعه دانش کارکنان شرکت های نفتی ایران در زمان تحریم (نمونه پژوهی: شرکت نفت پارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله کنونی جستاری است در رابطه با واکاوی ابعاد توسعه دانش کارکنان شرکت های نفتی ایران در زمان تحریم. روش تحقیق از نوع آمیخته اکتشافی و جامعه آماری در بخش کیفی40 نفر از مدیران ارشد شرکت ملی نفت و در بخش کمّی نخبگان و محققان علمی و اجرایی و کارمندان، به تعداد 1300 نفر، بود. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری با خبرگان، مصاحبه عمیق انجام گرفت و در بخش کمّی برای سنجش مدل، پرسش نامه محقق ساخته ای با روش نمونه گیری تصادفی ساده بین480 تن از نمونه ها توزیع شد. اعتبارسنجی پرسش نامه با تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. داده های کیفی با روش تحلیل مضمون و داده های کمّی با مدل سازی معادلات ساختاری و به کارگیری تحلیل عاملی تأییدی با نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شد. نتایج بخش کیفی نشان داد که مدل توسعه دانش کارکنان در شرکت نفت پارس دارای 3 بُعد و 14مؤلفه به شرح توانمندی فرایند دانش (کاربرد دانش، انتقال دانش، ادغام دانش، تولید دانش)، استراتژی های منابع انسانی (جذب و استخدام، توسعه منابع انسانی، عملکرد کارکنان، جبران خدمات، روابط کاری) و دارایی دانش (سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه ابداعی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرایندی) بوده است.
بررسی مؤلفه های توسعه منابع انسانی در ادارات ورزش و جوانان با رویکرد توسعه دانش (مطالعه موردی: ادارات ورزش و جوانان استان مازندران)
منبع:
جهان نوین سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۷
38-54
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی مؤلفه های توسعه منابع انسانی در ادارات ورزش و جوانان با رویکرد توسعه دانش (مطالعه موردی: ادارات ورزش و جوانان استان مازندران) بود. روش تحقیق توصیفی - پیمایشی و به صورت میدانی انجام شد. جامعه آماری تحقیق حاضر، کلیه مدیران و کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان مازندران می باشد که به صورت تصادفی ساده و بر اساس جدول مورگان 165 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته با مقیاس پنج ارزشی لیکرت مورد استفاده قرار گرفت (77/0=α). برای بررسی نرمال بودن داده ها از آزمون K.S و برای فرضیه های تحقیق از آزمون تی در سطح معنی داری 05/0P≤ از نرم افزار آماری 22SPSS استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها نشان می دهد تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که وضعیت تمامی حوزه های مورد بررسی (حوزه های عمومی، فرهنگ و توسعه کارکنان، سبک رهبری در ارتقاء دانش کارکنان، فرآیندهای آموزش و توسعه کارکنان، سیستم های توسعه منابع انسانی) در ادارات ورزش و جوانان مطلوب است. ولیکن وضعیت فرآیندهای مدیریت منابع انسانی در ادارات ورزش و جوانان مازندران مطلوب نمی باشد.
بررسی تأثیر توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری زلزله بر مدیریت بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۸۵
123 - 132
حوزه های تخصصی:
مقابله با مخاطرات طبیعی و جلوگیری از آسیب های ناشی از آن ها یکی از پراهمیت ترین چالش ها در تمامی کشورها مخصوصاً کشورهایی که ازلحاظ جغرافیایی بیشتر در معرض مخاطرات طبیعی هستند است و کشورها دائم در حال پیدا کردن راهی برای مقابله بهتر و پیشگیری از این مخاطرات هستند.
در این پژوهش برای گردآوری داده از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است و با استفاده از روش توصیفی از نوع علی به دنبال بررسی تأثیر توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری زلزله بر مدیریت بحران است که در ابتدا مقدمه ای در رابطه با خطرپذیری گفته شده، سپس به تعاریف متغیرها و مبانی نظری مرتبط با مدیریت بحران و خطرپذیری و عواملی که بر خطرپذیری مؤثر است پرداخته شده است.
پیشینه ها و نقاط افتراق و اشتراک تحقیقات قبلی با پژوهش حاضر بررسی شده است و با استفاده از آزمون های همبستگی و رگرسیون فرضیه های اصلی و فرعی تحقیق بررسی و تحلیل شد.
در پایان می توان نتیجه گرفت با توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری می توان سطح و کیفیت مدیریت بحران را بالا برده و در برابر آسیب های زلزله مقاوم تر شد. همچنین توسعه خطرپذیری موجب می شود از به وجود آمدن بحران در مواقعی که زلزله رخ می دهد جلوگیری کرده و تلفات جانی و آسیب های مالی را کاهش داد.
نتایج به دست آمده از تحلیل فرضیه فرعی اول نشان می دهد توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری باعث آمادگی بیشتر و بهتر در برابر زلزله و همچنین اطلاع سریع تر از وقوع زلزله خواهد شد. با تحلیل فرضیه فرعی دوم نیز مشخص شد که توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری باعث مقابله بهتر در زمان وقوع زلزله و جلوگیری از تبدیل شدن آن به بحران خواهد شد و همچنین باعث کاهش تلفات و رسیدگی بهتر تیم های امدادی می شود. با تحلیل فرضیه فرعی سوم نیز مشخص شد که توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری زلزله موجب بالا رفتن کیفیت اقدامات بازسازی و بازتوانی و همچنین بالا رفتن سرعت برگشت جامعه به حالت قبل از وقوع حادثه می شود.
ارائه مدل تفکر حرفه ای کارکنان مبتنی بر ابعاد دوسوتوانی و توانمندسازی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
333 - 350
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل تفکر حرفه ای کارکنان مبتنی بر ابعاد دوسوتوانی و توانمندسازی روانشناختی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی؛ از نظر رویکرد فرضیه ای قیاسی و از نظر روش اجرای پژوهش توصیفی اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 1100 نفر از جامعه حسابداران رسمی ایران می باشد که با استفاده از جدول مورگان تعداد 297 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و روش نمونه گیری در دسترس می باشد. ابزارگردآوری پژوهش پرسشنامه محقق ساخته می باشد. به منظور تعیین پایایی پرسشنامه ها از روش آلفای کرونباخ با استفاده از نرم افزار SPSS و پایایی ترکیبی با استفاده از نرم افزار SMART PLS استفاده شد. همچنین برای نشان دادن پایایی پرسشنامه از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ابعاد و مؤلفه های تفکر حرفه ای و دو سوتوانی رابطه وجود دارد. بین ابعاد و مؤلفه های تفکر حرفه ای و توانمندسازی رابطه وجود دارد. مقدار بدست آمده برای GOF به میزان 0.51 می باشد که برازش بسیار مناسب مدل کلی تأیید می شود.
ارائه مدل تسهیم دانش در بانک مسکن ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل تسهیم دانش در بانک مسکن ایران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 15 نفر از خبرگان، استادان و کلیه افرادی اند که در حوزه تسهیم دانش فعالیت عملی یا پژوهشی داشته اند به روش نمونه گیری هدفمندو در بخش کمی شامل 344 نفر از کارکنان ستاد بانک مسکن تهران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشند. گرد آوری داده ها در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه ساخته محقق صورت گرفت. در تجزیه وتحلیل داده های بخش کیفی با استفاده از روش داده بنیاد و در بخش کمی از نرم افزار PLS استفاده شد. نتایج در بخش کیفی نشان داد که 6 سازه شامل: شرایط علّی (دارای 3 بعد جهانی و اجتناب ناپذیر بودن، لزوم تغییر نگرش به برند سازی، هویت برند شهری)، شرایط زمینه ای (دارای 3 بعد انسجام ساختاری برند، برندینگ شهری، موقعیت راهبردی شهر)، شرایط مداخله گر (دارای 3 بعد الگوی رفتاری گردشگران، سرمایه گذاری/ تأمین مالی، عوامل محیطی)، ابعاد پدیده (دارای 3 بعد بستر سازی برای گردشگری هوشمند، توجه به ذی نفعان، مدیریت یکپارچه برند شهری)، راهبردها (دارای 3 بعد ارتقای سیستم تبلیغاتی شهری، طراحی برند سازی هوشمند شهری، فرهنگ سازی برند شهری) و 6- پیامدها (دارای 3 بعد توسعه سرمایه اجتماعی، توسعه کیفیت زندگی، قدرت رقابتی برند شهری) می باشد. بر اساس نتایج تحلیل کمی، روابط بین متغیرهای پژوهش معنادار و مدل از برازش مناسب برخوردار می باشد.