مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
مدیران مدارس ابتدایی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه انگیزش پیشرفت و سن با سبک رهبری مدیران مدارس ابتدایی شهر تهران انجام شد. به این منظور 430 نفر از مدیران مدارس ابتدایی شهر تهران انتخاب و مطالعه شدند. این نمونه به صورت تصادفی از مناطق مختلف نوزده گانه آموزش و پرورش شهر تهران انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. در بخش سبک رهبری از پرسشنامه توصیف رفتار رهبر استفاده شد. در پژوهش حاضر روایی پرسشنامه سبک رهبری 76/0 که برای سبک رابطه مداری 62/0 و برای سبک وظیفه مداری 67/0 محاسبه شده است. برای سنجش انگیزش پیشرفت نیز از پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس، استفاده شد. در این پژوهش نیز برای سنجش روایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و مقدار آلفای محاسبه شده 74/0 است که نشان دهنده روایی بالای ابزار است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری رگرسیونِ چند گانه استفاده شد. نتایج حاصله حاکی از وجود رابطه(منفی) انگیزش پیشرفت و سبک رهبری است. ضرایب رگرسیونی منفی در هر دو معادله رگرسیونی با متغیرهای رابطه مداری و وظیفه مداری سبکِ رهبری، نشان دهنده همبستگی معکوس بین انگیزش پیشرفت و سبک رهبری است و با افزایش انگیزش پیشرفت، ابعاد وظیفه مداری و رابطه مداری مدیران کاهش مییابد. لذا می توان اذعان داشت، با افزایش انگیزشِ پیشرفت، سبک رهبری به سمتی گرایش پیدا می کند که تأکید کمتری بر رابطه مداری و وظیفه مداری دارد و به سمت سبک رهبری تفویضِ اختیار متمایل می شود.
تبیین رابطه هوش معنوی و رفتار شهروندی سازمانی مدیران مدارس ابتدایی شهر زنجان
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش بررسی رابطه بین هوش معنوی و رفتار شهروندی سازمانی است. جامعه آماری آن مدیران و معلمان مدارس ابتدایی شهرستان زنجان در سال تحصیلی 96- 95 به حجم 234 نفر بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. آزمودنی ها به دو پرسشنامه خود گزارش دهی هوش معنوی گینک و رفتار شهروندی سازمانی پادساکوف و همکاران پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام و نرم افزار22 Spss استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین هوش معنوی با رفتار شهروندی سازمانی معلمان همبستگی مثبت و معنا داری وجود دارد. همچنین مولفه های هوش معنوی (تفکر انتقادی وجودی، آگاهی متعالی، معناسازی شخصی و گسترش خودآگاهی) می توانند مولفه نوع دوستی و وظیفه شناسی معلمان را تبیین و مولفه های تفکر انتقادی وجودی، آگاهی متعالی و معنا سازی شخصی می توانند مولفه احترام و رفتار شهروندی سازمانی کلی معلمان را پیش بینی کنند. مولفه های پیش بین معنا سازی شخصی و آگاهی متعالی، مولفه بردباری و مولفه های پیش بین گسترش خودآگاهی و تفکر انتقادی وجودی می توانند آداب اجتماعی معلمان را بطور معناداری تبیین نمایند.
ارائه مدلی برای توانمندسازی مدیران مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
204 - 223
حوزههای تخصصی:
این پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی از نوع زمینه یابی است. جامعه آماری آن را کلیه مدیران مستقل مدارس ابتدایی کشور به تعداد (30900) نفر تشکیل می دهند. نمونه آماری به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای، طی چند مرحله به تعداد 336 نفر به صورت تصادفی متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار اصلی مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه ی محقق ساخته ای بوده که بر اساس نتایج یک مطالعه تطبیقی تهیه شده بود. روایی صوری توسط تعدادی از پاسخ دهندگان و روایی محتوایی بر اساس نظرات پانزده نفر از متخصصان مدیریت آموزشی انجام گرفت. پایایی این ابزار با پیش توزیع پرسشنامه و محاسبه ضریب آلفای کرون باخ به میزان (0.921) محاسبه شد. تحلیل آماری داده ها مبتنی بر روش های تحلیل عاملی (اکتشافی و تأییدی)، معادلات ساختاری، محاسبه بار عاملی ها و تبیین واریانس ها انجام شد، الگوی ارائه شده در پنج رویکرد با بار عاملی های به دست آمده به ترتیب مدیریتی-تکنیکی، انگیزشی-فوق انگیزشی، توانمندی های شخصی و معنوی ، شناختی- فراشناختی و ساختاری-ارتباطی تدوین گردید. در این الگو 5 رویکرد و 15 مؤلفه به عنوان مهم ترین مؤلفه های توانمندسازی مدیران مدارس ابتدایی شناسایی شدند.
طراحی الگوی بالندگی حرفه ای مدیران مدارس؛ مورد مطالعه: مدارس ابتدایی شهرکرد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، شناسایی و تحلیل شایستگی های حرفه ای مدیران مدارس ابتدایی شهرکرد است. روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی، و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش 797 نفر از مدیران، معاونان آموزشی، پرورشی و اجرایی و آموزگاران مدارس ابتدایی شهرکرد (سال تحصیلی 1398-1397) بودند که چهارصد نفر از آنان بر اساس فرمول کوکران و به روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روایی ابزار توسط متخصصان و پایایی آن به روش آلفای کرانباخ، حدود ۸0% برای وضع موجود و 79% برای وضع مطلوب محاسبه شده است. یافته های پژوهش حاکی است که طبق دیدگاه افراد پاسخ دهنده، وضعیت موجود میزان برخورداری مدیران از 8 شاخص مربوط به شایستگی های تخصصی در حد بیشتر از متوسط، و در 25 شاخص عمومی، 18 شاخص پژوهشی، 30 شاخص فنی و آموزشی، 31 شاخص انسانی و ارتباطی و 26 شاخص فکری و ادراکی، از متوسط تا زیاد در نوسان بوده است؛ در صورتی که وضعیت مطلوب تمامی شایستگی های یادشده در حد زیاد و بسیار زیاد بوده و تمامی تفاوت های بین میانگین نمره های دو وضعیت نیز از نظر آماری معنا دار بوده است.
چالش های مدیران مدارس ابتدایی شهر اهواز در رهبری مدرسه مجازی: مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
27 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی و تبیین چالش های مدیران مدارس دوره ابتدایی شهر اهواز در رهبری مدارس در دوران آموزش مجازی است. در این تحقیق از روشِ کیفی، با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی هوسرل، استفاده شده است. قلمرو پژوهش شامل کلیه مدیران مدارس ابتدایی شهر اهواز است. بدین منظور، 8 نفر از مدیران دوره ابتدایی به شیوه ای هدفمند، از نوع موارد مطلوب، به عنوان نمونه انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه نیمه سازمان یافته صورت گرفت. داده های پژوهش با استفاده از چرخه تجزیه و تحلیل کرسول شامل سازماندهی داده ها، خواندن و یادداشت کردن، توصیف، طبقه بندی و رمزگذاری، تفسیر روایی و پایایی داده ها و نمایش و تجسم داده ها استخراج و تحلیل شدند. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، مدیران مدارس چالش های مدرسه مجازی را به ترتیب در محورهایی چون منابع مالی، زمان، همکاری والدین/ خانواده، توسعه حرفه ای، پاسخ گویی به مسئولیت ها و معلمان/ کارکنان مدرسه شناسایی کردند. علاوه براین، مدیران چالش های دیگر مدارس مجازی را در قالب دو محور «برنامه شاد» و مسائل مربوط به خانواده ها عنوان کردند. مهم ترین چالش های برنامه شاد شامل مواردی چون تعریف نکردن سهم کارکنان مدرسه به جز معلمان، پایین بودن سرعت شبکه اینترنت، مشکل احراز هویت دانش آموزان و خروج آنان از برنامه شاد، نبود قابلیت مشاهده گیرندگان پیام برای کاربران و پایین بودن کیفیت فایل های ارسالی در این برنامه بودند. به علاوه، مدیران مدارس چالش های مربوط به خانواده ها را نیز در دو مضمون بی بضاعتی و تمکن مالی نداشتن خانواده ها و بیکاری، طلاق، اعتیاد و بزهکاری والدین عنوان کردند.
رابطه رهبری آینده نگر با تیم پذیری مدیران: نقش میانجی گرانه نوآوری باز (مورد مطالعه: مدیران مدارس ابتدایی استان آذربایجان غربی)
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین رهبری آینده نگر و تیم پذیری مدیران با نقش میانجی گرانه نوآوری باز انجام گردید. روش تحقیق این پژوهش، توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه مدیران مقطع ابتدایی استان آذربایجان غربی در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل می دهد که با استفاده از جدول کرجسی- مورگان و نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 350 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای گرد آوری داده ها از سه پرسشنامه استاندارد تیم پذیری مدیران سلطانی،رهبری آینده نگر کانگر و کاننگوو نوآوری باز روتر و همکاران استفاده گردید. داده های تحقیق پس از گردآوری با استفاده از نرم افزارهای Spss26 و Amos24 تحلیل گردید. نتایج نشان داد که رابطه رهبری آینده نگر با تیم پذیری مدیران و همچنین، رابطه غیر مستقیم رهبری آینده نگر و تیم پذیری مدیران از طریق نوآوری باز، مثبت و معنی داری می باشد.
طراحی مدل ارزیابی کارآمدی الگوهای رهبری آموزشی و تحصیلی در بین مدیران مدارس
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۳۶۲-۳۴۸
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: به منظور بهبود مدیریت و تسهیل امر نظارت و راهنمایی بر فعالیت های آموزشی و پرورشی، باید افرادی توانمند به عنوان رهبر آموزشی با اهداف ارتقای کیفی امور آموزشی و تربیتی، مهارت های حرفه ای معلمان، افزایش سطح علمی فراگیران و جلوگیری از افت تحصیلی با ارائه خدمات مشاورهای و راهنمایی به کار گرفته شوند؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر طراحی مدل ارزیابی کارآمدی الگوهای رهبری آموزشی در بین مدیران مدارس ابتدایی شهرستان مسجدسلیمان بود. روش پژوهش: این پژوهش بر مبنای رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی است، مشارکت کنندگان شامل افراد خبره و به عبارتی صاحب نظران کلیدی در زمینه رهبری آموزشی است که به صورت هدفمند از خبرگان مربوط به موضوع، مورد مصاحبه های نیمه ساختاریافته قرار گرفتند و داده ها با 15 نفر به اشباع نظری رسید. متون مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار Maxqda تحلیل و تمام داده ها کدگذاری شدند. روایی داده ها با بازبینی مجدد فرایند کدگذاری و همچنین چند خبره آشنا با کدگذاری انجام شد. همچنین برای پایایی نیز از ضریب توافق بین کدگذاران استفاده شد که حاصل 3 مصاحبه 82/0 حاصل شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از روش کدگذاری و از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از این است که بر اساس یافته ها و کدگذاری های مربوط به 15 مصاحبه تعداد 286 مقوله فرعی احصاء گردید که نهایتاً مقوله های فرعی یادشده نیز در 7 مقوله اصلی: ارتباط بین اولیا و همکاران با اداره، استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات، انعکاس مشکلات آموزشی موجود و تلاش برای رفع آن ها، توجه به نظریه ساختن گرایی در رهبری برنامه درسی، الگوبرداری از تدریس موفق معلمان، کسب تجربه و رشد و بالندگی و تغییر و اجرای برنامه های درسی به عنوان مؤلفه های مؤثر بر کارآمدی الگوهای رهبری آموزشی طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت الگوی کارآمدی الگوهای رهبری آموزشی و تحصیلی در بین مدیران مدارس دوره ابتدایی دارای مؤلفه ها و شاخص های متعددی است که برنامه ریزان نظام آموزش وپرورش به خصوص منابع انسانی باید به این مؤلفه ها و شاخص های شناسایی شده توجه نمایند.
تاملی بر استفاده از کارکردهای رهبری برنامه درسی توسط مدیران مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی میزان آشنایی و به کارگیری رهبری برنامه درسی دربین مدیران مدارس ابتدایی بود. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی و از نظرهدف جزوپژوهش های کاربردی بوده وبه روش تحلیل کیفی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش مدیران مدارس ابتدایی دولتی شهرستان ساری در سال تحصیلی 1400-1399 بود. شیوه نمونه گیری هدفمند و به روش گلوله برفی بود. مصاحبه ها به صورت نیمه ساختاریافته تا به اشباع رسیدن پاسخ مصاحبه شوندگان ادامه داشت. نتایج نشان داد میزان به کارگیری رهبری برنامه درسی مدیران مدارس در بعدارتقای جو آموزشی بیشترازسایرابعاد می باشد و ابعاد اجرای برنامه درسی، تدوین و بازنگری و ارزشیابی برنامه درسی به ترتیب در رتبه های بعدی قراردارند. درپایان باتوجه به یافته های پژوهش، به منظور ارتقاء سطح آشنایی و به کارگیری مدیران بانقش خود به عنوان رهبربرنامه درسی، پیشنهاداتی ارائه شد.
بررسی تطبیقی شیوه های انتخاب مدیران مدارس ابتدایی (مورد مطالعه: ایران و فنلاند)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله، بررسی تطبیقی شیوه های انتخاب مدیران مدارس ابتدایی ایران و فنلاند بود. پژوهش از نظر ماهیت کیفی و از نظر روش اجرا، تطبیقی و توصیفی است و از الگوی بردی استفاده شد. کشورهایی که طی دهه های اخیر اصلاحاتی را در مدیریت مدارس اعمال کرده اند، به عنوان جامعه تحقیق انتخاب شدند. در این راستا، دو کشور فنلاند و ایران بر مبنای نمونه گیری هدفمند براساس اسناد و گزارش ها به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مقالات، گزارش های فصلی و سالیانه و سایت های وزارت آموزش و پرورش دو کشور هدف جمع آوری شد. یافته ها نشان داد سابقه و تجربه معلمی، مدرک تحصیلی و آزمون تعیین صلاحیت از شباهت ها و نوع رویکرد به مدیریت مدرسه، استفاده از ظرفیت شوراهای محلی در انتخاب مدیران، استقلال مدارس در انتخاب مدیران، توجه به سابقه، تجربه و مدارج علمی بالاتر، برگزاری دوره های مهارت آموزی تخصصی و داشتن گواهینامه تخصصی مدیریت در گرایش رهبری آموزشی از تفاوت های دو نظام آموزشی در انتخاب و انتصاب مدیران در دوره ابتدایی است. در این راستا، به برنامه ریزان و سیاستگذاران آموزشی در وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد می شود در انتخاب و انتصاب مدیران ابتدایی ملاک ها و شاخص های تخصصی برگرفته از این پژوهش را با توجه به چارچوب فرهنگی جامعه به کار گیرند.
ارائه الگوی بومی رهبری مثبت گرا برای مدیران مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اخیراً مفهوم رهبری مثبت گرا برای مدیران مدارس به عنوان رویکردی نوین در ادبیات مربوط به رهبری مدرسه مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی بومی رهبری مثبت گرا برای مدیران مدارس ابتدایی بود.روش شناسی: این پژوهش با رویکرد مطالعه کیفی و روش نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه این پژوهش شامل کلیه مدیران نمونه استان تهران بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار (برخورداری از خصایص رهبری مثبت گرا و تجربه) و با لحاظ اشباع داده ها، 24 مدیر نمونه استان تهران در دوره تحصیلی مقطع ابتدایی (مدارس دخترانه) در شش منطقه (3، 4، 5، 11، 13 و 16) به عنوان مشارکت کنندگان شناسایی شدند که بیش از 10 سال نیز سابقه کار داشتند. از طریق مصاحبه های عمیق، داده های گردآوری شده حاصل از میدان پژوهش با رویکرد نظام مند (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) تجزیه وتحلیل گردید. جهت اعتباریابی درونی الگوی بومی طراحی شده و تعیین مناسبت آن، از شیوه دلفی استفاده شد. نتایج مبتنی بر شاخص روایی محتوا (cvi) و مناسبت کلی (s-cvi) نشان داد مناسبت الگوی پیشنهادی برابر با 96/0 است که از حداقل مناسبت مطلوب (79/0) بالاتر بود. یافته ها و نتایج: الگوی بومی در قالب ابعاد ده گانه ی بینش الهی و متافیزیک، اصول و اخلاق، عواطف، مهارت ها، رفتارها، توسعه ی روابط، نتایج برای کارکنان، فرهنگ، جوسازمانی و بهره وری شناسایی گردید. خلأهای پژوهشی رهبری مثبت گرا در کشور و به ویژه در سطح ساختارهای آموزشی همچون مدارس بسیار مشهود است. پردازش این سازه در بافت و زمینه های مختلف می تواند به غنای آن کمک شایانی نماید.
تجربه مدیران مدارس ابتدایی از کار با معلّمان جدید الاستخدام فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان: مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
214 - 242
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، واکاوی تجارب مدیران مدارس ابتدایی از کار با نو معلمان دانشگاه فرهنگیان بود. این پژوهش از نوع کیفی و روش مورد استفاده، پدیدارشناسی توصیفی هوسرلی بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش متشکل از 10 نفر مدیران مدارس ابتدایی دارای تجربه کار با نو معلمان دانشگاه فرهنگیان بودند که با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری بارز انتخاب شدند. روش گردآوری داده های این پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای سنجش اعتبار اوّلیه داده ها از معیار های قابل قبول بودن، قابل اعتبار بودن و قابلیت اعتماد بودن داده های کیفی استفاده شد. پس از کدگذاری داده ها از روش تحلیل مضمون برای تشکیل شبکه مضامین تجربه مدیران از چالش های کار با معلّمان جدیدالاستخدام دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان استفاده شد.یافته های پژوهش در گام اول نشان داد که مضامین پایه به عنوان چالش های مدیران در کار با معلمان جدید الاستخدام کشف شد و در گام بعد ،مضامین پایه در دو مضمون سازمان دهنده چالش ها با پیامد های مثبت مدیران در کار بانو معلمان(مانند تدریس،اداری،) و مضمون سازمان دهنده چالش ها با پیامد های منفی مدیران در کار با نو معلمان (مانند تدریس،اداری،ارتباط با والدین) طبقه بندی شدند و نهایتا چارچوب نهایی این تجارب در قالب شبکه مضامین تجارب مدیران با معلمان جدید الاستخدام ترسیم شد. نوآوری خاص این پژوهش توجه به چالش های وجود نو معلمان دانشگاه فرهنگیان از دیدگاهی متفاوت از خود آنان یعنی مدیران مدارس ابتدایی آنان می باشد.
پیش بینی مدیریت دانش بر اساس تسهیم دانش با میانجیگری توانمندسازی روانشناختی مدیران مدارس ابتدایی شهر ملایر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
60 - 76
حوزههای تخصصی:
مدیریت دانش مبحثی با اهمیت در مدیریت امروزه محسوب می شود و همچنین یک استراتژی مستمر برای اکتساب دانش مناسب، برای افراد مناسب و در زمان مناسب است. هدف اصلی این پژوهش پیش بینی مدیریت دانش بر اساس تسهیم دانش با میانجیگری توانمندسازی روانشناختی مدیران مدارس ابتدایی شهر ملایر بود. روش تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی - همبستگی می باشد.. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مدیران مدارس ابتدایی شهر ملایر در سال تحصیلی 1403-1401 بود. حداقل نمونه لازم در روش حداقل مربعات جزئی( PLS)، حداقل 200 نفر بود که به خاطر افت آزمودنی ها و احتیاط برابر با 230 نفر به روش نمونه گیری انتخاب و در نهایت 216 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل نهایی قرار گرفت. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامه های استاندارد مدیریت دانش فونگ و چوی (2009)، تسهیم دانش لین (2007) توانمندسازی روانشناختی اسپیریتز (1995) بود. آزمون فرضیه های آماری به روش تحلیل مسیر با استفاده از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار پی ال اس اسمارت استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است؛ تسهیم دانش با نقش میانجی گری توانمندسازی روانشناختی بر مدیریت دانش مدیران تاثیر دارد؛ تسهیم دانش بر توانمندسازی روانشناختی مدیران تاثیر دارد؛ تسهیم دانش بر مدیریت دانش مدیران تاثیر دارد؛ توانمندسازی روانشناختی بر مدیریت دانش مدیران تاثیر دارد. نتایج نشان داد که توانمندسازی روانشناختی نقش میانجی در رابطه بین تسهیم دانش و مدیریت دانش مدیران شهر ملایر داشت. همچنین تسهیم دانش بر توانمندسازی روانشناختی مدیران، توانمندسازی روانشناختی بر مدیریت دانش و تسهیم دانش بر مدیریت دانش مدیران تاثیر مستقیم داشت.