فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
منبع:
بهبود مدیریت سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۶)
139 - 166
حوزههای تخصصی:
تحول سازمانی بیش از سه دهه به صورت تخصصی مورد مطالعه پژوهشگران علم مدیریت بوده است و الگوهای متنوع عمومی اختصاصی و موضوعی، برای آن توسعه داده شده است. بااین حال، نرخ بالای شکست برنامه های تحولی یکی از چالش های اصلی پژوهشگران این حوزه است. پژوهش حاضر تلاش می کند با در نظر گرفتن نقش زیست بوم نوآوری در تحول سازمانی، به عنوان یکی از عوامل کمتر بررسی شده در موفقیت یا شکست تحول سازمان توجه نماید و پیشران ها و موانع محیطی و به تعبیری قفل شدگی سازمان در زیست بوم نوآوری خود را بررسی کند. هدف این پژوهش طراحی الگویی برای افزایش احتمال موفقیت تحول سازمان باتوجه به تحلیل بازیگران، تعارض منافع و روابط قدرت در زیست بوم است. برای این منظور، الگوی جامع تحول سازمان مبتنی بر فراترکیب بیش از هشتاد الگوی رایج به عنوان مبنا انتخاب شده و مبتنی بر نظرات خبرگان در حوزه زیست بوم پیچیده نوآوری، پس از ارزیابی علل شکست برنامه های تحول سازمان صنعتی در دوره های گذشته و اصلاح الگو برای رفع نقاط شکست، اثرات زیست بوم بر الگو استخراج شده و نهایتاً الزامات مرتبط با زیست بوم نیز بر الگوی مبنا اعمال شده است. این پژوهش، توصیفی - ارزیابی و توسعه ای است و با راهبرد پیمایش نظرات خبرگانِ زیست بوم هدف انجام شده است. تحلیل داده های کیفی پژوهش از طریق تحلیل محتوا انجام شده است. درنهایت الگوی هشت گامی تحول سازمانی با پنجاه وپنج فعالیت فرعی و پنج فعالیت پایه ای، طرح ریزی شده است. همچنین باتوجه به دیدگاه خبرگان، برای کاهش احتمال شکست تحول سازمان، اهمیت گام ها تعیین شده و همچنین در مواردی از موازی سازی فعالیت ها برای غلبه بر آسیب های الگوهای رایج تحول استفاده شده است.
تاثیرآموزش های مهارتی کوتاه مدت بر شایستگی های رفتاری مربیان مهد کودک در شهرستان مینودشت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
54 - 74
حوزههای تخصصی:
این تحقیق در راستای بررسی تاثیر آموزش های مهارتی کوتاه مدت بر شایستگی های رفتاری مربیان مهد کودک در شهرستان مینودشت انجام شده است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر نوع داده ها کمی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مربیان مهد کودک شرکت کننده در دوره های آموزش های مهارتی کوتاه مدت شهر شهرستان مینودشت در سال 1401 می باشند که تعداد مربیان آموزش دیده حدود 132 نفر بوده است. به علت محدود بودن جامعه آماری، برای حجم نمونه از تمام شماری استفاده شده و سپس با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته در سه بعد و 21 گویه براساس مقیاس پنج گزینه ای لیکرت، و گویه های مستخرجه مورد پرسش قرار گرفته اند. در بخش آمار توصیفی نیز، توصیف داده ها در دو بخش متغیرهای زمینه ای و متغیر های اصلی ارائه گردیده و در بخش آمار استنباطی، جهت بررسی فرضیه ها از آزمون ناپارامتری همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. با توجه به داده های تحقیق می توان گفت، آموزش های مهارتی کوتاه مدت بر شایستگی های رفتاری مربیان مهد کودک در شهرستان مینودشت اثر مثبت و معنی داری دارد.
شناسایی مؤلفه های ارزیابی پایداری شرکت های بیمه ای در ایران با استفاده از روش دلفی فازی و خوشه بندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
137 - 154
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: امروزه پیچیدگی و تغییرات در اکوسیستم کسب وکارها به خصوص صنعت بیمه به قدری سریع شده که لازمه بقا در چنین محیطی تطابق با تغییرات و پایداری است. این مهم هرگونه تصمیم خرد و کلان مدیران کسب وکارها را تحت تأثیر قرار داده است. بنابراین در این شرایط آنچه بسیار اهمیت دارد دانستن میزان پایداری شرکت ها در محیط متغیر امروزی است. بر این اساس این پژوهش بر آن است به شناسایی مؤلفه های ارزیابی پایداری شرکت های بیمه ای در ایران بپردازد و شرکت های بیمه ای در ایران را براساس پایداری طبقه بندی کند.روش شناسی: پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و از حیث شیوه گردآوری و تحلیل جزء پژوهش های توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش تمامی شرکت های بیمه ای ایران است. برای تعیین شاخص های ارزیابی ابتدا شاخص های ارزیابی مدل GRI که از مطالعه عمیق در ادبیات، سایت گزارش جهانی ابتکار عمل استخراج شدند و اهمیت هریک از معیارها مشخص شد، براساس آن پرسش نامه ای ساختاریافته طراحی شد که بین 12 خبره توزیع و با روش دلفی فازی اعتبار مؤلفه در دو راند سنجیده شد سپس بعد از تأیید مؤلفه ها بعد از دو راند، پرسش نامه ای ساختاریافته تدوین شد و در اختیار 28 خبره قرار گرفت، پس از گردآوری داده ها با استفاده از نرم افزار Spss شرکت های بیمه ای با روش کامیانگین طبقه بندی شدند. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که برای سنجش پایداری شرکت های بیمه ای در ایران 21 مؤلفه اصلی و 35 مؤلفه فرعی شناسایی شدند. با توجه به پژوهش های انجام شده شرکت های بیمه ای در ایران به لحاظ پایداری در سه خوشه دسته بندی شدند، خوشه اول شرکت های در مرحله تشکیل، خوشه دوم رشد و خوشه سوم توسعه به لحاظ پایداری اند که 17 شرکت در خوشه اول، 6 شرکت در خوشه دوم و 5 شرکت در خوشه سوم است..نتیجه گیری: شرکت ها با ارائه گزارش پایداری در تلاش اند در زمینه توسعه پایدار گام بردارند، صنعت بیمه هم از این امر مستثنا نیست، صنعت بیمه یک عامل تسهیل گر در پیشبرد فعالیت های اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی است و سازوکارها و مشوق های لازم برای تسهیل فعالیت پایدار تجارت در سطح کلان را در اختیار دارد، اما بخش های مختلف صنعت بیمه در برابر ریسک های نوظهور ناشی از عوامل اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی آسیب پذیرند. در سطوح مختلف پایداری اقتضائات هر کسب وکار متفاوت است و هر شرکت بیمه ای متناسب با سطحی از پایداری که در آن قرار دارد و میزان انعطاف پذیری شرکت های بیمه ای نسبت به تغییر و تحولات محیط پیرامونی متفاوت است. بدین منظور شرکت های بیمه ای هر خوشه باید آمادگی لازم را برای این تغییرات داشته باشند.
بررسی ملاحظات رفتار اخلاقی شرکتها در شرایط کرونایی
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۰ (جلد ۳)
243 - 254
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی ملاحظات رفتار اخلاقی شرکتها در شرایط کرونایی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. در این پژوهش برای اندازه گیری ملاحظات اخلاقی از متغیرهای نوع اظهار نظر حسابرسی، تعداد بندهای حسابرسی، تعداد بندهای سایر موارد در گزارشات حسابرسی، تعداد بندهای رعایت قوانین و مقررات قانونی و بورسی و فرار مالیاتی استفاده شده است. بدین منظور پنج فرضیه برای بررسی این موضوع تدوین و داده های مربوط به 13۰ شرکت عضو بورس اوراق بهادار تهران برای دوره ی زمانی بین سال های 1395 تا 1400 (سه سال مربوط به قبل کرونا(1395-1397) و سه سال مربوط به دوران کرونا(1398-1400)مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد: نوع اظهار نظر حسابرسی، تعداد بندهای سایر موارد در گزارشات حسابرسی، تعداد بندهای رعایت قوانین و مقررات قانونی و بورسی و فرار مالیاتی در شرایط کرونایی تفاوت معناداری با قبل از آن دارد. اما در تعداد بندهای حسابرسی، در شرایط کرونایی، تفاوت معناداری با قبل از آن نمی باشد.
توسعه فروش از طریق محرک های بین المللی سازی: نقش تعدیلگری دوراندیشی استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهمترین واحد هر کسب و کاری واحد فروش است و توسعه فروش پیشران اصلی توسعه کسب و کار می باشد. توسعه فروش نقش کلیدی در موفقیت مداوم یک کسب و کار دارد. هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر محرک های بین المللی سازی بر توسعه فروش با توجه به نقش تعدیلگری دوراندیشی استراتژیک در شرکت های صادرکننده می باشد. تحقیق حاضر بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت روش نیز یک تحقیق توصیفی – همبستگی است. از نظر شیوه جمع آوری داده ها نیز یک تحقیق پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کارکنان شرکت های صادراتی در استان ایلام می باشند که تعداد آنها برابر با 850 نفر است. برای انتخاب نمونه نیز با توجه به جدول مورگان تعداد 265 نفر و بر اساس روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. ابزار اصلی گردآوری داده ها در این تحقیق، پرسشنامه استاندارد در زمینه متغیرهای تحقیق می باشد. برای سنجش متغیر محرک های بین المللی سازی از پرسشنامه استاندارد ریندا و همکاران (2022)، برای سنجش متغیر دوراندیشی استراتژیک از پرسشنامه استاندارد هال و همکاران (2022) و برای سنجش متغیر توسعه فروش نیز از پرسشنامه استاندارد کای و همکاران (2021) استفاده شده است. روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط خبرگان تائید شده است و پایایی پرسشنامه ها نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تائید شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار لیزرل استفاده شده است. نتایج نشان دادند که؛ محرک های بین المللی سازی بر توسعه فروش در شرکت های صادرکننده تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین محرک های بازار، محرک های هزینه، محرک های دولتی و محرک های رقابتی نیز بر توسعه فروش در شرکت های صادرکننده تاثیر مثبت و معناداری دارند.
تبیین ابعاد بهره مندی از فناوری دولتی (Govtech) جهت ایجاد تحول در مالیه عمومی: مطالعه ای کیفی در بخش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۴
515 - 530
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تبیین ابعاد و جزئیات لازم برای بهره مندی از فناوری دولتی (Govtech) جهت ایجاد تحول در مالیه عمومی است. به منظور هم افزایی و همفکری با متخصصین درباره ابعاد و جزئیات لازم برای بهره مندی از فناوری دولتی (Govtech) جهت ایجاد تحول در مالیه عمومی از روش فوکوس گروه استفاده شد. تعداد اعضای گروه کانونی 10 نفر بودند، که همگی از اساتید رشته های مرتبط با فناوری دولتی و مالیه عمومی بودند (از اساتید رشته های حوزه اقتصاد، مدیریت، حسابداری بخش عمومی و فناوری اطلاعات استفاده شد). پس از برگزاری 5 جلسه فوکوس گروه، نتایج نهایی پژوهش نشان داد برای بهره مندی از فناوری دولتی (Govtech) جهت ایجاد تحول در مالیه عمومی ضروری است راهکارها بر سه رکن کلیدی مرتبط بنا شود. نخست، راهکارهای دیجیتالی باید وظیفه ای باشند که به معنای نحوه استفاده از راهکارهای دیجیتال برای پشتیبانی از فرآیند تجاری، خودکارسازی و بازطراحی آن است. دومین رکن در واقع رکن معماری IT است که به خصوصیات ضروری فناوری اصلی مانند ملاحظات امنیت سایبری ربط دارد. رکن سوم نیز رکن حکمرانی و مدیریت است که شامل جنبه های حقوقی و نهادی است که باید به استفاده حداکثری از فناوری کمک کند.
طراحی و اعتبارسنجی مدل ساختاری عوامل مؤثر بر اشتهای ریسک براساس پارادایم گرندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر درصدد طراحی و اعتبارسنجی مدل ساختاری عوامل مؤثر بر اشتهای ریسک در بانک های پذیرفته شده در بورس براساس پارادایم گرندد تئوری بوده است. از این منظر داده های تحقیق از روی مصاحبه نیمه ساخت یافته از روی15 نفر از خبرگان حوزه حسابداری که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی(در گام اول) و نظری( گام دوم) انتخاب شده بودند؛ جمع آوری، تحلیل و با 100 مفهوم و 13 مقوله به اشباع نظری رسیده است. یافته های این تحقیق کیفی نشان داده است که براساس عناصر پارادایم گرندد تئوری استراوس و کوربین(1990)، شرایط علّی شامل: عوامل سازمانی و بلوغ سازمانی، شرایط زمینه ایی شامل: بسط و گسترش ارتباطات، شرایط مداخله ای شامل: وضعیت مدیریت ریسک، بهبود چارچوب اشتهای ریسک، رویکردهای مناسب ریسک ریسک های مرتبط در بانک، قوانین و مقررات و نیز انتظارات نظارتی، پدیده یا مقوله محوری شامل: نظارت و بازخورد استراتژی ریسک، راهبردهای عمل/ تعامل شامل: شیوه مدیریتی و پیامدها شامل: بالندگی سازمانی و تداوم فعالیت بوده است. به منظور اعتبارسنجی مدل برساخته شده و نتایج تحقیق از دو روش ارزیابی به شیوه ارتباطی و نیز روش ممیزی(تشخیصی) و برای پایایی سنجی از دو روش قابلیت تکرارپذیری و نیز قابلیت انتقال یا تعمیم پذیری استفاده شده است.
تحلیل اثر دیجیتال سازی و تولید ناب در تحقق عملکرد پایدار: تببین نقش تعدیل گر فرهنگ ناب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
83 - 111
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، دیجیتال سازی به عنوان یک فاکتور کلیدی تحول صنایع مطرح شده است. در کنار پیشرفت هایی که دیجیتال سازی برای صنایع به همراه داشته است، مسائل محیط زیستی و اجتماعی نیز به چالش کشیده شده اند. در همین زمینه، بهره گیری توامان از اصول تولید ناب در کنار فناوری های دیجیتال به عنوان یک راهبرد پایدار برای کاهش تأثیرات منفی بر محیط زیست، جامعه و چالش های پیش روی آن پدید آمده است. اما نکته مهم در این بین میزان اهمیت جنبه های اجنماعی در کنار جنبه های فنی است. اهمیت زیربنایی بحث فرهنگ به عنوان یک جنبه اجتماعی در سازمان برای پایه ریزی این اصول از اهمیت بالایی برخوردار است. به همین دلیل در این پژوهش به بررسی دیجیتال سازی تولید بر عملکرد پایدار با نقش میانجی تولید ناب و تعدیل گر فرهنگ ناب پرداخته شده است. نمونه آماری متشکل از 211 شرکت فعال در زنجیره ارزش خودرو و قطعات وابسته بوده است که با روش تصادفی ساده، پرسش نامه استانداردی میان آنها توزیع شد. نرم افزار Smart-PLS3 برای تحلیل استفاده شد. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که دیجیتال سازی و تولید ناب در تحقق عملکرد پایدار تأثیر معنی داری دارند. همچنین با استفاده از فناوری های دیجیتال و استقرار فرهنگ ناب می توان بهبود عملکرد صنایع و کاهش تأثیرات زیست محیطی و اجتماعی را دنبال کرد.
منفعت طلبی؛ ارزش های انگیزشی و تجاری سازی حرفه حسابرسی: شواهدی از بخش خصوصی حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۳
213 - 238
حوزههای تخصصی:
حرفه حسابرسی مسئولیت حفاظت از منافع عموم را به عهده دارد. این مسئولیت مورد تردید قرار گرفته است، زیرا به نظر می رسد صنعت حسابرسی به طور فزاینده ای به سوی تجاری سازی حرکت می نماید. تجاری سازی به معنی حفظ مشتری و اهمیت دادن به مشتری است. شواهد در بازار حسابرسی ایران نشان می دهد که موضوع حفظ و هم چنین جذب مشتری برای موسسات حسابرسی بسیار مهم است. از این رو، هدف این پژوهش آن است تا در درجه اول دیدگاه حسابرسان درباره تجاری سازی حرفه حسابرسی را بررسی و در درجه دوم روابط میان منفعت طلبی حسابرس و ارزش انگیزشی او و تاثیر این دو بر تجاری سازی را مورد بررسی قرار دهد. جامعه آماری این پژوهش نمونه شامل مدیران و شرکای حسابرسی شاغل در موسسات خصوصی حسابرسی است که نمونه ای به تعداد 146 از این جامعه انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها نیز پرسش نامه است. آزمون فرضیه نیز از طریق روش معادلات ساختاری انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد گرایش حسابرسان به تجاری سازی حرفه حسابرسی تحت تاثیر منفعت طلبی آنان است. هم چنین ارزش های انگیزشی مبتنی بر منافع فردی حسابرسی اثری مثبت و معنی دار بر منفعت طلبی حسابرس دارد، اما بر تجاری سازی حرفه حسابرسی تاثیر معنی داری ندارد.
تعیین تأثیر انعطاف پذیری منابع انسانی بر مدیریت دانش با نقش تعدیلگر تبادل رهبر پیرو (مطالعه موردی شرکت نفت مناطق مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انعطاف پذیری به معنی همه کاره و چندمنظوره بودن کارکنان است؛ به عبارت دیگر این الگو به معنی تطبیق پذیری کارکنان و توانایی آن ها برای انجام وظایف گوناگون و جابجایی در مشاغل است، هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر انعطاف پذیری منابع انسانی بر مدیریت دانش با نقش تعدیلگر تبادل رهبر و پیرو است، جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان شرکت نفت مناطق مرکزی است، که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه برابر با 298 به دست آمد. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات شامل سه پرسشنامه مدیریت دانش، انعطاف پذیری منابع انسانی و تبادل رهبر و پیرو بود، که به صورت تصادفی بین حجم نمونه پخش شد. روایی پرسشنامه توسط اساتید و پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. نتایج تحقیق نشان داد که انعطاف پذیری منابع انسانی بر مدیریت دانش در شرکت نفت مناطق مرکزی تأثیر دارد. همچنین تأثیر تبادل رهبر پیرو بر مدیریت دانش مثبت و معنی دار است. آنالیز آماری مبتنی بر معادلات ساختاری نشان داد که انعطاف پذیری منابع انسانی با نقش تعدیلگر تبادل رهبر پیرو بر مدیریت دانش تأثیر دارد
الگویی برای بهبود تأمین مالی معادن سنگ آهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های داخلی با اذعان به وجود کسری منابع مالی در حوزه معدن، راه حل را در استفاده از ابزار جدید یافته اند. اما باوجودِ ابزارهای متنوع، همچنان حوزه معدن دچار کمبود منابع مالی است. بنابراین، نگارنده در این پژوهش قصد دارد با درنظر گرفتن پیشنیه نظری و تجربی داخلی و خارجی، راهکاری جامع با هدف رفع مشکل کمبود منابع مالی معادن سنگ آهن ارائه دهد، به شکلی که با اجرای الگوی پیشنهادی مشکلات تأمین مالی معادن سنگ آهن مرتفع شود. بدین منظور، نگارنده در این پژوهش ابتدا با مطالعه اسناد موجود و انجام مصاحبه با افراد مطلع، ازطریقِ تحلیل مضمون، مضامین اصلی را استخراج کرده است. مضامین اصلی عبارت اند از: 48 مضمون پایه، 10 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر. سپس مدل مفهومی الگوی تأمین مالی معادن را در سه سطح ابعاد، مؤلفه ها و شاخص ها به دست آورده است. در این مرحله، خبرگان مصاحبه شده با نمونه گیری هدف مند و گلوله برفی انتخاب شدند. سپس این مدل مفهومی با راهکارهای بهبود شاخص های شناسایی شده و استفاده از پرسش نامه برای نظرسنجی در اختیار خبرگان گذاشته شده است. خبرگان با نمونه گیری هدف مند از بین خبرگان صنعت معادن سنگ آهن و خبرگان تأمین مالی در بازار سرمایه و شبکه بانکی و متخصصان حقوقی انتخاب شدند. پاسخ های آن ها به روش تحلیل عاملی تأییدی بررسی شد. درنهایت، مدل مفهومی و راهکارهای حاصل از مطالعات این پژوهش تأیید شد. مهم ترین راهکارها در راستای رفع کسری بودجه، تعدیل سیاست های بانک مرکزی، مدیریت ریسک، افزایش بازده صنعت، بهبود قوانین و مقررات و کاراتر کردن نهادها ارائه شده است.
تحلیل فضایی نابرابری های آموزشی در استان های ایران و شناسایی عوامل مؤثّر بر نابرابر ی آموزشی کشور در شرایط همه گیری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
152 - 170
حوزههای تخصصی:
مقدمه نابرابری در حوزه های مختلف از بزرگ ترین و حادترین مشکلاتی است که امروزه جهان با آن دست به گریبان است. در یک قلمروی ملی، گوناگونی های مکانی مسئله ساز و معنا دار در سطح رفاه اقتصادی، استاندارد زندگی و کیفیت زندگی بین مناطق تشکیل دهنده آن وجود دارد که نابرابری آموزشی از اصلی ترین موانع توسعه در بسیاری از کشورها است. این مسئله به ویژه در مناطق محروم که دسترسی به منابع آموزشی محدود است، موجب تشدید شکاف های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی می شود. از آنجا که آموزش به عنوان ابزاری برای کاهش نابرابری ها در نظر گرفته می شود، اهمیت بهبود دسترسی و کیفیت آن در مناطق مختلف، به ویژه در شرایط بحرانی، امری ضروری است. با وجود پژوهش های متعدد در این حوزه، شکاف هایی در بررسی دقیق عواملی که به نابرابری های آموزشی دامن می زنند، وجود دارد. به ویژه در دوران همه گیری کووید-19، نابرابری های جدیدی در دسترسی به آموزش به وجود آمده که به طور کافی مورد تحلیل قرار نگرفته است. هدف این پژوهش، تحلیل فضایی استان های کشور از نظر برخورداری از شاخص های آموزشی و شناسایی عوامل مؤثر بر نابرابری های آموزشی در شرایط کووید-19 است. این مطالعه به دنبال ارائه الگویی برای تحلیل وضعیت آموزشی استان ها و شناسایی راهکارهایی برای کاهش نابرابری های موجود است. ساختار مقاله شامل بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش، روش شناسی تحقیق، نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها و در نهایت پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت آموزشی و کاهش نابرابری های منطقه ای خواهد بود. مواد و روش ها پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توسعه ای کاربردی و مبتنی بر روش های کمّی انجام شده است. ابتدا با مرور مطالعات داخلی و خارجی، شاخص های مؤثر بر نابرابری آموزشی قبل و بعد از شیوع کووید-19 شناسایی و الگوی مفهومی تحقیق تدوین شد. سپس در سه گام اصلی، تحلیل های متناظر با هدف پژوهش صورت گرفت: در گام اول، از روش های ترکیبی تاپسیس و آنتروپی شانون برای رتبه بندی 31 استان کشور، بر اساس شاخص های نابرابری آموزشی استفاده شد. در گام دوم، از تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی به روش نزدیک ترین همسایگی در نرم افزار SPSS، استان های کشور سطح بندی شده و در ادامه، نقشه توزیع فضایی نابرابری های آموزشی در نرم افزار ArcGIS ترسیم شد. در گام سوم، برای شناسایی مهم ترین عوامل مؤثر بر نابرابری های آموزشی در دوره کووید-19، از تحلیل مسیر با روش رگرسیون استفاده شد. داده های مورد نیاز از منابع مختلف از جمله مرکز آمار ایران و اداره برنامه ریزی و فناوری اطلاعات در سال 1400 گردآوری و تحلیل شدند. یافته ها بررسی چگونگی وضعیت برخورداری استان های کشور از شاخص های آموزشی، نشان دهنده وجود نابرابری های جدی در توزیع امکانات آموزشی و شاخص های مرتبط با آن در استان های مختلف ایران است. رتبه بندی استان ها بر اساس شاخص های آموزشی، تأثیر چشم گیری بر توزیع منابع و فرصت های آموزشی در کشور دارد. استان بوشهر به عنوان برخوردارترین استان در این رتبه بندی قرار گرفته است، در حالی که استان هایی مانند تهران و البرز که از زیرساخت های پیشرفته تری برخوردارند، با مشکلات جدی در تراکم جمعیت و توزیع منابع روبه رو هستند. نتایج تحلیل خوشه ای که استان ها را به 9 خوشه مختلف تقسیم کرده است، نشان می دهد توزیع نابرابری های آموزشی در کشور از الگوی خاصی پیروی می کند. این الگو به این معناست که هرچه از مرکز کشور دورتر می شویم، میزان نابرابری ها افزایش می یابد. استان های مرزی و شمالی کشور، مانند سیستان و بلوچستان، بیشتر در خوشه های «ضعیف» قرار دارند، در حالی که استان هایی با تراکم جمعیت کمتر و زیرساخت های مناسب تر مانند بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد در خوشه های «عالی» قرار می گیرند. بررسی ها نشان دهنده آن است که عوامل جمعیتی و سکونتی، تأثیر زیادی بر نابرابری های آموزشی دارند، به طوری که با افزایش جمعیت و تراکم بیشتر در برخی استان ها، نابرابری ها تشدید می شود. علاوه بر این، با وجود اینکه دو شاخص فناوری اطلاعات و ارتباطات و عدالت آموزشی ارتباط مستقیم با نابرابری های آموزشی ندارند، امّا اثرات غیرمستقیم و معنادار این متغیرها بر نابرابری های آموزشی به وضوح در مدل تحلیل مسیر دیده می شود. به این ترتیب، ضرورت بازنگری و بازمهندسی شاخص های آموزشی کشور، برای دستیابی به برابری فرصت های آموزشی و تحقق عدالت فضایی دوچندان می شود. نتیجه گیری این تحقیق با هدف تحلیل نابرابری های آموزشی در سطح ملّی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن در دوران پاندمی کووید-19 انجام شد. یافته ها نشان می دهند توزیع شاخص های آموزشی در ایران با نابرابری های بسیاری مواجه بوده و این نابرابری ها در دوره پاندمی به ویژه در زمینه های جمعیتی، اقتصادی و کیفیت آموزشی افزایش یافته است. استان های مرزی و شمالی کشور مانند سیستان و بلوچستان و مازندران به عنوان مناطق کم برخوردارتر شناخته شدند، در حالی که استان هایی با تراکم جمعیتی کمتر مانند بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد به دلیل توسعه منابع آموزشی نسبتاً مناسب در رتبه های بالاتری قرار گرفتند. این تحقیق نشان داد نابرابری های آموزشی تابع الگوی مرکز پیرامون بوده و هرچه از مرکز به حاشیه نزدیک تر می شویم، میزان نابرابری ها افزایش می یابد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد در وهله اول عوامل جمعیتی و سپس عوامل اقتصادی و کیفیت آموزشی بیشترین تأثیر را در شکل گیری این نابرابری ها دارند. همچنین، استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات، به ویژه در دوران پساکووید، برای بهبود دسترسی به آموزش های از راه دور و کاهش نابرابری ها ضروری است. این تحقیق بر لزوم سیاست گذاری های آموزشی مبتنی بر توزیع عادلانه منابع آموزشی و توجه به نیازهای خاص هر استان تأکید دارد تا شکاف های آموزشی میان استان ها کاهش یابد و عدالت آموزشی به طور جامع تری برقرار شود. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان می دهد استان های بزرگ و پرجمعیت نیازمند بازنگری جدی در مدیریت منابع آموزشی هستند تا مشکلاتی همچون تراکم جمعیت و توزیع نامناسب منابع برطرف شود. این مطالعه بر لزوم توجه ویژه به استان های کم برخوردار، به ویژه در مناطق مرزی و حاشیه ای، تأکید می کند و پیشنهاد می دهد که اصلاحات سیاستی و توزیع عادلانه منابع آموزشی باید در اولویت قرار گیرد. همچنین، پیشنهاد می شود که برنامه های آموزشی با توجه به ویژگی ها و نیازهای خاص هر استان توسعه یابند تا به توسعه پایدار و بهبود کیفیت آموزش در تمامی مناطق کشور منجر شوند.
آسیب شناسی قانون بازنشستگی مشاغل سخت و زیان آور باتوجه به آلاینده های محیط کار و استانداردهای سالم سازی و ارائه اصلاحات
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۲)
127 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این مطالعه، آسیب شناسی قانون بازنشستگی مشاغل سخت و زیان آور با توجه به آلاینده های محیط کار و استانداردهای سالم سازی و ارائه اصلاحات است.روش: روش پژوهش توصیفی-تحلیلی، از نوع مقطعی و گذشته نگر است. جامعه آماری، تمام بیمه شدگان سازمان تأمین اجتماعی مرتبط با مشاغل سخت و زیان آور هستند. نمونه گیری تصادفی از افراد بازنشسته مشاغل سخت و زیان آور و مراجعه به سوابق، فاکتورهای مورد نیاز این مطالعه است. روش گردآوری داده ها، استفاده از منابع علمی معتبر مرتبط، مدارک و اطلاعات موجود، مشاهده و در صورت لزوم و نیاز، پرسشنامه و روش تجزیه وتحلیل اطلاعات برای موارد مرتبط با داده های آماری بر اساس روش کمی و موارد توصیفی بر اساس روش کیفی است.یافته ها: در این مطالعه قوانین، آیین نامه ها و دستورالعمل های مرتبط با مشاغل سخت و زیان آور، معیارهای تشخیص سخت و زیان آوری مشاغل در جهان و ایران و استانداردهای بین المللی، وضعیت و ارتباط عوامل زیان آور محیط کار در مشاغل سخت و زیان آور به تفکیک موارد مختلف و ارتباط عوامل زیان آور محیط کار با فاکتورهای عمومی و اختصاصی و همچنین نظرات کارشناسی 22 نفر خبره در خصوص علت عدم تمایل کارفرمایان برای حذف صفت سخت و زیان آوری مشاغل گروه الف و سالم سازی محیط کار بررسی شدند. یافته ها نشان داد علی رغم وجود آیین نامه ها و و دستورالعمل های مرتبط با مشاغل سخت و زیان آور، به آنها توجه نشده و نیاز به نظارت سازمان های مختلف حسب وظیفه آنها و همچنین فرهنگ سازی مخاطبین حوزه های مختلف است. با توجه به گذشت زمان و تغییرات، بخشی از آنها هم نیاز به بروزرسانی یا تدوین قوانین جدید دارد.نتیجه گیری: با توجه به بررسی انجام شده، انجام اقداماتی نظیر آشنایی با مفاهیم کلی مرتبط با موضوع، انجام اقدامات کنترلی جهت حفظ و ارتقای سلامتی فرد، انجام اقدامات اصلاحی با توجه به الگو گرفتن از کشورهای پیشرفته دنیا، اصلاح قوانین و آیین نامه های فعلی، نظارت بر اجرای صحیح قوانین مرتبط با مشارکت سازمان های مختلف و اخذ نظر ذی نفعان، اصلاح وضعیت آماری، به روز نمودن حدود مجاز مواجهه شغلی، توجه به فاکتورهای اثرگذار بر سخت و زیان آوری شغل، تدوین قوانین، آیین نامه و دستورالعمل های مناسب، به کارگیری شیوه های تشویقی مناسب، آموزش و آگاه نمودن مخاطبین، اخذ جرائم کافی، نظارت مناسب سازمان های مرتبط و ... ضروری است.
شناسایی و تحلیل علل و پیامدهای بروز پدیده حضورگرایی با رویکرد نقشه شناختی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظام اداری و سازمانی کشور یکی از مهم ترین مشکلاتی که مانع عملکرد صحیح کارکنان و سازمان می شود پدیده ای تحت عنوان حضورگرایی است. حضورگرایی پدیده ای است که براساس آن کارکنان به صورت عینی در محیط کار حضور دارند اما از لحاظ کارکردی غایب هستند. با توجه به اینکه حضورگرایی یکی از مهم ترین عارضه های سازمانی کشور است و دارای تبعاتی منفی در سطح فردی و در سطح سازمانی است، لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل علل و پیامدهای بروز پدیده حضورگرایی در بانک های دولتی استان لرستان انجام پذیرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی از حیث گردآوری اطلاعات در زمره پژوهش های اکتشافی است. همچنین این پژوهش از نوع تحقیقات آمیخته به صورت کیفی و کمی و بر مبنای فلسفه قیاسی استقرایی است. مشارکت کنندگان در پژوهش خبرگان هستند که تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل کفایت نظری انتخاب شده اند. همچنین مشارکت کنندگان پژوهش در بخش کمی مدیران و کارکنان بانک های دولتی استان لرستان به تعداد 3000 می باشند که براساس جدول مورگان 341 نفر از آنان با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه است که قابلیت اعتبار و اعتمادپذیری آن با استفاده از روایی محتوایی و روایی نظری و روش پایایی درون شناسه گذار و میان شناسه گذار تأیید شد. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمی پرسشنامه است که قابلیت اعتبار و اعتمادپذیری آن با استفاده از روایی محتوایی و پایایی بازآزمون تأیید شد. داده های کیفی با روش تحلیل محتوا و داده های کمی با روش نقشه شناختی فازی تحلیل گردید. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که عدم پذیرش دورکاری و انعطاف کاری از سوی سازمان، برخورداری از تعهد سازمانی، نوع رابطه استخدامی فرد با سازمان مه م ترین دلایل بروز پدیده حضورگرایی هستند. همچنین پدیدآیی حالت تنبلی سازمانی، کاهش عملکرد و بهره وری فردی و سازمانی، پدیدآیی کارکنان نامرئی به عنوان پیامدهای بروز پدیده حضورگرایی در بانک های دولتی استان لرستان شناسایی شدند. براساس یافته های پژوهش، پدیده حضورگرایی پدیده ای منفی و زیان بار است که عملکرد و بهره وری نیروی انسانی و سازمان را به شدت تحت الشعاع قرار می دهد و با ایجاد اختلال در عملکرد کلی سازمان منجر به سوق دادن سازمان به سمت سازمانی ناکارآمد می شود.
ارائه الگویی جهت سنجش اعتبار حسابرسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی از قابل اعتماد بودن اطلاعات مالی به دلایل مختلفی از جمله تضاد منافع، پیچیدگی رویدادهای اقتصادی و .. از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از طرف دیگر سقوط همراه با تقلب در شرکت های بزرگی همچون انرون و تایکو موجب شد تا مسئله استفاده از خدمات حسابرسان مستقل و نظارت دقیق و توجه به کیفیت گزارشهای حسابرسی، مورد توجه جدی قرار گیرد. هدف این تحقیق ارائه الگویی جهت سنجش اعتبار حسابرسان بوده است. روش مورد استفاده در این تحقیق، میدانی و تحلیل عاملی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل افراد فعال در حرفه حسابرسی می باشند و نمونه تعیین شده از طریق فرمول کوکران شامل 142 نفر از افراد فعال در حرفه حسابرسی می باشد. ابزار سنجش مورد استفاده در تحقیق حاضر مصاحبه و پرسشنامه برگرفته شده از نتایج مصاحبه بوده است.که اطلاعات پرسش نامه ای در سال 1401 تکمیل گردیدند. نتایج حاصل شده از تحقیق نشان داد که مولفه های بررسی استقلال، پذیرش یا ادامه کار؛ پرونده مکاتباتی؛ پرونده دائمی؛ شناخت واحد مورد رسیدگی و محیط آن شامل کنترل های داخلی؛ آزمون های محتوا؛ برنامه ریزی، کنترل و سرپرستی کار؛ چک لیست ها و گزارش ها؛ نحوه اجرای وظایف مدیر دوم؛ ارزیابی کلی پرونده های حسابرسی؛ وضعیت کلی موسسه حسابرسی؛ وضعیت منابع انسانی موسسه حسابرسی؛ کارکردهای موسسه حسابرسی؛ رعایت قوانین و مقررات حرفه حسابرسی و وضعیت ظاهری موسسه حسابرسی بر سنجش اعتبار حسابرسان تاثیر دارند.
تبیین تأثیر شایستگی های کارآفرینانه بر تاب آوری بانوان کارآفرین با میانجیگری انگیزه کارآفرینانه (مورد مطالعه: بانوان کارآفرین استان البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
379 - 397
حوزههای تخصصی:
یکی از ظرفیت های مهم بانوان کارآفرین به منظور انطباق پذیری در مواجهه با ناملایمات و مشکلات برای دستیابی به موفقیت تاب آوری است که شایستگی های کارآفرینانه موجب توسعه آن می شود. به علاوه انگیزه کارآفرینانه، که به عنوان نیروی محرکه ای برای تاب آوری بیشتر بانوان به منظور رسیدن به اهداف مورد انتظار مطرح است، تبیین کننده چرایی توسعه تاب آوری بانوان کارآفرین توسط شایستگی های کارآفرینانه است. بنابراین هدف این پژوهش تبیین تأثیر شایستگی های کارآفرینانه بر تاب آوری بانوان کارآفرین استان البرز با میانجیگری انگیزه کارآفرینانه است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی همبستگی است. داده های این پژوهش از نمونه ای 192 نفری از بانوان کارآفرین استان البرز، که به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شدند، گردآوری و با روش مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار پی.ال.اس. آزمون شد. روابط میانجی مدل نیز توسط آزمون سوبل بررسی شد. ابزار اصلی گردآوری داده های پژوهش پرسشنامه بود. برای بررسی روایی ابزار پژوهش از روایی همگرا و روایی واگرا و روایی سازه و برای ارزیابی پایایی آن ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی به کار گرفته شد. یافته های پژوهش نشان داد شایستگی های کارآفرینانه مفهومی، مدیریتی، شخصی، فرصت، و مبتنی بر روابط بر تاب آوری بانوان کارآفرین تأثیر مستقیم و مثبت دارد و همچنین شایستگی های کارآفرینانه یادشده از طریق متغیر میانجی انگیزه کارآفرینانه به طور غیرمستقیم بر تاب آوری بانوان کارآفرین استان البرز تأثیر مثبت می گذارد.
ارائه مدلی برای شبیه سازی عوامل مؤثر بر وفاداری برند در صنعت خرده فروشی آنلاین با رویکرد پویایی سیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۲)
103 - 126
حوزههای تخصصی:
با توجه به گسترش چشمگیر و روزافزون خرید آنلاین در صنعت خرده فروشی و تغییر رفتار مصرف کنندگان یکی از دغدغه های خرده فروشی های آنلاین در این صنعت ایجاد وفاداری و حس تعلق در مشتریان است. هدف از پژوهش حاضر ارائه مدلی پویا برای تدوین استراتژی وفاداری برند در صنعت خرده فروشی آنلاین است. بدین منظور با استفاده از روش پویایی سیستم عوامل اصلی مؤثر بر وفاداری به برند، شناسایی و روابط آنها به شکل نمودار علت و معلولی مشخص شد. درنهایت، نمودار جریان با استفاده از نمودار علت و معلولی و با استناد به نظر خبرگان و پیشینه پژوهش تهیه شد. شبیه سازی پویای پژوهش با استفاده از نرم افزار ونسیم نسخه 7.3.5 در افق زمانی 10 ساله از سال 1392 تا 1402 برای مصرف کنندگان خرده فروشی آنلاین صورت گرفته است. اعتبار مدل با اجرای آزمون های بازتولید رفتار و تحلیل حساسیت مدل تأیید و سپس سناریو رضایت مشتریان با افزایش 70 درصدی و دیگری با افزایش 30 درصدی و سناریو سیاست ها و استراتژی های بهبود با افزایش 50 درصدی بر اساس نظر های خبرگان پیشنهاد و نتیجه حاصل از اجرای این سناریوها شبیه سازی شد. یافته ها نشان داد که افزایش رضایت مشتریان و سیاست ها و استراتژی های بهبود موجب افزایش وفاداری به برند می شود که این خود نشان از رشد کسب وکار دارد. از میان این سه سناریو، افزایش 70 درصدی رضایت مشتریان تأثیر بیشتری بر وفاداری به برند داشت؛ بنابراین کسب وکارها با دو بازوی رضایت مشتریان و سیاست ها و استراتژی های بهبود می توانند وفاداری به برند را افزایش دهند و نیز کنترل کنند؛ زیرا این سناریو ها منجر به افزایش درآمد سالانه هر مشتری می شود.
تأثیر نزاکت در محیط کار بر رفتارهای انحرافی در محیط کار ازطریق مشارکت کاری در دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات دین، معنویت و مدیریت سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۱
107 - 134
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: امروزه به سختی در موسسات عالی، کارکنان وظایف و مسئولیت های خود را بدون درخواست یک نوع تشویق از مدیران، همکاران و دانشجویان انجام می دهند. علاوه بر این، بروز رفتار انحرافی در محیط کار در میان بسیاری از کارکنان دانشگاهی و غیر دانشگاهی موسسات عالی رایج است. این رفتارها آیین نامه رفتار در دانشگاه را نفی می کند. علاوه بر این، مواردی از نگرش ضعیف کاری، غیبت، تاخیر در کار، قلدری، تبعیض جنسیتی، پرخاشگری و رفتار ضد اجتماعی نیز در میان کارکنان موسسات عالی در ایران گزارش شده است. مفهوم نزاکت در محیط کار به طور گسترده در ادبیات علمی مورد بحث قرار گرفته است. برخی از پژوهشگران نزاکت را مخالف بی نزاکتی می دانند، در حالی که برخی دیگر به افراد اجازه می دهند که این اصطلاح را به شیوه خود تفسیر کنند. علاوه بر این، ناهمگونی در نحوه اندازه گیری نزاکت وجود دارد، به طوری که برخی از پژوهش ها از مقیاس های مدنیت استفاده می کنند و برخی دیگر از ابزارهایی برای اندازه گیری بی نزاکتی استفاده می کنند. این عدم اجماع، تعیین معنای دقیق نزاکت در محیط کار و موثرترین روش برای اندازه گیری آن را چالش برانگیز می کند. بنابراین، پژوهش های بیشتری برای ایجاد تعریف و ابزار اندازه گیری واضح و توافق شده برای این مفهوم حیاتی مورد نیاز است. در همین راستا، نزاکت در محیط کار نقش مهمی در ارتقای رفاه کارکنان، بهبود نتایج سازمانی و کاهش رفتارهای انحرافی در محیط کار دارد. پژوهش حاضر، نشان می دهد که مجموعه ای از ادب کم شدت، مانند احترام، لبخند، عشق، ادب، صمیمیت، صمیمیت، مهربانی و ادب، می تواند مشارکت کارکنان (نشاط، فداکاری، و جذب) را تشویق کند و در نتیجه کارکنان را رفتار انحرافی در محیط کار دلسردکند. بنابراین، پژوهش حاضر، بر اساس شکاف در ادبیات پژوهش حاضر، کمتر پژوهشی به مشارکت کاری با نقش میانجی در ارتباط بین نزاکت در محیط کارو رفتار انحرافی در محیط کار پرداخته است. در نتیجه، پژوهش حاضر، با هدف بررسی تاثیر نزاکت در محیط کاربر رفتار انحرافی محیط کار در بین کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان(خوراسگان) و تعیین نقش میانجی مشارکت کاری در این رابطه انجام می شود.روش: روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی است و ازنظر نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی است، جامعه ی آماری این پژوهش کارکنان شاغل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) به تعداد 660 نفر است که استفاده از فرمول کوکران 242 نفر حجم نمونه انتخاب گردید و افراد نمونه با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه نزاکت در محیط کار اوجلی و همکاران (2021)، پرسش نامه رفتارهای انحرافی در محیط کار پنی و اسپکتور (2005) و پرسش نامه مشارکت کاری ساکس و گرومن (2014) بود پس از تدوین طرح مقدماتی پرسش نامه تلاش گردید تا میزان روایی و پایایی پرسش نامه ها تعیین شود. به منظور بررسی روایی محتوایی، پرسش نامه ها قبل از اجرا با استفاده ازنظرات اساتید و خبرگان مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی روایی صوری پرسش نامه های مذکور توسط 10 نفر از جامعه آماری پژوهش تکمیل گردید و پس از ویرایش مفهومی برخی از سؤالات، ابزار اندازه گیری از روایی صوری برخوردار گردید. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد تمامی شاخص های برازش، سؤال های بالای 9/0 هستند و این نشان دهنده مورد قبول بودن گویه ها است و از سوی دیگر پایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 88/0، 90/0 و 92/0 برآورد شد و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت.نتایج: یافته ها نشان داد نزاکت در محیط کاربا رفتارهای انحرافی در محیط کار رابطه منفی دارد که ضریب تأثیر آن 66/0- بود و مشارکت کاری بر رفتارهای انحرافی در محیط کار تاثیر منفی دارد که ضریب تأثیر آن 44/0-بود و همچنین نزاکت در محیط کار بر مشارکت کاری تاثیر مثبت دارد که ضریب تأثیر آن 55/0 بود. همچنین نتایج نشان داد که حد پایین فاصله اطمینان برای مشارکت کاری ، به عنوان متغیر میانجی بین نزاکت در محیط کار با رفتار انحرافی در محیط کار (0990/0-) و حد بالای آن (0110/0-) است. سطح اطمینان برای این فاصله اطمینان، 95 و تعداد نمونه گیری مجدد بوت استراپ 5000 است. با توجه به این که صفر بیرون از این فاصله اطمینان قرار می گیرد، این رابطه واسطه ای معنی دار است؛ بنابراین مشارکت کاری در بین رابطه بین نزاکت در محیط کار با رفتار انحرافی در محیط کار، به عنوان متغیر میانجی ایفای نقش می کند.بحث و نتیجه گیری: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر نزاکت در محیط کاربر رفتارهای انحرافی در محیط کار از طریق مشارکت کاری در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان(خوراسگان) انجام شد. یافته ها نشان داد که نزاکت در محیط کاررا بر رفتار انحرافی در محیط کار تأثیر معکوس و معناداردارد. نتایج پژوهش حاضر با یافته های پژوهش های جعفری و همکاران(2020)؛; سوو و ارسلان(2023) ؛عبدالله و همکاران(2021)، زاهد و نائومان(2023) و اوجلی و همکاران (2021) در بررسی رابطه بین نزاکت در محیط کارو رفتار انحرافی در محیط کار همسویی مستقیم دارد. پژوهش حاضر پیامدهای مهمی برای راهبردهای مداخله ای با هدف کاهش رفتار انحرافی در محیط کار دارد. یافته های پژوهش حاضر، نشان می دهد که ایجاد و حفظ نزاکت فرآیند پیچیده ای است که شامل عوامل شخصی، کاری و اجتماعی است که با یکدیگر تعامل دارند. بنابراین، مداخلات نباید صرفاً کارکنان فردی را هدف قرار دهد، بلکه باید گروه ها و سازمان ها را نیز دربرگیرد. در حالی که برخی از ویژگی ها یا جهت گیری های شخصیتی ممکن است به کارکنان در مدیریت استرس محیط کار کمک کند، تحلیل پژوهش حاضر، نشان می دهد که فرهنگ سازمانی که برای نزاکت ارزش قائل است در تشویق چنین رفتاری در میان کارکنان مؤثرتر است. بنابراین، ارزیابی فرهنگ های سازمانی و شناسایی فرهنگ هایی که احتمال بیشتری برای تحمل رفتارهای غیرمؤدبانه و پرخاشگرانه دارند و برای ترویج نزاکت مداخله می کنند، بسیار مهم است برنامه های مداخله باید جامع و برای روش های نوآورانه، از جمله گفتار آگاهانه، باز باشد. پژوهش ها نشان می دهد که نزاکت پیش بینی کننده نتایج مثبت برای کارکنان است و می تواند از طریق برنامه های مختلف افزایش یابد. مردانگی در مقابل زنانگی؛ سازمان هایی که برای مردانگی ارزش قائل هستند، ممکن است رقابت پذیری را بر اجماع اولویت دهند و همکاری و نگرانی کمتری برای رفاه دیگران نشان دهند. از سوی دیگر، سازمان هایی که برای زنانگی ارزش قائل هستند ممکن است اجماع گرا، متواضع تر و مشارکت کننده تر باشند و هنجارهای فرهنگی قوی تر مدنیت را در یک محیط کمتر سلسله مراتبی، تحت سلطه مردان یا رقابتی ترویج کنند. به علاوه، ممکن است تفاوت هایی در رفتار مدنی در محل کار در میان کارکنان با فرهنگ های ملی مختلف وجود داشته باشد که دلیل آن تفاوت در هنجارهای ضمنی برای بیان اختلاف بین فرهنگ های جمع گرایانه و فردگرا است، در محیط های کاری متنوع امروزی، درک این تفاوت ها می تواند ارتباطات و همکاری بین کارکنان را افزایش دهد. در نهایت، تحقیقات تجربی باید تأثیر بالقوه پاسخ های رهبران را در مواجهه با رفتار غیرمدنی کارکنان بررسی کند، زیرا این واکنش ها توسط همکاران مشاهده می شوند و ممکن است بر نتایج بلندمدت تأثیر بگذارند، مانند به عنوان ادراک از عدالت سازمانی است. به طور خلاصه، این مطالعه تاکید می کند که ترویج مدنیت در کار می تواند منجر به سازمان های سالم تر و کارگران شادتر شود (دی فابیو و همکاران، 2016)، در حالی که از هدر رفتن سرمایه انسانی جلوگیری می کند.تقدیر و تشکر: از سردبیر محترم فصلنامه مطالعات د ین، معنویت و مدیریت و سایر مشارکت کنندگان در این پژوهش قدردانی می نمایم.تضاد منافع: هیچ تضاد منافعی در این پژوهش وجود ندارد.
طراحی الگوی ارتقای سطح پذیرش خدمات الکترونیک در استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
97 - 117
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد است الگوی ارتقای سطح پذیرش خدمات الکترونیک را طراحی کند. فلسفه پژوهش حاضر تفسیری است. روش پژوهش آمیخته (کیفی و کمی است). پژوهش از حیث هدف کاربردی؛ و از نظر ماهیت و روش، تحقیقی- اکتشافی است. جامعه آماری در بخش کیفی، خبرگان فعال در حوزه اجرایی و دانشگاهی مرتبط با دولت الکترونیک بودند که با روش نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی)، ۱۷ نفر از ایشان به عنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی پژوهش، کارکنان فعال در بخش فناوری اطلاعات دستگاه های اجرایی به عنوان ارائه کنندگان خدمات الکترونیک و شهروندان شهر زاهدان به عنوان خدمت گیرندگان بودند که اعضای نمونه به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. استراتژی پژوهش در مرحله کیفی، تحلیل مضمون و در مرحله کمی، دیمتل فازی بود. ابزار جمع آوری داده های پژوهش، مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه است و داده های به دست آمده از این ابزارها با کمک نرم افزارهای SPSS،NVivo12 تحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیل مضمون، عوامل مؤثر بر پذیرش خدمات الکترونیک را در ۴ مقوله، ۱۶ بعد، ۳۳ مؤلفه و ۱۴۶ شاخص شناسایی کرد. همچنین نتایج نشان داد که ظرفیت سازهای علّی سطح پذیرش دارای بیشترین مقدار تفریق سطر و ستون ماتریس روابط کل فازی (R-C) است که نشان دهنده اثرگذاری مقوله مذکور است و پیامدها دارای کمترین مقدار تفریق سطر و ستون ماتریس روابط کل فازی ( R-C ) است که نشان دهنده اثرپذیری بالای این مقوله است.
دستاوردهای مورد انتظار رهبری تحول آفرین جهانی: مورد مطالعه وزارت نیرو ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی دستاوردهای مورد انتظار از رهبری تحول آفرین جهانی در حوزه فعالیت های فراملی وزارت نیرو ایران است. این تحقیق از روش کیفی با رویکرد اکتشافی برای جمع آوری اطلاعات از 15 مدیر که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، استفاده کرد. روش تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده نیز روش تحلیل مضمون بود. یافته ها نشان می دهند که دستاوردهای مورد انتظار از این سبک رهبری در سطح سازمانی شامل تحقق چشم انداز و اهداف جهانی وزارت نیرو، دستیابی به اهداف علمی و اقتصادی وزارت نیرو و در سطح فراسازمانی، افزایش درآمد ملی، توسعه پایدار و تقویت امنیت ملی است. این آگاهی از دستاوردها که با توجه به اقتضائات، اهداف و ماموریت های جهانی وزارت نیرو تبیین شده اند مدیران این مجموعه را ترغیب می کند که رهبری تحول آفرین جهانی را به عنوان یک راه حل موثر برای مواجهه با چالش ها و مسائل پیش رو در نظر بگیرند. این آگاهی همچنین می تواند تصمیم گیری های مدیران عالی وزارت نیرو در زمینه جذب، انتخاب و توسعه استعدادهای رهبری در این مجموعه را تحت تأثیر قرار دهد.