فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۶۱ تا ۵٬۲۸۰ مورد از کل ۳۲٬۰۴۱ مورد.
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
7 - 27
حوزههای تخصصی:
تحولات اخیر موسوم به بیداری اسلامی که درخاورمیانه و شمال آفریقا در جریان است، به دلیل اهمیت مناطق مذکور، تمام بازیگران قدرتمند بین المللی و منطقه ای سعی در تأثیرگذاری بر این تحولات مطابق دیدگاه های مبتنی بر امنیت و منافع ملی خود دارند؛ لذا ج.ا.ایران نیز از این امر مستثنی نخواهد بود، چراکه از یک سو نقش الهام بخشی در شکل گیری این تحولات داشته و از سوی دیگر به عنوان یکی از قدرتمندترین بازیگران منطقه با ماهیت اسلامی و فراملی انقلاب اسلامی خواهان افزایش نفود خود در راستای عملی ساختن اهداف سیاست خارجی خود می باشد. سوالی که مقاله حاضر قصد دارد به آن بپردازد این است که ج.ا.ایران به عنوان مهم ترین کشور تأثیرگذار در شکل گیری این موج عظیم، چگونه و از طریق چه ابزاری باید سیاست خارجی خود را تنظیم نماید تا حداکثر بهره برداری را از جریانات کنونی به سود گسترش هر چه بیشتر نفوذ، منافع، آرمان ها، ارزش های اسلامی و در مجموع افزایش ضریب امنیت ملی خود ببرد و همچنین مانع از منحرف ساختن بیداری اسلامی از مسیر اصلی خود و مصادره این حرکت های مردمی و اسلامی از سوی ابرقدرت ها به ویژه آمریکا گردد. در این راستا فرضیه مقاله حاضر، تمرکز به روی قدرت نرم، دیپلماسی رسانه ای و استفاده مطلوب از شاخص های بارز آن داشته که بطور حتم مولفه یاد شده یکی از مهم ترین ابزار کاربردی سیاست خارجی در جهت دست یابی به اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می باشد
طراحی و تدوین الگوی مساله شناسی در سیاست گذاری امنیتی مبتنی بر منظومه فکری آیت الله العظمی سید علی خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
95 - 123
حوزههای تخصصی:
امروزه فرآیند عمومی سیاست گذاری امنیتی، یکی از موضوعاتی است که در تمامی کشورها، همزاد با سیاست و آیین کشورداری بوده و از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بسیاری از کشورهای دنیا، اهمیت تعیین این فرآیند را به خوبی درک کرده و با فراهم آوردن شرایط مناسب، جایگاه ویژه ای را برای سیاست گذاری های امنیتی تدارک دیده اند. اما طرح مسأله امنیتی به سادگی امکان پذیر نیست، بلکه این امر مستلزم توجه به مبانی و ارکان تحلیلی امنیت در هر سیستم می باشد. بدین منظور و با عنایت به لزوم مساله شناسی در سیاستگذاری امنیتی، پژوهش حاضر با هدف ارائه نظریه بومی مساله شناسی در سیاستگذاری امنیتی مبتنی بر منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی به رشته تحریر درآمده و از بیانات، نامه ها، احکام و فرامین رهبری در جهت راهیابی به الگوی مساله شناسی در سیاستگذاری امنیتی که مرجع فکری این موضوع هستند استفاده گردیده است. در این راستا، بیانات معظم له در حوزه موضوع تحقیق به روش تمام شمار مطالعه و با 20 نفر از نخبگان و صاحب نظران موضوع تحقیق مصاحبه گردید. متن های مکتوب موجود و مصاحبه های صورت گرفته پس از تحلیل با روش استقرایی در کنار یکدیگر قرار گرفته است.
تجلّی بیداری اسلامی در شعر معاصر لبنان (مطالعه موردی: شعر مصطفی غلایینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
115 - 139
حوزههای تخصصی:
مصطفی غلایینی از شخصیت های برجسته ی معاصر در قرن بیستم است که علاوه بر پژوهش در مسائل زبانشناسی و علم نحو، اشعار زیبایی را هم به رشته نظم کشیده که به روشنی، اندیشه ها و آراء سیاسی- اجتماعی وی را بازتاب می دهد. او توجه ویژه ای به جوانان داشته به طوری که بیشتر قصائد خود را با خطاب قرار دادن جوانان و فرزندان وطن آغاز کرده است. غلایینی آنان را به فراگیری دانش، بینش درست سیاسی، استعمارستیزی و تلاش برای آزادی وطن و رسیدن به عزت و کمال انسانی تشویق کرده است.(مساله) این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است(روش) به این نتیجه رسیده که شاعر برای گسترش و پویایی جنبش بیداری اسلامی و نهادینه کردن آن به عنوان یک عامل تاثیر گذار برای مقابله با استبداد و استعمارگران و رفتارهای هنجارشکنانه آنان, مولفه های مختلف بیداری اسلامی از جمله شهادت طلبی, وحدت اسلامی, مقاومت در برار مشکلات, تقویت روحیه پایداری, تقویت معرفت دینی و خودباوری و ظلم ستیزی, اعتماد به نفس در جوانان و عمق بخشیدن به آگاهی آنان وپرهیز از تفرقه نژادی را در دیوان خود به تصویر کشیده است(یافته ها و نتیجه).
جامعه شناسی تاریخی قرارداد اجتماعی در جهان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷ (پیاپی ۶۷)
205 - 233
حوزههای تخصصی:
ناآرامی های اخیر در جهان عرب که به مانند موج پیشین از شمال افریقا آغاز شد و به طور محدود به دولت های عراق و لبنان در خاورمیانه عربی گسترش یافت، ضرورت توجه مجدد به مناسبات بین دولت و مردم در جهان عرب را برجسته می سازد. سیر ارتباط بین دولت و مردم در کشورهای عربی طی دوره پسااستقلال، مبین سه دوره تاریخی می باشد. صرف نظر از مشخصات و شرایط ظهور دوره های مذکور که در متن مقاله مورد اشاره قرار خواهد گرفت، تاثیر محیط بین الملل در تعیین کم و کیف رابطه دولت- جامعه در جهان عرب غیر قابل انکار است. بعبارت دیگر، قرارداد اجتماعی جهان عرب در دوران مدرن (پس از جنگ جهانی اول)، بیش از آنکه متاثر از مولفه های داخلی باشد تحت تاثیر منافع و سیاست های بازیگران بزرگ در محیط بین الملل بوده است. این مقاله قصد دارد در پرتو نظریه جامعه شناسی تاریخی روابط بین الملل، قرارداد اجتماعی جهان عرب را در یک چشم انداز تاریخی بررسی کند. در این ارتباط، ضمن تمرکز بر قرارداد اجتماعی منتهی بر ناآرامی های عربی، پاره ای از موانع شکل گیری قرارداد اجتماعی جدید و فراگیر در جهان عرب مورد اشاره قرار خواهند گرفت.
سیاست خارجی لیبی در دوران قذافی: از مقابله جویی تا مشارکت جویی داوطلبانه با غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷ (پیاپی ۶۷)
235 - 266
حوزههای تخصصی:
تحولات سیاسی موسوم به بیداری اسلامی که از سال 2011 خاورمیانه عربی را فراگرفت، در یک مورد با دخالت نظامی غرب به سرنگونی رژیم حاکم در لیبی منجر شد. این دخالت نظامی در حالی بود که رژیم قذافی در سیاست خارجی خود از جهت گیری ضدغربی به سمت مشارکت داوطلبانه با غرب متمایل شده و روابط علی الظاهر عادی گردیده بود. اما علی رغم این تغییرات، آغاز بحران داخلی لیبی به واکنش عملی و فوری ائتلاف کشورهای غربی با هدف سرنگونی قذافی منجر شد. این پژوهش ضمن مطالعه نظری سیاست خارجی لیبی در چارچوب پیش نظریه جیمز روزنا و با استفاده از روش توصیفی-تبیینی، در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که چرا علی رغم اینکه قذافی در دهه آخر حکومت خود سیاست خارجی تعامل گرا و مشارکت جویانه با غرب را در پیش گرفت اما در پی آغاز خیزش مردمی، کشورهای غربی در قالب سازمان ناتو به دخالت نظامی در این کشور مبادرت کردند؟ فرضیه اصلی عبارت از این است که علی رغم در پیش گرفتن سیاست تعامل گرایی با غرب؛ عدم اعتماد میان طرفین و فقدان اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و تداوم نارضایتی های داخلی موجب شد که با آغاز بحران در لیبی، کشورهای غربی از سقوط قذافی حمایت کنند.
ارزیابی پارلمان گرایی چندجانبه در همگرایی منطقه ای اوراسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرازوفرودهای همگرایی منطقه ای و عوامل مؤثر بر آن در حوزه کشورهای مستقل هم سود مانند هر منطقه دیگر از جهان مورد توجه پژوهشگران منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. اگرچه در دهه 1990 طرح کشورهای مستقل هم سود نتوانست انتظارها را برآورده کند و حجم گسترده ای از همکاری پدید آورد. باوجود این وضعیت رهبران کشورهای مستقل هم سود با الهام از سازوکارهای موجود همگرایی منطقه ای در مناطق دیگر جهان روند همگرایانه خاص خود را دنبال کرده اند. بر این اساس، کانون تمرکز مقاله پیش رو، واکاوی میزان نقش آفرینی پارلمان گرایی چندجانبه در چارچوب مجمع بین پارلمانی در فرایند همگرایی منطقه ای اوراسیا است. در این زمینه، با بیان زمینه و پیشینه پژوهش، جایگاه پارلمان گرایی چندجانبه در فرایند همگرایی منطقه ای، رابطه بین نظام سیاسی و پارلمان گرایی چندجانبه، یکی از کارکردهای ویژه مجمع میان پارلمانی کشورهای مستقل هم سود یعنی تدوین قوانین نمونه در تسهیل فرایند همگرایی منطقه ای کشورهای مستقل هم سود توضیح داده می شود. افزون بر این، تشکیل نشدن سازوکار پارلمانی در اتحادیه اقتصادی اوراسیا علت کاوی می شود. بدین ترتیب، این پرسش مطرح می شود که پارلمان گرایی چندجانبه در کشورهای مستقل هم سود چه تأثیری بر همگرایی منطقه ای در این منطقه دارد؟ برای پاسخ به این پرسش از روش تحلیل مقایسه ای با بهره گیری از داده های کتابخانه ای و اسنادی استفاده می کنیم. بر این اساس، استدلال می شود در حوزه اوراسیا، چنانچه سازوکارهای همگرایی منطقه ای همچون پارلمان گرایی چندجانبه، علاوه بر رونق اقتصادی بیشتر در منطقه، ثبات سیاسی کشورهای عضو را تضمین کنند، از سوی کشورهای مستقل هم سود در جهت تسهیل همگرایی منطقه ای مورد حمایت قرار می گیرند.
Comparing Gandhi’s Concept of Satyagraha with that of Jihad in Islam(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۵, Issue ۳, summer ۲۰۲۱
545 - 576
حوزههای تخصصی:
This paper compares Islamic teachings regarding Jihad with Gandhi’s Satyagraha or non-violent resistance. Abdul Ghaffar Khan, one of Gandhi’s Muslim followers, has argued that not only was Islam compatible with non-violent methods, but that Prophet Muhammad had taught his followers non-violent resistance hundreds of years earlier than Gandhi had. Scholars such as Eknath Easwaran have also reiterated this argument (Easwaran, 1999, 34). This paper on the other hand argues that Islamic teachings regarding non-violence are more complicated than what Khan proclaimed. The verses of the Quran regarding Jihad or struggle can be divided between the revelations in Mecca, during the first thirteen years of the Prophet’s campaign, and the final ten years of his life, after he and his followers immigrated to the city of Medina. In the first thirteen years, Prophet Muhammad preached non-violent resistance even though Muslims were under severe pressure and prosecution. During this period Islamic teaching are quite compatible with Gandhi’s Satyagraha. However, after the new Muslim community immigrated to Medina and formed an Islamic government it came under the threat of annihilation by a foreign invading army, at which time Islam and its Prophet permitted defensive wars, unlike Gandhi’s teachings and Khan’s assertions. The paper concludes that Ahimsa may work only in the route towards power, whereas when the position of power achieved and an independent political community and its leadership formed, according to Islam, means of legitimate and justified violence could not be avoided altogether.
الزامات سامانه های موشکی زمین به زمین کوتاه برد نزاجا در مقابله با تهدیدات منطقه ای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۳
95 - 127
حوزههای تخصصی:
نظر به اینکه در صحنه نبرد آینده دو نوع تهدید، مقابله با تهدیدات کشورهای منطقه ای و مقابله با تهدیدات بازیگران غیردولتی (گروه های تروریستی، شورشی و ...)، فراروی نزاجا خواهد بود، لذا پژوهشگر با انجام یک تحقیق علمی، در پی آن است تا الزامات فنی موردنیاز در طراحی و ساخت سامانه های موشکی بالستیک تاکتیکی و کوتاه برد نزاجا در مقابله با هر دو نوع از تهدیدات یادشده را از لحاظ فناوری های موجود در سامانه ی موشک (شامل میزان برد، قابلیت نقطه زنی، اثربخشی سرجنگی، نوع سوخت، قابلیت عبور از سد سامانه های ضد موشکی) و ویژگی های تجهیزات زمینی (شامل تجهیزات زمینی همراه سامانه های موشکی زمین به زمین، استفاده از سکوهای چندپرتابی<sup>[1]</sup>) مورد بررسی قرار داده و اولویت نیازهای نزاجا را در این حوزه برای صنایع موشکی وزارت دفاع مبتنی بر تصمیم گیری چند متغیره (تحلیل سلسله مراتبی AHP) تعیین نماید. در این راستا محققان، با آینده پژوهی موشک های بالستیک کوتاه برد در کشور، شرایط جهت دهی و ایجاد هوشمندی در طراحی و ساخت موشک های بالستیک کوتاه برد را مشخص نموده اند و در گام بعدی به منظور تحلیل و اولویت بندی الزامات مطرح شده، از نظر صاحب نظران و متخصصان بهره برده و تحلیل سلسله مراتبی پیاده سازی شده است. در این رابطه، برای تمامی مولفه های سامانه های موشکی تابع عضویت تعریف شده و وزن های بدست آمده در محاسبات نشان دهنده عملکرد سامانه های موشکی است. در ادامه، پس از انجام محاسبات، به اولویت بندی الزامات سامانه های موشکی کوتاه برد زمین به زمین به روش تحلیل سلسله مراتبی دست پیدا کرده و در مرحله بعدی، از روش آماری برای تحلیل تکنیکی و روش های بهبود سامانه های موشکی در هر یک از اولویت ها استفاده شده است. نتایج نشان داد، که شاخص های الویت دار در تجهیز سامانه های موشکی تاکتیکی آتی نزاجا در مقابله با تهدیدات کشورهای منطقه ای در قیاس با مقابله با تهدیدات بازیگران غیردولتی متفاوت می باشد.
سناریوهای آینده روابط ایران و آمریکا در افق پنج ساله براساس رویکرد سناریونویسی
حوزههای تخصصی:
یکی از پیچیده ترین مسائل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از زمان پیروزی انقلاب تاکنون، نحوه مواجهه و چگونگی تنظیم تعامل بین دو کشور ایران و آمریکا در محیط منطقه ای و نظام بین المللی بوده است. در برهه هایی از تاریخ ایران بعد از انقلاب، این مواجهه در بعضی از مقاطع تا آستانه یک جنگ فراگیر بین دو کشور پیش رفته و در بعضی از برهه ها همانند زمان گفت وگوهای برجامی و انعقاد توافق نامه برجام، زمینه های حل وفصل نسبی اختلافات بین دو کشور فراهم گردیده است. افزایش یا کاهش تعارضات بین دو کشور به مجموعه ای از عوامل به هم پیوسته، ارتباط منطقی و معناداری پیدا می کند و برای یافتن راه حل کاهش تعارضات و تضادها، می بایست متغیرهای اساسی در داخل دو کشور و در محیط بین المللی هماهنگ گردند. در پژوهش پیش رو، به دنبال پاسخ گویی به این پرسش هستیم که چه سناریوهایی را می توان برای آینده روابط ایران و آمریکا در پنج سال آینده دربازه زمانی 2022 تا 2027 میلادی ترسیم کرد؟ ابزار پاسخ گویی به این پرسش، بهره گیری از رویکرد سناریونویسی برپایه فرض است که از رویکردهای اکتشافی در سناریونگاری و برمبنای شواهد، خلاقیت و خبرگانی بوده که با شناسایی فرض های محتمل روابط بین دو کشور و متغیرهای اساسی شکل دهنده به رابطه ایران و آمریکا (ازطریق طوفان مغزی با استفاده از پنل خبرگانی) و دسته بندی آن ها، سناریوها استخراج گردیده اند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که براساس متغیرها و فرض های موجود، سناریوی ارجح پیش رو، افزایش رقابت و دشمنی و سناریوی ممکن و محتمل، تعامل مشروط و محدود و سناریوی مصالحه و سازش است. می توان گفت که وزن علائم هشدار به مراتب بسیار بیشتر از اقدامات شکل دهنده، فرض های باربر و اقدامات بیمه کننده رابطه ایران و آمریکاست؛ بنابراین مدیریت تنش ها در روابط دو کشور، باید اولویت سیاست گذاران در دو کشور باشد.
تبیین ابعاد و مولفه های رویکرد امنیتی دولت روحانی بر اساس نظریه مکتب کپنهاگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو درپی پاسخ به این پرسش اصلی است که دولت حسن روحانی در دور «نخست» ریاست جمهوری (1396-1392) چه رویکرد امنیتی را در دستور کار خود قرار داده است؟ و به طور روشن تر؛ ابعاد، مولفه ها، مرجع، غایت و راهکارهای تامین امنیت در رویکرد امنیتی این دولت چه بود؟ فرضیه پژوهش این است که رویکرد امنیتی دولت حسن روحانی متاثر از الزامات میدان های اجتماعی، رویکرد مک نامارایی داشته؛ به نحوی که پیوند امنیت با توسعه و بویژه توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در اولویت آن قرار داشته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که دولت یازدهم، قدرت ملی را برآیند تعریف موسع از امنیت دانسته و محدود نمودن این مفهوم به یک بُعد، آن را اشتباه راهبردی تلقی کرده، از این رو درپی آن بوده است تا نگاهی چند وجهی، جامع و حداکثری نسبت به مقوله امنیت داشته باشد و کوشیده با اتکا به سیاستگذاری های توسعه در حوزه اقتصاد، اجتماع و سیاست وضعیت امنیت ملی را بهبود بخشد. روش پژوهش، کیفی از نوع تبیین علی و ابزار مفهومی و نظری برای تحلیل موضوع، بهره گیری از نظریه امنیتی بری بوزان و ویور از صاحب نظران برجسته مکتب کپنهاگ است. روش گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای و همچنین استفاده از منابع علمی فضای مجازی است.
فهم جامعه شناختی زبان بدن کاندیداهای ریاست جمهوری ایران؛ مورد مطالعه: مناظره دوازدهمین دوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹ (پیاپی ۶۹)
209 - 237
حوزههای تخصصی:
این پژوهش می کوشد تا زبان بدن کاندیداهای نامزد دوازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران در حالت های مختلف حین مناظره مورد کنکاش قرار دهد. روش مورد بررسی از نوع تحلیل محتوای کیفی است. مطابق نتایج پژوهش، عمده ترین مفاهیم مرکزی زبان بدن؛ در لحن صدا (ایجاد آرامش و حفظ خونسردی- تفهیم مطالب و اعتبار سنجی- نقد وضع موجود و بی اعتبارسازی صحبت های دیگران- تسلط بر صحنه و مدیریت آن - تعادل داشتن در صحبت کردن- صدای محکم و بلند تأکید بر کلمات مخاطب قرار دادن رقبا- ایجاد وضع برتر نبست به رقیبان)؛ در نوع نگاه (تسلط بر اوضاع و آرامش- تعجب و تردید در بازنمایی واقعیت - مخاطب قرار دادن آحاد جامعه- عدم هیجان و نداشتن اضطراب - در حالت نگاه بعضی از کاندیداها بی اثرسازی نقدها)؛ حالت دست ها (تصدیق ادعاها - در صورت عدم استفاده از دست ها یقین دادن به مردم درباره آمادگی روانی نسبت به نقد و بیشتر اتکا بر زبان گفتاری) بوده است و کانون اشتراک آن ها در استفاده از زبان بدن بیشتر به سمت تسلط بر اوضاع و حفظ آرامش و خونسردی و مخاطب قرار دادن آحاد مردم بوده است.
مقابله با افراطی گری دینی در حقوق بین الملل؛ تأملی بر چالش ها و موانع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
121 - 142
حوزههای تخصصی:
با وقوع حملات 11 سپتامبر، ظهور گروه دولت اسلامی، طالبان و وقایع میانمار، موضوع افراط گرایی دینی به عنوان تهدیدی بر ضد صلح و امنیت بین المللی و نیز حقوق بشر موردتوجه قرارگرفته است. در سطح بین المللی اقداماتی جهت مقابله و کنترل افراطی گری انجام یافته ولی به نظر می رسد نتیجه دلخواه حاصل نشده است. بعد از بیست سال نبرد در افغانستان، طالبان مجدداً حکومت را در دست گرفته، گروه دولت اسلامی در سوریه و عراق اقدامات خود را افزایش داده و با مظاهر جدید افراطی گرایی دینی روبرو هستیم. در پژوهش پیش رو پرسش اصلی آن است که آیا ساختارها و هنجارهای حقوق بین الملل معاصر می توانند با افراط گرایی دینی مقابله نمایند؟ در مقاله حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای نگارش یافته است، با بررسی مفهوم افراط گرایی و دین، سه خوانش مختلف از بنیان و مبانی حقوق بین الملل و تعارض آن ها با دین تندرو که ناشی از بنیادهای قوانین و تفاوت ناشی از هدف است، تحلیل شده و نتیجه گیری می نماید به علت ایرادات بنیادین در ساختارها و هنجارهای حقوق بین الملل، این نظام حقوقی توانایی مقابله با افراط گرایی دینی را نداشته و از رسیدن به تصمیمی قاطع در مقابل افراط گرایی دینی ناتوان است.
سیاست جنسیت در ایران معاصر: نقش دولت در تغییر وضعیت و حقوق زنان (1270-1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هفتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۷
59 - 87
حوزههای تخصصی:
سیاست جنسیت در ایران معاصر نوسان های فراوانی به خود دیده اما در مجموع تغییرات قابل ملاحظه ای را در وضعیت زنان به همراه داشته است. پرسش مقاله معطوف به عوامل سیاسی و بویژه نقش دولت در این تغییرات است. مقاله با استفاده از روش تاریخی-تطبیقی نشان می دهد که سیاست جنسیت در ایران معاصر از سه متغیر «قدرت جنبش زنان»، «گرایش های دولت» و «مواضع دیگر نیروهای اجتماعی» متأثر بوده و در قالب سه الگوی متمایز ظاهر شده است: نخست، «الگوی محافظه کارانه» که ناشی از همزمانی ضعف جنبش زنان، دولت سنتگرا و مقاومت برخی از نیروهای محافظه کار بوده که تغییر چندانی در وضعیت زنان ایجاد نکرده است. این الگو در سال های پیش از جنبش مشروطه (1270 تا 1284)، دهه 1320و برخی مقاطع پس از انقلاب اسلامی(1360 تا 1367) قابل مشاهده است. دوم، «الگوی اصلاحات آمرانه» که ناشی از همزمانی ضعف جنبش زنان، دولت اقتدارگرا و کاهش مقاومت نیروهای محافظه کار بوده و این الگو در سال های 1300 تا 1320 و همچنین 1342 تا 1357 دیده می شود که باعث تغییراتی در وضعیت حقوقی زنان شد؛ اما این تغییرات از آنجا که با مشارکت جامعه زنان همراه نبود، عمق و استحکامی پیدا نکرد و دوره هایی از واگشت را به همراه داشت. سوم «الگوی اصلاحات دموکراتیک» که ناشی از همزمانی جنبش زنان، دولت اصلاح گرا و توازن میان نیروهای اجتماعی نوگرا و سنتگرا بوده است. این الگو در سال های اولیه پس از جنبش مشروطه و دو دوره موسوم به سازندگی و اصلاحات در سال های پس از انقلاب ظاهر شد و تغییراتی نسبتاً عمیق و پایدار در وضعیت زنان به همراه داشت.
بررسی و تحلیل جنبش 2011 بحرین بر اساس الگوی آسیب شناسی بیداری اسلامی از منظر مقام معظم رهبری
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد است بر اساس «الگوی آسیب شناسی بیداری اسلامی از منظر مقام معظم رهبری» به تحلیل جنبش 14 فوریه ی بحرین بپردازد. در این الگو با محوریت اندیشه ها و بیانات مقام معظم رهبری، مؤلفه های مؤثر بر آسیب شناسی جنبش های بیداری اسلامی با تکیه بر عناصر موفقیت انقلاب اسلامی ایران مورد تأکید است. این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و مصاحبه نخبگانی تدوین شده، بر این باور است که با تطبیق محورهای شش گانه ی آسیب شناسی مستخرج از این الگو - که شامل آسیب ها و خطرات درونی برای «رهبری و شبکه نخبگانی»، «ایدئولوژی»، «مردم» و آسیب های بیرونی در راهبردهای سه گانه ی «ترفند فرصت طلبی»، ارائه «بدیل های انحرافی» و «ناامید کردن مردم و پشیمان کردن مبارزان» با جنبش 14 فوریه بوده - چنین نتیجه ای برداشت می شود که ضعف جدی در محور رهبری این جنبش، عامل اصلی به طول انجامیدن این جبنش شده است؛ بدین صورت که ضعف در محور رهبری به عنوان یکی از آسیب های درونی، موجب تشدید دیگر آسیب های درونی و تقویت آسیب های بیرونی جهت دخالت بازیگران بین المللی و منطقه ای همچون امریکا و عربستان سعودی شده است. در پایان، نتایج پژوهش نشان می دهد که آسیب درونی ایدئولوژی و آسیب بیرونی ناامید و پشیمان کردن مردم از پیروزی جنبش، کمترین میزان تطبیق با الگوی مذکور را داشته است.
اصل تناسب؛ سنتز اصول تفکیک و ضرورت نظامی در حمایت از محیط زیست در مخاصمات مسلحانه بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
65 - 82
حوزههای تخصصی:
به واسطه اهمیتی که محیط زیست طی سالیان گذشته یافته و در نسل سوم حقوق بشر قرار گرفته است، می توان دریافت که چرا حفاظت از آن در مخاصمات مسلحانه اهمیتی مضاعف و شایان دارد. مسلم است که مخاصمات مسلحانه می توانند خسارات جبران ناشدنی را به محیط زیست وارد نمایند خواه این خسارات به صورت تخریب ارادی و با استناد به ضرورت نظامی و عدم تفکیک باشد و خواه به صورت غیر ارادی و ناشی از خسارت جنبی و تبعی حملات نظامی. بنابراین پرسش اصلی این است که جایگاه اصل تناسب در حفاظت از محیط زیست و در پیوند با اصول تفکیک و ضرورت کجا است؟ این نوشتار با رویکردی توصیفی- تحلیلی به دنبال این هدف است که رابطه اصول سه گانه تفکیک، ضرورت و تناسب را که از اصول اساسی حقوق بشر دوستانه بین المللی هستند در رابطه با تخریب محیط زیست در هنگامه مخاصمات مسلحانه بسنجد، بر این اساس نتیجه کلی و نهایی مقاله این است که به هنگام تلاقی اصول تفکیک و ضرورت، اصل ثالثی به عنوان ستنز وارد می شود که به دنبال کمتر کردن خسارات ناشی از اقدامات نظامی است، نقض این اصل، یکی از شروط ارتکاب جنایت جنگی تخریب محیط زیست است و آن اصل، اصل تناسب است. از آنجا که اصول تفکیک و ضرورت به هنگام حمله به محیط زیست می توانند در تقابل با یکدیگر قرار گیرند و این اصل ضرورت است که در نهایت بر اصل تفکیک چیره می شود، بنابراین حضور اصل تناسب می تواند این تقابل را متعادل نماید.
مقایسه تحلیلی رویکرد باراک اوباما و دونالد ترامپ نسبت به رژیم های بین المللی محیط زیستی با تأکید بر سنت های سیاست خارجی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
371 - 394
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی رویکرد سیاست خارجی باراک اوباما و دونالد ترامپ نسبت به رژیم های بین المللی محیط زیستی در چارچوب سنت های سیاست خارجی آمریکا بوده است. مطابق با این هدف، پرسش های پژوهش عبارت بودند از اینکه؛ بر اساس هریک از سنت های تفکر سیاست خارجی، رویکرد آمریکا نسبت به نهادها و رژیم های بین المللی و نقش جهانی این کشور چگونه تعریف می شود؟ رئیس جمهور اوباما و ترامپ در قالب کدام یک از سنت های سیاست خارجی قرار می گیرند و با توجه به سنت سیاست خارجی هر یک از دو رئیس جمهور، مهم ترین تفاوت ها و شباهت های رویکرد سیاست خارجی آن دو نسبت به رژیم های بین المللی محیط زیستی چیست؟ در پاسخ به این پرسش ها، یافته های پژوهش نشان داد که در زمینه رویکرد سیاست خارجی این دو رئیس جمهور نسبت به رژیم های بین المللی محیط زیستی، می توان به سه تفاوت مهم اشاره کرد: نخست، تفاوت در برجسته کردن یا نادیده گرفتن مسائل محیط زیستی توسط آن دو در اسناد امنیت ملی آمریکا؛ دوم، تفاوت در نوع سیاست اتخاذی و اقدامات عملی دو رئیس جمهور در قبال رژیم های بین المللی محیط زیستی (سیاست پایبندی در مقابل سیاست خروج)؛ سوم، تفاوت در نوع بازنمایی اهمیت مسائل و رژیم های محیط زیستی در کنش های گفتاری دو رئیس جمهور. این پژوهش تحلیلی- مقایسه ای و شیوه گردآوری اطلاعات در آن از طریق منابع اسنادی و داده های مجازی بوده است.
مقابله آمریکا با دیوان کیفری بین المللی در پرونده افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقابل ایالات متحده با دیوان کیفری بین المللی با پیگیری وضعیت افغانستان در این مرجع به اوج رسید. پس از صدور کیفرخواست توسط دادستان دیوان بسیاری از سربازان و درجه داران ایالات متحده در معرض تعقیب توسط دادستان دیوان کیفری بین المللی قرار خواهند گرفت و ایالات متحده به همین دلیل فشار مضاعفی را بر دیوان وارد ساخت. شعبه مقدماتی دیوان در نتیجه ی فشارهای ایالات متحده، ادامه فرایند تعقیب جنایات بین المللی در افغانستان را مطابق با منافع عدالت ندانست و تحقیقات را متوقف کرد. دادستان نسبت به این موضوع تجدیدنظرخواهی نمود. شعبه تجدیدنظر دیوان در پنجم مارس 2020 به اتفاق آراء، دادستان را مجاز به انجام تحقیقات در مورد جنایات ارتکابی در افغانستان دانست. پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی، ابتدا اشاره ای به سیر اقدامات ایالات متحده در تقابل با دیوان و علت حقیقی آن خواهد داشت؛ سپس باتحلیل رأی صادره ازشعبه مقدماتی دیوان درخصوص پرونده ی افغانستان، به این موضوع پرداخته می شود که آیا اقدامات کشور مذکور تاثیری بر عملکرد دیوان داشته است یاخیر؛ وآخرین تحولات وضعیت افغانستان در دیوان و به طور خاص تصمیم شعبه تجدیدنظر بررسی خواهد شد. درپایان، باتوجه به تصمیمات اخیر می توان گفت در تقابل میان دیوان و ایالات متحده فعلاً دیوان در موضع بالا قرار گرفته ومجوز تحقیق در خصوص جنایات ادعایی توسط مقامات ونیروهای آمریکایی صادر گردیده است، اما هنوز این جنگ حقوقی ادامه دارد و سرنوشت آن به طور قطعی مشخص نیست؛ زیرا در فرض تکمیل تحقیقات توسط دادستان، حضور مقامات ایالات متحده در فرآیند محاکمه محل تردید جدی بوده و ازطرفی رسیدگی غیابی در دیوان متصور نیست و این خود چالش بزرگ دیگری در این تقابل خواهد بود.
راهبردهای نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی در رویارویی با مقاومت اسلامی (مورد مطالعه: بحران سوریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات سوریه، همواره برای رژیم صهیونیستی از اهمیت برخوردار بوده است. بر همین اساس، از زمان شروع بحران سوریه در سال ۲۰۱۱ تاکنون، رژیم صهیونیستی راهبردهای نظامی و امنیتی گوناگونی را قبالِ این کشور اتخاذ نموده است. ازاین رو، مقالهٔ حاضر درصدد است به این پرسش اساسی پاسخ دهد که «راهبردهای نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی در قبالِ بحران سوریه کدم اند؟» ( مسئله )؛ برای پاسخ به این سؤال، ضمن گردآوری داده ها به شیوهٔ کتابخانه ای، از روش کیفی (توصیفی-تحلیلی) استفاده شده است ( روش )؛ نتیجه آنکه رژیم صهیونیستی پس از عدم اتخاذ راهبردی واحد در آغاز بحران سوریه، از سال ۲۰۱۳ سعی نمود تا علاوه بر ترور فرماندهان مقاومت و بمباران هوایی مواضع ایشان، از گروه های همسو با خود حمایت نموده و از طریق اقناع آمریکا برای حضور جدی تر در سوریه و مذاکره با روسیه، مانع از حضور طولانی مدت ایران در سوریه شود. این در حالی است که از سال ۲۰۱۵، راهبرد گیدئون در دستور مقامات این رژیم قرار می گیرد که بر آمادگی نیروهای ارتش برای حضور در جنگ های نامتقارن، افزایش اشرافیت اطلاعاتی و... استوار است. درنهایت، راهبرد مومِنتوم را دنبال نمود که ج.ا.ایران را به عنوان مهم ترین تهدید پیش روی صهیونیست ها در سوریه شناسایی می نماید. در این راهبرد، ضمن تأکید بر بهبود توان واحدِ اطلاعات نظامی و تجهیز نیروهای نظامی با تسلیحات بهتر، بر تغییر در ساختار ارتش و تشکیل «فرماندهیِ امورِ ایران» تأکید می شود ( یافته ها ).
اقتصاد سیاسی رویکرد هژمونیک آلمان در مقابل قدرت های نوظهور، مطالعه موردی: رابطه آلمان و چین
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که آلمان چگونه نسبت به چالشگران نظم لیبرال در دو بعد سیاسی و اقتصادی و در دو سطح منطقه ای و جهانی واکنش نشان می دهد. برای این کار رابطه آلمان و چین را انتخاب شده تا تعامل آلمان با مهم ترین چالشگر نظم لیبرال دموکراسی موجود را مورد مطالعه قرار داده و از آن به چگونگی تلاش های آلمان برای پاسداری از این نظم پی برده شود. فرضیه پژوهش این است که این کشور برای قواعد و اصول نظم لیبرال در رفتار خارجی خود اولویت قائل است. با بررسی تجربی در رفتار خارجی نشان داده شد که آلمان در موضوعات اقتصادی همچنان در مواردی غیرهنجاری رفتار می کند، اگرچه درنهایت به دلیل تأکید بر چندجانبه گرایی در سیاست خارجی خود به فشارهای نهادی پاسخ مثبت می دهد. درنتیجه نقش هژمونیک آلمان در پیش زمینه جایگاه منطقه ای آن در اروپا قابل تعریف است. این پژوهش در پایان تمایزات و شباهت های اجماع مونیخ با اجماع واشنگتن و پکن را مورد بررسی قرار می دهد.
بررسی تطبیقی سیاستگذاری جمعیت شناختی شاخص های آموزشی در نظام آموزش و پرورش ایران و سنگاپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش و پرورش، از مؤلفه های تعیین کننده در حوزه قدرت ملی، توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی است. بنابراین ضرورت دارد برنامه ریزان و سیاستگذاران آموزشی، معلمان و مسئولان آموزش و پرورش، الزامات و مقتضیات زندگی فردا را بشناسند تا بتوانند دانش و بینش الزم را در کودکان و نوجوانان برای فعالیت در جامعه ی فردا پرورش دهند. در راستای این سیاست، شناسایی ویژگی های آموزش و پرورش کارا و اثر بخش از اهمیت خاصی برخوردار است. لذا برخی جوامع سعی می کنند با الگوبرداری از برنامه های آموزشی موفق سایر کشورها در بهبود و ترقی خود قدم بردارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی جمعیت شناختی شاخص-های آموزشی در نظام آموزش و پرورش ایران و سنگاپور با روش توصیفی- تحلیلی می باشد. با تهیه پرسشنامه و توزیع آن بین نخبگان آموزشی ایران و سنگاپور، به بررسی وضعیت هر یک از نشانگرها و خرده نشانگرهای آموزشی از دیدگاه نخبگان آموزشی دو کشور با استفاده از آزمون های تی و کای دو پرداخته شده است. از لحاظ اولویت بندی خرده نشانگرها نیز خرده نشانگر عملکرد دانش آموزان در آزمون های بین المللی در سنگاپور و خرده نشانگر نرخ فارغ التحصیلی دانش آموزان پایه ابتدائی در ایران بالاترین رتبه را از نقطه نظر نخبگان آموزشی کسب کرده است.