فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۲۱ تا ۵٬۳۴۰ مورد از کل ۳۲٬۰۴۱ مورد.
منبع:
سیاست دوره ۵۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1123 - 1093
حوزههای تخصصی:
بحران سوریه بزرگ ترین مسئله یک دهه اخیر در عرصه بین المللی بوده است که بازیگران متعددی را در سطوح بین المللی، منطقه ای و محلی درگیر خود ساخته است. در آستانه شکست داعش، ترکیه در قالب سه عملیات «سپر فرات»، «شاخه زیتون» و «چشمه صلح» به شمال سوریه حمله کرد. این حمله ها دوباره موجب آرایش بازیگران با اهداف گوناگون در بحران سوریه شد، بر پیچیدگی این بحران افزود. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که همگرایی ها و واگرایی ها بین بازیگران ذی نفع در جریان حمله و حضور ترکیه در شمال سوریه چیست؟ برای پاسخ به پرسش پژوهش، از روش تحلیل ساختاری و برای تجریه و تحلیل داده ها از نرم افزار مکتور استفاده شد. بر اساس یافته های این پژوهش، چهار قطب بندی بین بازیگران پس از حمله ترکیه به شمال سوریه شکل گرفته است. افزون بر این، واگرایی های بازیگران از یکدیگر نیز نمایش داده شد. حزب حاکم ترکیه با حمله به شمال سوریه از یک سو به دنبال کاستن از تهدید جدایی طلبی (پ. ک .ک.)؛ و از سوی دیگر، در پی ایجاد فرصت نفوذ ساختاری در سوریه از راه اسکان آوارگان جنگ سوریه و به قدرت رسیدن جریان های اسلام گرا به رهبری اخوان المسلمین در سوریه است. جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و پ .ک. ک. بیشترین فاصله در اهداف را با یکدیگر دارند؛ و در شرایط کنونی، امکان قرار گرفتن این سه بازیگر در یک ائتلاف در خصوص حمله ترکیه به شمال سوریه وجود ندارد. در این میان، ترکیه به دلیل داشتن اهداف به شدت متعارض با دیگر بازیگران، قدرت مشارکت در هیچ ائتلاف پایداری را نخواهد داشت.
بررسی نقش دفاعی ایران در مقابله با گروه تروریستی داعش در عراق
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰
87-108
حوزههای تخصصی:
با شکل گیری گروه داعش در سال 2014 در عراق و اقدامات تروریستی آن منافع ملی و امنیت ایران در محیط امنیتی غرب آسیا تحت تاثیر قرار گرفت چراکه نه تنها این گروه حوزه عملیات خود را بین الملل تعریف کرده بود بلکه با پیشروی به سمت مرزهای ایران موجب گسترش ناامنی نیز می شد. ایدئولوژی داعش در کنار حمایتی که از سوی غرب و متحدان منطقه ای آن میشد خطری برای محور مقاومت به شمارمی رفت بنابراین پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که راهبرد جمهوری اسلامی ایران در قبال گروه تروریستی داعش در منطقه غرب آسیا چگونه بوده است؟ برای بررسی این سوال در چارچوب رئالیسم تدافعی با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای یافته های پژوهش نشان می دهد که ظهور و قدرت گرفتن گروه تروریستی داعش در همسایگی ایران نه تنها بیم تجزیه عراق را به همراه دارد بلکه توانایی نظامی و تلاش برای نفوذ به داخل ایران از تهدیدات امنیتی به شمار می رود از همین رو استراتژی وحدت ملی و حفظ تمامیت ارضی عراق و مبارزه با داعش مدنظر ایران بوده است.
ظهور مجدد طالبان و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(تهدید یا فرصت)
حوزههای تخصصی:
قدرت یابی مجدد و سریع طالبان منجر به ارائه دیدگاه های متفاوتی در محافل سیاسی- امنیتی جهان شده است. اندیشه قومیتی و ایدئولوژیکی این گروه و عملکرد قبلی آن در دهه 1990 منجر به این شد که برخی اندیشمندان داخلی ظهور مجدد طالبان در سال 2021 را فرصت و برخی دیگر آن را تهدید برای ایران قلمداد نمایند. هدف این مقاله احصاء تهدیدات و فرصت های قدرت یابی مجدد طالبان بر امینت ملی ج.ا.ا است. پژوهش حاضر براساس راهبرد آمیخته و به روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از ابزارهای فیش برداری، مصاحبه و پرسش نامه محقق ساخته انجام پذیرفت. جامعه آماری شامل 130 نفر از صاحب نظران علوم سیاسی و امنیت ملی دانشگاه های شهر تهران بوده و نمونه آماری، 97 نفر است. نتایج حاصل از مصاحبه ها و مبانی نظری، منجر به شناسایی 36 شاخص ناشی از ظهور مجدد طالبان شده است. پس از تعیین روایی، پرسش نامه به 22 شاخص تقلیل یافت. مقدار ضریب آلفای کرونباخ 91/0 به دست آمد. پس از تحلیل داده های با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس فریدمن، یافته ها بیانگر آن است قدرت یابی مجدد طالبان به دلیل تاثیرگذاری تصاعدی بر اندیشه قومیتی و ایدئولوژیکی در مناطق شرقی کشور، امنیت ملی نظام ج.ا.ا را با افزایش ناامنی و چالش جدی مواجه خواهد کرد. در انتها نیز از محدود شدن احتمالی فعالیت های گروه های سلفی- تکفیری در پاکستان، گروه تررویستی داعش و زیرمجموعه آن از جمله دولت اسلامی خراسان (داخ)، به عنوان مهم ترین فرصت های امنیتی ج.ا.ا نام برده شده است.
وظایف تمدنی حکومت در قبال کم توانان جسمی و ذهنی از منظر آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخشی از مردم در جوامع بشری، کم توانان جسمی و ذهنی هستند که چون دیگر مردمان از تمام حقوق برخوردار هستند؛ لذا حکومتها مهم ترین نقش را در استیفای حقوق آنان دارند. در آموزه های دینی به وظایف حکومت در قبال کم توانان جسمی و ذهنی اشاره شده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی در پی پاسخ به این سؤال است که، از منظر آیات و روایات، وظایف حکومت در تمدن نوین اسلامی در قبال کم توانان جسمی و ذهنی چیست؟ یافته های تحقیق حکایت از آن دارد؛ که بر اساس آموزه های دینی، کارگزاران دولتی در قبال کم توانان، دست کم پنج تکلیف دارند: 1- وظایف اقتصادی، 2- وظایف اجتماعی، 3- وظایف سیاسی، 4- وظایف آموزشی، 5- وظایف حقوقی و قضایی. در حوزه اقتصادی تمام نیازهای مادی آنان را مورد حمایت قرار دهد. در عرصه اجتماعی زمینه حضور آنان در اجتماع را با اموری چون واگذاری مسؤولیت های اجتماعی فراهم کند. در زمینه آموزشی با تسهیل امکانات آموزشی، ارتقای فکری و معرفتی آنان را مورد توجه داشته باشد. در عرصه سیاسی آنان را از وظایف دشواری هم چون جهاد معاف کند. در حوزه حقوقی قضایی، مدبرانه عمل نماید؛ به طوری که از سویی در مقام استیفای حقوق آنان برآید و از سوی دیگر به سبب دلسوزی به کم توانان حقوق دیگران را ضایع نگرداند. کارگزاران دولت اسلامی با الگو قرار دادن این توصیه ها وظیفه دارند؛ در قانونگذاری ها و دستورالعمل های اجرایی با توجه به این آموزه ها، زمینه آسیب پذیری روحی و عاطفی ایشان را برطرف کرده؛ یا به حداقل برسانند.
واکاوی پدیدارشناختی ایثار مدیران جهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیست و چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹۱
139 - 174
حوزههای تخصصی:
ایثار یکی از انواع رفتارهای فرااجتماعی است که در محیط های کاری مشاهده می شود و از نظر مفهومی با سایر مفاهیم مشابه نظیر رفتارهای شهروندی سازمانی و رفتارهای یاری دهنده متفاوت است اما می توان گفت در ادبیات پژوهشی رفتار سازمانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است و شناخت چندانی از این پدیده در سازمان ها وجود ندارد. پژوهش حاضر با هدف درک تجربه زیسته ایثار مدیران جهادی در سازمان ها انجام گرفته است. روش شناسی مورد استفاده در این پژوهش پدیدارشناسی است و به منظور گردآوری داده های لازم در این پژوهش با 12 نفر از مدیران جهادی که تجربه حضور در دفاع مقدس و تجربه مدیریت در سطوح گوناگون پس از دوران دفاع مقدس را داشته اند مصاحبه صورت گرفت. یافته های این پژوهش نشان می دهند مشارکت کنندگان ابرازگری اجتماعی، لذت و رضایت درونی و شکل گیری خودپنداره مثبت، تحمل شختی ها و مشکلات، وظیفه مداری و احساس تکلیف و انجام وظیفه، آگاهی و شناخت، هدفمندی و آرمان گرایی، وحدت اجتماعی و هویت جمعی و همچنین تاب آوری و توان تحمل سختی ها و مشکلات را به عنوان مهم ترین تجارب خود از ایثار در محیط های کاری تجربه کرده اند. آن ها همچنین بحران و تهدید، جو احساسی و عاطفی، کم کاری سایر افراد نظام اجتماعی، و نوع وظیفه و سازمان را به عنوان عوامل زمینه موثر بر ظهور رفتارهای ایثارگرانه در سازمان ها در تجارب خود عنوان کرده اند.
Antiwar Groups in the United States: A Case of the Opposition to War against Iran after the September 11th(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Social groups and movements are considered a fundamental socio-political force in all countries that intend to get back on the public demands especially when the authorities are not able or eager to do so. Anti-war groups are among the most pivotal social groups that focus on the establishment of sustainable peace in communities so, since the second half of the twentieth century, their efforts have been regarded as the determinant factor in world politics. This paper aims to study the origins and functions of those American anti-war organizations that oppose US war policies mainly against Iran after the September 11 th Attacks. Archival research and historical analysis of the role of these groups and organizations demonstrate that they came into existence in response to the ever-growing global conflicts and created social campaigns for peace without governmental interventions. Similarly, due to the increasing violence and conflict between Iran and the United States during recent decades, the groups such as A.N.S.W.E.R. Coalition, Code Pink, International Action Center (IAC), Peace Action West, United for Peace and Justice (UFPJ) expressed their opposition against war with Iran mainly after September 11 th and have been progressive and helpful in some cases. Nevertheless, in spite of their long history of activism and firm institutions could never seriously disobey US government regulations and policies.
امکان سنجی اعمال مکانیسم ماشه برجام توسط آمریکا ازمنظر حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۱
203 - 220
حوزههای تخصصی:
در پی توافق صورت گرفته در سال 2015 پیرامون برنامه هسته ای ایران و تنظیم برجام، مقرر گردید اِعمال کلیه تحریم های شورای امنیت علیه ایران با تصویب قطع نامه ای ازسوی این نهاد ملغی شود؛ ولی در آگوست 2020، کشور آمریکا که پیش تر با خروج رسمی از برجام، به عضویت خود در این سند خاتمه بخشیده بود، مدعی نقض اساسی تعهدات برجامی توسط ایران شد و با این ادعا، خواستار فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگرداندن مجدد تحریم های بین المللی گردید. این اقدام آمریکا، مباحثی را درخصوص میزان مشروعیت قانونی آن برانگیخت. براین اساس، پژوهش حاضر در راستای پاسخ گویی به این سؤال به نگارش درآمد که اقدام آمریکا در فعال سازی مکانیسم ماشه تا چه اندازه از نقطه نظر اصول و قواعد حقوق بین الملل مشروعیت دارد؟ حاصل مطالعات توصیفی تحلیلی نگارندگان، مبتنی بر منابع کتابخانه ای و تحلیل اسناد مربوطه، مؤید آن است که برجام، یک توافق نامه سیاسی و مستقل از قطع نامه 2231 بوده و آمریکا با خروج از این سند، دیگر «عضو مشارکت کننده در برجام» نبوده و درنتیجه، فاقد صلاحیت قانونی برای فعال کردن مکانیسم ماشه است. هم چنین ادامه یک جانبه گرایی این کشور، جز تضعیف سازمان ملل متحد و ایجاد فضای هرج ومرج در محیط بین المللی، دورنمای دیگری را پیش روی جامعه بین المللی قرار نخواهد داد.
نقش بازیگران دفاعی- امنیتی مردم نهاد در تحولات غرب آسیا مطالعه موردی: حزب الله لبنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۳
31 - 57
حوزههای تخصصی:
لبنان در نیم قرن اخیر به دلایلی همچون وقوع جنگ داخلی (1989-1975)، تهاجم و اشغال خاک توسط رژیم صهیونیستی (2000-1982) و افزایش دخالت های قدرت های خارجی به یکی از کانون های بحران نیم قرن اخیر غرب آسیا تبدیل شده است. امری که پیامدهای بسیاری از جمله، ناپایداری نهاد دولت و افزایش کنشگری بازیگران دفاعی- امنیتی مردم نهاد را با خود به همراه داشته است. شکل گیری حزب الله لبنان در پرتو چنین تحولاتی قابل درک است و به مثابه پاسخی به بحران های امنیتی شکل گرفته در این کشور به شمار می رود. علاوه بر آن، مجاورت جغرافیایی لبنان با برخی از کانون های بحران غرب آسیا، موجب فراهم شدن فضای مانور وکنشگری منطقه ای برای حزب الله شد. این تحولات به تبدیل حزب الله لبنان به یک بازیگر تمام عیار سیاسی و منطقه ای در دو دهه گذشته منجر شده است. با این وصف، هدف از این پژوهش ارائه تحلیلی جامع از ماهیت حزب الله لبنان است. به این منظور، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و بهره گیری از مفهوم بازیگران ترکیبی در پی پاسخ به این سوال است که نقش حزب الله لبنان به عنوان یک بازیگر دفاعی- امنیتی مردم نهاد در منطقه غرب آسیا چه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که حزب ا لله به واسطه انجام کارویژه های ترکیبیِ شبه دولتی (تأمین امنیت داخلی، ارائه خدمات اجتماعی و مشارکت در ساختار سیاسی) و فرادولتی (مشارکت در جنگ سوریه و سازماندهی گروه های عرب زبان محور مقاومت) نقش مهمی در تحولات غرب آسیا ایفا کرده است.
تقابل شرق و غرب در آسیای مرکزی
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۸
51 - 76
حوزههای تخصصی:
با فروپاشی شوروی و از میان رفتن نظام دو قطبی، تغییرات مهمی در نقشه ژئوپلیتیک جهان به وجود آمد که از جمله آن شکل گیری منطقه آسیای مرکزی و طبق نظریه مکیندر آن را بخش جنوبی از قلمرو هارتلند است به وجود آمد. به دلیل خلا قدرتی پس از فروپاشی شوروی و آغاز حوادثی چون ۱۱ سپتامبر 2000 بهانه ای برای حضور غرب جهت مبارزه با تروریسم و نفوذ در آسیای مرکزی ایجاد و این منطقه را که از جایگاهی ویژه ژئوپلتیک، ژئواکونومیک، ژئو استراتژیک و ژئوکالچر است را دارای جایگاهی ویژه در تقابل شرق و غرب قرار داده است. خودنمایی شرق و غرب و تقابل هرکدام از قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای برای دستیابی به اهداف و منافع خاص خود می باشد که در بر دارنده نگرانی و معضل امنیتی در این منطقه گشته است. نفوذ غرب و قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در آسیای مرکزی دلیلی بر قدرت نمایی روسیه که در حال بازیابی قدرت پیشین خویش می باشد را شعله ور ساخته و این مسئله را تهدیدی جدی برای امنیت منطقه قلمداد می کند. این مسئله آغازی برای تقابل دوباره رقبای دیرینه و قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای شده است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که تقابل شرق و غرب در آسیای مرکزی چه آینده ای را برای این منطقه رقم خواهد زد؟ و در پاسخ به این پرسش به این فرضیه پرداخته شده است که تقابل شرق و غرب در آسیای مرکزی تنها عاملی در امنیت و صلح سازی در این منطقه نیست بلکه شرایط آن را در جهت امنیت سازی دشوارتر و باعث ایجاد معضل امنیتی برای کشورهای این منطقه می باشد.
ممنوعیت پیوند و قاچاق بین المللی عضو به اتباع بیگانه در پرتو اصول فقهی، حقوق جهانشمول بشری و اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تحولات در علم و فناوری مسائل جدیدی در مقیاس ملی و بین المللی در زمینه های مختلف بروز می کند. که بررسی آن به ضرورت مستلزم چشم اندازهای علمی بینارشته ای است. پیشرفت های چشمگیر در دانش پزشکی، مجموعه ای از مسائل جدید را برای پژوهشگران و محققان حقوقی و سیاست گذاری کشورها به وجود آورده است. امروزه با کمک این پیشرفت ها، برداشت و پیوند اعضا به روشی رایج برای درمان بسیاری از مشکلات و بیماری ها تبدیل شده است. این فرایند علاوه بر مزایا، جامعه را با چالش ها و مشکلات خاصی روبرو کرده است و باعث جنایات مختلفی از جمله: قتل، قاچاق اعضا توسط آدم ربایی شده است. فقط جرایمی مانند قاچاق اعضای بدن و آدم ربایی در سهم بسیار زیادی از جنایات در کشورهای مختلف جهان را تشکیل می دهد که شوربختانه اکثر قربانیان زن و کودک هستند. کمبود عضو و پیشی گرفتن سیاست های ناصحیح برای حل آن موجب شده است چالش های فراوانی فرا روی پیوند اعضا در ایران قرارگیرد، از جمله مساله ممنوعیت پیوند اعضا به اتباع خارجی. بدین منظور قانونگذار برای جلوگیری از به راه افتادن بازار سیاه عضو، حفظ کرامت ملیت ها و علی الخصوص، حفظ کرامت انسانی، ممنوعیت پیوند را برای اتباع خارجی در نظر گرفته است. در این پژوهش سعی بر آن است تا به مشکلات مربوط به وضع قوانین ممنوعیت پیوند عضو پرداخته و موارد استثنای آن را مشخص نماییم. در این مقاله روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و روش پژوهش تبیینی است.
تحلیل عملکرد رسانه ای شبکه های تلویزیونی CBC کانادا و NRK نروژ مبتنی بر رویکرد کارکردهای رسانه لاسول و رایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۹)
2319 - 2336
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این مطالعه، شناسایی مالکیت، ساختار و کارکردهای تلویزیون در کشورهای کانادا و نروژ به عنوان دو کشور برخوردار از بالاترین رتبه های کامیابی ( در بین 10 کشور برتر جهان ) در سال 2017 بوده و از منظر هدف کاربرد، با عنایت به چند فرهنگی بودن این جوامع، ایجاد بینشی در راستای بهبود کارکردهای تلویزیون ملی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، در مسیر توسعه است. به منظور انجام این پژوهش، محقق اقدام به مصاحبه با 14 تن از اساتید کانادایی و نروژی با تخصص های حوزه رسانه نموده است. روش تحقیق این مطالعه، روش کیفی با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها بوده و در راستای دسته بندی مقولات از تکنیک کدگذاری (باز، محوری) بهره گرفته شده است. در مجموع 217 کد باز (کانادا= 95، نروژ= 122)، که با یکدیگر قرابت معنایی داشتند شناسایی و در قالب 44 کد محوری (کانادا= 20، نروژ= 24)، دسته بندی شدنده اند. یافته ها حاکی از عملکرد مطلوب هر دو رسانه در بهره برداری از 4 کارکرد اصلی خبری، راهنمایی، آموزشی و سرگرمی بوده و بخش خبری جزء اصلی ترین کارکردهای این دو شبکه است؛ لذا رویکرد برنامه ریزی و سیاست گذاری محتوایی هر دو شبکه CBC و NRK در نهایت می تواند الگوی مناسبی برای توسعه کارکردهای رسانه ملی کشور محسوب گردد.
راهبرد چین در قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان کنونی توسعه کشورها بدون دسترسی به منابع و بازارهای بین المللی غیرممکن به نظر می رسد. نخبگان اجرایی چین با درک این واقعیت در پی بهبود جایگاه اقتصادی و سیاسی خود در مناطق مختلف جهان از جمله قفقاز جنوبی هستند. چینی ها برای آسان سازی و سرعت بخشی دسترسی به این هدف، ابتکار یک کمربند و یک راه را در سال 2013 مطرح کردند. اهمیت ابتکار کمربند راه در رفتار منطقه ای چین به حدی است که به نوعی به برند سیاست خارجی این کشور تبدیل شده است. به طوری که برای ارائه تصویری روشن از سیاست منطقه ای چین در نواحی مختلف جهان توجه به این طرح ضروری به نظر می رسد. در این نوشتار می کوشیم با نیم نگاهی به ابتکار کمربند راه، جایگاه قفقاز جنوبی را در راهبرد بلندمدت چین بررسی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که راهبرد چین در قفقاز جنوبی چیست؟ با ارائه چارچوبی نظری از نظریه میان منطقه گرایی، استدلال می کنیم که «چین رویکردی خوشه ای در برابر قفقاز جنوبی دارد. بدین معنا که اهمیت قفقاز جنوبی در سیاست خارجی چین در تعامل با کشورهای همسایه این منطقه (ایران و ترکیه) و در قالب طرح های کلانی مانند ابتکار کمربند راه تعریف می شود». به بیان دیگر، قفقاز جنوبی حلقه فرعی از زنجیره به هم پیوسته سیاست خارجی چین در پهنه اوراسیا است. در این نوشتار راهبرد بلندمدت چین در قفقاز جنوبی را با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از نظریه میان منطقه گرایی بررسی می کنیم. گفتنی است که برای بررسی فرضیه از داده های کمی و کیفی، جدول، نقشه و نمودار استفاده کرده ایم.
تحزب از منظر وبر
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره ۷ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۶
1 - 15
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تحزب از منظر وبر است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که از نظر وبر تحزب برآیند غیرشخصی شدن امور در عرصه رقابت برای کسب قدرت می باشد که پیش شرط آن الگوی کنش اجتماعی عقلانی معطوف به هدف و با توجه به توضیحات قبلی، الگوی کنش اجتماعی عقلانی معطوف به ارزش فعالان حزبی است. دیگر الگوهای کنش سنّتی و احساسی نمی توانند مبنای تحقق تحزب و فعالیت حزبی باشند. به عبارت دیگر، جهت شکل گیری مناسب تحزب، کنش عقلانی معطوف به هدف باید جایگزین کنش سنّتی و نیز کنش عقلانی معطوف به ارزش باید جایگزین کنش احساسی شود. در شرایطی که الگوی کنش فعالان حزبی سنتی و احساسی باشد، این پدیده با چالش هایی مواجه خواهد بود.
امکان سنجی بازگشت داعش به لیبی در پرتو جنگ داخلی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۱
125 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر وضعیت آشوب زده ی فعلی لیبی بر بازگشت داعش به این کشور است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. نتایج نشان می دهند که بحران سیاسی و چالش امنیتی حادث شده در لیبی از سه سطح فرهنگی- اجتماعی، اقتصادی- سیاسی و نیز ژئوپولیتیکی نشات می گیرد. در سطح فرهنگی- اجتماعی عنصر و شاه کلید «قبیله محوری»، در سطح اقتصادی- سیاسی عنصر «نفت»، در سطح سیاسی «خلاء قدرت داخلی» و در سطح ژئوپلیتیکی «رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای» حائز اهمیت هستند. خشونت های داخلی بین هویت های متعارض نه تنها مانع شکل گیری اقتدار مدنی فراگیر بوده، بلکه فضا را برای مداخلات قدرت های خارجی از طریق پشتیبانی از هر یک از هویت های درگیر را فراهم کرده است. بحران داخلی لیبی، راه حل نظامی ندارد و مذاکره با هدف به تعادل رساندن گروه های درگیر، تنها راه حل قابل تصور برای پایان این بحران است. درغیر این صورت گروهایی هم چون داعش، امکان و انگیزه ی بسیار بالایی برای کنش گری در لیبی دارند.
چگونگی رویارویی رسانه های دولتی ایران با بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوع رفتار رسانه های هر کشور در مواجهه با بحران های طبیعی و غیرطبیعی یکی از موضوعات مهم در امر مدیریت بحران است. فقدان وحدت رویه در عملکرد رسانه ها عموماً و رسانه های دولتی به طور خاص در شرایط بحرانی مدیریت افکار عمومی را با چالش مواجه می سازد. در این پژوهش با طرح این سوال که عملکرد رسانه های دولتی ایران در یک هفته اول بحران کرونا چگونه بوده تلاش شده تا با ارائه یک چارچوب مفهومی و تبیین «نقش رسانه ها در بحران»، عملکرد سه خبرگزاری دولتی ایرنا، صداوسیما و فارس واکاوی شود. بدین منظور با بهره مندی از روش تحلیل محتوا، عملکرد سه خبرگزاری فوق در موضوع نوع راهبرد انتخابی برای مواجهه با بحران مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد اگرچه متغیر مهم انتخابات دوم اسفند 1398 در اتخاذ راهبردهای متفاوت توسط این خبرگزاری ها اثر داشته اما هر سه خبرگزاری (البته با تفاوت های معنادار) بعد از گذشت چند روز از آغاز بحران از راهبرد «منفعل(بحران گریزی)» به سمت اتخاذ راهبرد «فعال(بحران پذیری)» تغییر جهت داده اند.
پی جویی آینده در گذشته و بازنمایی امر نوستالژیک در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
201 - 236
حوزههای تخصصی:
نوستالژی یا «حسرت گذشته» مفهومی محوری در مباحث هویتی و سیاسی معاصر است. فهم نوستالژی و ابعاد و زوایای آن در نظریه های روان شناختی، فرهنگی و اجتماعی، بیانگر وضعیت یأس و از خودبیگانگی بنیادین و از جاکندگی زمانی- مکانی، پدیدار شدن نوعی حرمان و دلتنگی و اشتیاق فزاینده به گذشته و محور قرار دادن نگرشی «گذشته گرا» است. نمادینه و آیینی کردن میراث گذشتگان، مکاشفه در گذشته و اعقاب دور و دنیایی پالوده و خالی از تعارض، مصادره حال و آینده به نفع گذشته، اعاده گذشته ای از دست رفته، پی جویی آینده در گذشته ای آرمانی، اکتشاف گذشته طلایی ملت و آینده شناسی به معنای رجعت به گذشته ای فراواقعی از مشخصه های هویتی- سیاسی نوستالژی است. ضرورت بحث درباره نوستالژی در این است که تفکر نوستالژیک در میان بخشی از ما ایرانیان به عنوان یک مکانیسم دفاع روانی برای بیرون راندن مضامین عاطفی ناخوشایند و به صورت وجهی ناخودآگاه جهت تخفیف و تعارض و اضطراب ناشی از جاکندگی زمانی و مکانی ریشه دوانیده است. از این رو، به بحث درباره چرایی پناه بردن به گذشته و ایده های نوستالژیک با تلاش برای اعاده گذشته ای از دست رفته پرداخته می شود. پرسش اصلی این است که ماهیت و کارکردهای نوستالژی چیست و در ایران معاصر چگونه بازتولید شده است؟ فرضیه مقاله این است که نوستالژی بیش از هر چیز «متضمن نفی» و «انقلابی علیه الگوها و رویه های موجود» است که با توسل به آن تلاش می کنند با طفره روی از مشکلات موجود، به دامن گذشته بیاویزند و از طریق همدلی با میراث آن التیام یابند.
دمکراسی و جهانی شدن در اندیشه یورگن هابرماس
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال دوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳
199-222
حوزههای تخصصی:
هابرماس از نظریه پردازان مکتب فرانکفورت با رویکرد انتقادی به مقوله پوزیتویسم، دمکراسی و جهانی شدن می پردازد و سعی می کند با ارائه نظریه کنش ارتباطی دیدگاهی جدیدی ارائه دهد. هابرماس معتقد است که عقلانی ت موردنظر روش نگری و آرم ان عقلانی سازی حیات مدرن وجه صوری و ابزاری دارد و از همین رو، عقلانیت ارتباطی می تواند این محدودیت را درهم شکند. او با نگاهی خوش بین معتقد است که در قالب مدرنیته نیز همچنان می توان اقدامی انجام داد. ازنظر هابرماس بسیج جنبش های اجتماعی در جامعه ی مدنی کمک مهمی به توسعه ی دموکراسی می کند؛ بنابراین ضمن نقد به پوزیتویسم که از مدرنیته برمیاید نسبت به گسترش تفکر دموکراسی و همچنین جهانی شدن نیز نگاهی خوش بین تری نسبت به سایر منتقدان دارد. از همین رو از همین رو این مقاله گردآوری شده به روش تحلیلی-توصیفی به دنبال پاسخ به این پرسش است که دیدگاه هابرماس به دموکراسی و جهانی شدن چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که هابرماس علی رغم فیلسوف مکتب انتقادی بودن ولی به دمکراسی و جهانی شدن بر اساس الگوی عقلانیت ارتباطی به صورت خوش بینانه می نگرد.
زنان و صلح جهانی با تأکید بر صلح بانان زن سازمان ملل متحد و جامعه زنان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۹)
211 - 244
حوزههای تخصصی:
اگرچه صلح از کهن ترین آرمان های بشر است، تاریخ بشر مشحون از درگیری ها، تعارضات و برخوردها است. بررسی ها نش ان داده که اقدامات تجاوزکارانه، درگیری های نظامی، سیاست های استعماری و هرگونه مداخله خارجی و نیز تروریسم و رفتارهای خشونت آمیز، زنان را بیشتر مورد آسیب قرار داده است. نقض حقوق انسانی زنان و کودکان در جریان جنگ ها و درگیری های نظامی به طور آش کار بنیان های سلامت و امنیت جامع ه بش ری را م ورد تهدی د ق رار داده است. در این میان مسئولیت حفظ و ترویج صلح یکی از بزرگ ترین وظایف صلح بانان زن در سازمان ملل متحد است و این نهاد جهانی برافزایش مشارکت زنان در حفظ صلح، ایجاد صلح و استقرار صلح به ویژه از زمان تصویب قطعنامه 1325 شورای امنیت سازمان ملل در سال 2000 در مورد زنان، تأکید داشته؛ لذا صلح و امنیت زنان، هدف مهمی برای صلح سازمان ملل بوده است. در این پژوهش با تمرکز بر کشورهای سودان جنوبی، لیبی و ساحل عاج، سؤال اصلی این است که صلح بانان زن سازمان ملل متحد در عملیات حفظ صلح و در جهت برقراری صلح چه نقشی ایفا کرده اند؟ همچنین نقش جامعه زنان ایرانی در ایجاد صلح و امنیت هم موردتوجه پژوهش حاضر است. این مقاله با رویکردی فمینیستی و بر پایه نظریه فمینیسم صلح طلب و از طریق منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی به این فرضیه رسیده است که حضور نیروهای حافظ صلح زن به دلیل استعدادها، ویژگی ها و مزایای عملی، به داشتن یک عملیات حفظ صلح مؤثرتر کمک کرده است و به این دلیل هم شاهد گسترش صلح بانان زن در عملیات حفظ صلح هستیم.
رویکرد ایران به مسئله هسته ای در دولت خاتمی با توجه به گفتمان آزادی-قانون محور وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
843 - 860
حوزههای تخصصی:
با درنظر گرفتن اینکه گفتمان به معنای درک متون در بافت اجتماعی آنها و اینکه چه کسی، چه چیزی را، به کدام مخاطب، به چه شیوه ای و چرا می گوید، وابسته بودن آن به شرایط زمانی و مکانی و تأثیر ویژگی های شخصیتی سازنده گفتمان بر نوع گفتمان شکل گرفته مشخص می شود. در پژوهش پیش رو، با توضیح درباره گفتمان دوران ریاست جمهوری خاتمی در چارچوب گفتمان کلان اسلامی پس از انقلاب، تأثیر آن بر رفتار سیاست خارجی ایران در مسئله هسته ای، بررسی شده است. روش پژوهش، تحلیل داده های ثانویه و مصاحبه است. در بخش نتیجه گیری نیز گفته می شود که مزایای رفتار ایران نسبت به مسئله هسته ای در این دوران، ممانعت از ارجاع پرونده هسته ای به شورای امنیت و بازگشت آن به دستور کار آژانس، ایجاد شکاف در جبهه ایالات متحده و اروپا و نیز امضای سه توافقنامه مهم بود. ضعف های آن نیز عبارت بود از انعطاف بیش ازحد در برخی موارد که به خواسته های حداکثری طرف مقابل منجر شد؛ بی توجهی به ایجاد اجماع داخلی در میان نهادهای قدرت در خصوص مسئله هسته ای و نیز کم توجهی به تضاد ساختاری اصول انقلاب اسلامی با غرب در این گفتمان.
محرک های اقتصادی ابتکار جاده و کمربند چین
حوزههای تخصصی:
رئیس جمهوری خلق چین در 2013 میلادی، ایده جاده جدید ابریشم را در دو مسیر خشکی و دریایی مطرح کرد. سپس در جهت تحقق آن، چین دستورکارهای سیاسی مشخصی را اتخاذ کرده و به پیش برده است. این مقاله به تجزیه و تحلیل عوامل و محرک های اقتصادی ابتکار جاده و کمربند چین متمرکز است و در این راستا سوال اصلی این مقاله آن است که چه عوامل اقتصادی سبب پیش برد ابتکار جاده و کمربند چین شده است؟ در پاسخ این فرضیه طرح می شود که رشد اقتصادی، مازاد مصرف، مازاد سرمایه، اضافه ظرفیت تولید، ارتقا رقابت پذیری اقتصادی و ضرورت دسترسی بیشتر به بازارها خارجی برای چین، به عنوان متغیرهایی مستقل سبب پیش برد این مگاپروژه شده است. در این مقاله این فرضیه به روش تبیینی و از چشم انداز نظری اقتصاد سیاسی بین الملل بر اساس تئوری نو واقع گرایانه رابرت گیلپین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های مقاله نشان می دهد که ابتکار جاده و کمربند چین قویا تحت تاثیر ضرورت های اقتصادی و الزاماتی است که برای دوام رشد اقتصادی و توسعه داخلی این کشور وجود دارد و در جهت کارآمدی و کارایی ملی حکومت چین در زمینه تحقق توسعه اقتصادی داخلی قرار دارد، که پیامدهای سیاسی و امنیتی نیز در اقتصاد سیاسی بین الملل دارد.