فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۳۲٬۰۳۵ مورد.
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
83 - 107
حوزههای تخصصی:
پس از انقلاب اسلامی تعاملات بین المللی ایران به ویژه در رابطه با ایالات متحده آمریکا، با چالش های فراوانی مواجه شد. یکی از مهم ترین این چالش ها، تحریم های اقتصادی ایالات متحده بود که تأثیرات عمیقی بر اقتصاد نفتی ایران داشت. این تحریم ها، که از دهه 1980 میلادی شروع شدند و در طول دهه های بعدی گسترش یافتند، عملاً به یکی از چالش های اساسی برای اقتصاد و سیاست خارجی ایران تبدیل شدند. در طول این سال ها هر کدام از دولت ها با توجه به شرایط و شعار خود رویکرد خاصی را در قبال غرب دنبال کردند. دولت «تدبیر و امید» با شعار رفع تحریم های اقتصادی غرب، به مذاکره در خصوص موضوع هسته ای پرداخت. بدین منظور دولت یازدهم از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ زیرا تنها دولتی در جمهوری اسلامی است که دال مرکزی حکمرانی خود را بر اساس سیاست خارجه گذاشته است. رهبر معظم انقلاب با توجه به جایگاه ویژه ای که در قانون اساسی و تعیین سیاست های کلی نظام دارند؛ در خصوص مذاکرات هسته ای در طول سال های مذاکره و پس از آن بیانات حائز اهمیتی داشته اند. با استفاده از روش تحلیل مضمون بیانات معظم له کدگذاری و استدارک شد. در مرحله اول 67 مضمون پایه از بیانات استخراج گشت. در مراحل بعد 17 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر با مضامین « ما با آمریکا هیچ گونه اعتمادی نداریم»، « مذاکره باید انقلابی باشد»، « مذاکرات دولت یازدهم با شکست روبرو شد» و «مذاکره با آمریکا باعث عقب نشینی از اصول نمی شود» احصا و دسته بندی شد.
Reza Shah and the National Assembly: A Re-examination of Despotism in the Structure of Laws from the Sixth to Twelfth Sessions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Research Objective: The present study aims to examine how Reza Shah's despotism influenced the Iranian legislative system in the contemporary era. This is primarily done through an analysis of the National Assembly's performance during its sixth to twelfth sessions. The study also aims to explain the mechanisms used to strengthen authoritarianism by intervening in the legislative process. Research Methodology: This paper utilizes the theoretical framework of patrimonialism and employs a documentary method with descriptive analysis. Historical sources, official documents, and legislative texts form the basis for data collection and analysis.Findings: The research findings indicate that Reza Shah successfully manipulated the legislative environment to consolidate his personal power. He achieved this by undermining the Assembly's independence, interfering in the composition of its representatives, eliminating political opponents, and leveraging authoritarian legitimacy. These interventions not only impacted the selection process of representatives but also significantly influenced the content of the laws passed. Conclusion: The study concludes that Reza Shah's despotism, by dominating the legislative body, played a crucial role in weakening political institutions and reducing the transparency of the legislative process in Iran. By offering a clear depiction of the interplay between authoritarianism and legislation, this study contributes to a more profound understanding of institution- building in contemporary Iranian history
الهیات سیاسی به مثابه سازمان توجیه در اندیشه سیاسی روشنفکری دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: این مقاله بجای فلسفه سیاسی از موضع نظری الهیات سیاسی به بررسی دستگاه الهیاتی برخی روشنفکران دینی در توجیه و بازسازی اندیشه سیاسی آنها می پردازد و تلاش داردبه عنوان یک نمونه جهانی و بین المللی، نشان دهد که سازمان الهیاتی آنان چگونه به اقتضای سکولاراندیشی در فکر سیاسی یا مخالفت با آن، صورت بندی می شود.روش ها: روش پژوهش در این مطالعه، روش کیفی اسنادی است. همچنین با استفاده از روش تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه که تثبیت موقت معنا در نشانه ها را نتیجه ضدیت و خصومت و تحلیل گفتمان انتقادی ون دایک و فهم و استخراج دالّ فراخوان شده و دالّ طرد شده، گفتار الهیاتی این روشنفکران دینی را بررسی می کنیم.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که نوع مواجهه با مسئله «معاد و آخرت» و نوع مفهوم سازی درباره رابطه «انسان و خدا»، سازمان الهیاتی برخی روشنفکران دینی را برای توجیه اندیشه سیاسی آنان پشتیبانی می کند؛ یعنی با سکولار شدن اندیشه، معاد و آخرت به متن فکردینی آمده و در سازمان معرفت دینی آنان برجسته می گردد و طرح دین بمثابه سازمان تنظیم کننده زندگی جمعی در دنیا به حاشیه می رود. همچنین با غیرسکولار شدن اندیشه، معاد و آخرت نحیف شده و به حاشیه می رود و پتانسیل دین در اداره دنیا برجسته می شود و به تعبیری، دینی که نتواند برای دنیای انسانها کاری کند به درد آخرت نیز نمی خورد. همچنین در اندیشه سکولار، رابطه انسان با خدا به شکل خاصی صورت بندی می شود. بر اساس انتظار بشر از دین، دامنه دین بعنوان حاکمیت تشریع الهی به اموری محدود می شود که از دسترس تجربه و عقل بشر مثل آخرت و معاد خارج باشد و چون تنظیم حیات دنیایی به تجربه و عقل بشر قابل تدبیر و تنظیم است، دین مرجعیتی در تعریف و تنظیم آن ندارد مرجعیت به انسان واگذار می شود. اما در اندیشه غیرسکولار،حاکمیت خداوند بر انسان عام است و مرجعیت امور در دنیا و آخرت، مستقیم و یا غیرمستقیم به خدا بازمی گردد.نتیجه گیری: روشنفکری دینی در تمایز با سایر مجموعه های فکری و معرفتی نه مانند سنّت گرایان به امر و زندگی مدرن و فرآورده های معرفتی و نهادی آن می تواند بی توجه باشد و نه مانند روشنفکران غیر دینی می تواند از خاستگاه دینی خود دست بکشد. بنابراین در یک روند دائمی در بیش از یک قرن گذشته تلاش کرده که تفسیری از دین ارائه دهد که با اندیشه مدرن سازگار باشد. اگر علم تجربی جدید بعنوان یکی از محصولات فکر و تجربه مدرن، مرجعیت عام پیدا کرده و نمی توان از آن صرفنظر کرد، باید قرائتی از دین ارائه نمود که با علم جدید سازگار باشد. و اگر توانایی و غنای یک اندیشه در دوره مدرن به خصلت عملی آن در انجام تغییرات اجتماعی است(ایدئولوژی) باید تلقّی از این دین داد که واجد این توانایی باشد و بمثابه ایدئولوژی معرفی شود. اگر ویژگی و امتیاز تجربه و فکر مدرن در زندگی جمعیِ مردم سالارانه است، طرحی از دین باید ارایه نمود که مردم سالارانه باشد. این فهرست را درباره حقوق بشر و مسئله زنان و آزادی بیان و نظایر آن می توان ادامه داد. روشنفکران دینی به دنبال مدرن کردن دین و جامعه دینی اند و در عین حال می خواهند که از دایره معرفت دینی و از موضع دینی خارج نشوند بنابراین دائماً با بازنگری در سازمان فکر دینی خود مثلا با برجسته سازی و به حاشیه بردن برخی مولّفه های دینی تلاش می کنند، تعارضات بین اندیشه دینی و امر مدرن را منتفی یا تقلیل دهند و دینی بودن و مدرن بودن را توأمان کنند. گاهی این مسیر به تغییر و بازنگری در عمیق ترین لایه های معرفت دینی یعنی دستگاه الهیاتی آنان منجر می شود و این تغییرات آنچنان ژرف است که فاصله اساسی با سایر اصحاب تفکر دینی پیدا می کنند و به زعم برخی از آنها از زمره دینداری خارج می شوند.
محورهای اصلی نظریه رضایتمندی شهروندان در حکومت اسلامی از دیدگاه حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
75 - 106
حوزههای تخصصی:
رضایتمندی شهروندان و اهمیت آن در تثبیت و توجیه اقتدارهای سیاسی از دیرباز از موضوعات مهم در فلسفه سیاسی بوده است. در این پژوهش تلاش شده است تا از منظر آیت الله خامنه ای به محورهای اصلی این نظریه پرداخته شود. پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از اینکه: محورهای اصلی نظریه رضایتمندی شهروندان در حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خامنه ای چگونه است؟ برای حصول پاسخ، از روش تحلیل مضمون استفاده شده و نتیجه این پژوهش نشان می دهد که می توان نظریه رضایتمندی شهروندان را به سه محور اصلی «جایگاه و اهمیت»، «حیطه » و «شروط و لوازم» رضایتمندی شهروندان تقسیم کرد که آیت الله خامنه ای در باب جایگاه و اهمیت رضایتمندی، اجرالهی درپی داشتن، معیار بودن حق، لزوم تطبیق رضایتمندی شهروندان با تکلیف و رضایت الهی، تقدم رضایت الهی بر رضایتمندی شهروندان، از اصول نظام اسلامی بودن، معیار سنجش عملکرد و کارویژه مسئولان بودن را بیان می کنند. درخصوص حیطه رضایتمندی شهروندان نیز ایشان رضایت عموم را بیان می دارند که بر رضایت خواص ترجیح دارد. شروط رضایتمندی شهروندان نیز از منظر ایشان عبارت اند از: احترام به مردم و اُنس با آنان، استمرار تلاش جهادی در برطرف کردن مشکلات مردم، احساس شدن خدمتگزاری به مردم، دخالت دادن به مردم و کمک خواستن از آنان.
تأثیر فرآیندهای شناختی بر شکل گیری نگرش های سیاسی رادیکال در میان جوانان
حوزههای تخصصی:
رادیکالیسم سیاسی به عنوان یکی از چالش های مهم جوامع مدرن، تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله فرآیندهای شناختی افراد قرار دارد. این پژوهش با هدف بررسی نقش فرآیندهای شناختی در شکل گیری نگرش های رادیکال سیاسی، به تحلیل تأثیر سوگیری های شناختی، ادراک نابرابری، هیجانات سیاسی و نقش رسانه های معاند در تقویت گرایش های افراطی پرداخته است. روش تحقیق مبتنی بر رویکرد کیفی و تحلیل محتوای داده های جمع آوری شده از منابع علمی و مطالعات میدانی بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که افراد با الگوهای شناختی بسته، پردازش اطلاعات قطبی شده و تفکر سیاه وسفید، بیش از دیگران مستعد پذیرش نگرش های رادیکال هستند. علاوه بر این، احساس تهدید، محرومیت نسبی و عدم اعتماد به نهادهای رسمی می تواند موجب تشدید این گرایش ها شود. همچنین، رسانه های معاند و شبکه های اجتماعی با بهره گیری از سوگیری های شناختی و بمباران اطلاعاتی، زمینه را برای تقویت گفتمان های افراطی و کاهش اعتماد عمومی به حکومت فراهم می کنند. از جمله مهم ترین پیامدهای گسترش نگرش های رادیکال سیاسی می توان به افزایش بی ثباتی اجتماعی، تضعیف سرمایه اجتماعی، و تعمیق شکاف های سیاسی و فرهنگی اشاره کرد. بر این اساس، مقابله با این پدیده مستلزم ارتقای سواد رسانه ای، تقویت تفکر انتقادی، و افزایش شفافیت در سیاست گذاری های اجتماعی و حکمرانی است. در نهایت، پیشنهاد می شود که سیاست های فرهنگی و آموزشی در جهت کاهش دوقطبی های سیاسی و افزایش حس تعلق اجتماعی تدوین و اجرا شوند.
Theology Education and Its Application in Afghanistan's Educational Policies (1973–2021): A Narrative Review(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۹, Issue ۱ , Winter ۲۰۲۵
117 - 152
حوزههای تخصصی:
In Afghanistan, theology forms a crucial component of the nation's cultural and societal identity, having been influenced by various political and social changes. This review article investigates the historical progression and present-day status of theology in Afghanistan, emphasizing pivotal historical periods such as the communist era, the Mujahideen governance, the Taliban governance, and the era of the Republic. It scrutinizes attempts to reconcile religious traditions with educational modernization, employing a qualitative-historical methodology. The research seeks to comprehend the shifts in theology and suggests recommendations to harmonize it with modern societal requirements. Despite the scarcity of literature, this study establishes a foundation for understanding the ways in which theology impacts Afghanistan's educational policies. By examining the evolution from 1973 to 2021, it underscores how political, social, and ideological factors have molded the substance and approaches of theology, thereby shaping Afghanistan's national identity and cultural growth. Significant fluctuations can be observed in the position, content, and teaching methods, as well as the application of theology during this period, which have directly influenced the national identity, as well as the social, and cultural development of Afghanistan. Religion and theology have been perceived as tools for gaining and maintaining power or as obstacles to the influence of power for the governments of Afghanistan over the past fifty years.
بررسی تاثیر عوامل شخصیتی نخبگان سیاسی بر سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جیمز روزنا متغیرفرد را، شامل ویژگی های فردی نخبگان سیاسی و برگرفته از ارزشها، استعدادها و تجربیات شخص نخبه تعریف می کند. از دیگر سو، نئو با بررسی 5 ویژگی اصلی می تواند راهگشای شناسایی ویژگی های فردی نخبه باشد. پژوهشگر در پی پاسخ به این سوال اصلی بود که چه ویژگی های شخصیتی به منظور حصول نتایج مطلوب در سیاست خارجی، کارآمدتر می باشد؟ نخستین پاسخ می توانست دربرگیرندهء حد بالایی از برونگرایی، گشودگی نسبت به تجربه، توافق پذیری ، مسوولیت پذیری و حد پایینی از روان رنجور خویی را به همراه داشته باشد.هدف از انجام این پژوهش، ایجاد ارتباط مستمر و پایدار بین روان شناسی و علم سیاست است تا بدین طریق، نخبگان ابزاری کارآمدی متناسب با نیاز جامعه پرورش یابد.روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و با استفاده از آزمون نئو در تحلیل شخصیت صورت گرفته است.نتایج حاصله از یافته های تحقیق، تایید کنندهء فرضیه پژوهشگر و مستدل بر این مبانی است که نخبگان ابزاری با ثبات عاطفی بالا، کنترل بهتری بر محیط، خود و تمرکز بالایی بر وظایف خود دارند.نخبگانی که دارای گشودگی نسبت به تجربهء بالا دارند، انتقادپذیری مناسب و استفاده از تجارب دیگران را در سرلوحهء روش خود قرار می دهند.
طراحی و تدوین الگوی یکپارچه موانع مشارکت سیاسی زنان در ایران با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش تلاش می کند موانع مشارکت سیاسی در ایران را با رویکرد فراترکیب شناسایی، دسته بندی و برای رفع آنها پیشنهاداتی ارائه نماید. روش پژوهش از نوع فراترکیب کیفی است که دربازه زمانی 1401-1383 به روش تعمدی غیر احتمالی با حجم نمونه 23 سند تحقیقی انجام شده است. این اسناد برحسب اعتبار و روایی تحقیق، کیفیت پژوهش، معیار علمی- پژوهشی بودن و ارتباط با موانع مشارکت سیاسی زنان انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان می دهد موانع اصلی مشارکت سیاسی زنان در ایران به شش دسته موانع اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، روانی و جمعیتی تقسیم می شوند که موانع اجتماعی شامل فضای مردانه جامعه، تبعیض اجتماعی و جنسیتی شدن مشاغل؛ موانع فرهنگی مانند سنت و هنجار های فرهنگی، نظام آموزشی، الگوهای طایفه ای- مردسالاری؛ موانع سیاسی شامل انسداد سیاسی، باورهای سیاسی، سلطه سیاسی مردان، فرهنگ سیاسی پایین؛ موانع اقتصادی دربرگیرنده نابرابری اقتصادی، آنومی اقتصادی، وابستگی مالی و موانع روانی هم شامل خودباوری پایین، باورهای روانی، احساس آنومی روانی و جمعیتی شامل اقلیمی، مکانی، خانوادگی، فیزیولوژیکی است. مشارکت سیاسی زنان به عنوان بخش اعظمی از جمعیت کشورها موجب بهبود اوضاع تصمیم گیری، درک بهتر از زندگی سیاسی- اجتماعی، ایجاد ارزش ها و نگرش های جدید سیاسی، کاهش نابرابری های سیاسی و اجتماعی و در نهایت توسعه سیاسی و اجتماعی جامعه می شود.
خودآگاهی تاریخی و هویت سازی در بستر روایت های ایران شناسی (عصر قاجار و پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
7 - 28
حوزههای تخصصی:
هویت ملی و نسبت آن با هویت های فروملی و فراملی امروزه به معضل بسیاری از جوامع و ملت ها تبدیل شده است؛ به طوری که عموماً از آن با تعبیر بحران یاد می شود. با ورود ایران به دوران مدرن، هویت به مسئله ای پیچیده تبدیل شده است. یکی از عوامل مهمی که بر هویت سازی ایرانیان تأثیر گذاشته گفتمان شرق شناسی است. پژوهش های شرق شناسی منبع عمده تولید نظریات و مفاهیم در باب ماهیت جوامع شرقی ازجمله ایران بوده و برای شناخت و تحلیل این جوامع کمابیش به کار گرفته می شود. شرق شناسی و ابزارهای فنی آن چون زبان شناسی و باستان شناسی، برخی ابعاد فراموش شده تمدن و فرهنگ ایرانی پیش از اسلام را از غبار زمان و تاریخ بیرون آورد و دستاوردهای آن را در قالب روایت های تاریخی ارائه کرد. این مقاله با روش تحلیل تاریخی، درپی پاسخ به این پرسش برآمده که کارکرد گفتمان ایران شناسی در خودآگاهی تاریخی و برساخت هویتی مدرن ایرانی چه بوده است؟ یافته های پژوهش بر آن است که در دوران مدرن، هویت امروزین بسیاری از بناهای باستانی ایرانی توسط شرق شناسی بازتعریف شد. با اتکا به آثار و منابع یونانی رومی، فارسی عربی، حفاری های باستان شناختی و بازخوانی خطوط باستانی، کلان روایت های تاریخی در بستر این گفتمان بالید و مبنایی برای خودآگاهی تاریخی و هویت سازی ایرانیان شد.
واکاوی نقش دیپلماسی اقتصادی و رویکرد ژئواکونومیک در اقتدار ملی ایران؛ با تأکید بر ژئوانرژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
147 - 170
حوزههای تخصصی:
در عصر کنونی، دیپلماسی اقتصادی و رهیافت ژئواکونومیک از نقش و اهمیت ویژه ای در راستای اقتدار ملی و ارتقای جایگاه ایران در معادلات سیاسی اقتصادی منطقه ای و جهانی برخوردار است. دیپلماسی اقتصادی، توسعه اقتصادی و جهانی شدن، پیوندی عمیق و ناگسستنی با یکدیگر دارند. بر این اساس، سیاست خارجی ایران نیازمند اتخاذ رویکردی متناسب با رهیافت ژئواکونومیک و شرایط و تحولات جدید در عصر جهانی شدن روزافزون اقتصاد است. منابع و ذخایر انرژی به عنوان مهم ترین ظرفیت های ژئواکونومیک ایران، امروزه و در عصر جهانی شدن اقتصاد، از اهمیت ویژه ای برخوردارند. مسئله اصلی تحقیق این است که بهره گیری از موقعیت ژئواکونومیک ایران بر محور ژئوانرژیک تا پایان نیمه اول قرن بیست و یکم، مستلزم چه تغییر رویکردی است؟ بر این اساس، فرضیه تحقیق عبارت است از اینکه بهره گیری از موقعیت ژئواکونومیک ایران بر محور ژئوانرژیک تا پایان نیمه اول قرن بیست ویکم، مستلزم تغییر رویکرد و گذار از دیپلماسی سنتی به دیپلماسی اقتصادی است. روش تحقیق براساس هدف، از نوع کاربردی و براساس ماهیت، از نوع توصیفی و تحلیلی است. تعداد 34 پرسشنامه از طریق اساتید و کارشناسان مرتبط با موضوع تکمیل، و با استفاده از نرم افزار Spss و آزمون T-Test و رگرسیون چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج و یافته های استنباطی تحقیق، با توجه به موقعیت و ظرفیت های کم نظیر ژئوانرژیک ایران از یک سو و روند انتقال از سوخت های فسیلی به منابع انرژی تجدیدپذیر ازسوی دیگر، تا پایان نیمه اول قرن بیست و یکم، بیانگر ضرورت تغییر رویکرد از دیپلماسی سنتی به دیپلماسی اقتصادی است.
بررسی آینده محیط های دفاعی- امنیتی باتوجه به توسعه علوم و فناوری های شناختی
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، تحولات سریع علوم و فناوری، به ویژه در حوزه علوم شناختی، تأثیرات عمیقی بر دفاع و امنیت گذاشته است. این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال اساسی است که با توجه به توسعه علوم و فناوری های شناختی؛ آینده محیط های دفاعی- امنیتی چگونه خواهد بود؟ فرض این تحقیق آن است که توسعه علوم و فناوری های شناختی، تأثیرات شگرفی بر آینده محیط های دفاعی- امنیتی خواهد گذاشت. برای بررسی موضوع، از چهار رویکرد اصلی استفاده می نماید: رویکرد عصب شناختی جهت بررسی تأثیر علوم اعصاب و فناوری های مرتبط بر عملکرد مغز و رفتار انسان در حوزه دفاع و امنیت، رویکرد روان شناختی جهت تمرکز بر درک عوامل روانشناختی بر عملکرد افراد در موقعیت های نظامی، رویکرد شناخت اجتماعی جهت مطالعه تأثیر متقابل انسان، فناوری و محیط اجتماعی بر تصمیم گیری، ارتباطات و رفتار در حوزه دفاع و امنیت و رویکرد شناخت- محاسباتی جهت استفاده از مدل های محاسباتی برای شبیه سازی فرآیندهای شناختی انسان و بهبود عملکرد سامانه های دفاعی- امنیتی. مطالعه حاضر از نوع کیفی است و از روش گروه کانونی برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. در این پژوهش از سیزده متخصص علوم شناختی برای شرکت در جلسات گروه کانونی دعوت به عمل آمده است. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که علوم و فناوری های شناختی قابلیت های بالقوه زیادی برای ارتقاء توان دفاعی و امنیتی کشورها دارند. این قابلیت ها می توانند به ایجاد سناریوهای مختلف در حوزه هایی همچون بهبود عملکرد سربازان، طراحی و تولید تسلیحات شناختی، مقابله با تهدیدات سایبری و جنگ شناختی و مدیریت حجم عظیم داده ها منجر شوند.
رقابت اقتصادی چین و آمریکا: تهدیدها و فرصت ها بر اقتصاد آفریقای جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
187 - 153
حوزههای تخصصی:
تعاملات چین در قاره آفریقا طی 25 سال گذشته پیوسته افزایش یافته و در این میان، ایالات متحده با هدف رقابت اقتصادی، اقداماتی را در آفریقای جنوبی به منظور مقابله با نفوذ چین انجام داده است. این پژوهش به بررسی تأثیرات مثبت و منفی رقابت اقتصادی چین و آمریکا بر اقتصاد آفریقای جنوبی در بازه زمانی 2010 تا 2023 می پردازد. سؤال اصلی این است که این رقابت چه تأثیرات منفی یا مثبتی بر اقتصاد آفریقای جنوبی داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش، از روش مقایسه ای موردمحور استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که چین و ایالات متحده به عنوان دو قدرت بزرگ اقتصادی، نقش بسزایی در شکل دهی روابط اقتصادی و تجاری آفریقای جنوبی ایفا کرده اند. چین با سرمایه گذاری های گسترده در حوزه هایی نظیر زیرساخت ها، معدن، انرژی و حمل ونقل، به یکی از بزرگ ترین سرمایه گذاران خارجی این کشور تبدیل شده است. در مقابل، ایالات متحده به عنوان یک بازیگر کلیدی اقتصادی، تلاش کرده است تا از طریق ابزارهای اقتصادی، تجاری و دیپلماتیک نفوذ خود را در این کشور حفظ و تقویت کند. نتایج نشان می دهد که عواملی مانند استخراج منابع طبیعی، گسترش منافع اقتصادی، بازسازی اقتصاد آفریقای جنوبی و تبدیل آن به هاب اقتصادی منطقه، پیوند ژئوپلیتیکی با آسیا از طریق طرح جاده ابریشم چین، و همکاری در راستای تثبیت امنیت جهانی، از جمله مهم ترین اثرات رقابت اقتصادی این دو کشور بر آفریقای جنوبی بوده اند.
توسعه نامتوازن و آینده تحولات سیاسی در عربستان سعودی (مطالعه تطبیقی ایران عصر پهلوی دوم و دولت ملک سلمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
580 - 549
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی وجوه اشتراک و افتراق تجربه توسعه شتابان در عربستان سعودی و ایرانِ پیش از انقلاب اسلامی است. خوانش هایی که دولت ملک سلمان و مدیریت توسعه محورِ محمد بن سلمان را با رویکردهای دولت دوم پهلوی در همان زمینه مقایسه می کند، در فضای نخبگیِ ایران و نیز عربستان رواج یافته و موجب طرح پرسش هایی جدی شده است. روی کار آمدن محمد بن سلمان نقطه عطفی در مسیر حرکت سیاست، اقتصاد و روندهای اجتماعی در آن کشور است. در یک نگاه مقایسه ای به تاریخ تحولاتِ ایران پیش از انقلاب اسلامی، حداقل در سطح کلان شاهد روندهای مشابهی هستیم؛ روندهایی که در نهایت به سقوط دولت پهلوی انجامید. پرسش اصلی مقاله بر مهم ترین وجوه اشتراک دو ساختار سیاسی از منظر نگاه به توسعه و شیوه اجرای آن متمرکز است: وجوه تشابه دو تجربه توسعه گرایی در عربستان امروز از یک سو و تجربه دوران پهلوی دوم در ایران از سوی دیگر چیست. برای پاسخ و تبیین میزان اشتراک دو ساختار مورد بررسی، دست به بررسی ابعاد مشترک اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن دو زده و در یک رویکرد مقایسه ای میان دولت ملک سلمان به رهبری محمد بن سلمان با دوره پهلوی دوم در ایران به مشابهت های شایان توجهی در روندهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رسیدیم که می توان آن را در «توسعه نامتوازن» خلاصه کرد. پرسش آینده پژوهانه متفرّع از این پژوهش آن است که خروجی توسعه نامتوازنی که در ایران از عوامل سقوط شاه قلمداد می شود، در عربستان به چه صورت بروز خواهد کرد.
سیاست خارجی آمریکا در دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ؛ راهبرد صلح از طریق قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
35 - 65
حوزههای تخصصی:
پیروزی دونالدترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ و بازگشت او به کاخ سفید می تواند منجر به تغییر در راهبردهای سیاست خارجی ایالات متحده شود و پیامدهای قابل توجهی برای نظام بین الملل و غرب آسیا داشته باشد. پرسش اصلی مقاله این است که راهبرد سیاست-خارجی آمریکا در دوره ی دوم ترامپ چگونه خواهد بود؟ درپاسخ به سوال اصلی، این فرضیه مورد آزمون قرار می گیرد که ترامپ با اتخاذ راهبرد «صلح از طریق قدرت» به عنوان بخشی از سیاست «نخست آمریکا» بر بازسازی ارتش و نمایش قدرت آمریکایی تأکید و برای پیشبرد این راهبرد، بر استفاده از فشار اقتصادی(تعرفه ها)، دیپلماتیک و نظامی تمرکز خواهد کرد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است که علاوه بر طرح چارچوب تحلیلی، مهمترین چالش های سیاست خارجی ترامپ نظیر بحران اوکراین، رقابت تجاری با چین، آینده ی پیمان-آتلانتیک شمالی(ناتو)، پرونده ی هسته ای جمهوری اسلامی ایران و پیمان ابراهیم (عادی سازی روابط عربستان سعودی-اسرائیل) را تبیین می کند. یافته های مقاله حکایت از آن دارد که راهبرد صلح ازطریق قدرت، در کوتاه مدت موجب اعمال نفوذ گسترده تر آمریکا خواهد شد، اما در بلندمدت به تضعیف جایگاه بین المللی این کشور درمیان متحدین سنتی واشنگتن خواهد انجامید.
پویایی گفتمان های هنجاری و امنیتی در روابط اتحادیه اروپا و ایران (2018-1992)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
137 - 162
حوزههای تخصصی:
ایران و اتحادیه اروپا به عنوان دو بازیگر مهم بین المللی که دارای روابط بسیار طولانی بوده اند همواره در کانون توجه پژوهشگران روابط بین الملل و علوم سیاسی قرار داشته اند. در این مقاله باتوجه به قدرت هنجاری اروپا و اهمیت شناخت آن برای ایران، تأثیرات این رویکرد هنجاری که توسط یان منرز تئوریزه شده است مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله به دنبال پاسخ دادن به این سؤال کلیدی است که: دلایل انتخاب رویکرد هنجاری اتحادیه اروپا نسبت به ایران از سال 1992 تا 2018 چیست؟ برای پاسخ به این پرسش، فرضیه پژوهش حاضر این است که اتحادیه اروپا همیشه به عنوان یک قدرت هنجاری شناخته شده است و به همین علت نیز مرکز ثقل روابط خود با ایران را از آغاز شکل گیری این اتحادیه اروپا در سال 1992 تفکرات هنجاری اروپایی شکل داده است. اما این روند پس از سال 2008 و تا سال 2018 و خروج ترامپ از برجام به دلیل ایجاد معضلات بین المللی جدید مانند تروریسم، بحران مهاجرت و بحران اقتصادی اندک اندک به حالت امنیتی تغییر پیدا کرده است. برای بررسی این مسئله از چهارچوب نظری سازه انگاری استفاده شده است.
جستجوی راه حل پایدار در مناقشه اسرائیل و فلسطین از منظر جودیت باتلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی رویکرد انتقادی جودیت باتلر، فیلسوف پساساختارگرا، به مناقشه اسرائیل و فلسطین می پردازد و راه حل های جایگزینی را که او بر پایه مفاهیم اخلاقی و سیاسی ارائه می دهد، تحلیل می کند. باتلر با نقد رادیکال مفاهیم «دولت-ملت» و «صهیونیسم»، راه حل های مرسوم مانند «دو دولت» یا «یک دولت» را به دلیل تداوم بی عدالتی تاریخی، طرد فلسطینیان و اتکا به منطق انحصارگرایانه، ناکارآمد می داند. در مقابل، او مفاهیم «دیاسپورا» و «هم زیستی» را به عنوان چارچوبی جایگزین پیشنهاد می کند. دیاسپورا از نگاه باتلر، نه صرفاً وضعیتی جغرافیایی، بلکه یک موضع اخلاقی مبتنی بر تجربه مشترک تبعید و آوارگی یهودیان و فلسطینیان است که بر اهمیت زیستن در نسبت با «دیگری» تأکید دارد. هم زیستی نیز فراتر از همجواری فیزیکی، به معنای ایجاد فضایی سیاسی مشترک مبتنی بر برابری مطلق حقوق، احترام متقابل به تکثر فرهنگی و مسئولیت پذیری مشترک برای آینده است. باتلر با الهام از ادوارد سعید و هانا آرنت، بر ضرورت «ترجمه» فرهنگی و اخلاقی میان روایت های متضاد و گذار از ساختارهای دولت-ملت تأکید می ورزد،
Cooperation and Conflict in the New Century: Strategic Implications for the Islamic Republic of Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Following the end of the Cold War, the new world order was defined in terms of cooperation patterns in an interdependent world, even in the form of increasing globalization. However, contrary to what was proposed in theory, the practical realm and the operational arena of the world witnessed increasing competition and endless conflicts, confronting countries with emergent properties in the strategic environment. The Islamic Republic of Iran is among the countries that have been severely affected by such emergent properties and requires the create of a new strategic environment, a subject that has rendered international relations literature highly inefficient in both theoretical and applied domains, failing to address the strategic considerations of countries, including the Islamic Republic of Iran, in such a situation. In this regard, the question arises: ‘What are the strategic implications commensurate with the intensification and increase of regional and international conflicts?’ The answer is that regarding the emergence of a network of emergent conflicts that are sensitively dependent, the strategic decisions and necessities of countries will be influenced by this network. The present study examines the hypothesis by applying the abduction method and based on a complexity-chaos approach. The findings indicated that the Islamic Republic of Iran should formulate policies based on increasing complexity, enduring conflicts, and immediate deterrence by employing power diversity, and avoid any restriction of power elements and disruption in scientific-technological development. Otherwise, it may suffer an irreparable power gap with other actors, as in the past two centuries, and then face an existential threat.
تحلیل امکان ساخت راهبردی نظم نوین منطقه غرب آسیا بر مبنای نظریه سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
297 - 330
حوزههای تخصصی:
بروز نشانه های تغییر در هندسه امنیتی منطقه غرب آسیا مبتنی بر تحولات سال های اخیر، بیانگر آغاز شکل گیری نظم نوین منطقه و البته ضرورت شکل دهی مطلوب به آن است. مسئله اساسی این است که چگونگی شکل دهی به نظم نوین و مطلوب منطقه به صورت منسجم و هدفمند واکاوی نشده است. یکی از دیدگاه های مطالعه این موضوع می تواند نظریه سازه انگاری باشد که به دلیل رویکرد تعاملی آن، بنیان مناسبی برای این مسیر است. براین اساس سؤال اصلی عبارت است از: زمینه های نظم نوین منطقه غرب آسیا بر مبنای نظریه سازه انگاری چیست؟ دراین راستا با بهره گیری از روش فراتحلیل و نرم افزار MAXQDA2020 و مراجعه به 52 مقاله عملی و پژوهشی منتشرشده، نظرهای صاحب نظران ایرانی در این رابطه تجزیه و تحلیل گردید و مطابق یافته های پژوهش 66 مؤلفه در حوزه هنجارها، گفتمان ها و ایده ها شناسایی و مشخص شد که اشتراکات فراوان و پررنگی همچون «ارزش های مشترک اسلامی»، «استقلال منطقه ای»، «حفظ یکپارچگی کشورها»، «رشد و توسعه»، «صلح و ثبات»، «مبارزه با جرایم سازمان یافته»، «مقابله با اسلام هراسی»، «مقابله با سبک زندگی غربی» و... میان کشورهای منطقه وجود دارد که در قالب ایده هایی نظیر «سازمان همکاری های اسلامی» قابلیت تحقق دارند. در پایان نیز تلاش شد که اقدامات بایسته و اولویت کاری لازم ارائه گردد.
The role and position of Iranism in political development(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
National identity as a country's definition of its position in different, plural and sometimes contradictory approaches, one of the main axes of attention in this research is the answer to the question of how Iran's political development has been defined, retrieved, pursued and ultimately led to what specific results in the form of one of the cultural dimensions of Iran's national identity, namely "Iranianity". Based on the definition provided by the variables of this research - Iranian culture and identity and political development - some of the teachings of Iran's political culture have been in shaping the political developments of Iranian society in different periods in a negative and positive way, and in order to maximize the constructive capacity of Iranian identity in the path of the country's political development, there is a need to create a transformation in this area. The three axes in question were; In the first axis, we express the main concepts we are considering and review the history. In the second axis, we explain the basic characteristics of Iranian identity and political development of Iran from the perspective of experts. In the third axis, referring to national identity and the lack of participation of the people in the Pahlavi government, the obstacles and capacities available in it for creating change in line with the political development of Iran at present are explained. The conclusion is that a positive view of national identity is in line with the strengthening and transformation of political development.
Pahlavi Government Policies Regarding The Mourning Ceremonies of Imam Ḥusayn (AS) (1951-1978 AD/1330-1357 AH) Case Study: Isfahan(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Mourning of Seyyed al-Shohda (AS) is one of the ritual-religious ceremonies of Shiites that were held in various historical periods. With the coming of the Pahlavi government, the restriction of Seyyed al-Shahada's mourning was part of a wider effort to secularize and modernize Iranian society, which led to conflict and challenges with the clergy and the people. Isfahan is the main area of research due to the concentration of great Shia scholars and the formation of the seminary there. Descriptive-analytical research method based on documentary-library sources has been developed with a focus on Isfahan. The main question in the research is, what policies did the Pahlavi government (1304-1357 A.H.) undertake in holding religious ceremonies in Isfahan and what was the reaction of popular groups towards it? The results of the research show that the Pahlavi government applied policies in holding the mourning ceremony of Sayyid al-Shohada as a tool for the government to establish its authority and shape social behavior according to its political program and with measures such as monitoring the execution of the mourning ceremony, the need to control and Taking care of preachers and clerics, preventing the presence of Europeans in mourning ceremonies, publishing advertisements and announcements, and verifying the records of those who pray for prayer by the city police were able to implement some restrictions on the celebration of Seyyed al-Shahada, but still could not completely prevent the celebration of mourning.