فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحول پژوهشی و آسیب شناسی دانش روابط بین الملل ایرانی دچار فقر نظری است. حال آنکه دلایل عدم شکل گیری نظریه های ایرانی فراگیر جز از طریق کشف نقاط ضعف با یک نگاه تطبیقی بر اساس این پرسش که «چرا جامعه دانشگاهی روابط بین الملل امریکا و اروپا توانست و ما نتوانستیم» میسر نخواهد بود. اهمیت این موضوع تا جایی است که بدون فهم این مسئله که ضعف حاصل از دانش اکتسابی چه چالش هایی را برای دانش روابط بین الملل ایجاد کرده است نمی توان راهکاری برای برون رفت از شرایط فعلی ارائه داد. در این مسیر «سنجش دانش اکتسابی حاصل از آموزش در دانشگاه» مسئله مهمی است. بر این اساس «دانش اکتسابی» 375 دانشجو و دانش آموخته روابط بین الملل از 15 دانشگاه، ابتدا به روش «تحلیل محتوا مقوله ای» مبتنی بر کلیدواژه های نظری مورد «مفهوم سنجی» قرار گرفته و سپس نتایج حاصله با رویکرد «خودارزیابی» محک خورده و در نهایت بر مبنای مقایسه آماری نتایج هر دو سبک سنجش با واقعیت های موجود، به یک تحلیل و سنجش واقع گرای تطبیقی بدست آمد. نتایج نهایی، ضعف نظری دانش اکتسابی را تایید و فرضیه این پژوهش را به اثبات رساند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در وضعیت کنونی، اصلاح منطبق بر واقعیت فرآیند «دانش اکتسابی حاصل از آموزش» می بایست اولویت جامعه دانشگاهی روابط بین الملل ایران باشد.
مولفه های ساختاری تاثیرگذار بر مدل روابط ایران و روسیه (2023-2015)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱ (پیاپی ۸۱)
167 - 198
حوزههای تخصصی:
روابط ایران و روسیه در طول یک دهه اخیر به طور محسوسی توسعه یافته است. این توسعه مناسبات به نحوی محسوس بوده که حتی مدل شکل گیری آن را می توان مبتنی بر مشارکت راهبردی در نظر گرفت. این توسعه در برخی از حوزه ها نظیر همکاری های سیاسی و یا مشارکت امنیتی-دفاعی بروندادهای بیشتری داشته و در سطوح اقتصادی و ژئواکونومیک بروز و ظهور کمتری داشته است. در این چارچوب به نظر می رسد مولفه های ساختاری نقش تاثیرگذارتری بر این مدل توسعه روابط داشته اند. مقاله حاضر با مفروض قراردادن این شرایط درپی پاسخ به این سوال کلیدی است که چه مولفه های ساختاری برمدل توسعه روابط ایران و روسیه در بازه سال های 2015 تا 2023 تاثیرگذار بوده اند؟ در پاسخ فرضیه ای که مطرح می شود مبتنی براین گزاره است که امضای برجام بین ایران و کشورهای 1+5 به عنوان عامل ساختاری تاثیرگذار بر سیاست خارجی ایران و جنگ اوکراین 2022 به عنوان عامل ساختاری تاثیرگذار بر سیاست خارجی روسیه در این فرایند تاثیرگذار بوده اند. در این چارچوب نوع مواجهه دو کشور با مولفه ساختاری تاثیرگذار بر بازیگر دیگر منجر به بازتولید این مناسبات شده است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی با اتکاء به چارچوب تئوریک نوواقع گرایی ساختاری در پی اثبات فرضیه است.
ایران و روسیه: از امکان تا امتناع روابط راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه و درپیش گرفتن روابط راهبردی در عرصه سیاست خارجی از مهم ترین رویکرد های کنشگرایانه دولت ها برای تأمین منافع ملی آنان در سطح های منطقه ای و فرامنطقه ای است و روابط کشور ها را دست خوش تغییر می کند. روابط ایران و روسیه در چهار دهه گذشته، با تغییرهای فراوانی همراه بوده است. با وجود همکاری های قابل توجه در حوزه های ژئوپلیتیک، از جمله بحران سوریه، مسئله هسته ای ایران و بحران اوکراین این روابط به سطح راهبردی نرسیده است. در این نوشتار با بهره گرفتن از روش کیفی و تحلیل داده های موجود، فرصت ها و چالش های موجود در جهت توسعه روابط راهبردی را بررسی می کنیم و نشان می دهیم عامل های ساختاری ناپایدار و موانع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مانع تحقق این هدف شده اند. در این نوشتار تلاش می کنیم به این پرسش پاسخ دهیم که چه امکان ها و موانعی در روابط ایران و روسیه به منظور ایجاد روابط راهبردی وجود دارد؟ همچنین با روشی کیفی و مبتنی بر تحلیل و تفسیر داده های موجود این فرض را مطرح می کنیم که با وجود درهم تنیدگی روابط ایران و روسیه در بسیاری از حوزه ها و همکاری های گسترده در موضوع های منطقه ای و فرامنطقه ای، چالش های ساختاری، سیاسی و اقتصادی، از جمله رقابت در حوزه انرژی، تحریم های اقتصادی و بی اعتمادی، مانع دستیابی به روابط راهبردی میان دو کشور شده است.
لیبی؛ از فروپاشاندن دولت تا دولتی فروپاشیده
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
17 - 42
حوزههای تخصصی:
با استناد به «گزارش سالانه شاخصه های شکنندگی دولت» که توسط «صندوق صلح» از سال 2006 تا 2023 ارائه شده است، این مقاله استدلال می کند که لیبی در زمان فروپاشی دولت، مصداقی از یک دولت شکست خورده و یا فروپاشیده نبوده است. اگرچه همه دولت های جهان، حدی از ضعف و ناتوانی در تأمین و تحقق کارویژه های اصلی خود دارند، اما رتبه لیبی در دوره قذافی، به نسبت سایر کشورها، رتبه ای نبوده است که بتوان آن را مصداقی از یک دولت شکننده در نظر گرفت. ضرورت اصلاح ادبیات تولیدشده، نگارنده را بر آن داشت به دنبال پاسخ به این پرسش باشد که چرا دولت پساقذافی لیبی به سمت یک دولت فروپاشیده سوق یافته است؟ ضمن اهمیت و اولویت دادن دلایل داخلی این موضوع بر دلایل منطقه ای و بین المللی، در این مقاله استدلال می شود که ناتوانی دولت در استفاده انحصاری از زور؛ نقش سیاسی اسلام گرایان در حکومت لیبی؛ نقش مقامات پیشین لیبی در حکومت جدید؛ گروه های تروریستی با مشی اسلام گرایی مانند داعش و القاعده؛ نقش اسلام در قوانین و زندگی سیاسی و اجتماعی کشور؛ اختلاف بر سر نوع ساختار سیاسی حکومتی؛ اختلافات مربوط به سیستم انتخاباتی؛ چگونگی تخصیص کرسی های کنگره ملی به نمایندگان و شیوه های انتخاب یک نهاد جدید برای تدوین قانون اساسی، ازجمله مهمترین دلایل سوق یافتن دولت لیبی به سمت یک «دولت فروپاشیده» است.
اثر ایدئولوژی بر نظام نظارت و تعادل در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های مهم نظارت بر قدرت سیاسی، متعادل بودن آن است تا از طریق آن مسمی «توقف قدرت با قدرت» به جا آید. در صورت بر هم خوردن تعادل در نظارت، بخشی از قدرت با چیرگی بر سایر نهادها عملاً قدرت سیاسی را از وضع حقوقی خارج می سازد. بر این بنیاد، نوشتار حاضر ضمن پذیرش ایدئولوژیک بودن نظام جمهوری اسلامی، با بهره جویی از روش توصیفی-تحلیلی، مترصد پاسخ به این سؤال است که ماهیت خاص نظام جمهوری اسلامی چه تأثیری بر نظام نظارت بر قدرت سیاسی گذاشته است؟ پژوهش پیش رو در این مسیر، با روش اسنادی، گلوگاه های قدرت در نظام را کاویده و تقابل نهادهای انتخابی و انتصابی را از لحاظ دارابودن صلاحیت های نظارتی و مهم تر از آن شیوه اعمال این نوع صلاحیت ها تحلیل نموده است. طرفه آن که خصیصه های ایدئولوژیک بودن سبب آن شده است که توزیع صلاحیت های نظارتی در قانون اساسی، تفاسیر بر آمده از آن و همچنین رویه حکمرانی مقامات، کفه ترازوی قدرت سیاسی را به نفع نهادهای انتصابی سنگین کند و در سوی دیگر نهادهای انتخابی توفیق چندانی برای توقف قدرت نهادهای انتصابی نیابند. این امر با به مخاطره کشاندن اصول مهم حقوق عمومی مانند حاکمیت قانون و نظارت بر قدرت، تصویر «جمهوری»بودن نظام را کدر کرده است.
تدوین سیاست های توسعه هاب های پتروشیمی درون سرزمینی بر مبنای رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۰
171 - 202
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاری بهینه در صنعت پتروشیمی همواره به عنوان یکی از اولویت های استراتژیک در اسناد فرادستی مطرح بوده است. کشور ایران به دلیل برخورداری از ذخایر غنی نفت و گاز، یکی از تولیدکنندگان مطرح انرژی در جهان به شمار می رود. از این رو در نظر گرفتن سناریوهای مبتنی بر آینده در خصوص صنایع پتروشیمی بویژه ایجاد هاب های درون سرزمینی بسیار ضروری است. در پژوهش حاضر از روش های تحلیل محتوای کیفی ، تبیین سناریو، اولویت بندی گزاره ها، برنامه ریزی پابرجا در شرایط عدم قطعیت و ارزیابی راهبردها بوده و در سه فاز انجام شده است. بر این اساس با 20 خبره مصاحبه انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد سناریوهای خوشبینانه بر کاهش تحریم ها، ثبات اقتصادی و نرخ ارز، تامین مالی خارجی، مشارکت سرمایه گذاران داخلی و دسترسی به تکنولوژی مبتنی است اما مشروط به اینکه دولت مشارکت مستقیم داشته باشد. برقراری این شرایط نیازمند ایجاد یک تغییرات در سیاست خارجی با هدف تحریم زدایی است که در پی آن انتظار می رود سایر شرایط نیز برقرار گردد. در سناریوهای متوسط نیز اهمیت کاهش تحریم ها همچنان برقرار است و بدون آن نمی توان نسبت به توسعه هاب های پتروشیمی امیدوار بود. سایر شرایط سناریوهای خوشبینانه با کمک دولت در انجام این پروژه در این سناریوها برقرار است. از این رو نحوه ی مداخله دولت در انجام این پروژه ها تعیین کننده خواهد بود.
تحولات دین داری و آینده حکمرانی دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۷
73 - 108
حوزههای تخصصی:
بررسی مداوم تحولات عرصه دین داری و تأثیر گذاری های احتمالی آن بر حکمرانی دینی برای ایران معاصر بسیار اهمیت دارد؛ زیرا در حکومت دینی بُعد مهمی از مشروعیت بر اساس باورها و علقه های مردم قوام یافته است و هرگونه دگرگونی در انگاره های دینی بر نوع تلقّی عمومی از مشروعیت نظام بسیار تأثیرگذار است؛ از این رو هدف این مقاله بررسی نسبت میان تحولات عرصه دین داری با مبانی و روندهای حکمرانی دینی است. دین داری مانند هر پدیده دیگری در طول زمان و تحت تأثیر عوامل متعددی نزد اقشاری از جامعه، شکل و شمایل گذشته اش را از دست داده و به لسان و لباس جدیدی در آمده است. پرسش اساسی این است که تحولات عرصه دین داری چه نوع تأثیراتی بر آینده حکمرانی دینی در ایران خواهد داشت؟ برای پاسخ به این پرسش لازم است به این پرسش ها نیز پرداخته شود که طی چهار دهه گذشته اهمیت اجتماعی دین چه روندی یافته است و دینداران با چه سبک و رفتاری، دین داریشان را بروز می دهند؟ پژوهش حاضر می کوشد با بررسی چگونگی حرکت روندهای دین داری در بیست سال گذشته، در پنج بُعد باورها، سبک دین داری، مناسک، دین اجتماعی و احساس دینی به ادبیات نظری این تحول دست یابد. مدعا آن است که دین داری در دو دهه گذشته به سمت فردی شدن در حال حرکت است و این می تواند برای حکمرانی دینی که مبنای مشروعیتش را بر آموزه های اسلام سیاسی نهاده است، موجد چالش ها و نگرانی هایی باشد. برای پی گیری فرضیه فوق از مقایسه روندشناختی پژوهش های راهبردیِ انجام شده در این زمینه بهره برده ام. نتیجه آنکه در بیست سال گذشته بعُد باورها قوی ترین بخش دین داری ایرانیان بوده است؛ همچنین رشد مناسک جمعی ثانویه در کنار افت پایبندی به مناسک اولیه و کاهش شدید مناسک جمعی (مانند نماز جماعت و جمعه) و همچنین پر رنگ تر شدن ابعاد عاطفی، بیشتر صاحب نظران را قانع کرده است که این تحولات را به معنای فراروی و گاهی گذار از الگوی فقهی و کلامی/شریعتمدارانه به الگوهای عرفانی و اخلاقی/ هیجانی بدانند. طی سال های مورد بررسی، درصد افرادی که دین داری را به قلب پاک تعبیر می کنند؛ هرچند انسان اعمال دینی اش را انجام ندهد، به بیش از دو برابر افزایش یافته است؛ به همین میزان بخش هایی از دینداران از رساله محوری و الزام به تبعیت از یک مرجع تقلید در حال عبورند. مطابق شاخص های دین اجتماعی ارائه شده در مقاله، حدود 62% از پاسخگویان با دخالت شاخص های دینی در استخدام افراد مخالفت کرده اند؛ همچنین بسیاری از پاسخگویان در آخرین نظرسنجی گفته اند دین باید از سیاست جدا باشد. بر اساس یافته های مقاله با وجود حفظ باورهای قلبی و قبلی اقشاری از مردم، روند التزام به مناسک درجه یک، به ویژه با جلوه سیاسی- عبادی کاهشی محسوس داشته است. دسته ای از افراد حساسیتی به شکسته شدن احکام الهی در عرصه اجتماعی ندارند و در عرصه هایی به خوداجتهادی رسیده اند و به زعم نویسنده خطر این روندها برای قوام و استمرار جمهوری اسلامی از دیگر تهدیدها کمتر نیست.
جنگ روایت ها؛ تقابل گفتمان دفاع و تجاوز در غزه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۷
109 - 136
حوزههای تخصصی:
عملیات طوفان الاقصی (هفتم اکتبر 2023م.) نقطه عطف مهمی در منازعه طولانی جریان مقاومت فلسطین با رژیم اشغالگر صهیونیستی است و منازعه نظامی اعراب و اسراییل با این رخداد وارد فاز تازه ای شد. گشوده شدن جبهه جدید جنگ نرم، در کنار جنگ سخت نظامی از مهم ترین پیامدهای طوفان الاقصی بود. تبیین چیستی و چرایی جنگ روایت ها و تقابل دو گفتمان دفاع و تجاوز در غزه، از موضوعات مهم منطقه ای و بین المللی و دارای ابعاد و پیامدهای مهمی است که در این نوشتار به بررسی آن پرداخته ایم. اسراییل با پیگیری سیاست سرکوب و کشتار گسترده، می کوشد روایت دفاع و مقاومت را برای همیشه از میان بردارد؛ اما بر خلاف خواست رژیم صهیونیستی، گشوده شدن جبهه جنگ نرم و رویارویی دو گفتمان دفاع و تجاوز در جنگ روایت ها، این رژیم را با چالش جدی روبرو ساخت. پرسش اساسی این است که در جنگ روایت ها در غزه کدام یک از دو گفتمان مقاومت یا اشغال در جایگاه برتر قرار دارند؟ این نوشتار با استفاده از روش و نظریه گفتمان به پاسخ این پرسش می پردازد. بر اساس نظریه گفتمان، دو گفتمان تجاوز و دفاع در مواجهه با یکدیگر تلاش می کنند تا ضمن برجسته سازی عناصر هویتی خویش و باز نمایی منفی از هویت گفتمان رقیب، خود را در جایگاه گفتمان مسلط قرار دهند و گفتمان رقیب را به حاشیه رانند. رژیم اسراییل در جنگ دو روایت، تلاش می کند هویت دفاع را برای خود باز نمایی کند و گفتمان رقیب را با دالّ تروریسم تعریف نماید. در مقابل جریان مقاومت می کوشد با استناد به عملکرد چندین ساله اشغالگری رژیم صهیونیستی و سیاست قتل و کشتار دسته جمعی مردم غزه، هویت تروریستی، اشغالگری و تجاوز گریِ رژیم اشغالگر را برجسته سازد. یافته های پژوهش با استفاده از روش و نظریه گفتمان نشان می دهد که رژیم اسراییل در جنگ روایت ها با شکست روبرو گشته و گفتمان دفاع و مقاومت در جایگاه برتر قرار دارند. جنگ نرم و تقابل روایت ها در غزه با پشتیبانی رسانه ها و انعکاس سیاست کشتار گسترده، زمینه های هژمونیک شدن گفتمان مقاومت را فراهم ساخت. تثبیت هویت مقاومت در گستره جهانی، مشروعیت زدایی فزاینده از رژیم صهیونیستی، به حاشیه رانده شدن گفتمان سازش، افزایش نفرت عمومی علیه گفتمان تجاوز و بازنمایی تصویر فریبکارانه حقوق بشر آمریکایی از مهم ترین پیامدهای جنگ روایت ها در غزه بود. هر یک از عناصر یاد شده در نهایت به برتری گفتمان مقاومت و شکست گفتمان تجاوز در گسترده منطقه ای و جهانی انجامیده است. تبدیل شدن هویت تجاوز و اشغالگریِ رژیم صهیونیستی به تصور جمعی جامعه جهانی، گسترش انزجار و نفرت از سیاست سرکوب و تجاوز اسراییل و شکل گیری موج تازه افکار عمومی در حمایت از گفتمان مقاومت و مخالفت با گفتمان تجاوز، ناکامی گفتمان اشغال و تجاوز و برتری گفتمان دفاع و مقاومت فلسطین را باز نمایی می کند. نتیجه اینکه به رغم سیاست قتل و کشتار گسترده مردم غزه و فلسطین، اسراییل در دستیابی به اهداف خود ناکام مانده است و در نهایت در جنگ روایت ها، گفتمان دفاع و مقاومت به تصور عمومی جامعه جهانی تبدیل شده و در جایگاه برتر قرار گرفته است.
نسبت هویت و منافع ملی در سیاست خارجی ایران عصر پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
159 - 197
حوزههای تخصصی:
نقش هویت در تحلیلِ سیاست ِخارجی ایران در عصر پهلوی مغفول مانده است که بخشی از این تغافل را می توان با سیطره نگرش های غیرمعناگرا بر نظریه های روابط بین الملل در این دوره مرتبط دانست. این مقاله کوشیده است با به کارگیری نظریه «برساخت گرایی» و روش تحلیل متاثر از این نظریه، نسبت فهم «خود» با «غرب» را در سیاست خارجی عصر پهلوی و در برابر نقش ابرقدرت هایی چون اتحاد جماهیرشوروی، بریتانیا و ایالات متحده ارزیابی کند. یافته های این پژوهش با فرضیه اکتشافی نشان می دهد که «خودِایرانی» در کنشگری با «دیگریِ غربی» چگونه طی این دوره در قالب دو برساخت هویتی «خودِستیهنده» و «خودِسازشگر» انعکاس پیدا کرده است؛ از منظر این مقاله برساخت هویتی ستیهنده در دوره کوتاهی از عصر پهلوی که با انزواگرایی و تلاش بر دوری گزینی از اتحادها و ائتلاف های یکسویه با دولت های خارجی همراه بود تامین حداکثری «منافع ملی» ایران را مرهون استقلال تام و تمام از دیگری غربی می دانست که به ویژه در چارچوب رویکرد «موازنه منفی» به مثابه رویکردی ستیهنده و به مثابه نگاهی انتقادی منجر به تقابل با غرب شد اما برساخت هویتی حاصل از «خودِسازشگر» به ویژه در قالب سه رویکرد «نیروی سوم»، «موازنه مثبت» و «ناسیونالیسم مثبت» دوستی با غرب را برای تامین منافع ملی ایران توصیه می کرد و تلاش داشت با مصلحت اندیشی با «دیگری کم خطرتر» هزینه «دیگری خطرناکتر» را برای کشور به حداقل برساند. این پژوهش همچنین نشان داد که هیچکدام از این دو برساخت هویتی و حتی سنتز آن دو که در قالب سیاست مستقل ملی بازتولید شد با وجود تفاوت های بنیادین نتوانستند موجب تضمین منافع ملی ایران شوند.
Examining the concept of modernity in the thought of Dariush Shayegan and Seyed Hossein Nasr
حوزههای تخصصی:
The contrast between tradition and modernity has always been criticized throughout the histo-ry of political thought, and many thinkers have presented their views in this field in the West-ern and Islamic worlds. Meanwhile, the concept of modernity in the thought of Dariush Shayegan as a free thinker and Seyed Hossein Nasr as a traditional thinker and theorist is ex-amined in this research. The theoretical framework of the research is a combination of Carl Gustav Jung's collective psychoanalysis and other hermeneutics theories. This research aims to answer the question, what is the approach of Dariush Shayegan and Seyed Hossein Nasr in facing modernity? The findings of the research also indicate that Dariush Shayegan as an Ira-nian thinker and intellectual underwent important changes during his intellectual life, and for this reason, his early views have very significant differences with his later opinions. On the other hand, Seyed Hossein Nasr, like Shayegan, is an ardent critic and opponent of modernity, and he believes that reforming religion leads to the deconstruction of religion and that there is no end except secularism and anti-religion. But his full-length defense of religious pluralism makes it difficult to make a final judgment about his thoughts. The method of descriptive an-alytical research and the method of collecting data is documentary.
Threats and Opportunities Facing the Foreign Policy of Ebrahim Raisi's Government from the Perspective of "Statement of the Second Step of the Revolution" Using the SWOT Model
منبع:
International Journal of Political Science, Vol ۱۳, No ۳ , ۲۰۲۳
131 - 149
حوزههای تخصصی:
The "Statement of the Second Step of the Revolution" that Ayatollah Khamenei, as the leader of the Islamic Republic of Iran, published in 2018 is a document that defines the future strategy of the Is-lamic Republic of Iran; And governments in the Islamic Republic must adjust their policies accord-ingly, foreign policy is no exception to this rule. Ebrahim Raisi's government has tried to adjust its "justice-oriented idealist" foreign policy according to the statement of the second step. One of the characteristics of this "statement" is that it can be found references to internal and external oppor-tunities and threats facing the Islamic system, and by analyzing that text, certain things can be iden-tified. By analyzing the "second step statement" based on the SOWT model, it is possible to deter-mine the opportunities, threats, weaknesses, and strengths, and determine the appropriate strategies for the foreign policy of Ebrahim Raisi's government. Based on the SOWT analytical model, four strategies in the SOWT model, namely SO strategy, ST strategy, WO strategy and WT strategy, are the basis of the analysis. As a result, based on the statement of the second step of the Islamic Revo-lution, four strategies can be designed for the government of Ebrahim Raisi in the period after the 40th anniversary of the Islamic Revolution. First, the Islamic Revolution's "advanced" strategy fo-cusing on internal forces and external opportunities. Second: the "defense" strategy of the Islamic Revolution, looking at internal forces and external threats. Third, the "competitive" strategy of the Islamic Revolution focusing on external opportunities and internal weaknesses. And fourth, the "re-sistance" strategy of the Islamic Revolution, looking at internal weaknesses and external threats.
Political Cooperation between Iran and Russia in the Syrian Crisis with the Approach of Realism 2010-2017
حوزههای تخصصی:
The Syrian civil war, which has been labeled as one of the most significant crises in the Middle East, has turned this region into a scene of cooperation and competition among regional and trans-regional powers. The geographical scope of the conflict, the occurrence of extremely severe violence, and the direct and indirect involvement of international actors in operational battlefields have made this crisis one of the unique examples in the last decade. The nature of international phenomena has shown that regional and major powers, in a multilateral framework, are seeking to stabilize the balance of power in the international environment alongside cooperation and competition. The crisis in Syria has shown signs of such relations between Russia and Iran since 2010. Now, the question that arises here, which this article aims to examine and find an answer to within the framework of realism theory, is: "What impact has the Syrian crisis had on increasing political cooperation between Iran and Russia during the years 2010-2017?" Based on this question, the proposed hypothesis is that "the relatively common perspective of Iran and Russia on regional and international developments, although with sometimes differing foundational goals, provided the groundwork for joint cooperation between the two countries in various dimensions, particularly in the political sphere, within the framework of supporting the established government in Syria."
Identifying and Prioritizing the Components of Public Culture Effec-tive in the Political Development of Iran Case study: The Islamic Republic period
منبع:
International Journal of Political Science, Vol ۱۳, No ۲ , ۲۰۲۳
111 - 139
حوزههای تخصصی:
This article aims to identify and prioritize the components of public culture that are effective in the political development of Iran; It has been considered using Analytic Hierarchy Process (AHP). In the first step, based on the studies and literature on public culture and political development, a researcher-made questionnaire with 5 options on the Likert scale was created, distributed, and collected among experts. These factors were identified and categorized in the three dimensions of the government, civil socie-ty, and citizens separately. In the next step, in the form of a paired questionnaire and with the help of Expert Choice software, these dimensions and components were prior-itized and weighted. According to the results of the second questionnaire, the bulk of civil society with a weight of (0.413); The government with a weight of (0.327), and citizens with a weight of (0.260) respectively have the most importance in the political development of Iran. Therefore, it is suggested that officials, decision-makers, and policy-makers strongly pay weight and rank to each of the dimensions and components in order to be able to make the most of the results of the uncle's culture in political de-velopment.
Cultural Invasion and ways to Counter it in the Thought of The Supreme Leader with Emphasis on Media Invasion
حوزههای تخصصی:
In this article, we seek to investigate what cultural invasion is and ways to deal with it in The Supreme leader's thought, emphasizing on media invasion. The research method is descriptive-analytical, and the collection of information is done by library-document method. The findings of this research show that The Supreme leader considers the cultural invasion of the West to the foundations of Islamic beliefs and to the corruption and destruction of Islamic societies. To deal with the cultural invasion, he suggests a correct knowledge of the enemy and a rational and logical defense of the right. At the level of media attack, his emphasis is to counter Western cultural and media propaganda through satellite networks and especially Hollywood, and considers the way to counter it to be paying attention to Islamic culture, promoting religious models, and encouraging young artists and believers in the field of art. As a result, the solution to deal with the cultural invasion should be followed by policies in the cultural and media arena, which can be mentioned as follows: creating national self-confidence through the display of the country's authority, unity and security by the responsible institutions, especially the radio and television, showing convergence and solidarity as a prominent cultural characteristic of Iranians, especially against the foreign enemy, high-lighting the commonalities of ethnic identity with Iran's national identity, attention to the Iranian-Islamic style in life according to the emphasis of the Supreme Leader, providing awareness in the field of divisive satellite networks and paying special attention to Iranian art, especially music, which has a high power of attraction among young people.
Iran's Position in Putin's Doctrine of Eurasianism and the most Important Influencing Variables in the Nuclear Relations between two Countries
منبع:
International Journal of Political Science, Vol ۱۳, No ۳ , ۲۰۲۳
151 - 165
حوزههای تخصصی:
The position of the Islamic Republic of Iran in Putin's doctrine of Eurasianism, especially after 2012, has gained considerable importance in Russia's foreign policy. In the light of Putin's Eurasianism discourse, the extensive relations between Iran and Russia in the political, economic, military, security, intelligence and nuclear fields were promoted to the level of two strategic allies. The main question raised in this research is, what was Iran's position in Putin's doctrine of Eurasianism? And what have been the most important influencing variables in the nuclear relations between the two countries? The findings of this research, which was carried out in a descriptive-analytical method and with a historical approach, show that the position of Iran in Putin's doctrine of Eurasianism is important in such a way that without Iran, the said doctrine will face serious problems and many variables will affect the increasing nuclear relations. It has been influential between the two countries, which shows the convergence of the societies and domestic elites between the two countries, the anti-Western foreign policy of the two countries, and the current international conditions resulting from the war between Russia and Ukraine.
تحلیل تطبیقی عقود اسلامی در احداث اماکن دیپلماتیک غیر مسلمان در بلاد اسلامی از منظر فقهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
246 - 268
حوزههای تخصصی:
فقهای اسلامی اصل ممنوعیت سکونت کفار در بلاد اسلامی را به اتفاق نظر قبول دارند. با این حال، اسباب (عقود) متعددی را برای اقامت و سکونت کفار در دارالاسلام به عنوان استثنای بر آن اصل برشمرده اند که البته همه آن عقود از آثار حقوقی یکسانی برخوردار نیستند. از طرف دیگر طبق حقوق بین الملل معاصر، اماکن دیپلماتیک از جانب کفار به طور دائم در هر یک از کشورهای اسلامی احداث شده اند. با توجه به آن اصل و این مقوله، ضرورت دارد مبنای حکمیِ این احداث بررسی شود؛ به همین خاطر پرسش اصلی پژوهش این است که؛ «از منظر فقهی کدام یک از عقود اسلامی قابلیت اعطای مجوز احداث اماکن دیپلماتیک غیرمسلمان را در بلاد اسلامی می دهد» یافته های پژوهش با بهره گیری از روش توصیف و تحلیل متون فقهی مرتبط، گویای آن است که عقد امان به عنوان یک ابزار حقوقی، امکان ایجاد فضایی امن و پایدار برای فعالیت های دیپلماتیک در دارالاسلام را فراهم می آورد؛ با این حال، برای استفاده از عقد امان، رعایت سه شرط اساسی مصلحت، عدم مفسده و موقتی بودن الزامی است.
مفهوم شورش در اندیشه سیاسی ایران باستان: تحلیل محتوای کتیبه بیستون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
55 - 78
حوزههای تخصصی:
از نخستین روزهای سیاست ورزی در ایران، شورش و دگرگونی سیاسی یکی از مقولات مهم اندیشه و عمل سیاسی بوده است. هرچند واژه انقلاب واژه ای مدرن است و به همین دلیل در عنوان از واژه شورش استفاده شده؛ ولی نوع کنشی که برای براندازی یک رژیم سیاسی انجام می شد شباهت زیادی با مفهوم انقلاب امروزی دارد. در ایران باستان به عنوان یکی از باسابقه ترین تمدن ها و دولت ها، مقوله دگرگونی سیاسی یا شورش نقش مهمی داشته است. با نگاهی به نخستین شورش تاریخ ایران که در دوره هخامنشی رخ داد می توان اهمیت مقولات سیاسی مهمی چون شورش را در ایران قدیم نشان داد. هدف این مقاله نشان دادن نقطه های آغازین درباره مقوله دگرگونی سیاسی در تاریخ ایران قدیم از خلال بررسی یکی از مهم ترین متون دوره هخامنشی یعنی سنگ نوشته بیستون است. روش این مقاله تحلیل محتواست و می کوشد تا از طریق تحلیل محتوای کیفی یکی از متون اثرگذار این دوره که نقش مهمی در تفکر سیاسی ایرانیان داشته، مقوله دگرگونی یا به تعبیر امروزی انقلاب را از خلال آن استخراج و تحلیل کند. یافته مقاله آن است که اولاً مفهومی به نام «خویشکاری» مهم ترین مبنای نظری نظم سیاسی و اجتماعی ایران قدیم بوده است؛ ثانیاً نظم بوروکراتیک هخامنشی از مبانی مشروعیت سه گانه الهی، نژادی و کارکردی برخوردار بود؛ ثالثاً درنتیجه خدشه بر این مبانی، هرم حاکمیت دچار تفرقه و شورش شد؛ رابعاً دستگاه ریشه دار دولت توانست ایالت های شورشی را مهار و شاه جدید را به قدرت برگرداند و شورش را در بلندمدت ناکام گذارد. نتیجه این بررسی آن است که هرگاه خویشکاری در جامعه دچار اختلال شود، ثبات به هم خورده و جامعه با شورش، نافرمانی و انقلاب روبه رو خواهد شد، پدیده ای که در طولانی ترین ادوار ایران باستان نیز لباس واقعیت به تن کرد.
روش های نفوذ دشمن و راهکارهای مقابله با آن از منظر قرآن کریم با تأکید بر بیانات آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین برنامه های اصلی دشمن جهت آسیب به جوامع اسلامی، «نفوذ» است و از این طریق سعی می کند مبانی فکری، عقیدتی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را مورد هدف قرار دهد تا بتواند با هزینه کمتر به اهداف خود نائل آید. این روش همواره یکی از روش های دشمن در مواجهه با جوامع اسلامی بوده است، اما در چند سال اخیر به عنوان مهم ترین راهبرد دشمن علیه جمهوری اسلامی ایران محسوب گردیده است. در همین راستا، این نوشتار می کوشد روش های نفوذ دشمن و راه کارهای مقابله با آن از منظر قرآن کریم با تأکید بر بیانات آیت الله خامنه ای را با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. از جمله روش های نفوذ دشمن را می توان تضعیف ایمان و ارزش های اسلامی، ایجاد اختلاف، مذاکره، نفوذ اقتصادی و نفوذ علمی برشمرد. همچنین برخی از مهم ترین روش های مقابله با نفوذ دشمن عبارت اند از: دشمن شناسی، تقویت ایمان و عمل صالح، ولایت پذیری، بصیرت افزایی و تکیه بر ظرفیت داخلی (استقلال اقتصادی).
مهاجرت، ره یافتی بر استثمار نوین، رویکردها و کارکردها در عصر جهانی شدن و حکمرانی جهانی
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۸
181 - 202
حوزههای تخصصی:
امروزه مهاجرت های بین المللی به یکی از بزرگترین مسائل و چالش های فراروی کشورهای جهان در عصر جهانی شدن مبدل شده است. از یک سو حضور مهاجرین در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی درکشورهای مهاجر پذیر تبدیل به ظرفیتی ویژه جهت توسعه آن کشورها و دست یابی به نقشی پر رنگ در حکمرانی جهانی شده است و از سویی دیگر خود عاملی برای تزلزل شاخص های امنیت و ثبات اقتصادی تبدیل گشته است. این پژوهش با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی بر مبنای تجزیه و تحلیل آمارهای موجود به بررسی تغییر رویکرد مساله مهاجرت از بعد اجتماعی به فرصت ها وچالش های سیاسی، اقتصادی و امنیتی با تاکید بر کشور جمهوری اسلامی ایران و اثرات آن بر فضای ژئوپلتیک جهانی در عصر جهانی شدن پرداخته است. جهت حصول این نتیجه در این نوشتار، شناسایی عوامل تاثیرگذار بر روند مهاجرت و بررسی دیدگاه های کشورهای توسعه یافته به این منظر مورد بررسی قرار گرفته است و نهایتا چشم اندازی بر مبنای تجزیه و تحلیل روند ها برای اولویت بندی مدیریت و سیاست گذاری راهبردی در این حوزه ارائه شده است.
مناسبات نفتی انگلیسی ها با سران حکومت گر بختیاری (1322-1354ق / 1935- 1905م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده مظفرالدین شاه قاجار در سال 1319ق/ 1901م. امتیاز نفت را به «ویلیام ناکس دارسی» تبعه کشور بریتانیا به مدت شصت سال و به صورت انحصاری واگذار کرد. امتیازنامه مزبور در 18 ماده تنظیم و به استناد ماده هشتم آن، عملیات حفاری در جنوب غرب کرمانشاه امروزی (نفت شهر) در حاشیه مرز با عثمانی آغاز شد. پس از دو سال کاوش، روشن شد که میادین یادشده نفت کافی و تجاری نداشتند. با توصیه کارشناسان و داده های علمی، ادامه حفاری به خوزستان و مناطقی که تحت نظر ایل بختیاری بودند، منتقل شد. کارگزاران سیاسی انگلیسی با آگاهی از شرایط منطقه، ضعف و ناتوانی دولت مرکزی ایران برای تأمین عملیات اکتشاف و استخراج، دانستند که باید با خان های بختیاری وارد مذاکره شوند. در سال 1323ق/ 1905م. پس از چند دوره مذاکره، سرانجام قراردادی در شش ماده تنظیم و مورد موافقت انگلیسی ها و بختیاری ها قرار گرفت. در سال 1326ق/ 1908م. با کشف نفت تجاری و تغییر شرایط بین المللی، روابط انگلیسی ها با خوانین بختیاری دستخوش تغییر و دچار چالش شد. در پی آن و با روی کار آمدن رضاشاه، سرانجام در سال 1930م. به امتیازات بختیاری ها خاتمه داده شد. این پژوهش با روش پژوهش کیفی و با اخذ رویکردی توصیفی-تحلیلی به ارزیابی موضوع فوق می پردازد. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که سیاست دولتمردان انگلیسی با خوانین حکومتگر بختیاری در حوزه عملیات نفت چگونه بوده است؟ جهت پاسخ گویی به پرسش فوق، این فرضیه اتخاذ شد که کارگزاران سیاسی بریتانیا با آگاهی از اوضاع بین المللی و منطقه ای پس از کسب امتیاز نفت، برای ایجاد امنیت جهت اکتشاف و استخراج، با خوانین بختیاری ارتباط برقرار کردند و پس از تغییر شرایط و روی کار آمدن رضاشاه، از پشتیبانی بختیاری ها رویگردان شده و ضمن حمایت از رضاشاه، به امتیازهای سابق بختیاری ها خاتمه دادند.