مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
جمهوری آذربایجان
حوزه های تخصصی:
قفقاز یکی از نخستین حوزه هایی است که نه تنها از منظر تاریخی و فرهنگی در حوزه ایران فرهنگی واقع می شود، بلکه از منظر جغرافیایی نیز هفده ولایت آن تا قبل از دو سده پیش در محدوده تمامیت ارضی ایران قرار داشت.جمهوری آذربایجان با این که در بین کشورهای حوزه قفقاز، بیشترین پیوند تاریخی، دینی و فرهنگی را با فرهنگ و تمدن ایرانی دارد، بیشترین تنش های فرهنگی را با فرهنگ و تاریخ ایرانی داشته است و در حال حاضر حجم انبوه فعالیت های فرهنگی و هنری بر مدار گریز از ایران و گاه ضدیت با ایران را در این کشور همسایه شاهد هستیم. پیشینه و نظام مند بودن این فعالیت ها از جمله مواردی است که باید در بدو مطالعه و پژوهش در حوزه مسایل مربوط به جمهوری آذربایجان به آن دقت شود.این مقاله ضمن ارائه نمونه هایی از بروز و ظهور این فعالیت نظام مند در عرصه های فرهنگی، هنری و تاریخی، به تحلیل کیفی نمونه ها پرداخته، مدعای نگارنده مبنی بر پیشینه و نظام مندی این گونه فعالیت ها را به اثبات می رساند. شیوه گزینش نمونه ها تصادفی است.
بررسی اقلیم بارشی جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، جهت بررسی روند تغییرات بارش جمهوری آذربایجان از داده های بارش روزانه پایگاه داده آفرودایت که دارای تفکیک مکانی 25/0 * 25/0 درجه است، در یک دوره 57 ساله (1951-2007) استفاده شده است. نخست برای واکاوی مکانی داده ها، با روش نزدیک ترین همسایگی در نرم افزار سورفر نقشه های همبارش سالانه، فصلی و ماهانه تهیه گردید. پس از بررسی نقشه سالانه، میانگین یاخته ای بارش سالانه آذربایجان 410 میلیمتر تعیین شد. بیشینه بارش در قسمت های شمالی (ارتفاعات شاه داغ و بازاردوزو)، جنوب خاوری (منطقه لنکران) و باختری (منطقه خان کندی) آذربایجان بوده است. بیشینه و کمینه فصلی بارش به ترتیب در بهار و زمستان بوده که تقریباً تمامی مناطق را تحت پوشش قرار داده است. در الگوی پراکندگی بارش ماهانه، بیشینه بارش در برج خرداد بوده که قسمت های شمالی (ارتفاعات شاه داغ و بازاردوزو) و باختری (منطقه خان کندی) آذربایجان بیشترین بارش را دریافت کرده و کمینه بارش در برج مرداد بوده که ارتفاعات شمالی (ارتفاعات شاه داغ و بازاردوزو) و باختری (منطقه خان کندی)و جنوب خاوری (منطقه لنکران) بیشترین بارش را دریافت کرده است. برای تحلیل روند زمانی بارش، سری های زمانی ماهانه، فصلی و سالانه محاسبه گردید و سپس با آزمون ناپارامتری من-کندال روند افزایشی یا کاهشی با سطح اطمینان 95% و 99% آزمون شد. در سری زمانی سالانه آذربایجان در هر دو سطح اطمینان بارش دارای روندی معنادار کاهشی است. در سریهای زمانی فصلی،فصول تابستان و زمستان روندی معنادار کاهشی دارند ولی در فصول بهار و پائیز فرض وجود روند تأیید نشد. در بین سریهای زمانی ماهانه، فقط برجهای خرداد و اسفند دارای روند معنا دارکاهشی هستند و بقیه برجها فاقد روند می باشند.
تحلیل روند زمانی و توزیع مکانی دمای هوا در جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش،جهت بررسی روند تغییرات دمای جمهوری آذربایجان از داده های دمای میانگین پایگاه داده دانشگاه سانتا کلارا که دارای تفکیک مکانی 5/0×5/0 درجه است،در یک دوره 50 ساله (1950-1999) استفاده شده است. نخست برای واکاوی مکانی داده ها،با روش نزدیک ترین همسایگی در نرم افزار Surfer نقشه های همدمای سالانه، فصلی و ماهانه تهیه گردید.پس از بررسی نقشه سالانه،میانگین یاخته ای دمای سالانه آذربایجان 7/11 درجه سانتی گراد تعیین شد.کمینه دما در ارتفاعات شمالی (شاه داغ و بازاردوزو) و باختری آذربایجان حدود 5 درجه سانتی گراد است،اما در بخش های مرکزی و خاوری آذربایجان (شیروان) بیشینه دمایی که حدود 15 درجه سانتی گراد است نشان داده شده،خط همدمای 11 درجه بیشتر بخش نخجوان را گرفته که نشان می دهد دمای هوای نخجوان نسبت به آذربایجان خنک تر است.فصل تابستان با میانگین دمای 22 و 7/22 درجه سانتی گراد به ترتیب برای آذربایجان و نخجوان به عنوان گرمترین فصل سال و فصل زمستان با میانگین دمای 9/1- و 8/0 درجه سانتی گراد به ترتیب برای آذربایجان و نخجوان به عنوان سردترین فصل سال شناخته شد.برج بهمن با میانگین دمای 8- درجه سردترین ماه سال است،کمینه دمای این برج در ارتفاعات شمالی بازاردوزو و شاه داغ و ارتفاعات باختری آذربایجان است،برای واکاوی روند زمانی دما،سری های زمانی ماهانه،فصلی و سالانه محاسبه گردید و سپس با آزمون ناپارامتری من-کندال روند افزایشی یا کاهشی با سطح اطمینان 95% و 99% آزمون شد.در بین سریهای زمانی سالانه، فصلی و ماهانه فقط برج فروردین در سطح 95 درصد در آذربایجان دارای روند معنادار افزایشی است.
نقش گردشگری فرهنگی در توسعه مناسبات جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نقش گردشگری به ویژه گردشگری فرهنگی (که تکیه بر منابع و جاذبه های مشترک فرهنگی اجتماعی دارد) در توسعه مناسبات بین کشور ایران و آذربایجان می پردازد. در این مقاله با الهام از رویکرد گردشگری فرهنگی در مطالعات گردشگری، نشان داده شده که مشترکات فرهنگی عمیق و ریشه دار بین این دو کشور می تواند به توسعه گردشگری پایدار در هر دو کشور منجر شود. همچنین در این مقاله راهکارهایی ارائه شده است که به تحقق گردشگری پایدار کمک می کند. روش اصلی تحقیق، کیفی و مصاحبه عمیق با مطلعین کلیدی در حوزه گردشگری در دو کشور بوده است. بر اساس نتایج، منابع اجتماعی و فرهنگی مهم ترین عامل در جذب گردشگران دو کشور به سوی هم بوده و مهم ترین مانع در نقش آفرینی این منابع فرهنگی اجتماعی، قوانین، مقررات، سیاست گذاری ها و تصمیمات سیاسی و دولتی و ساختارهای نامطلوب در نظام گردشگری بوده است.
تحلیل ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دوجانبه ی ایران و جمهوری آذربایجان از سال 1991 تا 2010 میلادی با رویکرد جغرافیای برساخت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در دهه ی 1990 و استقلال کشورهای تحت سیطره ی آن، ایران در مرزهای شمال و شمال شرقی خود؛ یعنی آسیای مرکزی و قفقاز با کشورهای نوظهوری همسایه شد. یکی از این کشورها جمهوری آذربایجان است که روابط بین ایران و این کشور به دلایل بسیاری اهمّیّت دارد و انتظار می رود در آینده، بین دو کشور روابط بیشتری را مشاهده کنیم. اما با وجود فرصت ها و مزیت های فراوان برای افزایش همکاری، در عمل شاهد روابط سطح پایین، عادی و گاه رو به تعارض و آشفتگی هستیم. بنابراین ما برآنیم تا با نگاهی برساخت گرایانه به فهم و درکی از ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دو جانبه ی ایران و جمهوری آذربایجان دست یابیم. از این رو به دنبال پاسخگویی به این سؤال هستیم که ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دو جانبه ی ایران و جمهوری آذربایجان چگونه و تحت تأثیر چه فرایندهایی برساخته شده است؟ این مقاله دارای دو فرضیه است: یکی اینکه به نظر می رسد ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط ایران و جمهوری آذربایجان از دیالکتیک (جدل و کشمکش) میان فرایندهای همگرا ساز و واگرا ساز برساخته می شود و در فرضیه دوم نیز چنین به نظر می آید که هرچه فرایندهای واگرا ساز بیشتر و گسترده تر از فرایند های همگرا ساز باشند، آشفتگی در ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دوجانبه بیشتر است. در این پژوهش به صورت بینابین، هم از روش هرمنوتیک و هم اثباتی برای دستیابی به پاسخ سؤال و رسیدن به درکی از موضوع استفاده شده است.
بررسی و تحلیل موانع ژئوپلیتیکی مناسبات اقتصادی ایران جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصولاً برقراری روابط تجاری اقتصادی عمیق بین کشورها، مستلزم وجود بسترها و زمینه های هم تکمیلی است. بسترهای و زمینه های هم تکمیلی در برقراری روابط اقتصادی، همچون ظرف اصلی و بستر پویای روابط تجاری اقتصادی بین کشورها عمل می کنند. روابط تجاری اقتصادی ایران با جمهوری آذربایجان نیز از این امر مستثنا نیست. در روابط اقتصادی بین ایران و جمهوری آذربایجان، تعلقات ژئوپلیتیکی گوناگونی، از جمله اشتراکات تاریخی، فرهنگی و وابستگی های فضایی جغرافیایی بین طرفین، شاکله اصلی بسترهای هم تکمیلی است؛ با این حال طبق شواهد و مستندات موجود، روند جاری در روابط تجاری اقتصادی ایران و جمهوری آذربایجان در قیاس با روابط اقتصادی جمهوری آذربایجان با رقبای ایران در منطقه، اصلاً رضایت بخش نیست. در واقع با توجه به وضعیت موجود، سؤال پژوهش حاضر این است که با وجود چنین وابستگی های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی توانمند یا فضای کاملاً بارور برای تعمیق مناسبات تجاری اقتصادی بین ایران جمهوری آذربایجان، مهم ترین دلایل ژئوپلیتیکی ضعف در مناسبات طرفین چیست؟ در همین راستا، طبق نتایج این پژوهش، مناسبات اقتصادی بین ایران و جمهوری آذربایجان از وجود موانع ژئوپلیتیکی همچون اختلافات طرفین در زمینه رژیم حقوقی دریای خزر، تبعات سیاسی ژئوپلیتیکی بحران قره باغ، تقابل رویکردهای ناسیونالیستی طرفین و مناسبات راهبردی جمهوری آذربایجان با ایالات متحده آمریکا و اسرائیل رنج می برد؛ اگرچه دلایل سیاسی نیز در وقوع وضعیت جاری در مناسبات اقتصادی طرفین بی تأثیر نیست، بررسی آن از مجال این پژوهش خارج است.
بررسی و تحلیل وضعیت شیعیان در جمهوری آذربایجان
حوزه های تخصصی:
ساختار مذهبی جمهوری آذربایجان و نوع نگاه مردم و نخبگان این کشور به اسلام، به ویژه آیین تشیع، محصول یک فرایند تاریخی بسیار پر فراز و نشیب است که بدون مطالعه و بررسی آن امکان درک صحیح و واقع بینانه از تحولات مذهبی و سیاسی جامعه کنونی جمهوری آذربایجان غیر ممکن است. درواقع شکل گیری و فعالیت احزاب اسلام گرا در بستر همین محصول تاریخی صورت پذیرفته است و از این رو بررسی سیر تحول اسلام در جمهوری آذربایجان می تواند به درک بهتر فضای سیاسی و مذهبی حاکم بر فعالیت های اسلام گرایان در این کشور برسد و همچنین نوع دیدگاه و رویکرد جریان های اسلام گرای آذربایجان به مقولاتی چون دین اسلام، آیین تشیع، نحوه تعامل و یا تقابل با نظام سیاسی حاکم، اهداف و آرمان ها و نیز نوع نگاه آنان به ایران به عنوان بزرگترین کشور شیعی جهان اسلام کمک شایانی نماید.
منطقه گرایی در عصر جهانی شدن: مطالعه موردی سازمان منطقه ای گوام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اتحاد و پیوند منطقه ای میان کشورها، امروزه به یکی از نگرانی های اصلی میان دولت ها تبدیل شده است. در عصر جهانی شدن در مناطق گوناگون جهان، گروه بندی های منطقه ای شکل گرفته است. مناطق گوناگون جهان با درک اهمیت موقعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک خود، دارای سازه های منطقه ای با درجه های متفاوت منطقه گرایی هستند. یکی از مناطق ژئوپلیتیکی که عرصه رقابت میان ابرقدرت ها (آمریکا و روسیه) است منطقه ژئوپلیتیکی قفقاز است که همواره دو ابرقدرت خود را در این منطقه دارای منافع می دانند و به شکلی در این منطقه حضور دارند.کشورهای این منطقه که با چالش های ارضی، مرزی و خودمختاری روبرو هستند، در قالب سازمان منطقه ای گوآم به دنبال دستیابی به یک گروه بندی منطقه ای هستند. درواقع به دلیل مصلحت آمیز بودن نیروهای مشترک در صحنه های بین المللی و با هدف حل یا جلوگیری از مشکلات منطقه-ای گرجستان، اوکراین، جمهوری آذربایجان و مولداوی سازمان منطقه ای گوآم را در سال 1997 تأسیس کردند.
ایران و کشورهای قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران روابط نزدیک و دوستانه ای با جمهوری کوچک و مسیحی نشین ارمنستان دارد. این درست در نقطه مقابل روابط ایران با جمهوری به ظاهر با اهمیت تر و شیعه مذهب آذربایجان است. اگرچه روابط نزدیک ایران با ایروان ارتباط زیادی با انزوای جغرافیایی و اقتصادی ارمنستان دارد، روابط غیرصمیمانه جمهوری اسلامی ایران با جمهوری آذربایجان نتیجه بدگمانی و نبود اعتماد بین دو طرف است. از نظر تاریخی، روابط ویژه روسیه با ایران، نه در نتیجه وجود منافع مشترک حقیقی بین دو همسایه، بلکه محصول رقابت روسیه با قدرت های غربی بوده است. روسیه که هنوز در منطقه قفقاز جنوبی دارای نفوذ قابل توجهی است، مانع نفوذ اقتصادی ایران در ارمنستان و گرجستان می شود. از آنجا که ایروان روابط خارجی خود را با غرب و همچنین با روسیه گسترش می دهد، ایران نباید روابط نزدیکش با ایروان را همیشگی بپندارد.
آمریکا و تأثیر آن بر دستیابی ایران به هدف های خود در منطقه قفقاز (مطالعه موردی جمهوری آذربایجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، آمریکا که خود را در عرصه جهان بی رقیب می دید خواهان ایفای نقشی فعال و مؤثر در کشورهای استقلال یافته از اتحاد شوروی بود و تمایل این کشورها به ویژه جمهوری آذربایجان به غرب - به خصوص به آمریکا- این نفوذ را آسان تر می کرد. در اندیشه نخبگان سیاست خارجی آمریکا این فکر پیدا شده بود که با تجزیه اتحاد شوروی و خروج جهان از نظام دو قطبی، این کشور قادر است برای اولین بار حضور سیاسی خود را در کشورهای نو استقلال تا مرزهای چین حاکم کرده و با این حضور سیاسی در ابعاد دیگر نیز به موفقیت هایی برسد. در بین کشورهای منطقه قفقاز، حضور آمریکا در جمهوری آذربایجان بر روابط ایران با این جمهوری – مانند انتقال انرژی، تعیین رژیم حقوقی دریای خزر، مباحث امنیتی- تأثیر منفی داشته است. در این نوشتار کوشش شده است تا به بررسی منافع ایران در منطقه قفقاز (مطاالعه موردی آذربایجان) پرداخته شود و دلایل عدم موفقیت ایران به عنوان یکی از مهمترین همسایگان را دریافت. این مقاله دلیل این حضور و ایجاد موانع در موفقیت ایران در دستیابی به هدف های خود در منطقه قفقاز را بر اساس تضاد موجود بین ایران با آمریکا، قابل فهم می داند.
تبیین روابط ایران و جمهوری آذربایجان با رویکرد سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی اتحاد شوروی، نظام جغرافیای سیاسی و نیز ساختار معنایی حاکم بر منطقة آسیای مرکزی و قفقاز دچار دگرگونی شد. بنابراین ساختار، شرایط و بازیگران جدیدی در روابط ایران و قفقاز ظهور کردند. یکی از این کشورها جمهوری آذربایجان است. روابط بین ایران و این کشور از ابعاد بسیاری اهمیت دارد. در این مدت، شاهد روابط در سطح پایین، عادی و گاه رو به تعارض و آشفتگی بوده ایم. روابط خارجی دو کشور را می توان از زاویة نظریه های گوناگون مورد بررسی قرار داد. یکی از این نظریه ها، دیدگاه سازه انگاری است. انتظار می رفت که بعد از استقلال جمهوری آذربایجان سطح بالای همکاری ها را بین دو کشور داشته باشیم. با درنظر گرفتن مفاهیم سازه انگاری، سؤال اصلی نوشتار این است که از این دیدگاه، چه عواملی بیشتر بر سردی روابط ایران و جمهوری آذربایجان اثرگذار بوده است؟ یافته های نوشتار با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی نشانگر این است که روابط دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان از عوامل ژئوپلیتیکی دو کشور تأثیر چندانی نمی پذیرد. از سوی دیگر با توجه به رویکرد سازه انگاری روابط دو کشور تحت تأثیر سازه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قرار دارد و این سازه ها در روابط دوجانبه به صورت واگرا عمل می کنند.
عملکرد سازمان امنیت و همکاری اروپا در مناقشة قره باغ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سقوط اتحاد شوروی سبب ایجاد خلأ قدرت در موازنه بین نیروهای موجود در قلمروی این امپراتوری و درکل اروپا شد که این جریان سبب بروز جنگ های متعدد شد. رویدادهایی چون جنگ های فروپاشی یوگسلاوی و جنگ قره باغ متأثر از سقوط این کشور بود که سبب نگرانی جامعة بین الملل شد. جنگ قره باغ بین جمهوری های آذربایجان و ارمنستان که از سال های پایانی عمر اتحاد شوروی - درحالی که حاکمیت این کشور هنوز برقرار بود- شروع شده بود، بعد از سقوط آن به اوج خود رسید. این جنگ سبب شد که سازمان امنیت و همکاری به مناقشه وارد شود. بنابراین هدف اصلی نویسندگان پاسخ به این پرسش است که چه عواملی سبب شده است تا سازمان نتواند در حل مناقشه موفق عمل کند؟ بر این اساس فرضیة نوشتار عبارت است از: «انتقال رقابت ابرقدرت ها از سازمان ملل به درون سازمان امنیت، سبب عملکرد نامطلوب سازمان در بحران قره باغ شده است». در این نوشتار نویسندگان از روش توصیفی- تحلیلی براساس نظریة امنیت جمعی استفاده کرده اند. یافته ها نشان می دهد که سازمان در رسیدن به هدف خود شکست خورده و بعد از گذشت بیست سال نتوانسته است تا مناقشه را خاتمه دهد. شکست سازمان سبب تداوم وضعیت «نه صلح، نه جنگ» در قره باغ شده است.
تحلیل روابط ایران و ارمنستان با استفاده از چارچوب نظری واقع گرایی تدافعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فروپاشی اتحاد شوروی سبب ایجاد کشورهای جدیدی در شمال ایران شد. جمهوری آذربایجان و ارمنستان از جمله این کشورها هستند. شایان توجه است که باوجود مشابهت های بیشتری که بین ایران و جمهوری آذربایجانِ شیعه وجود دارد؛ رابطه ایران با ارمنستانِ مسیحی گسترده تر و بهتر است. پرسش اصلی این نوشتار، چرایی روابط برجسته و سطح بالاتر ایران و ارمنستان با وجود تفاوت های فرهنگی، دینی و زبانی در مقایسه با روابط ایران و جمهوری آذربایجان است؟ پاسخ این نوشتار به این پرسش این است: ایران و ارمنستان براساس اشتراک منافع خود و نگرانی مشترک از تهدید جمهوری آذربایجان برای ایجاد موازنه در برابر آن، روابط خود را گسترش داده اند که نتیجه آن ایجاد روابطی با سطح بالاتر بین دو کشوری است که از تفاوت های بسیاری برخوردارند. نویسندگان برای فهم چرایی شکل گیری سطح بالای روابط بین ایران و ارمنستان از نظریه واقع گرایی تدافعی بهره برده اند. بنابر این نظریه، دو کشور ایران و ارمنستان به دلیل تهدید مشترکی که از سوی جمهوری آذربایجان تصور می کنند به نزدیکی با یکدیگر روی آورده اند تا از این راه در مقابل جمهوری آذربایجان توازن برقرار سازند.
تکوین بخشی واگرایانه ترکیه در روابط ایران و جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر ساختار نظام بین الملل و خلأ قدرت به وجودآمده پس از فروپاشی اتحاد شوروی، زمینه ساز حضور و رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در آسیای مرکزی و قفقاز شده است؛ به گونه ای که نقش آفرینی یک قدرت در منطقه با حساسیت و واکنش سایر قدرت ها روبه ور می شود. مناسبات ایران با جمهوری آذربایجان از این موضوع جدا نبوده و با واکنش سایر قدرت ها روبه رو شده است. یکی از عوامل اصلی ایجاد محدودیت در گسترش روابط ایران با جمهوری آذربایجان، هدف ها و منافع قدرت های تأثیرگذار فرامنطقه ای در منطقه قفقاز و نقش آن ها در مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان است. هدف اصلی این نوشتار تبیین نقش ترکیه در روابط ایران و جمهوری آذربایجان است. هم سویی هویتی ترکیه با جمهوری آذربایجان و تضاد هویتی این قدرت فرامنطقه ای با ایران، محدودیت روابط ایران و جمهوری آذربایجان را سبب شده است و به دلیل گسترش روزافزون روابط جمهوری آذربایجان با ترکیه به نظر می رسد که این وضعیت تداوم یابد و نسبت به سال های قبل تغییر (بهبود روابط) ایجاد نشود. در این نوشتار از دیدگاه سازه انگاری و به روش تبیینی این فرضیه بررسی می شود.
نقش مواریث مشترک فرهنگی در همگرایی ایران و جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان جمهوری های برآمده از فروپاشی اتحاد شوروی، جمهوری آذربایجان با توجه به هم جواری جغرافیایی، هم میراثی تاریخی- فرهنگی و همسانی مذهبی فرصتی ممتاز برای پیشبرد هدف های جمهوری اسلامی ایران و گسترش حوزه نفوذ آن در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز است؛ اما آنچه در عرصه عمل روی داد، شکل گیری تدریجی رابطه ای نه چندان دوستانه میان دو کشور بود که در بسیاری زمان ها با غیریت سازی و امنیتی سازی متقابل همراه بوده است. در کنار عوامل گوناگون، سازه های فرهنگی به ویژه مواریث مشترک فرهنگی نیز به سهم خود در تکوین این رابطه میان دو کشور نقش پررنگی بازی کرده اند. این نوشتار تلاشی است برای بررسی این پرسش که «آیا مواریث مشترک فرهنگی به جای واگرایی فرهنگی، می تواند میان ایران و جمهوری آذربایجان فهم متقابل را بهبود ببخشد و به همگرایی هرچه بیشتر دولت، ملت و منافع این دو کشور کمک کند؟» در پاسخ با کاربست نظریه «سازه انگاری فرهنگی» نشان داده خواهد شد که تمرکز بر نقش مواریث مشترک فرهنگی در ساخت اجتماعی واقعیت، می تواند به شکل گیری هویت جمعی مبتنی بر فرهنگ در رابطه دو کشور و به همگرایی عملکرد آن ها به عنوان یک «ما» کمک کند.
اهداف حضور قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در جمهوری آذربایجان و تأثیر آن بر منافع ملی ایران
کشورهای مختلف باتوجه به سطح قدرت ملی خود، همواره درصدد توسعه دامنه نفوذ و اثرگذاری خود در ماوراء مرزهای خود و به ویژه در مناطق و کشورهای بااهمیت جهان هستند. کشور جمهوری آذربایجان واقع در منطقه قفقاز جنوبی، بدلایلی مانند قرارگیری در همسایگی روسیه و ایران، داشتن ذخایر بزرگ نفت، قرارگیری در حاشیه خزر و ... مورد توجه فراوان قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای از جمله ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، ناتو، ترکیه، اسرائیل و عربستان سعودی قرار گرفته است. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی، در پی یافتن مهمترین اهداف حضور این بازیگران سیاسی در آذربایجان و همچنین تبعات آن بر منافع ملی ایران است. به نظر می رسد وجود ذخایر نفتی، موقعیت جغرافیایی آذربایجان در همسایگی روسیه و ایران و دریای خزر بعنوان بخشی از منبع تأمین انرژی جهان آینده، استفاده از پیوستگی های قومی و زبانی، تلاش برای گسترش حضور اقتصادی و نظامی، تلاش برای کاهش نفوذ رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای، تلاش برای گسترش دموکراسی و رعایت حقوق بشر، تبلیغات و نفوذ فرهنگی، از مهمترین این اهداف می باشد. چنین تلاشی برای گسترش حضور همه جانبه در جمهوری آذربایجان، برای منافع ملی ایران که 765 کیلومتر مرز مشترک با این کشور دارد همراه با تبعات مختلف در عرصه های گوناگون سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی بوده است.
بررسی مناقشه ی قره باغ از منظر حق تعیین سرنوشت ملت ها
حوزه های تخصصی:
ارمنستان با تفسیر آزادانه از حق تعیین سرنوشت ملت ها ولایت خودمختار ارمنی نشین قره باغ در جمهوری آذربایجان را به تصرف خود درآورده است. به رغم تلاش های صورت گرفته از سوی کشورها و نهادهای گوناگون هنوز طرفین بر سر این مسأله به توافق نرسیده اند. از این رو، پرسش این است که ارمنستان با تفسیر آزادانه از حق تعیین سرنوشت ملت ها چگونه می تواند تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان را خدشه دار سازد؟ در پاسخ این مدعا مطرح می شود که به علت اهمیت پذیرش اصل تمامیت ارضی در حقوق بین الملل هرگونه اقدامی علیه آن مشروعیت ندارد. بنابراین مقاله ی حاضر با رویکرد حقوقی به این مسأله سیاسی تاریخی تلاش دارد به بررسی حق تعیین سرنوشت ملت ها و اصل تمامیت ارضی کشورها پرداخته و به این نتیجه رهنمون شده که به استناد پذیرش حاکمیت اصل تمامیت ارضی کشورها بر حق تعیین سرنوشت ملت ها در حقوق بین الملل، هرگونه اقدامی علیه این اصل مشروعیت نداشته و ارامنه ی ساکن قره باغ صرفاً می توانند از مقررات حقوق بین الملل برخوردار باشند.
تقابل ایران و اسرائیل و تأثیر آن بر گسترش روابط سیاسی- امنیتی اسرائیل و جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وقوع انقلاب اسلامی شاهد تحولاتی شگرف در سیاست خارجی ایران و به ویژه در مورد اسرائیل بوده ایم؛ به گونه ای که روابط ایران با اسرائیل از یک اتحاد راهبردی به یک باره به تخاصم و ضدیت با موجودیت آن تبدیل شد. این تحول در چارچوب پارادایم های مادی قابل توضیح نبوده است. شاید سازه انگاری با تکیه بر مفهوم هویت، توانایی قابلیت توضیح و تبیین بیشتری در این مورد داشته باشد. با نگرشی سازه انگارانه در می یابیم که گسترش این تضاد هویتی پس از سه دهه سبب ورود بازیگران جدید در این تقابل شده که جمهوری آذربایجان یکی از مهم ترین این بازیگران است. این کشور به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی ویژه در نزدیکی به ایران، و ظرفیت های بالقوه ای همچون قوم گرایی و ساختار سیاسی غیردینی، مدنظر سیاستمداران اسرائیل قرار گرفته است. در مورد عوامل نزدیکی اسرائیل به جمهوری آذربایجان دیدگاه های گوناگونی وجود دارد؛ اما این نوشتار به این پرسش اساسی می پردازد که تضاد هویتی و منفعتی ایران و اسرائیل به چه شکل در گسترش روابط سیاسی- امنیتی اسرائیل و جمهوری آذربایجان تأثیر داشته است؟ در پاسخ به این پرسش بیان می شود که با وجود مؤلفه های هویتی مشترک بین ایران و جمهوری آذربایجان، برخی چالش های پیش رو از جمله بحران قره باغ، سیاست های قوم گرایانه باکو و سیاست های مذهبی ایران که به سردی روابط دو کشور منجر شده است، سبب شده تا تقابل ایران و اسرائیل به عنوان عاملی مهم و تأثیرگذار، گسترش روابط سیاسی- امنیتی جمهوری آذربایجان و اسرائیل را موجب شود که هدف اسرائیل از آن مقابله با ایران است.
عوامل موثر بر همگرایی اسرائیل و جمهوری آذربایجان(2017-1991)
حوزه های تخصصی:
رژیم صهیونیستی به سبب قرار گرفتن در بلوک غرب در دوران جنگ سرد که رقابت سختی بین دو بلوک شرق و غرب بود نفوذ و حضوری درصحنه جمهوری های شوروی نداشت؛ اما با پایان جنگ سرد و شروع دوران اصلاحات گورباچف، زمینه و فرصت های نفوذ رژیم صهیونیستی فراهم شد و با استقلال آسیای مرکزی و قفقاز، این رژیم اهداف و برنامه های خاصی برای نفوذ در این کشورها طراحی کرد و به اجرا درآورد. با توجه به اینکه اسرائیل همواره در جهت توسعه و گسترش مرزهای سرزمینی، قدرت و امنیت خویش در منطقه خاورمیانه می کوشد از همین رو روابط با کشور آذربایجان بعد از فروپاشی شوروی را در دستور کار خود قرار داد. در این مقاله، به روش توصیفی و تحلیلی، سؤال اصلی این است که مهم ترین عوامل موثر بر همگرایی اسرائیل و جمهوری آذربایجان چیست؟ و در پاسخ به پرسش مطرح شده این فرضیه در نظر گرفته شده است که راهبرد پیرامونی اسرائیل، همکاری نظامی، اهمیت ژئوپلیتیکی و وجود ذخایر انرژی و یهودیان آذربایجان سبب نزدیکی روابط اسراییل و کشور شده است.
نقش رادیو برون مرزی آذری در تبیین تاریخ مشترک ایران و جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۵
27-50
حوزه های تخصصی:
روندهای سیاسی فرهنگی طی شده در جمهوری آذربایجان کنونی با محوریت «غیریت سازی تاریخی با ایران» منجر به واگرایی آن از ایران شده است. یکی از مأموریت های رادیو برون مرزی آذری ایران، تبیین پیوندها و گسست های تاریخی برای افکار عمومی همسایه شمالی است. در این مقاله، سعی شده است میزان و چگونگی پرداخت به تاریخ مشترک دو کشور در این رادیوی باقدمت با کاربست نظریه های «برجسته سازی» و «چارچوب سازی» رسانه ای واکاوی شود. برای این منظور، برنامه های تاریخی سه ماه از این رسانه شنیداری به صورت تمام شماری، بر اساس تکنیک کدگذاری، تحلیل محتوای کمی شده است. ۲ مقوله برجسته سازی و 7 متغیر چارچوب سازی برنامه ها را سنجیده است. یافته ها نشان می دهد برنامه ها به ویژه از دیدگاه چارچوب سازی از حد مطلوب فاصله دارند. تحلیل های آماری مؤید این موضوع است که برجسته سازی مباحث تاریخی از اولویت رسانه و اولویت سیاسی کافی برای سیاست گذاران این رسانه شنیداری برخوردار نیست. برای تنویر جامع تر افکارِ سطوح و لایه های مختلف مخاطبان پیشنهاد می شود که ضمن افزایش تعداد برنامه های تاریخی، بهره گیری از چارچوب های شناختی مانند روایت هم زمان وقایع دو سرزمین، غیرمستقیم گویی، چندصدایی و تعاملی کردن برنامه ها نیز تقویت شود. بازتعریف دانش تاریخی و افزایش خودآگاهی کنشگران مدنی آذری در ارتقای زمینه های همنوایی و همگرایی دو کشور مؤثر خواهد بود.