فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۶۱ تا ۵٬۶۸۰ مورد از کل ۷۶٬۰۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی اعتبار قاعده یقین (= شک ساری) و تأثیر پذیرش حجیت این قاعده در استنباط احکام فقهی می پردازد. بی تردید پذیرش این قاعده وابسته به پذیرش دلالت روایات ذکرشده در باب حجیت استصحاب است و گرچه مشهور اصولیون متأخر قائل اند روایات استصحاب، صلاحیت شمول برای هر دو قاعده استصحاب و یقین را ندارد و لذا نهاد شک ساری را از صحن ادله استصحاب خارج کرده اند، اما به نظر می رسد از بین روایات استصحاب، روایت منقول از جناب صدوق (رحمت الله) در صورت پذیرش سند و دلالت بتواند حجیت این قاعده را در تفسیر حداقلی آن یعنی امضای آثار مترتب بر یقین سابق و حکم به صحت اعمال گذشته متفرع بر آن یقین اثبات کند. همچنین، در ضمن اسناد پشتیبان قاعده فراغ و تجاوز، تعابیری وجود دارد که می تواند مثبت قاعده یقین در تفسیر حداقلی آن باشد.
تبیین «روش استدلال» در پاسخ به سؤالات و شبهات دینی از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
192-173
حوزههای تخصصی:
یکی از روش هایی که قرآن کریم برای پاسخ به سؤالات و شبهات دینی، فراروی مخاطبان خود قرار می دهد، روش استدلال است. قالب های این روش نیز متفاوت است. مسئله این تحقیق نشان دادن قالب های قرآنی در پاسخ به سؤالات و شبهات دینی است. قالب های پرسش و پاسخ، برهان، قیاس، جدال احسن، تمثیل از جمله روش هایی است که در قرآن از آن استفاده شده است. این مقاله با توصیف و تحلیل برخی از آیات قرآن به تبیین این روش قرآنی در تبلیغ و دفاع از معارف دینی پرداخته است. قرآن با به کارگیری اقسام استدلال ها و استفاده از شیوه های گوناگون برای سطوح مختلف فکری، اعتقادی، از عامه مردم تا عالمان و متفکران، استدلال آورده است. بررسی آیات الهی نشان می دهد قرآن از طریق تبیین، ایجاد معرفت، دفاع از حق، رفع تردید و شک به عنوان اهداف میانی بهرمند شده و هدف غایی استدلال های خود یعنی هدایت را برآن استوار نموده است. در این شیوه ضمن اقناع و پذیرش معرفتی و عقلی معارف اسلامی زمینه پذیرش قلبی و عاطفی افراد نیز فراهم می شود.
بررسی فلسفی دیدگاه خردگرایانه با تکیه بر اصول عقلی و منطقی در اندیشه، رفتار و گفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی فلسفه از دیدگاه خردگرایی (عقل گرایی) با تکیه بر اصول عقلی و منطقی در اندیشه، رفتار و گفتار، به منظور تدوین الگویی برای دانشجویان رشته فلسفه تعلیم و تربیت انجام شد. پژوهش حاضر بر مبنای هدف از نوع کاربردی، از نظر نوع توصیفی- تحلیلی و روش آن روش تحلیل محتوای کیفی بود. ابزار پژوهش حاضر جهت جمع آوری داده های لازم برای پاسخگویی به فرضیات تحقیق مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از داده های کیفی گردآوری شده از فرایند اجرای مصاحبه های نیمه ساختارمند با افراد نمونه کدگذاری باز انجام شد. در نتیجه اجرای فرایند کدگذاری باز از روی داده های کیفی گردآوری شده ابتدا به استخراج تعداد زیادی ویژگی و مفهوم منجر شد، سپس با بررسی های مجدد و بازنگری های انجام شده و بر اساس مشابهت ها و اشتراکات مفهومی، این مفاهیم و ویژگی های تقلیل یافته و دسته بندی شد. با مرور مبانی نظری و دیدگاه صاحب نظران سه پدیده محوری (اندیشه، رفتار و گفتار) در تدوین الگو برای دانشجویان رشته فلسفه تعلیم و تربیت از منظر خردگرایی که با تکیه بر اصول عقلی و منطقی است حاصل شد، همچنین مطالعات و یافته ها نشان دادند که کدهای حاصل از کدگذاری باز مشتمل بر ۲۱۰ کد بود، این الگو دارای پنج شاخص اهداف، شیوه ها، چالش و خلأها، عناصر و پیامدها بود. در قدم بعدی با استفاده از تقلیل داده ها به موارد مشترک از سه پدیده محوری و پنج شاخص، در بخش محوری اندیشه و هر شاخص (۵ بعد)، در بخش محوری رفتار هر شاخص (۶ بعد) و در پدیده محوری گفتار و هر شاخص (۶ بعد) شناسایی شدند.
مبانی معرفت شناختی نظریه سنت گرایی سید حسین نصر و دلالت های آن برای تربیت عقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۰ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۵
105 - 134
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل مبانی معرفت شناختی نظریه سنت گرایی سید حسین نصر و دلالت های آن برای تربیت عقلانی انجام شد. روش پژوهش توصیفی–تحلیلی بود و نتایج آن نشان داد معرفت شناسی نصر توأم با معرفت و شناخت دینی می باشد که منشأ آن علم قدسی است، علمی که این امکان را ایجاد می کند تا انسان خدا را در همه جا ببیند و بدین ترتیب به عالم بالا و بنیاد قدسی هستی برسد. امکان دستیابی انسان به حقیقت مطلق به واسطه عقل شهودی، همراهی معرفت قدسی با ایمان و یقین، تلازم معرفت قدسی با فضایل اخلاقی و وابستگی معرفت قدسی به عمل مبانی معرفت شناختی علم قدسی هستند. در نظر داشتن این نوع از معرفت می تواند دلالت هایی مانند بهره گیری از قوه عاقله جهت برخورداری از صفت علم، استفاده از شهود به عنوان منبعی برای معرفت و عاملی برای توجیه باورها، تعیین پیشاپیش اهداف و اصول بر اساس ارتباط با امر قدسی، هدایت متربیان به شناخت پیوسته، جلوگیری از شکاکیت ذهنی در متربیان، ایجاد شالوده ای تعقلی برای فضایل اخلاقی، کمک از معرفت قدسی برای شناخت ذات اشیا در مرتبه ربوبی و استفاده از محتوای ترکیبی را برای تربیت عقلانی متربیان به همراه داشته باشد.
عوامل پیدایش دو پدیده «ما تأخّر حکمه عن نزوله» و «ما تأخّر نزوله عن حکمه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
193 - 216
حوزههای تخصصی:
در میان کتاب های علوم قرآنی و تفسیر، اصطلاحی با عنوان «ما تأخّر حکمه عن نزوله وما تأخّر نزوله عن حکمه» خودنمایی می کند. عبارت «ما تأخر حکمه عن نزوله» بدین معناست که آیاتی از قرآن کریم نازل شده اند، اما پس از مدتی حکمشان تشریع شده است؛ مانند نزول آیه «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّی» ﴿اعلی/ 14﴾ در مکه و تفسیر «تَزَکَّی» به زکات واجب و تشریع آن در مدینه. عبارت «ما تأخّر نزوله عن حکمه» بدین معناست که حکمی در مکه تشریع شده و پس از مدتی در مدینه آیات مربوط به آن حکم نازل شده است؛ مانند تشریع حکم نماز جمعه در مکه و نزول آیات مربوط به این حکم در سوره جمعه و در مدینه. اولین بار بغوی اصطلاح «ما تأخّر حکمه عن نزوله» را بیان کرد. اصطلاح «ما تأخّر نزوله عن حکمه» نیز توسط سیوطی ابداع شد. اعتباربخشی مطلق به سخنان صحابه پیامبر و تابعان، بی توجهی به قاعده جری و تطبیق و اعتقاد به سبب نزول خاص و تفسیر نادرست برخی از آیات قرآن کریم، از دلایل اصلی پیدایش این دو پدیده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی ضمن تشریح علل پیدایش این دو پدیده، به تفسیر آیات مدعای این دو پدیده پرداخته شده و بیش از پیش نادرستی این دو پدیده آشکار گشته است.
شناخت معنای هنر مبتنی بر روش رایج معناشناسی در فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
863 - 896
حوزههای تخصصی:
حضور جدی فقه در عرصه های فردی و اجتماعی هنر، نیازمند موضوع شناسی و به تبع معناشناسی متناسب با مختصات آن است. اما هیچ گاه بابی برای موضوع مستنبطه عرفی هنر، گشوده نشده تا معنای آن در چارچوب موضوع شناسی رایج در فقه تعریف شود. بنابراین به منظور نقش آفرینی فعال فقه در عرصه هنرها و تعیین خط مشی کارامد از آنها با جهت گیری فقهی، ضروری است که روش کشف معنا از ابواب فقهی، استحصال و در تعریف هنر، مورد بهره برداری قرار گیرد. با توجه به اینکه یکی از چالش های فرعی در دستیابی به هدف مذکور، تعریف ناپذیری ذاتی موضوع هنر است؛ تلاش بر این بوده است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، ابتدا روش معناشناسی در فقه، بازخوانی شود و سپس در جهت کشف معنای هنر و ارائه تعریف از آن به کار رود، به نحوی که وجه جامعه شناختی و عرفی آن را تضمین کند. بر این اساس در گام نخست فرایند معناشناسی موضوعات در فقه با بررسی ادله فقها، ترسیم شده و در ادامه با نفی تعریف پذیری ذاتی از هنر، مؤلفه هایی پیشنهاد شده است که در حکم تعریفی غیرذاتی، حائز دو ویژگی مهم است؛ اولاً در ضمن آن جهت سیال، عرفی و جامعه شناختی هنر لحاظ شده است؛ ثانیاً انطباق آن با روش فقها در شناخت معانی مستنبطه عرفی، سبب می شود که سازگاری حداکثری با دستگاه فقاهت در هضم معنای هنر داشته باشد و به همین اعتبار تعیین تکلیف آن اعم از ابعاد فردی و اجتماعی میسر شود.
الفضاء المجازیّ والتربیه الدینیّه للأسره التحدّیات والحلول
منبع:
المصطفی المجلد ۲ خریف و شتاء ۲۰۲۲ العدد ۳ (ملفّ العدد: الدین و الدیانة فی المجال الافتراضی)
221 - 268
حوزههای تخصصی:
تمّ تدوین المقال لدراسه آثار الفضاء المجازیّ السلبیّه على التربیه الدینیّه للأسره والسبل الوقائیّه لها؛ وذلک بناءً على النصوص الدینیّه والاستفاده من الدراسه المیدانیّه التی أجراها الباحثون، أمّا الغرض من المقال دراسه تحدّیات الفضاء المجازیّ تجاه التربیه الدینیّه الأسریّه وتقدیم حلول ناجعه للحیلوله دون المخاطر المحدقه بنواه المجتمع (أی الأسره)، فکان المنهج المعتمد فی المقال هو المنهج الوصفیّ التحلیلیّ؛ إذ إنّ الفضاء المجازیّ بنطاقه الواسع یغطّی جمیع الأسر تقریبًا ویؤثّر على کلّ مستخدمیه. إنّ نتائج الدراسه وتحلیلها تُظهر أنّ العدید من التحدّیات فی الفضاء المجازیّ تتعلّق بالأسره والتعلیم الدینیّ للأبناء، بحیث یثیر الفضاء المجازیّ المشاکل فی العلاقه الزوجیّه، کما أنّه یضرّ بالتربیه الدینیّه للأطفال، وأهمّ ما یلحق بالأزواج وأولادهم من أضرار هو إضعاف المعتقدات الدینیّه للأسره، ممّا یؤدّی إلى تضرّر کبیر فی المیول والسلوکیات الدینیّه، ولمواجهه هذه التحدّیات توجد حلول وإستراتیجیّات [مختلفه] مثل التربیه العقَدیّه، وتعزیز القیم الأخلاقیّه، والتعلیم القرآنیّ، والتربیه التوحیدیّه، وتعریف الأبناء بنماذج حسنهٍ ممّا یؤدّی إلى القضاء على مخاطر الفضاء السیبرانیّ (المجازیّ) علی التربیه الدینیّه للأبناء.
معرفی کتاب: مقتل پیوسته: گزارش مستند واقعه عاشورا
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
133-134
نقش آیسسکو در فعالیت ها و راهبردهای فرهنگی-تمدنی سازمان همکاری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۳
100 - 120
حوزههای تخصصی:
سازمان کنفرانس اسلامی (تأسیس 1969 م/1348 ش) که در سال 2011 م/ 1390 ش به سازمان همکاری اسلامی تغییر نام داد، بیش از آن که در عرصه فرهنگی-تمدنی به فعالیت بپردازد، به یک سازمان سیاسی تبدیل شد اما با عنایت به ماهیت و سابقه فرهنگی-تمدنی کشورهای اسلامی عضو سازمان و ضرورت روز افزون اقدامات غیرسیاسیِ سازنده و پیش برنده در زمینه های اجتماعی نیاز به تأسیس یک سازمان فرهنگی-تمدنی در کشورهای اسلامی ذیل سازمان همکاری اسلامی چنان بالا گرفت که در سال 1982 م/1361 ش به تأسیس سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی اسلامی (آیسسکو) منجر شد اما آیا این سازمان در ایفای نقش فرهنگی-تمدنی خود موفق بوده است؟ مقاله حاضر می کوشد با معرفی آیسسکو در بخش اهداف، ماموریت ها (فعالیت ها) و تبیین سیاست ها و راهبردهای سازمان به سئوال مذکور پاسخ دهد. روش مقاله برای دستیابی به پاسخ سئوال، تاریخی، توصیفی و تحلیلی مبتنی بر روش شناسی اجتماعی گرایی است. یافته های مقاله عبارت است از: وجود تضادهای مختلف در کشورهای اسلامی از جمله اختلافات سیاسی و نیز، دخالت های کشورهای غربی چون اسرائیل و آمریکا و تأثیرپذیری آیسسکو از فضای سیاسی سازمان همکاری اسلامی مانع از تحقق کامل اهداف سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی اسلامی شده ولی ظرفیت ها و توانمندهای آیسسکو امیدهای جدیدی را جهت فعالیت ها و راهبردهای فرهنگی-تمدنی سازمان همکاری اسلامی پدید آورده است.
حکمی زاده و نقد دیدگاه او در انکار حجیت احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
267 - 290
حوزههای تخصصی:
علی اکبر حکمی زاده قائل به دیدگاه قرآن بسندگی در دین است؛ طبق نظر وی قرآن تنها منبع قابل استفاده در استنباط معارف و احکام دینی است و برای تمام مسائل و امور دینی فقط باید از قرآن بهره گیری کرد. قائلان این دیدگاه حجیت احادیث را منکر شده اند. حکمی زاده نیز حجیت تمام احادیث را در استنباط احکام و معارف دینی منکر شده است. وی در کتاب اسرار هزارساله به این دیدگاه پرداخته و با ذکر ادله ای مدعیِ انکار حجیت احادیث شده است. طبق نظر برگزیده دیدگاه قرآن بسندگی در دین باطل است و ادله انکار حجیت تمام احادیث مردود است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی در صدد تحلیل، نقد و ردّ مطالب علی اکبر حکمی زاده در مورد دیدگاه قرآن بسندگی در دین و انکار حجیت احادیث است. گرچه برخی از علما از جمله امام خمینی، مطالب مطروحه در اثر اسرار هزارساله را مورد بررسی و نقد قرار داده اند، به نظر می رسد نقد دیدگاه حکمی زاده درباره انکار حجیت احادیث، نیازمند پژوهشی گسترده تر است.
تاریخ گذاری سندی روایات «ناسخ و منسوخ در قرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
336 - 311
حوزههای تخصصی:
مسئله نسخ در قرآن در زمره دانش هایی است که از دیرباز در علوم مختلف اسلامی مورد توجه اندیشمندان مسلمان بوده و دیدگاه های متفاوت و گاه ضد و نقیضی درباره آن مطرح شده است. از آنجا که روایات، منشأ بسیاری از این اختلاف دیدگاه ها در اندیشه نسخ بوده است، پژوهش حاضر به بررسی اعتبار تاریخی اسناد این دست از روایات می پردازد. بدین منظور، پس از جمع آوری روایاتی که حاکی از نسخ آیه ای از قرآن است، با استفاده از روش های تاریخ گذاری حدیث برپایه حلقه مشترک، اسناد روایات را مورد بررسی و تحلیل قرار داده، تا به این سؤال اساسی پاسخ داده شود که این روایات در چه زمان و مکانی و توسط چه کسانی انتشار یافته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که قتاده، سدی، حسین بن واقد، حجاج بن محمد و ابو صالح از چهره های شاخص نسخ به شمار می آیند و مبدأ گسترش روایات، قرن دوم هجری در بصره و کوفه بوده است.
بازسازی کتابُ الملاحمِ الکبیر و تحلیل روایات غَیبتِ آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
141 - 166
حوزههای تخصصی:
اگرچه با فقدانِ تک نگاری های مهدویِ متقدم، سابقه و اصالتِ پاره ای از آموزه های امامی چون غیبت، با انتقادهایی روبرو شد، اما بازسازیِ آن آثار، می تواند بخش هایی از میراث حدیثیِ عصر حضور را دردسترس قرار دهد. محمد بن جمهور(154-256ق) از ملازمانِ امام هشتم با نگارشِ کتابی سترگ با عنوان الملاحم، سهم قابل اعتنایی را در ثبت و انتقال میراث حدیثیِ مهدویت و غیبت به نسل های بعدی داشته است. این اثر اگرچه همینک مفقود است، اما توسط دو تن از شاگردان او، به مدارسِ حدیثیِ قم و بغداد راه یافت. همین نکته فرضیه امکانِ بازسازیِ این اثر را در پی دارد. پژوهش در آثار موجودِ مدرسه قم و بغداد در سده چهارم، 42حدیث از این اثرِ سترگ را در دسترس قرار می دهد. مطالعه ی این احادیث نشان می دهد که اندیشه غیبت و آموزه های فرعی مرتبط با آن با بسامد قابل ملاحظه ای در زمانِ حضور امامان مورد توجه بوده است. زیرا افزون بر 5 حدیثِ صریح در بابِ غیبت و پاره ای از فرعیات آن، احادیثِ قابل اعتنای دیگری نیز در باب امامت گزارش شده که مجموع آنان تأکیدِ دیگری بر غیبت صاحب الامر است. مهم ترین دستاورد متن حاضر افزون بر بازسازیِ یک اثرِ حدیثی مفقود، پاسخ گویی به شبهه ی فقدان مستنداتِ آموزه غیبت در عصر حضور است.
بازخوانی آرای مفسرین معاصر از فلسفه دین هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
51 - 74
حوزههای تخصصی:
کانت با اثبات عدم توانایی شناخت عقلانی از امر نامشروط و مفهوم خدا سبب اولین مضمون سازی ها از فلسفه دین شد. درمقابلْ هگل صراحتاً اعلام داشت موضوع فلسفه همان موضوع دین یعنی خدا است. این امر پرسشی اساسی را پدیدار می کند، اگر موضوع فلسفه همان دین است، آیا هگل به شیوه پیشاکانتی به تفوق دین بر فلسفه باور دارد و فلسفه را در چارچوب درک مسیحی می فهمد؟ یا بالعکس؟ هر یک از مفسرین پاسخی متفاوت به این پرسش داده اند و مسئله این مقاله نیز در همین هنگام شکل می گیرد. تأمل در این موضوع سبب می شود تا در هنگام خوانش دیدگاه دینی هگل به واسطه این تفسیرها دچار خلط روش شناسی نشویم. بنابراین، می کوشیم در ضمن واکاویِ علل اختلاف آراء مفسرین، تفسیرها را دسته بندی کنیم. سپس به تحلیل آن ها پرداخته، نقاط شباهت و افتراق شان را نشان می دهیم و روش شناسی هر یک را تبیین می کنیم. درنهایت، می کوشیم تا ضرورت حفظ تکثر پارادایم های تفسیری را به واسطه امکان ها و عقلانیت های مختلف آن ها نشان دهیم و از این طریق تبیین کنیم که اساساً نباید به دنبال جمع تفسیری بود. زیرا علاوه بر اینکه هر تفسیری سبب مواجهه ای نو و پاسخی جدید به مسئله ها می شود، اساساً هرگونه داوری برای ترجیح یک تفسیر بر دیگر تفسیرها تابعی از معیارها و پیش فرض هایی است که هیچ ترجیحی بر یکدیگر ندارند.
نقدی برعلل تاریخی تفاوت ارث عموی پدری و پسرعموی ابوینی از منظر شیعه و اهل سنت متمرکز بر دیدگاه مدرسی و مادلونگ
منبع:
تاریخ اهل بیت سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
67-84
حوزههای تخصصی:
تفاوت احکامارث در فقه شیعه و اهل سنت و به طور خاص در مسأله تقدم ارث پسرعموی ابوینی بر عموی ابوی که ثمره تاریخی به بار می آورد در فقه امامیه از مسائل مهم فقهی- تاریخی شیعه بوده که مخالف احکام فقهی ارث نزد اهل سنتاست. به اعتقاد مدرسی طباطبایی و مادلونگ، شیعه با طرح نظریه أقربیّت پسر عموی پدر و مادری که امیرمؤمنان است استدلال عباسیان مبنی بر این که عباس، عموی پیامبر(ص) به خاطر قُرب نَسبی اَولی و اَحقّ و مقدم به پیامبر و میراث وی از جمله خلافت است، را رد می کند. این منازعات با محوریت شخص ابوطالب شکل گرفته است به این معنا که چون ابوطالب، پدر امام علی(ع) با عبدالله، پدر پیامبر(ص) برادر ابوینی (پدر و مادری) بودند، علی(ع) که پسرعموی ابوینی پیامبر(ص) است بر عباس که عمویأبی(پدریِ) او بوده در ارث بردن از پیامبر(ص) تقدم دارد.در نوشتار حاضربا روش نقد متن، دیدگاه های مادلونگ و مدرسی در تحلیل ریشه های تاریخی تباین وراثت نقد و بررسی می شود و مجموعه نقدها با استفاده از داده های تاریخی و در مواردی منابع تفسیری و روایی صورت می گیرد. دستاورد تحقیق حاضر، این ادعا که اختلافات دو فرقه شیعه و اهل تسنن در احکام ارث و به طور خاص در محروم کردن عموی أبی توسط پسر عموی ابوینی از ارث بر مبنای فقه شیعی حاصل گرایش و علاقه شیعه به جایگاه حضرت فاطمه(س) و حق خلافت حضرت علی(ع) و مخالفت با جریان سقیفه است، مخدوش است زیرا افزون بر این که خلافت بر مبنای کلامی شیعه جزء میراث پیامبر(ص) نبوده و بر اساس نصّ الهی تعیین شدهاست، این تقدم در ارث مبنای قرآنی و روایی داشته و مطابق قواعد فقهی است. مسأله مورد نظر یعنی محروم شدن یکی به واسطه وجود دیگری، تا حدودی مشابه حکم قرآنی «کَلاله» است که برادران ابوینی، برادرانپدریرا از ارث محروم می کنند و با وجود کلاله(وراثت خواهر یا برادر از میت) ابوینی، نوبت وراثت به کلاله اَبی(پدری) نمی رسدالبته با این تفاوت که در کلاله هر دو وارث در یک طبقه هستند، اما عمو و پسر عمو در دو طبقه قرار دارند.
تبیین سازه «شجاعت» براساس منابع اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مفهوم «شجاعت» در منابع اسلامی و تعیین مؤلفه ها و خرده مؤلفه های این سازه انجام شده است. یافته های پژوهش از طریق بررسی و تحلیلِ آیات و روایات به صورت «کتابخانه ای» جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. مؤلفه ها و خرده مؤلفه های «شجاعت» نیز به روش توصیفی تحلیلی براساس رتبه بندی کتب روایی و با استفاده از رتبه «الف» و «ب» استخراج و تبیین گردید. با تتبع در منابع دینی پنج واژه «الشجاعه»، «النَّجْدَه»، «صِدْقُ الْبَأْسِ»، «الجُرأه»، و «قوّه القَلب» استخراج و تجزیه و تحلیل گردید. یافته های این پژوهش در سه سطح قابل ملاحظه است: اول. عناصر و مؤلفه های سازه «شجاعت» که در دو قلمرو تقسیم بندی می شوند: 1. قلمرو روانی (ذهنی): انگیزه مقاومت، قوی دل و پردل بودن؛ 2. قلمرو عملی (عینی): اقدام و ورود در ناملایمات، دفاع کردن، ایستادگی و مقاومت. دوم. تعریف سازه «شجاعت» که عبارت است از: توانایی روانی که در فرد انگیزه ای برای مقاومت ایجاد کرده، او را به اقدام و ورود در ناملایمات و دفاع کردن واداشته و وی را در برابر دشواری ها و تلخی های مبارزه شکیبا و پایمرد می سازد. سوم. یافته های پژوهشی در زمینه نشانه های (خرده مولفه ها) شجاعت می باشند.
وجاهت علم قاضی در اثبات زنای به عنف با رویکرد تطبیقی در فقه و حقوق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
975 - 1000
حوزههای تخصصی:
علم قاضی یکی از ادله اثبات دعوا در فقه امامیه و حقوق کیفری ایران است. این علم ممکن است از محتویات پرونده یا مشاهدات حسی قاضی به دست آید. علی رغم تفاوت اساسی سیاست کیفری اسلام در واکنش علیه جرائم حدی و تعزیری و همچنین به طور خاص علیه جرائم منافی عفت، استفاده از علم قاضی موجب جهت گیری این سیاست به سمت تسامح یا سخت گیری کیفری نسبت به این دسته از جرائم خواهد شد. مقاله به بررسی دیدگاه فقها در این زمینه می پردازد و به این نتیجه می رسد که سیاست کلی در جرائم منافی عفت بر بزه پوشی، قضازدایی و تسامح است لیکن در مورد تجاوز به عنف با توجه به جریحه دار شدن عفت عمومی و سلب امنیت افراد و جامعه، سیاست عدم تسامح و پذیرش حداکثری علم قاضی به عنوان یکی از مهم ترین ادله اثبات دعوا حاکمیت دارد. حقوق کیفری ایران نیز در واکنش علیه این جرم همین رویه را اتخاذ کرده است.
گونه شناسی فریب های نفس اماره؛ چیستی و راه های مقابله با آن از منظر آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
31 - 65
حوزههای تخصصی:
فریب های نفس عبارت اند از حیله گری هایی که نفس در حق خود انجام می دهد و باعث دور شدن انسان از فضای واقعیت شده، واقعیات را در درون خود، طور دیگری جلوه می دهد. این فریب کاری معضل بزرگ انسان در سلوک فردی و اجتماعی انسان است. هدف پژوهش کمک به حل این معضل بزرگ از طریق شناخت دقیق انواع این فریب ها و راهیابی به راهکارهای کارآمد برای مقابله با تک تک آن هاست. به همین جهت از روش تحلیلی و برداشت فقهی از منابع قرآنی و روایی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد فریب های نفس در بدی ها و خوبی ها شکل های گوناگونی مانند تسویل، مبادرت، وسوسه، تسویف و استصعاب به خود می گیرند که می توان راهکارهایی بینشی(شناخت خدا، شناخت نفس اماره)، گرایشی(تقویت محبت به خدا و اولیاء او، کم کردن محبت و وابستگی به دنیا، ترس از خدا) و عملی(یادآوری مستمر، مخالفت عملی با خواسته های نفس، نیرنگ با نفس و یاری گرفتن از خدا) را برای مقابله با آن ها تجویز کرد.
«مهریه» در فرهنگ جاهلی و شیوه مواجهه قرآن با آن با تأکید بر زمینه های معرفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهریه، یکی از مسائل مطرح ازدواج در طول تاریخ است. با توجه به وجوه اشتراک و افتراق «مهریه» در جاهلیت و بعد از نزول قرآن، بررسی این امر جهت تبیین تفاوت نگاه مکتب اسلام و فرهنگ جاهلیت، ضروری می نماید. از این روی، هدف اصلی نوشتار حاضر قرار گرفته که با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع اصیل و تطبیق و تحلیل آثار موجود بر آمده و در نهایت بدین نتیجه رسیده است؛ زن در دوران جاهلیت، کمترین حقوق را دارا بود؛ یکی از حقوق مالی که می توان برای زن در نظر گرفت مهریه بود که قبل از ازدواج به جهت ولایت مطلق و ناروای پدر نسبت به دختر، موضوعیت پیدا نمی کرد و اگر مهریه ای هم متصور بود، در قبال بهره کشی اقتصادی مرد از زن بود که البته آن هم به بهانه هایی توسط شوهر از تملک زن بیرون آورده می شد و در نهایت بعد از فوت شوهر، خود زن و اموال او مثل سهم الارث در اختیار ورثه شوهر قرار می گرفت. در کل زن در جاهلیت، در تعیین مهریه «معقود علیها» بود؛ در ازدواج، طرفین عقد، ولىّ زن و زوج بودند و متعلق عقد، خود زن بود، لکن دین اسلام با ارج نهادن به زن، خود او را طرف عقد قرار داده و رسوم جاهلیت در این زمینه را منسوخ کرده و بضع زن را حق الله شمرده و مهریه را عطیه نامید و آن را با توجه به تدابیر ماهرانه که در متن خلقت برای تعدیل روابط زن و مرد به کار رفته بود، برگردانده است.
شناسایی عوامل اجتماعی و اقتصادی چالش زای پیش روی مرزهای شرقی کشور در ارتباط با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران (افق زمانی 1405)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چالش های جدید به وجود آمده در همسایه شرقی ایران افغانستان و قدرت گرفتن طالبان در این کشور، همه معادلات امنیتی مرزهای شرقی کشور را تغییر می دهد. بر این اساس، برای پیش بینی وضعیت امنیتی کشور در سال های آینده و طراحی سناریوهای امنیتی مناسب، شناسایی عوامل اجتماعی و اقتصادی چالش زای مرزهای شرقی کشور ضروری به نظر می رسد . این پژوهش از نظر ماهیت و هدف، کاربردی و از نظر نوع روش، توصیفی پیمایشی و با توجه به آینده پژوهانه بودن آن اکتشافی است. در این پژوهش برای شناسایی متغیرهای اصلی و تشکیل گویه های پرسشنامه از روش پایش محیطی استفاده کرده ایم. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان آشنا و دارای زمینه علمی مرتبط است. برای تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش از روش های آینده پژوهی ماتریس متقاطع با استفاده از نرم افزارهای میک مک استفاده کرده ایم. یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد که متغیر توسعه نیافتگی به عنوان متغیر راهبردی و متغیرهای فقر و بی سوادی مردم منطقه، معضل بیکاری، ساخت پایانه های مرزی، قاچاق انسان و قاچاق مواد مخدر به عنوان متغیرهای اصلی اقتصادی و اجتماعی چالش زای مرزهای شرقی کشور در ارتباط با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و در چشم انداز سال 1405 شناسایی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که متغیرهای اقتصادی و اجتماعی در استان سیستان و بلوچستان علت معلول های امنیتی مانند قاچاق انسان و قاچاق مواد مخدر است. این نتایج در تأیید نظرات اندیشمند مکتب کپنهاک باری بوزان است.
دراسه تاریخ تطوّرات مراسم العزاء فی محرّم
منبع:
المصطفی المجلد ۳ ربیع و صیف ۲۰۲۲ العدد ۴ (الإمام الحسین علیه السلام و ملحمة عاشوراء)
253 - 276
حوزههای تخصصی:
کانت ولا تزال مراسم العزاء فی شهر محرم شعیره من الشعائر الشیعیّه، وتحتلّ مکانهً مهمّهً عبر التاریخ الشیعیّ، ویمکن القول إنّها رمز یمثّل وجهه الشیعه کمذهب أتباع أهل البیت علیهم السلام. تتناول هذه المقاله، بطریقهٍ وصفیّهٍ تحلیلیّهٍ، تاریخ تطوّر مراسم العزاء فی أیّام محرّم الحرام، وبحسب نتائج هذا البحث، فإنّ مبدأ العزاء فی محرّم متجذّر فی سیره أهل البیت علیهم السلام؛ حیث أکّد علیه الأئمّه علیهم السلام أیّما تأکید، لکن قد طرأت على مرّ التاریخ، تغیّرات کثیره فی مراسم العزاء کمًّا وکیفًا، وتعود معظم هذه التغییرات إلى العصر الصفوی فما بعد، ویمکن اعتبار بعض هذه التطوّرات مشروعه بناءً علی الأحادیث وسنّه الأئمّه التی تدلّ علی شرعیّتها، لکن بعضها قد تعرّض لانتقادات من قبل علماء الشیعه بشکلٍ أو بآخر، وقد أصبحت تعزیه محرّم تدریجیًّا من أهمّ الشعائر الشیعیّه على مرّ التاریخ، وهی تقام الیوم فی الأماکن العامّه، فضلًا عن إقامتها فی الأماکن الخاصّه والبیوت.