مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
ابن عاشور
حوزه های تخصصی:
مسئله رؤیت خداوند متعال به وسیله چشم (قوه باصره) از مسائل کلامی است که از گذشته تا به حال، میان متکلمین فرقه های اسلامی مورد بحث و اختلاف فراوانی بوده است. بحث اصلی در این مسئله این است که آیا رؤیت خداوند از نظر ثبوتی ممکن است؟ به این معنا که اگر خداوند دارای چنین صفتی ـ دیده شدن توسط انسان ـ باشد، امر محالی لازم می آید؟ همچنین پس از ثبوت امکان رؤیت خدا و یا فارغ از آن، آیا در مقام اثبات، دلیلی بر آن وجود دارد؟
برخی از متکلمان مسلمان جواز و وقوع رؤیت خداوند را عقلاً منکر شده و آن را مخالف با دلائل قرآنی و روائی دانسته اند. در مقابل فرقی دیگر از متکلمان آن را عقلاً جایز و نقداً در آخرت لازم دانسته اند.
از آنجا که ذکر دلائل عقلی و نقلی دو طرف محل نزاع در یک مقاله نمی گنجد، گفتار حاضر تنها به ذکر دلائل قرآنی بسنده می کند و بیش از آنکه به جزئیات بپردازد، درصدد بیان سرفصل های اصلی، ترسیم نمونه ای از تفاوت دو نگاه شیعه و اهل سنت ـ با تأکید بر مقایسه آرا علامه طباطبایی و ابن عاشور در ذیل هریک از این آیات ـ و درنهایت معرفی منابع مناسب برای پیگیری این موضوع است.
نظرات نحوی ابن عاشور در توجیه منصوبات متشابه در تفسیر «التحریر و التنویر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۷)
حوزه های تخصصی:
درک درست قرآن کریم برای همگان امری ضروری است و یکی از راه های نیل به این امر رجوع به تفاسیر و بهره گیری از نظرات مفسران می باشد. پژوهش حاضر، بررسی آراء نحوی ابن عاشور تونسی(1879-1973م) در تفسیر «التحریر و التنویر» در مبحث منصوبات متشابه است. او در این تفسیر به جنبه های مختلف مسائل نحوی و از جمله آن ها؛ منصوبات متشابه پرداخته و وجوه تشابه آن ها را توجیه کرده است. نگارندگان در این مقاله قصد دارند که به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی روش توجیه منصوبات متشابه در تفسیر ابن عاشور بپردازند. بدین منظور به بررسی تشابه در چهار مسأله «تشابه بین حال و مفعول به، مفعول له و مفعول مطلق»، «تشابه بین مفعول به و مفعول لأجله»، «تشابه بین حال و تمییز» و در نهایت «تشابه بین مفعول به، مفعول مطلق، حال و خبر کان» پرداخته شده است. با بررسی نظرات و دیدگاه های ابن عاشور در این تفسیر و مقایسه آن با دیگران، متوجه خواهیم شد که وی در مبحث منصوبات، آراء منحصر به فردی دارد.
کارکرد تضمین افعال در تفسیر آیات قرآن کریم (با تأکید بر آراء ابن عاشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تأمّل در آیات قرآن کریم، از ساختار و معانی برخی از الفاظ و عبارات قرآن چنین بر می آید که یک لفظ، در عبارتی واحد، دو معنا را با خود به همراه دارد که این شیوه کاربرد در علوم قرآن و تفسیر «تضمین» نام دارد. مفسران اسلامی در تفسیر آیات الهی برای نشان دادن برجستگی های ادبی بلاغی قرآن به صورت گسترده از این صنعت ادبی استفاده نموده اند. ابن عاشور نویسنده تفسیر «التّحریر و التّنویر» به طور چشمگیر از این قاعده بهره برده است. در این مقاله ضمن معناشناسی تضمین، انواع آن اعم از ادبی، نحوی، بلاغی و عروضی مورد بررسی قرار گرفته است. تلقی مفسران اسلامی از تضمین منطبق بر تعریف نحویان از این پدیده است. نحویان تضمین را بر سه قسم: اسم، فعل و حرف تقسیم نموده اند. مقاله حاضر فقط به تضمین افعال پرداخته است. در بررسی آیات از تفاسیر متعدد شیعه و اهل سنّت بهره برداری شده است، اما تاکید بر آراء و نظرهای ابن عاشور است.
تحلیل تطبیقی قاعده ترادف واژگان در تفسیر قرآن با رویکرد معناشناسی در تفسیر «المیزان» و «التحریر و التنویر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفسران هرچند از اصول و قواعد خاصی در تفسیر بهره برده اند، غالباً بدون تبیین این قواعدِ نانوشته و ناگفته، به امر تفسیر پرداخته اند. تحقیقات موجود در این باره نیز صرفاً به استخراج قواعد از کتب علوم قرآن، اصول فقه، لغت و قواعد عربیت، برخی مقدمات تفسیر و کتب پراکنده اکتفا نموده اند؛ حال آنکه استخراج قواعد از متن تفاسیر و کاوش در میان نظرات تفسیری مفسران در لابه لای آیات قرآن، قواعد و نکات بدیعی را برخواهد نمود. تنقیح این قواعد، گنجینه پرارزشی از قواعد تفسیر و زیرساخت های آن در اختیار مفسران قرار می دهد و رهاورد این تلاش، ضابطه مند شدن علم تفسیر از رهگذر تدوین مجموعه ای متقن از قواعد تفسیر است که قطعاً فهم دقیق تر و به دور از لغزش و خطا در فهم مراد از آیات قرآن کریم را به دنبال دارد. این جستار بر آن است تا زیرساخت های مورد استفاده در ترادف واژگان قرآن کریم را با رویکرد معناشناسی جدید، در میان نظرات تفسیری دو مفسر مٶثر در قرون اخیر، یعنی علامه طباطبایی و ابن عاشور جستجو کند.
بررسی انتقادی تفسیر ابن عاشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
283 - 304
حوزه های تخصصی:
محمدطاهر بن عاشور (1296 1393 ق.) عالم و فقیه تونسی با توجه به جامعیت و احاطه بر علوم مختلف، در کتاب سی جلدی التحریر و التنویر، آیات قرآن را تفسیر کرده است. مقاله پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که آیا ابن عاشور توانسته به دور از هر عیب و نقصی به هدف خود دست یابد؟ نویسنده پس از بررسی تفسیر ابن عاشور، نخست به معرفی مؤلف و ساختار تفسیری او پرداخته، سپس اشکالات وی را کشف، تبیین و پس از آن به برخی از مصادیق آن اشاره می کند. بخشی از آسیب ها و اشکالاتی که در این مقاله ذکر شده، اشکالات ساختاری، و بخشی از آن ها اشکالات روشی است که اهم آن عبارت است از: ضعف تقسیم بندی، حجم زیاد و ایراد مطالب غیر ضروری، ضعف استدلال، نقل نادرست اقوال، ارجاع نامناسب، کم توجهی به تناسب و نظم میان آیات، ناآشنایی با تشیع و تحمیل آرای فرقه ای بر آیات. روشی که در تحقیق پیش رو اتخاذ گردیده، انتقادی بوده است.
بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و ابن عاشور در معناشناسی واژه «خَطَأ»
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به منظور بررسی واژه «خطا» در قرآن کریم نوشته شده است. اختلاف در فهم و کاربرد این واژه در واژه های قرآن، موجب تفاوت در فهم واژه و در نتیجه تفاوت تفسیری آیه شده است. بی تردید بن مایه واژگان به عنوان محور مهم برای معادل یابی صحیح در فرآیند ترجمه و تفسیر قرآن تلقی می شود. نگارنده در این تحقیق تلاش کرده تا به روش توصیفی-تحلیلی و مراجعه به منابع کتابخانه ای، با تکیه بر برخی از فرهنگ لغات و تفاسیر شیعی و سنی به تفاوت معنایی این واژه در آیات قرآن کریم دست یابد. معنای مشترک واژه «خَطَأ» از منظر علامه طباطبایی و ابن عاشور گناه عمدی یا غیر عمدی با توجه به آیه است؛ اما در برخی موارد، نظر متفاوتی از هم دارند، مانند اینکه علامه گناهی که بتوان مانع تحقق مقدمه آن شد که در نتیجه مانع تحقق گناه بشود را گناه اختیاری می نامند، در حالی که ابن عاشور هرگز نظری درباره اختیاری بودن یا نبودن گناهی نداده است؛ و یا در آیه ای علامه طباطبایی «خَطَأ» را به معنای شرک و ابن عاشور به معنای گناه از روی عمد می داند. در آیه دیگری علامه «خَطَأ» را به معنای خطا پیمودن راه بندگی و ابن عاشور شرک و معاصی و مرتکب گناه بزرگ تفسیر کرده اند. در آیه ای علامه واژه «خَطَأ» به معنای گناه غیرعمدی بیان کرده است و ابن عاشور آن را به معنای گناه صغیره می داند
معناشناسی نظم در تقدیم مسندالیه برای تخصیص وتقویت کلام از دیدگاه عبدالقاهر جرجانی ، سکاکی و ابن عاشور
حوزه های تخصصی:
زبان مهم ترین ابزارارتباط میان انسان ها برای بیان مفاهیم ذهنی است؛ از طرف دیگرهر زبانی دارای اسالیب معناشناسی خاص خود است که با گزینش کلمات درساختار جمله ودخل وتصرف درآنها بر روح وجان شنونده اثر می گذارد. دراین میان قرآن کریم به عنوان شاهکار ادبی، برترین الگوی بلاغت به شمار می آید. به طوری که تمام اسلوب های به کار رفته در آن را نمونه والای فصاحت و بلاغت می دانند.از سوی دیگرمعناشناسی ترکیب های بلاغی در قدیم و امروز همواره به عنوان یک ابزار بسیار مهم وکاربردی برای دریافت مقصود ذهنی متکلّم ومفاهیم زیبایی شناسی در یک متن ادبی مورد توجه و استفاده ادیبان بوده است. پژوهش حاضر به نقد و بررسی معناشناسی اسلوب تقدیم مسندالیه برای «تخصیص و تقویت کلام» می پردازد به طوری که نظریه بلاغی عبدالقاهر جرجانی را اساس قرار داده سپس آن را با آراء سکاکی در «مفتاح العلوم» و ابن عاشور در تفسیر «التحریر و التنویر» مقایسه کرده است. این اسلوب دارای اهمیّت ویژه ای در دریافت معنای ذهنی متکلّم است ونقش انکار ناپذیری در تبیین اعجاز بلاغی قرآن دارد و نشان می دهد که قرآن کریم برای بیان معانی و افزایش تأثیرگذاری در ذهن مخاطب از تعبیرهای تصویری بهره برده است. این پژوهش برآن است تا به معانی مجازی این اسلوب بر اساس آراءعلماء مذکور دست یابد و به شنونده کمک کند تا علاوه بر درک زیبایی این ترکیب ها ومعانی پنهان و اسرار آنها وجوه اشتراک و اختلاف دیدگاه این علماء بزرگ را در دریافت معنای حاصل از این تصرف بلاغی به خوبی درک نماید.
واکاوی اندیشه اصلاحی ابن عاشور با تأکید بر تفسیر التحریر و التنویر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
۹۰-۶۷
حوزه های تخصصی:
ابن عاشور یکی از اندیشمندان و مفسران سلفی اصلاحی در مغرب اسلامی است. باور راسخ وی به مبنای مقاصد شریعت سبب گردید تا او رویکرد ویژه ای را در تفسیر به کار گیرد. استفاده از ساز و کارهای نشأت گرفته از این مبنا به گونه ای است که او را از جرگه مفسران سلفیِ صِرف، به معنای معهود آن خارج ساخته است. اجتهاد و عقل گرایی و آزاد اندیشی این مفسر و عدم قبول هرگونه گزاره عقل ستیز، تلاش در جهت اثبات معقول بودن شریعت و تسامح بر مبنای شریعت سمحه سهله، از نشانه هایی است که می توان او را از زمره مفسرانی در مغرب اسلامی به شمار آورد که کوشش کرده اند تا نسبت و رابطه بین سلفی گری و اصلاح طلبی و نواندیشی را تبیین نموده و در پی آن با گذر از اندیشه های سلفی در تفسیر و تحت تأثیر مبنای عقل گرایی- که تبلور آن در اندیشه مقاصد شریعت قابل ردیابی است – به نوعی اصلاح طلبی آمیخته با انواع احتیاط ها در تفسیر التحریر و التنویر روی آورد. این مقاله با روشی توصیفی – تحلیلی و با قطع نظر از بعد شخصیتیِ سلفی شیخ الإسلام بزرگ تونس به واکاوی برخی مؤلفه های اساسی این رویکرد اصلاحی در تفسیر این اندیشمند پرداخته و ثابت کرده است که از نگاه ابن عاشور، اسلام اصیل، دینی فطری است و آزادی نقش مهمی در رشد و توسعه فطری انسانها دارد؛ از این رو، به باور وی آزادی یکی از مهم ترین مقاصد شریعت به شمار می رود و به مقتضای این امر و نوع نگاه آیات قرآن کریم، همه مردمی که در سرزمین اسلامی یا تحت حاکمیت نظام اسلامی زندگی می کنند به دلیل حضور ایشان در دارالإسلام در انجام تکالیف و دستیابی بر حقوق یکسانند.
تحلیل دیدگاه های متن محورانه و انسجامی ابن عاشور تونسی در تفسیر «التحریر والتنویر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی متن، شاخه ای نو در زبان شناسی است که با هدف توسعه واحد بررسی زبان از سطح جمله به متن مورد توجه قرار گرفته است. در میان مباحث زبان شناسی، انسجام، از جمله ویژگی های متن وارگی است که در کنار پیوستگی به متن تعلق دارد. امروزه یافتن سرنخ ها و نشانه هایی از مقوله های انسجام در متون تفسیری قران کریم ضروری می نماید که علاوه بر آنکه اصالت و پیشینه این مبحث را در پیش از اعلام این نظریه توسط نظریه پردازان غربی نشان می دهد تأثیر انسجام قران کریم بر تفسیر و نقد انسجام محور را مجسم می سازد. مسأله اینجاست که رویکرد انسجام که به تبیین مؤلفه های انسجامی متن و چگونگی ارتباط میان اجزای متون در سطح معنایی و به تبع آن در سطح رویین می پردازد، در میراث نقدی ادبیات عربی از جمله تفسیر التحریر والتنویر قابل ردیابی است. این مقاله درصدد است با روش توصیفی تحلیلی، رویکرد ابن عاشور در تفسیر خود از منظر متن محورانه و اشاره به نقش عناصر انسجامی را که قرابت نزدیکی با فعالیت های زبان شناسان متن دارد، مورد تحلیل قرار دهد. نتیجه نشان می دهد، ابن عاشور در تفسیر خود از اهمیت انسجام و کاربرد آن آگاه بوده است و در تحلیل آیات، پیش از نظریه پردازان غربی به اهمیت انسجام و سازوکارهای مختلف آن در آیات به طور آگاهانه پرداخته است و توانسته است اشارات علمی و متن نگرانه به کارکرد و اهمیت برخی عناصر زبانی داشته باشد
منشأ اختلافات علامه طباطبائی و ابن عاشور در تحلیل استعاره های قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از زیباترین و بلیغ ترین شیوه های بیانی استفاده از فن استعاره است. علامه طباطبائی برای تبیین آیات قرآن از این فن به خوبی استفاده کرده است. ابن عاشور بیش از پانصد نمونه از استعاره های قرآن کریم را در تفسیر خود تحلیل و بررسی کرده است. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی به مقایسه بین دو تفسیر «المیزان» و «التحریر و التنویر» پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که علامه طباطبائی و ابن عاشور در تحلیل برخی استعاره های قرآن کریم اختلافاتی دارند. منشأ اختلافات آنان در تحلیل استعاره های قرآنی، به تفاوت نظرات و دیدگاه های آنان در مباحث ادبی، عقیدتی و یا روش تفسیری آنان برمی گردد؛ یعنی هریک از دو مفسر در مباحث ادبی، عقیدتی و روش تفسیری دیدگاه های متفاوتی دارند و همین موجب شده است در تحلیل استعاره های قرآنی هم اختلافاتی داشته باشند.
مطالعه تطبیقی مبانی تفسیری ابن عاشور و محمدحسین فضل الله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۶
142 - 154
حوزه های تخصصی:
شناخت مبانی تفسیری مفسران مختلف در فهم تفاسیرشان نقش به سزایی دارد؛ عمده مفسران مبانی تفسیری خویش را در مقدمات تفاسیرشان ذکر کرده اند؛ الطاهر ابن عاشور از مفسران بزرگ مکتب خلفاست؛ هم چنین حسین فضل الله از مفسران و پژوهشگران مکتب تشیع است، این دو مفسر هر چند تفاسیر ارزشمندی نگاشته اند اما با گذشت سالهای زیادی از نوشتن این تفاسیر، هنوز این تفاسیر به جایگاه شایسته خویش نرسیده اند و هم چنان از بسیاری جنبه ها ناشناخته مانده اند. به جهت اهمیتی که این دو تفسیر دارند و هم چنین به خاطر نقشی که این دو تفسیر می توانند در نزدیکی دیدگاههای دو مکتب تشیع و تسنن ایفا کنند، این قلم جهت معرفی این مفسران با مراجعه به این تفاسیر با شیوه تحلیلی تطبیقی مبانی تفسیری این مفسران را استخراج و وجوه اتفاق و اختلاف آنها را بیان نموده است که جز در مورد نسخ، در بسیاری از موارد مبانی تفسیری بسیار نزدیک و مطابق داشته اند.
بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و ابن عاشور پیرامون سیاق آیه ی تطهیر
منبع:
مطالعات تفسیری آلاءالرحمن سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
7 - 26
حوزه های تخصصی:
سیاق آیه ی تطهیر از جمله موارد اختلاف میان علامه طباطبایی و ابن عاشور محسوب می شود، در این مقاله با استفاده از منابع تفسیری و بهره وری از روش توصیفی _ تحلیلی به این سؤال جواب داده شد که تفاوت بهره وری علامه طباطبایی و ابن عاشور در استفاده از سیاق آیه ی تطهیر چیست؟ از مطالب بیان شده این نتیجه به دست آمد که علامه طباطبایی در تفسیر آیه ی تطهیر، برخلاف باور ابن عاشور، سیاق برآمده از خود آیه و شواهد روایی را بر سیاق آیه با آیات قبل و بعد مقدم می دارد؛ ازاین رو آیه ی تطهیر را هم سیاق با آیات قبل و بعد نمی داند. ضمناً از بررسی آیات قبل و بعد به دست می آید که آیه ی تطهیر، مستقل از آیات گذشته نازل شده است، زیرا آیات قبل و بعد آن، اشاره به دستورات الهی در خطاب به همسران پیامبراکرم دارند، و پیامبر مأمور شدند که آن ها را به آنان ابلاغ کند؛ ضمناً از شواهد روایی می توان نتیجه گرفت که خداوند متعال عصمت و پاکی را فقط در حق پنج تن آل عبا اراده کرده است.
تحلیل و بررسی روایات اسباب نزول در اندیشه آیت الله جوادی آملی و ان عاشور(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات تطبیقی قرآن و حدیث سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
117 - 136
حوزه های تخصصی:
شناخت رویدادها و پیش زمینه های مؤثر در آفرینش یک متن، درک بهتری را به خوانندگان و اندیشمندان از آن متن ارائه می دهد. قرآن کریم به عنوان آخرین راهنمای بشریت، دارای آیاتی است که برخی از آن ها در پی پرسش دیگران، نیازهای روز جامعه و حوادث پیش آمده نازل شده و از آن ها با عنوان اسباب نزول یاد می شود. ضرورت پرداختن به اسباب نزول به قدری است که بیشتر مفسران در تفسیر آیات به این موضوع پرداخته اند. آیت الله جوادی و ابن عاشور ضمن اشاره به مفهوم اسباب نزول، کاربردهای متفاوتی را برای آن ها بیان نموده اند. صاحب تسنیم بر این باور است، روایات اسباب نزول تنها نقش تطبیق جزئیات را بر عهده داشته و مصادیق را بیان می کند، اما ابن عاشور اسباب نزول را ابزاری برای دفع متشابهات، تفصیل مبهم، بیان مجمل و... در کنار تعیین مصداق می داند. نوشتار پیش رو از ره آورد روش توصیفی- تطبیقی تلاش نموده با اشاره به اندیشه های آیت الله جوادی و ابن عاشور، ضمن اشاره به مشترکات و تفاوت های اندیشه دو مفسر درزمینهٔ اسباب نزول، به اهمیت شناخت آن ها پی ببرد.