مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
فضیلت گرایی اخلاقی
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران در سال پنجاه و هفت شمسی تنها یک انقلاب سیاسی نبوده که فقط به طور انحصاری در آن جا به جایی قدرت صورت گرفته باشد. بلکه شایسته آن است که در نظر داشته باشیم در این انقلاب یک فرآیند معرفتی و گفتمانی صورت گرفته است و پاسداشت انقلاب در مقام اول شناخت گفتمان معرفتی آن و سپس تحقق آن آرمان های گفتمانی در عرصه اجتماع، سیاست و اقتصاد و اخلاق می باشد. به عبارت دیگر نکته اول این است که توجه داشته باشیم، جوهره انقلاب اسلامی در ایران منبعث از یک تحلیل و برداشت گفتمانی است که در آن دال مرکزی اسلام است، آن هم اسلامی که ویژگی های تفکر اجتهادی شیعه در آن وجود دارد. تفکری که هم توسط سکولارهای جهان غرب و هم جهان اسلام و هم توسط اندیشه های سلفی اخباری گرا مورد نقد و هجمه شدید می باشد. به عبارت دیگر نه سکولارها و نه سلفی های اخباری در جهان اسلام مبانی معرفتی و تفکری انقلاب اسلامی ایران که مبتنی بر گفتمان معرفتی انقلاب اسلامی ایران بر اساس تفکر اجتهادی شیعه می باشد را نمی پذیرند. در قرن بیستم و با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری حضرت امام بازگشت به دین در عرصه سیاست احیا شد. گفتمان انقلاب اسلامی در ایران، ره آوردهای مهمی داشت که یکی از آنها احیاگری دین در نظام بین الملل بود و پس از آن در کشورهای مختلف این موضوع به اشکال مختلفی تجلی یافته است. تفکر دینی در مقابل سکولاریسم که یکه تازی می کرد، بار دیگر احیا شد و تاکنون نیز این دو گانگی سپهر سیاست و دین مباحث زیادی را در کشورهای دنیا چه در عرصه سیاست و چه در عرصه آکادمیک و پژوهش گری به وجود آورده است. نوشتار حاضر، به ره آوردهای اخلاقی گفتمان انقلاب اسلامی می نگرد و ضمن ارایه تعریف، تبیین و تحلیل از اخلاق به وضعیت موجود و افق فراسو در این باره خواهیم پرداخت.
بازخوانی اخلاقیِ مسئله گوشت خواری در عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
121 - 136
حوزه های تخصصی:
گیاه خواری یک سنت شرقی است. اعتقاد بر این است که شکل گیری این سنت در غرب، چه در میان فیلسوفان اخلاق و چه در میان مردم عادی تحت تاثیر آموزه های آیین بودا و دین هندو شکل گرفته است. بر اساس این نگاه، خوردن گوشت مستلزم نقض یک قاعده اخلاقی و از این رو اخلاقا نارواست. گوشت خواری به منظور رعایت حقوق حیوانات و اجتناب از انجام رفتاری غیر اخلاقی نسبت به حیوانات ترک می شود. استدلال های مخالف گوشت خواری در این سیاق صبغه ای دیگر محور دارند، با این توضیح که حیوانات را نیز مصادیق مفهوم "دیگری" می دانند. از سویی دیگر ترگ گوشت خواری در میان برخی صوفیان نیز رایج بوده است. عده ای بر این عقیده اند که ترک گوشت خواری در تصوف نیز تحت تاثیر مکاتب هندی بوده است و صوفیان گوشت خواری را اخلاقا ناروا می دانند. مولفین این مقاله بر این باورند که عمل به این سنت در میان عارفان مسلمان تحت تاثیر سایر مکاتب نبوده و مبانی ترک گوشت خواری در میان آنان با پیروان مکاتب هندی و فیلسوفان اخلاق معاصر متفاوت است. ترک گوشت خواری در تصوف بیشتر مبنایی انسان محورانه - و نه دیگر محورانه- داشته و بیشتر کارکردی سلوکی دارد. از این رو گوشت خواری در تصوف، علی الظاهر، یک مسئله اخلاقی نیست. با این حال، گمان می شود که با مد نظر قرار دادن اخلاق فضیلت گرا می توان تبیینی اخلاقی از ترک گوشت خواری در میان صوفیه به دست داد.
نظریه حدّ وسط از منظر غزالى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
95 - 120
حوزه های تخصصی:
نظریه اخلاقی غزالی تقریری از نظریه های فضیلت گرایی اخلاقی است که در واقع تلفیقی از سه رویکرد فلسفی، نقلی و عرفانی است که جنبه نقلی و عرفانی آن بسیار غلیظ تر از جنبه فلسفی آن است. وی از سویی تابع نظریه حد وسط ارسطویی است که فضیلت اخلاقی را حد وسط دو رذیلت افراط و تفریط می داند و از سوی دیگر، افزون بر عقل، شرع را نیز معیار تعیین فضیلت برمی شمارد و با استناد به آیات و روایات، فضایل اخلاقی را معین می کند. غزالی به طور کلی سعادت را کمال ویژه هر موجود تعریف می کند و سعادت انسان را در علم و معرفت به حقایق اشیا می داند. البته به نظر می رسد وی افزون بر علم و معرفت، چهار عامل: خیرات بیرونی، فضایل بدنی، فضایل اخلاقی و سعادت اخروی دیگر را نیز جزو سعادت انسان برمی شمارد که سه مورد نخست نقش مقدمی برای سعادت اخروی دارند و سعادت حقیقی و نهایی انسان در لقای خداوند است. غزالی نوآوری های متعددی در نظریه حد دارد که عبارتند از: افزودن قوه ای به نام قوه عدل به قوای سه گانه افلاطونی، ارائه تعریفی جدید از عقل عملی که وظیفه آن تنها تحریک بدن و تدبیر قوای شهوی و غضبی است، ارائه تعریفی جدید از فضیلت عدالت، افزودن معیار شرع بر معیار عقل به عنوان معیارهای تعیین حد وسط، ارائه استدلال نقلی در تأیید نظریه اعتدال، افزودن فضایل شرعی و صوفیانه به فهرست فضایل.
تربیت اخلاقی فضیلت مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۱
1 - 14
حوزه های تخصصی:
تربیت اخلاقی به عنوان یکی از مهم ترین ارکان یک نظام تربیتی، سهمی عمده در جهت گیری آن نظام دارد از این لحاظ منظری که ما بر مبنای آن مواجهه با مسائل اخلاقی را برمی گزینیم، به صورت کاملاً تعیین کننده ای نظام تربیتی را برمی سازد. از این رو تربیت اخلاقی فقط یک زمینه و ساحت تربیتی مشخص و منفک نیست، بلکه به یک معنا، عمق و جوهره ی نظام تعلیم و تربیت را نشان می دهد. در این میان اخلاق فضیلت گرا به عنوان بدیلی برای نظام های اخلاقیِ عمل محور، می تواند چشم انداز متفاوتی را در فهم ما از مسائل اخلاقی رقم زند و بنیاد تربیت اخلاقی را نیز دستخوش تحول بنیادین گرداند. هدف از این مقاله واکاوی و صورت بندی این نقش در نظام تربیتی کلان است تا مشخص گردد که تربیت اخلاقی فضیلت مند می تواند چارچوبی متفاوت برای کلیت نظام تربیتی باشد. در این مقاله تلاش بر این است تا اولاً به صورت فلسفی و نظر یک به اخلاق فضیلت در ارتباط با تأثیرگذاری بر نظام تربیتی پرداخته شود و از سوی دیگر تنها جنبه خاصی از این نظام مورد توجه نباشد، بلکه تأثیر اخلاق بر کلیت نظام تربیتی مورد بررسی قرار گیرد. مقاله نهایتاً با این رهیافت به پایان می رسد که: تربیت اخلاقی فضیلت مندانه در اساس نوعی نگرش متفاوت به ساحت تربیت اخلاقی را رقم خواهد زد، زیرا بسیاری از بنیان های تربیت اخلاقی در نظام رسمی تربیتی بر پایه رویکردی قاعده مدار و بیرونی استوار شده است که اجازه شکل گیری درونی شاکله های اخلاقی را از متربیان سلب می نماید. در تربیت اخلاقی فضیلت مند، هدف از تربیت اخلاقی دنبال نمودن کمال اخلاقی در ابعاد مختلف زندگی متربیان خواهد بود و نه پرداختن صرف به انجام تکالیف از سوی آنها.
نظریه اخلاقی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۹
27-56
حوزه های تخصصی:
نظریه های اخلاقی معمولاً به سه گروه نظریه های فضیلت گرایی، نتیجه گرایی و وظیفه گرایی تقسیم می شوند. نظریات اخلاقی اغلب فیلسوفان اسلامی را می توان جزء نظریه های فضیلت گرا دانست. ملاصدرا یکی از بزرگ ترین فیلسوفان اسلامی است، که فلسفه او از جهات مختلف دارای نوآوری است، پس شایسته است که نظریه اخلاقی او به طور منسجم تحقیق و بررسی گردد. این مقاله به این مهم می پردازد. ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف فضیلت گرای اخلاقی، نظریه اخلاقی اش را با بحث از سعادت آغاز می کند. او بر اساس مبنای فلسفی اش، اصل وجود، شعور و ادراک وجود را سعادت می شمارد. هر موجود بر اساس مرتبه وجودی اش از سعادت متناسب برخوردار است. وی در بیانی کلی سعادت را نیل هر موجودی به کمال وجودی مختص خویش تعریف می کند که این کمال وجودی با مقتضای ذاتی او مطابق است. از نظر ملاصدرا سعادت حقیقی انسان در حکمت نظری و علم به حقایق اشیا و مشاهده موجودات مجرد عقلی و ذوات نورانی و اتصال و بلکه اتحاد با عقل فعال و بالاتر از همه ادراک ذات باری تعالی و لقای اوست. اما نیل به این سعادت عقلی بدون سعادت بدنی که همانا تهذیب نفس، تطهیر باطن، کنترل قوای غضبی و شهوی توسط قوه عقلی و نیل به ملکه عدالت ممکن نیست. ملاصدرا معتقد به قاعده اعتدال ارسطویی است و همه فضایل اخلاقی را در حد وسط میان دو طرف افراط و تفریط قرار می دهد. وی مانند اغلب علمای اخلاق اسلامی معتقد به چهار فضیلت اصلی و هشت رذیلت اصلی مقابل است.
بررسی تطبیقی فضیلت گرایی اخلاقی از دید مولانا و خواجه نصیر الدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۷
63 - 81
حوزه های تخصصی:
نظریه ی اخلاقی مولانا و خواجه نصیر را می توان در بررسی اولیه جزء نظریه های فضیلتگرا دانست. مولانا افعال اخلاقی را برای رسیدن به نتایجی که سعادت اخروی را تامین نموده و گاه به شکل فضایل اخلاقی چون صدق و ایثار و... معرفی می کند .و در تمامی این موارد غایت را حقیقت کمال روحی انسان می داند. به همین دلیل میتوان او را فضیلتگرا دانست. خواجه نیزسعادت را برای انسان به سعادت در قوای نفس تعریف می کند و کمال قوا را در رعایت وسط می داند . از دید وی فضیلت در وسط و اعتدال است. وی فضیلت را از موجبات سعادت می داند. اما بررسی دقیق آثار این دو عالم اخلاق نشان می دهد؛ که نظر نهایی آنها امر دیگری را تأیید می کند . از دیدگاه خواجه کمال انسان محدود به رعایت وسط نیست؛ بلکه سیر در مدارج طولی و نوعی حرکت ضمیر در نیل به تجرد بالفعل است. و آخرین مرتبه از مراتب سعادات «سعادت حقیقی» که همان "فنا " است .در واقع وی در کتب عرفانی خود ،از حد وسط ارسطویی فراتر رفته و نوعی سعادات طولی به حسب مقامات افراد را مطرح می کند.مولانا نیز هرچند در ابیاتی معیار فعل اخلاقی را این می داند که غایت آن کمال و فضیلت باشد؛ اما در نظر نهایی خود در مقام بیان انسان کامل ، می گوید اینها کسانی هستند که افعال اخلاقی خود نظیر ایثار را بی نظر به کمال و فضیلت خود، انجام می دهند.اینها اولیاء خداوندهستند و به مقام "فنا "رسیده اند. .بنابراین گرچه در مثنوی مولانا و نوشته های اخلاقی خواجه میتوان ساحات اخلاقی چون فضیلتگرایی و غایتگرایی را دید؛ اما از دید آنها تنها ساحت آخر ، که مرحله " فنا" است ساحت عالی اخلاقی معرفی می شود.
کاربرد فضیلت گرایی اخلاقی در روش شناسی اخلاق کاربردی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
26 - 42
حوزه های تخصصی:
بنا بر مبنا و مُدل استقراء گرایی - در روش شناسی اخلاق کاربردی و در فرایند مواجهه با چالش ها و حلِّ مسئله های اخلاقی - به جای مراجعه به نظریه ها یا اصول، بر تصمیم گیری به اقتضای شرایط خاصِّ حاکم بر هر چالش یا مسئله جزئی تأکید می شود. این مُدل که «مدل از پایین به بالا» نیز نامیده می شود، انواع گوناگونی دارد. فضیلت گرایی اخلاقی را مطابق برخی رویکردهای آن، از انواع مُدل استقراءگرایانه شمرده اند. جدای از درستی یا نادرستی این نسبت، مسئله این مقاله آن است که فضیلت گرایی اخلاقی چه کاربردی در روش شناسی اخلاق کاربردی دارد؟ در مقام پاسخ به این پرسش مهم، با بهره گیری از روش توصیفی۔تحلیلی، ضمن بازخوانی معیار و ملاک فضیلت گرایی اخلاقی و تحلیل انواع رویکردهایی که در این ملاک با مباحث روش شناسی اخلاق کاربردی تناسب دارند، این نتیجه حاصل شده است که تنها رویکرد غیرغایت انگارانه در فضیلت گرایی اخلاقی با مُدل استقراء گرایی انطباق دارد که نقد این رویکرد، ناقص و ناتمام بودن آن را نشان می دهد. کاربرد فضیلت گرایی اخلاقی در روش شناسی اخلاق کاربردی درخور توجه و دارای آورده ها و مزیّت هایی است که البته، نیازمند تکمیل و غنی سازی با منظر و دیدگاهی اسلامی اند.