فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۶۱ تا ۵٬۵۸۰ مورد از کل ۷۶٬۰۳۳ مورد.
منبع:
پژوهش های رجالی سال پنجم ۱۴۰۱ شماره ۵
69-110
حوزههای تخصصی:
معاویه بن عمار از روات معتمد امامیه است که در طریق روایات فراوانی قرار دارد. کتب متعددی به وی منسوب است؛ از جمله کتاب الحج او مورد توجه محدثان امامی است. به نظر می رسد بخش هایی از کتاب نوادر اشعری و نیز نسخه فقه رضوی موجود نزد علامه مجلسی، در اصل، خود کتاب معاویه بن عمار یا برگرفته از آن بوده است. نوشتار پیش رو، با مقایسه میان متن عبارات، با روایات مصادر شیعه از معاویه بن عمار، و دقت در دیگر قرائن، روشن می نماید که تمام آنچه در کتاب الحج آمده است عین روایت نیست؛ بلکه گاهی برداشت معاویه بن عمار از روایات است که در قالب فتاوای او نمود یافته است؛ همچنین بسیاری از روایات او که در ظاهر توهم نقل مباشری از امام دارد، برگرفته از روایات مشایخ اوست.
معنویت در گفتمان علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
معنویت شناسی صائب و صادق یکی از ضروری ترین، مهم ترین و در عین حال حساس ترین نیازهای وجودی انسان معاصر است و معنویت گرایی، فطری انسان و هم سرنوشت با اوست؛ زیرا با وجود او سرشته شده است. علامه طباطبائی از جمله عالمان دینی است که نه تنها به معنویتِ اصیل توجه همه جانبه داشت، بلکه خود از عالمان معنوی در سطح عالی بود که در قالب های گوناگون در زمینه معنویت شناسی قلم زده و معنویت تشیع را به مثابه کامل ترین نوع معنویت معرفی کرده است. پرسش محوری نوشتار حاضر این است که معنویت در گفتمان علامه چیست و چه ویژگی هایی دارد؟ روش دستیابی به پاسخ پرسش یادشده، کتابخانه ای و توصیفی تحلیلی است که بر منطق نقلی و عقلی استوار است. نتیجه مباحث عبارت است از: 1. فطری بودن معنویت؛ 2. تعلق معنویت به عالم باطن و جهان غیب؛ 3. نیاز به استاد معنوی در تربیت معنوی؛ 4. ظهور معنویت توحیدی در معنویت تشیع؛ 5. شناخت شهودی نفس در دستیابی به معنویت حقیقی و نیل به مقام ولایت الهیه.
عطیه نبوت
منبع:
کلام و ادیان سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷)
87 - 102
حوزههای تخصصی:
مقدمه
یکی از راه هایی که برخی از فرقه های نوپدید به تأسی از مسیحیت، برای معنوی جلوه دادن خود و تبدیل شدن به رهبران معنوی جذاب و مخاطب پسند، در پیش می گیرند، پیش گویی از آینده و به اصطلاح نبوت کردن است. معمولا رهبر کاریزماتیک یک فرقه یا جریان معنوی، اولین کاری که برای جذب فردی جدید انجام می دهد، این است که تسلط خود را بر روح و ابعاد معنوی زندگی آن فرد را به رخش بکشاند. ساده ترین و مهم ترین راه برای این کار نیز بیان مسائلی از زندگی آن فرد به صورت پیش گویانه و از سر غیب است تا او را به شگفتی وادارد و سپس سلطه معنوی خود را اثبات کند. این کار دو گونه تأثیر بر فرد قربانی دارد. از یک سو شخصیت کاریزماتیک و معنوی پیش گو، به عنوان فردی که با خدا به طور ویژه مرتبط است یا در جایگاه خدا قرار دارد، را آشکار می کند. از سوی دیگر سبب می شود تا قربانی گمان کند اگر دستورالعمل های گفته شده را به خوبی انجام ندهد، اسرار زندگی او برملا خواهد شد و به عبارت دیگر از جدا شدن از آن جریان، بخاطر بیم از افشای مسائل شخصی خود دچار واهمه می شود.
روش ها و مبانی مختلفی برای این نوع از پیش گویی ها وجود دارد. ما در این جا به ریشه اصلی آن که در مسیحیت امروزین به عنوان بالاترین حد معنویت مطرح می شود پرداخته و آن را تحلیل و نقد می کنیم. لذا در این مقاله نسبت به فال گیری و پیش گویی های خیابانی بحثی نخواهیم داشت. در مسیحیت امروزین معنویت پیش گویانه با عنوان عطیه نبوت شناخته می شود.
تحليل الاستعارات المفاهيمية لنهج البلاغة في مجال الهوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن نظریه الاستعاره المفاهیمیه فی اللسانیات المعرفیه لیست مجرد کلام أدبی ومتمیز، بل هی فهم لمفهوم مجرد من خلال مفهوم عینی وملموس،ولها خصائص تفصِّلُها عن الاستعاره التقلیدیه، منها أنّ جذورها فی التفکیر والإدراک ولیس فی الأدب واللغه،وللتعبیر عنها وفهمها لا حاجه إلى قدره خاصه غیر التفکیر،وأن التشابه لیس شرطًا فیها کما هو الحال فی الاستعاره التقلیدیه. بناءً على ذلک، کان الهدف من هذا البحث هو فهم وإدراک أحد الأسباب المرکزیه لارتکاب الذنوب والرذائل واتباع الهوی فی نهج البلاغه،وذلک باستخدام المنهج الوصفی - التحلیلی والاعتماد على النظریه الاستعاره المفاهیمیه. یسعى هذا البحث للإجابه على هذین السؤالین: ما هو نوع الاستعاره المفاهیمیه التی استخدمها الإمام علی علیه السلام لتصویر الهوی؟ وما هی السمات التی أُخِذَت بعین الاعتبار فی المبدأ لتقدیم المقصد؟ لتحقیق هذا الغرض،تم استخلاص الجملات المتعلقه بالهوی وتحلیلها باستخدام نظریه الاستعاره المفاهیمیه وفی النهایه تم تقدیم مفهوم الکلام. أهم نتائج البحث هی کما یلی: فی هذا المقال فإن المفاهیم المبدئیه المتعلقه بالاستعاره الانطولوجیه لتصور هوی النفس، إما أنه مظنون أو منافس أو یلبس زی إنسان یجب حرمانه من کثیر من ملذاته.والاستعاره المفاهیمیه للأتقیاء یُصَوَّرُ کشخص میت أو کحصان متمرد، وفی هذه الأثناء تکون استعاره الوجود أکثر شیوعا. کما أن المفاهیم المبدئیه فی الاستعاره البنیویه للوصول إلى المجال المفاهیمی للمقصد، أی هوی النفس، إما أنه شجار دائم أو بناء منزل على حافه الهاویه أو یتم تصوره على أنه دلو. وفی هذا الکلام لم نجد مباشره المفاهیم المبدئیه فیما یتعلق بالاستعاره الاتجاهیه لتصور هوی النفس،لکن کاتبه المقال وجدت استعارات اتجاهیه تتماشى من ناحیه المعنی والمفهوم مع محاربه النفس،مثل قبول الإسلام، والإیمان، والعمل الصالح
طالبان و بازیابی حاکمیت: جنبش قوی، دولت ملت ضعیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سقوط دولت افغانستان در 24 مرداد 1400 و ظهور دوباره «امارت اسلامیِ» طالبان بدون مقاومت جدی از سوی نیروهای نظامی، غیرمنتظره ترین رویداد سال بود. پرسش این است که چگونه می توان قدرت گیری دوباره طالبان را تحلیل کرد؟ در پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی تلاش می کنیم در طرح واره ای چندسویه، به این پرسش پاسخ دهیم. به این منظور این فرضیه را مبنا قرار می دهیم که جنبش قومی مذهبی طالبان با اتکا به عنصر عصبیت، در بستر جامعه ای گسسته و دولت ورشکسته و تقارن با شرایط مناسب بین المللی، موفق به تسخیر دوباره حکومت در افغانستان شد. در توجیه این فرض، امکانات تحلیلی نظریه های مختلف را درباره دگرگونی انقلابی در قالب یک چارچوب نظری ترکیبی به کار می گیریم. اضلاع این چارچوب نظری عبارت اند از: مفهوم عصبیت در نظریه سنتی دگرگونی انقلابی، نظریه بسیج منابع در جامعه گسسته، مفهوم دولت ورشکسته و نقش محیط بین الملل در تحولات انقلابی. در اثر هم نشینی عوامل چهارگانه (انسجام عصبیت بنیاد جنش طالبان، ازهم گسیختگی اجتماعی جامعه، ورشکستگی دولت افغانستان و مدارا و کمک بازیگران خارجی) طالبان بدون مواجهه با مقاومت جدی قدرت را به دست گرفت. شیوه وقوع این تحول، به لحاظ شکلی به سبک انقلاب های شرقی (پیشرَوی از پیرامون) شباهت داشت. نتیجه اینکه، علت موفقیت طالبان در بازیابی حاکمیت خود بر افغانستان را می توان در تقارن جنبش قوی و دولت ملت ضعیف دانست: ضعف های متعدد دولت افغانستان و نبود یکپارچگی ملی به موازات انسجام ناشی از وحدت قومی مذهبی طالبان.
واکاوی معناشناختی «حقیقت علویه» درآثار عرفانی امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
85 - 102
حوزههای تخصصی:
حقیقت علویه اصطلاحی است عرفانی که گرچه برگرفته از آثار ابن عربی و شارحینش است اما در عرفان شیعی جایگاه جدی تری یافته است. از بین عارفان شیعه ، امام خمینی (ره) باپردازش این آموزه عرفانی، بحث از آن را از حاشیه به متن مباحث عرفانی وارد نموده است. هدف از این پژوهش به تصویرکشیدن جایگاه حقیقت علویه در عرفان نظری در آثار و مکتوبات عرفانی امام خمینی است. دستاوردهای این بررسی در چند محور زیر بیان شده است: 1. منشأروایی اصطلاح حقیقت علویه، 2. عینیت حقیقت محمدیه و علویه 3. حقیقت محمدیه و علویه تنها مجرای عنایت و محبت حق به خلق، 4. جایگاه حقیقت علویه در عالم امر، 5. جایگاه حقیقت علویه در تکوین و تشریع، 6. سریان حقیقت محمدیه وعلویه در مراتب هستی، 7. انطواء شهادت به علی (ع) در شهادت به نبی و اله، 8. حقیقت علویه، حقیقتی بی نهایت، 9. حقیقت علویه،به عنوان قلب عالم، 10.علی (ع)، باطن قرآن.
رفع توهم وضع از احادیث نسخه خطی «سلم درجات الجنه» با رویکردی بر شواهد و متابعات فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
67 - 96
حوزههای تخصصی:
وجود احادیث موضوعه از اصلی ترین آسیب ها، در منابع روایی فریقین می باشد. نسخه خطی «سلم درجات الجنّه» ابن مشهدی (م1125ق)، محدّث و مفسر بزرگ شیعه و صاحب تفسیر «کنز الدقایق»، از جمله منابع ارزشمند حدیثی در باب فضائل و مناقب حضرت علی (ع) می باشد. از مجموع چهل حدیثی که در این نسخه جمع آوری شده، نسبت به برخی از احادیث آن در باب رستگاری محبیّن ابی الائمه (ع) اتهام وضع زده شده است. با توجه به شواهد و متابعات فریقین و اعتبار سنجی سندی و متنی این روایات، صحت و سقم آنها به روش کتابخانه ای مورد تحلیل قرار گرفت و محرز گردید که وثاقت سندی برخی از اسناد احادیث مورد اجماع علمای فریقین نمی باشد؛ ولی با بیان دلایل عقلی و نقلی اثبات گردید که مضمون همه روایات از تواتر اجمالی برخوردار بوده، و دارای وثاقت صدوری می باشد. و بدین ترتیب پرده از تشکیک و تردیدها برداشته و صحت احادیث اثبات شد، و توهم وضع احادیث مذکور رفع گردید.
مطالعه موردی موانع عدالت اجتماعی در قرآن (مبتنی بر نظریه زمینه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی، ارتباط تنگاتنگی با روش شناسی دارد. از همین منظر، تعامل مطالعات قرآنی با روش های نوین، می تواند منجر به ظهور نظریّات جدیدی در حوزه قرآن پژوهی شود. کاوش در روش شناسی کیفی مطالعات قرآنی و به طور مشخص روش نظریه زمینه ای، به این پرسش پاسخ می دهد. فرایند بکارگیری روش کیفی نظریه زمینه ای در قرآن پژوهی چگونه است؟بدین منظور مراحل این روش، در مطالعه موردی «موانع عدالت اجتماعی در قرآن»، ترسیم شده است تا به این پرسش پاسخ دهد.موانع عدالت اجتماعی در قرآن مبتنی بر نظریه زمینه ای چیست؟بر این اساس، این نوشتار با بکارگیری روش های نوین داده پردازی در مطالعات قرآنی، به منظور کشف نظریات و دیدگاه ها در عرصه موانع عدالت ورزی، به تبیینی از انواع آفات فکری و اخلاقیِ فردی و جمعی در مقوله وجود روحیه عدالت گریزی با احصاء مفاهیم؛ تجاوزگری، ترک حمایت اجتماعی، سرقت، افزون خواهی داوری ناعادلانه، فرار از جهاد و مقوله فرهنگ ستم با احصاء مفاهیم گمراهی، تفرقه افکنی، اشاعه ناهنجاری ها و دوستی با کفار محارب، دست یافته که در یک تعامل پیوسته و در ارتباط با هم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و الگوی موانع تحقق عدالت را شکل داده و شرایطی را ترسیم کرده که عدالت به عنوان یک آرمان و رؤیای ناکجاآبادی تغییر گفتمان داده است.
حکم اهل خبره جهت قطع دست شلاء در قصاص و مقایسه آن با محاربه و سرقت (با تکیه بر دیدگاه خلاف مشهور صاحب جواهر)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال بیست و نهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
157 - 184
حوزههای تخصصی:
از نظر مشهور فقها و صاحب جواهر، یکی از شرایط قصاص عضو، تساوی اعضا در سالم بودن و عدم خوف تلف مرتکب یا صدمه به عضو دیگر اوست. بر این اساس دست سالم در برابر دست شل قصاص نمی گردد؛ اما قصاص دست شل در برابر دست سالم جایز است، مگر اینکه از نظر اهل خبره خوف سرایت به جان جانی باشد. مشهور بر خلاف صاحب جواهر در سرقت و محاربه، توجه به حکم اهل خبره را شرط ندانسته اند. لذا پرسش اساسی این است که توجه به حکم اهل خبره در قصاص عضو با مجازات های قطع دست سارق و محارب چه تفاوتی دارد؟ پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی به این نتیجه رسیده که در سرقت، استناد مشهور به عمومات قرآنی از قطع دست با وجود خوف تلف نفس، انصراف دارد. لذا ضمن رد روایات مطرح شده توسط مشهور و نیز با توجه به ایرادهای وارد بر ادله محاربه، دیدگاه صاحب جواهر را با توجه به اصل عدم قطع و احتیاط در دماء قوی تر دانسته ایم. بنابراین حکم قطع دست شل در قصاص عضو با سرقت و محاربه یکسان نبوده و با خوف تلف نفس از سوی اهل خبره، عضو شل نباید قطع شود. البته برخلاف ماده 395 قانون مجازات، احکام قطع عضو شل و ناقص جداست؛ زیرا ماده، مجنی علیه را در هر دو صورت بین قصاص جانی یا پرداخت دیه مخیر می داند؛ حال آنکه حکم مذکور بنا بر روایات، مربوط به عضو ناقص است و حکم عضو شل، قصاص و در صورت خطر تلف نفس، عدول به دیه است.
کارکردهای عقل عملی و تبیین مبانی عمل اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی کارکردهی عقل عملی از دیدگاه علامه طباطبائی و تدوین مبانی عمل اخلاقی بر اساس آن، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی از نوع تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. ایشان عقل نظری را دارای کارکرد ادراک حقیقی، تشخیص حق از باطل و کارکرد عقل عملی را ادراک اعتباری و تشخیص خیر از شر می داند و احکام مربوط به اعما اختیاری را صادر می کند. یافته های پژوهش دلالت دارد بر اینکه عقل عملی دارای سه کارکرد ادراک (علم)، تشخیص باید و نباید، حکم به انجام عمل می باشد. در قسمت ادراک(علم)، عقل عملی با برخورداری از الهام الهی و ساخت ادراک اعتباری عمل می کند. در قسمت تشخیص باید و نباید برای رسیدن به حسن اخلاقی باید از فطرت سالم و قانون الهی که همانا دین قیّم است بهره گیرد و در کارکرد حکم به انجام عمل، عقل عملی به کمک قوه فعال و طی مراحل نیاز، ایجاد احساس درونی، ساخت ادارک اعتباری، دادن نسبت باید(ضرورت)،شوق، اراده، حکم به انجام عمل می دهد و در نهایت با انجام عمل به لذت برای انساان حاصل می شود. عملی اخلاقی است که در پی لذت اخروی باشد نه دنیوی. در پایان پس از گردآوری اطلاعات و بررسی آثار علامه طباطبائی به روش کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل به روش تحلیل محتوای قیاسی این نتیجه حاصل شد که علت اصلی انحراف عقل عملی پیروی از هوای نفس است و رمز رسیدن به اخلاق حسنه علم نافع و عمل صالح و برخورداری از تربیت صالح است.
نقش اوچ کلیسا در مناسبات ارامنه و شاهان قاجار با تأکید بر فرامین فارسی ماتناداران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
۱۰۶-۸۹
حوزههای تخصصی:
دین و نهادهای دینی در تنظیم رابطه میان مردم و نهادهای حکومتی نقش ممتازی دارد. اوچ کلیسا (سه کلیسا) در طول تاریخ ارامنه نقش ویژه ای داشته است. کلیسای جامع اجمیادزین یکی از آن کلیساهای سه گانه و نخستین کلیسای جامع در تاریخ مسیحیت توانست مردم متفرق ارمنی را برای یک همزیستی پایدار در کنار مردم ایران متحد کند. این پژوهش درصدد است تا با نگاهی تحلیلی نقش اوچ کلیسا را در تنظیم رابطه مردم ارمنی ساکن در ممالک محروسه ایران دوره قاجار مورد بررسی قرار دهد. یافته های پژوهش حاکی از آن است اوچ کلیسا به عنوان یک نهاد مذهبی در طول دوره قاجار، در تنظیم رابطه ارامنه و دولت ایران نقش راهبردی داشته است، به طوری که قوام و دوام ملت ارمنی مدیون اوچ کلیسا بوده و شاهان قاجار نیز از طریق همین نهاد مذهبی با ارامنه ساکن در ایران ارتباط برقرار می کردند.
واکاوی تأثیر اصل قدرت مطلق الهی در تعلیم و تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ تیر ۱۴۰۱ شماره ۲۹۵
37-48
حوزههای تخصصی:
علوم انسانی بر مبانی گوناگونی استوار است که می توان آنها را در پنج دسته مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی، انسان شناختی، دین شناختی و ارزش شناختی طبقه بندی کرد. یکی از مبانی دین شناختی علوم انسانی، قدرت مطلق الهی است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی درصدد است تأثیر این مبنا را در حوزه تعلیم و تربیت اسلامی نشان دهد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که هرچند انسان موجودی مختار، با اراده و دارای قدرت است و همین ویژگی ها او را تربیت پذیر کرده است؛ اما توانایی او در طول قدرت الهی است. به همین دلیل، انسان معتقد می کوشد تا روش تربیتی ای را برگزیند که در افکار و اعمال خویش هیچ گاه خود را از سیطره قدرت الهی خارج نداند. همچنین، انسان که مرکب از جسم و روح است، ساحت های بینشی، گرایشی و رفتاری دارد؛ ساحت هایی که می توانند در حوزه تعلیم و تربیت به شکوفایی رسیده و در مسیر صحیح پرورش یابند. در سایه تعلیم و تربیت صحیح، جهان بینی فرد شکل می گیرد و بینش ها و گرایش های او در مسیر رسیدن به هدف نهایی وجودی انسان جهت دهی می شود و در نهایت، انسان با پذیرش قدرت مطلق الهی و توجه به ربط و وابسته بودن خود در تمام ابعاد فکری و حرکتی، رفتاری توحیدی و خدامحوری پیدا می کند.
اصول و مؤلّفه های تربیتی اهل بیت علیهم السلام در پاسخ گویی به سؤالات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال دوم تابستان ۱۴۰۱شماره ۲ (پیاپی ۶)
118 - 133
حوزههای تخصصی:
از مشخّصه های پاسخ گویی اهل بیت علیهم السلام به سؤالات دینی، تفکیک گروه مخاطبان خویش بوده است که توجّه به هوش، سن، توانایی ها و استعدادهای هر فرد است و از موارد مهم و لازم در تعلیم و تربیت اسلامی شمرده می شود. اصولی که در این امر باید به آن توجّه شود، اهمیّت و جایگاهی والا در پاسخ گویی به سؤالات دارد. اهل بیت علیهم السلام در پاسخ گویی به پرسش های پیش روی، ضمن این که از روش های مختلفی استفاده می کردند، به اصول تربیتی هم توجّه ویژه ای داشتند. بدین منظور این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که اصول و مؤلّفه های تربیتی اهل بیت علیهم السلام در پاسخ گویی به سؤالات چه بوده است؟ روش این پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، اصول تربیتی ایشان را در پاسخگویی به پرسش ها بررسی کرده است. یافته ها و نتایج به دست آمده از این قرار است که اهل بیت علیهم السلام در این واقع، از چهار مؤلّفه تربیتی اعتدال، ابراز محبّت، عزّت نفس و اسلوب حکیم استفاده کرده اند که می توان از این اصول در پاسخ گویی به سؤالات، بهره برد و الگوبرداری کرد.
قرض به شرط قرض در فقه امامیه
منبع:
مصباح الفقاهه سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷
25 - 48
حوزههای تخصصی:
گرفتن و دادن قرض از امور ناگزیر جامعه است و چه بسا هر انسانی بدان مبتلا می شود. امروزه بسیاری از قراردادهای قرض الحسنه ی بانک ها ، مؤسسات مالی و صندوق های خانوادگی و...، مشروط به افتتاح حساب و ماندن مقداری پول، برای مدتی نزد بانک یا صندوق است، تا پس از گذشت مدتی معین، به سپرده گذار وام داده شود. آیا چنین شرطی با توجه به اینکه اشتراط هر گونه شرطی که منفعتی برای قرض دهنده به دنبال داشته باشد، ربوی و حرام است؛ جایز است؟ در این مقاله طی یک تحقیق بنیادی، به روش کتابخانه ای و با رجوع به منابع متعدد قرآنی، حدیثی و فقهی، و با نظر به زشتی شدید ربا، انواع شرط در ضمن عقد قرض، به ویژه قرض به شرط قرض، به صورت توصیفی-تحلیلی و موشکافانه، بررسی شده و پس از بیان اینکه اشتراط منفعت مادی برای وام دهنده در ضمن عقد قرض موجب ربوی شدن قرض می شود، مسأله ی مورد بحث با توجه به آیات و روایات مورد بررسی دقیق فقهی قرار گرفته است. تا مشروعیت یا عدم مشروعیت چنین شرطی به اثبات رسد.
تحلیل و بررسی دو رویکرد کلامی در پاسخ به آیات نافی عصمت پیامبر اسلام (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
299 - 325
حوزههای تخصصی:
ثمره پذیرش عصمت انبیاء،حجیت گفتار، کردار و تقریر آنان است. پیامبر اسلام(ص) به ادله قطعی از عصمت تامّ برخوردار است، اما برخی با استناد به ظواهرآیاتی چند، بر عصمت پیامبر شبهاتی وارد نمودند. این نوشتار در صدد است با روش توصیفی، تحلیلی و با هدف بررسی دو رویکرد در پاسخ دهی به آیات نافی عصمت پیامبر اسلام(ص) به تحلیل پاسخ های ایجی در کتاب «المواقف» و علامه طباطبایی در تفسیر «المیزان» بپردازد. یافته ها نشان از آن دارد که اختلاف رویکردی آن دو، به اختلاف در مبنای کلامی راجع است؛ چون ایجی به عنوان یک متکلم اشعری اهل سنت به پاسخ می پردازد و علامه طباطبایی به عنوان مفسر قرآن و فیلسوف شیعی اثناعشری به شبهات نافی عصمت پاسخ می دهد. علی رغم این اختلاف، هر دوی آن ها با پذیرش عصمت پیامبر اسلام(ص) عقیده دارند که با بررسی شأن نزول و ارجاع متشابهات به محکمات و با تکیه بر مبانی کلامی و دقت نظر در آیات موضوعی، شبهات ادعایی، ناشی از فهم ظاهری آیات بوده و قابل ارتفاع هستند.
رسالهٔ «شرح کلمات شیخ باباطاهر جصّاص»؛ مورّخ ۸۳۰ق : قدیم ترین شرح فارسی سخنان باباطاهر(؟)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
241 - 253
حوزههای تخصصی:
در ۱۳۹۴ نصرالله پورجوادی کتابی دربارهٔ باباطاهر عریان نوشت و کوشید او را با یکی از مشایخ حدیث به نام ابومحمد طاهر بن الحسن بن ابراهیم الهمدانی معروف به «جصّاص» (گچ گر) تطبیق دهد. سال بعد جمشید مظاهری مقاله ای نوشت و سخت با این نظریه مخالفت کرد. آنچه در یادداشت حاضر نشر می شود رساله ای است کوتاه در تفسیر سخنان باباطاهر که در اوایل قرن نهم کتابت شده است. اهمیت این رساله، که ظاهراً باید آن را قدیمی ترین شرح فارسی سخنان بابا طاهر شمرد، در این است که سابقهٔ خلط این دو شخصیت را دست کم تا سال های نخست قرن نهم عقب می برد.
بررسی تطبیقی «انسان کامل» در آراء متصوفه و اندیشمند شیعی معاصر منصور براعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
305 - 324
حوزههای تخصصی:
انسان کامل، فارغ از شیوه تبیین، از آموزه های مشترکِ عرفای اسلامی است. وجوه اشتراک و اختلاف این ایده در قالب طرح نمونه قدسی از انسان یا انسان کامل مطرح می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی تطبیقی ایده مزبور در آراء اندیشمند و مفسر شیعی معاصر، منصور براعتی و متصوفه اختصاص دارد. براعتی، مفسر شیعی و ابن عربی، پدر عرفان نظری متصوفه، عقیده دارند انسانِ کامل، خلیفه حق و واسطه او با مردمان است. اگر این واسطه از میان برخیزد، عالم متلاشی شده و آخرت آغازمی شود. وجود پیامبر اکرم(ص) به عنوان عقل اول و کامل ترین انسان در جهان هستی، از دیگر نتایج فکری مشترک براعتی و متصوفه است. تمامی موجودات عالم هستی از فرشتگان و انبیا و سایر انسان ها، تحت امر و اراده این عقل اول قراردارند. از تفاوت های بارز دو ایده این است که براعتی عقیده دارد مصداق انسان کامل در وجود انبیای الهی و امامان معصوم تجلی می یابد و دیگر انسان ها نیز به تناسب ظرفیت و استعدادهای درونی به واسطه انسان های کامل، در مسیر رشد و کمال قراردارند. ولی در تصوف علاوه بر انبیای مکرم، پیران و اقطاب صوفیه نیز در دسته انسان کامل جای دارند.
نقد دیدگاه سها در کتاب نقد قرآن درباره مفهوم شناسی آزادی عقیده در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نویسنده کتاب نقد قرآن با پیش فرض همسان انگاری قرآن کریم با متون بشری ، خطا و ضعف در آیات الهی را خوانش نمود و در ادامه دلیل این ضعف را در بشری بودن آن دانست. وی با این نگره، آزادی باور را در متن وحیانی انکار کرد. به نظر می رسد نویسند این متن، بدون در نظرگرفتن ناهمسانی گفتمان های لیبرال و اسلام در برداشت مفهوم آزادی باور و مؤلفه های زبانی و فرازبانی درگستره سیاق و قرینه های همبسته به متن و زمینه، روح کلی آیات، فضای گفتمانی و شرایط زیسته در عصر نزول، نبود این مفهوم را درمتن وحیانی را برداشت کرد. این پژوهه با شیوه توصیفی و تحلیلی با تکیه بر اسناد کتابخانه ای و رهیافت انتقادی در پی پاسخ به چیستی مفهوم آزادی باور در قرآن کریم و نبود آن در برداشت نویسنده کتاب نقدقرآن است. براین اساس دراین جستار تلاش شد، ناهمسانی سنخ آزادی باور در جهان امروزین و چگونگی کاربست و حد مطلوب این مفهوم در گفتمان قرآن بیان شود و با بهره بردن از مؤلفه های زبانی و فرا زبانی درگستره فهم متن وحیانی برداشت نویسنده کتاب نقدقرآن را ناقص و ناموجه نماید.
آسیب شناسی دیدگاه هرمنوتیکی محمد مجتهد شبستری در برداشت از قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد مجتهدشبستری هرمنوتیک را مبنای برداشت از قرآن قرار می دهد و معتقد است با پیشرفت علوم در عرصه جهانی، روش های گذشتگان در فهم قرآن پاسخگوی مسلمانان نیست. بر اساس نظر مجتهدشبستری، قرآن به عنوان یک متن تاریخی مقدس باید با هرمنوتیک که با حقیقت چگونه فهمیدن سروکار دارد، فهمیده شود و غفلت از مباحث هرمنوتیکی در برداشت از قرآن، اختلافات تفسیری فراوانی را به وجود می آورد. وی بر این اساس اقدام به ارائه برداشت های تفسیرگونه از قرآن کریم نموده که با آسیب های جدی روبروستاین پژوهش با هدف بررسی این آسیب ها و با روش تحلیلی- انتقادی آسیب های مبنایی و روشی دیدگاه هرمنوتیکی مجتهدشبستری در برداشت از قرآن را مورد بررسی قرار می دهد. اندیشه هرمنوتیکی مجتهدشبستری به دلیل عدم ارائه تعریف و ماهیت مشخص به تعارض درونی دچار شده و آسیب مبنایی دارد. همچنین عدم اتخاذ رویکرد واحد در استفاده از هرمنوتیک در مسأله مؤلف محوری، استفاده نابه جا از پیش داوری و پیش فرض و تأثیرپذیری از عوامل بیرونی باعث آسیب روشی در برداشت از قرآن شده است. بنابراین مجتهدشبستری رویکرد واحدی در استفاده از هرمنوتیک نداشته و همین امر نسبی گرایی به دنبال دارد. به همین دلیل نمی توان دیدگاه هرمنوتیکی او را به عنوان مبنا یا روش تفسیری برای قرآن در نظر گرفت.
مطالعه بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین(ع)
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۵
61 - 78
حوزههای تخصصی:
مطالعه بینامتنی شخصیت ها، یکی از اقسام پدیده نوظهور بینامتنیت است. در این مطالعه بسامد نام اشخاص در یک متن استخراج می شود تا از این طریق شناختی عمیق از نقش و جایگاه آن شخص در منظومه فکری نویسندگان و گویندگان متون به دست آید. حبیب بن مظاهر، امام حسین(ع) را یاری و خون عزیز خویش را برای نهضت الهی او نثار کرد. او به سبب جایگاه والا نزد اهل بیت: از جهت قوت ایمان و تقوا، وسعت علم، مجاهدت، وثاقت، عبادت، شجاعت، سخاوت، عزت و نهایتا شهادت، سهم بسزایی در سخنان امام حسین(ع) دارد که احصای آن راه گشای شناخت دقیق تر و عمیق تر از این صحابی شریف اهل بیت(ع) و به تبع آن معرفت صحیح نهضت حسینی خواهد بود. در پژوهش حاضر قصد آن است که بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر به همراه کشف رابطه بین متون حاضر و غایب، در سخنان اباعبدالله الحسین(ع) در نهضت عاشورا بحث و بررسی شود تا نقش او در حماسه عاشورا با احصای تعابیر امام(ع) خطاب به ایشان تبیین شود.