فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۸۱ تا ۴٬۶۰۰ مورد از کل ۷۶٬۰۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظریه مقاومت و استکبارستیزی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با توجه به آرمان های نظام جدید به عنوان یکی از شعارات اساسی برجسته شد. از همین رو سخنان بسیار و اظهارنظرهای ضدونقیضی در این باره، از سوی گرایش های مختلف سیاسی و اجتماعی مطرح شد. در این نوشتار با بهره گیری از مبنای «فقه النظریه» که در راستای دستیابی به زیربناهای نظامات فقهی به استنباط می پردازد، حدود و ثغور مقاومت و عقب نشینی مورد بررسی قرار گرفته است. به همین جهت و در راستای رسیدن به زیربنا و نظریه فقه مقاومت، آیات 15 و 16 سوره انفال به مثابه مبنای حکم کلی فرار از جنگ بررسی شده است. در این مقاله، ابتدا مدلول آیات مذکور در تقاسیر شیعه و اهل سنت بررسی و سپس قول به نسخ آین آیات رد می شود. آیات معارض بررسی و سپس حدود مقاومت در این آیات تعیین می شود و با ادله عقلی نقدهایی بر روایات اهل سنت ذیل آیات مذکور طرح می شود. با استناد به تراث فقهی و فتاوی فقها و همچنین آیه 45 سوره انفال، یک حکم فقهی کلی استخراج و در ادامه به مثابه یک قاعده فقهی اصطیادی، امکان سنجی می شود. ازآنجاکه امروزه مقاومت امری است فراتر از مرزهای ایران و حتی فراتر از مذهب شیعه، در پژوهش حاضر سعی شده است بیشترین تمرکز روی ادله قرآنی باشد تا از حیث حجیت ادله، منحصر به یک مذهب نبوده و کاری در تراز امت اسلام باشد.
مبانی نقد الحدیثیِ علامه عسکری در روایات تاریخی و سیره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۵
۶۲-۳۱
حوزههای تخصصی:
علامه سید مرتضی عسکری از جمله حدیث پژوهان برجسته معاصر، به ویژه در نقد روایات تاریخی و سیره است. کاوش در تألیفات او نشان از توجه به انواع مبانی در نقد این روایات دارد. در پژوهش حاضر، این مبانی در چهار عنوان «کلامی»، «تاریخی»، «علوم اسلامی» و «ادبی» تبیین شده است. از جمله مبانی کلامی او «مصدریت قرآن و سنت با اولویت قرآن»، «اهتمام همه انبیای الهی در تعیین جانشین»، «مطابقت با سنت معصومان(ع) شرط صحت روایات صحابه» و «تأثیر انحرافات فرقه ای» می باشد. برخی از مبانی تاریخی وی عبارت است از: «اعتبار قطعّیات تاریخی»؛ «باور به برخی طرح های از پیش تعیین شده تاریخ ساز»؛ «قطعیّت کتابت حدیث نبوی از عهد پیامبر» و «تأثیر داده های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تاریخ صدور». از مبانی علمی «اعتبار علوم تفسیری»، «اعتبار علم رجال»، «اعتبار علم درایه» و «لزوم توجه به قواعد علم نقد الحدیث» مورد توجه وی می باشد. از مبانی زبان شناختی «تأثیر توجه به معانی لغوی و اصطلاحی»، «تأثیر شواهد درونی و سیاق کلی زبان متن»، «نقش آفرینی قرائن بیرونی» و «کارآمدی مباحث بلاغی» اساس نقد الحدیث وی بوده است. هر یک از این مبانی نقش ویژه خود را در ناب سازی روایات برعهده داشته و علامه مبتنی بر آنها کاربست روش های مناسب نقد احادیث را مدّ نظر قرار داده است.
واکاوی نگرش ملاصدرا و اسپینوزا دربارۀ جاودانگی، سرشت و سرنوشت نفس انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جاودانگی نفس یکی از مهم ترین مسائل فلسفی است که با انسان و سرنوشت او ارتباط تنگاتنگ دارد. روشن شدن چگونگی تحقق جاودانگی، بر مسیر و روش زندگی انسان تأثیر ژرف و مستقیم دارد. فیلسوفان و دیگر اندیشمندان که در خصوص انسان و شناخت او، سرشت و سرنوشت او اندیشیده اند، مسئله جاودانگی همواره ذهن و ضمیر آنان را به خود مشغول ساخته است. در این نوشتار تلاش شده است تا نگرش دو فیلسوف برجسته، یعنی صدرالمتألهین و اسپینوزا که درباره نفس و جاودانگی و سرنوشت انسان اندیشیده اند و دیدگاه بدیع و متفاوتی عرضه کرده اند، با یکدیگر مقایسه و نکته سنجی های آنان واکاوی شود. صدرالمتألهین با توجه به روش خاصی که در فلسفه دارد؛ یعنی استفاده از برهان، وحی و شهود به تبیین نفس و جاودانگی پرداخته و در نهایت پاسخی عقلانی بر پایه براهین منطقی ارائه می کند که به نظریه «حدوث جسمانی و بقاء روحانی» نفس انجامیده است. اسپینوزا نیز به عنوان فیلسوفی عقل گرا در خصوص نفس و جاودانگی دیدگاه بدیع و منحصربه فردی دارد که با نگرش دیگر فیلسوفان متفاوت و متمایز است. او در بسیاری از آثار خویش به بررسی مسئله نفس و ماهیت آن و چگونگی تبیین جاودانگی پرداخته است. وی با تکیه بر «تصورات تام» جاودانگی نفس را به گونه ای دیگر توجیه و تبیین می کند. در این پژوهش با نگاهی تحلیلی- تطبیقی به دیدگاه اسپینوزا و ملاصدرا درباره مسئله نفس و جاودانگی آن پرداخته شده است.
معانی و کاربردهای اخلاق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ تیر ۱۴۰۱ شماره ۲۹۵
5-9
حوزههای تخصصی:
در هر علمی مبادی و مقدماتی وجود دارد که باید به آنها توجه شود. فهم دقیق واژه ها و تعاریف در هر علمی، برای اجتناب از اشتباه امری ضروری است. علم اخلاق، کاربردهای مختلفی دارد. گاهی در محاورات عرفی مراد از اخلاق، کیفیت برخورد با دیگران است. واژه «خوش اخلاق» در اینجا معنا و مفهوم دارد. گاهی نیز علم اخلاق، علمی است که درباره ملکات نفسانی صحبت می کند، نه کارها و رفتارها. «اخلاق فاضله»، در مقابل «اخلاق ذمیمه» در این معنا کاربرد دارد. گاهی نیز «خوب اخلاقی»، در مقابل «واجب فقهی» به کار می رود. این اخلاق در مقابل تکلیف واجب است؛ یعنی کاری اخلاقاً خوب است که واجب نیست. برای تعریف دقیق اخلاق، باید به تقسیم بندی علوم توجه کرد. علوم حقیقی، به علوم نظری و عملی تقسیم می شوند. علوم نظری، علومی است که نتیجه آن معلوم شدن مجهولی برای انسان است. علوم عملی، جهت رفتار انسان را مشخص می کند. با توجه به مبانی، اخلاق عبارت است از: هر آن چیزی که در رسیدن انسان به کمال و قرب الهی دخالت داشته باشد و قوام آن به نیت انسان باشد. در این تعریف، افزون بر ملکات نفسانی، معانی فلسفی نیز مدنظر است.
نسبت مفهومی تبادر و انصراف و تأثیر آن در فهم گزاره های فقهی با نگاهی بر آرای امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۵
1 - 24
حوزههای تخصصی:
«تبادر» و «انصراف»، ازجمله مسائل مطرح در بحث حقیقت و مجاز و مطلق و مقید در اصول فقه بوده، فقها ازجمله امام خمینی نیز در ابواب گوناگون فقه، به آن استناد کرده اند. تبادر به معنای انسباق معنا به ذهن از خود لفظ، جنبه ایجابی دارد؛ اما انصراف، یعنی انس ذهن به یک معنا و نفی معانی دیگر، دارای جنبه ایجابی و سلبی است. با وجود استفاده گسترده از این دو عنوان در استدلال های فقهی و تأثیرگذاری آن بر استنباط احکام شرعی، یافته های پژوهش حاضر که با روش تحلیلی – توصیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای انجام شده است، حکایت از نوعی گسست میان مطالعات نظری و مفهوم شناسی این اصطلاحات در اصول فقه و بهره گیری فقها از آن در مسائل فقهی دارد. فقها در بسیاری از موارد، با تسامح دو واژه تبادر و انصراف را به کاربرده اند، بدون آنکه تفاوتی میان آنها بگذارند؛ اما به نظر می رسد کاربرد اصطلاح «تبادر» در جایی که خطور معنا به ذهن، ناشی از غلبه وجودی یا استعمالی آن معنا باشد، تسامحی بوده، می بایست از واژه «انصراف» استفاده کرد. همچنین، هرگاه لفظ دربرگیرنده یکی از معانی خود نباشد، کاربرد انصراف تسامحی بوده و باید از واژه تبادر برای توصیف آن استفاده کرد.
رابطه شُکر و شادی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
27 - 38
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا «شُکر» را مقام و مرتبه یی میداند که انسان میتواند به آن دست یابد. او شناخت و درک حقیقت شکر را متوقف بر انسانشناسی میداند. ارکان سه گانه شکر در نظر صدرالمتألهین عبارتند از: علم، شادی و عمل. عمل مقدمه رسیدن به شادی و سرور است و این شادی مقدمه علم و معرفت است. بنابرین زیربنای شکر، معرفت است و عمل، مقدمه رسیدن به آن. با توجه به این ارکان سه گانه، میتوان گفت شاکر حقیقی، همواره در حال شادی و سرور است و این حالت در عمل بصورت خیرخواهی، احسان و عطوفت با مردم ظاهر میشود. دلیل و پشتوانه این شادی و مهربانی با همه انسانها، ایمان و اعتقاد به توحید و خداباوری است. در حکمت متعالیه، خداوند مبدأ بهجت و سرور بی انتهاست و بهمین دلیل ارتباط با او، عین ارتباط با منبع شادی است. بنابرین میتوان نتیجه گرفت که شکر در آثار ملاصدرا از مبانی حکمی برخوردار است؛ بطوریکه رسیدن به مرتبه اعلای شکر، جز با حکمت امکانپذیر نیست.
A Critical Approach to Human Spiritual Perfection from Deepak Chopra’s Perspective Based on Mulla Sadra’s Opinions(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
pure life, Volume ۸, Issue ۲۹, Winter ۲۰۲۲
39 - 71
حوزههای تخصصی:
SUBJECT AND OBJECTIVES : New spiritualities (New Age) have a special and new view on the human and its place in the universe, leading to certain anthropology bases. Among these bases is perfectionism (spiritual and biological). Both Chopra and Mulla Sadra have discussed various issues on spiritual perfectionism. According to Mulla Sadra’s views, this research seeks to answer the question: What are the objections to Deepak Chopra’s spiritual perfectionism? METHOD AND FINDING : The method is theoretical and it is library research. The study finding is presented under the titles the nature of spiritual perfection, end of spiritual perfection, ways, and obstacles of spiritual perfection. All these titles are explained according to Chopra, and Mulla Sadra separately, and in a comparative way finally. CONCLUSION : The result of the study and analysis of Chopra and Mulla Sadra’s views, based on their works, is that although there are similarities between their views, Sadra’s perfectionism is in the direction of attainment of Almighty God. All the ways and obstacles of perfection discussed by him will help the wayfarer in his wayfaring. In contrast, Chopra’s perfection is not completely divine and is more biological and looks mainly for inner calmness and solving worldly human problems.
Quiddity and the Place of Beautiful Patience: Rereading the Story of Ya’qub(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Beautiful patience is one of the moral concepts in the culture and teachings of the Qur'an. This concept indicates a degree and level of self-control. Much has been said about the patience of Ya’qub, who twice reminded himself of the beautiful patience and seeking it. The question is what is beautiful patience He is asking for it? Is beautiful patience not an expression of perseverance and endurance of hardships, specially at the level of the prophets? In response to questions and critiques of commentators, there are two opposing theories: one says that his work was not against beautiful patience and the other says that we must accept that Prophet Ya’qub’s reaction, in parting with his lost child, was accompanied by manifestations of impatience that do not correspond to beautiful patience. The pattern of "Beautiful Patience" in the Qur'an should be sought in the prophets’ tolerance such as Abraham, Ayyūb and the last Prophet Muhammad (PBUH). Therefore, the report of his patience in the Qur'an is not a confirmation of this method of patience and a model of a perfect patience. For in the explicit expression of the Qur'an, the believers have been invited to the manner of patience and the behavior of the ʿUlu al-ʿAzm prophets. So, is the patience of Prophet Ya'qub (PBUH) may be evaluated in this regard? How is the expression of such manner? This article, after explaining the meaning of patience in the words and sayings of the commentators, narrators, opinions and evidences, explains these two statements by interpreting the verses of Surah Yusuf and expressing subtle points. It then deals with judging and criticizing the second opinion and what can be learned from this story.
مُعارَضات دَر غَزَلیّاتِ سَعدیِ شیرازی و هُمامِ تَبریزی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۹۳)
319 - 460
حوزههای تخصصی:
مُعارَضات دَر غَزَلیّاتِ سَعدیِ شیرازی و هُمامِ تَبریزی
تحلیل عرفانى تمثل در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
125 - 150
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم همواره سرچشمه و مهم ترین منبع حکمت برای عارفان مسلمان بوده است و بسیاری از موضوعات عرفانی می تواند از نظر قرآنی بررسی شود، همچون تمثل که حق تعالی در قرآن از آن یاد کرده و در چند سوره به تمثل تصریح کرده است. در این پژوهش سعى شده با روش تحلیلی توصیفی تمثّلی که در عرفان مطرح است با مراجعه به قرآن کریم بررسی شود تا از رهگذر شناخت دقیق تر تمثل و اقسام آن، ابعاد معرفت شناختی و هستی شناختی تمثل نیز روشن تر شود. حاصل آنکه پس از مطالعه، تحلیل و مراجعه به تفاسیر آیات مرتبط با مسئله، نتایجی که به دست آمده حاکی از این است که تمثل منحصر در تمثل فرشتگان نیست و اموری دیگری همچون رؤیا، تمثل شیطان، معراج رسول اکرم (ص) و ... نیز که در قرآن ذکر شده اند می توانند در قالب تمثل تفسیر شوند. افزون بر این دیدگاه قرآن دربارة چیستی و چگونگی تمثّل، نحوة ارتباط آن با عوالم هستی و جنبه های معرفتی انسان به زبان وحی نیز قابل بررسی است. چه اینکه عارفان همواره با تحلیل نمونه های تمثل در قرآن کریم در پی دستیابی به شناخت عمیق تری از این مسئله بوده اند.
گونه شناسی تحلیلی روایات تأویلی مرتبط با آیات حج(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۹)
7 - 36
حوزههای تخصصی:
آیات قرآن افزون بر آنچه از ظاهر آنها استفاده می شود، دارای تأویل اند و بهترین راه دست یافتن به تأویل قرآن از طریق اهل بیت: می باشد؛ زیرا طبق حدیث ثقلین، اهل بیت: به عنوان همتای قرآن به شمار می روند. در بسیاری از روایات به تأویل آیات قرآن پرداخته شده است؛ اما در تفاسیر و کتب روایی، روایات تأویلی از روایات تفسیری تفکیک نشده است؛ بنابراین جداسازی روایات تأویلی از روایات تفسیری و تعیین نوع تأویل آنها اهمیت و ضرورت می یابد. این پژوهش در پی یافتن پاسخ به این سؤال است که در روایات تأویلی مرتبط با آیات حج چه نوع تأویلاتی صورت پذیرفته است؟ در این راستا، بر اساس معنای اصطلاحی تأویل قرآن در آیات و روایات، روایات تأویلی مرتبط با آیات حج از بین روایات تفسیری ذیل آن آیات، استخراج و با روش توصیفی تحلیلی مشخص شد که چهار نوع تأویل در این روایات وجود دارد که عبارت اند از: معنای باطنی آیه، مصداق باطنی آیه، مصداق آیه در گذر زمان (جری و تطبیق) و مصداق اطلاق یا عموم آیه.
نقد استناد نظریه «رؤیاپنداری وحی» به متافیزیک وصال(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از اصول ادیان توحیدی، «نبوت» است که خود مبتنی بر وحی است. اندیشمندان دیدگاه های متفاوتی درباره حقیقت وحی و ابعاد گوناگون آن دارند. در این میان، گروهی از روشنفکران معاصر با استناد به برخی از کلمات عرفا، رویکردی متفاوت اتخاذ و نظراتی شاذ در باب وحی ارائه کرده اند. از جمله این افراد عبدالکریم سروش است. از منظر وی وحی همان رؤیا و رؤیا نیز همان وحی است و قرآن از جنس خواب، و نبی اکرم(ص) نیز راوی رؤیاهای رسولانه است. از دیدگاه وی، قرآن کلام محمد(ص) است و به صورت مجازی به خدا نسبت داده شده است. وی معتقد است: جبرئیل وجودی عینی و خارج از خیال پیامبر(ص) ندارد. درواقع وی نقش واسطه گری جبرئیل در انتقال وحی را نفی کرده و پیامبر(ص) را همه کاره وحی معرفی می کند. او برای تبیین دیدگاه خویش، از آراء اهل معرفت در باب متافیزیک وصال و قرب نوافل و فرائض بهره می جوید. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی اصل ادعای سروش و استشهادات عرفانی وی، می پردازد و روشن می سازد که اصل ادعای او مخدوش و استشهاد ایشان به متافزیک وصال، ناقص و نادرست است؛ زیرا انسان کامل با رسیدن به مقام فنا، فانی فی الله می شود و در نتیجه فقط مستمع است و سخنی از خویش ندارد.
تحلیل و نقد دیدگاه تربیت اخلاقی رهنمودی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
117-138
حوزههای تخصصی:
به عقیده مایکل هند، هدف اصلی تربیت اخلاقی پیروی از معیارهای اخلاقی است و «تربیت اخلاقی رهنمودی» نوعی تأمل آگاهانه برای ترغیب پیروی از معیارهای اخلاقی موجّه است. از این رو، نمی توان در قبال معیارهای اخلاقی موجّه موضعی بی طرف اتخاذ کرد و باید بحث را به شکل هدفمند به سوی نتیجه سوق داد. این امر - از نظر هَند - شرط لازم برای تداوم حیات اجتماعی است. پرسش اصلی پژوهش این است که آیا توجیه معیارهای اخلاقی از راه استدلال، شیوه مناسبی برای تربیت اخلاقی است؟ پژوهش حاضر، تکیه هَند بر استدلال و توجیه عقلانی معیارهای اخلاقی به عنوان بهترین شیوه تربیت اخلاقی را به چالش کشیده است؛ زیرا استدلال منطقی به تنهایی برای تشویق و اقناع پیروی از اصول اخلاقی کافی نیست. ادعای پژوهش، پیروی ضمنی از معیارهای اخلاقی است. اجماع و توافق در باب معیارهای اخلاقی مبتنی بر نوعی درک ضمنی ناشی از زیستن در یک نوع فرهنگ و هویت خاص است که قابل تدوین در قالب استدلال عقلانی نیست. تربیت اخلاقی، متکی بر خزانه دانش ضمنی منجر به کسب بینش عمیق درباره اخلاق می شود که نقش مهمی در حصول فضایل اخلاقی دارد. پژوهش حاضر از این ویژگی با عنوان پیروی ضمنی از معیارهای اخلاقی دفاع کرده است.
ارزیابی آرای مفسّران در نسبت «اغواگری» به خدا از سوی ابلیس و نتایج کلامی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۳)
87 - 102
حوزههای تخصصی:
در قرآن آمده که ابلیس پس از رانده شدن از درگاه الهی، با تعبیر «بِمَا أَغْوَیتَنِی»، گمراهی خود را به خدا نسبت داده است. برخی مفسران سخن ابلیس را صادق و گروهی آن را کاذب دانسته و این تصدیق یا تکذیب را زمینه طرح موضوع جبر و تفویض قرار داده اند. این پژوهش با بررسی آرای مفسران به نتایج زیر رسیده است: 1- برخی مفسران به دلیل عدم اهتمام به موضوع، سکوت کرده اند. 2- معتقدان به جبر، اغوا را به معنای اضلال دانسته و از آن جبر فهمیده اند. 3- برخی معتقدان به عدل الهی، با اینکه ادعای ابلیس را صادق شمرده اند، «اغوا» را به گونه ای معنا کرده اند که باعث بی عدالتی خدا و جبر موجودات بر گناه نشود. 4- برخی دیگر از مفسران به دلیل استشمام معنای جبر از واژه اغوا، ابلیس را در این ادّعا، کاذب و بدخواه دانسته اند. 5- علامه طباطبایی با اینکه سخن ابلیس را صادق شمرده، اما برای پرهیز از جبر، «اغوا» را اغوای ثانوی و نتیجه سوء انتخاب خود ابلیس دانسته است.
برساخت گرایی رالزی و لوازمl مترتب بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
125 - 147
حوزههای تخصصی:
باتکیه بَر دوگانه یِ «عقلانیّت» و «معقولیّت» استدلال شده که رالز به دنبالِ باورهایِ اخلاقیِ عینی است؛ عینیّتی که رالز به دنبالِ آن است، عینیّتِ برساختی است. در فرایندِ برساختِ باورهایِ عینیْ باورهایِ عقلانی به باورهایِ معقول تبدیل می شوند. باورهایِ معقول باورهایی هستند که نسبت به آن ها توجیهِ عمومی پدید آمده است؛ برایِ دست یابی به توجیهِ عمومی، توجیه هایِ عقلانیِ فردی، به اشتراک گذاشته می شوند تا توسطِ داورانِ شایسته، نسبت به آن ها توافقِ عمومی پدید آید. داورانِ شایستهْ به میزانی از عقلانیّت آراسته اند که می توانند فهمی اطمینان آور از باورهایِ دیگران به دست آورند و دلایلِ لَه و علیهِ یک تصمیم را می شناسند. این افراد در موقعیتی قرار می گیرند که از تبعاتِ احتمالیِ تصمیم هایِ خود ناآگاه باشند تا از سوگیری هایِ معرفتی و تعصّبات پیراسته شوند. تفسیرِ برگزیده یِ ما، بدیلِ تفسیرِ شهودگروانه است که داوری هایِ اخلاقیِ عینی را بی واسطه برآمده از شهودهایِ اخلاقی می داند. برایِ نقدِ تفسیرِ شهودگروانه، افزون بَر اِقامه یِ استدلال به نفعِ برساخت گرایی، نقدهایِ رالز به شهودگرایی صورت بندی شده است تا جانبِ برساخت گراییْ تقویت شود. برایِ استدلال به سودِ برساخت گرایی، نظم و ترتّبِ منطقی بینِ مفاهیمِ تخصصیِ رالز برقرار شده است؛ به گونه ای که ازدلِ یک مفهوم، مفهومِ دیگر سربَرمی آورد و این سیر ادامه پیدا می کند تا به باورهایِ عینیِ برساختی دست پیدا کنیم؛ این عینیّتْ توسّطِ داورانِ شایسته به دست آمده است و ازاین جَهَت «عینیّتِ مدنی» نامیده شده است و بدیلِ «عینیّتِ فردی» است که شهودگرایان به آن باور دارند.
قاعده «الاذن الشرعی لا ینافی الضمان»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال بیست و نهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
40 - 71
حوزههای تخصصی:
یکی از قواعد فقهی که کمتر از آن سخن گفته شده، قاعده «الاذن الشرعی لا ینافی الضمان» است که در ابواب مختلف فقهی کاربرد دارد و از قواعد اصطیادی به شمار می آید. بر اساس این قاعده، اذن شرعی فی نفسه نه تنها عدم ضمان را ثابت نمی کند، بلکه با اصل ثبوت ضمان نیز منافاتی ندارد و زمینه ساز ورود ادله اثبات کننده ضمان و پشتیبان آن در اثبات این حکم وضعی باشد. این نوشته درصدد اثبات این قاعده است؛ بر خلاف کسانی که عملاً یا رسماً قاعده مخالف آن را که اذن منافی با ضمان است پذیرفته اند. دلایل لفظی اعم از قرآنی و روایی، و لبّی اعم از عقلی و سیره ای (عقلایی و متشرعی) قاعده را اثبات می کنند. در کنار آن، ضوابطی فقهی برشمرده شده که بر اساس آن می توان اذن های منافی ضمان را از اذن های موافق ضمان در اموال، انفس و اعمال تشخیص داد. در تعیین اصل در شک در ضمان مأذون اختلاف است. این قاعده برای حل برخی مسائل مستحدثه به کار می آید.
برابری در آراء و نظرات شورای نگهبان با تاکید بر کرامت انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
207 - 236
حوزههای تخصصی:
امروزه برابری حقوقی کرامت محور، نقش بی بدیلی در حقوق بشر نوین یافته است. از این رو، از یک طرف، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصول متعددی از جمله بند نهم اصل سوم و اصول نوزدهم و بیستم به اصل برابری پرداخته و از طرف دیگر شورای نگهبان به عنوان نهاد صیانت از قانون اساسی به هنگام تطبیق قوانین و مقررات با شرع و قانون اساسی باید این اصول را مدنظر قرار داده و به آنها استناد نمایید. در این پژوهش با رویکردی توصیفی-تحلیلی، سعی بر آن است تا جایگاه برابری از منظر کرامت انسانی در نظرات شورای نگهبان مورد بررسی قرار گرفته تا مشخص گردد شورای نگهبان در آرا و نظرات خود تا چه حد به این اصل مبنایی استناد داشته و حقوق مصرح در فصل دوم قانون اساسی را تضمین نموده است؛ چراکه کرامت انسانی، بنیاد برابری حقوقی بوده و انسانها از حیثیت برابری برخوردار و در نتیجه در حق ها نیز برابرند. مطالعه نظرات شورای نگهبان از ابتدای انقلاب تاکنون نشان می دهد که این شورا در نظرات خود در موارد متعددی به اصل برابری و منع تبعیض استناد داشته است؛ اما نکته قابل تأمل این است که نوع نگرش شورا به اصل برابری، گاهی صرفاً شکلی است و برابری ماهوی و تبعیض مثبت در مواردی نادیده گرفته شده است.
جستاری در دیدگاه های آیت الله جوادی آملی درباره علم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ شماره ۲۹۶
83-92
حوزههای تخصصی:
بحث علم دینی یا اسلامی سازی علوم در جهان اسلام، یکی از مسائل مهم در عرصه علوم انسانی است که در چند دهه اخیر ذهن بسیاری از متفکران و فیلسوفان را در حوزه علم و دین به خود مشغول کرده است. بحران های ناشی از علم گرایی و افراط در نظریات تعارض علم و دین در دو قرن اخیر، پرسش از همکاری علم و دین و به تبع آن امکان علم دینی و خدا باور را مورد تأمل قرار داده است. در این زمینه سابقه قبلی ملل اسلامی و واقعیت عقب ماندگی کنونی آنها پرسش از اسلامی سازی علوم را برای متفکرین اسلامی به طور جدی مطرح کرده است. آیت الله جوادی آملی با نگاه دائرهالمعارفی به دین معتقد است علم یکسره دینی است و تقسیم کردن علم به دینی و غیردینی ناصواب است. وی با تغییر جهان بینی و مبانی علوم موجود در دانشگاه ها، درصدد اسلامی کردن علوم است. آیت الله جوادی آملی از منظر دینی و وحی الهی و با اعتقاد به کامل بودن آموزه های دین اسلام در کلیت امور دنیایی و اخروی و همچنین با تقسیم و در طول هم قرار دادن انواع عقل تجربی، عقل نیمه تجریدی، عقل تجریدی و عقل ناب با دو روش فلسفی و تفسیری به ارائه دیدگاه خویش در زمینه علم اسلامی پرداخته است. دیدگاه آیت الله جوادی آملی از اینکه توانسته است تعارض عقل و دین را با دلیل متقن رفع نماید حائز اهمیت است.
سیمای حبیب بن مظاهر در «حماسه کربلاء» سروده سعید العُسَیلی
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۵
79 - 92
حوزههای تخصصی:
در دیوان شعر عاشورایی، وصف یاران امام حسین(ع) گستره وسیعی را به خود اختصاص داده و چکامه های بسیاری در شعر پارسی و عربی به مدح، ثنا و توصیف این بزرگواران اختصاص دارد. یکی از این دلاورمردان، حبیب بن مظاهر است که وصف او در منظومه «حماسه کربلاء» جلوه ویژه ای یافته است. این منظومه سروده سعید العسیلی (1348-1414ق)، شاعر معاصر لبنانی است که در بیش از 6000 بیت به سیره امام حسین(ع) و یارانش پرداخته و حماسه آفرینی امام(ع) و اهل بیت(ع) و اصحابش را به زیبایی ترسیم کرده است. در مقاله حاضر سیمای حبیب بن مظاهر در این حماسه سترگ واکاوی و تبیین شده است. شایان ذکر است که شاعر در هفت چکامه و با تعابیری ادبی و آمیخته با زیبایی های بلاغی و تصاویر شعری به مهمترین اوصاف حبیب چون محبوبیت نزد پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، زهد و پارسایی، بینش و بصیرت، شجاعت و فداکاری پرداخته است.
سازگاری معنایی و روایی اخلاقی کیفر مرتد با آیه عدم اجبار بر دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از حقوق انسان ها ، حق آزادی است ، هر انسانی حق دارد همان گونه که تکویناً اراده و قدرت انتخاب دارد ، تشریعاً نیز حق انتخاب داشته باشد و مانعی بر سر راه اراده او ایجاد نشود . آزادی ابعاد گوناگونی دارد ، یکی از ابعاد آن آزادی فکر است ، یعنی هر انسانی حق دارد به هر چیز بیندیشد و تحقیق کند . بعُد دیگر آزادی عقیده است ، بدین معنی که انسان در گزینش یک دین و عقیده مختار است ، نه مجبور ، بعد سوم آزادی بیان و اظهار دیدگاه ها و ایده ها می باشد و سرانجام بعد چهارم ، آزادی در عمل و رفتار یعنی هر انسانی حق دارد آن گونه که می خواهد عمل کند . از جمله ایراد هایی که مخالفان آزادی برای اثبات خشونت و فقدان آزادی در دین اسلام مطرح می کنند حکم فقهی قتل مرتدان است . آنها می گویند اگر اکراه در عقیده ممنوع است و پذیرش اسلام با آزادی و اختیار حاصل می گردد ، وا نهادن عقیده نیز باید آزاد باشد ، پس تعیین این نوع عقوبت سخت برای خروج از دین ، دلیل برای ماندن بر عقیده بر اساس اجبار و تحمیل است.