مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
مؤلفه معنایی
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم متنی چندلایه و سرشار از پیچیدگی های زبانی معنایی است . یکی از سطوح این کتاب نیز لایه الفاظ است. بررسی تاریخ علوم قرآنی، بیانگر تلاش های گسترده بشر به منظور کشف معانی الفاظ و ارتباط آن ها با یکدیگر است. یکی از علوم نوبنیاد که دانشمندان علوم قرآن نیز از آن بهره برده اند، علم معناشناسی است. معناشناسی دانشی است که به کشف ساز و کار اجزاء تشکیل دهنده یک متن، به منظور دستیابی به لایه های معنایی آن می پردازد و در این راستا، به همه عوامل مؤثر در تشکیل معنای متن توجه م ینماید. این نوشتار با رویکردی معناشناختی به آیات قرآن، به بررسی نمونه هایی از الفاظ این کتاب شریف، بر اساس چارچوب های معناشناسی پرداخته و سعی در ارائه الگویی معناشناختی برای مطالعات قرآنی دارد؛ چرا که با این روش، عناصر و ابعاد گوناگونی که تشکیل دهنده معنای متن هستند، لحاظ می گردد و معناشناس، قادر به ارائه لایه ای جدید از معانی الفاظ آیات شریفه کتاب تدوین خواهد بود . روش پیشنهادی این نگارش، بررسی الفاظ قرآن، با دو نگاه جزئی نگر و کلی نگر است که در نگاه جزئی نگر، تبارشناسی واژه و نیز ارتباط هم نشینی، جانشینی و سیاق آن مورد دقت قرار می گیرد، و در نگاه کلی نگر، میدان، شبکه و نظام معنایی واژه بررسی می شود. مجموعه این عوامل، معرّف مؤلفه های معنایی واژه و ارائه کننده معنای آن، از دیدگاه علم معناشناسی است.
مؤلفه های معنایی واژه «نزول» در قرآن کریم با تکیه بر دو محور هم نشینی و جانشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مادّه ی «نزل» یکی از پربسامدترین واژگان قرآنی محسوب می شود که با صیغه های گوناگونی نزدیک به چهارصد بار در قرآن به کار رفته است. این واژه که در اصل، به معنای «افتادن از فراز به فرود» است؛ در آیات قرآنی توسعه معنایی یافته و به معانی دیگری؛ همچون «آفریدن»، «بخشش»، «فراگیری»، «وارد شدن»، «ابتلا» و «قول» به کار رفته است. واژه «نزول» هرگاه در زمینه های دیگری چون «باریدن باران»، به کار رفته، بافت و قالب آن با فروفرستادن قرآن تفاوت دارد؛ چرا که همین مادّه در خصوص باران، تنها به همراه واژه «سماء» (آسمان) کاربرد دارد، حال آنکه هرگاه در ارتباط با فرو فرستادن «وحی» استفاده گردیده، همواره با واژگانی؛ چون «من عندنا»، «روح الأمین»، «قلب پیامبر» و با اضافه به صفات متعدد خداوند به کار رفته است. در قرآن کریم این واژه در محور هم نشینی با صفاتی چون «رحمان و رحیم»، «رب العالمین»، «عزیز حکیم»، «حکیم حمید»، «حقّ» هم نشین شده است و چنین کاربردی عظمت و قداست قرآن را نمایان می سازد و در حقیقت «کنشگر حقیقی» و «فاعل وحی» را خداوند معرفی می کند. در محور جانشینی نیز با واژگانی؛ چون «وحی»، «القاء»، «قرائت»، «تلاوت»، «آتَی»، «جاء»، «جعل»، جانشین شده است که هر کدام به نوعی، نزول قرآن را حکایت می کنند و رابطه پیامبر (ص) با فرشته وحی را به تصویر می کشند. در نوشتار توصیفی-تحلیلی حاضر، مادّه ی نزول بر اساس رویکرد معناشناسی بر دو محور هم نشینی و جانشینی مورد بررسی قرار گرفته و مؤلّفه های معنایی آن بیان شده است.
تحلیل مؤلّفه های معنایی «امام» درآیه 12 سوره مبارکة یس با بهره گیری از روابط هم نشینی و جانشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
حوزه های تخصصی:
هم نشینی و جانشینی، همان گونه که زبان شناسانی چون رومان یاکوبسون از آغاز اشاره کرده اند، تار و پود زبان را تشکیل می دهد. ازاین رو، می توان با مشخص کردن مؤلّفه های معنایییک واژه خاص و سپس بررسی ارتباط های واژه های هم نشنین و جانشین با آن، کارکردهای واژه را در زبان در سطح گسترده ای مشخص کرد. با این روش، ابتدا هم نشین ها و جانشین های واژه مدّنظر مشخص می شود، سپس بر پایه مؤلّفه های معنایی به دست آمده از واژه های هم نشین و جانشین، مؤلّفه های مشترک نشان داده می شود، این مؤلّفه ها، مؤلّفه های معنایی واژه مدّنظر است.واژه «امام»، از کلیدی ترین واژه های قرآن کریم، که بسامد رخداد آن 12 مرتبه است، یکی از کاربردهای آن در آیه 12 سوره مبارکه یس است. «امام» در این آیه همراه با واژه های هم نشین و جانشینش در قرآن مبنای تحلیل واژه «امام» در آیه 12 سوره مبارکه یس است. با توجه به بررسی های صورت گرفته و پنج مؤلّفه معنایی به دست آمده (احصاء، مبین، خلیفه، آیه، کتاب) آنچه در «امام» ثبت می شود، مرتبه ای از علم حق تعالی است که مربوط به فعل و مشیت الهی است و در عالم غیب محفوظ و مکنون است. وجود «امام» عامل نظم و پیوند دهنده کلمات الهی است و نسخه ای است جامع از اسمای حسنای الهی. امام در تمام شئونِ افعال و اوصاف الهی «آیه کامل» حق تعالی است. مدلول این آیه عظیم چیزی جز رسیدن به توحید ربوبی نیست؛ ازاین رو شناخت امام متمّم توحید حق تعالی محسوب می شود.
بررسی نحوی-معنایی پیرااضافه های زبان کردی(گویش سورانی) بر پایه نحو ذره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
107 - 138
حوزه های تخصصی:
در نظریه نحو ذره بنیاد، گره های پایانی، دارای مؤلّفه های نحوی-معنایی و کوچکتر از تکواژ و چینش ثابت شاخص-هسته-متمم هستند. این مؤلّفه ها در یک سلسله مراتب جهانی به نام توالی نقش ها چیده می شوند و از اصلِ یک ویژگیِ واژنحوی-یک مؤلّفه-یک هسته پیروی می کنند. در این نظریه، مدخل واژگانی شامل یک درختچه نحوی است که چینش مؤلّفه های آن را نشان می دهد و صورت و آوا را به هم پیوند می دهد: . در این نظریه، واژگان پسانحوی است و نحو مسئول ساخت همه عناصر زبانی از تکواژ تا جمله است و بازنمون، عملیاتی است که درخت های ساخته شده از رهگذر نحو را با درختچه های ذخیره شده در درون مدخل های واژگانی مطابقت می دهد. این نوشتار، ساخت نحوی-معنایی پیرااضافه های زبان کردی (سورانی) را بررسی می کند. زیرا بر مبنایِ اصلِ بازتاب بیکر، پیچیدگی ساختواژی نشاندهنده پیچیدگی نحوی است و بر عکس. چرا که در شماری از زبان ها رابطه بین تکواژها و هسته های نحوی/مؤلّفه های معنایی نماینده آن ها، یک رابطه یک به یک است، در حالی که در ساخت نحوی زیرین همه زبان ها، باید این رابطه وجود داشته باشد. بر این اساس، بررسی پیرا اضافه های l{...(d)a، l{...{w{، w{/b{...(d)a و w{/b{...{w{نشان داد که این پیرا اضافه ها، به ترتیب دارایِ یک (مکان)، سه (مکان، مبدأ و بست)، چهار (مکان، مبدأ، مقصد و مسیر) و یک (مکان) مؤلفه معنایی و به تبع آن همین شمار هسته نحوی در نمودار درختی هستند. همچنین یافته های پژوهش نشان داد این پیرااضافه ها ساخت پایگانی دارند که شیوه چینش مولفه های آن ها را در نمودار درختی نشان می دهد.
معناشناسی ساختاری واژه «ضرب» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
149-176
حوزه های تخصصی:
واژه ضرب از جمله واژه های پیچیده در زبان عربی است که به زعم برخی از قدیمی ترین لغویان متقدم برای جمیع اعمال به کار می رود. از این رو فهم دقیق مفاهیم ضرب در قرآن و دستیابی به لایه های معنایی آن نیازمند انجام مطالعه ای روشمند است. معناشناسی ساختاری یکی از روش های مطالعات قرآنی است که به استخراج معنای نهفته در متن با در نظر گرفتن شبکه ای از روابط مفهومی می پردازد. پژوهش حاضر بر مبنای روابط همنشین و جانشین و با رویکرد ساخت گرا درصدد کشف مؤلفه های معنایی « ضرب » است. تلاش شده است با تحلیل معنایی واژگانی که در یک حوزه معنایی با ضرب قرار دارند و در دو محور همنشینی و جانشینی، جایگاه معنایی ضرب در قرآن تبیین شود. مؤلفه های معنایی « ضرب » که از طریق روابط همنشین به آن دست یافته شد عبارتند از: اتصال، پیوستن، بستن، ترک کردن، روی گرداندن، بهم پیچیدن، آشکار شدن، احاطه کردن و نیز فعلی همراه با بروز و ظهور خارجی، قدرت، سنگینی و ایجاد اثر و تغییر. همچنین مؤلفه های معنایی رفتن، بریدن، ترک کردن، روی گرداندن، احاطه، پوشاندن، بهم فشردن و درهم پیچیدن از طریق محور جانشینی « ضرب » قابل دستیابی هستند.
بررسی معناشناسی واژه استکبار در قرآن کریم بر اساس محور هم نشینی واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
153 - 174
یکی از حوزه هایِ نسبتاً جدید در عرصه مطالعاتِ زبان شناسی، روش معناشناسی است که بیشترین کاربرد را در تحلیلِ متون و فهم ساختارِ آن دارد. دانشِ معنی شناسی با مطالعه علمیِ معنی، می کوشد تا به روابطی که میان واحدهای معنایی، یعنی جفت های لفظ- معنا و یا روابط معنا- معنا وجود دارد، دست یافته و توصیفی دقیق از این روابط ارائه کند. در این میان، قرآن کریم با توجّه به قُدسی بودنِ متن آن و منزّه بودنش از سهو و خطای بشری، از اعتبار بالاتری نسبت به سایر متون برخوردار است و از این رهگذر، بررسی ساختار متن و نحوه استعمال واژگان در این کتاب آسمانی، می تواند روش مناسبی در فهم هرچه دقیق تر معانی آن باشد. در این پژوهش با بهره گیری از رویکردِ هم زمانی (synchronic) و در راستای معاناشناسی توصیفی، در پیِ آن هستیم تا با تأمل صِرف در قرآن کریمِ عصر نزول، جدای از پیش فرض ها، مفهوم «استکبار» را در کلام وحی بررسی نموده و در محورِ هم نشینی، دلالت های معنایی آن را مورد تحلیل زبانی و معناشناسی قرار دهیم. این واژه پُربسامدِ قرآنی، به شکل اسم و فعل و زمان های مختلف، 47 بار در قرآن کریم استعمال شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در تبیین مفهوم استکبار، علل و عوامل بسیاری دخیل هستند. وجود ابلیس، طبقه مُترفین و سرمایه داران، کُفر و ... همگی به نوعی دایره معنایی استکبار را در محور هم نشینی آن کامل می نمایند. همچنین ابزار و اهداف استکبار در برخورد با نهضت های الهی، متنوع و گوناگون است.
خوانش معناشناسانه واژه «زَقُّوم» در قرآن کریم با تکیه برروابط همنشینی و جانشینی
حوزه های تخصصی:
معناشناسی روشی ساختارگرا برای مطالعه معنای دقیق واژه ها در نظام زبان است، در این دانش حوزه های معنایی واژگان با بررسی همنشین و جانشین های واژه ها تعیین می شوند. این دانش در بررسی واژه های قرآنی و کشف لایه های پنهان معنایی آنها نقش برجسته ای دارد، مقاله حاضر قصد دارد با رویکرد معناشناسی بر اساس محورهای همنشینی و جانشینی به روش توصیفی –تحلیلیبهبررسیواژه«زقُّوم»درقرآنکریمبپردازد تا بدین وسیله مؤلفه های معنایی آن را استخراخ کند. واژه «زَقُّوم» 3 مرتبه در قرآن کریم آمده است. دارای بار معنایی منفی و تصویرساز عذابی سخت و سرانجامی شوم است؛ بنابراین استعمال قرآنی آن به حوزه عذاب و جهنمیان اختصاص دارد. در روند تحقیق مشخص شده که واژه های «شَجَر»، «فتنه»، «نُزُل»، «جَحیم»، «طَعام»، «طَلع»، «آکُل» و «حَمِیم»، رابطه همنشینیِ مکملی و اشتدادی با واژه قرآنی «زَقُّوم» دارند. واژه «شَجَر» پربسامدترین واژه همنشین «زَقُّوم» است کهدر تعیین واژگان جانشینش نقش بسزایی را ایفا می کند، رابطه «زَقُّوم» در محور جانشینی شامل واژه های «خَبِیث و مَلعُون» است. و مفاهیم «خوراک و غذا، آزمایش، وسیله پذیرایی، اختصاص به جهنمیان، آتش، عذاب، طرد شده از رحمت، فساد و ناپاکی» مؤلفه هایی معنایی «زَقُّوم» براساس رویکردی معناشناسانه می باشند. هسته معنایی «زَقُّوم» (عذاب جهنمیان) است که بقیه مؤلفه های معنایی حول آن می چرخند.