مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
خواجه طوسی
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، بررسی کارکرد معرفتی قضایای حقیقیه و خارجیه در صناعت برهان، در سایه تامل در ضوابط و شرایط منطقی این قضایا است. در باب قضایای حقیقیه و خارجیه، دیدگاه های متعددی ارائه شده است که دیدگاه مختار در پژوهش حاضر، بر مبنای تمایز این دو گزاره از حیث نحوه اقتران عقدین استوار است. اگر اقتران عقدالوضع و عقدالحمل در قضیه مسوره به نحو لزومی باشد، قضیه حقیقیه است و اگر این ارتباط به نحو تصادفی باشد، قضیه خارجیه است. اعتقاد نگارنده آن است که شرایط قضایای برهانی را می توان به وضوح، در قالب طبقه بندی قضیه مسوره به حقیقیه و خارجیه تبیین نمود که بر اساس آن روشن می گردد تنها قضیه ای که به لحاظ معرفتی در الگوی علم شناسی قدما قابل استفاده می باشد، گزاره حقیقیه است.
مقایسه دفاعیه های خواجه نصیرالدین طوسی و ابن رشد از فلسفه (مساله بساطت واجب الوجود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه همواره مورد هجمه مخالفان بوده است و موافقان در برابر این حملات به دفاع از آن می پرداختند. در میان مخالفان فلسفه نام غزالی و فخر رازی می درخشد و ابن رشد و خواجه نصیر طوسی در برابر هجمه های بی امان این دو تن با نوشتن کتاب تهافت التهافت و شرح مشکلات الاشارات در مقام دفاع و پاسخ از این اشکالات برآمدند. در این مقاله دفاعیه های خواجه طوسی و ابن رشد در مساله بساطت واجب و تنها با استفاده از دو کتاب تهافت التهافت و شرح مشکلات الاشارات، مقایسه شده است، ولی برای روشن شدن بهتر دفاعیه ها اشکالات فخر رازی و غزالی هم ذکر شد. در این مقاله معلوم می شود که ابن رشد بر خلاف خواجه واجب را دارای ماهیت می داند اما ماهیت او را عین وجود او می داند و معتقد است واجب جنسِ مشکک است و در نتیجه، حد متناسب با خود دارد. در ضمن طرح گسترده دفاعیه های خواجه در میان فلاسفه بعد از او را ناشی از جایگاه دو کتاب اشارات و تجرید وی در میان فلاسفه دانسته است.
واکاوی تحلیل خواجه طوسی از چگونگی استکمال انسان: اشتداد وجودی یا حرکت در اعراض؟ (از چالش تا ارمغان درخشش جوهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مقولات
مسئله این جستار، واکاوی تحلیل خواجه از کیفیت حرکت و استکمال نفس (اشتداد وجودی یا حرکت در اعراض) است. دیدگاه خواجه طوسی را می توان در دو مرحله بررسید: 1. قبل از تکون نفس: بیان خواجه برخلاف کون و فسادِ مشائی، ملتزم اثبات حرکت اشتدادی برای صورت نوعیه نفس است. 2. در طول حیات آدمی: اگرچه طوسی در مواضعی به زعم مشاء، حرکت جوهری نفس را ابطال می کند، اما در تحلیل سیستمی از آرای وی به ویژه در بررسی استکمال، تحقق وجودی آن در ابعاد، مراتب و مراحل آن، سرانجام وی، همگام با رأی نوافلاطونیان، اشراقیون و عرفا، ارمغان درخشش در اثبات نوعی اشتداد وجودی برای نفس است. درخشش طوسی به سبب در دست نداشتن مبانی سازگار در مسئله حرکت و علم النفس، جلوه گر نوعی ناسازگاری در نظریه پردازی اوست که این ناسازگاری با این حقیقت که وی در مراحل آغازین سیر اندیشه حرکت جوهری نفس است، توجیه می یابد؛ سیری که توسط صدرا به نهایت می رسد.
بررسی تقریرهای گوناگون از برهان ابن سینا بر توحید ذاتی واجب تعالی در اشارات و تنبیهات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص براهین اثبات واجب
ابن سینا برهانی ابتکاری بر اثبات توحید ذاتی واجب الوجود دارد که آن را در اشارات و تنبیهات بسط داده است، هرچند بیانی اجمالی از آن را در الهیّات شفا نیز آورده است. شارحان در تقریر این برهان راه های گوناگونی پیموده و هریک تفسیر و تقریر خاصی از آن ارائه کرده اند. اختلاف این تقریرها عمدتاً در تعیین اقسام و فرض هایی است که در این برهان مورد نظر ابن سینا بوده است.
در این مقاله، پس از اشاره به جایگاه برهان ابن سینا در میان براهین توحید، تقریرهای فخرالدّین رازی، خواجه نصیرالدّین طوسی، قطب الدّین رازی و استاد مطهّری از این برهان بیان و ارزیابی شده ، و، در پایان، این نتیجه حاصل آمده است: تقریر خواجه طوسی – به دلیل خالی بودن از اشکالات تقریرهای دیگر از قبیل تصرّف در کلام ابن سینا و یا افزودن قسمی بر اقسام مورد نظر ابن سینا، و نیز به سبب وارد نبودن اشکال هایی که به اصول برهان کرده اند - از دیگر تقریرها به کلام ابن سینا نزدیک تر است.
بررسی انتقادی دلایل عقلی فیاض لاهیجی بر اثبات وجود عقول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
71 - 88
حوزه های تخصصی:
وجود موجودات مجردی به نام عقول یکی از مباحث مهم فلسفه اسلامی که خود به عنوان یک مسأله و نیز از مبادی تصوری و تصدیقی بسیاری از مسایل دیگر فلسفی قرار گرفته است. وجود عقول موافقین و مخالفینی دارد. این مقاله ادله عقلی فیاض لاهیجی بر وجود عقل را بررسی می کند. وی به سه دلیل عقلی عمده در این مسیله استناد کرده است . دلیل اول وی قاعده الواحد می باشد که آن را به تبع خواجه طوسی دارای اشکال می بیند و از آن عبور می کند . اما دو دلیل دیگر وی بر اساس حرکت دایمی فلک و علت نبودن جسم پایه ریزی شده است . خواجه این دو دلیل را نیز ناتمام می داند ولی لاهیجی اشکال های خواجه را به این دو استدلال وارد ندانسته و دو دلیل را کافی برای اثبات عقول می داند. این نوشتاردیدگاه خواجه را تقویت نموده و دیدگاه فیاض را به چالش کشیده و این دو دلیل را نیز برای اثبات مدعا کافی نمی داند.
نسبت علم و اراده ی الهی در مکتب کلامی حله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۵
375 - 404
حوزه های تخصصی:
رابطه ی «علم» و «اراده» در انسان و خداوند یکی از مسائلی است که در مکاتب مختلف فلسفی و کلامی مورد مداقه قرار گرفته است. نوشتار حاضر بر آن است تا رابطه ی «علم» و «اراده ی» خداوند را در مکتب کلامی حله بررسی نماید، مکتبی که که میراث دار مکتب کلامی بغداد بوده و اساطین آن با فلسفه های سینوی و اشراق، و مکاتب مختلف کلامی به ویژه معتزله و اشاعره آشنایی عمیقی دارند. در نوشتار حاضر، پس از اشاره به عنایت متکلمان این مکتب به آثار معتزله ی متأخر، نشان داده شده است که محقق طوسی و فاضل سیوری دیدگاه ابوالحسین بصری را در باب اراده ی الهی قبول کرده اند. محقق حلی در موضعی متعادل تر، آن را تأیید نسبی نمونده است. اما علامه حلی موضع یکسانی در این باب ندارد، به طوری که در آثار ابتدایی خویش سخن بصری را تصدیق کرده، ولی در آثار بعدی آن را خالی از اشکال نمی داند. از همین رو، می توان ادعا کرد که برخی تحلیل های پیشین، مانند آنچه زابینه اشمیتکه (1991 و 1994) ارائه داده است، نقصان هایی دارد. در انتها، دیدگاه این مکتب در دو مقام «ثبوت» و «اثبات» ارزیابی شده است. در مقام اثبات، نشان داده شده که کلام این بزرگان، خالی از «ابهام» و «اضطراب» نیست. سپس انتقادهای آنان به فلاسفه و بهشمیه بررسی شده است. در مقام ثبوت نیز به تمایز میان صفات علم و اراده پرداخته شده و نشان داده شده است که استدلالات بزرگان مکتب حله و برخی فیلسوفان متأخر از آنها مانند ملاصدرا برای اثبات یگانگی علم و اراده ی (ذاتی) خداوند ناتمام است..
تحلیل نظریه ی صدق نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۸
99 - 114
حوزه های تخصصی:
در سامان دادن نظریه ی صدق، به مثابه ی رکن اصلی معرفت، معمولاً چهار مسأله را بررسی می کنند: تعریف یا تحلیل صدق، حامل صدق، صدق ساز، و نسبت (در نظریه های مطابقت و انسجام). نظریه ی صدق مناسب، نظریه ای است که از عهده ی تبیین صدق همه ی انواع قضایا برآید و در برابر پارادوکس دروغ گو نیز مقاومت کند. هدف این تحقیق تحلیل نظریه ی صدق خواجه طوسی است؛ کسی که هم درگیر پارادوکس دروغ گو بود، هم درگیر تبیین صدق قضایای حقیقیه و قضایایی که از معقولاتی ساخته شده اند که مابه ازایی در خارج ندارند. در این جستار، با رویکردی تحلیلی (بیشتر تحلیل سیستمی) نشان می دهیم که او در برابر دشواره ی پارادوکس دروغ گو، حامل صدق را خبر و قضیه ای دانسته است که غیر از مخبرٌعنه است؛ و در برابر دشواره ی دیگر، دو رهیافت را پیش گرفته است: اول، از تعریف صدق به مطابقت دست شسته و آن را به «الحاق امر اعتباری به آنچه با خصوصیتش شایستگی آن را دارد» تعریف کرده است؛ دوم، صدق ساز و نفس الامر را عقل فعال دانسته است. او هرچند نسبت مطابقت را نسبتی حکایی می داند، اما چندان به آن نمی پردازد. یکی از دلایل آن می تواند این باشد که مسأله ی نسبت مطابقت، در دو دشواره ی یادشده نقشی جدی ندارد.
روش شناسی و کارآمدی الهیات توماس آکوئیناس و کلام خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۳
109 - 133
حوزه های تخصصی:
استفاده از روش فلسفی و کارآمدی آن در کلام و الهیات همواره میان متکلمان مسلمان و مسیحی محل بحث ونظر بوده است. توماس آکویناس و خواجه طوسی، متکلمان هم عصری هستند که با اثرپذیری از فلسفه ابن سینا و با کاربرد برهان در تبیین و دفاعیات کلامی دین، مشرب و روشی مشابه یافته اند که می توان آن را کلام عقلی نقلی نامید. این پژوهش تطبیقی به روش شناسیِ تعلیمی آن ها اشاره می کند. توماس آکویناس با قائل شدن به دو نظام معرفتی مبتنی بر وحی و عقل، دو نوع الهیات به نام الهیات وحیانی و الهیات طبیعی را مطرح کرد. وی در کتاب جامع الهیاتِ برخلاف کتب پیشینیانش که تنها جنبه رهبانی و درون متنی داشتند، افزون بر استناد به متون مقدس و آثار آبای کلیسا به تحلیل فلسفی در مباحث الهیاتی همت گماشت. خواجه طوسی نیز در کتاب تجرید الإعتقاد به تلفیق روش عقلی و نقلی پرداخت. این جستار، ضمن اشاره به روش کلامی پیش از این دو متفکر، با نگاهی توصیفی تحلیلی، وجوه اشتراک و افتراق روشیِ توماس و خواجه را بیان می کند. اتخاذ روش اعتدالی از وجوه اشتراک آنان است. آکویناس در میانه رأی تفریطی تِرتولیان و دیدگاه افراطیِ ابن رشدیان لاتینی قرار دارد و خواجه نیز با عبور از نص گرایانی چون شیخ صدوق، از آسیب های افراطی برخی معتزله و برداشت های غلوآمیزی چون فرقه شیخیه به دور است. نتیجه روش اعتدالی هردو، استفاده حداکثری از برهآن های عقلی و عبور از «نص بسندی» به «نص پسندی» است. روش دانش کلام اساساً انحصاری نیست، اما نویسنده از رهگذر این مقایسه و توجه به ملاک تشابهات روشی، بر آن است که روش اعتدالی آن دو، کارآیی و سودمندی و پاسخ گویی بیشتری نسبت به روش های نص گرا دارد.
اخلاق نیکی محور مدنی مبتنی بر محبت و [نوع] دوستی از منظر نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۳
۷۲-۵۳
حوزه های تخصصی:
مسئله این جستار بررسی جایگاه محبت و دوستی، در اخلاق اجتماعی از منظر نصیرالدین طوسی است. طوسی جامعه را دارای هیأتی مجزا و مستقل از مجموعه ای از افراد می داند که دارای خصوصیاتی متفاوت از افراد است. دستیابی به سعادت مدنی یا کمال جامعه نگر که غایت سیاست مدن طوسی است، نیازمند نوعی وحدت، یگانگی و تألف است که افراد جامعه را در ارتباط با هم بسان یک شخص واحد گرداند. اشتیاق به این تألف، محبت نام دارد. طوسی محبت را به عنوان نوعی نظریه نیکی محور، در جایگاهی جامعه نگر در رشد اخلاق اجتماعی الگوسازی می کند تا آنجا که حتی عامل و یا دلیل تنوع مدینه ها نزد وی، چگونگی تألیف جامعه براساس نوع محبوب است. ذومراتب بودن محبت، براساس تنوع امر محبوب (فضیلت یا غیر آن از منافع و لذتها)، به تنوع مدینه نزد او منجر می شود. در این جستار، مطابقت نظریه محبت طوسی، با نظریه غایت گرایانه دیگرگروی و نوع دوستی سنجش شده است.
سعد و نحس ایام و تبیین سینوی خواجه طوسی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
15 - 40
حوزه های تخصصی:
بحث اوضاع فلکی و موقعیت ستارگان و همچنین نحوه قرار گرفتن آن ها و متعاقباً سعدی و نحسی روزها مسأله ای است که از دیرباز توجه مردم را به خود جلب کرده است. بسیاری از مردمان بر این باورند ک اوضاع فلکی نقش تعیین کننده در اتفاقات زندگی آن ها دارد. این باور در بخش علمی مسأله، امری انکارناپذیر است مانند اعتقاد به تأثیر خسوف و کسوف در پدیدارهای طبیعی. اما بخش غیرعلمی آن عموماً به شکل خرافات در زندگی انسان ها نمود پیدا کرده است؛ این که اساساً اوضاع فلکی علاوه بر تأثیرات طبیعی بتواند تعیین کننده ی مفاهیم ارزشی از جمله سعد و نحس ایام باشد، دغدغه ای است که حتی فیلسوفان از آن فارغ نبوده اند؛ از جمله ی آن ها خواجه نصیرالدین طوسی است. سوال پایه تحقیق حاضر آن است که خواجه نصیر الدین طوسی چه تبیین فلسفی از سعد و نحس ایام مطرح میکند؟ دستاورد این پژوهش عبارتست از آنکه مسأله سعد و نحس ایام و انتساب آن ها به اوضاع فلکی از نگاه فیلسوفان به دور نمانده است و خواجه نصیر الدین طوسی بر اساس مبانی انسان شناختی و جهاشناختی تاثیر افلاک بر نفوس و سعد و نحس ایام را تحلیل و تبیین کرده است. او معتقد است فعل و انفعالات و حرکت افلاک و شکل و نظم بین ستارگان و اجسام فلکی ، با توجه به توان و قابلیتی که نفس انسانی برای تاثیر در جسم و تاثر از آن دارد، می تواند موجبات سعدی و نحسی ،در زندگی انسان و همچنین تأثیر در زمین و اجسام موجود در آن را فراهم سازد .
رابطه دین و سیاست در اندیشه سیاسی خواجه طوسی
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره پنجم بهار ۱۳۹۷ شماره ۸
49 - 69
حوزه های تخصصی:
این مقاله ارتباط یا عدم ارتباط دیانت و سیاست در اندیشه خواجه طوسی را در کتاب سیاست نامه بررسی می کند. سوال اصلی مقاله این است که رابطه بین دین و سیاست در نظام فکری خواجه چگونه سامان یافته است؟ در پاسخ به سوال مذکور فرضیه مقاله این است که در اندیشه خواجه بین دین و سیاست یک ارتباط مستقیم وجود دارد؛ به طوری که خواجه در تبیین دیدگاه خود در خصوص ارتباط سیاست و دیانت به آیات قرآنی تمسک می جوید. روش تحقیق پژوهش، توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و استخراج آیات قرآنی مندرج در کتاب سیاست نامه تحلیل می شود. خواجه با نگارش سیاست نامه و با مخاطب قرار دادن فرمانروا، با طرح اندیشه سیاسی جدید در ایران که تا دوره مشروطیت ادامه یافت، با تکیه بر اندیشه ایرانشهری، دین و دولت را همزاد و جدایی ناپذیر از هم می دانست؛ به طوری که با همراه ساختن سلطان ملکشاه سلجوقی، گامی جدی بر رسمی کردن مذهب سنی در کشور برداشت. او با درایت و تدبیری که به کار می گیرد تا حد بسیار زیادی باعث توازن یافتن حقوق عرفی و حقوق شرعی در کشور می شود. خواجه به عنوان یک شخصیت با تدبیر که در مقام وزارت و به عنوان نائب سلطان قرار دارد، در جهت تبیین اندیشه سیاسی خود در آیین ملک داری در برخی موارد به آیات قرآنی تمسک جسته است؛ با بررسی موردی این آیات ملاحظه می شود که آیات قرآنی سهم عمده ای در بیان مهمترین اندیشه های خواجه دارند که از جمله این موارد می توان به تاکید قرآن بر لزوم اطاعت از فرمان خدا، پیامبر و جانشینان او و نیز تاکید خداوند بر جلوگیری از تسلط یافتن غیرمسلمانان بر مسلمانان اشاره نمود.
تحلیل رابطه حقیقت تولّی و تبرّی با الگوی مفهومی سعادت در اندیشه خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
149 - 180
حوزه های تخصصی:
به «تولّی وتبرّی» در علم فقه و کلام اسلامی اهتمام جدی شده اما در علم اخلاق کمتر مورد توجه قرار گرفته است. «تولّی و تبرّی» در لغت به معنای دوست داشتن خوبان و دشمنی با بدان است. مهم ترین اندیشمند اسلامی که آن را در اندیشه اخلاقی و عرفانی توضیح و تبیین کرده، خواجه نصیرالدین طوسی است. ایشان «تولّی و تبرّی» را به معنایی جدید به کار برده و معتقد است «تولّی و تبرّی» از معنایی باطنی - که حالتی نفسانی و فقط به معنای روی آوردن و دوست داشتن خدای متعال و بیزاری جستن از غیر اوست- به معنایی اخلاقی تبدّل یافته و لذا مقدمه تهذیب نفس و تربیت اخلاقی، معیار و زمینه ساز سعادت و تشکیل مدل مفهومی آن قرارگرفته است؛ این مقاله با روش توصیفی تحلیلی دیدگاه خواجه طوسی را درباره رابطه حقیقت «تولّی وتبرّی» با الگوی مفهومی سعادت بررسی کرده و این نتایج به دست آمده است: 1. «تولّی وتبرّی» به مثابه نشانه دینداری، مقامی است که با کنترل قوای نفس حیوانی (یعنی شهوت و خشم) تحت نظر عقل به مثابه حجت باطنی الهی قابل دستیابی است؛ 2. «تولّی وتبرّی» ترکیبی از سه عنصر معرفتی، گرایشی و توانشی است؛ 3. حقیقت «تولّی وتبرّی» ذوب و استغراق وتبرّی در تولّی و تحصیل تولّی صرف است و این امر شرط دستیابی به مقام رضا و تسلیم است؛ 4. با استمداد از ابزار دستیابی به «تولّی وتبرّی» یعنی معرفت، محبت، هجرت و جهاد می توان به سعادت، یعنی زایش و رویش تمام فضائل اخلاقی و درجات و مقامات عرفانی مانند رضا، تسلیم، ایمان، یقین و در نهایت دستیابی به مقام اهل وحدت(فنا) دست یافت.