مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
مفاهیم اعتباری
حوزه های تخصصی:
تمایزی که فیلسوفان مسلمان میان گزاره های حقیقی و اعتباری می افکنند، نقطه عزیمت این نوشتار است. بر اساس این تفکیک، اقتصاد از جمله دانش های اعتباری است که رسالت اصلی آن ارائه سیاستها و تدابیر بهینه در حوزه روابط معیشتی است، البته توصیه ای مبتنی بر شناخت های واقعی. همچنین مانند دیگر علوم اعتباری، شاخص تایید یا رد سیاستهای اقتصادی، نسبت آن با عدالت (اعطاء حقوق) است. در این نگرش عدالت اقتصادی وصف آن موقعیت مطلوبی است که حقوق اقتصادی به نحو کامل ادا شود. ریشه شناخت حقوق و عدالت نیز واقعیت خارجی است یعنی غایت یا قابلیتی که در خلقت جهان و انسان درج شده است.
بر اساس مطالب مقاله، دانش اقتصاد شامل یک رکن اعتباری (شامل اهداف و حقوق اقتصادی) و یک رکن حقیقی (شامل دو دسته شناخت های بنیادین و تجربی اقتصادی) است. روش شناسی اقتصاد متعارف از هر دو معیار عدالت (در رکن اعتباری) و صدق یا واقع گرایی (در رکن حقیقی) به دور است، حال آنکه آموزه های اسلام می تواند هم در رکن اعتباری و هم در رکن حقیقی اقتصاد اثرگذار باشد، به نحوی که معرفت اقتصادی حاصل، در بخشهای قابل توجهی متمایز از معرفت رایج بوده و قابل اتصاف به وصف اسلامی باشد.
مفاهیم اعتباری در حکمت اشراقی و حکمت صدرایی: پژوهشی تطبیقی دربارة معقول ثانی از دیدگاه شیخ اشراق و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
بحث مفاهیم اعتباری یا معقول ثانی از مباحث محوری در فلسفة اسلامی است که تمرکز و تأکید شیخ اشراق بر آن، یک نقطة عطف محسوب می شود. علامه طباطبایی نیز به عنوان نمایندة بارز حکمت صدرایی در دوران معاصر، به تبیین این بحث در چارچوب حکمت متعالیه پرداخته است. آرای دو حکیم، در ملاک تشخیص مفهوم اعتباری، تعریف و تقسیم مفاهیم اعتباری، نحوة وجود مفاهیم و معقولات ثانیه، ملاک صدق این مفاهیم و مصادیق آن ها قابل مقایسه اند. ادعا در نوشتار حاضر بر آن است که اختلاف دو فیلسوف دربارة نحوة وجود معقولات ثانیة فلسفی، بیش از آن که مربوط به دیدگاه آنان راجع به اصالت وجود یا ماهیت باشد، به اذعان یا عدم اذعان آنان به تمایز مفاهیم فلسفی از مفاهیم منطقی دارد. دیدگاه های علامه طباطبایی در مجموع بیانی دیگر از یافته هایی است که ملاصدرا در باب معقولات ثانیه بدان دست یافته بود. از این رو، صرف نظر از ابتکارات خود علامه، این پژوهش تطبیقی، به نوعی مقایسة میان فلسفة اشراقی و فلسفة صدرایی نیز محسوب می شود.
تبیین «نفس الأمر» از منظر علامه طباطبایی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تفاسیر و معانی ارائه شده برای نفس الأمر ناشی از معضلی معرفت شناختی در تبیین صدق قضایایی است که مابازای عینی یا ذهنی بالفعل ندارند و ازاین رو معانی مختلفی برای واقع و نفس الأمرِ مطابق آنها به میان آمده است. مرحوم علامه طباطبایی بر اساس مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی خود تفسیری متفاوت از نفس الأمر ارائه کرده است که یکی از تفاسیر جدید در این زمینه به شمار می آید. از نقاط قوت تفسیر علامه طباطبایی، علاوه بر حل و رفع معضل مذکور، توجه به مبانی هستی شناختی نفس الأمر پس از اصالت وجود و مطابقت کامل با آن است. طبق مجموع آرای علامه (مستفاد از بدایه، نهایه و تعلیقات اسفار) نفس الأمر به معنای موجودیت و ثبوت به معنای وسیع آن است. این ثبوت مطلق شامل سه دسته ثبوت است:
اول: ثبوت در اموری که حقیقتاً تحقق دارند؛ مانند خود وجود؛
دوم: ثبوت در اموری که به اعتبار اولیة عقل، برای آنها لحاظ می شود، مانند ماهیات؛
سوم: ثبوت در اموری که به اعتبار ثانوی عقل، برای آنها اعتبار می شود؛ مانند معقولات ثانی.
بررسی مفهوم وجود از نظر کانت و سهروردی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
83 - 102
حوزه های تخصصی:
مسیله مورد مطالعه در این مقاله، بررسی وجوه اشتراک و اختلاف کانت و سهروردی درباره مفهوم وجود است. براین اساس، آرای این دو فیلسوف غربی و شرقی را درباره تقسیم بندی مفاهیم و جایگاه مفهوم وجود در بین مفاهیم، و نیز تأثیر دیدگاه ایشان را در خصوص وجود بر مسیله اثبات خداوند مورد بحث قرار داده ایم. می توان گفت کانت وجود را امری اعتباری و منحصر در یک معنا، یعنی نسبت ها و اضافات می داند که تنها بیان کننده نسبت موضوع و محمول است و وجود محمولی را انکار کرده است؛ در حالی که سهروردی گرچه مفهوم وجود را امری اعتباری می داند، برای آن سه معنا قایل شده است که تنها یکی از آن معانی، با معنای مدنظر کانت مطابقت دارد و در ارایه معانی دیگر با او متفاوت است. در خصوص اثبات وجود خدا نیز تفاوت دیدگاه های این دو فیلسوف بر اساس مبانی مختلف آنها فاحش است.
مبانی ارزشی و نقش آن در تولید علم دینی؛ با تکیه بر دیدگاه علامه طباطبایی
حوزه های تخصصی:
تبیین مبانی علم دینی، از گام های اولیه و اساسی در تولید علم دینی است . یکی از مبانی مؤثر در تولید علم دینی ، مبانی ارزشی دین است . علامه طباطبایی، نخستین کسی است که به تبیین ماهیت مفاهیم اعتباری پرداخته است و مفاهیم و گزاره های اخلاقی و قوانین دینی را از جمله گزاره های اعتباری می داند که اعتبار کننده آنها خداوند متعال است . این مفاهیم و گزاره ها در همه مراحل تولید علم، از جمله هدف گزاری برای علم ، انتخاب فرضیه و داوری نظریه ها، معرفت شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی، ارزش شناسی مؤثر است . این پژوهش با رویکرد تحلیلی و نظری بررسی اسنادی، درصدد بیان چگونگی تأثیر مبانی ارزشی علم و نقش آن در تولید علم دینی، بر اساس دیدگاه علامه است.
تقریری از اصالت ماهیت و وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
107-128
حوزه های تخصصی:
مابعدالطبیعه یا فلسفه ی اولی، به مثابه ی دانش کلی و به مثابه ی بنیاد دانش ها، عهده دار بحث از چیستی و هستی (= ماهیت و وجود) و احکام آن هاست. پرسش از چیستی ها و هستی های خاص و پاسخ به آن ها پرسش و پاسخ اصلی همه ی دانش هاست. مسائل هر فلسفه ی نظام مند در بن و پایه به این دو می رسد. از این رو فلسفه ی اسلامی در دوره ی اخیر خود این پرسش را به میان آورد که کدام یک از این دو اصیل است و دیگری اعتباری. دو نظریه ی اصالت ماهیت و اصالت وجود در پاسخ به این پرسش مطرح شد. هر کدام از این دو نظریه که در فلسفه ای پذیرفته شود چهره ی آن را متفاوت از فلسفه ای می کند که نظریه ی رقیب را برگزیده است، به طوری که هیچ اختلافی به اندازه ی این اختلاف در تفاوت فلسفه ها موثر نبوده است. شهرت نظریه ی اصالت وجود در دوره ی اخیر و ردّ اصالت ماهیت در ضمن تثبیت آن موجب شده است که تقریر مستقلی از اصالت ماهیت در کتاب های مشهور یا متداول این دوره به انجام نرسد. در این نوشتار می کوشیم نظریه ی اصالت ماهیت و جمع نهایی میان این دو نظریه در عین ترجیح اصالت ماهیت را از زبان محقق لاهیجی تقریر کنیم.
تحلیل و نقادی مفاهیم اعتباری در فلسفه اشراقی با رویکرد صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم عقلی، تقسیم مفاهیم کلی به سه قسم مفاهیم ماهوی، منطقی و فلسفی است. لازم به ذکر است که سهروردی و حکیمان پیش از او تنها متوجه تفاوت بین مفاهیم حقیقی و اعتباری شده و آن ها را در دو دسته عینی و ذهنی قرار داده بودند و تا زمان ملاصدرا این تقسیم منحصر در معقولات اولی(مفاهیم ماهوی) و معقولات ثانوی(مفاهیم منطقی) بود و جایگاه مفاهیم فلسفی روشن نبود. به صورتی که سهروردی مفاهیم وجود، وحدت، کثرت، وجوب، امکان، لونیت و... را بدون تفکیک مفاهیم منطقی از فلسفی ذیل اعتباریات گنجانده بود و عمده ترین دلیل وی بر عدم مغایرت و عدم زیادت این مفاهیم در خارج، تکرر و تسلسل محالی بود که از اجتماع صفات نامتناهی ناشی می شد. برای فهم دقیق این بحث، پژوهش حاضر با تکیه بر تعلیقات ملاصدرا بر شرح حکمه الاشراق سهروردی، عهده دار بحثی تفصیلی از جزئیات اقوال و بیانات سهروردی در مورد مفاهیم اعتباری و نقدهای ملاصدرا بر اوست.
ادراکات اعتباری به مثابه خوانشی غیر یوروسنتریک در بستر جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کسب معرفت توسط انسان از سه راه عقل، حس و قلب حاصل می شود و هر کدام کارکردی ویژه دارند. یکی از مفاهیم مهم در بررسی سیر شکل گیری ادراکات در انسان، ادراکات اعتباری، چگونگی شکل گیری آن ها و جایگاه آن ها در تقسیم-بندی انحاء معقولات و جایگاه آن ها در تحلیل و بازسازی نظریه اجتماعی است. روابط انسان ها با یکدیگر و رابطه انسان با محیط پیرامون خود در محدوده مفاهیم اعتباری قرار می گیرند، لذا شناخت دقیق اعتباریات، نحوه بازسازی و جایگاه آن ها در تفکر علامه طباطبایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این پژوهش به تحلیل بازسازی ادراکات اعتباری در تفکر علامه طباطبایی با روش تحلیلی توصیفی پرداخته می شود که می توان بر اساس آن نظامات اخلاقی و اجتماعی را شکل داد. ابتدا سیر ادراکات از حس تا اعتباریات در انسان تحلیل می شود، سپس به معرفی انواع معقولات در انسان و سپس به مساله ادراکات اعتباری در اندیشه علامه طباطبایی و چگونگی بازسازی آن در تفکر علامه در چارچوب نظریه اجتماعی پرداخته خواهد شد.
عدم مرزانگاری مفاهیم اعتباری و حقیقی و تأثیر آن در فهم گذاره های فقهی و حقوقی
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
300 - 279
حوزه های تخصصی:
عدم تفکیک مفاهیم حقیقی از اعتباری، چالشی است که فقه با آن روبه روست و در مواردی موجب برداشتهای نادرست و پیامدهای عملی نامطلوب شده، حتی گاهی در برابر ارتکاز عقلایی قرار گرفته، سبب مهجور ماندن و خلط احکام زیادی -به ویژه در حوزه معاملات- شده است. نمی توان قوه ناطقه که ذاتی انسان است را براى انسان جعل کرد یا نمى توان امری خلاف مقتضای ذات عقد جعل و آن را در عقد شرط کرد. دانش حقوق نیز از این رویه متأثر شده به گونه ای که الزام آور بودن جریان قواعد حاکم بر مفاهیم حقیقی در اعتباریات، امری مسلم، تلقی شده و قوانین مصوب بر پایه آن، سرنوشتی مشابه با احکام فقهی پیدا کرده اند. از این رو ضرورت دارد ابتدا حقیقت این مفاهیم بازشناسایی شود؛ آن گاه استنباطات فقهی مبتنی بر اصول جاری در مفاهیم حقیقی مورد واکاوی و نقد علمی قرار گیرند. با ملاحظه ی اعتباری بودن اغلب مفاهیم فقهی و حقوقی، برخی گزاره های مسلم انگاشته شده قابل خدشه اند که با نفی آنها می توان به نتایجی دست یافت که هم با عرف عقلا سازگارتر باشد و هم به پویایی بیشتر فقه بیانجامد. هیچ مفهوم اعتباری با یک مفهوم حقیقی یا یک مفهوم اعتباری دیگر رابطه واقعی و نفس الامری ندارد. این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی برخی آثار و پیامدهای خلط مفاهیم اعتباری و تکوینی پرداخته است.
بررسی تطبیقی انواع شناخت و امتداد روش شناختی آن در اقتصاد اسلامی و اقتصاد متعارف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی انواع شناخت در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب و امتداد آن در روش شناسی دانش اقتصاد اسلامی و علم اقتصاد متعارف می پردازد. بنا به فرضیه مقاله، تفاوت انواع معرفت در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب باعث تفاوت در روش شناسی دو دانش اقتصاد اسلامی و متعارف می شود. یافته های پژوهش که به روش تحلیلی انجام شده است، نشان می دهد که علم حضوری از ویژگی های فلسفه اسلامی است و در فلسفه غرب مطرح نشده است. علم حضوری همگانی و خاص، در نظریه پردازی و تبیین علمی کاربرد دارد؛ ولی روش استفاده از علم حضوری خاص و اعتبارسنجی نتایج آن، باید تدوین شود. علم حصولی به دو قسم تصور (شامل مفاهیم حقیقی و اعتباری) و تصدیق تقسیم می شود. اختلاف دیدگاه فلاسفه اسلامی و غرب درباره مفاهیم حقیقی کلی، منجر به اختلاف در روش نظریه پردازی و اعتبار سنجی نظریه ها می شود. از نگاه فلاسفه اسلامی، مفاهیم اعتباری در تنظیم رفتارها و روابط اجتماعی و اقتصادی افراد در جامعه مؤثرند؛ ازاین رو در دانش اقتصاد اسلامی باید به نقش اعتبارات اجتماعی توجه شود. در مورد تصدیقات به این نتیجه رسیدیم که گزاره های کلی اخباری بیانگر رابطه علی و معلولی بین رفتارها و پدیده های اقتصادی، عنصر هویت بخش دانش اقتصاد متعارف و اسلامی اند؛ ولی روش دستیابی به این گزاره ها و نیز اعتبارسنجی آنها در دو دانش مبتنی بر مبانی هستی شناسانه و معرفت شناسانه دو دانش، متفاوت بوده و نیازمند تبیین است. طبقه بندی JEL: B41, B49
روش شناسی تعریف مفاهیم اعتباری براساس نظریه اعتباریات علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۰)
101 - 126
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر براساس نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و با روش تحلیل منطقی به روش شناسی تعریف مفاهیم اعتباری پرداخته و پانزده قاعده روش شناختی در باب تعریف مفاهیم اعتباری را عرضه کرده است. روش تعریف این مفاهیم به روش تحلیل مفهومی است و قواعد عرضه شده برخی به مبانی تعریف، برخی به اقسام آن و برخی نیز به روش هایی برای کشف مؤلفه های مفهومی مفاهیم اعتباری اختصاص دارد. با توجه به این روش ها می توان مؤلفه های این مفاهیم را کشف کرد و در تعریف به روش تحلیل مفهومی از این مؤلفه ها بهره برد. البته باید توجه داشت مهم ترین مؤلفه یک مفهوم اعتباری غرض آن است، که باید در هر تعریفی به کار گرفته شود. به کارگیری دیگر مؤلفه ها در تعریف با توجه به هر مفهوم ممکن است متغیر باشد. نظر به تقسیم تعریف مفاهیم به هنجاری و غیرهنجاری، در تعاریف هنجاری به معنای توصیه ای نیز لازم است مؤلفه های مفهومی یک مفهوم اعتباری به دقت مورد توجه قرار گیرد و متناسب با غرض آن مفهوم در آن أخذ شود.