فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۸۰٬۵۴۳ مورد.
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۶ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱۱)
607 - 610
حوزههای تخصصی:
خراسانیات 5: بیگانه ز مُلک جم برون باید کرد
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۶ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۱۲)
149 - 184
حوزههای تخصصی:
روزنامه «فکر آزاد» از مجلاتی است که در اواخر دوره قاجار در مشهد به مدیریت احمد بهمنیار کرمانی منتشر می شد. از شماره پیشین در «خراسانیّات» اشعاری که در این مجله منتشر و در منابع دیگر درج نشده را استقصا و بر اساس ترتیب زمانی سلسله وار منتشر می کنیم.
اعتبار سنجی روایت عفو عبد الله بن سعد توسط پیامبر(ص)
حوزههای تخصصی:
در منابع حدیثی اهل سنت و بعضی از منابع حدیثی شیعه نقل شده که پیامبر(ص) در روز فتح مکه، عبدالله بن سعد را که مرتد شده و حکم قتلش نیز توسط حضرت صادرشده بود، با وساطت عثمان بن عفان که برادر رضاعی او بود، بخشید و اجازه داد که با او بیعت نماید ولی پس از رفتن وی اصحاب را مورد سرزنش قرار داد که آن زمان که بیعتش را هنوز نپذیرفته بودم، چرا او را به قتل نرساندید؟ پذیرش این روایت به این شکل، دارای پیامدهای معرفتی و احیاناً سیاسی اجتماعی؛ مانند مصانعه و رودربایستی پیامبر در اجرای حدود، انکار سنت پسندیده پناه دهی و جواز غدر و کشتن ناجوانمردانه و نظایر آن است، بنابراین لازم است این روایت، نقد و بررسی شود تا آگاهانه و یا ساده اندیشانه مورد بهره برداری واقع نگردد. در این مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای، سند و محتوای این سخن بررسی شده و روشن گردیده است که مطلب مذکور از نظر سندی معتبر نبوده و از نظر متنی نیز مخالف کتاب و سنت است، بنابراین به احتمال قوی حدیث مذکور جعلی می باشد.
بررسی قرینیت آراء عامه در فهم روایات فقهی اهل بیت (ع)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۸
7 - 34
حوزههای تخصصی:
قرائن لُبّیه همواره در شکل گیری ظهور کلمات مؤثر هستند؛ بر این اساس، آگاهی از فضای صدور و جوّ حاکم بر جامعه می تواند به عنوان قرینه ای برای فهم صحیح روایات مورد استفاده قرار گیرد. برخی با توجه به تأثیر فضای صدور، آراء فقهی اهل سنت را در ظهور روایات امامیه مؤثر دانسته و بر همین مبنا، فقه امامیه را حاشیه ای بر فقه اهل سنت تلقی کرده اند. در مقابل، برخی دیگر هرگونه تأثیر آراء اهل سنت در فهم روایات را مردود می دانند. تحقیق حاضر که با بررسی منابع مکتوب و اخذ دیدگاه های صاحب نظران، به روش تحلیلی - انتقادی سامان یافته، نشان می دهد که هیچ یک از دو دیدگاه یادشده به طور کامل قابل دفاع نیست. ادله موجود و نیز سیره عملی فقها در طول تاریخ فقه کاشف از ارتکاز عقلایی ایشان حاکی از آن است که مراجعه به فقه اهل سنت خارج از فرض تعارض روایات، تنها در مواردی ضرورت دارد که روایت دارای ابهام یا اجمال باشد و با این احتمال که رجوع به فقه اهل سنت موجب رفع ابهام شود؛ اما در مواردی که روایت، ظهوری مستقل و متناسب دارد، نیازی به چنین مراجعه ای نیست. این دیدگاه مبتنی بر این است که در نزد عقلا، احتمال وجود قرینه منفصل، مانع اعتبار ظهور نیست.
استنباط حکم مدیون معسر از سنت فعلی معصوم (ع) با تأکید بر فتاوای امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۶
31 - 55
حوزههای تخصصی:
در تمامی ادیان و مکاتب و نظام های حقوقی، بدهکار موظف به تأدیه بدهی خود است. حال اگر مدیون دچار اعسار و تنگدستی شده و قادر به ادای دین خود نباشد، حکم چیست؟ پژوهش حاضر با روش تحلیلی - توصیفی و با بهره مندی از ابزار کتابخانه ای، فتاوای فقهای امامیه را ذیل سنت فعلی معصوم (ع) با تأکید بر فتاوای امام خمینی در این مسئله بررسی کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی آن است که معصوم (ع) در عمل نسبت به مدیون معسر چه شیوه ای در پیش گرفته و فقها از آن عمل چه فتوایی استخراج کرده اند. سنت فعلی بخشی از سنت و حاکی از فعل امام (ع) به قصد تشریع است که در استنباط احکام شرعی کمتر به آن توجه شده است. نتیجه پژوهش آن است که غالب فقهای امامیه ازجمله امام خمینی معتقدند به مدیون معسر باید مهلت داده تا تنگدستی خود را با کار برطرف و دین خود را ادا کند؛ در مقابل برخی معتقدند معسر باید تحویل غرماء داده شود تا به هر طریق می خواهند او را مجبور به کار کنند و هرکدام از آنان به یکی از روایات سنت فعلی استناد می کنند. با توجه به این نکات، عدم جمع بین روایات مختلف و ترجیح یکی بر دیگری منجر به برداشت های متفاوت فقها شده و هرکدام به یکی از افعال معصوم استناد کرده اند. به عبارت دیگر، مورد روایات مختلف یکسان نبوده و بنابراین معصوم شیوه متفاوتی در پیش گرفته است؛ اما در همه آن ها لزوم ادای دین مشخص است. ازاین رو درک چرایی عمل معصوم در آن مورد خاص، به همراه بررسی دیگر مستندات فعلی و قولی می تواند فقیه را به حکم جامع تری برساند؛ بنابراین فتوای فقهایی همچون امام به فعل معصوم و چرایی انجام آن نزدیک تر است و طبق فتوای آنان مبنی بر عدم تحویل مدیون به غرماء درهرصورت، قول به تفکیک میان وقتی که مدیون صاحب حرفه است با وقتی که صاحب حرفه نیست هم قابل قبول نیست.
دِرنگی درباره تبعیت احکام از مصالح و مفاسد (مطالعه موردی: گزارش محمد بن سنان از امام رضا (ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۵۱
167 - 193
حوزههای تخصصی:
اشاعره وجود اغراض و غایات را به کلی در افعال الهی منتفی می دانند، اما عدلیه بر این باورند که احکام شرعی، تابع مصالح و مفاسد واقعی است؛ بنابراین شارع مقدس، از پسِ جعلِ احکام، اغراض و مقاصدی را دنبال می کند. پرسش مهمی که در اینجا مطرح شده این است که آیا مصالح و مفاسد، الزاماً در متعلق تکالیف نهفته یا اینکه اصل تکلیف می بایست دارای مصلحت و مفسده باشد ولو اینکه متعلّق تکلیف، فاقد ملاک باشد؟ مشهور، بحث را به گونه ای ارائه کرده اند که وجه اول را تایید می کند. در مقابل، برخی معتقدند تکلیف باید مشتمل بر ملاک باشد. این ملاک می تواند در متعلق امر و نهی یا خود امر و نهی قرار داشته باشد. پرسش دیگر این است که آیا در این گزاره که عقل بشر، قادر به درک ملاکات احکام نیست تا بر پایه علل مستنبط و کشفیات ظنی، به تعمیم و تخصیص حکم بپردازد، هیچ تمایزی میان عبادات و معاملات وجود ندارد؟ در این پژوهش به روش تحلیلی کوشیده شده با تأمل در مقتضای خبر محمد بن سنان از امام رضا (ع) با مفروض انگاشتن اعتبار سندی و نیز فارغ از ادله عقلی و نقلی دیگر، پاسخی برای دو پرسش مذکور ارائه شود. مقتضای خبر مذکور، آن است که متعلّق حکم، نه صرفاً نفس تکلیف می بایست مشتمل بر مصلحت و مفسده باشد. ضمن آنکه ناتوانی عقل برای کشف مناطات احکام، مختص به احکام عبادی است.
تحلیل گفتمان عبارت توحیدی خطبه فدکیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) با روش تحلیل گفتمان پدام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آن جایی که توحید، بنیادی ترین اصل دین اسلام و پایه و مبنای شناخت آن است و با شناخت صحیح از توحید به یک جهان شناسی دقیق نائل می گردیم و شناخت خدا از زبان اولیای خاصش، ما را به شناخت هرچه بیش تر او مدد می رساند، لذا بررسی و فهم فراز توحیدی خطبه فدکیه که در برهه حساس تاریخی ایراد شده، حائز اهمیت است. در این پژوهش، روشِ تحلیل گفتمان به روش عملیاتی پدام که بر مبنای بینش اسلامی طراحی شده است به عنوان روش تحلیل انتخاب شده و هدف از به کارگیری این روش دستیابی به معناهای آشکار و معناهای ضمنی و پنهانی متن و همچنین ناگفته های فراتر از متن است. در تحلیل گفتمان فرازِ توحیدی ِخطبه به روش عملیاتی پدام، فرازِ توحیدی در پنج فضای ساختاری، معنایی، ارتباطی، گفتمانی و فراگفتمانی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است که در این پنج فضا، اکثر مؤلفه ها و جوانب مؤثر در یک تحلیل، در نظر گرفته شده است و در تحلیل نهایی، این نتیجه حاصل گردید که شخصیت حضرت زهرا(س) شخصیتی دارای عصمت و فراتاریخی است و فراز توحیدی خطبه، جزئی از تحلیل حضرت از واقعه در خطبه فدکیه است؛ لذا حضرت در این فراز، علاوه بر معارف عمیق توحیدی، موضوعات دیگری مانند: فضای گفتمان رقیب، موضوع درگیری دو جریان و وسعت گفتمان را تبیین می کند و تحقق توحید را در تحقق جریان امامت ترسیم می نماید.
اصول روش شناسی مطالعه تمدن بر اساس رویکرد اخلاقی مارشال هاجسن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۸)
72 - 99
حوزههای تخصصی:
رویکرد مورخ در مطالعات تمدنی، باید بر اساس اصولی باشد که به تحلیل او از جریان های تاریخی جهت دهد. با توجه به اینکه رویکرد مورخ ریشه در عوامل مختلفی دارد، نوع مواجهه او با پدیده تمدن و پیوند آن با دیگر عناصر تمدنی نیز متفاوت است. مارشال هاجسن تمدن پژوهی است که در مطالعات تمدنی، رویکرد اخلاقی را بر اساس ماهیت تمدن تلاشی برای رسیدن به درک جایگاه واقعی تمدن ها می داند. چنین رویکردی نشئت گرفته از روحیه دلسوزانه اوست که صلح جهانی را از گذر تمدن های همدل دنبال می کند. عمده کار هاجسن بر تمدن اسلامی، به مثابه الگوی جهانی تمدن دینی است. رویکرد او بر اساس اصولی بنا شده است که واقع گرایی را به مثابه مبدئی برای شروع تحلیل، اصل مهمی می داند و با انتقاد از انحصارگرایی غربی به تحلیل نحوه کنش دین در تمدن می پردازد. در این مقاله از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است.
سر مطهر امام حسین علیه السلام از مذبح تا مدفن بررسی تحلیلی حوادث مربوط به سر بریده امام حسین علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محاصره، مورد هجوم قرار گرفتن و سر آخر، کشته شدن امام حسین علیه السلام همزمان با دهم محرم سال ۶۱ق، در سرزمین کربلا مورد اتفاق همه تاریخ نگاران و محل توجه مذاهب و نحله های مختلف فکری است. در مسیر مطالعه وقایع این قطعه از تاریخ، نوع برپایی این جنگ و رفتار سپاهیان مقابل امام نیز به جهت شناخت ساختار فکری و اعتقادی آن ها می تواند موضوع مطالعه باشد. در این بین، حرکات بدیع و رفتارهای شنیع دور از انسانیت، رحم و جوانمردی مانند بریدن سر امام و بی احترامی به آن، مورد نظر نویسنده قرار گرفته است؛ زیرا نشان از هدفی فراتر از کشتن فرد در آن نهفته است که ابراز پیروزی و علنی کردن هتک و ارسال خبر آن به بلاد دیگر، از جمله آن می تواند باشد. در نوشتار پیش رو، اصلِ عمل و چگونگی تحقق آن از «دستور» تا «دفن» بررسی و تحقیق شده و نقش افراد در این سیر تاریخی مشخص گردیده است.
تأثیر ادبیات عرفانی دوره دوم متوسطه بر اخلاق مداری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۸۵
111 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش و تحلیل متون ادبیات عرفانی دوره دوم متوسطه بر توسعه اخلاق مداری دانش آموزان است. با توجه به اهمیت پرورش ابعاد معنوی و اخلاقی در کنار آموزش های علمی، این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال اساسی است که آیا مواجهه دانش آموزان با مفاهیم عمیق عرفانی و انسانی موجود در ادبیات کلاسیک فارسی می تواند به تقویت ارزش های اخلاقی و رفتارهای مسئولانه در آنان منجر شود؟ روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و با استفاده از ابزارهای گردآوری داده شامل پرسشنامه و تحلیل محتوای پاسخ های تشریحی، به بررسی نگرش ها و رفتارهای اخلاقی دانش آموزانی پرداخته است که در معرض آموزش هدفمند ادبیات عرفانی قرارگرفته اند. نتایج اولیه نشان می دهد که آشنایی با مضامین ایثار، نوع دوستی، صبر، تواضع و حقیقت جویی موجود در آثار عرفانی می تواند تأثیر مثبتی بر دیدگاه دانش آموزان نسبت به مسائل اخلاقی و اجتماعی داشته باشد. کلیدواژه ها: آموزش، ادبیات عرفانی، ارزش های اخلاقی، کتب فارسی دوره دوم متوسطه، اخلاق مداری.
Semiotics of ‘Doors’ at the Entrances of Islamic Pilgrimage Shrines Based on the Peircean Model
منبع:
Razavi Heritage, Volume ۱, Issue ۱, Spring ۲۰۲۵
21 - 31
حوزههای تخصصی:
Human beings are meaning-generators, and their pursuit of meaning manifests through interpreting “signs.” Architectural elements can be perceived as signs capable of conveying valuable and significant messages. The more precise the semiotic interpretation of architectural elements, the deeper the understanding of their meaning. Since entry into any space necessitates passing through its door, the door functions as a connector between different realms, as an intermediary between a given place’s exterior and interior. Given the unique architectural significance of doors at entrances of Islamic pilgrimage shrines, they can be interpreted as meaningful signs. “Being at the shrine” can be understood as a form of human presence, which is materialized at entrances of Islamic pilgrimage shrines, particularly through the focal point of the door. The door marks the beginning of a transition into a sacred space, and numerous rituals are associated with this entry point. These rituals emphasize the commencement of the rites of entrance and initiation into a holy site. This study applies semiotic analysis based on Peirce’s model to examine the architectural element of the door as a meaningful sign. It seeks to answer the following questions: How can the physical characteristics of an entrance be interpreted both as a response to functional necessity and as a meaning-generating sign in the forms of index (namāya), symbol (namād), and icon (shamāyil)? Additionally, what concepts are semantically aligned with the door concerning the entrances of Islamic pilgrimage shrines? The research is based on a library study for data collection and employs a descriptive-analytical method to interpret the semiotics of doors. The findings indicate that the architectural element of the door, beyond its functional essence, encapsulates profound meanings. Semiotics offers a powerful tool for enhancing this architectural element’s understanding and deep analysis, allowing for a more precise interpretation. The primary function of the door as a sign is to establish a communicative space between the exterior and the interior. The door facilitates guidance and invitation into the sacred environment by dividing the spatial domain into inside and outside. Moreover, the first rites of initiation and presence commence here—placing the hand on the chest, expressing reverence, offering salutations, and seeking permission to enter. Therefore, the door is the gateway to the realm of presence and encounter. In the entrance of Islamic pilgrimage shrines, the door can be interpreted as a symbolic manifestation of the Divine Name al-Hādī (the Guide), the Imam’s guidance, the Perfect Man’s station, and the mediator of Divine Grace
Symbolic Representation and the Mobility of Pilgrimage Sites
منبع:
Razavi Heritage, Volume ۱, Issue ۱, Spring ۲۰۲۵
87 - 109
حوزههای تخصصی:
In this article I draw attention to a little-studied phenomenon in the study of pilgrimage and sacred sites: how famed pilgrimage locations and routes may be replicated on a smaller scale in other locations. The article focuses mainly on Japanese pilgrimages, using primarily the example of the 1300-kilometre-long Shikoku pilgrimage, and shows how local small-scale versions of this pilgrimage developed historically throughout Japan from the seventeenth century onwards and were also taken abroad by Japanese migrants. A key factor in the development of these localised versions of the pilgrimage was that, for most people in earlier times, long distance pilgrimages were difficult if not impossible. Yet there was a widespread sense that such pilgrimages and the sacred figures associated with them were universal in nature and should be available to all. As such, localised replications on a smaller scale were developed so that those unable to go to sacred sites and make long journeys to distant famed pilgrimage sites, could have access in their own localities. While outlining key factors behind such developments in Japanese contexts the article shows that this is not something only evident in Japan; it is a phenomenon found globally and across numerous religious traditions and geographic settings. Examples are provided of similar developments in Catholic, Hindu and Buddhist contexts globally. In outlining some of the underlying implications of this phenomenon, of pilgrimages and sacred sites being replicated in localised versions, the article particularly highlights the issue of movement and mobility, a topic that has rightly been highlighted as an analytical theme in studies of pilgrimage. However, thus far, discussions of mobility and movement in pilgrimage contexts have focused on movement to and around sacred sites, and on the people—pilgrims—who do this. As the article argues, movement can also go the other way: of pilgrimages and sacred sites moving to where potential pilgrims are, and it flags up this issue along with the need for more research into replicated pilgrimages, as key areas of pilgrimage studies research.
نقش اخلاق در سلوک عرفانی مکتب نجف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
63 - 78
حوزههای تخصصی:
علم اخلاق به معرفی و شناخت ارزش ها فضایل و رذایل در جهت اصلاح فرد و جامعه اهتمام دارد و برای اهداف متعدد دیگری نیز کارآیی دارد. از آنجا که عرفان به سیر و سلوک در جهت قرب الی الله نظر دارد از اخلاق نیز بهره برداری سلوکی می کند یعنی آن را در جهت تهذیب نفس در مقامات و احوال دنبال می کند. در این مقاله با روش تحلیل منطقی و شیوه کتابخانه ای با مراجعه به اسناد موجود به جایگاه اخلاق در مکتب عرفانی نجف پرداخته می شود و در ابتدا معرفی مختصری از مکتب نجف ارائه داده است و سپس اهمیت اخلاق در رابطه انسان با خود و با خدا پرداخته و در نهایت به راهکار اختصاصی مکتب نجف در سیر و سلوک عرفانی می پردازد که از عبادات شرعی و تهذیب اخلاقی و معرفت نفس نظریه ای استنتاج می گردد که شیوه ای جدید در عرفان اسلامی و تعلیم و تربیت اخلاقی به شمار می آید. در این مکتب، سلوک در چهارچوب شریعت و با کسب فضایل اخلاقی امکان پذیر می شود.
بررسی تحلیلی ماهیت عواطف از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
125 - 140
حوزههای تخصصی:
عواطف یکی از مهم ترین ساحت های شخصیت انسانی محسوب می شود. ما در این پژوهش با روش تحلیلی به بررسی ماهیت عواطف از دیدگاه حکمت متعالیه پرداخته و به این نتیجه رسیدیم که عواطف از یکسو ماهیت شناختی دارند و مبتنی بر لذت و الم و ادراکِ امر منافر و موافق طبع تعریف می شوند و ازدیگرسو، از قوای تحریکیِ زیرمجموعه ی قوه ی شوقیه، یعنی شهوت و غضب تأثیر می پذیرند و ماهیت تحریکی دارند. تجمیع دو رکن ادراکی و تحریکیِ عواطف، بر عهده ی عقل عملی است که به واسطه ی قوه ی وهم انجام می شود. خیال با خوانش ملاصدرا یک قوه ی فعال در ایجاد صور و ادراکات است و در شکل گیری، تثبیت، تقویت و یا تضعیف عواطف نقش کلیدی بر عهده دارد. اگر خیال را یک ساحت نفسانی بدانیم، در این صورت، قوه ی واهمه غیر از ساحت خیال نیست و مبتنی بر مرتبه ی نفس انسانی است. قوه ی واهمه در همان درجه تجلی پیدا می کند و واهمه ای خیالی و یا عقلی می گردد و متناسب با مرتبه ی وجودی اش، عاطفه ها را می سازد، پرورش می دهد و مدیریت می کند. ازاین رو تربیت هر کدام از این قوای زیرمجموعه ی عقل عملی، می تواند عواطفی متناسب با این وضعیت را برای فرد ایجاد کند.
بررسی میثاق در قرآن با استفاده از تفاسیر سده اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع و مفهوم میثاق در متون مقدس ادیان ابراهیمی، به ویژه در عهد عتیق از اهمیت فراوانی برخوردار بوده تا جاییکه این اجماع تا حدی میان پژوهشگران کتاب مقدس وجود دارد که کل کتاب مقدس تفصیلی از اصل میثاق در این دو دین است. در قرآن کریم آیه 172 سوره اعراف به این موضوع پرداخته و منظور و پیام آن مورد توجه مفسران قرار گرفته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی تحلیلی و تطبیقی این آیه در پنج تفسیر المیزان، تفسیر نمونه، تفسیر المنار، تفسیر تسنیم و فی ظلال القرآن می پردازد. مفسران این پنج تفسیر درباره آیه میثاق دیدگاه واحدی ندارند و هر کدام تبیین خاصی از عالم ذر مطرح شده در این آیه ارائه کرده اند. نتایج تحقیق بیانگر این است که علامه طباطبایی متفاوت ترین تفسیر را از این آیه ارائه می دهد و معتقد است عالم ذر همان عالم ملکوت است که اگر انسان به وجود ملکوتی خود از راه دلش توجه کند، آن معارف کلی توحیدی را درک می کند. جوادی آملی با وجود آنکه شاگرد علامه طباطبایی است؛ اما در این زمینه، اندکی از استاد خود فاصله می گیردغ وی در ابتدا این عالم را بیان واقعیت خارجی می داند و می گوید این عالم همان فطرت و سرشت انسان است. آیت الله مکارم شیرازی به نظریه تمثیل در آیه میثاق قائل است. سید قطب این عالم را فطرت توحید عالم وحی و عقل می داند و رشید رضا به «انکار اصل عالم ذر» اشاره می کند و در قسمتی دیگر قائل به همان جنبه عقلی و وحی است.
Sheikh Mufid’s Epistemological Views on Sensory Perception(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Sensory perception is a fundamental component of Islamic epistemology, playing a crucial role in human understanding of the external world. Sheikh Mufid, a prominent Twelver theologian, adopts a reason-centered approach to this subject, arguing that the senses alone are insufficient to produce certain knowledge; rather, valid knowledge emerges only through their interaction with reason. By distinguishing between simple and composite sensory perception, he clarifies the role of reason in analyzing and affirming sensory data, emphasizing the necessity of filtering illusions and imaginations through rational scrutiny. Moreover, while he upholds direct realism in perception—affirming a direct connection between the perceiver and the perceived—he also acknowledges its limitations. The findings of this study indicate that Sheikh Mufid presents a systematic framework for understanding the interaction between the senses, reason, and revelation, maintaining a firm stance against epistemic relativism. His rationalist approach has not only shaped Shiite theological epistemology but also offers valuable insights for contemporary epistemological analysis.
The Role of Religion in the Formation of Knowledge from the Perspective of Abul Hasan Ameri(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۳)
95 - 118
حوزههای تخصصی:
Ameri believes that knowledge is formed through matter and form. This matter either originates from religion or does not. If the matter comes from a religious source, it constitutes religious sciences in the specific sense, including disciplines such as hadith studies and similar fields. However, since religion requires not only matter but also form, and since the general form of all sciences is shaped by the universal intellect that is the source of religion—namely, the intellect of the Prophet—while their details are discovered by ordinary human intellects, it can be said that the true form of all sciences is religion and knowledge takes shape under a form called religion. In this sense, all real sciences,inasmuch as they correspond to reality,are religious, and it is religion, through its teachings, that leads to the existence of real sciences. In other words, since the combination of religion and human intellect, which is called wisdom, forms the structure of real sciences, it can be said that the main paradigm for the formation of real sciences is wisdom.
مفهوم شناسی ثبات قدم فردی و جمعی از منظر تربیت قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
91 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مفهوم شناسی ثبات قدم فردی و جمعی از منظر تربیت قرآنی است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و تحلیل داده ها به کمک روش تحلیل مضمون انجام شد. جامعه آماری پژوهش 389 آیه قرآن کریم با واژگان مرتبط با ثبات قدم بود. با روش نمونه گیری هدفمند، 34 آیه نمونه پژوهش را تشکیل دادند. در این پژوهش شش مضمون کلیدی به عنوان مولفه های ثبات قدم در تربیت وحیانی استخراج شد: ایمان و امید به عوامل غیبی، شجاعت و خطرپذیری، تمرکز برداشته ها، قوت اراده، بزرگی و اهمیت هدف، فضای انگیزشی و وحدت بخش. بر این اساس تعریف ثبات قدم عبارت است از «تداوم حرکت به سمت هدف بلندمدت به گونه ای که فرد در مسیر رسیدن به آن مهم ، دارای نشاط روحی توامان با پذیرش رنج ها است و در موقعیت تحریک کننده به ترک عمل، پایدار مانده و با شوق، اراده قوی و باور به نصرت الهی تمامیت تلاش خود را بکار می گیرد». ثبات قدم درتربیت قرآنی دارای دو بعد فردی و جمعی است که در مفهوم جمعی، تربیت به گونه ای در افراد رقم می خورد که با سه شاخصه اشتیاق فراگیر، الگوگیری از اهل استقامت، هم افزایی بردبارانه و محبت محور، ضعف ها به کمک توان جمعی جبران گردیده و حرکت تا تحقق هدف مداومت خواهد داشت.
نقد روش شناختی تمرکز بر متن خطابات شرعی در مقام استظهار از ادله نقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال ۵۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۴۱
233 - 253
حوزههای تخصصی:
فقها اصل مسلمی با عنوان «حاکمیت عرف» را در باب فهم ظواهر متون شرعی پذیرفته اند که طبق آن، اعتبار تمامی ظهورهای ادعاشده در ادله لفظیه، منوط به انطباق با فهم عرفی از متن دلیل است، لیکن به نحو گسترده نوعی رفتار خاص در برداشت از خطاب در میانشان رواج دارد که در کتب اصولی به این شیوه و چرایی آن اشاره ای نشده است. در این شیوه به خطابات شرعی که در واقع طریقیت در کشف واقع دارند موضوعیت داده شده و متن دلیل به منزله واقعیت قانون تلقی شده است و در موارد بسیاری افراط در برداشت معانی صورت گرفته است. این پژوهش بر آن است که با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و نقد این روش و ثمرات آن در مقام استظهار بپردازد. منشأ این نوع استظهار در کلام برخی از فقها احتجاج محوربودن استفاده از ادله است که با دو نقد مواجه است: نقد نخست، غیرعرفی بودن چنین استظهاری است و نقد دوم مربوط به چگونگی ثبت و انتقال احادیث است.
واکاوی مفهوم «اصل» و «روش» در تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
نظام سازی در معارف و بحث های نظری کاری ضروری است. چراکه موجبات روشنایی مطالب و دسته بندی اطلاعات را فراهم می آورد. مجموعه معارف تربیتی نیز باید در یک چارچوب به هم پیوسته و منسجم تدوین شود تا هر عنصر جای خود را پیدا کرده و ارتباط خود را با بقیه بیابد. ازاین رو تلاش برای تعریف دقیق عناصر نظام تعلیم و تربیت اسلامی و تبیین منطقی روابط بین آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. اصل و روش دو عنصر بسیار مهم در نظام معرفتی تعلیم و تربیت هستند. اهمیت این دو عنصر بیشتر بدان جهت است که مربیان در صحنه تعاملات تربیتی خود بیشتر و بیشتر با آنها سروکار دارند. ما باید بدانیم منظور چیست که می گوییم: «مربی در عمل تربیتی خود باید به درستی از روش ها و اصول تربیتی استفاده کند». تا وقتی مفهوم روش و اصل معلوم نباشد، نمی توان پاسخ دقیقی به این سؤال ارائه کرد. هدف این تحقیق آن است که مفهوم اصل و روش، و همچنین روابط آنها، را مورد بازبینی قرار داده و تعریف روشن تری ارائه کند. بررسی ها نشان داد که تعریف رایج اصل و روش به قواعد رفتاری مربی تعریف تام و تمامی نیست. چنان که تمیز بین آنها براساس کلیت و جزئیت شدنی نیست. روش تحقیق مورد استفاده در این تحقیق عمدتاً توصیف و تحلیل مفاهیم و گزاره های مربوط است. بدین منظور ابتدا دیدگاه ها و تعاربف ارائه شده در منابع مختلف مربوط به چند دهه اخیر بازبینی و مقایسه می شوند و با یک تحلیل نهایی، نهایتاً، تعریف مختار به دست می آید. دیدگاه های مورد نظر بیشتر از کسانی مانند استاد خسرو باقری، مرحوم استاد غلامحسین شکوهی، استاد علیرضا اعرافی، مرحوم آیت الله مصباح یزدی، استاد سید علی حسینی زاده به دست آمد و این تعاریف سرمایه غنی نویسنده برای تحلیل و جمع بندی و نتیجه گیری نهایی شد. دقت در اصول پیشنهادی این اندیشمندان نشان می دهد که منظور ایشان از اصل نوعی روش یعنی اقدامی کلی است که باید انجام گیرد. به عنوان مثال اصل «فعالیت» از مربی می خواهد که متربی را به تجربه و وارسی شخصی اشیاء و دست ورزی مسائل پدیدآمده وا دارد و به هیچ عنوان به مشاهده تجارب دیگران اکتفا نکند. (شکوهی، 1390، صص142-160) این توضیحات نشان می دهد که مراد از آنچه به نام اصل آمده نوعی اقدام عملی است که مربی باید صورت دهد. مراجعه به «اصول» دیگر یادشده نیز همین فرضیه را تأیید می کند. به عبارت دیگر، «اصل» در ادبیات قدما همان «روش» کلی است (که می تواند مصادیقی داشته باشد). پس از آنکه معلوم شد مفهوم پیشنهادی روش ما را از «اصل» به معنای شایع و مشهور آن بی نیاز می کند، این سؤال مطرح می شود که آیا برای کارآمدی عملیات تربیت، به کارگیری روش ها یعنی اقدامات تربیتی کافی است یا علاوه بر اقدامات تربیتی عنصر دیگری نیز باید حضور داشته باشد. بررسی فرایند تربیت و مطالعه آن نشان می دهد که برای موفقیت در آن به کارگیری روش ها کافی نیست. گاهی روش انجام می شود ولی تأثیر تربیتی ندارد و شاید در دراز مدت اثر عکس بگذارد. مثلاً تشویق بدون رعایت نکات و شرایط لازم نه تنها احتمال تکرار فعل را بیشتر نمی کند؛ بلکه ممکن است به نوعی بازدارنده باشد. در واقع مربیان موفق روش های تربیت را به همراه ابزار دیگری، که می توان «اصول تربیت» نامید، به کار می گیرند. اگر از این زاویه به مسأله بنگریم، «اصول» تربیت عبارت است از قواعد رفتاری و راهنمای عمل مربی که نحوه اجرا و چگونگی اقدام را نشان می دهد. به عبارت دیگر، مربی در فرایند تربیت نمی تواند اقدامات تربیتی یا روش ها را به هر شکل و نحوه ای انجام دهد و نسبت به قواعد رفتاری و شرایط کاری خود بی توجه باشد. موفقیت در فعالیت های تربیتی، مشروط به آن است که آن را چگونه انجام دهیم و در نتیجه توجه به این قواعد و رعایت آنها ضروری است. به عبارت دیگر، رعایت اصول تربیتی شرط تأثیرگذاری و کارآمدی روش ها و فرایند تربیت هستند. و ای بسا که رعایت شرایط انجام کاری از خود آن مهم تر باشد. چراکه در بسیاری از موارد خسارت انجام اقدامات به شکل غلط از خسارت ترک آنها بیشتر است. برای دستیابی به «اصل» به معنای شرایط «روش» نیز از قیاس عملی استفاده می کنیم که به دو مقدمه نیاز دارد؛ یکی هدف و دیگری مبنا. گزاره هدف چنین گزارش می شود: «مطلوب است روش تربیتی به شکلی کارآمد و مؤثر اجرا گردد». اما چه چیزی در تحقق این هدف یاری می رساند؟ رعایت شرایط مورد نظر. این در واقع مقدمه دوم قیاس عملی است که نقش مبنا را ایفا می کند: «کارآمدی و تأثیرگذاری روش مشروط است به رعایت اصول و شرایط آن». از این دو مقدمه اصل را نتیجه می گیریم: «مربی باید شرایط و کیفیت خاص روش را رعایت کند». به عنوان مثال، می دانیم که «آگاهی بخشی» یک روش بسیار مفید و کلیدی در امر تربیت است. هرچه متربی نسبت به حقایق پیرامونی و نسبت به وظایف خود آگاه تر باشد جریان تربیت به هدف خود نزدیک تر خواهد شد و توفیقات مربی در اجرای وظایف مربوط بیشتر خواهد بود. اما نیک می دانیم که آگاهی بخشی در صورتی کارآمد است که با صداقت در گفتار و عمل همراه باشد. مربی بی عمل و فاقد شرایط موفق نیست. این حقیقت به شکلی بسیار صریح در کلام امیر بیان آمده است: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً، [فَعَلَیْهِ أَنْ یَبْدَأَ] فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ؛ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ...». (نهج البلاغه، حکمت 73) جمع بندی مباحث فوق حکایت از آن دارد که ادبیات موجود در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی می تواند چابک تر و روان تر تدوین شود. به این منظور پیشنهاد این مقاله آن است که مفهوم اصل به معنای مشهور جای خود را به روش بدهد. در واقع آنچه به عنوان اصل مطرح می شود چیزی جز همان روش کلی نیست که مقسم انواع روش های زیر مجموعه خود است. در کنار این عنصر که روش نام دارد، مقاله عنصر دیگری را نیز پیشنهاد داده است که حکایت از شرایط موفقیت و تأثیرگذاری روش هاست. به عبارت دیگر، هر روش در صورتی تأثیرگذار است که اصول و شرایطی نیز در کنار آن رعایت شود. نام این عنصر جدید اصل است.