مطالب مرتبط با کلیدواژه

جریان شناسی تفسیری


۱.

نقد مبانی معرفت شناسی تفسیر عقلی جریان نواعتزال مغرب عربی معاصر

کلیدواژه‌ها: جریان شناسی تفسیری نومعتزلیان مغرب عربی معاصر نقد مبانی معرفت شناختی نصر حامد ابوزید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۷ تعداد دانلود : ۱۳۱
جریان نو معتزله مغرب عربی معاصر به اقتضاء برهه ای از زمان که زندگی می کردند تحت تأثیر مدرنیته که برگرفته از فرهنگ غرب بود برای حل مسائل نظری ناچار شدند که عقلانیت را معطوف به مدرنیته ببینند برای همین مبانی آنها در فهم معارف دین با معتزله قدیم فرق می کرد؛ چراکه معتزله قدیم بر اساس مبانی عقلی و فلسفه توحیدی بود نو معتزله مغرب عربی معاصر برخلاف اسلاف خود بر اساس تعامل با دنیای مدرنیته برای آگاهی از پیشرفت و اقتدار غرب، توجه به عقب ماندگی جوامع اسلامی و تلاش برای برقراری سازگاری بین دین و مدرنیته آنان را بر آن داشته تا رویکردی خاص را در تفسیر آیات قرآن در پیش گیرند. این تحقیق با روش توصیفی و تحلیلی و انتقادشناسی، به نقد و آسیب شناسی مبانی معرفت شناسی جریان نو معتزله مغرب عربی معاصر پرداخته و از این رهگذر آسیب های مبنایی معرفت شناسی در این مکتب را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که این دسته از نومعتزلیان بر اساس مبانی معرفت شناختی خود با اتکا به عقل مدرن به عنوان تنها منبع شناخت نسبت به سایر منابع شناخت توجهی نکردند؛ درنتیجه در تفسیر و تبیین آموزه های دینی و قرآنی به ویژه مفاهیم چون بهشت، جهنم، ابلیس و ملائکه که از حقایق و واقعیت های وحیانی و فراطبیعی هستند نگرش حس گرایانه داشته اند که آن منتهی به تمایز بین معرفت دینی و دین بر اساس رویکرد تاریخی گردید و افزون بر آن اینکه قرائت و فهم پیامبر اکرم (ص) را به مانند فهم و درک انسانی عادی تلقی کردند و حال آنکه همه این آثار و پیامدها برخلاف نص صریح کلام وحی است.
۲.

تحلیل إنگاره های تفسیری در آیه تعدد زوجات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آیه سوم نساء جریان شناسی تفسیری إنگاره تعدد زوجات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۳
نبود پیوند آشکار بین صدر و ذیل آیه سوم سوره مبارکه نساء، باعث پدید آمدن چالشی ترین دیدگاههای تفسیری در ذیل آیه شده است. مجموع این دیدگاهها تحت سه انگاره قابل دسته بندی هستند: «إنگاره مبتنی بر سیاق»، «انگاره مبتنی بر سبب نزول» و «انگاره مبتنی بر تحریف و گسست». دو إنگاره نخست در پی کشف پیوند عبارات آیه می باشد؛ ولی انگاره اخیر، تلاش در این راستا را بی حاصل دانسته است. پژوهش پیش رو با تأکید بر جریان شناسی تفسیری و با تکیه بر مطالعه تاریخی منابع تفسیری، در صدد تحلیلِ سه إنگاره فوق می باشد، تا از این رهگذر عوامل شکل گیری، توسعه و یا افول هر إنگاره در دوره های مختلف زمانی مشخص گردد. نتیجه آنکه «إنگاره مبتنی بر سیاق» که عموماً زادبوم آنها مدرسه تفسیری مکه می باشد و تا مدرسه تفسیری عراق نیز توسعه یافته، با وجود آنکه شانس این را پیدا نمود که تا چندین سده به حیات خود ادامه دهد؛ اما هرگز نتوانست به إنگاره ای برتر تبدیل شود. در مقابل، «إنگاره مبتنی بر سبب نزول» که در بوم مدینه متولد شد و با همت محدثان به توسعه و شهرت رسید از آغاز سده سوم هجری برای اولین بار وارد حوزه تفسیر شد و به مرور زمان به انگاره ای بی رقیب بدل گشت و به واسطه تصریح شیخ طوسی مبنی بر تعلق آن به حوزه تفسیری شیعه، چندین سده نیز مورد توجه مفسران شیعه بود. قرن ششم هجری نقطه آغاز «انگاره مبتنی بر تحریف و گسست» محسوب می شود که در دوره صفویه مفسران اخباری حیاتی دوباره به این انگاره می بخشند.