فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۴۱ تا ۴٬۷۶۰ مورد از کل ۳۶٬۴۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
باتوجه به چرخش فرهنگی که در سال های اخیر در جامعه شکل گرفته است برخی روابط و مناسبات دارای اهمیت ویژه ای نسبت به گذشته شده که از جمله آن می توان به رابطه میان سرمایه فرهنگی و اوقات فراغت اشاره نمود. تاکنون پژوهش های متعددی پیرامون روابط سرمایه فرهنگی و اوقات فراغت به خصوص در چارچوب نظری بوردیو انجام شده است. از این رو هدف پژوهش حاضر انجام فراتحلیل مطالعات رابطه میان سرمایه فرهنگی و اوقات فراغت است. برای این منظور تمامی پژوهش هایی که در دهه 90 شمسی در فصلنامه های معتبر منتشر شده بود، استخراج و در 5 سطح با روش مطالعه مرور نظام مند مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت بر اساس معیارهای مشخص شده، 11 اثر انتخاب و در فرایند فراتحلیل استفاده شد. در مرحله آغازین، مفروضات همگنی و سوگیری انتشار بررسی و پس از انجام آزمون ها ناهمگنی و عدم سوگیری انتشار تایید و سپس داده ها توسط نرم افزار CMA ارزیابی شدند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد اندازه اثر سرمایه فرهنگی و اوقات فراغت 0.470 است که بر اساس نظام تفسیر اندازه اثر کوهن در حد متوسط قرار دارد. همچنین متغیرهای جنسیت،مخاطب و تحصیلات به عنوان متغیرهای تعدیل گر در نظر گرفته شد و معین گردید ضریب اندازه اثر مردان(0.473) بیش از زنان(0.460)، در میانسالان(0.524) بیش از جوانان(0.416) و در افراد غیر محصل(0.535) بیش از افراد در حال تحصیل(0.270) است.
وضعیت و روند امید در جامعه ایران براساس داده های پیمایش های ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
3 - 28
حوزههای تخصصی:
بروز وضعیت های نامطلوب در مقاطع مختلف، در هر جامعه ای محتمل است. اما آنچه مهم بوده، کیفیت مواجه جامعه با این وضعیت های بغرنج است؛ از جمله این قبیل موارد می توان از وضعیت امید در جامعه نام برد: اینکه آیا در بین شهروندان، امیدی به بهبود اوضاع وجود دارد یا خیر. دیدگاه شهروندان درخصوص مقایسه حال با گذشته، ارزیابی حال و میزان امید به آینده در حوزه های مختلف به دلیل اثرات و پیامدهای متعدد آن، بسیار مهم است. براین اساس، هدف مقاله حاضر، ارائه تصویری از وضعیت امید و نگرش نسبت به حال و آینده در جامعه ایران و روند تغییرات آن براساس دیدگاه پاسخگویان در پیمایش های ملّی است. در این راستا، با استفاده از روش تحلیل ثانویه به گزارش های پیمایش های ملیِ سنجش «ارزش ها و نگرش های ایرانیان» که تاکنون سه موج آن در سال های 1379، 1382 و 1394 اجرا شده، و پیمایش های ملیِ «سنجش سرمایه اجتماعی کشور» (موج های 1384، 1393 و 1397) که درآنها گویه ای برای سنجش امید یا نگرش به حال و ارزیابی از آینده وجود داشت، مراجعه شد. یافته ها نشان داد که به صورت کلی، در خصوص ارزیابی وضعیت حال، همواره بیش از 85 درصد پاسخگویان از وضع موجود رضایت نداشته و به ضرورت اصلاح اشاره کرده اند. همچنین، بررسی روند تغییر امید یعنی شاخص های مقایسه وضعیت فعلی جامعه با گذشته و همچنین نگرش نسبت به آینده جامعه و شاخص های آنها (همچون شکاف طبقاتی، وضعیت اقتصادی و وضعیت رفاهی، نشاط، میزان رواج ویژگی های اخلاقی مثبت) بیانگر آن بود که ارزیابی از وضعیت فعلی و آتی جامعه در شاخص های مورد بررسی مطلوب نبود زیرا همواره درصد قابل توجهی از پاسخگویان در گزینه های ناامیدانه (بدترشدن وضعیت) جای گرفته اند و رهگیری روند تغییرات نشان داد با مرور زمان در برخی شاخص ها روند فرسایشی و در برخی دیگر بهبود نسبی رخ داده است.
اقتصاد سیاسی سرطان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
107 - 130
حوزههای تخصصی:
مسأله مرکزی این مقاله تحلیل امر اجتماعی در بیماری سرطان است. از این منظر استدلال شده که پزشک سازی، بیماری سرطان را به امری زیستی تقلیل می دهد و مؤلفه های اجتماعی این بیماری را از نظر پنهان می کند. این تصویر مخدوش مواجهه با کلیت این بیماری را که تحلیل آن به ساختارهای اجتماعی از جمله مناسبات اقتصادسیاسی راه می برد مسدود می کند. هدف این پژوهش نشان دادن ابعاد اجتماعی-اقتصادی سلامت و بیماری و مشخصاً سرطان است. روش تحقیق انتقادی با رویکرد اقتصادسیاسی است. در این روش اطلاعات موجود با رویکرد نظری ترتیب یافته و تحلیل شده است تا دلالت های پنهان آن ها و روابط پوشیده ی وضع موجود آشکار شوند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که عوامل خطر ابتلا به سرطان از سوی مناسبات اقتصادی و اجتماعی تعیین می شوند و ساز و کار توزیع منابع و الگوی برخورداری افراد، میزان خطر ابتلای آن ها را توضیح می دهد. مصرف دخانیات، عدم تحرک و الگوی تغذیه که عوامل خطر سرطان محسوب می شوند متناظر با جایگاه طبقاتی افراد توزیع می شوند و گروه های پایین با خطر بیشتری مواجه هستند. فهم بیماری سرطان در کلیت آن، مسیر مواجهه با این بیماری را از پزشکی محض به سمت راهکارهای سیاسی در توزیع منابع هدایت می کند.
تجربه زیسته زنان از راهبردهای برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین نقش زنان در سبک زندگی اسلامی نقش مادری و تربیت فرزند است؛ اما امروزه بسیاری از زنان در کنار نقش مادری، به دلیل اشتغال، موظف به ایفای صحیح نقش شغلی نیز هستند و ازاین رو، برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری اهمیتی ویژه دارد. در سال های اخیر، تعداد زنان عضو هیئت علمی دانشگاه افزایش یافته و به دلیل حجم زیاد وظایف شغلی که بر عهده دارند، برقراری تعادل بین نقش شغلی و خانوادگی و به طور خاص، مادری برای آن ها با دشواری های خاصی همراه است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، شناسایی راهبردهای برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری برای این زنان، با استفاده از روش کیفی است. به این منظور، این پژوهش با مصاحبه با 20 نفر از زنان عضو هیئت علمی دانشگاه و تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها، به استخراج راهبردها پرداخته است. بر اساس یافته ها، راهبردهای برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری شامل هشت مقوله اصلی «تلاش سخت کوشانه در راستای اهداف شغلی»، «تلاش برای مادری خوب»، «خودفراموشی»، «فروکاستن اهداف شغلی»، «مدیریت زمان»، «تقسیم کار»، «تدابیر فرزندآوری» و «برون سپاری انجام برخی از امور خانواده» بوده است.
نقش تعدیلگر هوش اجتماعی در رابطه سرخوردگی اجتماعی و امید به زندگی در زنان سرپرست خانوار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۴
۱۷۴-۱۴۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: زنان سرپرست خانوار را زن انی م ی دانند که بدون حضور م نظم و ی ا حمای ت ی ک م رد سرپرستی خانوار را به عهده دارند هدف از این پژوهش بررسی رابطه سرخوردگی اجتماعی و هوش اجتماعی با امید به زندگی در زنان سرپرست خانوار است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان سرپرست خانوار شهرستان کاشمر(105 n=) در سال 1400-1399 بودند. و به دلیل محدود بودن جامعه پژوهش از روش سرشماری استفاده شد. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه هوش اجتماعی مارتین یوسن و داهل (2001)، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر (1991) و پرسشنامه سرخوردگی اجتماعی هارینگتون (2005) بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سرخوردگی اجتماعی با هوش اجتماعی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار رابطه معناداری وجود دارد. علاوه بر این، به منظور دستیابی به این موضوع که مدل علی ارائه شده در دیاگرام تحلیل مسیر چه میزان از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کند از ضریب تعیین R استفاده شد. بر اساس R به دست آمده برای کلیه متغیرها، 94 درصد از مجموع تغییرات متغیر وابسته توسط مدل تحلیلی تبیین می شود. بحث: با توجه به نتایج مذکور و اهمیت سلامت روانی زنان ، خصوصا دغدغه های ویژه زنان سرپرست خانوار و احتمال سرخوردگی اجتماعی بالای این دسته از زنان، توجه به توانمندسازی روانی- اجتماعی آنان از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین با ارتقای توانمندسازی روانی-اجتماعی زنان سرپرست خانوار می توان در کاهش مشکلات روانی-اجتماعی این قشر از جامعه گام های اساسی برداشت.
واکاوی فرایندهای روانی- اجتماعی دانشجویان تراجنسی دانشگاه تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۵
۳۳۷-۳۰۱
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ممکن است فرد از نظر زیستی ویژگی های یک جنس را دارا باشد اما از جنبه روانی خود را به آن جنس متعلق نداند. این پدیده در اصطلاح ترنس سکشوالیتی نامیده می شود این افراد در مسیر نارضایتی از جنسیت خود و نقش های آن، مجموعه تنش ها و فشارهایی را در ابعاد مختلف تجربه می کنند. دوران دانشجویی، به سبب حساسیت های دوره انتقالی وگذار دانشجویان از مرزهای بلوغ و استقلال شخصی، همواره دوره ای، مملو از تنش ها و استرس هایی است که دانشجویان آنها را تجربه می کنند در این میان پیچیدگی وضعیت دانشجویان ترنس سکشوال دوچندان است. روش: پژوهش حاضر کیفی از نوع متد نظریه زمینه ای است. داده های پژوهش حاضر با استفاده از مصاحبه های فردی نیمه ساختاریافته، جمع آوری شده است. نمونه ی مورد مطالعه در این پژوهش را 8 نفر از ترنس های دانشجوی (MtF) مرد به زن تشکیل می دهند. پژوهش حاضر با استفاده از نمونه گیری هدفمند صورت گرفته که مبنای مصاحبه ها اشباع نظری می باشد. یافته ها: آگاهی از امکان تغییر و قرار گرفتن در مسیر درمان، کیفیت و امید به زندگی را در ترنس ها بهبود می بخشد و منجر به بهبود روابط اجتماعی آنها می گردد. در مسیر این تغییر و تحولات، نوع تعاملات اطرافیان و حمایت ها ی خانوادگی_اجتماعی از مهمترین چالش های مربوط به این افراد است. بحث: ضرورت دارد که موسسات آموزش عالی، در سیاست گذاری ها و مدیریت های آموزشی، به طور ویژه حساسیت های این دانشجویان را در ابعاد مختلف لحاظ نمایند.
از خلق ارزش شخصی تا خلق ارزش اجتماعی: دیدگاه کارآفرینان اجتماعی برتر ایرانی با رویکرد خلق ارزش مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
47 - 76
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی اجتماعی شامل فعالیت های خلق ارزش اجتماعیِ نوآورانه است،که راهکاری اثرگذار و پایدار در راه توسعه اجتماعی جوامع می باشد. ماهیت کارآفرینی اجتماعی به گونه ای است که برای ایجاد ارزش و توسعه آن، نیازمند شناسایی ارزش های شخصی کارآفرینان در طول زمان هستیم؛ بنابراین هدف پژوهش شناسایی و معرفی روند تکاملی این ارزش ها درطول زمان بوده که منجربه ارزش آفرینی اجتماعی شده اند. این پژوهش از نظر هدف توسعه ای-کاربردی و روش تحقیق آن آمیخته متوالی اکتشافی است. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و تکنیک مصاحبه عمیق هدفمند با 17 کارآفرین برتر دارنده جایزه مسئولیت اجتماعی برای جمع آوری داده ها و روش نمونه گیری هدفمند گلوله برفی استفاده و بخش کمی پژوهش از طریق آزمون تی تک نمونه ای انجام و داده های مورد نیاز آن از طریق پرسشنامه محقق ساخت با 150 نفر از مدیران و کارآفرینان شرکت های برتر و روش نمونه گیری در دسترس صورت پذیرفت. نتایج نشان می دهد که نظام ارزشی کارآفرینان سلسله مراتبی است و خلق ارزش مشترک مرحله ای میان خلق ارزش فردی و خلق ارزش اجتماعی است. همچنین نتایج حاکی از آن است که ارزش های کارآفرینان در طول زمان شکل می گیرند و ارزش های کارآفرینان اجتماعی موفق که منجر به رشد و توسعه کشور شده اند، عبارتند از: سعادتمندی جامعه، کرامت انسانی، عرق ملی و میهن پرستی، اخلاق گرایی، استقلال مالی، پایداری روابط با دیگران، تعالی گروهی، برابری و عدالت، آسودگی و امنیت، رفاه کارکنان، اثبات خود به دیگران وقدرت و دیده شدن.
رابطه ی رهبری توزیعی با تعالی سازمانی مدارس با نقش میانجی توانمندسازی ساختاری و روان-شناختی در معلّمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی رابطه ی رهبری توزیعی با تعالی سازمانی مدارس با نقش میانجی توانمندسازی ساختاری و روان شناختی در معلّمان بود.روش شناسی: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیّه معلّمان مقطع ابتدایی استان فارس در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 16264 نفر تشکیل داده بودند که از این جامعه، نمونه ای به حجم 375 نفر بر مبنای فرمول کوکران انتخاب شد. با توجّه به طبقات جامعه پژوهش مانند نوع منطقه، تعداد شهرستان/ناحیه و جنسیّت از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی استفاده شد. جمع آوری داده ها بر اساس چهار پرسشنامه رهبری توزیعی(المور، 2000)، توانمندسازی روان شناختی(اسپریتزر، 1995)، توانمندسازی ساختاری(کردنائیج، بخشی زاده و فتح الهی، 1394) و تعالی سازمانی (عمارلو، 1396) صورت گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری، بوسیله ی دو نرم افزار SPSS نسخه 25 و LISREL نسخه 80/8 استفاده شد.یافته ها: نتایج حاصل از شاخص های برازندگی مدل تحلیل مسیر تأییدی نشان داد که، مدل ساختاری پژوهش دارای برازش مناسب و قابل قبول می باشد. بر اساس سایر نتایج پژوهش، رهبری توزیعی رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با توانمندسازی ساختاری، توانمندسازی روان شناختی و تعالی سازمانی مدارس؛ توانمندسازی ساختاری رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با تعالی سازمانی مدارس و توانمندسازی روان شناختی؛ و توانمندسازی روان شناختی رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با تعالی سازمانی مدارس داشت(0011/0). رهبری توزیعی بواسطه توانمندسازی ساختاری و توانمندسازی روان شناختی رابطه غیرمستقیم، مثبت و معنادار با تعالی سازمانی مدارس؛ و توانمندسازی ساختاری بواسطه توانمندسازی روان شناختی رابطه غیرمستقیم، مثبت و معنادار با تعالی سازمانی مدارس داشت(004/0).بحث و نتیجه گیری: با توجّه به نتایج پژوهش حاضر، مدیران و رهبران مدارس باید از راهکارهای رهبری توزیعی جهت واگذاری هرچه بیشتر قدرت، اختیار و مسؤولیّت بین معلّمان استفاده کنند، تا ضمن بهبود توانمندی های روان شناختی و ساختاری آن ها، شرایط مساعدی جهت همکاری و مشارکت هرچه بیشتر معلّمان جهت رشد و ارتقاء سطح مدرسه در تمامی ابعاد و تعالی سازمانی مدرسه فراهم شود.
ارائه مدل برنامه درسی مبتنی بر سرزندگی در دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
317 - 328
حوزههای تخصصی:
هدف: سرزندگی نقش مهم و موثری در بهبود و ارتقای متغیرهای روانشناختی و تحصیلی در دانش آموزان دارد. بنابراین، هدف این مطالعه، ارائه مدل برنامه درسی مبتنی بر سرزندگی در دانش آموزان مقطع ابتدایی بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف و روش اجرا به ترتیب کاربردی و توصیفی از نوع کمی بودند. جامعه پژوهش معلمان مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد 11526 نفر بودند که تعداد 374 نفر از آنها بر اساس جدول کرجسی و مورگان با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونه ها به پرسشنامه محقق ساخته برنامه درسی مبتنی بر سرزندگی در دانش آموزان مقطع ابتدایی (100 سوالی) پاسخ دادند که شاخص های روانسنجی آن قابل قبول بود. داده ها با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که برنامه درسی مبتنی بر سرزندگی در دانش آموزان مقطع ابتدایی در مقوله اصلی یعنی برنامه درسی مبتنی بر سرزندگی شامل انگیزش و باور مثبت، روابط اجتماعی و اشتیاق تحصیلی، در مقوله شرایط علّی شامل اهداف آموزشی، متن کتب درسی، روش های آموزشی و ارزشیابی برنامه درسی، در مقوله شرایط زمینه ای شامل شرایط درون کلاسی و شرایط مدرسه، در مقوله شرایط مداخله گر شامل سیاست گذاری آموزشی، محیط و فرهنگ، در مقوله راهبردها شامل تمرکززدایی و زیرساخت و در مقوله پیامدها شامل اشتیاق و رفتار بود. همچنین، بار عاملی مقوله اصلی، شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها بالاتر از 50/0، میانگین واریانس استخراج شده آنها بالاتر از 70/0 و پایایی آنها با روش های آلفای کرونباخ و ترکیبی بالاتر از 80/0 برآورد شد. افزون بر آن، مدل برنامه درسی مبتنی بر سرزندگی در دانش آموزان مقطع ابتدایی برازش مناسبی داشت و در این مدل شرایط علّی بر مقوله اصلی، مقوله اصلی، شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر بر راهبردها و راهبردها بر پیامدها اثر معنادار مستقیم داشت (001/0P<).نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش، مدل طراحی شده برنامه درسی مبتنی بر سرزندگی در دانش آموزان مقطع ابتدایی می تواند به برنامه ریزان و متخصصان در طراحی و اجرای برنامه هایی برای بهبود سرزندگی در دانش آموزان کمک نماید.
توئیپلماسی تطبیقی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا (مطالعه موردی: شهادت سردار قاسم سلیمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شبکه اجتماعی «توییتر» به دلیل داشتن برخی ویژگی های منحصر به فرد، توانسته مخاطبان زیادی را در میان سیاستمداران پیدا کند؛ به گونه ای که اصطلاح جدیدی با عنوان «توئیپلماسی» یا «توییتر- دیپلماسی» وضع شده است؛ سیاستمداران از طریق توییتر، با مخاطبان گسترده ای در کشورهای مختلف ارتباط برقرار کرده و از این طریق، مرزهای دیپلماسی عمومی خود را توسعه داده اند. این پژوهش، به دنبال بررسی تطبیقی نحوه استفاده سیاستمداران ایران و آمریکا از پلتفرم توییتر است؛ مورد مطالعه در این پژوهش، شهادت سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس پاسداران انقلاب اسلامی است. بازه زمانی موردنظر در بررسی توئیپلماسی دو کشور، از روز شهادت سردار سلیمانی به مدت ده روز (از 13 تا 23 دی ماه سال 1398) بوده است. جمع آوری داده ها با روش غیراحتمالی هدفمند انجام شده و به دلیل محدود بودن حجم داد ه ها، از روش تمام شماری به جای نمونه گیری استفاده شده است. سپس با استفاده از روش تحلیل مضمون، تحلیل داده ها انجام شده و نهایتاً 7 مضمون فراگیر در توئیپلماسی ایران و 6 مضمون فراگیر در توئیپلماسی ایالات متحده آمریکا استخراج شده است. در پایان پژوهش، با تأیید فرضیه استفاده حداکثری جریان راست از توییتر- در مقایسه با جریان دموکرات- مشخص شد که توئیپلماسی ایالات متحده آمریکا عمدتاً به دنبال اقناع افکار عمومی درمورد قانونی بودن اقدام خود در ترور سردار سلیمانی و همچنین ضرورت اتحاد سیاسی داخلی در برابر ایران بوده است. در حالی که توئیپلماسی ایران، عمدتاً مبتنی بر گفتمان عاطفی و حول محور بیان ویژگی های شخصیتی سردار سلیمانی و حتمی بودن انتقام گیری از عاملان ترور ایشان بوده است.
روابط بینامتنی در بازی های رومیزی (بررسی موردی دو بازی برگرفته از فرهنگ اسطوره ای و فولکلور ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت به عنوان یکی از متدهای خلق بازی، میان بازی های دیجیتال و یا غیر از آن در قالب بازی های آنالوگ از جمله گیم بوردها و پیش متن های فرهنگی، اجتماعی، اسطوره ای، افسانه ای و آیینی پیوند برقرار می ساد. هدف مقاله پیش رو مطالعه ظرفیت های بینامتنی و چگونگی بازآفرینی پیش متن ها از جمله ادبیات اسطوره ای و افسانه ای در گیم بوردها می باشد. در همین راستا سؤال پژوهش آن است که: چگونه پیش متن های ادبی می توانند در گیم بوردها به ایجاد روابط بینامتنی بی انجامند؟ نتایج که با استفاده از راهبرد کیفی و راهکار کتابخانه ای و از طریق مشاهده انجام شده است نمایانگر آن است که استفاده از رابطه بینامتنی در گیم بوردها می تواند در وجه جوهر بیان و در همه یا بخشی از عناصر آن از اجزاء، گرافیک بازی، روایت، تم، مکانیک، طعم و قوانین ظهور یافته و به رویه ای بینامتنی شکل دهند. متناسب با شکل استفاده از روابط بینامتنی در عناصر بازی، روابط بینامتنی از قوت یا ضعف برخوردار می شوند. با انتخاب هدفمند دو نمونه گیم بورد ایرانی یعنی "شاهنامه بازی" و "زار" چگونگی پیاده سازی روابط میان متنی در آن ها تحلیل شده است.
کاوشی در باب خشونت و کودک آزاری در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
199 - 224
تحقیق حاضر با هدف ارتباط بین عوامل اجتماعی با خشونت خانوادگی علیه کودکان (کودک آزاری) صورت گرفت. روش مورداستفاده، پیمایش و ابزار جمع آوری اطلاعات نیز پرسشنامه بود. از مجموع 155 خانواده دارای سابقه کودک آزاری براساس آمار اورژانس اجتماعی تهران در 6 ماهه آخر منتهی به سال 1397 در منطقه 9 شهرداری تهران تعداد 110 خانوار (والدین با یک فرزند و بیشتر) انتخاب شدند. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. در پژوهش حاضر کودکان زیر 11 سال (6 تا11 سال) به عنوان محدوده سنی کودکان و خشونت خانوادگی نیز در قالب خشونت اعمال شده توسط والدین، خواهر یا برادر بزرگتر تعریف شد. با نرم افزار آماری SPSS از طریق ضریب همبستگی پیرسون فرضیه های تحقیق آزمون شد. نتایج نشان داد تجربه خشونت با خشونت روانی، خشونت جسمی، غفلت علیه کودکان و خشونت خانوادگی علیه کودکان رابطه مثبت دارد. در نتایج دیگر نیز مشخص شد، ذهنیت خشونت محور با خشونت روانی، خشونت جسمی، غفلت علیه کودکان و خشونت خانوادگی علیه کودکان رابطه مثبت دارد. در ادامه نتایج حاصله، رابطه مثبت مشکلات خانوادگی با خشونت روانی، خشونت جسمی و غفلت علیه کودکان و خشونت خانوادگی علیه کودکان تأیید شد و مشخص گردید کلیشه های جنسیتی با خشونت روانی، خشونت جسمی و غفلت علیه کودکان و خشونت خانوادگی علیه کودکان رابطه مثبت دارد. نهایتاً در فرضیه اصلی نتایج نشان داد: عوامل اجتماعی با خشونت روانی، خشونت جسمی و غفلت علیه کودکان و خشونت خانوادگی علیه کودکان رابطه مثبت دارد.
استفاده از مفهوم آپاراتوس برای مطالعه عقلانیت حکومت مندی در تولید سوژه کنکوری (مطالعه موردی مؤسسات کنکور)(مقاله علمی وزارت علوم)
این تک نگاری نقش مؤسسات کنکور را در گسترش و توسعه اندیشه نو لیبرال در حوزه زندگی روزمره دانش آموزان مورد واکاوی و تحلیل قرار می دهد. علاوه بر این توجه خاصی به مطالعه تبارشناسانه برآمدن نو لیبرالیسم و به تبع آن گسترش مؤسسات کنکور در ایران پساجنگ و فراگیر شدن منطق بازاری به هنجارشده به مثابه بنیانی برای تصمیم گیری و کردارها، نموده است. هدف مقاله توصیف این امر است که چگونه نظم جدید فرهنگی-اقتصادی (نو لیبرالیسم) یک «سناریوی جدیدی از سوبژکتیویته» (سوژه کنکوری) که قبلاً وجود نداشته است را خلق می کند این سناریوی جدید در نسبت با برآمدن نو لیبرالیسم در ایران و در نسبت با هژمون شدن گفتمان موفقیت فردی شکل گرفته است. یافته های این پژوهش با استفاده از روش تبارشناسی نشان می دهد که پیوند خاصی بین عقلانیت حکومت مندی نو لیبرال، سوبژکتیویته و رؤیت پذیرشدن شدن جمعیت دانش آموزی کنکوری وجود دارد. این همایندی و پیوند مبتنی است بر مطالعه موردی «مؤسسات کنکور»، مؤسساتی که سبب ظهور جمعیت و نسلی جدیدی به نام «سوژه کنکوری» در جامعه شده است که شیوه زندگی خاص خود را دارد. این مؤسسات پس از خاتمه جنگ هویت جدیدی پیدا نموده و مکانیسمی از جامعه پذیری جدید با عنوان آپاراتوس های سوژه ساز را ارائه داده اند. این مؤسسات با کمک انواعی از آپاراتوس های جدید، سوژه های را جعل و چارچوبی را بوجود آورده اند که متضمن اقدامات «موسسه محور» بوده و در راستای ترغیب و تشویق دانش آموزان به درونی کردن ارزش ها و باورهای نظام نو لیبرالیسم است.
سیاست گذاری وضعیت اجتماعی زنان در ایران: بررسی رابطه سیاست های کلان و قوانین حوزه زنان با رویکرد مرجع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
129 - 149
مقاله حاضر در صدد است خاستگاه سیاستی وضعیت اجتماعی زنان در ایران پس از انقلاب اسلامی را مورد کاوش قرار دهد. فرض مطالعه این است که رویکرد مرجع در نظام جمهوری اسلامی ایران در تمامی حوزه ها، رویکرد رهبران دوگانه انقلاب اسلامی است. بنابراین می توان از طریق فهم مضامین این مرجع و بررسی سیاست های کلان جمهوری اسلامی ایران در حوزه زنان، به این دو پرسش بنیانی پاسخ مبین داد که رویکرد مرجع جمهوری اسلامی ایران نسبت به وضعیت زنان چیست؟ و با توجه به رویکرد مرجع، سیاست گذاری وضعیت اجتماعی زنان چه وضعیتی دارد؟ مقاله با استفاده از روش تحلیل مضمون، سه حوزه بیانات رهبران جمهوری اسلامی ایران، ابلاغیه های شورای عالی انقلاب فرهنگی و مصوبات مجلس شورای اسلامی را مورد تحلیل قرار می دهد و ضمن توصیف وضعیت اجتماعی زنان، رویکرد این سه حوزه به زنان را مورد ارزیابی قرار می دهد. نتایج تحقیق از طریق ایجاد پیوند بین تحلیل توصیفی و تحلیل مضمون اثبات می کند، علی رغم وجود پتانسیل بالا در رویکرد مرجع در مسیر بهبود وضعیت اجتماعی زنان در ایران، نهادهای دوگانه فوق الذکر بهره روشنی از این ظرفیت نبرده اند. این دلیلی برای تحقق ضعیف تاثیر مطلوب رویکرد مرجع در جامعه ایران است. لذا نیازمند اصلاحات جدی در حوزه تقنینی و سیاستگذاری هستیم تا به واسطه ی آنها، عملکرد دولت ها تا حد زیادی قابلیت کنترل و ارزیابی داشته باشد.
Providing a Suitable Model to Promoting Teachers' Motivation for the Education Process
حوزههای تخصصی:
Purpose: Considering the role of teachers' motivation in improving the teaching, educating and learning processes, the present study was conducted with the aim of providing a suitable model to promoting teachers' motivation for the education process. Methodology: The present study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was mixed (qualitative and quantitative). The research population in the qualitative part was the academic experts of Tehran city in 2020 year, which number of 15 people of them were selected as a sample according to the principle of theoretical saturation and by purposive sampling method. The research population in the quantitative part was the high school teachers of Tehran city in 2020 year, which number of 316 people of them were selected as a sample according to the Cochran's formula and by simple random sampling method. The research tool in the qualitative part was semi-structured interview and in the quantitative part was researcher-made questionnaire, which the validity and reliability of them were confirmed. The data in the qualitative part were analyzed by coding method based on grounded theory in MAXQDA software and data in the quantitative part were analyzed by exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS and LISREL software. Findings: The results of the qualitative part showed that the central category included promoting teachers' motivation for the education process, causal factors included work environment, cultural and social context, teaching level, individual characteristics and demographic factors, intervention factors included psychological-attitudinal factors, individual-motivational factors, facility-welfare factors, managerial and structural factors and negation of work, contextual factors included financial rewards, school physical facilities and job enrichment and job development, strategies included planning to improve quality and academic level, behavior, attitude and policy educational of managers, teacher empowerment and encouragement active teacher and outcomes included trustworthy, academic competence, good social relations and understanding of circumstances and duties. Also, the results of the quantitative part showed that the factor load of all components was appropriate and work environment, cultural and social context, teaching level, individual characteristics and demographic factors on causal factors, psychological-attitudinal factors, individual-motivational factors, facility-welfare factors, managerial and structural factors and negation of work on intervention factors, financial rewards, school physical facilities and job enrichment and job development on contextual factors, planning to improve quality and academic level, behavior, attitude and policy educational of managers, teacher empowerment and encouragement active teacher and on strategies and trustworthy, academic competence, good social relations and understanding of circumstances and duties on outcomes had a significant effect on outcomes (P<0.05). Conclusion: According to the results of the present study, to promoting teachers' motivation for the education process can be action through the identified components in the present study.
تدوین الگوی راهبردی رسانه ای با هدف ارتقای سلامت اجتماعی مخاطبان رسانه های فعال استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
253 - 277
حوزههای تخصصی:
هدف: اشخاصی که از سلامت اجتماعی بالاتری برخوردار هستند، با موفقیت بیشتر میتوانند با چالشها و فراز و نشیبهای ناشی از ایفای نقشهای اصلی اجتماعی برخورد کرده و مشارکت بیشتری در فعالیتهای جمعی داشته و با برخورداری از آن از انحرافات و ناهنجاری های اجتماعی پیشگیری کنند. در این راستا آینده نگری و تدوین الگوی راهبرد آینده نگر از سوی رسانه ها می تواند بر ارتقا سلامت اجتماعی مخاطبان آنها (اشخاص) نقش مهمی داشته باشد.روش : این پژوهش به صورت کیفی و کمی انجام شده است . در فاز کیفی از روش های تحلیل محتوا و کیو و در فاز کمی نیز جهت تحلیل داده ها ی روش کیو از تحلیل عاملی استفاده شده است. یافته ها : تحلیل محتوای رسانه های مورد نظر در این پژوهش نشان داد که بیش ترین مطالب تولیدی رسانه ها در حوزه انحرافات اجتماعی با 576 مورد و کم ترین مطالب تولیدی رسانه حوزه خشونت با 237 مورد است. حوزه کیفیت اجتماعی با 485 و حوزه مسائل اجتماعی با 312 مورد در رتبه های دوم و سوم قرار دارد.با توجه به نتایج به دست آمده از تحلیل محتوای رسانه ها و همچنین شناسایی ذهنیتها طریق روش کیو؛ پرسشنامه کمی ساخته شده و بر اساس آن مدل مورد نظر با استفاده نرم افزار PLS طراحی گردید.نتیجه گیری : این مدل نشان داد که کارکرد رسانه ها بر ارتقاء سلامت اجتماعی افراد جامعه موثر بوده و میتواند بیشترین تاثیر را در ارتقاء کیفیت زندگی، کاهش خشونت، کاهش انحرافات اجتماعی و مسائل اجتماعی داشته باشد.
آینده های استان یزد در رقابت های ناظر بر همگرایی فناورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
279 - 308
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر بر آن است که آینده های فراروی استان ها، در رقابت های ناظر بر توسعه جریان همگرایی فناورانه شزان (هم افزایی میان نانوفناوری، زیست فناوری، فناوری اطّلاعات و علوم شناختی) را با تمرکز بر استان یزد، شناسایی و تبیین کند.
روش: این تحقیق که با رویکرد کیفی و توصیفی اجرا شده است، در زمره مطالعات آینده پژوهی اکتشافی طبقه بندی می شود. در این مسیر، ابتدا سوابق پژوهشی مرتبط مرور شد تا فهرستی از پیشرا ن های توسعه فناوری های هم گرا تنظیم شود. در ادامه، با اجرای فرایند دلفی، با حضور چهارده نفر از خبرگان تخصّصی، این فهرست مورد پالایش و اولویت بندی قرار گرفت تا دو پیشران کلیدی شناسایی شوند. با تلاقی دادن عدم قطعیت های ناظر بر این دو پیشران، چهار سناریو از آینده های پیش روی استان، در رقابت های مربوط به هم گرایی فناورانه شکل گرفت.
یافته ها: دو پیشران کلیدی تأثیرگذار بر موفّقیت استان، در رقابت های ناظر بر فناوری های همگرا عبارتنداز: میزان توسعه یافتگی زیست بوم نوآوری و میزان منابع مالی اختصاص یافته به این جریان. بر این اساس، چهار سناریو از وضعیت آینده استان در این عرصه شناسایی شد که با عنوان های «پیشتاز»، «خریدار»، «جا مانده» و «اجیر» نام گذاری شده اند.
نتیجه گیری: برای آن که استان ها بتوانند در رقابت های پیش رو، در زمینه تولید و بهره برداری از فناوری های همگرای شزان به موفّقیت نایل شوند، لازم است از اکنون برای تقویت زیرساخت های زیست بوم نوآوری و فناوری خود برنامه ریزی کنند؛ ضمن آن که ضروری است، برای تأمین پایدار منابع مالی کافی در زمینه تحقیقات و تجاری سازی این فناوری ها نیز تلاش شود.
رسانه ملی و تاثیر آن بر ارزش ها و کنش های زنان در جامعه (مورد مطالعه : زنان ساکن در سه منطقه تهران)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله موضوع ارزشها و کنش های زنان در سه منطقه منتخب تهران در شمال و مرکز و جنوب این شهر مورد مطالعه قرار گرفته است .برخی از زنان کنش هایی منطبق با ارزشهای خود دارند و برخی دیگر کنش هایی کاملا متفاوت با ارزشهای خود را نشان میدهند . در ادبیات نظری تحقیق به دیدگاه آنتونی گیدنز در نظریه ساختار بندی و دیدگاه اروین گافمن در نظریه نمایشی و مهمتر از همه دیدگاه رابرت مرتون اشاره شده است . از دیدگاه گیدنز میتوان به اهمیت ارزشها پی برد و از دیدگاه گافمن تضاد بین ارزشها و کنش ها را دریافت و از دیدگاه مرتون میتوان به کنش های چهارگانه ای دست یافت که افراد با توجه به باور خود نسبت به ارزشهای جامعه از خود بروز میدهند .در بخش رسانه ای نیز از پنج نظریه مهم رسانه ای یعنی نظریه کاشت ؛ برنامه چینی یا برجسته سازی ؛ رضامندی ؛ دریافت و مارپیچ سکوت استفاده شده است . در پیشینه تحقیق نیز به برخی از تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده اشاره شده است . این تحقیق کمی بوده و با تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است . جامعه آماری شامل زنان ساکن در سه منطقه تهران در شمال ، مرکز و جنوب شهر است .و نمونه آماری شامل تعداد 390 نفر است که از هر منطقه 130 نفر بصورت تصادفی ساده انتخاب شد و ضریب آلفای کرونباخ (84/0) محاسبه گردیه است . یافته های تحقیق نشان میدهد عوامل احساس ترس و نگرانی ، احساس تبعیض جنسیتی ،کاهش پذیرش اجتماعی، دلبستگی به خانواده ؛ضعف ارزشهای اخلاقی و اعتقادات دینی بر ارزشهای زنان و نهایتا کنش های آنان موثراست.رسانه ملی با تولید محتوای برنامه ای میتواند بر تحول ارزشهای زنان موثر واقع شود و این تاثیر گذاری با بهره گیری از نظریه های رسانه ای قابل اجرا خواهد بود . این عوامل در مجموع موجب شکل گیری انواع سه گانه کنش های زنان ، یعنی کنش های همنوایانه ، کنش های نوآورانه و کنش های شکل گرایانه شده است . آزمون لیزرل و مدل عاملی تاییدی نشان داد رابطه معناداری بین
سالمندی و بازتولید طرد: مطالعه تجربه سالمندان شهر کرج از طرد در روابط خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
27 - 53
حوزههای تخصصی:
تحولات ساختاری و ارزشی ایجادشده در جامعه، مناسبات درونی خانواده ازجمله نحوه مواجهه و مناسبات نسلی با سالمندان را دستخوش تغییر کرده است. با ابتنای بر این جریان، پژوهش حاضر به توصیف عمیق تجارب سالمندان از طردشدگی در روابط خانوادگی می پردازد. این پژوهش با روش شناسی کیفی، روش پدیدارشناسی توصیفی، روش نمونه گیری هدفمند با استراتژی حداکثر تغییرات و تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 12 نفر از زنان و مردان سالمند 60 سال و بالاتر شهر کرج انجام گرفت و مصاحبه ها با استراتژی پیشنهادی کولایزی تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل تجارب زیسته سالمندان از طردشدگی در روابط خانوادگی، در چهار تم نوظهور شامل «احساس حذف شدگی»، «تنهایی و فقدان حک شدگی اجتماعی»، «زندگی با استیگمای (داغ ننگ) سنی» و «رنج بُردن و ترس از سَربارشدن» به دست آمد. پدیده محوری تحقیق که دلالت بر ذات فراگیر تجربه طرد سالمندان در روابط خانوادگی دارد، سالمندی و بازتولید طرد بود که حاکی از آن است که طردشدگی سالمندان یک کلّیت با مجموعه ای از عناصر متداخل و با رابطه دیالکتیک و سیّال است که طردشدگی در یکی از ابعاد آن، سبب طردشدگی در سایر ابعاد هم می شود.
شناخت تجربه زیسته دختران شهر تهران از شکاف نسلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
151 - 184
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی فهم تجربه زیسته دختران شهر تهران از شکاف نسلی صورت گرفته در جامعه است. در چند دهه اخیر با توجه به تغییرات ساختار فرهنگی جامعه، زمینه مساعدی برای بروز تغییرات در ارزش ها و نگرش های گروه های اجتماعی به ویژه نسل های جدید جامعه ایرانی به وجود آمده است. چارچوب مفهومی در پژوهش حاضر مبتنی بر دیدگاه های اندیشمندان در زمینه تفاوت نسلی و تغییرات ارزشی نسل ها است. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری است که مبتنی بر آن با تعداد 20 نفر از دختران دهه 70 از طریق روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه عمیق انجام شد و داده ها با روش تحلیل تماتیک(مضمون) مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که دختران دهه هفتاد شهر تهران به مثابه نسل جدید دارای تجارب زیسته خاصی چون: جهان-وطن بودن، نوگروی دینی، سکولار شدن، سبک زندگی مدرن، نوگرایی و هویت مدرن، زیست جهان متکثر و متمایز و ذهن بی خانمان هستند. در مجموع نسل دهه هفتاد مبتنی بر ارزش ها و باورهای جهان مدرن زیست خود را تنظیم می کند و تجارب زیسته خود را نیز بر این اساس تنظیم می کند و سامان می بخشد.