مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
خشونت روانی
حوزه های تخصصی:
"با توجه به این امر که خشونت خانوادگی طی چند دهه اخیر به عنوان یک مشکل و معضل اجتماعی مطرح شده است، پرداختن به این موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا، هدف از تحقیق کنونی پرداختن به ویژگیهای این پدیده ناخوشایند منجمله شناسایی عوامل بروز اختلافات خانوادگی (از دیدگاه زوجین)، نوع خشونتهای اعمال شده (توسط زوجین) و نوع واکنشهای بروز داده شده (توسط زوجین) می باشد. بدین منظور پرسشنامه های محقق ساخته میان 40 زوجی که به شکل تصادفی انتخاب شده و بخاطر خشونت خانوادگی به دادگاه خانواده در تهران رجوع کره بودند، اجرا گشت. پاسخهای هر یک از زوجین در مقیاس5درجه لیکرت نمره گذاری گردید. نتایج نشان دادند در مردان معتقدند دو عامل به اعتنایی نسبت به همسر و بهانه گیری همسر در مورد غذا و در زنان عوامل قهر کردن، عدم همکاری در رسیدگی به فرزندان و اعتیاد همسر باعث بروز اختلافات می شوند. همچنین نتایج این تحقیق نشان دادند هنگام بروز اختلافات مردان اغلب از روشهای فیزیکی و زنان بیشتر از روشهای روانی استفاده می کردند. با توجه به این یافته ها، پیشنهاداتی در خصوص جلوگیری از بروز این پدیده ارائه گشته است.
"
میزان تأثیر خشونت والدین بر گرایش فرزندان به اعتیاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بر اساس تحقیقات انجام شده،فرآیندهای اعتیاد،تحت تأثیر رفتارهای والدین است.این پژوهش،با هدف بررسی تأثیر خشونت والدین،در گرایش افراد به مصرف مواد،افراد مراجعه کننده به مراکز درمانی ترک اعتیاد شهرستان تهران و مقایسه آن با گروه عادی انجام شد.پژوهش حاضر یک طرح نیمه تجربی می باشد که در آن یکصد نفر از افراد مصرف کننده مواد که برای ترک به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کرده بودند،با یکصد نفر افراد عادی که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و از نظر برخی متغیر های جمعیت شناختی با یکدیگر همتا شده بود مقایسه شدند.گردآوری داده ها بر اساس پرسشنامه های اطلاعات زمینه ای،آزمون های محقق ساخته انجام شد.داده های پژوهش با بهره گیری از شاخص آمار توصیفی،آزمون T،تحلیل شدند.یافته ها نشان دادکه خشونت والدین تأثیر دارد بر گرایش فرزندان به اعتیادبا سطح اطمینان 00/0 درصدو همچنین ابعاد خشونت ،خشونت جسمی با سطح اطمینان00/0 دصد،خشونت جنسی با سطح اطمینان00/0 دصد، خشونت اقتصادی با سطح اطمینان036/0 دصد، خشونت اجتماعی با سطح اطمینان036/0 دصدو خشونت روانی با سطح اطمینان89/0 دصد معنا دار نبود. :نتایج نشان می¬دهد که در نتیجه خشونت والدین می تواندبه¬عنوان یک عامل آسیب پذیر، گرایش افراد را به مصرف مواد مخدر افزایش دهد و در نتیجه آموزشهای درمانی به خانواده ها در این مورد می تواند مؤثر باشد
مقایسه بهداشت روانی دانشجویان دارای تجربه خشونت خانوادگی و بدون تجربه خشونت خانوادگی در دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات تجربه خشونت در دوران کودکی، بر سلامت روان در دوران بزرگسالی انجام شد. در این مطالعه که در میان 101 نفر از دانشجویان کارشناسی و پزشکی دانشگاه تهران، شامل 40 دختر و 61 پسر انجام شد، سلامت روان آزمودنی ها به وسیله پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ-28) و تجربه خشونت با استفاده از پرسشنامه خشونت خانوادگی سنجیده شد. سپس داده های پژوهش از طریق روش مقایسه میانگین ها، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA)، با استفاده از نرم افزار SPSS، تجزیه و تحلیل شد. تجربه خشونت در دوران کودکی میزان اضطراب، افسردگی و اختلال در عملکرد اجتماعی آزمودنی ها را افزایش و سلامت روان آزمودنی ها را کاهش می دهد. همچنین بین نوع خشونت تجربه شده، به لحاظ روانی یا جسمانی بودن، با میزان اضطراب، افسردگی، اختلال در عملکرد اجتماعی و سلامت روان رابطه وجود داشت. همچنین بین تجربه خشونت و نوع آن با نشانه های جسمانی رابطه ای مشاهده نشد. به جز نتایج به دست آمده درباره نشانه های جسمانی سایر یافته های پژوهش با یافته های حاصل از مطالعات انجام شده در سایر فرهنگ ها همخوانی داشت.
رابطه بین تجربه خشونت در دوران کودکی و خشونت علیه زنان در شهر کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی نقش تجربه خشونت در دوران کودکی باخشونت علیه زنان بود. روش پژوهش از نوع پیمایشی و جامعه آماری تمام زنان متأهل شهر کوهدشت به تعداد 22819نفر بودند که از میان آن ها با توجه به فرمول کوکران تعداد194نفر با روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و با ابزار پرسشنامه محقق ساخته داده ها جمع آوری شد. سپس داده ها با نرم افزارSPSS21 تجزیه و تحلیل شد. یافته های این پژوهش نشان داد از بین ابعاد خشونت، میزان خشونت روانی با میانگین 28/29 بیش ترین و خشونت جنسی با میانگین22/13 کم ترین میزان خشونت را به خود اختصاص دادند و تجربه خشونت در دوران کودکی مرد با میانگین 45/31، همبستگی مثبت و رابطه معناداری با خشونت علیه زنان دارد. همچنین متغیرهای وضعیت اشتغال و درآمد رابطه معناداری با خشونت خانگی علیه زنان نداشتند. در نتیجه اینکه هرچه فرد در دوران کودکی شاهد خشونت والدین نسبت به همدیگر یا نسبت به خود باشد او نیز در آینده دست به خشونت نسبت به همسر و فرزندان خود می زند. لذا توصیه می شود ، از طریق آموزش های قبل از ازدواج و رسانه های جمعی به والدین آموزش داده شود تا از رفتار خشونت آمیز در حضور کودکان اجتناب کنند.
نقش واسطه ای سبک های دلبستگی در انتقال خشونت از خانواده اصلی به خانواده فعلی در زنان مراجعه کننده به مراکز قانونی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی نقش واسطه ای سبک های دلبستگی در انتقال خشونت از خانواده اصلی به خانواده فعلی در زنان خشونت دیده مراجعه کننده به مرکز قانونی شهر شیراز بود. تعداد 283 زن خشونت دیده مراجعه کننده به مراکز قانونی شهر شیراز به شیوه دردسترس برگزیده شدند و به سه پرسشنامه سبک های دلبستگی، سنجش خشونت علیه زنان، سنجش خشونت در خانواده اصلی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش الگویابی معادلات ساختاری و برای بررسی اثرات واسطه ای در الگویژوهش از آزمون بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان داد که خشونت در خانواده اصلی هم دارای اثر مستقیم بر خشونت در خانواده فعلی و هم دارای اثر غیرمستقیم بر آن با واسطه گری سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی است. سبک دلبستگی اجتنابی و اضطرابی واسطه انتقال خشونت از خانواده اصلی به خانواده فعلی است.
بررسی ارتباط بین خشونت های خانوادگی و تبعات روانی آن با اختلال شخصیت مرزی و سوء مصرف الکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم پاییز (مهر) ۱۳۹۷ شماره ۶۷
337-344
حوزه های تخصصی:
زمینه: تجربه خشونت خانوادگی در کودکی بر سلامت روان و عملکرد اجتماعی، اختلال شخصیت مرزی و سوء مصرف الکل در بزرگسالی تأثیر دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط میان خشونت های جسمانی و روانی با سوء مصرف الکل و اختلال شخصیت مرزی و بررسی اثرات نوع تجربه خشونت در دوران کودکی بر سلامت روان است. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. آزمودنی ها شامل 220 نفر از زنان و مردان (110 مرد و 110 زن) خشونت دیده استان تهران بودند. سلامت روان آنها توسط پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ ( GHQ-28 ) (1972) و تجربه خشونت با استفاده از پرسشنامه خشونت خانوادگی پورنقاش تهرانی (1383) سنجیده شد . همچنین از پرسشنامه اختلال شخصیت مرزی (MSI-BPD) 2003) ) و پرسشنامه اختلال سوء مصرف الکل (AUDIT) (1989) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار (SPSS-20) واز طریق روش مقایسه میانگین ها، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک راهه ( ANOVA ) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد تجربه خشونت در کودکی باعث افزایش مؤلفه های اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی، افسردگی و کاهش سلامت روان با سطح معناداری 0/01 P< می شود. نتایج حاکی از ارتباط معنادار در سطح 0/05 P< میان اختلال شخصیت مرزی و سوء مصرف الکل با انواع خشونت بود نتیجه گیری: به این معنا که تجربه خشونت خانوادگی بیشتر با کاهش سلامت روان و همچنین اختلال شخصیت مرزی و سوء مصرف الکل ارتباط دارد.
مقایسه انواع خشونت علیه زنان شهری و روستایی
حوزه های تخصصی:
خشونت علیه زنان مسئله ای با پیشینه و قدمت تاریخی در دنیا دارد. هدف پژوهش حاضر شناسایی انواع خشونت علیه زنان در شهر و روستا بود. طرح این پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان شهری و روستایی استان خوزستان است که 150 نفر (75 زن شهری و 75 زن روستایی) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و از پرسشنامه خشونت خانگی علیه زنان (دکتر تبریزی و همکاران، 1391) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss-23 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین انواع خشونت (روانی، فیزیکی، جنسی و محرومیت مالی و اجتماعی روانی) در بین زنان شهری و روستایی تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد بین سن، سطح تحصیلات با میزان خشونت علیه زنان ارتباط معنادار وجود دارد.
بررسی نظریه های ساختاری، قرهنگی و خشونت روانی علیه زنان
منبع:
زن و فرهنگ سال هفتم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۶
7-18
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی خشونت روانی علیه زنان بر اساس نظریه های ساختاری و فرهنگی شامل نظریه های منابع و خرده فرهنگ خشونت پرداخته است. هدف نهایی پی بردن به نقش این دسته از تئوریها در ایجاد خشونت روانی علیه زنان می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش، روش میدانی، تکنیک مورد استفاده تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه همراه با مصاحبه می باشد. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان متاهل شیرازی می باشند که یک سال از زندگی مشترک آنان می گذرد. نمونه آماری بر اساس فرمول های آماری 400 نفر بودند که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. یافته های به دست آمده نشان داد، متغیرهای سطح دینداری، درآمد اقتصادی، میزان تحصیلات و پایگاه اقتصادی اجتماعی رابطه معکوس و متغیر مشاهده مداخله خویشاوندان رابطه مستقیم با خشونت روانی دارد.
بررسی تاثیر استفاده از فضای مجازی بر خشونت در زوجین
منبع:
رهپویه ارتباطات و فرهنگ دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
97 - 106
حوزه های تخصصی:
میزان گرایش به فضای مجازی در ایران نیزهمچون سایر جوامع رو به افزایش بوده و از طرفی در طول سالیان اخیر آسیب های اجتماعی در زوجین، رفتار افراد نیز دچار تغییرات بسیار زیادی گردیده است و دانشجویان متاهل نیز همچون اغلب گروه های اجتماعی جامعه از فضای مجازی زیاد استفاده می کنند. این مقاله به منظور «بررسی رابطه استفاده از فضای مجازی و خشونت در زوجین»، صورت گرفته است. جامعه آماری کلیه دانشجویان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی می باشد که 365 نفر به عنوان نمونه آماری تعیین شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته و بعد از برآورد اعتبار و پایایی در بین پاسخ گویان توزیع گردید. پایایی پرسشنامه توسط آلفای کرونباخ برای تمامی ابعاد پرسشنامه بالاتر از 7/0 بدست آمد که قابل قبول می باشد. پس از گردآوری داده ها، بر اساس آمارهای استنباطی و با استفاده از نرم افزار spss، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند. نتایج بدست آمده، نشان می دهد که بین استفاده از فضای مجازی بر خشونت فیزیکی، خشونت جنسی، خشونت روانی، خشونت اقتصادی و خشونت ارتباطی رابطه معناداری وجود دارد و طبق رگرسیون در بیشترین و قوی ترین اثرات خشونت زوجین، می توان به اثر مستقیم بر متغیرهای خشونت روانی (۰.۴۷۸)خشونت جنسی (۰.۳۸۰)، خشونت ارتباطی (۰.۳۱۸)اشاره نمود. این متغیر اثر غیرمستقیم بر متغیر خشونت جنسی با وزن (۰.۲۱۸) که جمعا وزنی برابر با ۰.۵۵۸ بر متغیر وابسته دارد.
تحلیل وضعیت خشونت خانگی در خانواده ایرانی
حوزه های تخصصی:
خانواده، یکی از ارکان و نهادهای اصلی جامعه است و بر این اساس مسائل و آسیب های مرتبط با حوزه خانواده از مهم ترین موضوعات در بررسی مسائل اجتماعی به شمار می رود. از جمله مهم ترین مسائل حوزه خانواده، بحث خشونت خانگی است و پیش از هر نوع تبیین و آسیب شناسی درباره علل خشونت خانگی، به توصیفی دقیق از وضعیت خشونت خانگی در جامعه هدف نیاز است. بر این اساس هدف از این پژوهش، ارائه توصیفی قابل تعمیم از وضعیت خشونت خانگی در بین اعضای خانواده ایرانی، به شکل کلی و در ابعاد مختلف (فیزیکی، روانی، کلامی، اقتصادی و جنسی) است. روش انجام پژوهش، تحلیل ثانویه داده های پیمایش ملی خانواده است که جامعه آماری آن، کلیه افراد بالای 15 سال در جامعه ایران در سال 1397 با حجم نمونه 5027 نفر با شیوه نمونه گیری تصادفی است که از این میان، 3815 نفر متأهل و 1212 نفر مجرد هستند. بر اساس یافته های این پژوهش، میزان شیوع شاخص کلی خشونت در میان زوجین، 81.1 درصد است و میانگین شدت آن برابر 9.06 در مقیاس 0 تا 100 است. همچنین میزان شیوع شاخص کلی خشونت در میان والدین و فرزندان، 84.5 درصد است و میانگین شدت آن برابر 13 در مقیاس 0 تا 100 است. در میان ابعاد مختلف خشونت بین زوجین، خشونت روانی با میزان شیوع 75.5 درصد و با میانگین شدت 14.42 دارای بیشترین شیوع و شدت است. همچنین در میان ابعاد مختلف خشونت بین والدین و فرزندان، خشونت روانی با میزان شیوع 81.6 درصد و با میانگین شدت 23.84 دارای بیشترین شیوع و شدت است.
رابطه بین مردسالاری و خشونت خانگی علیه زنان در شهر کوهدشت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۵ شماره ۶۰
۸۶-۶۱
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خانواده مهم ترین نهاد اجتماعی است که از دیرباز مورد توجه فرهنگها، ادیان و اقوام مختلف بوده است. این نهاد نقش موثری در تربیت فرزندان و انتقال فرهنگ، آداب و باورها به نسلهای آینده دارد. اما بروز خشونت در خانواده و به خصوص علیه زنان سبب ناسازگاریهای می شود که این نهاد اجتماعی را در ایفای نقش خود دچار مشکل می کند. یکی از شیوه های اعمال خشونت در خانواده، خشونت خانگی علیه زنان است از دیدگاه تاریخی از زمانی که انسان بر روی این کره ی خاکی زندگی را آغاز کرد خشونت خانگی علیه زنان وجود داشته است ولی شدت و ضعف آن در جوامع و فرهنگهای گوناگون متفاوت بوده است. مردسالاری، یک روش سنتی در اداره خانواده است که در بیشتر موارد منجر به خشونت خانگی علیه زنان می شود و به شیوه های مختلفی از قبیل حساس بودن به ظاهر زن، آزار زن به گونه های مختلف، طبیعی بودن پرخاشگری مردان نسبت به زنان و ... خود را نشان می دهد. هدف این مقاله بررسی رابطه بین مردسالاری و خشونت خانگی علیه زنان است. روش: مطالعه حاضر با روش پیمایش در بین 194 نفر از زنان متاهل شهر کوهدشت که بر اساس روش های نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی نظام مند انتخاب شده بودند، انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. روایی پرسشنامه با اعتبار محتوا تائید گردید و پایایی را با آزمون آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار دادیم که میزان آن برای خشونت خانگی علیه زنان 890/0 و مردسالاری 685/0 برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار SPSS21 مورد استفاده قرار گرفت. به طوری که برای توصیف داده ها از درصد فروانی و برای تبیین داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و سپس به تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر متغیرها پرداختیم. یافته ها: بر طبق یافته های توصیفی میانگین سنی پاسخگویان 44/35سال بود و در زمینه تحصیلات 7/21 بی سواد و 3/78 باسواد بودند. از بین چهار بعد روانی، فیزیکی، مالی و جنسی خشونت خانگی علیه زنان، خشونت روانی با میانگین 28/29 بیشترین و خشونت جنسی با میانگین22/13 کمترین میزان خشونت را به خود اختصاص دادند. از نتایج یافته ها مشخص شد که مردسالاری همبستگی مثبت و رابطه معناداری با خشونت خانگی علیه زنان دارد. به طوری که با افزایش حاکمیت مردسالاری خشونت نسبت به زنان افزایش می یابد و با کاهش سلطه مردسالاری خشونت نسبت به زنان نیز کاهش می یابد. ولی دو متغیر تحصیلات و سن زن و مرد هر چند که همبستگی مثبتی با خشونت خانگی علیه زنان دارند ولی رابطه معناداری بین آنها مشاهده نشد. بحث: بنابراین بر اساس یافته های پژوهش، این تصور غلط عامه مردم که برابری زن و مرد سبب پایین آمدن منزلت مردان می شود به حاکمیت فرهنگ مردسالاری در خانواده و جامعه تداوم می بخشد و زمینه را برای افزایش خشونت خانگی علیه زنان فراهم می کند. از طرفی همانطور که خانواده اولین مکانی است که شخصیت فرزندان در آن شکل می گیرد و فرزندان والدین و بزرگترها را به عنوان الگوی خود قرار می دهند؛ لذا جو حاکم بر خانواده و نحوه برخورد والدین با همدیگر بر روی رفتار فرزندان در آینده تاثیرگذار است. به نوعی فرزندان پسر با مشاهده رفتار مردسالارانه یاد می گیرند که در آینده خود نیز جهت دستیابی به خواسته هایشان، نسبت به همسر و اعضای خانواده خود از خشونت استفاده کنند. و فرزند دختر نیز با مشاهده رفتار مردسالارانه می آموزد که بیشتر مطیع باشد و خشونت را به عنوان حق طبیعی که مرد بر روی او اعمال می کند بپذیرند. از این رو توصیه می شود با آموزش و آگاه سازی خانواده ها با استفاده از رسانه و شبکه های اجتماعی و برجسته سازی عواقب مردسالاری از سلطه آن بر محیط خانواده جلوگیری شود. که در نتیجه کاهش مردسالاری در خانواده از خشونت نسبت به زنان نیز کاسته خواهد شد و خانه به محیط امن و کانون گرمی برای همسر و فرزندان تبدیل می شود.
تحلیل وضعیت خشونت خانگی در خانواده ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده، یکی از ارکان و نهادهای اصلی جامعه است و بر این اساس مسائل و آسیب های مرتبط با حوزه خانواده از مهم ترین موضوعات در بررسی مسائل اجتماعی به شمار می رود. از جمله مهم ترین مسائل حوزه خانواده، بحث خشونت خانگی است و پیش از هر نوع تبیین و آسیب شناسی درباره علل خشونت خانگی، به توصیفی دقیق از وضعیت خشونت خانگی در جامعه هدف نیاز است. بر این اساس هدف از این پژوهش، ارائه توصیفی قابل تعمیم از وضعیت خشونت خانگی در بین اعضای خانواده ایرانی، به شکل کلی و در ابعاد مختلف (فیزیکی، روانی، کلامی، اقتصادی و جنسی) است. روش انجام پژوهش، تحلیل ثانویه داده های پیمایش ملی خانواده است که جامعه آماری آن، کلیه افراد بالای 15 سال در جامعه ایران در سال 1397 با حجم نمونه 5027 نفر با شیوه نمونه گیری تصادفی است که از این میان، 3815 نفر متأهل و 1212 نفر مجرد هستند. بر اساس یافته های این پژوهش، میزان شیوع شاخص کلی خشونت در میان زوجین، 81.1 درصد است و میانگین شدت آن برابر 9.06 در مقیاس 0 تا 100 است. همچنین میزان شیوع شاخص کلی خشونت در میان والدین و فرزندان، 84.5 درصد است و میانگین شدت آن برابر 13 در مقیاس 0 تا 100 است. در میان ابعاد مختلف خشونت بین زوجین، خشونت روانی با میزان شیوع 75.5 درصد و با میانگین شدت 14.42 دارای بیشترین شیوع و شدت است. همچنین در میان ابعاد مختلف خشونت بین والدین و فرزندان، خشونت روانی با میزان شیوع 81.6 درصد و با میانگین شدت 23.84 دارای بیشترین شیوع و شدت است.