فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۲۱ تا ۲٬۳۴۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵۴
۲۲۶-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی مهارتهای اساسی سواد رسانه ای در برنامه درسی تفکر و سواد رسانه ای برای دانش آموزان پایه دهم دوره متوسطه انجام شده و برای اجرای آن از روش تحقیق ترکیبی (کیفی-کمی) استفاده شده است. جامعه هدف افراد متخصص و مطلع در حوزه های سواد رسانه ای و برنامه درسی در آموزش و پرورش بود. در بخش کیفی بیست متخصص در زمینه موضوع مورد مطالعه به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مورد مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند قرارگرفتند. نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه یافت. مصاحبه ها پس از ضبط، بازنویسی، کدگذاری و تحلیل شدند. از تحلیل داده های کیفی، مهارتهای سواد رسانه ای در حوزه های مفهومی، ارتباطی، اخلاقی، فنی و فناورانه با 14 مؤلفه اصلی و 64 گویه استنباط شده است. در بخش کمی، نتایج مطالعه کیفی در قالب پرسشنامه ای در اختیار 180 تن از خبرگان آموزش و پرورش و معلمان تفکر و سواد رسانه ای با به کارگیری روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی قرار داده شد. اعتبار پرسشنامه را متخصصان برنامه درسی تأیید کردند و پایایی آن با آلفای کرونباخ (0/90) محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های بخش کیفی از تکنیک تحلیل محتوا و در بخش کمی، در راستای تحلیلهای تکمیلی از معادلات ساختاری برای مدل سازی روابط علی، با تأکید بر نرم افزار لیزرل بهره گیری شد. یافته های پژوهش نشان دادند که مؤلفه های احصاشده بار عاملی کافی برای پیش بینی مهارتهای سواد رسانه ای دارند. همچنین نتایج آزمون آماری نشان داد که الگوی طراحی شده در مدارس ایران از برازشی مناسب برخوردار است. نتایج این مطالعه می تواند به منزله مکمل برنامه درسی تفکر و سواد رسانه ای در مدارس استفاده شود.
ساخت و اعتباریابی مقدماتی ابزار غربالگری تاب آوری روان شناختی در نوجوانان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی مقدماتی آزمون غربالگری تاب آوری در نوجوانان تیزهوش، با رجوع به آموزه های مفهومی رویکرد توانمندمحور به عنوان یک رویکرد بیش واقع نگر و جامع که مواجهه های تاب آورانه را در بستر منابع فردی و بافتاری معنا می کند، انجام شد. 451 نوجوان تیزهوش از بین دانش آموزان متوسطه اول و دوم مدارس دخترانه و پسرانه تیزهوشان شهرستان کاشان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند. ابتدا، نتایج تحلیل عاملی اکتشافی به روش تحلیل مولفه های اصلی، در بُعد برون فردی، از مدل اندازه گیری مشتمل بر سه منبعِ معلم، خانواده و دوستان و همچنین، در بُعد درون فردی، از مدل مشتمل بر شش منبعِ خودباوری، مسئولیت پذیری، خودکنترلی، توانایی یادگیری از رخدادهای منفی، چالشی نگری و مثبت اندیشی، حمایت کرد. در ادامه، نتایج تحلیل عاملی تاییدی ابزار غربالگری تاب آوری نشان داد که مدل دوعاملی مرتبه اول در مقایسه با دو مدل رقیب شامل مدل چندعاملی مرتبه سوم سلسله مراتبی و مدل چندعاملی مرتبه اول، با داده ها برازش بهتری دارد. همچنین، نتایج روش آماری آزمون t برای گروه های مستقل با تایید روایی افتراقی ابزار غربالگری تاب آوری نشان داد که این ابزار در تمایزگذاری بین یادگیرگان تیزهوشِ تاب آور از غیرتاب آور، موثر بود. علاوه بر این، نتایج مربوط به همبستگی بین ابعاد فردی و بافتاری ابزار غربالگری با وجوه مختلف ادراک از حمایت اجتماعی، شواهد مضاعفی را در دفاع از روایی ملاکی این ابزار فراهم آورد. ضرایب همسانی درونی برای منابع بافتاری تاب آوری، بین 75/0 تا 97/0 و ضرایب همسانی درونی برای منابع درون فردی تاب آوری، بین 84/0 تا 96/0، به دست آمد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که حدود اطلاعاتی رویکرد توانمندمحور نسبت به تاب آوری با شمول حداکثری منابع درون برون فردی تغذیه کننده مقابله های تاب آورانه، از یک سوی، در تدارک تلاشی بسنده برای شکل دهی به نقشه مفهومی زیربنایی ابزار غربالگری تاب آوری تیزهوشان و از دیگر سوی، و متعاقبِ دسترسی به آن ابزار سنجش، تعقیب دغدغه کاهش پیامدهای ناشی از سلطه گری تک بُعدی نگری در فرایند سنجش، پایش و انتخاب سرآمدان را همچون واقعیتی بااهمیت و انکارناشدنی، ممکن ساخت.
رهبری یادگیری غیر رسمی معلمان در مدرسه: تدوین و اعتباریابی الگوی نشانگان و ابعاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف طراحی الگوی نشانگرها و ابعاد رهبری یادگیری غیر رسمی معلمان انجام شد. روش تحقیق، توصیفی - اکتشافی و روش پژوهش مبتنی بر رویکرد کیفی با روش تحلیل محتوا است. مشارکت کنندگان را اساتید دانشگاه های تهران و خبرگان آموزش و پرورش که آشنا به موضوع تحقیق و دارای سوابق مفید مطالعاتی و تجربی در این حوزه بودند، تشکیل دادند و در راستای انتخاب افراد مزبور جهت انجام مصاحبه از روش غیر احتمالی قضاوتی استفاده شد. پس از جمع آوری داده های مصاحبه با خبرگان (25 خبره)، برای بررسی و تحلیل نظرات آن ها از کدگذاری استفاده شده است. ابتدا از متن مصاحبه ها، کدهای اولیه استخراج، از تجمیع این کدها، کدهای تجمیعی ساخته و از بررسی و تلفیق کدهای تجمیعی، مؤلفه ها و سپس، ابعاد مربوطه (از ترکیب و تجمیع چند مؤلفه) پیشنهاد و الگویی بر اساس این ابعاد و مؤلفه های مستخرج شده ارائه شد. بر اساس نتایج، الگوی رهبری یادگیری غیر رسمی معلمان می تواند 3 بُعد عقاید، استراتژی و رفتار را شامل شود. عامل عقاید با 4 مؤلفه (اعتقاد به کار تیمی، میزان باور و اعتقاد به جایگاه و نقش یادگیری غیر رسمی، اطلاع و دانش از یادگیری غیر رسمی، اعتقاد به نقش ارزش ها در یادگیری غیر رسمی)، عامل استراتژی با 5 مؤلفه (ایجاد جو مناسب در مدرسه برای ارتقای یادگیری، توجه به شیوه ها و روش های مختلف آموزش، سازماندهی و هماهنگی، ارزیابی یافته های یادگیری، توجه به سبک مدیریتی) و عامل رفتار با 8 مؤلفه (حمایت از تبادل و تسهیم اطلاعات و تجارب در فضای مدرسه، حمایت از فضای گفتگو در مدرسه، ایجاد حس رقابت در فضای مدرسه، میزان حمایت مدیر مدرسه از به کارگیری یادگیری غیر رسمی، حمایت از به کارگیری تجارب متخصصان، استفاده از مشوق های انگیزشی، توجه به ویژگی های روان شناختی یادگیرندگان و توجه به ویژگی های روان شناختی یاددهندگان) مطرح شده اند.
تأثیر روش یادگیری معکوس بر عزت نفس دانش آموزان دوره ابتدایی
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
35 - 48
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر در راستای بررسی تأثیر روش یادگیری معکوس بر عزت نفس دانش آموزان دوره ابتدایی باروش شبه آزمایشی( پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه کنترل) صورت گرفت. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه اول ابتدایی منطقه پادناسمیرم بود، نمونه شامل 30 دانش آموز که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به گروه آزمایش و کنترل هر گروه 15 نفرتقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت بودکه در پنج مؤلفه(اجتماعی، آموزشگاهی(تحصیلی- شغلی)، خانوادگی، عمومی و کلی) طراحی شده است و نتایج پژوهش آقاداداشی(۱۳۸۴) نشان دهنده اعتبار و روایی قابل قبول برای سیاهه عزت نفس کوپر اسمیت است. برای تدریس معکوس، بسته آموزشی را پژوهشگران ب ا همک اری دو تن از متخصصان رشته برنامه ریزی درسی و معلم کلاس طراحی کردند و پس از هماهنگی و احراز روایی صوری و محتوایی برای مداخل ه در هفت جلسه40 دقیقه ای اجرا شد. یافته های حاصل از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که یادگیری معکوس توانسته است اثر معنی داری بر متغیر عزت نفس بگذارد همچنین یادگیری به روش معکوس می تواند موجب افزایش عزت نفس در دانش آموزان گردد
نقش سبک زندگی اسلامی با رویکرد مهارت محور در ارتقاء بهزیستی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
102 - 107
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده ارتقاء سلامت روان و بهزیستی روانشناختی نوجوانان نحوه سبک زندگی آنها است که می تواند در جهت پیشگیری از آسیب های اجتماعی مثمر به ثمر باشد. با توجه به نقشی که دانش آموزان هر کشور در بالندگی آن ایفا می کنند، سرمایه گذاری در امر آموزش و تربیت صحیح آنان ضرورتی اجتناب ناپذیر است. هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش سبک زندگی اسلامی با رویکرد مهارت محور در ارتقاء بهزیستی روانشناختی انجام شد. روش: پژوهش از نوع کاربردی بوده است . جامعه آماری دانش آموزان دبیرستان متوسطه دوم شهر تهران بودند. ابزار: منابع گردآوری اطلاعات، مصاحبه و پرسشنامه (سبک زندگی اسلامی کاویانی و بهزیستى روانشناختى ریف) بود. یافته ها: یافته های این پژوهش ضرورت کاربرد برنامه های آموزش مهارت های زندگی با رویکرد اسلامی در راستای بهبود بهزیستی روان شناختی را خاطر نشان می سازد. نتایج: نتایج مداخلات آموزشی توانست منجر به عملکرد بهتر شود لذا پیشنهاد می شود به عنوان راهبردی مؤثر در سراسر مراکز آموزشی کشور استفاده شود.
مروری بر مفهوم کارکرد اجرایی: با تمرکز بر دوران پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲
111 - 133
حوزههای تخصصی:
کارکردهای اجرایی، مجموعه ای از پردازش های شناختی سطح بالا محسوب می شوند که در رفتارهای هدفمند ظاهر شده و به طور گسترده در فعالیت های روزمره مورد استفاده قرار می گیرند. این مهارت ها در کودکی و به ویژه دوران پیش از دبستان رشد چشمگیری دارند؛ از این رو شناخت دقیق آنها در این مرحله از زندگی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این پژوهش مروری، بررسی مفهوم کارکردهای اجرایی با تمرکز بر سنین پیش از دبستان می باشد. در این راستا به گرد آوری نظریات مرتبط، ابزارهای سنجش و ویژگی های رشدی آن در سال های کودکی پرداخته شده است. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی بوده و از میان 3939 مقاله انگلیسی زبان مرتبط با کارکردهای اجرایی در پایگاه داده اسکوپوس، تعدادی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها بیانگر وجود 2 دیدگاه کلی مرتبط با کارکردهای اجرایی می باشد؛ همچنین اهمیت شکل گیری و رشد این پردازش های شناختی در سال های کودکی مورد توافق پژوهشگران می باشد.
تأثیر هنر درمانی گروهی بر پرخاشگری و سازش یافتگی اجتماعی کودکان با اختلال بیش فعالی/ نقص توجه شهر تهران در سال 1399(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هنردرمانی گروهی بر پرخاشگری و سازش یافتگی اجتماعی کودکان با اختلال بیش فعالی/ نقص توجه انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل 90 کودک 12- 8 سال مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه مراجعه کننده به یکی از مراکز اختلالات رفتاری شهر تهران در شش ماهه اول سال 1399 بودند. از بین آنها 30 نفر (21 پسر و 9 دختر) به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه به نسبت یکسان، گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، برنامه هنردرمانی (هنرهای بصری) را در 10 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته دو جلسه) به صورت گروهی دریافت کردند، گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های پرخاشگری (شهیم، 1385) و سازش یافتگی اجتماعی (سینها و سینگ، 1993)، استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس-آزمون افراد گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای پرخاشگری و سازش یافتگی اجتماعی تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P). در مجموع، با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که هنردرمانی گروهی بر کاهش پرخاشگری و افزایش سازش یافتگی اجتماعی کودکان با اختلال بیش فعالی/ نقص توجه، مؤثر بود.
مدلسازی رابطه رفتار شهروندی سایبری و کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش با میانجیگری عدالت آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل رفتار شهروندی سایبری با کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات و عدالت آموزشی انجام شد. روش شناسی: روش تحقیق آمیخته اکتشافی، جامعه آماری در بخش کیفی، مدیران عالی و میانی نظام آموزش و پرورش، اساتید رشته مدیریت آموزشی و دولتی در مراکز آموزش عالی و کارشناسان متخصص در حوزه رفتار سازمانی و فناوری و در بخش کمی معلمان مدارس دوره دوم متوسطه استان مازندران، در 400 مدرسه بتعداد 6420 نفر بودند. در بخش کیفی از روش نمونه گیری گلوله برفی، تعداد 20 نفر و در بخش کمی با روش نمونه گیری خوشه ای نسبی بر اساس فرمول کوکران، تعداد 364 نفر انتخاب شدند. داده ها در بخش کیفی از طریق تکنیک دلفی با پرسشنامه نیمه ساختاریافته و ساختاریافته طی چهار راند و در بخش کمی از طریق مدلسازی معادلات ساختاری با پرسشنامه 92 گویه ای استخراج شد. برای تعیین روایی و پایایی در مرحله کیفی از بررسی های لازم شامل مقبولیت و قابلیت، استفاده شده و در مرحله کمی، روایی پرسشنامه ها به سه روش صوری، محتوایی و سازه تأیید شد. پایایی به سه روش ضرایب بارهای عاملی، آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد. یافته ها: یافته های کیفی نشان داد، « رفتار شهروندی سایبری » دارای هشت مولفه، « عدالت آموزشی» دارای هفت مولفه و «کاربست ICT» دارای هشت مولفه بوده است. نتایج بخش کمی نشان داد که رفتار شهروندی سایبری با عدالت آموزشی و کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات و عدالت آموزشی با کاربست فناوری، رابطه معنادار و مثبتی داشته و عدالت آموزشی در رابطه رفتار شهروندی سایبری با عدالت آموزشی و کاربست فناوری، نقش میانجی را ایفا نمود.نتیجه گیری: تدوین مدل رفتار شهروندی سایبری، کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات و عدالت آموزشی، کمک می کند تا مدارس بسمت عدالت و استفاده از فناوری های جدید گام بردارند.
اثربخشی آموزش مجازی درس ریاضی بر خودکارآمدی، تفکر خلاق و مسئولیت پذیری دانش آموزان دختر پایه هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
45 - 57
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مجازی درس ریاضی بر خودکارآمدی، تفکرخلاق و مسئولیت پذیری دانش آموزان دختر پایه هشتم انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه هشتم شهر کرج در سال تحصیلی 1402- 1401بوده است. که از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای استفاده گردید و تعداد30 نفر از دانش آموزان یکی از مدارس که به صورت تصادفی انتخاب شده بود به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های استاندارد خودکارآمدی بندورا(2000)، سنجش خلاقیت تورنس و مسئولیت پذیری کالیفرنیا (1987) بوده است. برنامه مداخله با اجرای آموزش مجازی درس ریاضی برای گروه آزمایش طی هشت جلسه اجرا شد و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت ننمود. داده های به دست آمده در سطح آمار توصیفی محاسبه میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد که نمرات متغیرهای خودکارآمدی، تفکر خلاق و مسئولیت پذیری دانش آموزان در گروه آزمایش با گروه کنترل از نظر آماری در سطح (05/0>P) تفاوت معناداری داشته است. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مجازی درس ریاضی بر خودکارآمدی، تفکر خلاق و مسئولیت پذیری دانش آموزان گروه آزمایش مؤثر بوده است و آموزش مجازی درس ریاضی بر زیرمقیاس های خودکارآمدی، تفکر خلاق و مسئولیت پذیری دانش آموزان اثر معناداری داشته است. بنابراین لازم است که استفاده از فناوری اطلاعات با طراحی نرم افزارهای مختلف برای آموزش درس ریاضی در مقاطع مختلف تحصیلی مورد توجه مسئولان و برنامه ریزان آموزشی قرار گیرد.
میزان مطلوبیت آموزش مجازی مبتنی بر برنامه شاد (مدل مرجع طراحی آموزشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش ارزشیابی یادگیری الکترونیکی مدارس مبتنی بر برنامه شاد و بر اساس مدل ADDIE بود. روش پژوهش توصیفی –پیمایشی و جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان دوره ابتدایی شهر فولاد شهر اصفهان بودند که تعداد آنها بالغ بر 430 نفر بود. با استفاده از فرمول کوکران تعداد 220 نفر به عنوان نمونه تعیین و با روش تصادفی طبقه ای انتخاب گردیدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه ی محقق ساخته بر اساس مدل طراحی آموزش ADDIE بوده است. پس از تأیید روایی پرسشنامه، ضریب پایایی با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ برای عناصر تجزیه و تحلیل، طراحی، تدوین ، اجرا و ارزشیابی در کل 0.813 برآورد شده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات ازآمار توصیفی و استنباطی(آزمون t تک نمونه ای، آزمون t مستقل، آزمون تحلیل واریانس و آزمون توکی) استفاده شد.یافته های پژوهش نشان داده است که میزان مطلوبیت یادگیری الکترونیکی با استفاده از برنامه شاد بر اساس مدل ADDIE کمتر از حد متوسط (2.66 از 5) بوده است. درخصوص میزان توجه برنامه شاد به عناصر طراحی آموزشی نیز : میزان توجه به عنصر تجزیه و تحلیل کمتر از حد متوسط(2.59 از 5)، میزان توجه به عنصر طراحی کمتر از حد متوسط(2.55 از 5)، میزان توجه به عنصر تدوین در حد متوسط (2.97 از 5)، میزان توجه به عنصر اجرا کمتر از حد متوسط (2.61 از 5) و میزان توجه به عنصر ارزشیابی در حد متوسط (2.99 از 5) بوده است. همچنین بین میزان توجه به عناصر تجزیه و تحلیل، طراحی و ارزشیابی بر جسب جنسیت پاسخگویان و بین میزان توجه به عناصر تجزیه و تحلیل و تدوین نیز بر حسب مدرک تحصیلی پاسخگویان تفاوت معناداری مشاهده شده است. اما بین میزان توجه به عناصر طراحی آموزشی بر حسب میزان آشنایی با فناوری اطلاعات تفاوت معناداری مشاهده نشده است.
بررسی علل افت تحصیل دانش آموزان در درس فیزیک دهم ونمودار علت ومعلول آزمایشگاه با ماتریس SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تعلیم و تربیت در بسیاری از جوامع یک سرمایه گذاری بلندمدت محسوب می شود. که به بهای چشم پوشیدن و صرف نظرکردن از رشد کوتاه مدت دیگر امکانات جامعه حاصل می شود. مشکلاتی نظیر اضطراب، نگرانی، دلهره و ضعف درحل مسا ئل فیزیکی و درک مفاهیم آن در ابتدا باعث کاهش نمرات درسی، درادامه باعث بی علاقگی و درنهایت موجب گرایش اندک آنها به فیزیک درپایه های بالاتر و مخصوصاً مدارج دانشگاهی می گردد. حال آنکه فیزیک یکی ازعلوم پایه وبنیادی می باش و باید توجه قابل ملاحظه ای برای رفع مشکلات دراین مورد مبذول داشت. با توجه به اینکه درس فیزیک ظاهرا مبحثی جدید در پایه دهم است، جهت حل مسائل ومشکلات آموزشی می توان از روشهای عمده آفرینشگری تفکر خلاق وابزارهای مدیریت کنترل و SWOT کیفیت مانند روش علمی علت ومعلول جدول روش های علمی دیگر استفاده کرد. در این تحقیق مهمترین عوامل متعددی که در افت تحصیلی درس فیزیک دانش آموزان پایه دهم دخیل هستند بررسی و با استفاده از داده های پرسشنامه ای به روش ماتریس تحلیل و بررسی شد.
ادراک دانشجویان از تأثیر یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی: پیگیری کیفی یک مطالعه آزمایشی در حوزه علوم تربیتی در دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین میزان تأثیر یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان و شناسایی چگونگی این تاثیرات انجام شد. ابتدا داده های کمّی و سپس داده های کیفی جمع آوری شدند تا اثر یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان و چگونگی این تأثیرات را شناسایی نمایند. هشتادوهشت دانشجو در مقطع کارشناسی رشته علوم تربیتی در دو گروه آزمایشی و گواه به روش نمونه گیری در دسترس برای مطالعه انتخاب شدند. دانشجویان گروه آزمایشی 16 جلسه از طریق رویکرد یادگیری مشارکتی آموزش داده شدند. گروه گواه نیز به روش متداول آموزش داده شدند. در پایان ترم دانشجویان گروه آزمایشی که تعدادشان 44 نفر بود در مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت کردند تا پس از مداخله، تجربیاتشان از یادگیری را بازگو نمایند. ابزار گردآوری داده ها آزمون معلم ساخته پیشرفت تحصیلی درس روش تدریس و برنامه ریزی آموزشی بود که ابتدا توسط پنج نفر از مدرسان روش تدریس در دانشگاه های دولتی مورد بازبینی قرار گرفت و سپس روی یک نمونه 15 نفری اجرا شد. میزان آلفای کرونباخ برای پرسشنامه های هر دو درس مطلوب گزارش گردید. نتایج نشان داد دانشجویان گروه آزمایشی در هر دو درس عملکرد بهتری دارند. ادراک دانشجویان نیز نشان داد یادگیری مشارکتی نه تنها یک محیط یادگیری همدلانه، ایمن و دلپذیر ایجاد می کند و مهارت های فردی و ارتباطی دانشجویان را تقویت می کند، بلکه کیفیت یادگیری آن ها را نیز بهبود می بخشد. داده های کیفی ضمن اینکه می توانند نقطه شروعی برای استفاده از سایر روش های کیفی نظیر مشاهده جهت درک عمیق تر محیط یادگیری مشارکتی فراهم سازند، به طور تلویحی نشان می دهند که یادگیری مشارکتی می تواند در کلاس های درس دانشگاه اجرا شود.
نقش تبیین کنندگی باورهای معرفت شناختی و خودتعیین گری تحصیلی در پیش بینی اهمال کاری تحصیلی دانشجویان با میانجی گری هیجان های تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش کنونی رابطه ی باورهای معرفت شناختی و خود تعیین گری تحصیلی با اهمال کاری تحصیلی از طریق میانجی گری هیجان های تحصیلی مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی می باشد. شرکت کنندگان پژوهش، 320 دانشجوی مقطع کارشناسی در رشته ها و دانشکده های مختلف دانشگاه مازندران واحد بابلسر بودند که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راثبلوم، 1984)، باورهای معرفت شناختی (بایلس، 2009)، انگیزش تحصیلی (والرند و همکاران، 1989) و هیجان های تحصیلی (پکران و همکاران، 2005)، استفاده شد. تجزیه و تحلیل مدل پیشنهادی با استفاده از مدل معادلات ساختاری و با بهره گیری از نرم افزار ایموس ویرایش 26 انجام شد. روابط واسطه ای در مدل پیشنهادی با استفاده از روش بوت استراپ مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بودند که مدل پیشنهادی با داده ها از برازش خوبی برخورداربوده است، همچنین نتایج نشان داد که ابعاد باورهای معرفت شناختی و خود تعیین گری تحصیلی از طریق هیجان های تحصیلی اثرات غیرمستقیم معنی داری بر اهمال کاری تحصیلی دارند.
ارائه ی الگوی هوش موفق بر پایه ی هوش معنوی با نقش میانجی نظم جویی شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۲شماره ۴
249 - 267
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین هوش معنوی با هوش موفق و ارائه الگوی مناسب انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان پسر پایه نهم متوسطه شهر بیرجند در سال تحصیلی 1400-1399 بود. حجم نمونه 310 نفر بوده که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های هوش معنوی، نظم جویی شناختی هیجان و هوش موفق استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS-23 وLISREL8.8 به روش تحلیل مسیر بررسی شد. نتایج نشان داد هوش معنوی بر راهبردهای سازش یافته نظم جویی شناختی هیجان و هوش موفق اثر مثبت و معنا دار و بر راهبردهای سازش نیافته نظم جویی شناختی هیجان منفی و معنا دار است. همچنین راهبردهای سازش یافته نظم جویی شناختی هیجان به طور مثبت و معنا دار و راهبردهای سازش نیافته نظم جویی شناختی هیجان به طور منفی و معنا دار بر هوش موفق تأثیر دارد. همچنین نتایج بیانگر آن بود که نظم جویی شناختی هیجان واسطه رابطه بین هوش معنوی و هوش موفق دانش آموزان است. یافته های این پژوهش از نقش میانجی نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین هوش معنوی و هوش موفق حمایت کرد. با توجه به نتایج پیشنهاد می شود زمینه اجرای آموزش های مبتنی بر نظریه اهداف پیشرفت، نظم جویی شناختی هیجان و هوش موفق و آشنایی دبیران با آنها فراهم شده و دوره های آموزشی پیش بینی گردد.
نگاهی نو به مبانی دینی برنامه درسی: بنیادی برای نظریه پردازی در حوزه مطالعات برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵۵
۶۸-۴۷
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عرضه نگاهی نو به نقش مبانی دینی در قلمرو مطالعات برنامه درسی از طریق توصیف، تحلیل و ارزیابی نقش مبانی دینی در وضع موجود برنامه درسی است. با استفاده از روش پژوهش تحلیل نظرورزانه، نقشهای مبانی دینی برنامه درسی از منظر صاحب نظران شناسایی و مفهوم پردازی شد. از نتایج تحلیلها مشخص شد که نگاه صاحب نظران به مبانی دینی برنامه درسی اغلب نگاهی متأثر از موضع آنها هم در زمینه برنامه درسی و هم برداشتهای موجود در زمینه مبانی دینی برنامه درسی بود که تنها واکنشی به برداشت هر صاحب نظر به مفهوم برنامه درسی است. در مورد برنامه درسی برداشتها متفاوت بود. برخی مفهوم برنامه درسی را به مثابه برنامه ریزی درسی و عده اندکی برنامه درسی را جزء قلمرو مطالعاتی می دانند که این معنا، در پیوند برداشتشان نسبت به مبانی هم وجود دارد، چراکه توجه ناقص به برنامه درسی و ابعادش، منجر به نقش و اثرگذاری محدود مبانی دینی برنامه درسی و نیز کاستی در معنا و مفهوم این بعد معرفتی شده است؛ بنابراین هم فهم نسبت به مبانی و هم فهم نسبت به برنامه درسی باید دستخوش تغییر و دگرگونی شود. این فهم گسترده از معنای برنامه درسی، نقش حداکثری مبانی دینی را در برنامه درسی به همراه دارد. با فهم برنامه درسی به مثابه دانش برنامه درسی می توان نقشهایی اساسی و بنیادین چون مبانی دینی به مثابه شبکه ای معنایی و استدلالی (نظریه) برای برنامه درسی متصور شد.
بررسی و اعتبارسنجی مدل اندازه گیری سازه پیشران های انتقال یادگیری به محیط کار (مورد مطالعه: کارکنان سازمان منتخب در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی و اعتبارسنجی مدل اندازه گیری سازه «پیشران های انتقال یادگیری به محیط کار» انجام شده است. پژوهش ازنظر ماهیت، کمّی، ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری آن شامل کارکنان یک سازمان منتخب در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات بود که در دوره های آموزش ضمن خدمت سازمان شرکت کرده بودند و با استفاده از فرمول کوکران درنهایت، 169 نفر به عنوان نمونه به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها سیاهه تجدیدنظرشده انتقال یادگیری بود که روایی محتوایی آن از طریق نظر خبرگان و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ با بهره گیری از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 26 سنجیده شد. تحلیل عاملی تأییدی و آزمون برازش مدل اندازه گیری با استفاده از نرم افزار آموس نسخه 22 نشان دهنده آن بود که مدل اندازه گیری برازش مناسبی دارد. مؤلفه فردی بیشترین قدرت تبیین واریانس را در سازه «پیشران های انتقال یادگیری به محیط کار» داراست. در مؤلفه های فردی، آموزشی و سازمانی به ترتیب انگیزه فراگیر برای انتقال یادگیری به محیط کار، رضایت فراگیر از فرآیندهای آموزشی و حمایت همکاران از انتقال یادگیری به محیط کار، بیشترین قدرت تبیین کنندگی را میان سایر متغیرهای تشکیل دهنده هر مؤلفه دارا بودند. پیشنهاد می شود که سازمان رویکردی را برای جلب حمایت مدیران به منظور فراهم آوردن فرصت هایی برای کارکنان به منظور انتقال آموخته ها در پیش گیرد. جلسه مشترکی میان مدرس و رؤسای ادارات برای تدوین محتوای کاربردی و افزایش رضایت فراگیران قبل از برگزاری دوره های آموزشی برگزار شود. به منظور کاهش مقاومت فراگیر برای تغییر، منابع درون زا و برون زای ایجاد مقاومت در تغییر شیوه و فرایندهای انجام کار شناسایی شود.
بررسی مقایسه ای اثربخشی آموزش راهبردهای کارکردهای اجرایی مغز و نورون های آینه ای بر تفکر انتقادی در پسران 9- 12 سال دارای اختلال سلوک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال سلوک نوعی اختلال روانی شایع و بسیار آسیب پذیر است که معمولاً در کودکی یا نوجوانی بروز می کند و با رفتارهای ضد اجتماعی و پرخاشگرانه شدید مشخص می شود. این بیماری با اختلالات عصبی شناختی همراه است وغالبا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی در بزرگسالی منجر می شود. روش: نیمه آزمایشی اندازه گیری مکرر(پیش آزمون،پس آزمون وپیگیری)با گروه کنترل جامعه آماری شامل، 45 پسر9-12 سال دارای اختلال سلوک به روش نمونه دردسترس انتخاب، و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم شدند. دوگروه آزمایش طی 8 هفته تحت آموزش راهبردها قرارگرفتند،گروه کنترل هیج آموزشی دریافت نکرد داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه تشخیص اختلال سلوک و تفکرانتقادی ریتکس، با نرم افزار اس پی اس اس 22 تحلیل شد (0/05 >p) یافته ها: نشان داد اثربخشی مداخلات در گروه نورون های آینه ای نسبت بگروه کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری، افزایش معنا دارنشان داد. تفاوت مداخلات درگروه کارکردهای اجرایی و کنترل معنادارنبود. تفاوت مولفه های بالندگی و تعهد درگروه نورونهای آیینه ای درقیاس با گروه کنترل معناداربود و مولفه خلاقیت معنادار نبود درگروه کارکردهای اجرایی در هیچ یک از مولفه (p< 0/05) ها تفاوت معنادارنبود نتیجه گیری: آموزش راهبردهای نورون های آینه ای بر تفکر انتقادی ومؤلفه های بالندگی و تعهد تأثیر مثبت و معناداری داشت بر مؤلفه خلاقیت تأثیرگذار نبود مداخلات کارکردهای اجرایی مغز بر تفکر انتقادی و مؤلفه های آن بی تأثیربود. براین اساس استفاده از آموزش راهبردهای نورون های آیینه ای بعنوان مداخله موثر در بهبود عملکرد شناختی وارتباطی درکودکان دارای اختلال سلوک پیشنهاد می شود
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر هیجان تحصیلی امید و خودپنداشت تحصیلی دانش آموزان دختر دارای اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۲شماره ۴
163 - 184
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر هیجان تحصیلی امید و خودپنداشت تحصیلی دانش آموزان دختر دارای اضطراب امتحان انجام شد. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان دختر پایه های یازدهم و دوازدهم دوره متوسطه دوم شهر مرودشت به تعداد 3265 نفر، در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای به تعداد 30 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (هر گروه ۱۵ نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های هیجان تحصیلی امید (پکران، گوئتز، تیتز و پری، 2002)، اضطراب امتحان (ساراسون، 1990) و سیاهه خودپنداشت مدرسه (چن و تامپسون، 2004) بود. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، تحت مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز، استروسال و ویلسون، 1999) قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که مداخله درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش در مؤلفه های هیجان تحصیلی امید و خودپنداشت تحصیلی منجر به افزایش معنادار عملکرد در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون گردید (05/0>P)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که مدارس با به کارگیری مداخله درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد، می توانند باعث افزایش هیجان تحصیلی امید و خودپنداشت تحصیلی دانش آموزان شوند تا از این طریق دانش آموزان به موفقیت تحصیلی دست یابند.
نقد و بررسی میزان تطابق متن های زبان عربی پایه دهم تا دوازدهم انسانی با قواعد آن
حوزههای تخصصی:
در برنامه درسی ملی، یکی از حوزه های تربیت و یادگیری، قرآن و زبان عربی است، در این رویکرد جدید پرورش مهارت های زبانی (شنیدن، خواندن، نوشتن و سخن گفتن) که به منظور «فهم متن» است بسیار مورد توجه قرار گرفته اما توجه شایانی به قواعد نشده است، در صورتی که دانستن یک زبان، به معنای شناختن قواعد آوایی و دستوری در کنار یادگیری واژگان آن زبان و تسلط بر همه نکاتش است؛ لذا در کتاب های درسی جدید، با پرداختن زیاد به مباحث ترجمه و آموزش لغات، اهمیت بحث قواعد مورد اغماض قرار گرفته، اما تمامی این مباحث باعث نمی گردد تا نقش مؤثر قواعد ساختاری در جمله سازی زبان عربی که از طریق متون تسهیل می گردد، نادیده انگاشته شود. بنابراین نویسندگان این جستار سعی دارند به روش توصیفی- تحلیلی به نقش متن در تفهیم سازی قواعد و شیوه ی استفاده نمودن آن در کتاب عربی رشته انسانی بپردازند. پس برخی نمونه های ارائه شده نشان می دهد که عدم تطابق متن و قواعد ساختاری مانع یادگیری زبان عربی می شود و باعث خواهد شد که دانش آموزان بخاطر عدم وحدت و توالی و یکپارچگی محتوا با قواعد مبحث قواعد و آموزش زبان عربی را دو مقوله ی جدا از هم بدانند. لذا رسالت کتاب؛ یعنی تقویت فهم قرآن و متون دینی و جمله سازی تا حدودی بر منصه موفقیت ننشیند.
واکاوی راهبردهای آموزش نحو به غیر عرب زبانان
حوزههای تخصصی:
نحو یا دستور زبان عربی یکی از مواد درسی بسیار مهم در دوره کارشناسی و نیز در دوره های تکمیلی برای غیر عرب زبانان به شمار می رود. نحوه تدریس این ماده همواره آمیخته با دشواری های زیادی بوده است، و دانشجویان و فراگیران، همواره بر سخت و یکنواخت بودن قواعد، روش های تدریس خشک و غیر فعال و مسائلی از این دست اشاره می کنند. در جستار حاضر، ضمن تأکید بر جدا نمودن دو مقوله نحو علمی و نحو آموزشی، راهبردهای سنتی مورد اشاره قرار گرفته و محاسن و معایب آن ها مورد مداقّه قرار گرفته است. علاوه بر آن راهبردهای جدیدی نیز جهت کاربست اساتید پیشنهاد شده، و معایب و محاسن آن ها نیز مورد بررسی واقع شده است. ما حصل جستار حاضر این است که ما باید ضمن پرهیز از تدریس مباحث نحوی غیر ضروری، بیشتر به جنبه های کاربردی آن توجه نمائیم، و راهبردهای جدید و مشارکتی را جهت بهبود فرایند یاددهی یادگیری به کار ببندیم.