فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
This study aimed to explore the attachment patterns in children diagnosed with Fetal Alcohol Spectrum Disorders (FASD) by examining the experiences and perceptions of their primary caregivers. A qualitative research design was employed, utilizing semi-structured interviews with 14 primary caregivers of children diagnosed with FASD. Participants were recruited from specialized clinics and support groups. Data were collected through in-depth interviews, focusing on topics such as the nature of the child-caregiver relationship, caregiver perceptions of the child's attachment behaviors, challenges in the attachment relationship, and strategies used to support attachment. The interviews were transcribed and analyzed thematically, with theoretical saturation achieved when no new themes emerged. Four main themes emerged from the analysis: the nature of the child-caregiver relationship, caregiver perceptions of the child's attachment behaviors, challenges in the attachment relationship, and strategies used by caregivers to support attachment. Caregivers emphasized the importance of emotional bonding, effective communication, physical closeness, and consistent caregiving in fostering secure attachment. They reported a range of attachment behaviors, including both secure and insecure patterns, influenced by the neurodevelopmental impairments associated with FASD. Key challenges included managing emotional outbursts, behavioral issues, and balancing caregiving roles. Caregivers employed various strategies such as therapeutic interventions, establishing routines, positive reinforcement, and emotional coaching to support attachment. The study provides a comprehensive understanding of the attachment patterns in children with FASD, highlighting the critical role of responsive caregiving and the adaptive strategies used by caregivers. The findings underscore the need for targeted interventions and comprehensive support systems to enhance attachment and promote the developmental well-being of children with FASD. Further research is needed to explore the long-term impact of these attachment patterns and the effectiveness of specific interventions.
Classroom management: Strategies and challenges of Iranian teachers(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۱ , ۲۰۲۴
1 - 13
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to explore the strategies and challenges faced by Iranian teachers in classroom management. The importance of this study lied in its potential contribution to effective approaches in classroom management, professional growth of teachers, and research knowledge. To serve that end, it utilized a qualitative research design, employing semi-structured interview and open-ended questionnaire to gather data from a sample of Iranian teachers. The findings revealed that Iranian teachers were required to use different strategies to put their knowledge resources and practices of classroom management into the real context of classroom with high effectiveness. The study also indicated several challenges faced by Iranian teachers, such as students’ misbehavior, class communication, fulfillment of learner expectations, time management, care for and attention to learners, giving and receiving feedback, interactions with students’ families, flexibility, accountability and commitment, lesson planning, group work planning, and professional ethics. It can be concluded that teachers’ classroom management literacy is fed by different knowledge resources. Moreover, classroom management literacy is not formed overnight, but it is the product of various knowledge domains. More importantly, classroom management is not an easy task for Iranian teachers. These findings have significant implications for Iranian teachers, teacher educators and curriculum planners.
تأثیر راهبردهای یادگیری و نگرش مثبت به مدرسه با نقش واسطه ای اهداف پیشرفت بر خودکارآمدی تحصیلی در درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۵
117 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر راهبردهای یادگیری و نگرش مثبت به مدرسه با نقش واسطه ای اهداف پیشرفت بر خودکارآمدی تحصیلی در درس ریاضی در دانش آموزان دختر پایه ششم شهر الیگودرز بود. روش تحقیق از نوع کاربردی و توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر الیگودرز به تعداد 784 نفر بود که در سال تحصیلی 1402-1401 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از فرمول کوکران تعداد 258 نفر برای نمونه پژوهش، به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد خودکارآمدی تحصیلی در درس ریاضی جینک و مورگان (1999)، راهبردهای یادگیری پینتریچ و دی گروت (1990)، نگرش نسبت به مدرسه مک کوچ و سیگل (2003) و اهداف پیشرفت تحصیلی میدلتن و میگلی (1997) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که، راهبردهای یادگیری و نگرش مثبت به مدرسه با نقش واسطه ای اهداف پیشرفت بر خودکارآمدی تحصیلی در درس ریاضی تاثیر غیر مستقیم ندارند. راهبردهای یادگیری با نقش میانجی اهداف پیشرفت در درس ریاضی بر خودکارآمدی تحصیلی در درس ریاضی تاثیر غیر مستقیم ندارد. نگرش مثبت به مدرسه با نقش میانجی اهداف پیشرفت در درس ریاضی بر خودکارآمدی تحصیلی در درس ریاضی تاثیر غیرمستقیم ندارد. همچنین راهبردهای یادگیری در درس ریاضی بر خودکارآمدی تحصیلی در درس ریاضی تاثیرمستقیم دارد. نگرش مثبت به مدرسه بر خودکارآمدی تحصیلی در درس ریاضی تاثیرمستقیم دارد.
نقش میانجی خودهای ممکن تحصیلی در رابطه بین یادگیری خودتنظیمی با فراشناخت و احساس عاملیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
21 - 35
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی روابط ساختاری فراشناخت و احساس عاملیت بر یادگیری خودتنظیمی با نقش میانجی خودهای ممکن تحصیلی در بین دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد. این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر بوکان بودند که 591 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خود تنظیمی بوفارد (1995)، آگا هی های فراشناختی شراو و دنیسون (1994)، احساس کنترل شاپیرو (1994) و مقیاس خودهای ممکن تحصیلی کادلی (2011) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و Amos مورد تحلیل قرار گرفت و شاخص های برازش مدل استخراج و مدل پژوهش تأیید گردید. نتایج نشان داد که اثرات مستقیم احساس عاملیت بر خودهای ممکن تحصیلی، فراشناخت بر خودهای ممکن تحصیلی، احساس عاملیت بر یادگیری خودتنظیمی، فراشناخت بر یادگیری خودتنظیمی و خودهای ممکن تحصیلی بر یادگیری خودتنظیمی معنادار می باشند. همچنین اثرات غیرمستقیم احساس عاملیت و فراشناخت با واسطه گری خودهای ممکن تحصیلی بر یادگیری خودتنظیمی معنادار نبود. پس با این وجود می توان از طریق ارائه برنامه های آموزشی بر بنیاد فراشناخت، احساس عاملیت و خودهای ممکن تحصیلی به بهبود یادگیری خودتنظیمی در دانش آموزان و افزایش آن کمک کرد.
اثر تمرین متغیر بر تحکیم حافظه حرکتی کودکان کم توان ذهنی: نقش آرایش تمرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ا کتساب مهارت های حرکتی در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر با کندی صورت می گیرد. بنابراین
شناسایی روش های کارآمد و مؤثر برای آموزش مهارت های حرکتی در این افراد جهت ا کتساب و ارتقاء اجرای مهارت های
حرکتی، حائز اهمیت است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین متغیر با آرایش های متفاوت بر تحکیم )مبتنی
بر ارتقاء( حافظه حرکتی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود.
روش: بدین منظور 56 دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر براساس نمرات پیش آزمون در 4 گروه تمرین ثابت، تمرین متغیر
با آرایش مسدود، تصادفی و مسدود-تصادفی قرار گرفتند. آزمودنی ها در روز اول براساس روش تمرینی گروه خود به انجام
تمرین پاس بسکتبال در 3 بلوک 12 کوششی پرداختند. در انتهای جلسه تمرین، آزمودنی ها بلافاصله در آزمون ا کتساب
شامل یک بلوک 12 کوششی پرتاب به هدف شرکت کردند. صبح روز دوم پس از خواب شبانه، آزمون یادداری مشابه با
آزمون ا کتساب انجام شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس مختلط ) t ،)4در 2 وابسته و تحلیل واریانس یک طرفه
استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که قبل و بعد از خواب شبانه در نمرات دقت پاس 2 گروه تمرین متغیر با آرایش
تصادفی و تمرین متغیر با آرایش مسدود-تصادفی تفاوت معنادار آماری وجود دارد. ولیکن بین عملکرد 2 گروه تمرین متغیر
با آرایش تصادفی و مسدود-تصادفی بعد از خواب شبانه تفاوتی دیده نشد.
نتیجه گیری: بنابراین در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر می توان از شیوه تمرین متغیر با آرایش تصادفی و آرایش
مسدود-تصادفی در جهت بهبود تحکیم حافظه حرکتی استفاده کرد.
ارائه مدل ساختاری کمک طلبی بر اساس خودتعیین گری و شکفتگی با میانجیگری درگیری تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶۰
۲۲۲-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه کمک طلبی با خودتعیین گری و شکفتگی با میانجیگری درگیری تحصیلی، به روش همبستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه ای به حجم 539 دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های کمک طلبی رایان و پنتریچ(1997)، درگیری تحصیلی شافلی و بکر(2006)، نیازهای اساسی خودتعیین گری دسی و رایان(1993) و مقیاس شکفتگی دینر و همکاران(2009) پاسخ دادند. داده های حاصل از پژوهش با نرم افزار SPSS-23 و AMOS-23 تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که مدل ساختاری کمک طلبی بر اساس خودتعیین گری و شکفتگی با نقش میانجی درگیری تحصیلی دانش آموزان با داده های تجربی برازشی مناسب داشت. بین خودتعیین گری، شکفتگی و درگیری تحصیلی با کمک طلبی رابطه ای معنادار وجود دارد. همچنین درگیری تحصیلی نقش واسطه ای در پیش بینی کمک طلبی بر اساس خودتعیین گری داشت. نقش واسطه ای درگیری تحصیلی در پیش بینی کمک طلبی بر اساس شکفتگی معنادار نبود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که میزان کمک طلبی تحصیلی دانش آموزان به طور مستقیم براساس خودتعیین گری و شکفتگی و به صورت غیرمس تقیم براساس درگیری تحصیلی دانش آموزان پیش بینی می شود.
اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره دوم ابتدایی براساس آرا و اندیشه های ابن سینا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تربیت اخلاقی در ساختار نظام آموزشی و پرورش، حیاتی است چرا که اخلاق و تربیت اخلاقی، اساس مبانی رشد اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر، اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره دوم ابتدایی براساس آرا و اندیشه های ابن سینا می باشد. تحقیق از لحاظ هدف، از نوع کاربردی و از نظر روش، کمی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل متخصصان برنامه درسی فعال در زمینه تربیت اخلاقی و روش نمونه گیری از نوع هدفمند و تعداد آنها 25 نفر بود. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته بود و روایی آن به تایید 9 نفر متخصص حوزه علوم تربیتی رسید. از روش مدلسازی ساختاری تفسیری جهت اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی استفاده شد. مطابق با یافته ها، شاخص "مالکیت و تسلط بر نفس" مبنای شاخص های برنامه درسی تربیت اخلاقی است و میزان اهمیت این شاخص در مقایسه با سایر شاخص ها بیشتر می باشد. یکی از هدف های واسطه ای تربیت اعتقادی کودک رشد دیدگاه های اعتقادی ابن سینا است. از این منظر مالکیت و تسلط بر نفس، نخستین روش برای نیل به این هدف است. از نظر ابن سینا هدف کلی تربیت اعتقادی، مذهبی بار آوردن دانش آموز است و اسلام را به عنوان مکتبی سازنده بپذیرد و تعالیم آن را به صورت افکاری اصیل و هیجان انگیز در خود پذیرا شود.
تأملی پدیدارشناسی بر ابعاد سیاستگذاری علمی در آموزش عالی ایران
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر ابعاد سیاست گذاریِ علمی در آموز عالی ایران را از دیدگاه اعضای هیئت علمی موردمطالعه قرار داده است. روش پژوهش: روش تحقیق حاضر از نوع کیفی و به طور خاص راهبرد پدیدارشناسی بکار گرفته شد. مشارکت کنندگان تحقیق استادان چندین دانشگاه دولتی در کشور بودند. با شیوه نمونه گیری ترکیبی ( هدفمند و گلوله برفی) با 15 نفر از این استادان به عنوان نمونه، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. داده ها پس از پیاده سازی به شکل استقرائی و به شیوه کدگذاری دو مرحله ای بارنی گلیزر (1999) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که مفهوم سیاست گذاری علمی در آموزش عالی ایران می تواند شامل تصحیح قوانین، تغییردادن ساختارهای دانشگاهی، تأکید بر دانش عملی و مهارت محوری، پیوستگی صنعت و دانشگاه، روزآمدسازی برنامه های درسی، پاسخگویی اثربخش در راستای مسائل جامعه، فرهنگ سازمانی نوگرایی، حفظ خودگردانی دانشگاه، رشد منابع اقتصادی خودکفا و تثبیت نظام تضمین کیفیت باشد. نتیجه گیری: مفهوم سیاست گذاری علمی مناسب در آموزش عالی سبب برنامه ریزی آینده نگارانه دانشگاه ها و پیش بینی نیازهای فعلی خود و مسائل پیش روی جامعه و دانشگاه ها در آینده می گردد.
نقش واسطه ای خوش بینی تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و تاب آوری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۴
115 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای خوش بینی تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و تاب آوری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر مشهد بود.روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری موردپژوهش کلیه دانش آموزان دختر ناحیه هفت شهر مشهد در سال تحصیلی 1402- 1401 بود که بر اساس پیشنهاد کلاین 250 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری در این پژوهش پرسش نامه تاب آوری Connor-Davidson (2003)، ذهن آگاهی Baer و همکاران (2006)، خوش بینی تحصیلی Tschannen-Moran و همکاران (2013) و برای عملکرد تحصیلی دانش آموزان از معدل نمرات دروس مختلف آنان استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و از روش های آمار استنباطی نظیر آزمون های همبستگی و معادلات ساختاری با تحلیل مسیر استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد مدل مفهومی پژوهش با داده های تجربی برازش دارد و خوش بینی تحصیلی نقش واسطه ای را در ارتباط بین ذهن آگاهی با تاب آوری و عملکرد تحصیلی دارد. همچنین ذهن آگاهی با خوش بینی تحصیلی رابطه مستقیم دارد. خوش بینی تحصیلی با تاب آوری و عملکرد تحصیلی نیز اثر مستقیم و معناداری داشت.نتیجه گیری: بر طبق نتایج می توان گفت خوش بینی در دانش آموزان نقش تسهیل کننده را در بهبود تاب آوری و عملکرد تحصیلی دارد. ذهن آگاهی از طریق خوش بینی در بهبود و ارتقای تاب آوری و عملکرد تحصیلی مؤثر است.
پیش بینی اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی براساس الکسی تایمیا و سبک های دلبستگی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: با توجه به علاقه گسترده دانش آموزان به شبکه های اجتماعی و پیامدهای مثبت و منفی آن، بررسی عوامل روانشناختی مرتبط با اعتیاد به شبکه های اجتماعی اهمیت ویژه ای دارد. این پژوهش با هدف پیش بینی اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی براساس الکسی تایمیا و سبک های دلبستگی در دانش آموزان انجام شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر تهران در سال 1403 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 150 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از ابزارهای خودگزارش دهی شامل پرسشنامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی (خواجه احمدی و همکاران، 1395)، ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994) و پرسشنامه سبک های دلبستگی (هازن و شاور، 1987) استفاده شد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با SPSS نسخه 26 انجام شد.یافته ها: نتایج نشان داد که بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی با الکسی تایمیا و مؤلفه های آن رابطه مثبت و معنادار بوده است الکسی تایمیا (682/0=R و 009/0=P). همچنین بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی با هر یک از سبک های دلبستگی به ترتیب دلبستگی ایمن منفی و معنادار (601/0-=R و 007/0=P)، و دلبستگی ناایمن اجتنابی (524/0=R و 008/0=P) و دوسوگرا نیز مثبت و معنادار بود (472/0=R و 015/0=P). تحلیل رگرسیون به شیوه همزمان نیز نشان داد که 31 درصد واریانس اعتیاد به فضای مجازی براساس متغیرهای پیش بین قابل تبیین بوده است.نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان به منظور کاهش اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی، با شناسایی عوامل مرتبط با این نوع از آسیب، الگویی مناسب برای تدوین و طراحی برنامه های پیشگیری طراحی و تدوین نمود.
میزان تاثیر راهبرد «علت و معلول» در بهبود مهارت خواندن در فارسی آموزان مبتدی غیر فارسی زبان جامعه المصطفی
حوزههای تخصصی:
مهارت خواندن یکی از مهم ترین چالش ها برای فارسی آموزان غیرفارسی زبان است و استفاده از راهبردهای آموزشی می تواند به بهبود این مهارت کمک کند. پژوهش حاضر تأثیر راهبرد "علت و معلول" را در تقویت مهارت خواندن فارسی آموزان مبتدی غیر فارسی زبان جامعه المصطفی بررسی می کند. این راهبرد به درک روابط منطقی میان جملات و مفاهیم کمک کرده و تفکر تحلیلی زبان آموزان را تقویت می کند.مطالعه حاضر با استفاده از یک طرح آزمایشی-مداخله ای و روش کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده (RCT) انجام شد. ۵۰ زبان آموز مبتدی به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. گروه آزمایش طی ۸ هفته تحت آموزش راهبرد "علت و معلول" قرار گرفت و پیش آزمون و پس آزمون مهارت خواندن با استفاده از آزمون استاندارد مرکز بین المللی آموزش زبان فارسی (ICLPE) انجام شد.نتایج تحلیل کواریانس (ANCOVA) نشان داد که استفاده از راهبرد "علت و معلول" تأثیر معناداری بر بهبود نمره کل مهارت خواندن و بخش های مختلف آن، به ویژه درک مطلب متون عمومی، متون کاربردی، متون تخصصی و تطبیق اطلاعات دارد. بااین حال، تفاوت معناداری در تحلیل و استنباط مفاهیم و تکمیل متن مشاهده نشد. یافته ها حاکی از آن است که این راهبرد می تواند به عنوان یک تکنیک مؤثر در آموزش مهارت خواندن فارسی به غیرفارسی زبانان به کار رود.
رابطه سواد رسانه ای با سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اراک
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
20 - 28
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش استفاده از فناوری ها ی اطلاعاتی و ارتباطی و بمباران اطلاعاتی و آسیب پذیری مخاطبان جوان که عمده ترین مصرف کنندگان رسانه ها ی مذکور هستند، آگاهی از سوادرسانه ای برای مواجهه گزینشی با رسانه ها و تحلیل و ارزیابی نقادانه آنها، مهارتی ضروری است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سوادرسانه ای با سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اراک انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اراک بود که به روش نمونه گیری داوطلبانه 174 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ها ی سنجش سواد رسانه ای عزیزی(1393)، پرسشنامه سنجش سواد اطلاعاتی ویژه دانشجویان داورپناه و سیامک(1388)، آزمون مهارت ها ی تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) (CCTST) پیتر فاشیون و نورین (1994) استفاده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین سوادرسانه ای و سواد اطلاعاتی دانشجویان و همچنین بین سوادرسانه ای و تفکر انتقادی رابطه معنادار و مثبت وجود داشت. با توجه به رابطه معنادار سوادرسانه ای با سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی، برگزاری کارگاه ها ی آموزشی در خصوص سواد رسانه ای و مهارت ها ی مرتبط با آن شامل نقد و تفسیر پیام پیشنهاد می گردد.
تأثیر روش ارزشیابی همتاسنجی بر کارکردهای اجرایی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان پنجم ابتدایی شهرستان پیرانشهر در درس املا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر روش ارزشیابی همتاسنجی بر کارکردهای اجرایی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان پنجم ابتدایی شهرستان پیرانشهر در درس املا بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل ب ود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم شهرستان پیرانشهر در سال تحصیلی 1402-1403 بودند که از بین آن ها 30 نفر از طریق روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل ( هرگروه 15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های اشتیاق تحصیلی دانش آموزان ویگا (2016) و کارکردهای اجرایی -BRIEF فرم معلم استفاده شد که ضریب پایایی آن ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب 78/ 0 و 84/0 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره (آنکوا) به کمک نرم افزار Spss نسخه 27 استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از استفاده از روش ارزشیابی همتاسنجی، تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل در میزان اشتیاق تحصیلی ( 52/815 F = ، 05/0≥ p ) و کارکرد اجرایی (9/159 F = ، 05/0≥ p ) وجود دارد. اندازه اثر برای اشتیاق تحصیلی 968/0 و برای کارکردهای اجرایی 856/0 به دست آمد که نشان دهنده تأثیر روش ارزشیابی همتا سنجی است. بر اساس نتایج پژوهش می توان بیان نمود که همتاسنجی باید به عنوان استراتژی مؤثر و مکمل در تدریس دروس و مهارت های مختلف، از جمله درس املا، گنجانده شود. این رویکرد با فراهم کردن فرصت های یادگیری متقابل، می تواند به شکل گیری جامعه ای یادگیرنده در کلاس های درس کمک کرده و بستری را برای یادگیری همیشگی ایجاد نماید.
ویژگی های روان سنجی نسخه بسط یافته مقیاس سنتی بی صداقتی تحصیلی: معرفی یک مقیاس در دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه بسط یافته مقیاس سنتی بی صداقتی تحصیلی بود. پاسخ دهندگان پژوهش 874 دانشجو (265 مرد، 598 زن و 11 نفر از شرکت کنندگان جنسیت شان را اعلام نکردند) دوره کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی402-1401 بودند. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی، از دسته پژوهش های روانسنجی و در زمره تحقیقات توصیفی بود که در قالب روان سنجی برای ابزار استاندارد بی صداقتی تحصیلی انجام شد. مقیاس های پژوهش عبارت از هنجار ذهنی برای بی صداقتی تحصیلی، کنترل رفتاری ادراک شده برای بی صداقتی تحصیلی، نگرشِ بی صداقتی تحصیلی، قصدِ بی صداقتی تحصیلی، توجیهِ بی صداقتی تحصیلی، تعهد اخلاقی به صداقت تحصیلی و رفتارهای بی صداقتی تحصیلی بودند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-25و Smart PLS-3 تحلیل شدند. برای تعیین روایی از روایی همگرا و روایی واگرا استفاده شد. در این خصوص، بررسی معیار بارهای عاملی، معیار فورنل-لارکر و نسبت خصیصه متفاوت به مشابه نشان داد این ابزار روایی همگرا و واگرای مطلوبی دارد. برای تعیین پایایی از روش های آلفای کرونباخ، پایایی مرکب و شاخص rho_A استفاده شد. نتایج هر سه شاخص مذکور نشان داد عامل های این ابزار (تقلب در تکلیف و تقلب در امتحان) پایایی مطلوبی دارند. در مجموع، نتایج نشان داد که این مقیاس از روایی و پایایی بسیار خوبی در همه شاخص های مورد نظر برخوردار بود و کارایی لازم را برای اندازه گیری این رفتار داشت. بررسی مادّه های این مقیاس نشان می دهد برنامه درسی نقش مهمی در بی صداقتی تحصیلی دارد. نتایج بر مبنای شواهد پژوهشی و نظری مورد بحث قرار گرفته است.
رابطه قدرت ایگو و مکانیسم های دفاعی با تعارضات زناشویی کارکنان متاهل اداره کل ورزش و جوانان استان البرز
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
165 - 180
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پیچیدگی های روابط زناشویی مدت هاست که نقطه کانونی تحقیقات روان شناختی بوده است و اخیرا عوامل مختلفی که در ایجاد تعارضات زناشویی نقش دارند، مورد توجه محققین قرار گرفته است. لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه قدرت ایگو و مکانیسم های دفاعی با تعارضات زناشویی کارکنان متاهل اداره کل ورزش و جوانان استان البرز انجام شد. روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر جزء تحقیقات کاربردی به شمار می رود و از نظر روش تحقیق یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان متاهل اداره کل ورزش و جوانان استان البرز، در سال 1402 بود که شامل 240 نفر بودند و بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده 200 نفر از آنها انتخاب شدند. حجم نمونه در پژوهش حاضر، بر اساس فرمول کوکران به تعداد 150 نفر بود که با توجه به ریزش احتمالی در توزیع پرسشنامه آنلاین 200 نفر انتخاب شد. ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه توانمندی ایگو مارکستروم و همکاران (1997)؛ پرسشنامه سبک های دفاعی اندروس و همکاران (۱۹۹۳)؛ مقیاس تعارض زناشویی کانزاس (۱۹۸۵) بودند. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره) با کمک نرم افزار آماری spss نسخه 26 صورت گرفت.یافته ها: یافته های مطالعه حاضر، نشان داد که قدرت ایگو و مکانیسم های دفاعی می تواند تعارضات زناشویی در کارکنان متاهل اداره کل ورزش و جوانان استان البرز را پیش بینی کند. (01/0p<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت قدرت ایگو و مکانیسم های دفاعی در تعارضات زناشویی می-تونند نقش مهمی ایفا کنند. بنابراین روانشناسان و مشاوران فعال در حوزه خانواده و زوج برای کاهش تعارضات زناشویی، برای زوج ها برنامه هایی تدارک ببینند که در آن شرکت کنندگان، قدرت ایگو و میکانیسم های دفاعی رشدیافته را از طریق تکنیک های شناختی-رفتاری، ذهن آگاهی و آموزش تاب آوری افزایش دهند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر خودکارآمدی و مسئولیت پذیری در دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان عسلویه
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
210 - 225
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: برای جلوگیری از مشکلات تحصیلی و روانی-هیجانی در دانش آموزان، شناسایی عوامل مرتبط و اقدامات آموزشی-درمانی امری حیاتی تلقی می گردد. لذا این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر خودکارآمدی و مسئولیت پذیری در دانش آموزان مقطع ابتدایی اجرا شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی شهرستان عسلویه در سال تحصیلی 1403- 1402 بود، که تعداد 30 آزمودنی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه انتصاب تصادفی در دو گروه مساوی (آزمایش، 15 نفر و کنترل، 15 نفر) گمارش شدند. برای گردآوری داده ها علاوه بر چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی، از پرسشنامه خودکارآمدی (موریس، 2001) و پرسشنامه مسئولیت پذیری (لوئیس، 2001) استفاده شد. داده ها با روش های آمار توصیفی و آنالیز کوواریانس با نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه آموزش ذهن آگاهی باعث افزایش نمره کل خودکارآمدی(515/89=F، 000/0=P و 547/0=η) و افزایش نمره کل مسئولیت پذیری(737/77=F، 000/0=P و 479/0=η) و هر یک از مؤلفه های آن ها در افراد گروه آزمایش شده است، اما در میانگین نمرات این مؤلفه ها در افراد گروه کنترل طی مراحل مختلف سنجش، تغییر معناداری از نظر آماری مشاهده نشد.نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش ذهن آگاهی، روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی می توانند از این رویکرد درمانی به منظور توانمندسازی روانشناختی و کاهش آسیب در دانش آموزان استفاده کنند.
فراتحلیل مطالعات رابطه بین سرمایه روانشناختی و بهزیستی روانشناختی دانشجویان در دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
51 - 66
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ترکیب کمی نتایج مطالعات انجام شده پیرامون رابطه سرمایه روانشناختی و بهزیستی روانشناختی دانشجویان در ایران با تکنیک فراتحلیل انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی مقالات چاپ شده در مجلات علمی داخل ایران پیرامون رابطه سرمایه روانشناختی و بهزیستی روانشناختی دانشجویان از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱ بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ۱۰ مورد مشتمل بر ۳۲۳۳ آزمودنی به عنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات فرم کدگذاری فراتحلیل بود. داده های به دست آمده از تحقیقات منتخب با استفاده از نرم افزار CMA3 (نرم افزار جامع فراتحلیل) تحلیل شدند. فراتحلیل مطالعات منتخب نشان داد که میانگین اندازه اثر رابطه سرمایه روانشناختی و بهزیستی روانشناختی در مدل اثرات ثابت (۰/۵۹۸) و در مدل اثرات تصادفی (۰/۶۳۳) می باشد که بر اساس نظام تفسیری کوهن بالاتر از حد متوسط و قوی ارزیابی می شود. همچنین از میان ابعاد سرمایه روانشناختی، خودکارآمدی با اندازه اثر (۰/۵۱۱)، بیشترین سهم و خوش بینی با اندازه اثر (۰/۴۵۳)، کمترین سهم را در رابطه با بهزیستی روانشناختی دانشجویان در ایران دارد. بر اساس نتایج به دست آمده توجه به مؤلفه های سرمایه روانشناختی جهت بهبود بهزیستی روانشناختی دانشجویان ضروری به نظر می رسد.
تعیین اثربخشی بسته ی آموزشی پیشگیری از خودکشی بر افکار خودکشی و تکانشگری در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
171 - 181
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: افکار خودکشی و تکانشگری از عوامل خطر مهم خودکشی هستند که یکی از دلایل اصلی مرگ و میر در میان نوجوانان است. این مطالعه به دنبال تعیین اینکه آیا یک برنامه آموزشی پیشگیری از خودکشی می تواند به طور موثر افکار خودکشی و اقدامات تکانشی نوجوانان را کاهش دهد یا خیر.روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بوده است. 60 نوجوان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (30 نفر)– که آموزش را دریافت کردند – یا گروه کنترل(30 نفر) با استفاده از روش آزمایش کنترل شده قرار گرفتند. افکار خودکشی و تکانشگری هم قبل و هم بعد از مداخله ارزیابی شد. از مقیاس سنجش افکار خودکشی بک برای ارزیابی افکار خودکشی و از پرسشنامه ی تکانشگری بارت و همکاران به منظور ارزیابی تکانشگری استفاده شد. جلسات آموزشی شامل 10 جلسه بود که ترکیبی از رویکرد های هیجان مدار و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بود.یافته ها: از آزمون کوواریانس چند متغیره برای بررسی اثربخشی بسته ی آموزشی پیشگیری از خودکشی در نوجوانان دختر استفاده شد. نتایج نشان داد در مقایسه ی انجام شده بین گروه آزمایش با گروه کنترل، نتایج حاکی از بهبود قابل توجهی در هر دو متغیر تکانشگری و افکار خودکشی بود که در هر دو کاهش معناداری قابل مشاهده بود(01/0p<). نتیجه گیری: با توجه به این نتایج، درمان های خاص و سازمان یافته ممکن است بتواند با موفقیت متغیرهای خطر مهم مرتبط با خودکشی نوجوانان را کاهش دهد. به عنوان بخشی از یک رویکرد بزرگتر سلامت روان، این مطالعه تاکید می کند که چقدر مهم است که اینگونه بسته های آموزشی در برنامه های پیشگیری از خودکشی در مدارس و سایر محیط های جوان باشد. مطالعات آینده بهتر است تناسب و اثرات بلندمدت این مداخلات را در طیف وسیعی از زمینه های جمعیتی بررسی کنند.
واکاوی پدیده تحصیل گریزی در دانش آموزان مناطق مرزی ثلاث باباجانی: (مطالعه ای پدیدارشناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
217 - 228
حوزههای تخصصی:
تحصیل گریزی وضعیتی روانشناختی است که دانش آموز علیرغم میل باطنی خود در مدرسه حضور دارد و اگر فشارهای موقعیتی وجود نداشت اقدام به ترک تحصیل می کرد. هدف این پژوهش واکاوی پدیده تحصیل گریزی در دانش آموزان مناطق مرزی شهرستان ثلاث باباجانی بود. روش انجام پژوهش کیفی و به روش پدیدارشناختی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان، مدیران و دبیران مشغول به کار با حداقل 5 سال سابقه تدریس در مناطق مرزی در شهرستان ثلاث باباجانی بودند. تعداد 24 نفر به صورت هدفمند و با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تعیین کفایت نمونه نیز از قاعده اشباع نطری استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش کدگذاری سه مرحله ای استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که عوامل فردی، عوامل اقتصادی، عوامل آموزشی و عوامل فرهنگی از مهم ترین عوامل موثر بر تحصیل گریزی دانش آموزان می باشند، نگرش منفی به علم، اشتغال کاذب، آسیب های اجتماعی و امنیتی و تداوم محرومیت از مهم ترین پیامدهای تحصیل گریزی هستند و آگاهی بخشی، تسهیلات ویژه برای دانش آموزان مناطق مرزی و ابزارهای قانونی از جمله مهم ترین راه حل های کاهش پدیده تحصیل گریزی هستند.
شناسایی و سطح بندی عوامل اثرگذار بر توسعه مراکز پیش دبستانی با رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
151 - 171
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: توسعه کسب و کار یکی از دغدغه های اصلی صاحبان کسب و کارها است. در این بین مدیران مراکز پیش دبستانی با ارائه تجربیات مشتری لذت بخش و رضایت مندانه به والدین سعی در توسعه کسب و کار خود دارند. هدف مطالعه حاضر شناسایی و سطح بندی عوامل اثرگذار بر توسعه مراکز پیش دبستانی با رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری است.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش، از لحاظ هدف، کاربردی و از منظر گردآوری داده ها، از نوع آمیخته است. پژوهش در دو مرحله تحلیل محتوا و مدلسازی ساختاری تفسیری صورت پذیرفته است. جامعه آماری متشکل از دو گروه است، گروه اول شامل مدیران مراکز پیش دبستانی شهر تهران بودند. گروه دوم، خبرگان دانشگاهی و مدیران مراکز پیش دبستانی شهر تهران بودند. در بخش کیفی ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. در بخش مدلسازی ساختاری تفسیری ابزار اصلی گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود.
یافته ها: نتایج بخش کیفی نشان داد که 9 عامل شامل آگاهی از برند مرکز پیش دبستانی، استراتژی بازاریابی، تعاملات با والدین، محتوای آموزشی، منابع مالی، شبکه سازی با ذینفعان، جایگاه تصویر (برند) مرکز پیش دبستانی، سازماندهی رویدادهای آموزشی آنلاین و طراحی محیط فیزیکی بر توسعه مراکز پیش دبستانی تاثیرگذارند. بر اساس نتایج مدلسازی ساختاری تفسیری، بیشترین وابستگی در متغیرهای شبکه سازی با ذینفعان، تعاملات با والدین، آگاهی از برند مرکز پیش دبستانی و جایگاه تصویر (برند) بود. و متغیر منابع مالی از کمترین وابستگی و بیشترین اثرگذاری برخوردار بود.
بحث و نتیجه گیری: توسعه مراکز پیش دبستانی تحت تاثیر منابع مالی در اختیار مدیران این مراکز است که اثرات مستقیمی بر جایگاه برند، آگاهی از برند مرکز پیش دبستانی و توانایی مدیران در تعامل با والدین و شبکه سازی با آنها می گذارد.