مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
دلبستگی
حوزه های تخصصی:
نقش جدایی روانشناختی به معنای دستیابی به یک احساس مستقل از خود بدون نیاز به قطع رابطه با والدین در سازش یافتگی فردی نوجوان یا بزرگسال در فرهنگهای مختلف به اثبات رسیده است. در این پژوهش، وضعیت جدایی روانشناختی و مؤلفههای چهارگانه آن (استقلالهای هیجانی، کنشی، تعارضی و بازخوردی) در ارتباط با پدر و مادر و همچنین مشارکت این متغیرها در پیشرفت تحصیلی دانشجویان بررسی شد. بر مبنای تکمیل پرسشنامه جدایی روانشناختی هافمن توسط نمونهای به اندازه جامعه در دسترس و متشکل از 174 دانشجوی مجرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب که به علت اشتغال به تحصیل از والدین خود جدا شده بودند، نمره کلی جدایی روانشناختی و ابعاد مختلف آن مشخص و براساس نمرههای ترمهای مختلف؛ شاخص پیشرفت تحصیلی نیز محاسبه شد. تحلیل نتایج تفاوت معنادار بین دو جنس و استقلال بیشتر پسران را در سطح کلی جدایی روانشناختی و در سطح مؤلفه استقلال هیجانی نشان داد. رگرسیون پیشرفت تحصیلی بر جدایی روانشناختی فقط در گروه پسران معنادار و درصد واریانس قابل پیشبینی برابر با 13 بود. مقایسه میانگینهای نتایج دانشجویان ایرانی با نمونه خارجی، پایینتر بودن سطح استقلالهای هیجانی، تعارضی و کنشی و بالاتر بودن سطح استقلال بازخوردی در نمونه پژوهش را نمایان کرد. این یافتهها با آشکار کردن سطوح مختلف ارتباط بین مؤلفههای جدایی روانشناختی با پیشرفت تحصیلی، ضرورت توجه به ابعاد مختلف این جدایی را با در نظر گرفتن نوع استقلال و جنس آزمودنیها و والدین برجسته کرد.
رابطه هوش هیجانی و سبک های دلبستگی با احساس غربت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین هوش هیجانی، سبک های دلبستگی و احساس غربت طراحی شد.
روش: در یک روش مقطعی 280 نفر از دانشجویان غیر بومی دانشگاه رازی با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. در این پژوهش از مقیاس دلبستگی هازن و شیور، مقیاس هوش هیجانی سیبریا شرینک و پرسشنامه احساس غربت آرچر و همکاران استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیری، آزمون t برای گروه های مستقل و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان می دهد که دانشجویان دلبسته ایمن در مقایسه با دانشجویان دلبسته ناایمن احساس غربت کمتری تجربه می کنند. بین هوش هیجانی و احساس غربت رابطه منفی وجود داشت و دانشجویان دلبسته ایمن از هوش هیجانی بالاتری برخوردار بودند. بین سن و احساس غربت رابطه ای مشاهده نشد.
نتیجه گیری: سبک های دلبستگی و هوش هیجانی از طریق مختلفی ممکن است بر میزان احساس غربت تجربه شده توسط افراد تاثیر بگذارند.
بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با سبکهای مقابله مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درچند سال اخیر پژوهشگران کاربرد نظریه دلبستگی را در مطالعه جنبه های مختلف زندگی اجتماعی بزرگسالی از جمله مذهب و پدیده های مربوط به آن آغاز کرده اند در پژوهشی که به منظور بررسی رابطه سبک های دلبستگی با مقابله مذهبی تدارک دیده شد تعدادی از دانشجویان دانشگاه تهران (112= n) پرسشنامه دلبستگی بزرگسال و مقیاس مقابله مذهبی را تکمیل کردند براساس نتایج به دست امده از میان سبک های دلبستگی (ایمن - اجتنابی و دوسوگرا) تنها سبک دلبستگی دو سروگرا توانایی پیش بینی سبک مقابله مثبت را داشت و رابطه همبستگی منفی میان دو متغیر معنی دار بود.
نقش ابعاد شخصیتی ، دلبستگی ، شاخصهای خلقی و عوامل جمعیت شناختی فاصله جغرافیایی و جنس دانشجویان در پیش بینی احساس غربت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی عوامل پیش بینی کننده احساس غربت در دانشجویان، نمونه ای بالغ بر 360 دانشجوی سال اول (210 دختر و 150 پسر) با روش نمونه گیری تصادفی از خوابگاه های دانشگاه شهید بهشتی انتخاب و پرسشنامه های احساس غربت (ون ولیت، 2001)،NEO-FFI (کاستا و مک کری، 1992)، سبک های دلبستگی بزرگسالان (هازان و شیور، 1987)، و مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS) (لویباند و لویباند، 1995) اجرا شدند. در ضمن، عوامل جمعیت شناختی جنس و فاصله جغرافیایی نیز مورد بررسی قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل رگرسیون گام به گام، حاکی از آن هستند که از میان عوامل جمعیت شناختی مورد مطالعه، عامل جنس و از میان متغیرهای روانشناختی، نوروزگرایی و اضطراب قادر به پیش بینی احساس غربت می باشند.
بررسی رضایت زناشویی در سبک های مختلف دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تاثیر سبک های دلبستگی بر میزان رضایت زناشویی زوج ها مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس 356 نفر از دبیران متاهل زن سازمان آموزش و پرورش شهرستان تبریز به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به همراه همسرانشان در این پژوهش شرکت کردند.
برای سنجش متغیر رضایت زناشویی از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و برای تعیین سبک دلبستگی افراد از پرسشنامه «هازن» و «شیور» استفاده شد و نتایج نشان داد بین سبک های مختلف دلبستگی از لحاظ میزان رضایت زناشویی تفاوت وجود دارد. افراد ایمن چه مرد و چه زن رضایت زناشویی بالاتری نسبت به سبک های دیگر دارند و زمانی که هر دو زن و شوهر سبک دلبستگی ایمن دارند رضایت زناشویی بالاتر از زوج هایی است که یکی یا هر دو آنها نا ایمن (اجتنابی یا دوسوگرا) هستند. همچنین نتایج نشان داد زمانی که سبک دلبستگی زن و شوهر متجانس است به عبارتی هر دو ایمن یا هر دو اجتنابی یا هر دو سوگرا هستند رضایت زناشویی آنها بالاتر از زوج هایی است که سبک دلبستگی غیرمتجانس دارند. در میان سبک های مختلف دلبستگی پایین ترین رضایت زناشویی متعلق به زوج هایی بود که یکی از آنها سبک دلبستگی اجتنابی و دیگری سبک دلبستگی دوسوگرا داشت. از دیگر نتایج این پژوهش این بود که مردان نسبت به زنان رضایت زناشویی بالاتری دارند.
اثربخشی مداخله ترکیبی درمان دلبستگی و آموزش فرزندپروری در مادران دلبسته ناایمن بر نشانه های کودکان مبتلا به اختلال فزون کنشی/ نارسائی توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مطالعه به بررسی اثربخشی درمان ترکیبی بر علائم فزون کنشی کودکان مبتلا به اختلال فزون کنشی/ نارسائی توجه که مادران آنها سبک دلبستگی ناایمن داشتند پرداخت.
روش: برای انجام مطالعه از بین مراجعه کنندگان به مرکز آموزشی درمانی رفیده شش مادر که فرزند مبتلا به اختلال فزون کنشی/ نارسائی توجه داشتند، سبک دلبستگی آنها ناایمن بود و نمره افسردگی آنها در پرسشنامه افسردگی بک کمتر از21 بود انتخاب و با ترتیب تصادفی و به صورت پله ای وارد مطالعه شدند. اندازه گیری با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک، مقیاس تجارب مربوط به روابط نزدیک و چک لیست علائم فزون کنشی انجام شد. هر یک از مادران 10 جلسه مداخله دلبستگی و 6 جلسه آموزش فرزندپروری دریافت کردند.
یافته ها: میزان کاهش علائم فزون کنشی کودکان گزارش شده توسط آزمودنیها در کل مطالعه از حدود 4% تا 26% بود.
نتیجه گیری: مداخله انجام شده در کاهش علائم فزون کنشی کودکان مبتلا به اختلال فزون کنشی/ نارسائی توجه در مادران دلبسته ناایمن مؤثر بود ولی میزان کاهش علائم در آزمودنیهای مختلف، متفاوت بود.
سبک های دلبستگی و شیوه همسرگزینی ( چند همسری - تک همسری )
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و شیوه همسرگزینی (تک همسری ـ چندهمسری) نمونه ای شامل 245 مرد متاهل انتخاب گردید. از این میان 45 آزمودنی چندهمسر و 200 آزمودنی تک همسر در نظرگرفته شد. پیش از این، رابطه بین سبک های دلبستگی و الگوهای رفتاری بزرگسالان، علی الخصوص نقش تاثیرگذار آن بر روابط عاشقانه و سازگاری زناشویی در پژوهش های زیادی گزارش شده بود. در پژوهش حاضر ملاک چندهمسری براساس تاریخچه زندگی زناشویی و سبک های دلبستگی نیز براساس آزمون سبک های دلبستگی بزرگسالان هزن و شیور (1987) مشخص شد. سپس از طریق آزمون خی دو بر تفاوت معنادار میان سبک های دلبستگی در مردان چندهمسر و تک همسر تاکید شد. نتایج، حاکی از رایج تر بودن سبک دلبسته ایمن در هر دو گروه تک همسر 75% و چندهمسر 65% بود. لذا با توجه به یافته های پژوهش، سبک های دلبستگی ناایمن نمی توانند عامل تعدد زوجین افراد باشند. این رفتار با الگوی دلبستگی ایمن، ارتباط بیشتری را نشان می دهد.
به نظر می رسد اساس تکامل شناختی رفتارهای همسرگزینی به گونه ای در متن جوامع مختلف خود را حفظ نموده است که تعاریف فرهنگی و قوانین موضوعه نتوانسته تغییر چندانی در آن ایجاد نماید. از این رو رفتار چندهمسری چه به شکل قانونمند آن و چه به شکل روابط برون زناشویی در جوامع مختلف مشاهده می شود. با توجه به استفاده نظریه دلبستگی از نظریات کردارشناسی و روان شناسی تکاملی، طبیعی به نظر می رسد که رفتار چندهمسری دست کم از این نقطه نظر رفتاری بهنجار و بدون عوامل زمینه ساز روان آسیب شناختی باشد.
بررسی تحولی رابطه پایگاه های هویت با میزان دلبستگی ایمن پسران نوجوان ( 14 ، 16 و 18 ساله ) به والدین و همسالان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه تحولی پایگاه های هویتی با میزان دلبستگی ایمن نوجـوانان پسر سنین 14، 16 و 18 ساله شهرسـتان کامیاران به چهره های دلبستگی (پدر، مـادر و همسالان) می پردازد. به این منظور از میان دانش-آموزان پایه های سوم راهنمایی، دوم دبیرستان و دوره پیش دانشگاهی به صورت تصادفی چندمرحله ای 312 نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق، پرسشنامه پایگاه هویتی مـن (EOM-EIS2) و پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسـالان (IPPA) است. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس دو راهه استفاده شد. نتایج نشان داد که تعامل سن و پایگاه های هویت با میزان دلبستگی ایمن به چهره های دلبستگی در ارتباط می باشد. در مجموع بیشترین و کمترین دلبستگی ایمن به چهره های دلبستگی در این تحقیق به ترتیب متعلق به پایگاه های پیش رس و سردرگم بود؛ نتایج نشان داد که در پایگاه هویت پیش رس، دلبستـگی ایمن به والـدین در سن 18 سـال کاهش پیدا می کند؛ در حالی که در پایگاه های هویتی مطلوب (در حال هویت یابی و موفق) حداقل ثابت می ماند. به طور کلی گروه هویت پیش رس با افزایش سن از غیرواقعی بودن هویت خود بیشتر آگاه شده و این موضوع زمینه کاهش دلبستگی ایمن آن ها را به والدین فراهم می سازد، در حالی که در رابطه با گروه هویت مطلوب چنین مطلبی صدق نمی کند. گروه سردرگم نیز الگویی نامنظم از دلبستگی ایمن به والدین در سنین مورد مطالعه را نشان می دهد. میزان دلبستگی ایمن به همسالان نیز در پایگاه های هویت پیش رس و مطلوب در سن 18 سال به بیشترین حـد خود می رسد. این موضوع اهمیت نقش همسالان را در سنین بالاتر نوجوانی و به خصوص در زمینه هویت یابی نشان می دهد. به نظر می رسد اکتساب هویت چه از نوع مطلوب و چه پیش رس، شرایط برقراری روابط دلبستگی ایمن به همسالان را مهیا می سازد.
مقایسه سبک دلبستگی ویژگی های شخصیتی و خصیصه اضطراب در مادران کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی و سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر ویژگی های مادر بر اضطراب جدایی و سطح رشد اجتماعی کودک است. فرض اساسی این پژوهش این است که میان ویژگی های دلبستگی، شخصیتی و اضطرابی مادر (به عنوان عوامل مؤثر بر رفتار مادرانه) با رشد اجتماعی و اضطراب دلبستگی در کودک رابطه وجود دارد. به منظور بررسی این رابطه، ویژگی های مادر (سبک دلبستگی، ویژگی های شخصیتی و خصیصه اضطراب) در دو گروه مـادران کودکان دارای اختـلال اضطـراب
جدایی و مادران کودکان سالم مورد مقایسه قرار گرفت. این پژوهش از نوع مقطعی است و جامعه آماری آن را مادران کودکان مهـدهای کودک منطقـه 8تهران تشکیل می دهند. تعداد نمومه شامل 60 مادر و کودک دارای اختلال اضطراب جدایی و سالم می باشد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مقیاس دلبستگی بزرگسال، پرسشنامه شخصیتی میلون 2، اضطراب صفت ـ حالت، مقیاس رشد اجتماعی کودک و ابزار غربالگری اختلال های هیجانی کودکان استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS و آزمون های t تست یومن ویتنی، همبستگی و تحلیل رگرسیون، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشانگر آن بود که دلبستگی ناایمن اضطرابی ـ دوسوگرا، خصیصه اضطراب صفت و برخی ویژگی های شخصیتی مادر می تواند پیش بینی کننده اضطراب جدایی و سطح رشد اجتماعی کودک باشد.
مقایسه رابطه ناتوانی هیجانی و استرس و دلبستگی در زوج های در شرف طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه رابطه ناتوانی هیجانی، استرس و دلبستگی در زوج های در شرف طلاق است. تعداد 119 زن و 63 مرد در شرف طلاق با استفاده از روش در دسترس در دادگاه خانواده شهر رشت انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس ناتوانی هیجانی تورنتو (1996، TAS-20، Bressi al.،)، پرسشنامه فشار روانی ادراک شده (1987، PSS، Cohen، et، al) و پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان (هزن و شیور، 1987) بود. از ضرایب همبستگی پیرسون، پلی کوریک و پلی سریال و تحلیل رگرسیون چندگانه با حضور 8 متغیر پیش بین جنسیت، سن، استرس، دلبستگی ایمن، اجتنابی، دوسـوگرا، میزان تحصیلات و تـعـداد فـرزنـدان و تحـلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که استرس با مؤلفه های دلبستگی و مؤلفه های ناتوانی هیجانی روابط معناداری را نشان می دهد. هم چنین انواع دلبستگی و مؤلفه های ناتوانی در تشخیص عواطف دارای رابطه معنادار است. یافته دیگر پژوهش متوجه متغیرهایی بود که به وسیله آن ها ناتوانی هیجانی پیش بینی می شود. در این تحلیل سه متغیر میزان تحصیلات، استرس و دلبستگی دوسوگرا 32/0 تغییرات ناتوانی هیجانی را پیش بینی می کردند. یافته دیگر این تحقیق آن بود که با توجه به استرس زا بودن فرآیند جدایی، این استرس در زنان و مردان تفاوت معناداری ندارد.
ادراکمادران از انگیزه های زیربنایی رفتار کودکدر موقعیت های دلبستگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
کیفیت روابط کودکو مراقب او، مفهومی محوری در ارتباط با عوامل موثر در تحول کودکاست . از آنجا که پاسخدهی مثبت مادر به کودکاز مولفههای مهم شکلگیری دلبستگی ایمن در اوست، ادراکمادر از علت رفتار کودکاز اهمیت زیادی برخوردار است. هدف این پژوهش بررسی ادراکمادران ایرانی از انگیزههای زیربنایی رفتار کودکدر موقعیتهای دلبستگی و دیدگاه آنان نسبت به پاسخدهی مناسب به این رفتارها، و همچنین مقایسه بین فرهنگی این پدیده بود.
روش: این پژوهش کیفی توصیفی در سال 1388 روی 30 مادر ایرانی دارای کودکان 3 تا 5 سال که به روش نمونهگیری تصادفی از سه مهدکودکشهر تهران انتخاب شدند، انجام شد. 5 موقعیت برای آزمودنیها توصیف و از آنها خواسته شد که علت رفتار کودکدر هر موقعیت و پاسخ مناسب به این رفتار را ذکر کنند. دادهها به روش کیفی تحلیل شد.
یافتهها: بین ادراکمادران از انگیزه رفتار کودکو پاسخدهی مناسب رابطه وجود داشت. در موقعیت خواب بیش از سایر موقعیتها به مقوله ایمنی و وابستگی متقابل توجه شد و پاسخ مثبت بیشتری به این موقعیت داده شد. در مقایسه بین فرهنگی، بین ادراکمادران ایرانی و ژاپنی شباهت بیشتری وجود داشت و آنان بیش از مادران آمریکایی به جستجوی ایمنی و وابستگی متقابل توجه میکردند.
نتیجهگیری: رفتارهایی که بیشتر به انگیزه جستجوی ایمنی و وابستگی متقابل نسبت داده میشوند، پاسخ مثبتتری از سوی مادران دریافت میکنند. بنابر ارزشها و باورهای فرهنگی، ادارکمادران از انگیزههای رفتار کودکو پاسخدهی به رفتارهای کودکمتفاوت است.
عوامل موثر بر رفتارهای مخاطره آمیز نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
رفتارهای مخاطره آمیز را بهعنوان رفتار هایی که با بعضی از نتایج نامطلوب همبسته هستند تعریف می کنند و نوجوانی دوره مهمی برای شروع رفتارهای مخاطره آمیز است. نوجوانان به موقعیتهای مخاطرهای تمایل دارند و در ایران آسیب های اجتماعی عمده و درحال گسترشی وجود دارد. این مطالعه با هدف بررسی تر ت یب اولویت عوامل موثر بر رفتارهای مخاطره آمیز نوجوانان وکمکبه دقت تصمیم گیریهای مربوط به کاهش رفتارهای مخاطره آمیز و همچن ی ن بررسی نقش جنس ی ت در تاثیر عوامل مذکور انجام شد.
روش: این مطالعه از نوع همبستگی با استفاده از روشهای نمونهگیری خوشهای و هدفمند روی 316 دانش آموز شهر زاهدان در سال 84-1383 انجام شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای پژوهشگرساخته رفتارهای مخاطره آمیز، عملکرد خانواده، ساخت خانواده، خویشتنداری و سبکدلبستگی بود. دادهها پس از جمعآوری با نرمافزار SPSS 15.5 و با آزمون های همبستگی و رگرسیون گام به گام تحلیل شد.
یافتهها: ترتیب ورود متغیرها به الگوی پیشبینی رفتارهای مخاطره آمیز نوجوانان «کنترل در مقابل آزادی»، «خویشتنداری»، «کنترل به شیوه متقاعدسازی» و «حل اختلاف اعضای خانواده به شیوه متقاعدسازی» بود. ترتیب ورود متغیرها به الگوی پیشبینی رفتارهای مخاطره آمیز در دختران و پسران متفاوت بود.
نتیجهگیری: کنترل بهشیوه متقاعدسازی توسط والدین و تقویت خویشتنداری از مهمترین اقداماتی است که برای کاهش رفتارهای مخاطره آمیز نوجوانان پیشنهاد میشود.
بررسی ادراک مادران ایرانی از ویژگی های خوشایند و ناخوشایند مربوط به دلبستگی ایمن و ناایمن در کودکان: یک مطالعه فرهنگی درباره دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر مطالعات گسترده ای در زمینه تفاوت های فرهنگی در خصوص پدیده دلبستگی در حال انجام است، هدف این پژوهش بررسی ادراک مادران ایرانی از ویژگی های خوشایند و ناخوشایند فرزندان شان، در کودکی و بزرگسالی آن ها، به عنوان یکی از مؤلفه های مربوط به دلبستگی بود. این مطالعه تکرار مطالعه روثبام و همکارانش (2007) و تلاش برای مقایسه نتایج ایرانی با نتایج مربوط به فرهنگ ژاپنی و آمریکایی می باشد.این پژوهش از نوع مطالعات کیفی بوده است. 30 مادر ایرانی، که کودکان آن ها بین 3 تا 5 سال داشته و در شهر تهران به مهدکودک می رفتند در این پژوهش شرکت نمودند. از مادران طی یک مصاحبه نیمه ساختار یافته درباره ویژگی هایی که دوست دارند یا دوست ندارند و نمی خواهند فرزندشان در کودکی و بزرگسالی آن ها را دارا باشند، سؤالاتی پرسیده شد. نتایج با روش کیفی تحلیل شد و نشان داد که خلق مثبت و شیطنت در کودکی، و رفتارهای خوشایند اجتماعی، پیشرفت تحصیلی و استقلال در بزرگسالی بیشترین ویژگی های خوشایند موردنظر بودند. عدم سازگاری، بدخلقی و انزوا در کودکی و پرخاشگری، بدخلقی و رفتار نامطلوب اجتماعی در بزرگسالی بیشترین رفتارهای ناخوشایند مورد توجه بودند. نتایج این مطالعه با نتایج پژوهش روثبام و همکارانش (2007) نیز مقایسه شده، و شباهت ها و تفاوت های فرهنگی در این زمینه را آشکار نمود. ایمان، حیا و صبوری به عنوان ویژگی های خوشایند، و ناتوانی در بیان خواسته ها، تحصیلات کم و لجبازی به عنوان ویژگی های ناخوشایند به عنوان مقوله های جدید در این مطالعه یافت شدند که در فرهنگ ژاپنی و آمریکایی مورد توجه قرار نگرفته بودند. نتایج در بستر فرهنگ ایرانی مورد بحث و بررسی قرار گرفتند.
مقایسه ابعاد اسکیزوتایپی با توجه به الگوهای دلبستگی در دانشجویان دانشگاه تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سبک دلبستگی ناایمن، یکی از عوامل مؤثر در بسیاری از آسیب های روانی است. این پژوهش با هدف مقایسه ویژگی های مثبت، منفی و آشفته اسکیزوتایپی در دانشجویان دلبسته ایمن، اجتنابی و اضطرابی دانشگاه تبریز انجام گردید.
مواد و روش ها: در یک مطالعه مقطعی تعداد 300 دانشجوی (150 مرد و 150 زن) دانشگاه تبریز به روش نمونه گیری خوشه ای- تصادفی انتخاب شدند. پرسش نامه شخصیت اسکیزوتایپال (SPQ یا Schizotypal personality disorder) و مقیاس دلبستگی بزرگ سالان (AAI یا Adults attachment inventory) در مورد دانشجویان اجرا گردید. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین سنی شرکت کنندگان 28/1 ± 21 سال بود. یافته ها نشان داد که میان دلبسته های ایمن با دلبسته های ناایمن اجتنابی و اضطرابی در ویژگی های مثبت، منفی و آشفته اسکیزوتایپی و همچنین نمره کل SPQ تفاوت معنیدار وجود دارد (05/0 > P). در مقابل، تفاوتی میان دلبسته های ناایمن اجتنابی و اضطرابی در ویژگی های مثبت، منفی و آشفته اسکیزوتایپی و نیز نمره کل SPQ وجود ندارد (05/0 < P).
نتیجه گیری: افراد دلبسته ناایمن اجتنابی و اضطرابی ویژگیهای مثبت، منفی و آشفته شدیدتری نسبت به افراد دلبسته ایمن تجربه میکنند. با این وجود، تفاوتی میان دلبسته های ناایمن اجتنابی و اضطرابی به لحاظ شدت ویژگیهای مثبت، منفی و آشفته اسکیزوتایپی وجود ندارد. در مجموع، افراد دلبسته ناایمن جهت تجربه ویژگی های اسکیزوتایپی و ابتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال آسیب پذیرتر هستند.
بررسی ارتباط سبک دلبستگی بالغینبه والدین با تنش، اضطراب و افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سبک های دلبستگی از منابع درون فردی هستند که می توانند سطوح تنش و ناتوانی را در شرایط ناگوار تعدیل کنند و اثرات منفی تنش را کم رنگ تر جلوه دهند. بنا بر نتایج پژوهش ها، سبک های دلبستگی، اهمیت پیش بینی کننده ی زیادی در بهداشت روانی دارد. با توجه به اهمیت سلامت روان در زندگی افراد که از مواد مخل کننده ی آن تنش، اضطراب و افسردگی است و وجود نظریه ی مهم دلبستگی بالبی و دسترسی محدود پژوهشگر به مقالاتی که فرضیات مشتق از این نظریه را آزمون کند، پژوهشی با هدف تعیین ارتباط سبک های دلبستگی بالغین به والدین با تنش، اضطراب و افسردگی انجام شد.
روش کار: این مطالعه ی توصیفی همبستگی در سال 1388 بر 170 زن متاهل 44-15 ساله که به روش آسان از درمانگاه زنان بیمارستان قائم (عج) و مطب متخصص زنان شهر مشهد انتخاب شدند، انجام شد. داده ها با پرسش نامه ی سبک دلبستگی بالغین به والدین و مقیاس تعیین همزمان تنش، اضطراب و افسردگی جمع آوری و با نرم افزار SPSS نسخه ی 14در سطح معنی داری 05/0 با استفاده از آزمون آماری پیرسون تحلیل شد.
یافته ها: تنش، اضطراب و افسردگی، ارتباط منفی با سبک دلبستگی ایمن به والدین دارد که در مورد افسردگی با دلبستگی ایمن به پدر و مادر و تنش با دلبستگی ایمن به مادر معنی دار گردید و هر سه مولفه، ارتباطی مثبت و معنی دار با سبک دلبستگی سرد به پدر و مادر دارند (01/0P<).
نتیجه گیری: بر اساس نظریه ی بالبی، دلبستگی برای تکوین شخصیت و روابط بهنجار ضروری بوده و پایه ای برای سلامت روانی است.
بررسی ارتباط سبک دلبستگی بالغین به والدین با میزان عملکرد جنسی زنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عملکرد جنسی سالم در زنان نقش مهمی در احساس سلامتی و بالا بردن کیفیت زندگی آنان دارد. نگرش، امیال و درک شریک جنسی در ارتباطات جنسی می توانند شاخه هایی از دلبستگی با والدین به شمار آیند. با توجه به نظریه ی مهم دلبستگی بالبی و دسترسی اندک به مطالعاتی که فرضیات مشتق از این نظریه را در زمینه ی مشکلات جنسی آزمون کنند، پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط سبک دلبستگی بالغین به والدین با عملکرد جنسی زنان انجام شد.
روش کار: این مطالعه ی توصیفی همبستگی در سال 1388 بر161 زن متاهل 44-15 ساله که به روش آسان از درمانگاه زنان بیمارستان قائم (عج) و مطب متخصص زنان شهر مشهد انتخاب شدند، انجام شد. داده ها با پرسش نامه ی سبک دلبستگی بالغین به والدین در دوران کودکی و شاخص عملکرد جنسی زنان، جمع آوری و با نرم افزار SPSS با ضریب اطمینان 95 درصد با استفاده از آزمون آماری رگرسیون خطی تحلیل شد.
یافته ها: تمام حیطه های عملکرد جنسی به جز رطوبت جنسی ارتباطی مثبت و معنی دار با سبک دلبستگی ایمن به مادر داشته و تمام حیطه های عملکرد جنسی به جز بی دردی جنسی، ارتباطی منفی و معنی دار با سبک دلبستگی سرد به پدر دارد (05/0P<).
نتیجه گیری: دلبستگی ایمن به مادر ودلبستگی نا ایمن سرد با پدر در زمان کودکی، در عملکرد جنسی بزرگسالی اهمیت ویژه دارد و نظریه ی بالبی مبنی بر این که دلبستگی در کودکی بر روابط بزرگسالی فرد در آینده موثر است، تایید می شود.
رابطه ی سبک های دلبستگی و سبک های مقابلهی مذهبی با سلامت روان در بیماران HIV+(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه بررسی عوامل روان شناختی مداخله گر در ایجاد اختلالات روان شناختی در افراد HIV+ جهت ارتقای سلامت روان آنان به منظور سازگاری بیشتر با بیماری، از اهمیت فراوانی برخوردار است. از جملهی این عوامل، سبک های دلبستگیو سبک مقابلهی مذهبی است که این مطالعه به بررسی رابطهی آنها با سلامت روان افراد HIV+ پرداخته است.
روشکار: در این مطالعهی توصیفیمقطعی که طی اردیبهشت 1387 انجام شد، 120 نفر از بیماران HIV+ تحت درمان در مراکز مشاورهی رفتاری شیراز از طریق نمونهگیری تصادفی انتخاب و پس از تکمیل فرم رضایت آگاهانه توسط پرسشنامهی بازنگری شدهی دلبستگی بزرگسال کولینز و رید (RAAS)، مقیاس سبکهای مقابلهی مذهبی بادرکس و پرسشنامهی سلامت عمومی (GHQ) گلدبرگ، بررسی گردیدند. از آزمونهای رگرسیون چندگانه، تحلیل واریانس و تی، جهت تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: بنا بر نتایج تحلیل واریانس دادهها، بیماران HIV+ دارای سبک دلبستگی ایمن در مقایسه با بیماران HIV+ دارای سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی و ناایمن اضطرابیدوسوگرا از سلامت روان بالاتری برخوردار بودند (001/0P<). نتایج آزمون تی مستقل مشخص نمود بیماران HIV+ که به میزان بیشتری از مقابلهی مذهبی مثبت استفاده می کردند از سلامت روان بیشتری برخوردار بودند (007/0=P). به منظور پیش بینی سلامت روان بر مبنای متغیرهای سبک دلبستگی ایمن و سبک های مقابلهی مذهبی از آزمون رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج، حاکی از آن بود که در بیماران HIV+، متغیر سبک دلبستگی ایمن، قویترین پیش بینیکنندهی سلامت روان می باشد.
نتیجهگیری: مقابلهی مذهبی مثبت و سبک دلبستگی ایمن میتوانند منجر به سلامت روان بالاتر در بیماران HIV+ گردند.
رابطهی سبک دلبستگی و امید به زندگی در مادران دارای فرزند پسر کمتوانذهنی آموزشپذیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطهی بین سبک دلبستگی و امید به زندگی در مادران دارای فرزند پسر کمتوان ذهنی آموزشپذیر بود.
روشکار: در مطالعهی همبستگی حاضر، با استفاده از روش تمامشماری 127 مادر دارای فرزند پسر شاغل به تحصیل در مقطع راهنمایی مدارس استثنایی شهر شیراز مورد بررسی قرار گرفتند و پرسشنامهی سبک دلبستگی بزرگسالان (AAS) و مقیاس امیدبزرگسالان (AHS) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی اسپیرمن و تحلیل واریانس یک سویه استفاده شد.
یافتهها: امید به زندگی با سبک دلبستگی ایمن در مادران ارتباط مثبت معنیدار (001/0P<) و با سبک دلبستگی ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) ارتباط منفی معنیدار داشت (001/0P<).
نتیجهگیری: در واقع، نمرههای امید به زندگی در مادران با سبک دلبستگی ایمن افزایش مییابد، در حالی که هر اندازه سبک دلبستگی مادران، ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) باشد میانگین نمرههای امید به زندگی در آنها کاهش مییابد.
پیشبینی رضایت زناشویی بر اساس سبکهای دلبستگی و مولفههای تمایزیافتگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خانواده، یک نظام اجتماعی طبیعی است که در همهی مراحل تکوین آن زوجین، خرده نظام اصلی بوده و عوامل متعددی مانند سبکهای دلبستگی و مولفههای تمایزیافتگی در رضایت زناشویی آنها نقش دارند. هدف این پژوهش پیشبینی رضایت زناشویی بر اساس سبکهای دلبستگی و مولفههای تمایزیافتگی است.
روشکار: پژوهش به لحاظ هدف از نوع بنیادی و به لحاظ نحوهی جمعآوری دادهها از نوع توصیفی بود که در چهارچوب یک طرح همبستگی پیشبین انجام شد. جامعهی آماری پژوهش حاضر، کارکنان متاهل دانشگاه تبریز و دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال تحصیلی 89-1388 بودند. از این جامعهی آماری با توجه به جنسیت 200 نفر انتخاب شدند. پس از حذف موارد ناقص حجم نمونه به 184 نفر کاهش یافت. دامنهی سنی آزمودنیها از 23 تا 54 سال بود. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای رضایت زناشویی انریچ، تمایزیافتگی خود اسکوورون و دلبستگی بزرگسال هازن و شیور استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش همبستگی و رگرسیون گام به گام استفاده شد.
یافتهها: از بین مولفههای تمایزیافتگی خود، موقعیت منو از مولفههای سبک دلبستگی، سبک دلبستگی دوسوگرا (001/0P<)بهترین پیشبینیکنندههای رضایت زناشویی هستند.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش از این باور حمایت میکند که روابط اولیهی افراد در محیط خانواده به شکلگیری سبک دلبستگی خاص و سطوح بالا یا پایین تمایزیافتگی منجر میگردد و این تجارب اولیه بر روابط بین فردی زوجین در بزرگسالی تاثیر مستقیم میگذارد.