ضرورت دانش برنامه درسی اسلامی: پارادایمی بالقوه میان پارادایم های موجود (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
ضرورت برنامه درسی اسلامی موضوعی بنیادی و مغفول است که در این مقاله اختصاصاً به آن پرداخته شده است. در ابن پژوهش با روش تحلیلی و نظرورزانه، نگاه شمول گرایانه و جامعی به ضرورت برنامه درسی اسلامی مطرح شده است که ضمن تبیین اندیشه های موجود، به روی فعالان این حوزه، دریچه های جدیدی می گشاید و هم خط سیر ضرورت برنامه درسی اسلامی را از نگاهی سلبی تا نگاهی ایجابی تبیین می کند. ضرورت های چهارگانه توصیفی، پیامدی، انتقادی، و خلق و تولید مهمترین انواع ضرورت دانش برنامه درسی اسلامی هستند که از دل منابع استقراء شدند. اما در این میان ضرورت نظریه ای، آن وجهی است که مورد تکید نویسندگان می باشد. این ضرورت بیانگر این است که تا شالوده های نظری و دانشی درباره برنامه درسی اسلامی به خوبی تدوین نشود، منطقاً امیدی به ظهور آن وجود ندارد. ضرورت دانش برنامه درسی اسلامی، پرداخت تئوریک به مبانی هستی شناختی، ارزش شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی این دانش، به منظور معرفی و ارائه آن بعنوان پارادایمی در میان پارادایم های موجود دانش برنامه درسی است.The Necessity of Islamic Curriculum Knowledge: A Potential Paradigm Among Existing Paradigms
The necessity of Islamic curriculum is a fundamental and neglected subject that was specifically addressed in this article. In this research, with an analytical and theoritical method, a holistic and comprehensive view of the necessity of Islamic curriculum was proposed, which, while explaining the existing ideas, opens new windows for the activists of this field and also the course. It explained the necessity of Islamic curriculum from a negative to a positive point of view. The four essentials of descriptive, consequential, critical, and creation and production were the most important types of Islamic curriculum-curriculum knowledge that were inferred from the sources. But in the meantime, theoretical necessity is the aspect that was emphasized by the authors. This necessity indicated that until the theoretical and knowledge foundations of Islamic curriculum are not formulated well, there is logically no hope for its emergence. The necessity of Islamic curriculum knowledge, theoretical treatment of the ontological, value-cognitive, anthropological, epistemological and methodological foundations of this knowledge, for the purpose of epistemology and presenting it as a paradigm among the existing paradigms of curriculum knowledge.