فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
63 - 77
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف، بررسی تأثیر عدالت سازمانی در رهبری رفتارهای ناهنجار بر اساس نقش میانجی سایش اجتماعی در بین کارکنان و مدیران مدارس شهری آموزش وپرورش استان اردبیل انجام شد..
روش شناسی پژوهش: روش تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نوع داده ها و نحوه اجرای پژوهش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری، مدیران مدارس شهری (3400 نفر) و کارکنان (250 نفر) در آموزش وپرورش استان اردبیل که جمعا 3650 نفر بودند، می باشد و برای انتخاب حجم نمونه که با روش نمونه گیری خوشه ای انجام شد، 348 نفر (301 نفر مدیر مدرسه و 47 نفر از کارکنان) به عنوان نمونه انتخاب گردید. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد، که ضریب آلفای پرسشنامه سایش اجتماعی 90/0 و پایایی ترکیبی 90/0، آلفای عدالت سازمانی 91/0 و ترکیبی 83/0 و آلفای رهبری رفتارهای ناهنجار نیز 83/0 و پایایی ترکیبی 77/0 ارزیابی شد. ضریب آلفای کل پرسشنامه 87/0 برآورد شد. برای تحلیل داده های پرسشنامه از نرم افزار spss26 و روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد روش حداقل مربعات جزیی (Pls-SEM) و نرم افزار Smart Pls3 استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد ضریب تأثیر متغیر عدالت سازمانی بر رهبری رفتارهای ناهنجار (56/0) مثبت و معنادار بوده و بر سایش اجتماعی (41/0-) منفی و معنادار است، همچنین ضریب تأثیر متغیر سایش اجتماعی بر رهبری رفتارهای ناهنجار (79/0-) منفی و معنادار بود و نیز سایش اجتماعی نقش میانجی در رابطه بین عدالت سازمانی و رهبری رفتارهای ناهنجار با ضریب (16/0-) داشت.
بحث و نتیجه گیری: بنابراین، با رعایت عدالت سازمانی و رهبری رفتارهای ناهنجار می توان از بروز رفتارهای ناهنجار و سایشی در سازمان جلوگیری کرد.
تامس گرینفیلد و حوزه مطالعاتی مدیریت آموزشی: از جنبش تئوری تا علم انسانی
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر معرفی محوری ترین بخش از اندیشه های پروفسور "تامس بارگرینفیلد" به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نظریه پردازان مدیریت و رهبری آموزشی است. گرینفیلد نظریه پردازی مطرح و منتقد در سن شصت سالگی بین سال های 1991 تا 1996 با تدوین ده مقاله مهم پس از بازنشستگی از انسیتیتوی مطالعات آموزشی آنتاریو کانادا، تحول بزرگی در مدیریت آموزشی ایجاد کرد. برای نگارش مقاله حاضر، با مبنا قراردادن مقاله فزال ریزوی(1994) استاد بازنشسته دانشگاه ملبورن استرالیا، و رساله دکترای جان آلن کرکام(1994) در دانشگاه گلاسکو اسکاتلند و چند اثر اولیه گرینفیلد (1954 و 1993) و نیز تعدادی از مقاله های مرتبط دیگر که در دوره ای نزدیک به هم منتشر شده بودند، تصویری منسجم از اندیشه های گرینفیلد، به ویژه سیر تحول فکری وی از جنبش تئوری تا ظهور علم انسانی در حوزه مطالعاتی مدیریت آموزشی، ارائه گردد. یکی از نکات مهم در اندیشه های گرینفیلد، تاکید بر اهمیت ارزش ها در مدیریت آموزشی است. گرینفیلد معتقد بود که تصمیات مدیریتی باید مبتنی بر ارزش های انسانی و اخلاقی باشد. او معتقد بود که ارزش های فردی و اجتماعی مدیران و معلمان نقش اساسی در موفقیت یا شکست سیستم آموزش و پرورش دارد. گرینفیلد براین باور بود که در نظر و عمل مدیریت و رهبری آموزشی، ارزش گذاری، بر خردگرایی مقدم است. افراد می توانند در حدود محدودیت های اعمال شده توسط ارزش ها، خردمند باشند. گرینفیلد مدیریت آموزشی را یک فرآیند اجتماعی می دانست که باید بر اساس روابط انسانی و تعاملات اجتماع شکل گیرد. او معتقدبود رهبران سعی می کنند رهبری کنند، نظم اجتماعی اطراف خود را بسازند، واقعیت های جدیدی ایجاد کنند و اراده خود را به واقعیت تبدیل کنند؛ از این رو رهبران آموزشی، خود سازندگان واقعیت اجتماعی هستند. به زعم گرینفیلد، مدیریت و رهبری آموزشی، یک فعالیت اخلاقی است. گرینفیلد، در جهانی که سازمان ها نگران ارزش ها و قضاوت های ارزشی هستند، خاطر نشان می کند که پیامد عملی این مفهوم از سازمان ها و رهبران، این است که سعی می کنند تا دیگران به ارزش هایی که خودشان معتقدند، متعهدکننده خوبی باشند. و بالاخره رهبران به کار آفرینان ارزش ها تبدیل می شوند که وظیفه انها ایجاد وحدت و انسجام بین افراد است. البته در بخش پایانی مقاله حاضر، هرچند دیدگاه های انتقادی نسبت به سوبژکتیویسم گرین فیلد، به ویژه از منظر معرفت شناختی، نیز معرفی شده است، اما تاکیدشده است که درک مناقشات روش شناختی در حوزه مطالعاتی مدیریت آموزشی، بدون ارجاع به اندیشه های گرینفیلد ناقص خواهدبود.
بررسی انتقادی مدعای تقابل فهم و اقرار در تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۵۹
۱۲۴-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
تربیت دینی به معنای پرورش ایمان، رویکردی دیرین است. از دهه 1950 این رویکرد با انتقاداتی مواجه شده است. منتقدان از منظر سکولاریستی و پلورالیستی براین باورند که در تربیت دینی، فهم حاصل نمی شود و هدف، عبارت است از اقرار و اعتراف. بنابراین باید از «تربیت دینیِ اقراری» دست شست و به جای آن «تربیت دینیِ غیراقراری» یا «تربیت سکولار» پیشنهاد می شود. به جای «آموزش دین» نیز باید به «آموزش درباره ادیان» همت گماشت. نوشتار حاضر با روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و انتقادی، درصدد گردآوری، صورت بندی و ارزیابی این دیدگاه است. پس از گزارش این دیدگاه، مدعای مذکور در قالب سه تقریر بازسازی شده که عبارت اند از : 1. عدم امکان فهم دینی در تربیت دینی؛ 2. تلازم انحصارگرایی دینی و عدم فهم؛ 3. تلازم تلقین و عدم فهم. در ادامه به تفصیل تقریرهای فوق مورد سنجش و نقادی قرار گرفته و در نهایت مدعای تقابل فهم و اقرار در تربیت دینی مخدوش دانسته شده و گفته شده است که 1. ایمان -محوری در تربیت دینی، مانع از حصول فهم در متربی نیست و تربیت دینی می تواند عقلگرا باشد؛ 2. انحصارگرایی دینی (پیش فرض گرفتن حقانیت یک دین) مانع از انعقاد فهم در متربی نیست و اساس تربیت پلورالیستی هم این گونه است؛ 3. معیار تلقین، موضوع نیست و تربیت دینی الزاماً تلقینی نیست، همانطور که تربیت سیاسی، تربیت اخلاقی و تربیت علمی هم اگر با روش غیراستدلالی تدریس شوند، تلقینی خواهند بود. به فراخور فرصت، زوایایی از رویکرد اسلامی در تربیت دینی تبیین شده و از نسبت «تربیت دینی سکولار» و «تربیت دینی اسلامی» سخن به میان آمده است.
Development of a Strategic Plan for the Educational System of Farhangian University Based on the SWOT Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background and Objectives: Today, strategic planning is considered a way to help increase productivity and achieve organizational goals, and it has become more necessary at Farhangian University as a new organization. Therefore, the current research was conducted to develop Farhangian University's strategic educational program. Methods: The research method is mixed, quantitative, and qualitative. The statistical population included all professors, officials, deputies, and education experts of Farhangian University of Alborz Province. In the qualitative section, sixteen people and in the quantitative section, 50 people were selected based on random sampling. The research tool was a semi-structured interview in the qualitative part and a researcher-made questionnaire with reliability (0.943) in the quantitative part. Findings: Findings showed that threats (3.49), weaknesses (3.48), strengths (3.22), and opportunities (3.21) are more effective, respectively. As a result, a suitable teaching strategy at Farhangian University is a defensive strategy. The proposed solutions are presented in 4 sections: Conservative (so), Conservative (St), Defensive (wt), and Defensive (WT). Conclusion: As a result, the university has developed quantitatively and qualitatively using a suitable defensive strategy.
طراحی و اجرای یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر ابزارهای درسی الکترونیکی و تاثیر آن بر توانایی های خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و کیفیت یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
157 - 172
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اجرای یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر ابزارهای درسی الکترونیکی و تاثیر آن بر توانایی های خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و کیفیت یادگیری دانش آموزان با روش نیمه (شبه) آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه چهارم ابتدائی شهر ساری در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 5382 نفر بود که تعداد 60 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (30 نفر) و کنترل (30 نفر) گمارش شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های توانایی های خودتنظیمی بوفارد و همکاران (1995)، خودکارآمدی شرر (1982) و کیفیت یادگیری مهدیون و همکاران (1390) بود که پایایی ابزار به روش همسانی درونی و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر، 78/0، 88/0 و 84/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس یک متغیره (آنکوا) و تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) انجام شد. یافته ها نشان داد یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر ابزارهای درسی الکترونیکی بر توانایی های خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و کیفیت یادگیری دانش آموزان پایه چهارم ابتدائی تاثیر دارد. هم چنین، تأثیر یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر ابزارهای درسی الکترونیکی بر توانایی های خودتنظیمی بیشترین و در مراتب بعد، به ترتیب بر خودکارآمدی تحصیلی و کیفیت یادگیری تأثیرگذار بود.
بررسی رابطه بین ذهن آگاهی و سبک های تصمیم گیری: نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش واسطه گری تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ذهن آگاهی با سبک های تصمیم گیری بود. شرکت کنندگان تعداد 302 نفر از دانشجویان مرد و زن دانشکده های دانشگاه شیراز بودند، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های ذهن آگاهی، تنظیم شناختی هیجان و سبک های تصمیم گیری پاسخ دادند. برای تعیین روایی و پایایی از روش های آلفای کرونباخ و تحلیل عوامل استفاده شد. به منظور بررسی مدل از روش معادلات ساختاری و برای تعیین نقش واسطه گری، روش Bootstrap در نرم افزار AMOS به کار گرفته شد. نتایج نشان داد ذهن آگاهی به صورت مثبت و معنی دار، تصمیم گیری عقلانی را پیش بینی کرد و همچنین تصمیم گیری وابسته، اجتنابی و آنی را به صورت منفی و معنی دار پیش بینی کرد. همچنین ذهن آگاهی به صورت مثبت و معنی دار، راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان و به شکل منفی و معنی دار راهبردهای غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان را پیش بینی کرد. در خصوص رابطه مستقیم راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان با سبک های تصمیم گیری، این راهبرد سبک عقلانی را به صورت مثبت و معنی دار و سبک های وابسته، اجتنابی و آنی را به صورت منفی و معنی دار پیش بینی کرد. راهبردهای غیرانطباقی نیز سبک عقلانی را به صورت منفی و معنی دار و سبک های اجتنابی و آنی را به صورت مثبت و معنی دار پیش بینی کرد. در خصوص نقش واسطه گری می توان بیان کرد که راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان نقش واسطه ای مثبت و معنی داری بین ذهن آگاهی با سبک تصمیم گیری عقلانی ایفا کردند. این نقش در رابطه میان سبک های وابسته، اجتنابی و آنی به صورت منفی و معنی دار بود. به طورکلی با افزایش استفاده از راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان، تصمیم گیری عقلانی افزایش و تصمیم گیری وابسته، اجتنابی و آنی کاهش می یابد. با استناد به نتایج پژوهش می توان از راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان به عنوان یکی از آموزش های مؤثر جهت استفاده از سبک های تصمیم گیری کارآمد استفاده کرد.
ارزیابی وضعیت مراکز یادگیری محلی آموزش بزرگ سالان استان مازندران و ارائه راهکارهای بهبود کمی و کیفی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
127 - 149
حوزههای تخصصی:
هدف: مراکز یادگیری محلی نقش مهمی در آموزش بزرگ سالان و ارتقای سواد جامعه دارند. ارزیابی این مراکز می تواند به شناسایی چالش ها و فرصت های بهبود آن ها کمک کند. هدف این پژوهش، بررسی وضعیت مراکز یادگیری محلی آموزش بزرگ سالان در استان مازندران و ارائه راهکارهایی برای بهبود کمی و کیفی آن ها است. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است. برای ارزیابی مراکز، از الگوی CIPP استفاده شده و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شده اند. جامعه آماری شامل ۲۱ نفر از مدیران، آموزش دهندگان و فراگیران مراکز یادگیری محلی بوده و داده ها با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شده اند.یافته ها: یافته ها نشان داد که چالش های اصلی این مراکز شامل مشکلات فرهنگی، محدودیت های مالی، ضعف در برنامه های انگیزشی، کمبود تجهیزات و منابع آموزشی، و نیاز به آموزش های تخصصی برای آموزش دهندگان است. این عوامل تأثیر منفی بر کیفیت یادگیری و میزان مشارکت فراگیران دارند. نتیجه گیری و پیشنهادها: برای بهبود کمی و کیفی مراکز یادگیری محلی، پیشنهادهایی ازجمله افزایش حمایت مالی، بهبود شرایط پرداختی آموزش دهندگان، بازنگری در محتوای آموزشی، توسعه برنامه های انگیزشی و تجهیز مراکز ارائه شده است. اجرای این راهکارها می تواند به ارتقای سطح سواد بزرگ سالان و افزایش اثربخشی این مراکز کمک کند. نوآوری و اصالت: این پژوهش با ارائه راهکارهای کاربردی و منطبق بر نیازهای واقعی آموزش دهندگان و فراگیران، به بهبود عملکرد مراکز یادگیری محلی و سیاست گذاری های آینده در حوزه آموزش بزرگ سالان کمک می کند. یافته های این تحقیق می تواند مبنای سیاست گذاری های جدید در این حوزه قرار گیرد و به تقویت زیرساخت های آموزشی و بهبود کیفیت خدمات آموزشی منجر شود.
مقایسه اثربخشی آموزش فرزند پروری مثبت والدین و آموزش مدیریت رفتاری مادران بر میزان پرخاشگری، اضطراب و افسردگی مادران دارای کودکان 4 تا 7 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
13 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش گروهی فرزند پروری مثبت والدین و آموزش گروهی مدیریت رفتاری مادران بر میزان اضطراب، پرخاشگری و افسردگی مادران دارای کودکان 4 تا 7 ساله است. پژوهش نیز به روش نیمه تجربی و با طرح تحقیق 3 گروه (یک گروه کنترل و دو گروه آزمایش) با پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جامعه آماری شامل مادران کودکان 4 تا 7 سال شهر تبریز بود که به بیمارستان شهریار و دو کلینیک خصوصی برای رفع مشکلات کودکان خود مراجعه کرده بودند که دراین بین مادران از سه مرکز درمانی و از هر مرکز 20 مادربه صورت هدفمند انتخاب شدند. قبل از اجرای برنامه های آموزشی سه گروه توسط پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992)، اضطراب بک (1967) و افسردگی بک (1964) آزمون شدند، برای گروه آزمایشی اول برنامه آموزش گروهی فرزند پروری مثبت و برای گروه دوم آموزش گروهی مدیریت رفتاری مادران در 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند، درنهایت با انجام دوباره پاسخگویی به پرسشنامه پرخاشگری، اضطراب و افسردگی توسط مادران پس آزمون صورت گرفت. داده های این تحقیق با استفاده از نرم افزار SPSS و در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی با تحلیل ANCOVA و t مستقل انجام یافته است. یافته های پژوهشی حاکی از این است که آموزش گروهی فرزند پروری مثبت والدین و آموزش گروهی مدیریت رفتاری مادران بر میزان پرخاشگری، اضطراب و افسردگی مادران دارای کودکان 4 تا 7 ساله اثر دارد و هر دو آموزش نسبت به گروه کنترل اثربخشی بهتری دارند ولی آموزش گروهی فرزند پروری مثبت والدین قدرتمند تر از آموزش گروهی مدیریت رفتاری مادران است.
بررسی تأثیر روش های آموزشی مبتنی بر استیم در یادگیری برنامه نویسی از طریق نرم افزار اسکرچ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر روش های آموزشی مبتنی بر استیم در یادگیری برنامه نویسی از طریق نرم افزار اسکرچ بوده است. این تحقیق که با هدف کاربردی انجام شده، بر پایه یک روش شبه آزمایشی استوار است و شامل طرح پیش آزمون و پس آزمون در سه گروه مختلف می باشد: یک گروه کنترل و دو گروه آزمایشی. بر اساس حجم نمونه آماری تعیین شده توسط پژوهشگر، از میان ۴۸ شرکت کننده، ۱۶ نفر به عنوان گروه کنترل، ۱۶ نفر برای گروه آزمایشی که با رویکرد آموزشی استیم تدریس شده اند و ۱۶ نفر دیگر برای گروه آزمایشی که با روش تدریس سنتی آموزش دیده اند، انتخاب شده اند. در این مطالعه، جمعیت مورد بررسی را تمامی دانش آموزان دختر کلاس ششم ابتدایی در شهر کرج تشکیل می دهند. به صورت تصادفی، یک مدرسه با دو کلاس ششم به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای جمع آوری داده های لازم، از روش های تحقیق کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شده است. همچنین، برای سنجش میزان یادگیری محتوای برنامه نویسی، از پرسشنامه ای که توسط چو و بولی در سال 2007 تهیه شده، استفاده شده و این فرآیند آموزشی در 8 جلسه آموزش برنامه نویسی اسکرچ با استفاده از رویکرد STEM پشتیبانی شده است. پژوهش حاضر نشان داد که آموزش برنامه نویسی با استفاده از نرم افزار اسکرچ، که بر پایه رویکرد STEM است، بر ارتقاء دانش برنامه نویسی در میان یادگیرندگان موثر بوده است
شناسایی ابعاد و مولفه های آسیب های نظام مدیریت استراتژیک منابع انسانی شرکت شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
100 - 121
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: شناسایی و تحلیل ابعاد و مولفه های مدل آسیب های نظام مدیریت استراتژیک منابع انسانی در شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران اهمیت بسزایی دارد. این مطالعه با هدف بهبود عملکرد سازمانی و افزایش اثربخشی منابع انسانی انجام می شود.هدف اصلی این پژوهش شناسایی ابعاد و مولفه های مدل آسیب های نظام مدیریت استراتژیک منابع انسانی شرکت شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران بود. روش شناسی پژوهش:روش این پژوهش کیفی به صورت تحلیل مضمون (به روش آتراید استرلینگ)بود مشارکت کنندگان در پژوهش، مدیران و کارشناسان شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران با حدأقل 15 سال سابقه کار مرتبط و خبرگان(اساتید دانشگاه) بود که نمونه گیری از آنها به روش هدفمند و با استفاده از رویکرد اشباع نظری انجام و طی آن، آگاهی دهندگان کلیدی، شامل 24 نفر از جامعه هدف انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند بود. اعتباریابی پژوهش به عنوان یک پارادایم کیفی برپایه چهارمعیار: قابلیت اعتبار (باورپذیری)، بی طرفی (تأئیدپذیری)، قابلیت اطمینان (سازگاری) و قابلیت کاربرد (انتقال پذیری) درنظرگرفته شد. یافته ها: براساس شبکه مضامین آسیب شناسی شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران، مضامین به سه دسته کلی تقسیم شده اند:تفکر راهبردی: شامل چشم انداز، سیاستگذاری و راهبردها.تفکر عملکردی: شامل جذب، آموزش، بهسازی و نگهداشت.تفکر انگیزشی: شامل نظام پاداش، مشارکت، انگیزش ارتقاء، انگیزه تعلق و انگیزه همکاری.این تقسیم بندی ها به بهبود ساختار و عملکرد سازمانی کمک می کنند.نتیجه گیری: آسیب شناسی شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران نشان داد که مضامین اصلی شامل تفکر راهبردی، عملکردی و انگیزشی هستند که به بهبود ساختار و عملکرد سازمانی کمک می کنند.
تأثیر آموزش مؤلفه های انگیزه بخش دعای عرفه امام حسین(ع) بر بهداشت روانی (دانش آموزان متوسطه دوم مدارس رشد و شاهد منطقه 16 تهران)
منبع:
پژوهش در آموزش معارف و تربیت اسلامی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
109 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مؤلفه های انگیزه بخش دعای عرفه بر بهداشت روانی دانش آموزان بود. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا آمیخته (کیفی- کمّی) است. نمونه گیری با روش خوشه ای- تصادفی انجام شده و جامعه آماری در بخش کیفی بدین صورت بود که برای شناسایی مؤلفه های تربیتی و عرفانی دعای عرفه، ابتدا مبانی نظری و پیشینه تحقیق مورد مطالعه قرار گرفت، سپس عبارات پس از بهره گیری از نظرات اساتید کدگذاری شد و در بخش کمّی دانش آموزان مدارس رشد و شاهد دوره دوم متوسطه منطقه 16 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 1368 دانش آموز بودند که بر اساس فرمول کوکران، حجم نمونه 300 نفر برآورد شد که در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. پس از شناسایی مؤلفه ها، از پرسشنامه بهداشت روانی گلدبرگ و هیلر (1979) استفاده گردید. داده ها در پرسشنامه بهداشت روان از پایایی کافی برخوردار بود. داده های پژوهش توسط نرم افزارSpss در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مقایسه نمرات ابعاد بهداشت روان بین دو گروه با استفاده از آزمون تک متغیری و چندمتغیری تحلیل کوواریانس انجام شد که در نتیجه آن علائم افسردگی رتبه اول، علائم کنش اجتماعی رتبه دوم و علائم جسمانی در رتبه سوم قرار گرفتند. بنابراین، متغیر مستقل مؤلفه های دعای عرفه در حد بالایی بر بهداشت روان تاثیر گذاشته است.
مقایسه اثربخشی آموزش قصه گویی مبتنی بر خودگویی مثبت و ذهن آگاهی کودک محور برامیدواری درکودکان سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
228 - 238
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش قصه گویی مبتنی بر خودگویی مثبت و ذهن آگاهی کودک محور بر امیدواری در کودکان سرطانی می باشد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی دارای پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کودکان 8 تا 12 ساله مبتلا به انواع سرطان که در سال 1400 تا خرداد 1401 در بیمارستان بوعلی سینای ساری تحت درمان بودند، انتخاب شدند. حجم نمونه شامل 60 کودک مبتلا به سرطان که به روش نمونه گیری هدفمند برحسب معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در سه گروه 20 نفری، دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگماری شدند. گروه آزمایشی اول به مدت 10 جلسه تحت آموزش قصه گویی مبتنی بر خودگویی مثبت و گروه دوم آزمایش دوم نیز 10 جلسه تحت آموزش ذهن آگاهی کودک محور قرار گرفتند. ابزار استفاده شده پرسشنامه ی امیدواری کودکان (اسنایدر و همکاران، 1996) می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل واریانس آنوا و آزمون تعقیبی بن فرونی در نرم افزار SPSS-25 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو روش آموزش در افزایش امیدواری کودکان سرطانی با اثربخشی معناداری همراه بودند .اما در مقایسه این دو رویکرد درمانی، آموزش قصه گویی مبتنی بر خودگویی مثبت نسبت به ذهن آگاهی کودک محور اثر گذراتر است. بحث و نتیجه گیری: آموزش قصه گویی مبتنی بر خودگویی مثبت و ذهن آگاهی کودک محور بر امیدواری کودکان سرطانی مؤثر است و می تواند زمینه افزایش ارتقا سلامت و امیدواری در کودکان سرطانی شود.
پیش بینی سبک دلبستگی کودک بر اساس روش فرزندپروری ترکیبی مثبت و ایمن و میانجی گری سبک دلبستگی ایمن مادر در کودکان مبتلا به نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی پیش بینی سبک دلبستگی کودک بر اساس روش فرزندپروری ترکیبی مثبت و ایمن با میانجیگری سبک دلبستگی ایمن مادر در کودکان مبتلا به نقص توجه / بیش فعالی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری و به لحاظ هدف از نوع کاربردی بود. جامعه این پژوهش شامل تمام کودکان مبتلا به نقص توجه / بیش فعالی ساکن استان چهارمحال و بختیاری و مادران آنها است که تعداد 165 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس شرایط ورود به نمونه، انتخاب شده اند. داده های به دست آمده در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. در بخش آمار توصیفی از شاخص های آماری میانگین، انحراف معیار و جدول توزیع فراوانی استفاده شد. در بخش استنباطی با توجه به ماهیت فرضیه ها و اهداف پژوهش نیز داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، آزمون بوت استرپ و مدل معادله های ساختاری تجزیه و تحلیل شد. لازم به ذکر است برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری 24-SPSS و PLS نسخه 3 استفاده شد. یافته ها: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان از برازش مدل های پژوهش بود و نشان داد روش فرزندپروری ترکیبی مثبت و ایمن با میانجی گری سبک دلبستگی ایمن مادر بر سبک دلبستگی کودک اثر غیر مستقیم دارد. همچنین روش فرزندپروری ترکیبی مثبت و ایمن، رابطه مستقیم با سبک دلبستگی کودک و سبک دلبستگی مادر دارد. نتیجه گیری: نتایج و یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که بین روش فرزندپروری ترکیبی مثبت، ایمن و سبک های دلبستگی کودکان مبتلا نقص توجه / بیش فعالی با میانجی گری سبک دلبستگی ایمن مادر، ارتباط معنادار وجود دارد. بنابراین می توان انتظار داشت که تلاش والدین در جهت رشد دلبستگی ایمن و همین طور رشد جنبه های مثبت رفتاری- هیجانی در فرزندانشان با استفاده از روش فرزندپروری ترکیبی مثبت و ایمن می تواند به طور مؤثری منجر به ایجاد دلبستگی ایمن در کودکان مبتلا به نقص توجه/ بیش فعالی (ADHD) شود.
Ego State Therapy: A Randomized Controlled Trial on Prosocial and Health Motivational Outcomes in Young Adults with Physical Disabilities(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۳ No. ۴ (۲۰۲۴) : Serial Number ۸
12-19
حوزههای تخصصی:
This study aimed to evaluate the effectiveness of Ego State Therapy (EST) in enhancing prosocial behavior and health motivation among young adults with mild physical disabilities. A randomized controlled trial (RCT) design was employed, involving 30 participants aged 18-30 with diagnosed mild physical disabilities. Participants were randomly assigned to either the intervention group (n=15), which received eight 90-minute sessions of EST, or the control group (n=15), which received no intervention. Prosocial behavior and health motivation were assessed using the Prosocialness Scale for Adults (PSA) and the Health Motivation Scale (HMS), respectively, at baseline, post-intervention, and five-month follow-up. Data were analyzed using SPSS-27 software, with analysis of variance (ANOVA) for repeated measurements and Bonferroni post-hoc tests to control for multiple comparisons. Results indicated significant improvements in prosocial behavior (F(2, 28) = 12.45, p < 0.001) and health motivation (F(2, 28) = 10.89, p < 0.001) in the intervention group compared to the control group. These improvements were sustained over the five-month follow-up period, with significant interaction effects between group and time for both prosocial behavior (F(2, 28) = 8.67, p < 0.001) and health motivation (F(2, 28) = 9.23, p < 0.001). Bonferroni post-hoc tests confirmed significant improvements from baseline to post-intervention and from baseline to follow-up in the intervention group, with no significant changes in the control group. Ego State Therapy significantly enhances prosocial behavior and health motivation in young adults with mild physical disabilities, with sustained effects over a five-month follow-up period. These findings suggest that EST is a valuable therapeutic approach for promoting psychological integration and well-being in this population. Future research should explore the mechanisms underlying these effects and the potential benefits of integrating EST with other therapeutic modalities.
کشاورزی اقلیم هوشمند و جایگاه آن در کتاب های درسی دانش فنی پایه دوره دوم متوسطه ایران: کاربست تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۹
75 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تحلیل محتوای کتاب های دانش فنی پایه امور باغی، امور زراعی و امور دامی دوره دوم متوسطه از منظر کشاورزی اقلیم هوشمند است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به شیوه توصیفی و از نوع تحلیل محتواست. برای انجام تحلیل محتوا و تعیین مقوله های فعال و غیرفعال از فن ویلیام رومی استفاده شده و پردازش نتایج و اطلاعات نیز به روش آنتروپی شانون صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق، محتوای کتاب های دانش فنی پایه امور باغی، امور دامی و امور زراعی چاپ 1401 دوره دوم متوسطه است که تمام محتوای متون، پرسش ها و تصویرهای کتاب به صورت سرشماری بررسی شدند. ابزار جمع آوری داده ها، فرم فیش برداری و نیز چک لیست (بازبینه) تحلیل محتوای کتاب بر مبنای جدول های ثبت اطلاعات ویلیام رومی و آنتروپی شانون بود. یافته های تحقیق نشان داد، ضریب درگیری دانش آموزان با متن کتاب های دانش فنی پایه امور باغی 3/0، دانش فنی پایه امور دامی 7/0 و دانش فنی پایه امور زراعی 3/0 بود. ضریب درگیری دانش آموزان با تصویرها و پرسش های کتاب های دانش فنی پایه امور باغی (3/0)، دانش فنی پایه امور دامی (5/0) و دانش فنی پایه امور زراعی (3/0) به دست آمد. بنابراین، از نظر ویلیام رومی، از لحاظ متن، تصویر و پرسش های کتاب، فقط کتاب دانش فنی پایه امور دامی فعال است. در نهایت نتایج بررسی ها نشان داد، در کتاب های مورد مطالعه، در متن، تصویرها و پرسش ها، بار اطلاعاتی و ضریب اهمیت مقوله های غیرفعال بیشتر از مقوله های فعال است.
مدل یابی ساختاری روابط سبک رهبری تعاملی و حمایت سازمانی ادراک شده با نقش میانجی سخت کوشی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
157 - 175
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی ساختاری روابط سبک رهبری تعاملی و حمایت سازمانی ادراک شده با نقش میانجی سخت کوشی روان شناختی در کارکنان آموزش و پرورش نواحی ۵گانه تبریز انجام گرفت.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی؛ از نظر روش جمع آوری داده ها، توصیفی؛ و از نظر ماهیت داده ها، کمی بود. جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان نواحی پنجگانه آموزش و پرورش شهر تبریز در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 500 نفر بوده است. شیوه نمونه گیری، تصادفی طبقه ای بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، به تعداد 246 نفر بود. ابزار جمع آوری داده ها،. پرسشنامه سبک رهبری تعاملی، پرسشنامه حمایت سازمانی ادراک شده و پرسشنامه سخت کوشی روان شناختی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.یافته ها: نتایج مدل یابی ساختاری نشان داد، رابطه بین سبک رهبری تعاملی و حمایت سازمانی ادراک شده کارکنان آموزش و پرورش معنی دار بود. همچنین، رابطه بین سبک رهبری تعاملی و سخت کوشی روان شناختی کارکنان آموزش و پرورش، معنی دار بود. به علاوه، نقش میانجی سخت کوشی روان شناختی در رابطه بین سبک رهبری تعاملی و حمایت سازمانی ادراک شده آموزش و پرورش نواحی ۵گانه تبریز، تأیید شد.بحث و نتیجه گیری: جهت بهسازی عملکرد شغلی کارکنان آموزش و پرورش، پیشنهاد می شود در جهت تقویت سخت کوشی روان شناختی و بسترسازی برای سبک رهبری تعاملی؛ و نیز بهینه سازی حمایت سازمانی ادراک شده اقدام شایسته صورت گیرد.
طراحی الگوی ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی مدیریت بالندگی حرفه ای دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه فروردین
94 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی مدیریت بالندگی حرفه ای دانشگاه فرهنگیان
روش شناسی پژوهش: روش پژوهش آمیخته (متوالی- اکتشافی) است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل صاحب نظران و متخصصان علوم تربیتی شاغل در دانشگاه فرهنگیان و ابزار مطالعه، مصاحبه نیمه ساختار مند، بود. حجم نمونه در بخش کیفی، 10 نفر از صاحب نظران در ارتباط با ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی مدیریت بالندگی حرفه ای بوده که به روش هدفمند و با استفاده از تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان کل کشور در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از بین آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 260 نفر به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها از نظر متخصصان و روایی سازه آن ها از طریق تحلیل عاملی تأیید گردید. پایایی آن ها نیز با استفاده از ضریب پایایی آلفای کرونباخ، راهبردها برابر 0.9 فرایندها 0.95 و مهارت ها 0.93 محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری SPSS 25، Smart PLS استفاده شد.
یافته ها: یافته های بخش کیفی در ارتباط طراحی الگوی ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی مدیریت بالندگی حرفه ای ، سه مضامین اصلی، شامل مضمون مهارت ها، مضمون راهبردها و مضمون فرآیندها بود. یافته های بخش کمی نشان داد که بارهای عاملی مربوط به همه ابعاد و معرف های متغیر "مدیریت بالندگی حرفه ای دانشگاه فرهنگیان" دارای وضعیت مطلوبی هستند، به عبارت دیگر همبستگی این متغیر با مضامین و معرف های مربوط به این مضامین در حد بالا برآورد شده است. در نتیجه ابزار سنجش از روایی عاملی برخوردار است.
بحث و نتیجه گیری: در مجموع نتایج همبستگی ها نشان داد که برای مدیریت بالندگی حرفه ای دانشگاه فرهنگیان داشتن ارتباطات قوی می تواند، بالندگی مدیریت حرفه ای دانشگاه فرهنگیان را روز به روز بهتر کند. شاخص های ارزیابی کلیت مدل معادله ساختاری بیانگر این است که داده ها، مدل نظری پژوهش را حمایت می کنند و برازش داده ها به مدل برقرار بوده است. در مجموع ضریب همبستگی بین ارزیابی اثر بخشی دوره های آموزشی مدیریت بالندگی حرفه ای و متغیرهای (آموزشی، اجتماعی، اجرایی، سازمانی، فردی،مالی- اداری، مدیریتی، نظارت وهدف گذاری) در سطح (01/0 ≥p) برقرار است. بر این اساس ضروری است، مدیران دانشگاه فرهنگیان، بستر مناسبی را در جهت استفاده از الگوی ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی مدیریت بالندگی فراهم نمایند.
ارائه مدل ارزیابی عملکرد سازمانی با رویکرد خلاقیت و نوآوری در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه فروردین
131 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ارزیابی عملکرد سازمانی با رویکرد خلاقیت و نوآوری در آموزش عالی ارائه شده است. امروزه به دلیل رشد و پیشرفت سریع تکنولوژی، سازمان هایی می توانند در عرصه رقابت باقی بمانند که بتوانند تمامی فعالیت های خود را بر پایه خلاقیت و نوآوری ترسیم کنند. دانشگاه ها نیز از این مسأله مستثنی نیستند و باید جهت رقابت با سایر دانشگاه ها بتوانند عملکرد خود را بر پایه خلاقیت و نوآوری ترسیم کنند.روش شناسی پژوهش: . پژوهش به لحاظ ماهیت داده از نوع کیفی به سبک داده بنیاد است. مشارکت کنندگان پژوهش را اعضای هیئت علمی دانشگاه ها (دارای حداقل 5 سال سابقه خدمت و حداقل مدرک دکتری) تشکیل می داد که حجم نمونه پس از اشباع نظری به تعداد 12 نفر و به صورت هدفمند قضاوتی انتخاب گردید. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند و تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش فن مضمون (کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی) و با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد. اعتبار مطالعه در این پژوهش از منابع مختلفی همچون اساتید حوزه مدیریت، بررسی ادبیات پژوهشی و به کارگیری بیش از یک پژوهشگر و همچنین برای بررسی پایایی پژوهش نیز از ضریب پایایی هولستی استفاده شده است.یافته ها: . بر اساس تحلیل مصاحبه های صورت گرفته، 247 کد در مرحله کدگذاری باز به دست آمد که پس از حذف کدهای مشابه به 112 کد پایه کاهش یافت که در نهایت این کدها در 33 مقوله فرعی دسته بندی شدند. در نهایت با استناد به رهیافت سیستماتیک در نظریه داده بنیاد، کدها و مقوله های شناسایی شده در شش طبقه هسته ای شامل؛ شرایط علی(تشویق منابع انسانی، کار تیمی، حمایت از تغییرات، حمایت از آزاداندیشی، و تأمین مالی)؛ شرایط زمینه ای(فرهنگ خلاق و نوآور، منابع انسانی خلاق و نوآور، مدیریت دانش، حمایت مدیران،وجود قوانین خلاقانه و نوآورانه)؛ مقوله محوری(عملکرد سازمانی، کارایی، بهره وری، خلاقیت و نوآوری)؛ عوامل مداخله گر(جغرافیای دانشگاه، رتبه دانشگاه، تعداد دانشجویان، دوره های تحصیلی، رشته های تحصیلی،درجه علمی اساتید، دسترسی آسان، هزینه کم، شانس بالای اشتغال بعد از فراغت از تحصیل)؛ راهبردها(نظارت و ارزیابی، پذیرش تغییر، مسئولیت پذیری، فرهنگ یادگیری، تمرکززدایی در سازمان، مدیریت استعداد، برنامه ریزی)؛ و پیامدها قرار گرفتندبحث و نتیجه گیری: پیامدهای ارزیابی عملکرد با رویکرد خلاقیت و نوآوری در آموزش عالی می تواند شامل؛ ارتقای جایگاه دانشگاه در سطح ملی و بینالمللی، افزایش کارایی، افزایش بهرهوری، ارائه خدمات به صنایع، تأمین نیازهای جامعه و ... باشد.
شناسایی و تحلیل صلاحیت حرفه ای معلمان آموزش و پرورش استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
124 - 109
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل مؤلفه ها و ابعاد صلاحیت حرفه ای معلمان مدارس استثنایی است. روش ها : روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است و جامعه آماری آن کلیه معلمان آموزش وپرورش استثنائی شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تدریس می باشد که تعداد آن ها برابر 559 نفر بود. بر اساس فرمول کوکران 228 نفر از جامعه آماری با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و بر مبنای جنسیت به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته ای بود که روایی محتوایی آن با استفاده از روش دلفی توسط 7 نفر از صاحب نظران آموزش وپرورش استثنایی و با سه بار ارسال پرسشنامه تأمین شد و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 87/0 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل از روش های آماری توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل عامل اکتشافی)، به کمک نرم افزار SPSS.26 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش دلالت بر این داشت که ابعاد اصلی صلاحیت های معلمان مدارس استثنایی، به ترتیب اولویت و اهمیت در چهار گروه «صلاحیت های آموزشی-رفتاری»، «توانمندی های حرفه ای و عمومی»، «صلاحیت های برنامه ریزی و آمادگی» و در نهایت «صلاحیت های مدیریت و سازمان دهی» قابل معرفی است. همچنین، مهم ترین مؤلفه هایی که لازم است مورد توجه معلمان مدارس استثنایی قرار گیرد به ترتیب اولویت شامل «تأثیر رعایت شعائر اسلامی و هنجارهای جامعه و گسترش و تقویت اخلاق اسلامی در محیط کار»، «ایجاد انگیزه در دانش آموزان استثنائی از طریق فعال نمودن آنان در کلاس درس»، «ایجاد محیطی لذت بخش و آرام در کلاس درس، همراه با شوخی و تفریح، با پرهیز از هرگونه زیاده روی»، « تحمل عقاید نو و غیر عادی دانش آموزان استثنائی» و «مسئولیت پذیر بودن معلمان استثنائی در قبال آینده جامعه و دانش آموزان استثنائی» است. نتیجه گیری: بدون تردید معلم فردی است که می تواند بیشترین تأثیر را بر جریان تربیتی دانش آموزان استثنایی در مدارس داشته باشد. بنابراین؛ شناخت از توانایی ها و صلاحیت های حرفه ای معلم برای یادگیری بهتر یادگیرندگان استثنایی امری ضروری است.
بررسی الگوی ساختاری خردمندی براساس سازگاری هیجانی و انسجام خود با تأکید بر نقش میانجی تجربه شیفتگی در دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه طلوع مهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، ارائه ی الگوی ساختاری ساختاری خردمندی براساس سازگاری هیجانی و انسجام خود با تأکید بر نقش میانجی تجربه شیفتگی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (معادلات ساختاری) بود. از میان دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه طلوع مهر قم 200 نفر، با توجه به ملاک های ورود و خروج به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس خردمندی آردلت (2003)، مقیاس سازگاری هیجانی رابیو و همکاران (2007)، مقیاس حس انسجام آنتونووسکی (1987) و مقیاس تجربه شیفتگی جکسون و اکلند (2002) بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که سازگاری هیجانی (001/0=P، 54/0 β =)، انسجام خود (017/0=P، 30/0 β =) و تجربه شیفتگی (016/0=P، 30/0 β =) دارای اثر مثبت و معنی داری بر خردمندی بودند. انسجام خود اثر مثبت و معنی داری بر تجربه شیفتگی داشت (001/0=P، 34/0 β =)؛ اما سازگاری هیجانی (698/0=P، 06/0 β =) دارای اثر معنی داری بر تجربه شیفتگی نبود. نتایج غیرمستقیم مدل پژوهش نشان داد که انسجام خود از طریق میانجی گری تجربه شیفتگی اثر غیرمستقیم بر خردمندی داشت؛ اما سازگاری هیجانی از طریق میانجی گری تجربه شیفتگی اثر غیرمستقیم بر خردمندی نداشت. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: از این رو، می توان با تدوین مداخلات روان درمانی ازطریق تأثیرگذاری بر متغیرهای سازگاری هیجانی، انسجام خود و تجربه شیفتگی، اثربخشی این متغیرها بر خردمندی را بررسی کرد.