فناوری های آموزشی در یادگیری (فناوری آموزش و یادگیری سابق)
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره 7 بهار 1403 شماره 23 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین الگوی تضمین کیفیت برای آموزش عالی افغانستان با تمرکز بر نقش فناوری های نوین بود. در این پژوهش از روش کیفی و رویکرد نظریه داده بنیاد استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بوده و تا رسیدن به اشباع نظری با 16 تن از اعضای کمیته های تضمین کیفیت دانشگاه های دولتی شهر کابل مصاحبه عمیق انجام شد. روش نمونه گیری هدفمند بود و افراد به روش گلوله برفی انتخاب شد. بر اساس تحلیل یافته ها 487 کد اولیه، 187 مفهوم و 31 مقوله فرعی در مرحله کد گذاری باز شناسایی گردید، سپس در مرحله کد گذاری محوری ، مقوله های فرعی و مفاهیم باهم ارتباط داده شد و درنهایت کد گذاری گزینشی در قالب الگوی پارادایمی اشتراوس و کوربین انجام شد. مؤلفه های مسئولیت پذیری، رقابت پذیری، تحول علوم انسانی، بومی سازی، عوامل اقتصادی و تضمین کیفیت فرایند ارزشیابی به عنوان عوامل علّی ؛ ساختار اهداف و برنامه آموزشی، ظرفیت اعضای هیئت علمی، توانایی دانشجویان، فضای حاکم دانشگاه و تجهیزات ذیل شرایط زمینه ای ؛ کمبود منابع مالی، منابع مطالعاتی، بروکراسی اداری، وضعیت استاد/دانشجو، فناوری اطلاعات و الگوی بومی تضمین کیفیت به حیث عوامل مداخله گر ؛ ارزشیابی مستمر، برنامه ریزی درسی، توانمند سازی اعضای هیئت علمی، ارتباطات مؤثر، تحکیم روابط دانشگاه با جامعه و صنعت به مثابه راهبردها و پیامد های فردی، سازمانی و فراسازمانی به عنوان پیامد ها طبقه بندی شدند. درنهایت نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که موضوع تضمین کیفیت در آموزش عالی افغانستان بستگی به موجودیت افراد متخصص، تخصیص منابع موردنیاز، حمایت هیئت رهبری و میزان استقلال دانشگاه ها دارد.
تأثیر بازی وارسازی دیجیتال بر بار شناختی و عملکرد تحصیلی دانشجویان دارای سبک شناختی وابسته به زمینه: رویکرد ردیاب چشمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر جهت سنجش تأثیر بازی وارسازی دیجیتال بر کاهش بار شناختی بیرونی و عملکرد تحصیلی دانشجویان دارای سبک شناختی وابسته به زمینه انجام گرفت. روش پژوهش شبه آزمایشی، تک آزمودنی با طرح A-B-A بود. جامعه کلیه دانشجویان کارشناسی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه بیرجند در سال 1401-1400، نمونه یک نفر و روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند بود. ابزارها: آزمون گروهی اشکال نهفته (GEFT) که توسط اولتمن و همکاران سال 1971، پرسشنامه یک سؤالی بار شناختی بیرونی که توسط پاس و همکاران سال 1994 ساخته شد، آزمون محقق ساخته عملکرد تحصیلی و دستگاه ردیاب چشمی بود. پس از انجام آزمون گروهی اشکال نهفته و شناسایی نمونه، به آزمودنی آموزش گرامر زبان انگلیسی، در مرحله خط پایه با چندرسانه ای فاقد عناصر بازی، مرحله آزمایش با استفاده از بازی وارسازی دیجیتال و در مرحله بازگشت به خط پایه نیز، با چندرسانه ای فاقد عناصر بازی، داده شد. هر مرحله طی 8 جلسه اجرا شد و در هریک داده های ردیابی چشم جمع آوری شده، آزمون بار شناختی و پیش آزمون و پس آزمون از آزمودنی به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آمار توصیفی و استنباطی و تحلیل نمودار دیداری استفاده شد. یافته ها، نشان داد آموزش زبان انگلیسی با بازی وارسازی دیجیتال، بار شناختی بیرونی و عملکرد تحصیلی را افزایش داد. نتیجه گیری شد بازی وارسازی باعث ایجاد انگیزه و جلب توجه و درگیری فراگیر با محتوا گشته، بار شناختی بیرونی را افزایش داده و یادگیری حاصل شده و عملکرد تحصیلی افزایش یافته است.
طراحی محیط یادگیری مبتنی بر رویکرد تلفیقی با تاکید بر حوزه های آموزش و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف طراحی محیط های یادگیری مبتنی بر رویکرد تلفیقی، با تاکید بر حوزه های آموزش و یادگیری، با استفاده از مدل طراحی آموزشی و محیط های یادگیری زارعی زوارکی(۱۳۹۱)، در درس علوم پایه سوم ابتدایی صورت گرفته است که براساس هدف، کاربردی و از منظر روش پژوهش از نوع آمیخته (کیفی- کمی) می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام دانش آموزان ابتدایی در سه شهر بندرعباس، ایرانشهر و کرمان می باشد که با به کارگیری روش نمونه گیری تصادفی، 100 دانش آموز ابتدایی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. این پژوهش با فرایند طراحی، اعتباریابی، اجرا و ارزشیابی انجام شد. اعتباریابی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و ارزشیابی درونی بر اساس الگوی فرانسیس کلاین و ارزشیابی بیرونی بر اساس الگوی مشارکتی نیکولز، توسط متخصصان برنامه ریزی درسی و معلمان ابتدایی انجام شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که با ایجاد فرصت های عملی برای یکپارچه سازی مفاهیم میان رشته ای، معلمان می توانند زمینه یادگیری عمیق، پایدار و مرتبط با موقعیت های زندگی واقعی دانش آموزان و تجربه یادگیری لذت بخش و زمینه تغییر نگرش در دانش آموزان را فراهم سازند.
ارائه مدل علّی اشتیاق تحصیلی بر اساس ارزشیابی دانشجویان از اثربخشی تدریس برخط با نقش واسطه ای خودکارآمدی یادگیری برخط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علّی اشتیاق تحصیلی بر اساس ارزشیابی دانشجویان از اثربخشی تدریس برخط با نقش واسطه ای خودکارآمدی یادگیری برخط صورت گرفت. روش پژوهش به لحاظ هدف، بینادی و به لحاظ نوع داده های گردآوری شده، کمی و مبتنی بر رویکرد همبستگی است. شرکت کنندگان شامل 375 نفر از دانشجویان دوره های برخط دانشگاه پیام نور استان لرستان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، مقیاس های ارزشیابی دانشجویان از اثربخشی تدریس برخط Bangert (2008)، خودکارآمدی یادگیری برخط Zimmerman and Kulikowich (2016) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی دانشجویان توسط Gunuc and Kuzu (2015) بودند. تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری در بستر نرم افزار AMOS-26 انجام شد. یافته ها نشان داد که، با توجه به مقادیر شاخص های برازش بدست آمده، داده ها با مدل پژوهش برازش دارد. مطابق با یافته ها، ارزشیابی دانشجویان از اثربخشی تدریس برخط، متغیرهای خودکارآمدی یادگیری برخط و اشتیاق تحصیلی را به صورت مثبت پیش بینی می کند. همچنین، متغیر خودکارآمدی یادگیری برخط قادر است اشتیاق تحصیلی را به صورت مثبت و معنادار پیش بینی کند. علاوه بر این، ارزشیابی دانشجویان از اثربخشی تدریس برخط از طریق خودکارآمدی یادگیری برخط، اشتیاق تحصیلی را پیش بینی می کند. با توجه به نتایج به دست آمده، از طریق افزایش ارزشیابی دانشجویان از اثربخشی تدریس برخط می توان خودکارآمدی یادگیری برخط را بهبود و اشتیاق تحصیلی آنان را ارتقاء داد.
اثربخشی راهبرد تدریس مبتنی بر فناوری بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی راهبرد یادگیری فعال مبتنی بر فناوری بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی در درس علوم تجربی انجام شده است. روش پژوهش بر اساس ماهیت شبه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم دوره ابتدایی شهرستان دره شهر در سال تحصیلی 402-1401 بود. برای انتخاب حجم نمونه از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 36 نفر از دانش آموزان پایه ششم دوره دوم ابتدایی دبستان حضرت رقیه شهرستان دره شهر انتخاب و سپس نمونه منتخب به صورت تصادفی در قالب گروه های آزمایشی (18 نفر) و گواه (18 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه ی اشتیاق تحصیلی فردریکز(2004) استفاده شد. گروه آزمایش طی هشت جلسه با استفاده از راهبرد تدریس فعال مبنی بر فناوری آموزش دیدند و گروه کنترل به شیوه معمول آموزش دیدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری در دو سطح توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شده است. نتایج نشان داد که راهبرد تدریس فعال مبتنی بر فناوری بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان تاثیر معنی دارد. با توجه به نتایج این پژوهش در خصوص اثربخشی راهبرد تدریس فعال مبتنی بر فناوری بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی ، پیشنهاد می شود این راهبرد در دستور کار معاونت آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد.
مقایسه سرزندگی تحصیلی، خودناتوان سازی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی در آموزش مجازی و حضوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف مقایسه سرزندگی تحصیلی، خودناتوان سازی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی در آموزش مجازی و حضوری انجام شد.روش: پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه ی موردنظر پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پایه ششم شهرستان بیرجند در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل داد. از این میان تعداد 150 نفر، برای هر متغیر 75 نفر از دانش آموزانی که آموزش حضوری را دریافت می کردند و 75 نفر از دانش آموزانی که در شبکه آموزشی شاد فعالیت های آموزشی را دنبال کردند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391)، خودناتوان سازی تحصیلی میگلی (2000) و فرسودگی تحصیلی رستمی و همکاران (1390) بودند. از آزمون تی مستقل جهت تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS-26 استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن بود که سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان با آموزش حضوری بیشتر بود؛ همچنین میانگین ها نشان داد خود ناتوان سازی تحصیلی در دانش آموزان با آموزش مجازی بیشتر بود و در تمامی مؤلفه های فرسودگی تحصیلی (خستگی عاطفی، شک و بدبینی و ناکارآمدی) نیز، میزان آن در دانش آموزان با دریافت آموزش مجازی نسبت به آموزش حضوری بیشتر بود (001/0>p).نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش علی رغم مزایای روانی غیرقابل اجتناب آموزش مجازی، انجام پژوهش های گسترده و عمیق تر در حوزه مقایسه آموزش مجازی و حضوری ضروری به نظر می رسد.