فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
81 - 97
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: قلدری سازمانی و سکوت سازمانی به عنوان پدیده های سازمانی، می توانند منجر به فرسودگی شغلی و استرس روانی در افراد شوند. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر قلدری سازمانی بر فرسودگی شغلی معلمان از طریق سکوت سازمانی بود. روش شناسی پژوهش: در راستای دستیابی به این هدف، از روش توصیفی- همبستگی با تکیه بر مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی معلمان زن مدارس ابتدایی شهرستان کرمانشاه بود که از این تعداد، 275 نفر با استفاده جدول کرجسی و مورگان و با تکیه بر روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل سه پرسشنامه قلدری سازمانی، سکوت سازمانی و فرسودگی شغلی بود که پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 876/0، 865/0 و 898/0 گزارش شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها پژوهش از روش های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین) و استنباطی (ضریب همبستگی، آزمون سوبل) استفاده شد.یافته ها: یافته های به دست آمده از تحلیل داده ها حاکی از آن بود که قلدری سازمان بر سکوت سازمانی و فرسودگی شغلی معلمان تأثیر مثبت و معنادار دارد، همچنین سکوت سازمانی بر فرسودگی شغلی معلمان تأثیر مثبت و معنادار دارد. علاوه بر این، قلدری سازمانی از طریق سکوت سازمانی بر فرسودگی شغلی معلمان تأثیر مثبت و معنادار دارد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از پژوهش، می توان نتیجه گرفت که برقراری جوی عاری از تهدید و قلدری در مدارس نه تنها می تواند به شکل گیری فضایی برای تعامل و مشارکت بیشتر معلمان در امور مدرسه منجر شود، بلکه می تواند به کاهش فرسودگی شغلی در بین آن ها نیز کمک کند.
آموزش مفاهیم سوره فیل با روش آموزش اکتشافی قصه گویی
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های کارآمد و نوین آموزشی، روش آموزش اکتشافی است. قرآن کریم، در نوع بیان خود به این روش توجه داشته و با نوع کاربرد واژگان، در قالب ها و انواع مختلفی از آموزش اکتشافی، اقدام به آموزش مفاهیم و معارف به متعلّم و یا همان دانش آموز کرده است. یکی از این روش ها، روش قصه گویی است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی آموزش مفاهیم سوره فیل با روش آموزش اکتشافی قصه گویی است. در سوره فیل، موضوع تاریخی مهم حمله أبرهه به مکه، در قالب داستانی کوتاه بیان شده، و از دو واژه تکآمد «اصحاب الفیل» و «أبابیل» استفاده شده است که برای دانش آموز، این پرسش را ایجاد می کند، چرا خداوند برای نخستین بار از این واژگان استفاده کرده است؟ جستجو و تلاش در کشف علت این کاربرد، دانش آموز را به مفهوم مهم لزوم اتخاذ استراتژی هوشمندانه در مواجهه با مشکلات، رهنمون می گردد. دستاورد مهمی که شاید در تفاسیر بدان پرداخته نشده، ولی روش آموزش اکتشافی می تواند با طرح پرسش های هدفمند، دانش آموز را به آن برساند.
آموزش مفهوم متغیر تصادفی با استفاده از رویکرد انتگرال ریمان-استیلتس و راهبرد داربست برای دانشجویان علوم و مهندسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه راهبرد داربست و ارائه رویکرد جدیدی برای آموزش متغیرهای تصادفی در دروس احتمال دانشجویان علوم و مهندسی انجام شده است.
روش پژوهش: در این مقاله ابتدا در مورد یادگیری فعال و عواملی نظیر کار گروهی، بازخورد اصلاحی و استفاده از رایانه، که در یادگیری دروس وابسته به آمار و احتمال به دانشجویان کمک می کند، موردهایی مطرح می شود. سپس برنامه های نمایشی به عنوان جایگزینی برای روش های کلاسیک آموزشی معرفی می شود.
یافته ها: در این مقاله به برخی تصورهای غلط رایج دانشجویان درباره پیشامدها، متغیرهای تصادفی و متغیرهای تصادفی پیوسته اشاره می شود و با ذکر تعدادی مثال این مفهوم ها مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند گرفت. سپس مفهوم راهبرد داربست و کاربرد آن در آموزش متغیر تصادفی و یک رویکرد تدریس در دوره های آموزشی آمار و احتمال شرح داده می شود.
نتیجه گیری: با توجه به موارد بیان شده در مقاله، پیشنهاد می شود در تدریس مباحث اولیه متغیرهای تصادفی برای دانشجویان علوم و مهندسی، به جای این که حالت های متغیرهای تصادفی گسسته و پیوسته به طور جداگانه تدریس شوند، متغیرهای تصادفی به صورت کلی و با استفاده از مفهوم انتگرال ریمان-استیلتس آموزش داده شوند.
نمود حیات طیّبه در هر یک از ساحت های شش گانه محتوای آموزشی دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نمود حیات طیبه در هر یک از ساحت های شش گانه محتوای آموزشی دوره ابتدایی بود. این پژوهش از نوع تحلیل محتوا بوده و از مراحل سه گانه آنتروپی شانون استفاده کرده است. جامعه آماری پژوهش شامل محتوای برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی آموزش و پرورش ایران در سال تحصیلی 1402-1403 بود که مجموعه این محتواها چهار جلد کتاب درسی را شامل می شد که به صورت سرشماری، همه آن ها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش چک لیستی بود که براساس نظر 13 متخصص در هر یک از ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت طراحی شد، و پایایی آن با روش هولستی (89/0) و روایی آن با استفاده از نظر صاحب نظران و درگیری طولانی مدت با پژوهش، احراز شد. نتایج نشان داد که از میان 1069 مورد یافت شده در ارتباط با حیات طیبه، ساحت سیاسی و اجتماعی با 378 مورد (35%) بیشترین فراوانی، و ساحت هنری و زیبایی شناختی با 60 مورد (06%) دارای کمترین فراوانی در میان زیرمولفه های حیات طیبه است. نتایج تحلیل آنتروپی شانون نیز مؤید این واقعیت بود که توازن و تناسبی میان زیرمؤلفه های حیات طیبه در هر یک از ساحت های شش گانه وجود ندارد. همچنین تعداد فراوانی مولفه های حیات طیبه در کتب تعلیمات اجتماعی تقریباً یکسان است، ولی میزان ضریب اهمیت آنان با هم برابر نیست. موضوع حیات طیبه در زندگی دنیوی و اخروی در فرهنگ اسلامی از چنان اهمیتی برخوردار است که باید همه شئون زندگی براساس آن تنظیم شود. بنابراین، محتوای کتب درسی ابتدایی در این حیطه باید مورد بازبینی و اصلاح جدی قرار بگیرد. اما این تعداد به صورت یکسان و یکدست در میان ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت تقسیم نشده اند.
تحلیل کارورزی در شرایط کرونا: استنباط سیاست های پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: کارروزی مهم ترین بخش برنامه درسی تربیت معلم است که در آن شایستگی های دانشجومعلمان بروز پیدا می کند. هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل کارورزی تربیت معلم در شرایط کرونایی و تدوین سیاست هایی برای دوران پساکرونایی بود. روش ها : در این پژوهش از روش آمیخته متوالی استفاده شد که در بخش کیفی، روش تحلیل محتوا و در بخش کمی روش توصیفی - پیمایشی تحلیل SWOT بهره گرفته شد. جامعه مورد بررسی را چهار گروه دانشجومعلمان سال سوم و چهارم، استادان راهنمای کارورزی، معلمان راهنمای کارورزی و مجریان و کارشناسان کارورزی تشکیل می دادند. پس از احصای نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها از بخش مصاحبه نیمه ساختاریافته با گروه هدف، پرسش نامه ای تدوین و مشتمل بر 40 گویه در بین 385 نفر از افراد دست اندرکار کارورزی توزیع شد. برای تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و ماتریس ارزیابی عوامل داخلی، ماتریس ارزیابی عوامل خارجی، ماتریس سوآت استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد کارورزی در شرایط کرونا، راهبرد محافظه کارانه را در پیش گرفته است. شرایط خاص شیوع کرونا، فرصت هایی برای دانشگاه فرهنگیان فراهم کرده است، اما نقاط ضعف بیش از نقاط قوت بوده است. در پایان سیاست هایی برای دوره پساکرونا ارائه شد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق در سیاستگذاری، برنامه ریزی و اجرای کارورزی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. با عنایت به شرایط متغیر جهانی ارائه سناریوهای راهبردی حاصل از این پژوهش می تواند مورد استفاده در شرایط خاص قرار گیرد.
ثربخشی داستان و خودتوضیحی بازی دیجیتال بر یادگیری، درگیری تحصیلی در درس ریاضی دانش آموزان پایه اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
66 - 87
حوزههای تخصصی:
بازی های آموزشی دیجیتال اخیرا تحقیقات زیادی را به خود اختصاص داده اند و پژوهشگران این زمینه از اثربخشی آنها استقبال کرده اند. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی داستان و خودتوضیحی بازی دیجیتال بر یادگیری، درگیری تحصیلی و انتقال یادگیری در درس ریاضی دانش آموزان پایه اول ابتدایی انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان کلاس اول شهر تبریز می باشد که انتخاب مدرسه بصورت مدرسه دردسترس انجام شد و نمونه گیری دانش آموزان بصورت تصادفی بود که در سه گروه آزمایش یک (16 دانش آموز) و آزمایش دو (16 دانش آموز) و گروه کنترل (19 دانش آموز) قرار گرفتند. برای گردآوری داده های مربوط به متغیر های یادگیری و انتقال یادگیری از آزمون محقق ساخته و برای متغیر درگیری تحصیلی از پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو و تی سینگ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. تحلیل یافته های پژوهش نشان داد داستان بازی دیجیتال بر یادگیری، درگیری تحصیلی و انتقال یادگیری تأثیر دارد همچنین خودتوضیحی بازی دیجیتال بر یادگیری و انتقال یادگیری تأثیر دارد اما بین خودتوضیحی بازی دیجیتال با درگیری تحصیلی تأثیری یافت نشد. بنابراین در طراحی بازی های آموزشی برای افزایش اثربخشی آنها می توان قابلیت های آموزشی داستان و خودتوضیحی را مورد استفاده قرار داد.
ساز و برگ های ایدئولوژیک و تاثیر آن بر سیاست های آموزشی افغانستان در صد سال اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مبانی تعلیم و تربیت سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
125 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی سازوکارهای ایدئولوژیک و تأثیر آن بر سیاست های آموزشی افغانستان در صد سال اخیر است. گرچه تأثیرپذیری سیاست های آموزشی از ایدئولوژی های حاکم امری معمول است، اما در افغانستان این روند دستخوش دگرگونی های گوناگون بوده است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که سازوکارهای ایدئولوژیک و تأثیر آن ها بر سیاست های آموزشی افغانستان طی یک سده اخیر چگونه بوده است؟ فرضیه نویسندگان بر این اساس استوار است که ایدئولوژی های حاکم، نقش تعیین کننده ای در شکل گیری و جهت گیری سیاست های آموزشی داشته اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که سیاست آموزشی افغانستان در یک قرن اخیر تحت تأثیر چهار نوع سازوکار ایدئولوژیک قرار داشته است. در دوره حکومت امان الله خان تا پایان زمامداری محمدداوود خان، سیاست های آموزشی عمدتاً در راستای تقویت حاکمیت فردی و خانوادگی تنظیم شده بود. در دوران حکومت کمونیستی، نظام آموزشی به شدت تحت تأثیر ایدئولوژی انقلابی و کمونیستی قرار گرفت. با روی کارآمدن مجاهدین و طالبان، سیاست آموزشی و برنامه های درسی بر مبنای آموزه های دینی با خوانشی مذهبی تدوین شد. سرانجام، در دوره جمهوری اسلامی افغانستان پس از سال ۲۰۰۱، برنامه های آموزشی و محتوای درسی در جهت نهادینه سازی ارزش های لیبرال دموکراسی شکل گرفت.
نقش پیش بینی کننده ذهن آگاهی و کارکرد خانواده در شکست تحصیلی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مشکلات تحصیلی و عدم موفقیت در تحصیل با پیامدهای متعددی همراه است و می تواند دانش آموزان را در زمینه فرایندهای آموزشی و شغلی با دشواری مواجه سازد. لذا این پژوهش با هدف پیش بینی شکست تحصیلی براساس ذهن آگاهی و کارکرد خانواده در دانش آموزان انجام شد. روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی-مقطعی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه اول شهرستان سرپل ذهاب در سال 1402 بود که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به فرمول تعیین حجم نمونه پلنت (n=50+8m) تعداد 200 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه شکست تحصیلی (کانروی و همکاران، 2002)، ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006) و کارکرد خانواده (اپشتاین و همکاران، 1982) استفاده شد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با نرم افزار spss انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین ذهن آگاهی و هر یک از مؤلفه های آن شامل مشاهده گری، توصیف بدون برچسب، عملکرد همراه با آگاهی، پذیرش بدون قضاوت و عدم واکنش با شکست تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد (05/0P<). همچنین این رابطه بین کارکرد خانواده و هر یک از مؤلفه های آن شامل حل مسأله، ارتباط، نقش ها، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی، کنترل رفتار و عملکرد کلی با شکست تحصیلی در دانش آموزان منفی و معنادار بود (05/0P<).نتیجه گیری: با توجه به پیامدهای منفی و گسترده شکست تحصیلی و نقش مهم فرایندهای روانشناختی و نهاد خانواده در ابعاد مختلف زندگی دانش آموزان به ویژه زندگی تحصیلی آنان، لازم است مسئولان بهداشت روان و روانشناسان تربیتی به این مسئله توجه ویژه ای داشته باشند.
نقش رهبری ذهن آگاه در توسعه رجحان شغلی معلمان با میانجی گری تعهد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۳)
45 - 65
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: شیوه و سبک رهبری سازمان، نقش بسیار مؤثری در عملکرد و اثربخشی سازمان دارد. هدف از انجام این پژوهش، شناخت نقش رهبری ذهن آگاه در توسعه رجحان شغلی با نقش میانجی تعهد سازمانی، در معلمان می باشد. روش ها: این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات و اجرا، از نوع تحقیقات توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش معلمان مقطع ابتدایی شهر ملایر بود که حجم نمونه به تعداد 350 نفر با فرمول کوکران تعیین و نمونه ها به روش طبقه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های استاندارد تعهد سازمانی (آلن و مایر، 1990)، رجحان شغلی (آمابایل، 1994)، ذهن آگاهی (پراتشر و همکاران، 2018) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از دو نرم افزار اس پی اس اس26 و اسمارت پی ال اس3 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد؛ رهبری ذهن آگاه بر رجحان شغلی (346/0beta=) و تعهد سازمانی (332/0beta=) اثر مستقیم و معناداری دارد. تعهد سازمانی بر رجحان شغلی (496/0beta=) اثر مستقیم و معناداری دارد. همچنین بر اساس نتایج پژوهش، تأثیر غیر مستقیم رهبری ذهن آگاه از طریق متغیر میانجی تعهد سازمانی بر رجحان شغلی (125/0beta=) معنادار است. همچنین یافته ها نشان داد رهبری ذهن آگاه از طریق تعهد سازمانی بر رجحان شغلی تأثیر مثبت و معنادار دارد (125/0). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، پرورش رهبرانی ذهن آگاه می تواند یکی از مؤلفه ها و بسترها برای توسعه معلمان در نظام آموزشی باشد؛ رهبرانی که بتوانند با تقویت تعهد سازمانی و توسعه انگیزش در سرمایه های فکری سازمان، در خدمت تعالی سازمان باشند.
زیست فناوری در مهندسی شیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۳
129 - 140
حوزههای تخصصی:
زیست فناوری (بیوتکنولوژی) علمی است که از کشفیات جدید درباره نقش مخمر و سایر موجودات زنده در تخمیر مواد مختلف شکل گرفته است. این علم گاهی با تغییرات نظریه ای روبه رو شد که این تغییرات منجر به پیشرفت های علمی و صنعتی شد. زیست فناوری به طور عمومی علم گسترده و رو به رشدی است که آن را می توان به عنوان فرایندهای مبتنی بر فناوری های زیستی اطلاق کرد. در این مقاله برای شناخت بهتر گذشته و آینده این علم رو به رشد و همچنین پیدا کردن روش مناسب رشد و نمو این زمینه در پهنه علم و فناوری ایران لازم است که ابتدا با این علم و روند تکامل آن آشنا می شویم، سپس به بررسی نهادهای مؤثر بین المللی شامل نهادهای اقتصادی و پژوهشی پرداخته می شود، در نهایت، پس از بررسی وضعیت نهادهای مشابه در ایران و نقش مهندسی شیمی در پیشبرد آن، پیشنهاداتی برای توسعه زیست فناوری در ایران صورت خواهد گرفت. ایران با راهبرد ها و حمایت های صحیح می تواند در این زمینه پیشتاز شود و از مزایای این علم مهیج بهره مند گردد.
طراحی الگوی یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف سنتزپژوهی ابعاد و مؤلفه های مؤثر بر یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین در آموزش عالی انجام گرفته است. رویکرد پژوهش کیفی و از نوع سنتزپژوهی است. جامعه آماری پژوهش شامل پژوهش ها و مطالعات انجام شده در حوزه یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین در آموزش عالی در بازه زمانی 2007 تا 2023 در پایگاه های اطلاعاتی داخل و خارج معتبر و نمونه مورد بررسی شامل 39 سند می باشد. با تجزیه و تحلیل داده ها الگوی یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین در آموزش عالی در قالب 163 کد باز و 16 مقوله محوری و ترکیب آنها در 5 بعد مشخص شد. این ابعاد شامل بُعد یادگیرنده (ویژگی ها فردی یادگیرنده، انگیزه یادگیرنده، رابطه یادگیرندگان با هم، رابطه یادگیرنده و استاد)، بُعد آموزش (شایستگی های یاددهنده و سبک های تدریس، محتوای آموزشی، مواد و رسانه های آموزشی، فرایند یادگیرنده محور)، بُعد فناوری(قابلیت اشتراک گذاری اطلاعات، ارتباط همزمان و ناهمزمان، قابلیت پشتیبانی و دسترسی آسان)، بُعد مهارت(مهارت ارتباطی، مهارت مشارکتی، مهارت فراشناختی)، بُعد پیامد(پیامد تحصیلی، پیامد عاطفی) طبقه بندی شدند. نتایج تحلیل داده ها منجر به شناسایی یک الگوی جامع یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین در آموزش عالی گردید. از این رو الگوی استخراج شده، چارچوب مناسبی را برای آموزش عالی جهت استفاده از یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین فراهم می آورد.
شناسایی ابعاد و مولفه های دانشگاه دیجیتال: رویکردی کیفی و اعتباریابی با روش دلفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های دانشگاه دیجیتال انجام شده است.روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع فراترکیب بوده است. جامعه پژوهش شامل کلیه مقالات، به تعداد 2600 بوده که از این میان 81 سند انتخاب و به روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد برای تأمین کیفیت اسناد از ابزار حیاتی گلین استفاده شد. به منظور بررسی روایی ابعاد و مولفه ها، از روش دلفی استفاده شد برای این منظور، از پرسشنامه محقق ساخته با 25 گویه که از نتایج کیفی پژوهش بدست آمده در دو دور دلفی از طریق نمونه گیری هدفمند در مجموع بین 20 نفر از صاحب نظران توزیع ،جمع آوری و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که دانشگاه دیجیتال شامل ابعادی ازجمله بعد آموزشی(یادگیری دیجیتالی، محیط ارائه درس دیجیتالی، کتابخانه دیجیتالی، برنامه درسی دیجیتالی، آموزش دیجیتالی، منابع چندرسانه ای دیجیتالی)، بعد مدیریتی (مدیریت دانش دیجیتال، مدیریت منابع سازمانی دانشگاه دیجیتالی، برنامه ریزی دیجیتالی ، نظام ارزیابی دیجیتالی، مدیریت منابع انسانی دیجیتالی ، تضمین کیفیت دیجیتالی)، بعد سازمانی (سیاست ها و قوانین دیجیتالی، فرهنگ دیجیتالی، تعاملات و ارتباطات دیجیتالی، ساختار و سازمان دهی دیجیتالی، فرایندهای سازمانی دیجیتالی، محیط کار دیجیتالی) است.در نهایت بعد فناورانه (بستر فناوری دیجیتال، مدیریت محتوای دیجیتالی، پشتیبانی دیجیتالی) شناسایی شده است که یکی از تعیین کننده ترین ابعاد به شمار می رود و فناوری دیجیتالی را مورد تأکید قرار داده است.
مفهوم پردازی «اسارت در دام دانش» در معلمان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: باورهای معلم نسبت به دانش، مهارت و نگرش خود، یکی از پدیده های موردتوجه تربیت پژوهان است که اگر درست شکل نگیرد، منجر به پدیده هایی مانند «اسارت در دام دانش» می شود. شکل گیری و تشدید «اسارت در دام دانش» در بین معلمان، بویژه معلمان دوره ابتدایی، می تواند اثرات جبران ناپذیری بر کیفیت یادگیری دانش آموزان و یاددهی معلمان در مدارس داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف توصیف ماهیت پدیده «اسارت در دام دانش» در فرایند یاددهی و یادگیری، علل شکل گیری و پیامدهای آن انجام شد. روش ها : روش پژوهش از نظر رویکرد، کیفی و از نظر روش، از نوع پدیدارشناسی بود. به منظور دست یابی به اطلاعات، از روش نمونه گیری شبکه ای، تا رسیدن به حد اشباع نظری، استفاده شد. به همین منظور، 18 نفر از مدیران، معلمان و خبرگان مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی و تحلیل محتوای متون مصاحبه ها انجام شد. یافته ها: پس از فرایند کدگذاری، مضامین مرتبط به ویژگی ها (رفتاری، کلامی/گفتاری، ذهنی و آموزشی)، عوامل و شرایط (فردی، محیطی، اقتصادی، برنامه ریزی و سیاستگذاری ها) و پیامدها (دانش آموز، معلم و سازمانی) «اسارت در دام دانش» استخراج شد. نتیجه گیری: شرایط، عوامل و زمینه های شکل گیری، به طور مستقیم و غیرمستقیم بر جهت دهی چنین رفتارهایی، اثرگذار است. شناسایی این عوامل و برنامه ریزی جهت پیش گیری و اصلاح چنین شناخت و برداشتی، از ضروریات نظام آموزش و پرورش است. شناخت این سازه مهم، در نوع تربیت معلمان و نیز نگهداشت و ارتقای ایشان امری ضروری است.
تاثیر مولفه های رویکرد انتقادی بر پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی پایه چهارم دانش آموزان دختر دوره ابتدایی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
51 - 67
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: هدف از پژوهش حاضر تاثیر مولفه های رویکرد انتقادی بر پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی پایه چهارم دانش آموزان دختر دوره ابتدایی تهران بود. روش ها: روش پژوهش حاضر علی-مقایسه ای است. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر مقطع چهارم دوره ابتدایی تهران بودند که تعداد کل آنها 5000 نفر تخمین زده شدند. نمونه پژوهش براساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. حجم نمونه پژوهش با استناد به جدول کرجسی مورگان 381 نفر تعیین شد. ابزار به کار گرفته شده در پژوهش حاضر آزمون مهارتهای انتقادی کالیفرنیا ونمره آزمون پیشرفت تحصیلی درس علوم بود. داده های پژوهش با استفاده از روش آزمون t وابسته و تحلیل واریانس، تحلیل شدند. یافته ها:. یافته های پژوهش نشان داد که مولفه های تفکر انتقادی(تحلیل،استنباط، ارزشیابی،استدلال قیاسی واستدلال استقرایی بر پیشرفت تحصیلی علوم تجربی دانش آموزان در سطح 95 درصد اطمینان تاثیر مثبت معنادار دارندنتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان از مثبت بودن ضرایب مولفه های تفکر انتقادی می باشد ، در واقع نشان دهنده این است که با افزایش آن ها، میزان پیشرفت تحصیلی علوم تجربی نیز افزایش می یابد. با بهره گیری از فرمول ها و روش های تفکر انتقادی، فراگیران می آموزند که قدرت استدلال و قدرت اجتناب میزان یک مسأله را ارتقاء دهند که این خود ناشی از رشد شناختی افراد است. به عبارتی ، با بهره گیری از تفکر انتقادی، فرد به مرور قدرت درک، تجزیه و تحلیل خود را افزایش می دهد.
بازخوانی مکاشفه جوزف مورفی در حوزه مطالعاتی رهبری و مدیریت آموزشی
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر واکاوی آثار "جوزف مورفی" در حوزه مطالعاتی رهبری و مدیریت آموزشی است. جوزف مورفی دکترای مدیریت آموزشی دانشگاه ایالتی اوهایو و کارشناسی ارشد مدیریت مالی عمومی دانشگاه شیکاگو، لیسانس آموزش ابتدایی کالج ماسکینگوم، معاون اقتصاد و مدیریت بازرگانی دانشکده آموزش پیبادی، استاد آموزش دانشگاه واندربیلت و استاد میبورن در دپارتمان رهبری و سیاست گذاری سازمان ها و یکی از نظریه پردازان معاصر مدیریت و رهبری آموزشی است که مطالعات او در زمینه بهبود مدرسه، با تأکید ویژه بر رهبری و سیاست گذاری، تأثیر عمیقی بر فهم و توسعه رهبری آموزشی و بهبود کیفیت مدارس داشته است. مورفی در زمینه مدیریت و رهبری آموزشی 20 کتاب را تألیف، 12 اثر را ویرایش و مقالات زیادی را منتشرکرده است. مورفی در آثاری مانند "چشم انداز: داربستی ضروری" (2014) و "رهبری مثبت مدرسه" (2019) هدف خود را "توسعه مفاهیم توضیحی یکپارچه ای می داند که چارچوب مفیدی را برای در نظر گرفتن عمل در شرایط خاص به افراد ارائه دهد". او چشم انداز بهبود رهبری مدرسه را به سه حوزه متمایز اما مرتبط تقسیم بندی می کند: "ماموریت"، که به ارزش ها و هدف کلی می پردازد. "اهداف" برای جهت دهی و "انتظارات"، که اهداف خاصی را تعیین می کنند. مورفی در آثار خود پارادایم های سنتی را به چالش می کشد و با پرداختن به مؤلفه هایی مانند "بازسازی نظام آماده سازی رهبران مدارس" و "بازسازی نظام های آموزشی" چشم اندازی نو برای رویکردی پاسخگویانه تر و مسئولانه تر به رهبری مدرسه در قرن بیست و یکم ارائه می دهد. این مقاله با بررسی آثار جوزف مورفی و ردیابی بینش های او در رهبری و مدیریت آموزشی با تأکید بر بهبود رهبری مدرسه می تواند مسیر تحول دانش پژوهی رهبری آموزشی را به سوی بازآفرینی مفاهیم رهبری مدارس برای رسیدن به رویکردهایی عملگرایانه هدایت کند.
واکاوی موانع فرهنگی نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مبانی تعلیم و تربیت سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
149 - 172
حوزههای تخصصی:
امروزه مرجعیت علمی به عنوان منبع اصلی مشروعیت و بقا در بستر رقابتی حاکمیت آموزش در جهان عمل می کند. در این میان، یکی از بایسته های مرجعیت علمی، نظریه پردازی علمی است. نظریه پردازی در همه ی حوزه های دانش بشری، اغلب با چالش ها و موانعی روبه رو می باشد، اما این موانع در حوزه علوم انسانی بسیار چشمگیر هستند. ازجمله مهم ترین موانع فرایند خلق و بسط مفاهیم انسانی و اجتماعی نوظهور در حوزه علوم انسانی که می توانند به طور قابل توجهی بر فرآیند نظریه پردازی در این حوزه تأثیر گذاشته و از سرعت آن بکاهند، موانع فرهنگی است. از همین رو پژوهش حاضر باهدف واکاوی و تبیین موانع فرهنگی نظریه پردازی در علوم انسانی با رویکرد تحلیل مضمون انجام شده است. در این پژوهش از طریق مصاحبه با متخصصان و صاحب نظران حوزه ی علوم انسانی،13 مضمون به عنوان موانع فرهنگی نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی شناسایی و مورد تبیین قرار گرفتند.
از رویارویی غیر منتظره با هوش مصنوعی در کلاس دانشگاه تا اندیشه ورزی ژرف درباره حضور روزافزون آن در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله به بررسی پیامدهای غیرمنتظره هوش مصنوعی در محیط های دانشگاهی پرداخته و به تحلیل مباحث پیچیده ای می پردازد که به واسطه حضور فزاینده و چالش برانگیز این فناوری در دو سطح خرد (کلاس های درس) و کلان (برنامه ریزی و سیاست گذاری های آموزش عالی) پدیدار شده اند.روش شناسی: رویکرد این پژوهش کیفی و روش آن خودنگاشت است که با دوری از گزارش های سطحی، به سوی پدیدارشناسی تفسیری حرکت می کند. خودنگاشت با تمرکز بر تجربه شخصی پژوهشگر (مواجهه غیرمنتظره با هوش مصنوعی در کلاس درس)، امکان تحلیل دقیق تری از این تجربه را فراهم می سازد.یافته ها: یافته ها نشان می دهد که دانشجویان آشنایی کافی با ابعاد اخلاقی استفاده از هوش مصنوعی ندارند. طرح درس ها به موضوع هوش مصنوعی توجهی ندارند و برنامه مشخصی برای ارزیابی تکالیف دانشجویی با بهره گیری از این فناوری وجود ندارد. همچنین، سیاست گذاری های کلان آموزشی در زمینه نفوذ و گسترش هوش مصنوعی در برنامه های درسی به روز نشده اند و بسیاری از این سیاست ها فراگیر نیستند. باتوجه به شرایط موجود، نابرابری های ناشی از استفاده از این فناوری در حال افزایش است.نتیجه گیری و پیشنهادها: این پژوهش به کمبود آگاهی در مورد کاربردها و ابعاد اخلاقی هوش مصنوعی، نبود زیرساخت های آموزشی و طرح درس های به روز در این زمینه در دانشگاه پرداخته است. در این راستا، پیشنهاد می شود که دانشگاه ها طرح درس ها را بازنگری کرده و بسته های آموزشی مناسبی را برای اساتید و دانشجویان تدوین کنند. همچنین، اصلاح و تقویت زیرساخت ها و سیاست های ضروری برای بهره برداری بهینه این فناوری در دستور کار قرار گیرد.نوآوری و اصالت: این مقاله با رویکردی نو تلاش دارد فاصله میان کلاس درس و حوزه سیاست گذاری و برنامه ریزی آموزشی را کاهش دهد. نوآوری این پژوهش بر آن است که با تمرکز بر گسترش روزافزون هوش مصنوعی، سیاست گذاران را از نفوذ سریع این فناوری در سراسر کشور آگاه کرده و آنان را به اتخاذ سیاست های فعال و آینده نگر در این زمینه دعوت کند.
پیش بینی بی صداقتی تحصیلی بر اساس محق پنداری تحصیلی و تکانش گری دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف تعیین رابطه بین محق پنداری تحصیلی و تکانشگری با بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی بود،. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر میاندوآب در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند که تعداد 272 نفر (137 پسر و 135 دختر) با روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های محق پنداری تحصیلی (چونینگ و کمبل، 2009)، تکانشگری (پاتون، استنفورد و بارت، 1995) و بی صداقتی تحصیلی (مک کابی و تروینیو، 1996) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام در نرم افزار SPSS23 انجام شد. یافته ها نشان داد بین محق پنداری تحصیلی (43/0=r) و تکانشگری (50/0=r) با بی صداقتی تحصیلی رابطه مثبت معناداری وجود دارد (001/0>p). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که محق پنداری تحصیلی و تکانشگری قادرند 33 درصد از واریانس بی صداقتی تحصیلی را تبیین کنند؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که محق پنداری تحصیلی و تکانشگری نقش مهمی را در پیش بینی بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه ایفا می-کنند. همچنین پیشنهاد می شود که دست اندرکاران حوزه آموزش و پرورش با طرح برنامه هایی معلمان و دانش آموزان را از متغیرهای محق پنداری تحصیلی و تکانشگری به عنوان عوامل مؤثر در روند آموزش کلاسی آگاه سازند تا احتمال وقوع بی صداقتی تحصیلی کمتر شود.
پیش بینی عملکرد تحصیلی مبتنی بر ویژگی های شخصیتی دانشجویان: مطالعه موردی پردیس خواهران دانشگاه امام صادق (ع)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی عملکرد تحصیلی مبتنی بر ویژگی های شخصیتی دانشجویان دختر دانشگاه امام صادق(ع) بود. این پژوهش از نوع همبستگی بوده، جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی پردیس خواهران دانشگاه امام صادق(ع) است که در نیم سال دوم تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ به تعداد 343 نفر در حال تحصیل بودند. با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، نمونه پژوهش با استفاده از جدول کرجسی مورگان، به تعداد 182 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پنج عاملی شخصیت (NEO)، و پرسشنامه عملکرد تحصیلی درتاج استفاده شد. داده ها با نرم افزار (SPSS) و آزمون تحلیل رگرسیون چند متغیره و تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ضریب همبستگی عملکرد تحصیلی با روان آزردگی خویی (0.57-)، با برون گرایی (0.44)، گشودگی (0.14-)، سازگاری (0.3)، و وجدانی بودن (0.62) می باشد. سطح معناداری ضریب همبستگی بین عملکرد تحصیلی و روان آزردگی خویی، برون گرایی، سازگاری و وجدانی بودن کمتر از 0.05 بوده و بیان گر آن است که با احتمال 95 درصد این رابطه معنادار است، و تنها بین عملکرد تحصیلی و گشودگی رابطه معناداری وجود ندارد. به طور کلی، ضریب همبستگی چندگانه بین مؤلفه های ویژگی های شخصیت با عملکرد تحصیلی برابر با 0.69 است. ضریب تعیین برابر 0.48 می باشد. به عبارتی، 48 درصد از واریانس عملکرد تحصیلی از طریق ابعاد مختلف ویژگی های شخصیتی قابل تبیین است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد روان آزردگی خویی و وجدانی بودن سهم قوی تری را در پیش بینی متغیر عملکرد تحصیلی دارد. لذا در گزینش دانشجویان، توجه به ویژگی های شخصیتی آنان، به ویژه وظیفه شناسی و وجدانی بودن آنان می تواند در بهبود عملکرد تحصیلی راهگشا باشد.
اثربخشی برنامه ذهن آگاهی کودک محور بر احساس تعلق به مدرسه و اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: دانش آموزان از مهمترین اقشار جامعه هستند و عملکردهای تحصیلی مطلوب این قشر می تواند موفقیت هر جامعه را تضمین کند. بنابراین این پژوهش با هدف اثربخشی برنامه ذهن آگاهی کودک محور بر احساس تعلق به مدرسه و اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان انجام شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان دلفان در سال 1403 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و در دو گروه مساوی 15 نفری جایگزین شدند. برنامه ذهن آگاهی طی 10 جلسه به صورت گروهی و هر هفته یک جلسه برای گروه آزمایش اعمال شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه (بری و همکاران، 2004) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (فردریکز و همکاران، 2004) استفاده شد. داد ه ها به کمک روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس و با نرم افزار spss-26 انجام شد.یافته ها: نتایج نشان داد برنامه ذهن آگاهی کودک محور بر افزایش احساس تعلق به مدرسه (145/15=F، 015/0=P و 589/0=Eta) و افزایش اشتیاق تحصیلی (690/16=F، 016/0=P و 568/0=Eta) هر یک از شاخص های این دو متغیر در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است (05/0>P).نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت درمانگران و مشاوران مدارس می توانند جهت بهبود و موفقیت فرایندهای تحصیلی دانش آموزان از تمرینات ذهن آگاهی استفاده نمایند.