فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
37 - 50
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی میزان آمادگی دانشگاه فرهنگیان فارس در اجرای آموزش الکترونیکی انجام شد. روش مورد استفاده، توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری را دانشجویان و اساتید پردیس شهید باهنر و شهید رجایی در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. تعداد نمونه دانشجویان و اساتید بر اساس جدول مورگان به ترتیب به تعداد 378 و 102 نفر تعیین و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. برای سنجش آمادگی دانشجویان و اساتید به ترتیب از پرسشنامه های استاندارد واتکینز و همکاران (2004) و افیونی و همکاران (1392) استفاده شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفت. پایایی آنها نیز با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و تایید گردید. یافته ها نشان داد میزان آمادگی اساتید بطور کلی و در ابعاد در سطح قابل قبول است اما بصورت معناداری از سطح مطلوب پایین تر می باشد؛ میزان آمادگی دانشجویان بطور کلی و در ابعاد در سطح بالاتر از قابل قبول است، هرچند بصورت معناداری از سطح مطلوب پایین تر می باشد؛ بین میزان آمادگی اساتید و دانشجویان دو پردیس تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین بین میزان آمادگی دانشجویان علوم انسانی و علوم پایه تفاوت معنی داری وجود ندارد. با توجه به نتایج می بایست اقدامات لازم برای ارتقای این میزان آمادگی به وضع مطلوب انجام گردد.
رابطه بازنمایی تصویری با توانایی حل مسئله ریاضی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی: بررسی نقش تعدیلی توانمندی روانی حرکتی، درک مطلب شنیداری، وابستگی به زمینه و توانایی فضایی-دیداری
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلی متغیرهای فردی از جمله توانمندی روانی حرکتی، درک مطلب شنیداری، وابستگی به زمینه و توانایی فضایی-دیداری در ارتباط با بازنمایی های تصویری و توانایی حل مسئله ریاضی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات رابطه ای-همبستگی است. نمونه پژوهش با استفاده از نرم افزار G-POWER برابر با 500 نفر از کلیه دانش آموزان پایه ششم مدارس شهرستان های بویراحمد و دنا، به صورت تصادفی خوشه ای 24 مدرسه ابتدایی پسرانه و دخترانه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون مقیاس شایستگی ریاضی کودکان اوترخت، آزمون نقشینه فلانگان، آزمون شکل های نهفته، آزمون ترکیب قطعات فلانگان و آزمون درک مطلب خواندن کورپلاتی است؛ ضریب پایایی همه آزمون ها بیشتر از 7/0 بود. یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها و نتایج نشان داد که توانمندی روانی حرکتی، درک مطلب شنیداری، استقلال از زمینه و توانایی فضایی- دیداری در رابطه با بازنمایی تصویری و توانایی حل مسئله ریاضی، نقش تعدیلی دارد. همچنین مقایسه رابطه نتایج آزمون اوترخت با حل مسئله در دانش آموزان دختر و پسر، در سطح بالای متغیرهای تعدیلی در رابطه با مؤلفه های حل مسئله و بازنمایی تصویری نشان می دهد که توانمندی روانی حرکتی در مؤلفه های مقایسه، طبقه بندی، تناظر یک به یک، ردیف بندی، شمارش مرتب و شمارش اختیاری؛ درک مطلب شنیداری در مؤلفه های طبقه بندی، ردیف بندی، شمارش مرتب و شمارش اختیاری؛ استقلال از زمینه در مؤلفه های ردیف بندی و شمارش برایندی و توانایی فضایی-دیداری در طبقه بندی، ردیف بندی، شمارش مرتب و شمارش اختیاری در پسران نسبت به دختران بیشتر است.
پیش بینی اضطراب اجتماعی معلمان مدارس نیاز ویژه بر اساس نشخوار فکری و طرحواره های ناسازگار
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف این مطالعه، پیش بینی اضطراب اجتماعی بر اساس نشخوار فکری و طرحواره های ناسازگار اولیه در معلمان مدارس نیاز ویژه بود. روش : پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی و از حیث گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تمام معلمان مدارس ابتدایی نیاز ویژه استان یزد در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. تعداد 120 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت آنلاین، پرسشنامه های اضطراب اجتماعی جرابک (1996)، طرحواره های ذهنی ناسازگار یانگ (1990) و نشخوار فکری نالن-هوکسما و مارو (1991) را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد رابطه مثبت و معنی دار بین اضطراب اجتماعی با نمره کل نشخوار فکری وجود دارد و مؤلفه بروز داد قادر به پیش بینی اضطراب اجتماعی معلمان بود. همچنین، رابطه مثبت و معنی دار بین اضطراب اجتماعی با طرحواره ناسازگار اولیه بریدگی و طرد وجود داشت و این طرحواره قادر به پیش بینی اضطراب اجتماعی بود. نتیجه گیری: طبق یافته های به دست آمده، نشخوار فکری و طرحواره بریدگی و طرد می توانند میزان اضطراب اجتماعی معلمان مدارس با نیاز ویژه را پیش بینی کند.
پیش بینی عملکرد تحصیلی مبتنی بر ویژگی های شخصیتی دانشجویان: مطالعه موردی پردیس خواهران دانشگاه امام صادق (ع)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی عملکرد تحصیلی مبتنی بر ویژگی های شخصیتی دانشجویان دختر دانشگاه امام صادق(ع) بود. این پژوهش از نوع همبستگی بوده، جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی پردیس خواهران دانشگاه امام صادق(ع) است که در نیم سال دوم تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ به تعداد 343 نفر در حال تحصیل بودند. با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، نمونه پژوهش با استفاده از جدول کرجسی مورگان، به تعداد 182 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پنج عاملی شخصیت (NEO)، و پرسشنامه عملکرد تحصیلی درتاج استفاده شد. داده ها با نرم افزار (SPSS) و آزمون تحلیل رگرسیون چند متغیره و تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ضریب همبستگی عملکرد تحصیلی با روان آزردگی خویی (0.57-)، با برون گرایی (0.44)، گشودگی (0.14-)، سازگاری (0.3)، و وجدانی بودن (0.62) می باشد. سطح معناداری ضریب همبستگی بین عملکرد تحصیلی و روان آزردگی خویی، برون گرایی، سازگاری و وجدانی بودن کمتر از 0.05 بوده و بیان گر آن است که با احتمال 95 درصد این رابطه معنادار است، و تنها بین عملکرد تحصیلی و گشودگی رابطه معناداری وجود ندارد. به طور کلی، ضریب همبستگی چندگانه بین مؤلفه های ویژگی های شخصیت با عملکرد تحصیلی برابر با 0.69 است. ضریب تعیین برابر 0.48 می باشد. به عبارتی، 48 درصد از واریانس عملکرد تحصیلی از طریق ابعاد مختلف ویژگی های شخصیتی قابل تبیین است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد روان آزردگی خویی و وجدانی بودن سهم قوی تری را در پیش بینی متغیر عملکرد تحصیلی دارد. لذا در گزینش دانشجویان، توجه به ویژگی های شخصیتی آنان، به ویژه وظیفه شناسی و وجدانی بودن آنان می تواند در بهبود عملکرد تحصیلی راهگشا باشد.
ارزیابی عوامل مؤثر چابکی یادگیری در یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
117 - 147
حوزههای تخصصی:
چابکی یادگیری مفهومی امیدبخش در دنیای آموزش است که مجموعه ای از رفتارهای تعریف شده در جهت یادگیری دقیق، سریع و هدفمند را دربر می گیرد. در مدارس ایران، به این مجموعه رفتارها کمتر توجه شده است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارزیابی عوامل مؤثر چابکی یادگیری در یادگیری الکترونیکی انجام شده است. پژوهش حاضر از بعد هدف، کاربردی و براساس گردآوری داده ها به شیوه کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. گردآوری داده ها و استخراج مضامین با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان آگاه در این حوزه انجام شد. مشارکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری انتخاب شدند. یافته ها نشان دادند 60 مضمون پایه و 15مضمون اصلی بر چابکی یادگیری در یادگیری الکترونیکی مؤثر است. این مضامین شامل چابکی محیطی، پشتیبانی آموزشی، برنامه های نوآورانه، چابکی آموزشی، سازمان چابک، یادگیری مشارکتی، هدفمندی آموزشی، جهت داربودن آموزش و... است. به منظور تحقق چابکی یادگیری در آموزش الکترونیک باید شرایطی فراهم شود که برنامه ها در راستای جهت داربودن آموزش و هدفمندی اجرا شوند. یافته ها نشان دادند ارتباط بین تمامی مؤلفه ها معنادار بوده (0/05<p) و شدت رابطه نیز، به جز دو نمونه که شدت رابطه متوسط دارد، در مابقی نمونه ها، در حد قوی تا بسیار قوی بوده است. دو نمونه ای که از بقیه مؤلفه ها ضعیف تر بودند عبارت اند از: پشتیبانی آموزشی و نیز دانش و اطلاعات. ازآنجاکه ضریب مسیر همه مؤلفه ها بیشتر از 0/50 و ارتباط بین آن ها معنادار (0/05<p) است؛ بنابراین نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که الگوی چابکی یادگیری در یادگیری الکترونیکی در برازش به داده ها از اعتبار کافی برخوردار است.
Investigating the Relationship between Web-Based Teaching Components During the COVID-19 Pandemic and Elementary School Teachers' Anxiety: A case study of Amol city(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
E-learning has been extensively integrated into the educational system during the COVID-19 pandemic, aiming to enhance the quality of education. While introducing numerous benefits and positive impacts, this rapid transition has also posed new challenges that could potentially increase anxiety among elementary school teachers. Therefore, this study aimed to examine the relationship between web-based teaching components during the COVID-19 pandemic and anxiety levels among elementary school teachers, providing practical operational solutions. This research is applied in terms of purpose and correlational in terms of methodology. The statistical population of the study included all elementary school teachers in the city of Amol, totaling 750 individuals. A sample of 256 teachers was randomly selected from the city of Amol. Data were collected using the Salmi Anxiety Questionnaire, Abedini Chogordani, Ghasemi Nafchi, and Tabashir (2021), and a researcher-made questionnaire to measure web-based teaching components. The validity of the questionnaires was confirmed through face validity, and Cronbach's alpha coefficient was employed to determine the reliability of the research instrument. Data analysis was conducted using Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis. The findings indicated that the contributions of web-based teaching components, including support and virtual learning infrastructure (169.0), learning and technological complexity (141.0), electronic content production (267.0), and type of course instruction (203.0), were significant predictors of teachers' anxiety during the COVID-19 pandemic. However, the contribution of the effective assessment component (107.0) was not statistically significant. Virtual education infrastructure, learning technological skills, acquiring content production skills, type of course instruction, were negative predictors of teachers' anxiety during the pandemic. The results of the study revealed a significant negative relationship between some web-based teaching components and anxiety levels. Therefore, it is recommended to reduce teaching anxiety in web-based education by implementing empowerment courses to develop online teaching skills, producing effective content, and fostering technological development in in-service teacher training.
ثربخشی داستان و خودتوضیحی بازی دیجیتال بر یادگیری، درگیری تحصیلی در درس ریاضی دانش آموزان پایه اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
66 - 87
حوزههای تخصصی:
بازی های آموزشی دیجیتال اخیرا تحقیقات زیادی را به خود اختصاص داده اند و پژوهشگران این زمینه از اثربخشی آنها استقبال کرده اند. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی داستان و خودتوضیحی بازی دیجیتال بر یادگیری، درگیری تحصیلی و انتقال یادگیری در درس ریاضی دانش آموزان پایه اول ابتدایی انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان کلاس اول شهر تبریز می باشد که انتخاب مدرسه بصورت مدرسه دردسترس انجام شد و نمونه گیری دانش آموزان بصورت تصادفی بود که در سه گروه آزمایش یک (16 دانش آموز) و آزمایش دو (16 دانش آموز) و گروه کنترل (19 دانش آموز) قرار گرفتند. برای گردآوری داده های مربوط به متغیر های یادگیری و انتقال یادگیری از آزمون محقق ساخته و برای متغیر درگیری تحصیلی از پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو و تی سینگ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. تحلیل یافته های پژوهش نشان داد داستان بازی دیجیتال بر یادگیری، درگیری تحصیلی و انتقال یادگیری تأثیر دارد همچنین خودتوضیحی بازی دیجیتال بر یادگیری و انتقال یادگیری تأثیر دارد اما بین خودتوضیحی بازی دیجیتال با درگیری تحصیلی تأثیری یافت نشد. بنابراین در طراحی بازی های آموزشی برای افزایش اثربخشی آنها می توان قابلیت های آموزشی داستان و خودتوضیحی را مورد استفاده قرار داد.
در جستجوی تدوین الگوی تضمین کیفیت برای آموزش عالی افغانستان با تمرکز بر نقش فناوری های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین الگوی تضمین کیفیت برای آموزش عالی افغانستان با تمرکز بر نقش فناوری های نوین بود. در این پژوهش از روش کیفی و رویکرد نظریه داده بنیاد استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بوده و تا رسیدن به اشباع نظری با 16 تن از اعضای کمیته های تضمین کیفیت دانشگاه های دولتی شهر کابل مصاحبه عمیق انجام شد. روش نمونه گیری هدفمند بود و افراد به روش گلوله برفی انتخاب شد. بر اساس تحلیل یافته ها 487 کد اولیه، 187 مفهوم و 31 مقوله فرعی در مرحله کد گذاری باز شناسایی گردید، سپس در مرحله کد گذاری محوری ، مقوله های فرعی و مفاهیم باهم ارتباط داده شد و درنهایت کد گذاری گزینشی در قالب الگوی پارادایمی اشتراوس و کوربین انجام شد. مؤلفه های مسئولیت پذیری، رقابت پذیری، تحول علوم انسانی، بومی سازی، عوامل اقتصادی و تضمین کیفیت فرایند ارزشیابی به عنوان عوامل علّی ؛ ساختار اهداف و برنامه آموزشی، ظرفیت اعضای هیئت علمی، توانایی دانشجویان، فضای حاکم دانشگاه و تجهیزات ذیل شرایط زمینه ای ؛ کمبود منابع مالی، منابع مطالعاتی، بروکراسی اداری، وضعیت استاد/دانشجو، فناوری اطلاعات و الگوی بومی تضمین کیفیت به حیث عوامل مداخله گر ؛ ارزشیابی مستمر، برنامه ریزی درسی، توانمند سازی اعضای هیئت علمی، ارتباطات مؤثر، تحکیم روابط دانشگاه با جامعه و صنعت به مثابه راهبردها و پیامد های فردی، سازمانی و فراسازمانی به عنوان پیامد ها طبقه بندی شدند. درنهایت نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که موضوع تضمین کیفیت در آموزش عالی افغانستان بستگی به موجودیت افراد متخصص، تخصیص منابع موردنیاز، حمایت هیئت رهبری و میزان استقلال دانشگاه ها دارد.
اثربخشی بسته آموزشی الگوی محیط یادگیری چندرسانه ای بر درگیری تحصیلی و هنجار گریزی تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
1 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بسته آموزشی الگوی محیط یادگیری چندرسانه ای بر درگیری تحصیلی و هنجار گریزی تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص ریاضی بود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان با اختلالات یادگیری خاص ریاضی در مقطع تحصیلی سوم و چهارم دبستان در شهر اصفهان سال تحصیلی 1401-1402 بود که از این میان آن ها 30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و درنهایت به صورت تصادفی دو گروه 15 نفری (آزمایش و گواه) تقسیم شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه هنجار گریزی تحصیلی کلارک و همکاران (2015) و پرسش نامه درگیری تحصیلی ریوه (2013) را برای پیش آزمون تکمیل کردند. در ادامه برای گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه و هر جلسه 45 تا 60 دقیقه به صورت حضوری بسته آموزشی موردنظر، اجرا شد. درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. در پایان دو گروه آزمایش و گواه، پرسش نامه هنجار گریزی تحصیلی و پرسش نامه هنجار گریزی تحصیلی را به عنوان پس آزمون تکمیل نمودند. درنهایت داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS-24 تجزیه وتحلیل شدند. تحلیل داده های پژوهش نشان داد که بسته آموزشی الگوی محیط یادگیری چندرسانه ای به طور معنی داری منجر به بهبود درگیری تحصیلی و هنجار گریزی تحصیلی شده است (001/0>p)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که بسته آموزشی الگوی محیط یادگیری چندرسانه ای در افزایش درگیری تحصیلی و کاهش هنجار گریزی تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی مؤثر بوده و ماندگاری آن بعد از دو ماه پابرجا مانده است.
تعیین نگرش معلمان به «اشتباه» و «اشتباه کردن» در فرایند یادگیری و بهبود فرهنگ مواجهه با آن (مورد مطالعه: دانش آموزان دوره ابتدایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی نگرش معلمان به اشتباه و اشتباه کردن در فرایند یادگیری و بهبود فرهنگ مواجهه با آن در رویارویی با دانش آموزان دوره ابتدایی بود. برای دست یابی به این هدف از پارادایم تفسیری، رویکرد کیفی و راهبرد پدیدارشناسی از نوع ون مانن و توصیفی - تحلیلی بهره برده شد. میدان پژوهش شامل معلمان دوره ابتدایی کردستان در سال تحصیلی 1402-1403 بود که با نمونه گیری هدف مند ملاک محور، به تعداد 12 نفر تا رسیدن به درجه اشباع انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته پژوهشگرساخته و فرمت داده ها صوت بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک قیاسی - استقرایی بهره برده شد. یافته ها در دو بخش تحلیل شدند: بخش نخست، نگرش و رفتارهای معلمان در قبال اشتباهات دانش آموزان که شامل پنج تم، چهار مقوله و 55 مضمون بود و بخش دوم، راهکارهای معلمان برای بهبود فرهنگ مواجهه با اشتباه کردن شامل دو تم و 22 مضمون بود. نتایج یافته ها بیانگر این بود که نگرش و تصور معلمان از اشتباه و اشتباه کردن چندان مطلوب نیست و به ندرت آن را بخش طبیعی از فرایند یادگیری می دانند؛ از این رو، ضروری است تا با برگزاری دوره های آموزشی فرهنگ مواجهه با اشتباه کردن برای معلمان، به ارتقای فرهنگ مواجهه با اشتباه پذیری اهتمام شود. در این رابطه، ایجاد فضایی حمایتگر به منظور ایجاد فرهنگ اشتباه پذیری در مدارس نقشی جالب توجه در تربیت پذیری دانش آموزان و ارتقای کیفیت نظام آموزشی دارد.
اثربخشی تکرار ناکلمات برشدت لکنت، حافظه واجی و سازگاری روانشناختی کودکان مبتلا به لکنت زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۳)
۱۱۴-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تکرار ناکلمات بر شدت لکنت، حافظه واجی و سازگاری روان شناختی کودکان مبتلا به لکنت زبان انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به لکنت زبان مراجعه کننده به مراکز اختلال های یادگیری شهر سنندج در سال 1402 بودند که از میان آنان 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به گونه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. سپس هر دو گروه قبل و بعد از اجرای مداخله برای گروه آزمایش به پرسشنامه شدت لکنت رایلی (2009)، پرسشنامه هوش کودکان وکسلر نسخه 10 و پرسشنامه سازگاری دخانچی (1396) پاسخ دادند. سپس گروه آزمایش در 16 جلسه ۳۰ دقیقه ای و هر هفته سه جلسه برنامه آموزش ناکلمات را دریافت کردند و گروه کنترل در این مدت مداخله ای را دریافت نکرد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که تکرار ناکلمات، شدت لکنت، حافظه واجی و سازگاری روان شناختی آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل را به گونه معناداری بهبود بخشیده است (01/0>P). نتیجه گیری: استفاده از آموزش ناکلمات می تواند به عنوان یک روش درمانی مؤثر بر بهبود لکنت زبان کودکان استفاده شود.
ساخت و اعتباریابی مدل فناوری ترکیبی شاخص های برنامه درسی و تربیت زیباشناختی (با تاکید بر آموزش عالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظام آموزشی و توسعه نیروی انسانی آموزش عالی مؤلفه ای کلیدی در هر کشوری محسوب می شود. عملکرد نظام آموزشی ابزاری برای پاسخگویی به مشکلات و نیازهای جامعه است. نیازهای آموزشی ویژه در رده های مختلف سنی متفاوت است، که منطق ویژه فرایند آموزشی در آموزش عالی را تعیین می کند. از آنجا که نظام آموزش عالی وظیفه مهم تربیت نیروی انسانی متخصص را بر عهده دارد، لازم است در طراحی، اجرا و ارزشیابی فعالیت های آن از شیوه های مطلوب، دقیق و نظام مند استفاده شود. این پژوهش به دنبال طراحی و اعتبار یابی الگوی تلفیقی مؤلفه های برنامه درسی و تربیت زیباشناختی در آموزش عالی می باشد. هدف دست یابی به مؤلفه هایی از زیباشناختی است که می توان در کنار سایر مؤلفه های برنامه درسی برخاسته از حوزه علوم انسانی در برنامه درسی دانشگاه بکار گرفت. بدین منظور با روش کیفی و اکتشافی این مؤلفه ها از منابع ادبیات مطالعات برنامه درسی، دیدگاه صاحب نظران این رشته و همچنین دیدگاه صاحب نظران رشته هنر و زیباشناختی استخراج گردید و پس از اجماع نظر و امکان به کارگیری آنها توسط دانشگاه های دولتی سطح استان خوزستان در سال 1402، آن مؤلفه ها در طراحی الگوی پیشنهادی به کار گرفته شدند و در ادامه الگوی پیشنهادی طراحی و اعتباریابی گردید. در این پژوهش برای تعیین میزان اتفاق نظر میان اعضا، از آزمون تی و ضریب هماهنگی کندال استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که هنر و زیباشناختی به عنوان یک چشم انداز و پارادایم در برنامه درسی، حاوی مؤلفه ها، الهامات و مؤلفه های زیادی است. این مؤلفه ها می توانند با محوریت مؤلفه های مهم برنامه درسی مانند هدف، محتوا، روش و ارزشیابی در طراحی، تدوین و اجرای برنامه های درسی به کار گرفته شوند.
شناسایی ابعاد رهبری الکترونیک در سیستم آموزشی با تاکید بر شرایط بحرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد رهبری الکترونیک در سیستم آموزشی با تاکید بر شرایط بحرانی انجام شده است.
روش پژوهش: روش پژوهش کمی است. شرکت کنندگان بخش اول مدیران آموزش و پرورش و اساتید دانشگاه که در این حوزه فعالیت داشتند که به روش نمونه گیری هدفمند و اشباع نظری، 40 نفر انتخاب شدند در بخش دوم شرکت کنندگان کارشناسان ستاد آموزش و پرورش بودند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده و فرمول کوکران 101 انتخاب شدندابزار گرداوری داده ها پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن تایید شد در تحلیل داده ها از روش دلفی و روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد مؤلفه های آموزش، توانمند سازی در شرایط بحرانی، امنیت شغلی و روحی، عواملی داخلی موثر در اجرای راهبرداها، عوامل بیرونی، بهره وری آنلاین و مجازی و توانمند سازی منابع انسانی ابعاد رهبری الکترونیک در سیستم آموزش با تاکید بر شرایط بحرانی هستند همچنین مولفه آموزش بر شناسایی ابعاد رهبری الکترونیک در سیستم آموزشی ، ابعاد رهبری الکترونیک بر توانمند سازی در شرایط بحرانی، امنیت شغلی و روحی در شرایط بحرانی موثر است، عواملی داخلی موثر در اجرای راهبرداها بر شناسایی ابعاد رهبری الکترونیک در شرایط بحرانی و همچنین شناسایی ابعاد رهبری الکترونیک در سیستم آموزشی بر عوامل بیرونی در شرایط بحرانی، بهره وری آنلاین و مجازی و توانمند سازی منابع انسانی تاثیرگذار است
نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که اداره آموزش و پرورش با توجه به فلسفه وجودی آن یکی از ارکان اساسی کشوراست. نیازبه زیرساخت هایی داردکه در جهت بهبود آموزش های لازم به کارکنان گام بردارد و دربکارگیری خدمات الکترونیک دچار مشکل نشوند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر کاهش سبک اسناد منفی و اجتناب شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف از این پژوهش بررسی طرح واره درمانی بر کاهش سبک اسناد منفی و اجتناب شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص بود. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص در شهر دزفول بود که از میان آنان 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب و در 2 گروه 15 نفری آزمایشی و گواه قرار داده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سبک اسناد کودکان )تامپسون و همکاران، 1998 ( و اجتناب شناختی )سکستون و دا گلاس، 2008 ( بود. ابتدا پیش آزمون در 2 گروه اجرا شد، سپس گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت آموزش طرح واره درمانی قرار گرفت. این جلسات به صورت گروهی و هفتگی برگزار شد. در پایان، هر 2 گروه مورد سنجش پس آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که برنامه طرح واره درمانی موجب کاهش سبک اسناد منفی و اجتناب شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص شده است ) 001 / .)P>0 نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان نتیجه گرفت که آموزش طرح واره درمانی یک درمان مؤثر برای کاهش سبک اسناد منفی و اجتناب شناختی و به طور کلی بهبود سلامت روان افراد است.
طراحی الگوی حمایت حرفه ای از نومعلمان؛ نظریه ای داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
39 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی حمایت حرفه ای از نومعلمان در بدو خدمت می باشد. این پژوهش کیفی با استفاده ازنظریه داده بنیاد(رهیافت نظام مند)، به شناسایی الگوی مفهومی حاصل از تحلیل مصاحبه های نیمه ساختار یافته پرداخته است. با استفاده از نمونه گیری هدفمند ، 22 نفر از متخصصین تعلیم و تربیت و معلمین باتجربه ، انتخاب و مصاحبه ها با نرم افزار MAXQDA در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. برای بررسی اعتبار یافته های پژوهش از تکنیک کنترل های اعضاء و توصیف غنی داده ها استفاده شد. نتایج تحلیل داده های کیفی شامل 375 عبارت مفهومی، 71 مقوله فرعی و 21 مقوله اصلی بود که در قالب ابعاد شش گانه مدل پارادایمی شامل شرایط علی، زمینه ای و مداخله گر، پدیده ی اصلی، راهبردها و پیامدها شناسایی شدند. نتایج بر شناسایی دوره بدو خدمت به عنوان یک دوره ی مهم در توسعه حرفه ای معلمان و پشتیبانی همه جانبه از نومعلمان طبق الگوی موردنظرتاکید دارد. بنابراین به آموزش و پرورش پیشنهاد می گردد از ظرفیت حامیان رسمی و غیر رسمی نومعلمان استفاده نماید
کارراهه های آموزشی معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی و ارائه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
184 - 209
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر دیجیتال، دانش آموزان نیازمند رویکردهای نوین آموزشی هستند. معلمان آینده کارراهه های متفاوتی از معلمان سنتی درمسیر پیشرفت شغلی پیش رو دارند چنانکه باید کلیه فعالیت های آموزشی و یادگیری را با استفاده از فناوری هوش مصنوعی به پیش ببرند. ا ز این منظر هدف این پژوهش شناسایی کارراهه های معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی و ارائه الگو بوده است.روش: این پژوهش یک مطالعه کیفی با رویکرد فراترکیب بود. میدان پژوهش مشتمل بر کلیه مقالات منتشر شده سال های 2014-2024، و گزینش نمونه ها بطور هدفمند تا حد اشباع داده ها به تعداد 30 مقاله صورت پذیرفت. ابزار پژوهش متن کاوی و برای جمع آوری اطلاعات از پایگاه های معتبر علمی داخلی(اس آی دی، ایرانداک، مگ ایران ) و پایگاههای معتبر خارجی(امرآلد، اشپرینگر، الزویر، گوگل اسکالر و ..) استفاده شد. برای تأمین روایی و اعتباربخشی داده ها از روش اطمینان پذیری،تأیید پذیری و انتقال پذیری استفاده شد. نتایج: الگوی شناسایی کارراهه های آموزشی معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی بر اساس ابعاد نُه گانه(داشتن ارتباطات فناورانه، جذب فناورانه دانش آموزان ، بکارگیری ابزارهای هوش مصنوعی، استفاده فناورانه منابع آموزش، فعالیت در محیط فناورانه آموزشی، داشتن خلاقیت های فناورانه، تحلیل محیط فناورانه آموزش، برنامه سازی فناورانه آموزش، ارزشیابی فناورانه آموزش) تدوین شد. هوش مصنوعی به معلمان کمک می کند تا نیازهای فردی دانش آموزان را بهتر شناسایی کرده و تجربه یادگیری شخصی سازی شده ای را برای آن ها فراهم کنند.
تأثیر دانش آموزش محتوا (فورهند تنیس روی میز) بر عملکرد و توجه انتخابی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی: راهکاری برای توسعه حرفه ای معلمان تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: ارتقای دانش آموزش محتوا در سالیان اخیر مورد توجه اکثر محققین بوده است. بااین حال در تربیت بدنی به این موضوع کمتر توجه شده است. هدف این مطالعه، تأثیر دانش آموزش محتوا بر عملکرد دانش آموزان چهارم ابتدایی منطقه شش تهران در فورهند تنیس روی میز و توجه انتخابی بود. روش شناسی: برای انجام این مطالعه نیمه تجربی، 40 دانش آموز با میانگین سن 73/10 و انحراف استاندارد 12/1 به صورت دردسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در ابتدا یک گروه به مدت 6 جلسه و هر جلسه 90 دقیقه مهارت فورهند تنیس روی میز را زیر نظر یک معلم، آموزش دیدند؛ سپس معلم در یک کارگاه شش ساعته شرکت کرد و به گروه دیگر، مانند گروه اول، آموزش داد. آزمون شامل دقت عملکرد فورهند تنیس و آزمون استروپ بود که فورهند تنیس در چهار مرحله پیش آزمون، پس آزمون، یادداری و انتقال و توجه انتخابی در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون ارزیابی شد. یافته ها: نتایج تحلیل آنوای مرکب نشان داد اثر آزمون و گروه آزمون برای هر دو متغیر معنادار است. به طوری که برای پیش آزمون تفاوتی در بین گروه ها مشاهده نشد؛ اما در پس آزمون، آزمون یادداری و انتقال گروه تجربی عملکرد بهتری در مقایسه با گروه کنترل در هر دو متغیر داشتند. نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهد کارگاه های دانش افزایی دانش محتوا می تواند به مربی کمک کند تا عملکرد فراگیران را بهبود ببخشد؛ لذا استفاده از این کارگاه در ورزش و تربیت بدنی نیز کمک کننده است.
بررسی راهکارهای آموزش زبان عربی در مدارس مبتنی بر صنعت هوش مصنوع
حوزههای تخصصی:
عربی تنها درسی است که در قانون اساسی ایران برای تدریس در دوره متوسطه ذکر شده است، از طرفی بیشترین تاثیر را بر فارسی در دوران بعد اسلام داشته و در هم تنیده شده اند و امروزه بسیاری از کلمات استعمال شده ایرانیان در مکالمات روزمره ریشه عربی دارد، فلذا تدریس ان جایگاه ویژه در نظام آموزشی کشور دارد. اما عربی در میان فراگیران جذابیت کمتری دارد و پژوهش ها نشان داده به دلایل مختلف رغبت به فراگیری این درس کم است، یکی از راه های بهبود ان استفاده از فناوری روز می باشد. هوش مصنوعی که جزئی از صنعتIT است پیشرفت چشمگیری در عرصه های گوناگون از جمله امر آموزش داشته است . پژوهش حاضر در صدد است راهکار های استفاده از هوش مصنوعی در تدریس عربی را با رویکرد پژوهشی- مروری و با منابع کتاب خانه ای بررسی کند. یافته ها نشان می دهد که از امکانات هوش مصنوعی نظیر شخصی سازی، واقعیت افزوده، بازی های کامپیوتری می توان در فرآیند تدریس عربی استفاده کرد همچنان که نرم افزار های مختلف هوش مصنوعی وجود دارند که از آنها در تدریس بخش های مهم عربی نظیر ترجمه متون و آموزش قواعد می توان بهره برد. این مقاله پیشنهاد میکند برای بهبود درس عربی در مدارس نیاز است که گروههای مجرب حوزه هوش مصنوعی و تعلیم وتربیت به بررسی ابعاد به کارگیری این صنعت در تدریس دروس مدارس مخصوصا عربی بپردازند.
دراسة نوستلوجية في شعر "آن روزها" لفروغ فرخزاد و"نهاية السلم " لنازک الملائكة
حوزههای تخصصی:
النستولجیه هی احدی المواضیع التی یناقشها نقد علم النفس، وهو یکتب باللغه الفارسیه على أنه حنین أو شوق. إن الشوق إلى الماضی الجمیل ومقارنه الحاضر بالماضی یسمى بالنستولجیه. ومن مکوناتها حزن التشرد والبعد عن الوطن، وذکرى الموت، وشوق الطفوله والشباب، وفراق الحبیب، وذکرى حقبه من التاریخ المجید، والآثار والتطلع إلى مدینه فاضله. وقد عرضت فروغ فرخزاد، الشاعره الفارسیه المعاصره، وناز ک الملائکه، شاعره الأدب العربی المعاصر، أشکال وأبعاد الألم والشوق والحنین فی شعرهما. یتناول هذا المقال مقاربه الحنین إلى الماضی والحب وذکریات الطفوله والشباب والرغبه فی المدینه المثالیه، معتمداً على قصیده "آن روزها(تلک الأیام)" لفروغ فرخزادو"نهایه السلم" لناز ک الملائکه، ویحاول شرح تجلیات کل منهما من وجهه نظر مقارنه، ورغم أن الکتاب قد حللوا هذین الشاعرین وهذین العملین الأدبیین من جوانب مختلفه، إلا أن جوانبه الحنینیه حظیت باهتمام أقل والمقالات الماضیه قد تناولت ابعاد شتی من النستولجیات فی کل اشعار هاتین الشاعرتین لکن هذه المقاله تناولت مقارنه النستولجیهفی هذین الشعرین المتمیزین بشکل خاص
بررسی وضعیت تعلق خاطر به دانشگاه دانشجویان فعال فرهنگی دانشگاه شیراز در دوران بحران کرونا: مطالعه ای ترکیبی
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
1 - 19
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی احساس تعلق خاطربه دانشگاه در دانشجویان فعال فرهنگی در بحران کرونا بود. در این راستا پژوهش به شیوه ترکیبی همزمان انجام شد. در بخش کمی از روش توصیفی-پیمایشی با روش نمونه گیری در دسترس 200 نفر از دانشجویان فعال فرهنگی بعنوان نمونه بصورت دردسترس انتخاب شدند. برای گرد آوری داده های علمی از پرسشنامه احساس تعلق به دانشگاه ارسلان(2021) استفاده شد. پایایی و روایی مقیاس از روش تحلیلی عاملی و آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. نتایج تحلیل های آماری نشان بخش کمی نشان داد، احساس تعلق خاطر به دانشگاه دردانشجویان فعال فرهنگی از میانگین معیار بطور معنی داری بالاتر بود. در بخش کیفی از روش پژوهش تحلیل محتوای مصاحبه با رویکرد توصیفی تفسیری استفاده گردید، مشارکت کنندگان پژوهش با رویکرد نمونه گیری هدفمند با در نظر گرفتن معیار اشباع نظری، انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود واعتباریابی داده ها از طریق بازبینی محقق و روش های جمع آوری چندگانه اطلاعات تأیید گردید. برای تحلیل داده ها از روش شبکه تحلیل مضمون، استفاده گردید. نتایج بخش کیفی همراستا با نتایج بخش کمی نشان داد دانشجویان از احساس تعلق برخوردارند.