مقالات
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: باورهای معلم نسبت به دانش، مهارت و نگرش خود، یکی از پدیده های موردتوجه تربیت پژوهان است که اگر درست شکل نگیرد، منجر به پدیده هایی مانند «اسارت در دام دانش» می شود. شکل گیری و تشدید «اسارت در دام دانش» در بین معلمان، بویژه معلمان دوره ابتدایی، می تواند اثرات جبران ناپذیری بر کیفیت یادگیری دانش آموزان و یاددهی معلمان در مدارس داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف توصیف ماهیت پدیده «اسارت در دام دانش» در فرایند یاددهی و یادگیری، علل شکل گیری و پیامدهای آن انجام شد. روش ها : روش پژوهش از نظر رویکرد، کیفی و از نظر روش، از نوع پدیدارشناسی بود. به منظور دست یابی به اطلاعات، از روش نمونه گیری شبکه ای، تا رسیدن به حد اشباع نظری، استفاده شد. به همین منظور، 18 نفر از مدیران، معلمان و خبرگان مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی و تحلیل محتوای متون مصاحبه ها انجام شد. یافته ها: پس از فرایند کدگذاری، مضامین مرتبط به ویژگی ها (رفتاری، کلامی/گفتاری، ذهنی و آموزشی)، عوامل و شرایط (فردی، محیطی، اقتصادی، برنامه ریزی و سیاستگذاری ها) و پیامدها (دانش آموز، معلم و سازمانی) «اسارت در دام دانش» استخراج شد. نتیجه گیری: شرایط، عوامل و زمینه های شکل گیری، به طور مستقیم و غیرمستقیم بر جهت دهی چنین رفتارهایی، اثرگذار است. شناسایی این عوامل و برنامه ریزی جهت پیش گیری و اصلاح چنین شناخت و برداشتی، از ضروریات نظام آموزش و پرورش است. شناخت این سازه مهم، در نوع تربیت معلمان و نیز نگهداشت و ارتقای ایشان امری ضروری است.
راهبردهای فرهنگ پذیری نو معلمان: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین فرایند و راهبردهای فرهنگ پذیری نومعلمان انجام شد. بدین منظور از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. برای گردآوری داده ها نیز مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد استفاده قرار گرفت. میدان پژوهش شامل نومعلمانی بود که دوره چهار ساله تربیت معلم را در دانشگاه فرهنگیان گذرانده و کمتر از پنج سال سابقه تدریس داشتند. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل 15 نفر از نومعلمان مذکور بودند که به صورت هدفمند و ملاک محور و با توجه به قاعده اشباع نظری انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از روش کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و گزینشی) استفاده شد. برای بررسی اعتماد داده ها، چهار معیار باورپذیری، قابلیت انتقال، اطمینان پذیری و تأییدپذیری مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها نشان داد که فرایند فرهنگ پذیری نومعلمان در سه مرحله فرهنگ پذیری اولیه، فرهنگ پذیری تخصصی و فرهنگ پذیری حرفه ای انجام می گیرد و کوره ذوب، همانندگردی، تعامل گرایی، جدایی، حاشیه نشینی و رهاشدگی مهم ترین راهبرد های فرهنگ پذیری نومعلمان هستند. در پایان، نتیجه گیری شد که در فرایند فرهنگ پذیری نومعلمان، مهم ترین راهبرد مورد استفاده توسط مدرسه و نظام آموزشی، راهبرد «کوره ذوب» است تا بتوانند نومعلمان را با فرهنگ خود هم سو و سازگار نمایند. در مقابل، مهم ترین راهبرد مورد استفاده توسط نومعلمان، راهبرد «تعامل گرایی» است تا بتوانند بین پیشینه فرهنگی خود و نظام آموزشی و مدرسه اتصال و ارتباط برقرار نمایند.
مقایسه روحیه پژوهش گری در معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان با سایر دانشگاه ها و تبیین دلایل تفاوت احتمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف هدف از این پژوهش مقایسه روحیه پژوهش گری معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان و سایر معلمان و در صورت وجود تفاوت، بررسی نقش عناصر برنامه درسی در وجود این تفاوت احتمالی بود. روش ها : این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و با رویکرد آمیخته کمّی-کیفی طرح متوالی توضیحی انجام گرفت. در بخش کمّی از روش علّی مقایسه ای با ابزار پرسش نامه محقق ساخته سنجش روحیه پژوهش گری و در بخش کیفی، از روش تحلیل محتوای داده های برخاسته از بحث متمرکز و مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. جامعه پژوهش را کلیه معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان و سایر دانشگاه های کشور در مقطع ابتدایی که از سال 1395 در مدارس ابتدایی شهرستان گلبهار استان خراسان رضوی مشغول به تدریس می باشند، تشکیل داد. در انتخاب نمونه در هر دو مرحله از نمونه گیری غیرتصادفی استفاده شد. در مرحله اول، نمونه گیری، از طریق همتاسازی بر اساس مؤلفه های جنسیت، رشته تحصیلی و سابقه تدریس بود و در مرحله دوم نیز افراد به صورت هدفمند از گروه معلمان ابتدایی، اعضای هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه فرهنگیان انتخاب شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین روحیه پژوهش گری دانش آموختگان دانشگاه فرهنگیان از سایر دانشگاه ها به طور معنادار پایین تر است و این تفاوت به عواملی همچون محتوای برنامه درسی، فضا، امکانات، روحیه و توانایی پژوهش در اعضای هیأت علمی و مدرسان و شیوه ارزشیابی از آموخته های دانشجویان در دانشگاه فرهنگیان مربوط است. نتیجه گیری: اگر چه برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان با رویکردی پژوهش محور و با هدف تربیت معلم پژوهنده، طراحی و تدوین شده است اما سایر عناصر برنامه، در برنامه درسی اجراشده مانع دست یابی به این هدف است که لازم است مورد توجه دست اندرکاران باشد.
تعیین تأثیر مداخلات انگیزشی - رفتاری بر مبنای چرخه انگیزشی مارتین بر تعلل ورزی و خودناتوان سازی در دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1401-1400(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر مداخلات انگیزشی-رفتاری بر مبنای چرخه انگیزشی مارتین، بر تعلل ورزی و خودناتوان سازی در دانشجومعلمان بود. روش: این پژوهش، کاربردی از نوع آزمایشی و طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در سال 1402-1401 بود که در مرحله اول 310 نفر به روش تصادفی و به عنوان نمونه انتخاب شدند و در مرحله دوم 60 نفر از دانشجویان دختر و پسر به تعداد برابر که نمرات بالاتری در اهمال کاری و خودناتوان سازی داشتند انتخاب شدند و در دو گروه پیش آزمون و پس آزمون قرار داده شدند. برای جمع آوری داده ها دو پرسش نامه تعلل ورزی سولومون و راث بلام (1984) و خودناتوان سازی میدلی، آرونکومار و اوردان(۲۰۰۰) مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی به روش تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS ورژن 21 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخلات چندبعدی شناختی-رفتاری بر کاهش تعلل ورزی و خودناتوان سازی تأثیر گذاشته است و دانشجویان در پس آزمون نسبت به پیش آزمون، پس از گذراندن دوره، نمرات پایین تری کسب نمودند. نتیجه گیری: چنین می توان نتیجه گرفت شناخت تعلل ورزی و خودناتوان سازی و انتخاب روش های مناسب که منجر به کاهش آن ها می شود، می تواند به بهبود عملکرد و انگیزه دانشجویان کمک نماید و بر کارایی سیستم آموزشی نیز بیفزاید.
اثر عضویت در جوامع کاری مجازی بر یادگیری غیررسمی معلمان تربیت بدنی: نقش میانجی تسهیم دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یشینه و هدف: با رشد و توسعه شبکه های اجتماعی، استفاده از آن ها در محیط های سازمانی رو به افزایش بوده است. شکل گیری جوامع کاری آنلاین، محصول توسعه شبکه های اجتماعی در محیط های سازمانی است. علی رغم افزایش جوامع کاری مجازی در محیط های آموزشی، پیامدهای آن ها چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. این پژوهش در همین راستا با هدف مطالعه اثر عضویت در جوامع کاری مجازی بر یادگیری غیررسمی معلمان تربیت بدنی با نقش میانجی تسهیم دانش انجام شد. روش ها: این پژوهش کاربردی با استفاده از روش تحقیق پیمایشی انجام شد. 686 معلم تربیت بدنی شاغل در استان گلستان جامعه آماری این پژوهش بودند که بر اساس فرمول کوکران 247 معلم تربیت بدنی به عنوان نمونه، پرسش نامه های پژوهش را تکمیل نمودند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های عضویت در جوامع کاری مجازی، تسهیم دانش و یادگیری غیررسمی بود. تحلیل داده های پژوهش به شکل توصیفی و استنباطی با استفاده از دو نرم افزار آماری اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد اثر عضویت در جوامع کاری مجازی، بر تسهیم دانش معلمان تربیت بدنی مثبت و معنا دار است؛ همچنین نتایج مشخص نمود اثر عضویت در جوامع کاری مجازی، بر یادگیری غیررسمی معلمان تربیت بدنی مثبت و معنا دار می باشد. درنهایت، یافته های پژوهش نشان داد اثر عضویت در جوامع کاری مجازی، بر یادگیری غیررسمی معلمان تربیت بدنی با نقش میانجی تسهیم دانش مثبت و معنا دار است. نتیجه گیری: استفاده از جوامع کاری مجازی در محیط های آموزشی، مانند مدارس پیامدهای مثبتی مانند افزایش تسهیم دانش و یادگیری غیررسمی معلمان تربیت بدنی را به همراه داشته باشد؛ بنابراین تدوین اهداف و انتظارات روشن برای جوامع کاری مجازی و ترغیب معلمان تربیت بدنی برای مشارکت فعال در چنین جوامعی پیشنهاد می شود.
بررسی نقش تعاملات و پیامدهای آن در روابط درون مدرسه ای بر من حرفه ای دانشجو معلمان کارورز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف از این پژوهش بررسی پیامدهای تعاملات درون مدرسه ای، بر من حرفه ای دانشجومعلمان کارورز دانشگاه فرهنگیان بود. روش ها : پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی است. روش پژوهش این مطالعه، کیفی از نوع نظریه داده بنیاد است. مشارکت کنندگان این پژوهش، شامل کلیه دانشجومعلمان ترم های پنج تا هشت رشته آموزش ابتدایی استان های کهکیلویه وبویراحمد، خوزستان، فارس، چهارمحال وبختیاری و اصفهان بود که در حال گذارندن کارورزی های 1 تا 4 بودند. از این تعداد با 20 نفر (از هر استان، چهار داوطلب علاقه مند و شهره علمی دانشگاه، دو نفر خانم و دو نفر آقا) از دانشجویان مصاحبه شد و 120 گزارش کارورزی (از بهترین و کامل ترین گزارش ها با توجه به نظر استادان راهنمای کارورزی و معرفی ایشان) هم مورد بررسی قرار گرفت. در انتخاب دانشجویان مشارکت کننده و گزارش های کارورزی، از دو نوع نمونه گیری هدفمند و نظری استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها عبارتند از: مصاحبه های عمیق و گزارش های کارورزی یک تا چهار دانشجومعلمان. در این پژوهش برای تأیید درستی نتایج، گزارش نهایی، یعنی آنچه تولید و اصلاح شد، به شرکت کنندگان برگردانده و به آنان فرصت اظهارنظر درباره یافته ها داده شد. برای افزایش قابلیت اعتماد و اعتبار درونی، از روش کنش متقابل سه گانه استفاده شد. برای تحلیل داده ها در نظریه زمینه ای از کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش به طورکلی نشان داد که نقش و پیامد تعاملات مثبت، منجر به استخراج پنج صلاحیت حرفه ای معلمی و نقش و پیامد تعاملات منفی، منجر به استخراج پنج خصیصه عدم صلاحیت من حرفه ای معلمی شد. نتیجه گیری: صلاحیت ها و شایستگی های حرفه ای معلمی عبارتند از: شایستگی های اخلاق معلمی، شایستگی های تعهد حرفه ای، مهارت و عملکرد حرفه ای، انگیزه و علاقه و شوق ذاتی معلمی و منش و سرشت معلمی. عدم صلاحیت ها در زمینه من حرفه ای معلم نیز عبارتند از: عدم صلاحیت اخلاقی، عدم صلاحیت تعهد حرفه ای، عدم مهارت و عملکردحرفه ای، عدم انگیزه و علاقه ذاتی به معلمی و عدم سرشت و منش معلمی.