مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
جغرافیای فرهنگی
حوزههای تخصصی:
دولت سرزمینی مدرن به حاکمیت سیاسی یکپارچه و متمرکز در درون مرزهای سیاسی معینی اطلاق می شود که در آن افراد، گروه ها و نهادها، تابع حکومت مرکزی اند. رویهم رفته به رغم تصور رایج، دولت سرزمینی مدرن از حیث ریشه ها و زمینه های شکل گیری، پدیده سیاسی جغرافیایی عام و جهانشمولی نیست، بلکه شکل خاصی از نظام جغرافیایی مغربزمین است. از همین رو این پدیده در جوامع شرقی، به ویژه ایران، هیچگاه در یک فرایند طبیعی شکل نگرفت، بلکه همچون سایر ابعاد مدرنیته، به مثابه پدیدهای غربی وارد ساخت سیاسی و جغرافیای سیاسی این جوامع شد. مقاله حاضر با پذیرفتن این مفروض، در پی پاسخگویی به این سؤال است که چرا درایران برعکس جوامع غرب، دولت سرزمینی مدرن فرایند طبیعی شکلگیری خود را طی نکرد؟ فرضیه مطرح شده، معطوف به جغرافیای فرهنگی و در هسته اصلی آن نقش ایدئولوژی اسلامی در آرایش فضای سیاسی جامعهسنتی ایران است. اسلام در جهت عکس مسیحیت که محیط جغرافیایی را برای شکلگیری دولت سرزمینی مدرن در غرب بارور کرد، ابعاد سیاسی ـ جغرافیایی این پدیده را در ایران بر نتابید ودر مقابل نشانههای فرهنگی آن معطوف به شکلگیری زمینههای واحد سیاسی ـ جغرافیایی امت اسلامی بود.
بررسی ابعادی از تحولات جغرافیای فرهنگی شهر (مطالعه موردی: مناطق 1 و 12 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جغرافیدانان فرهنگی با تأکید بر مبانی و اصول علم جغرافیا و با اعتقاد به فضای شهری بهعنوان چشمانداز فرهنگی (انسانی)، به بررسی تحولات فرهنگی و نقش آن در شکلدهی به فضاهای جغرافیایی میپردازند. در این نوشتار، منظور از تحولات جغرافیای فرهنگی شهر، بررسی تحولات فرهنگی برپایة پنج مفهوم محوری یعنی «ناحیه فرهنگی»، «پخش فرهنگی»، «بومشناسی فرهنگی»، «درهمتنیدگی فرهنگی» و «چشمانداز فرهنگی» در فضای شهری است. مراد از تحولات فرهنگی، تغییر اندیشه، دیدگاه و رفتار ساکنان شهر است که بر سیمای شهر تأثیری سرنوشتساز میگذارد. شهرها بهعنوان مراکز اداری ـ سیاسی، اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی در کانون بیشترین تحولات، بهویژه تغییرات فرهنگی هر کشور قرار دارند. در این پژوهش مناطق 1 و 12 شهر تهران ـ بهدلیل ویژگیهایشان ـ انتخاب شدند و بهمنظور شناخت ویژگیها و آزمون فرضیات مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد که ریختشناسی فضایی و فرهنگی شهر تهران بهطور اعم، و مناطق موردنظر بهطور اخص، مظهر تأثیرگذاری ساخت ارتباطات و فناوریهای جدید ارتباطی (نوگرایی) و تغییرات سطح رفاه زندگی و پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی آنهاست.
تغییرات ساختاری در اماکن مذهبی شهرهای اسلامی
حوزههای تخصصی:
بین اسلام و زندگی شهری، رابطه خاصی وجود دارد و ترویج اسلام با توسعه و ترویج زندگی شهری متجلی شده است. تاریخ اسلام، با پی ریزی و ایجاد انواع مختلف شهر آغاز شده است. اماکن مذهبی در شهرهای اسلامی از عناصر بنیادی اسکلت شهری و فرهنگ اسلامی به شمار می آیند.
نشانه شناسی چشم اندازهای فرهنگی در جغرافیای فرهنگی؛ راهبردی مفهومی برای فهم و کشف معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعة آثار و عملکردهای مکانی و فضایی به عنوان بخشی از رفتارهای انسان در مطالعات نشانه شناختی امروزی کاربرد دارد. این آثار انسان ساخت حاوی اطلاعات و معانی است که موضوع بحث دانش نشانه شناسی است. از آنجا که چشم انداز فرهنگی منعکس کننده فرهنگ حاکم بر آنهاست، می تواند معانی مورد نظر خالق اثر یا «انسان» را نشان دهد؛ از این رو نشانه شناسی «چشم اندازهای فرهنگی» یکی از راه های فهم و کشف معنا در محیط زندگی انسان است و در این راستا چشم اندازهای فرهنگی به مثابه «متن» و «زمینه» یا «بافت» مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرند. برای فهم این متن ها یا زمینه ها از طریق چشم اندازهای فرهنگی می توان به نحوه دلالت نشانه ها و معانی موجود در آنها پی برد.
این پژوهش به دنبال آن است که به کمک دانش و روش نشانه شناسی، معنا و محتوای چشم اندازهای فرهنگی را روشن کند. همچنین نقش نمادها و نشانه های فرهنگی در تولید معنا را تبیین کند. این پژوهش نشان می دهد که در چشم اندازهای فرهنگی به عنوان «متن» و هم «زمینه» و با لحاظ شرایط زمانی، نشانه ها و نمادهای فرهنگی نقش مهمی در تفسیر و فهم معناهای نهفته در آنها ایفا می کند. چون این آثار به عنوان واقعیت های خارجی و عینی در ارتباط با حقیقت درونی و باطنی انسان است که از طریق آنها می توان معنای مورد نظر را کشف و تفسیر کرد.
جغرافیای فرهنگی؛ تبیین نظری و روش شناختی کاربرد در مطالعات نواحی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جغرافیای فرهنگی یکی از شاخه های جغرافیای انسانی است که علل تفاوت فرهنگ ها و ارزش های انسانی را در نواحی فرهنگی مورد بررسی قرار می دهد.
در این نوشتار به بررسی ماهیت، مبانی نظری و روش شناختی جغرافیای فرهنگی پرداخته شده است. سوال اصلی این مقاله این است که قلمرو و ماهیت جغرافیای فرهنگی چیست و چه سیر تحولی را طی کرده است؟ و کاربرد روش های جغرافیای فرهنگی در شناخت نواحی فرهنگی چیست؟ بدین منظور، برای روشن تر شدن چارچوب مطالعاتی جغرافیای فرهنگی، رابطه جغرافیا، فرهنگ و سیر تحول جغرافیای فرهنگی قدیم و جدید بررسی می شود. این مقاله سعی دارد با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و از طریق منابع کتابخانه ای به سوالات مورد نظر پاسخ دهد.
با ارائه چارچوب مطالعاتی این حوزه از جغرافیای انسانی، اولاً زمینه های شناخت علمی آن در تحقیقات میان رشته ای علوم انسانی روشن می شود؛ ثانیاً قلمرو، روش و مبانی نظری جغرافیای فرهنگی شناسایی و برای درک علل تفاوت های فضایی ـ مکانی نواحی جغرافیایی به کار گرفته می شود.
تبیین نقش آفرینی جغرافیای فرهنگی در خلق هویت ژئوپلیتیکی (مطالعه موردی: آذربایجان ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
75 - 109
حوزههای تخصصی:
جغرافیای فرهنگی آذربایجان در ایران به سرزمین فرهنگی - تاریخی آذربایجان اطلاق می شود که بیانگر اجتماع فرهنگی مشخصی با ویژگی های قومی - زبانی - مذهبی و لذا رفتارهای فرهنگی - هویتی و الگوهای تعاملاتی خاصی در جغرافیای آذربایجان نسبت به مجموعه فرهنگی ایرانی بشمار می رود. لذا، می توان گفت حس تعلق فرهنگی - جغرافیایی در جامعه آذربایجانی ایران به نحوی شکل گرفته که از لحاظ عاطفی - روانی، دلبستگی و وابستگی جغرافیاییِ آنها را نسبت به سرزمین آذربایجان و ایران نمی توان از یکدیگر جدا تلقی نمود. به عبارتی دیگر، از طرفی جامعه آذربایجانی ایران به جغرافیای آذربایجان حس تعلق جغرافیایی - فرهنگی ویژه ای دارد و این حس تعلق و دلبستگی به صورت آیکونوگرافی - سیرکولاسیون قدرتمندی، وفاداری او را نسبت به ارزش های جغرافیایی - فرهنگی محلی تقویت و او را در مسیر حفظ و تثبیت هویت آذربایجانی به حرکت در می آورد. بااین وجود، این حس تعلق به معنی حس بیگانگی از مجموعه ایرانی نیست. لذا، از لحاظ هستی شناختی، در جامعه آذربایجانی ایران حس تعلق و دلبستگی تاریخی - معنوی گسترده ای نیز نسبت به سرزمین ایران (جغرافیای تاریخی) وجود دارد که به راحتی می توان عمق و گستردگی حرکت آیکونوگرافی - سیرکولاسیون آن را در یکپارچگی تاریخی - سیاسی، ایثار و وفاداری، گستردگی مشارکت اجتماعی - سیاسی، فخرآفرینی ملی، یکپارچگی و وحدت انسانی و بسیاری دیگر از ویژگی های شاخص فرهنگ سیاسی - اجتماعی و ملی جامعه آذربایجانی در سرزمین ایران و در مسیر پایبندی جغرافیایی - فرهنگی به هویت ایرانی و سربلندی ایران مشاهده نمود.
جستارهای نوین در شناخت نظری مفهوم جغرافیای فرهنگی در مکتب پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
1 - 20
حوزههای تخصصی:
در فلسفه علم و به ویژه در علوم انسانی، تعریف و شناخت مفاهیم و موضوعات مورد مطالعه دارای مبانی هستی شناسانه و معرفت شناسانه متفاوت و حتی متضاد است؛ به عبارت دیگر، شناخت یک مفهوم در مکاتب مختلف می تواند دارای تعاریف متضاد باشد. از این جهت تعیین چارچوب نظری شناخت یک مفهوم بنیادین، یکی از مبنایی ترین اصول در مطالعه و شناخت مفاهیم و موضوعات است. در علوم جغرافیایی یکی از مفاهیم و پارادایم های تعیین کننده حوزه معرفتی جغرافیای فرهنگی است که تفسیر آن در مکاتب مختلف فلسفی از جمله در پدیدارشناسی متفاوت است؛ از این رو با توجه به بنیادین بودن نوع پژوهش، کوشش شده با مراجعه به مستندات معتبر نظری نوعی نگاه نقادانه در رابطه با شناخت جغرافیای فرهنگی در مکتب پدیدارشناسی ارائه شود. یافته های پژوهش بیانگر آن است که اصولاً ساحت هستی شناسانه جغرافیای فرهنگی در زیرمجموعه علوم جغرافیایی ناشی از ادراک و شناخت ذهنی پدیده ها در ذهن انسان (دیزاین) در یک قلمرو فرهنگی- اجتماعی متمایز است. ضمن اینکه انسان در مکان خود به ایجاد و توسعه روابط اکولوژیکی می پردازد و پیوند خود را در ابعاد مختلف با آن مستحکم می کند و آنچنان به مکان وابسته می شود که از حد روابط مادی با مکان فراتر می رود و نوعی علاقه حسی، عاطفی و غیرمادی شکل می یابد. برحسب این دیدگاه، شکل گیری فرایند توسعه در یک قلمرو فرهنگی- فضایی مستلزم برانگیختن ارزش ها و سرمشق های رفتاری خاص میان عموم مردم است. از حیث روش شناسی نیز اصولاً جغرافیای فرهنگی در مکتب پدیدارشناسی بر اساس روش شناسی کیفی، توسعه پیدا می کند که وابسته به شناخت دقیق احساس ها و اذهان مردم نسبت به فضای جغرافیایی است
دلالت های راهبردی ارتباطات میان فرهنگی برای همگرایی اسلامی با تأکید بر راهپیمایی اربعین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امکان و ظرفیت های پیاده روی عظیم اربعین به مثابه یک آیین و منسک معنوی را می توان از زوایای مختلف مورد مداقه قرار داد. در سال های اخیر به دلیل حضور گسترده زائران اربعین در عراق و آثار و پیامدهای جهانی آن به مثابه یک پدیده آیینی عظیم، توجه اندیشمندان حوزه های جامعه شناسی دین، علوم ارتباطات، مطالعات فرهنگی، مطالعات تاریخی و تمدنی به این موضوع جلب شده و با رویکردهای اجتماعی، ارتباطی، فرهنگی و تمدنی به ظرفیت های آن پرداخته اند. در این راستا، به دلیل تماس فرهنگی زائران کشورهای مختلف جهان اسلام و از فِرق مختلف و برخی ادیان در این آیین مشترک معنوی، مسئله ارتباطات میان فرهنگی یکی از مسائل برجسته به شمار می آید. لذا این سؤال مطرح می شود که چه راهبردها و سازوکارهایی برای تقویت همگرایی و تسهیل ارتباطات میان فرهنگی زائران ایرانی و عراقی وجود دارد؟ در این راستا نقش گروه ها و نهادهای فرهنگی و سیاست گذاری نسبت به تحقق این امر مهم شایان توجه است. این مقاله با تمرکز بر ارتباطات میان فرهنگی در پی تبیین سیاست های مهم و اثرگذار در افزایش همگرایی میان فرهنگی میان ملت ها در راهپیمایی اربعین می باشد. با استفاده از نظریه تطابق میان فرهنگی سازوکارهایی مانند گفتگوی همدلانه، پذیرایی از میهمانان سایر کشورها، ارتباطات غیرکلامی و نظایر آن بر تقویت ارتباطات میان فرهنگی ملت های حاضر در اربعین در قالب های همگرایی، فرهنگ پذیری، تنظیم و اتحاد می افزاید و بر کیفیت ارتباطات آنها مطلوبیت می بخشد و لذا حضور سالانه میلیون ها زائر با تمایزات هویتی در امر مشترک آیینی و مذهبی، بیانگر بسط تمدنی از طریق مناسبات انسانی و ارتباطات میان فرهنگی در راهپیمایی اربعین حسینی (علیه السلام) خواهد بود.
نمادینگی نیلوفر آبی، مضمون مشترک در پهنه جغرافیای فرهنگی عصر هخامنشی و ساسانی
منبع:
شفای دل سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵
169 - 187
حوزههای تخصصی:
فرهنگ را می توان از مفاهیم نسبتاً جدید در عرصه علوم انسانی در نظر گرفت. ویژگی بارز این مفهوم ارتباط میان هسته های متفاوت فرهنگی است که در نتیجه تعاملات متقابل بشری شکل می گیرد. مهم ترین عنصری که در ایجاد این گونه تعاملات نقش دارد، جغرافیاست؛ چرا که وجود شرایط گوناگون جغرافیایی در پدید آمدن حوزه های متفاوت فرهنگی نقش برجسته دارد. البته این حوزه نوین علوم انسانی و اجتماعی که به مطالعه تأثیر و تأثّرات فرهنگی و تعامل و ارتباط میان ساختارهای گوناگون فرهنگ و جغرافیا می پردازد، تحت عنوان جغرافیای فرهنگی قرار می گیرد. شایان ذکر است فرهنگ به عنوان مهم ترین ریشه و آبشخور ادبیّات در تعاملی متقابل سبب بالندگی، استقرار و استحکام هویّت فرهنگی یک ملّت می شود. یکی از ارکان سازنده در ساختار فرهنگی- ادبی تمدّن های کهن، وجود نماد به عنوان شاخصه ای مهم در نشانه شناسی یا کنش خاصّ میان فرهنگی است که می تواند به بازخوانی ذهنی اقوام گوناگون از یک مفهوم واحد منجر شود. در این معنا، نماد فرهنگی گل نیلوفر آبی به عنوان موجودیّتی نمادین، مفهومی شاخص دارد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و تاریخی به تجزیه و تحلیل این نماد کهن فرهنگی ایران در دو عصر هخامنشی و ساسانی پرداخته است. نتایج نشان می دهد نماد نیلوفر آبی از عصر هخامنشیان تا عصر ساسانی بروز و ظهور گوناگون داشته و به عنوان هسته ای نمادین، انبوهی از معانی انتزاعی و مفاهیم خاصّ ذهنی از جمله صلح جهانی، عبادت، زیبایی، عشق و ... را گرد خود فراهم نموده است.
جنوب عراق و تحولات ژئوکالچر جهان اسلام: ریملند شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عراق در گستره جهان اسلام جایگاه ویژه و راهبردی دارد. سابقه و قدمت تمدنی، موقعیت راهبردی، تحولات تاریخی و تمدنی، حوزه نجف، عتبات عالیات و نظایر آن، بیانگر اهمیت راهبردی و از اجزای ژئوکالچر این کشور است. فضای فرهنگی و اجتماعی جنوب عراق برآمده از فرهنگ شیعی است که در طول تاریخ اسلام نقش آفرینی کرده و تا به امروز در میدان مبارزه با فرهنگ سلفی و داعشی حضور فعال داشته است. در این رابطه، شهرهای مذهبی، برگزاری مراسم مذهبی و اتحاد منطقه ای شیعیان، نقش کلیدی داشته است. انس و الفت شیعیان کشورهای منطقه و تجلی آن در پیاده روی اربعین بر اهمیت مطالعه جنوب عراق در پازل ژئوکالچر جهان اسلام می افزاید. بررسی عوامل همگرایی و پیوند ناگسستنی شیعیان در منطقه و اتحاد عمیق شیعیان جنوب عراق و ایران و تأثیر آن در جریانات و اتفاقات و تحولات فرهنگی و اینکه چه حوادثی را در کشور عراق و منطقه رقم زده است، در حیطه این تحقیق قرار می گیرد
نشانه شناسی چشم اندازهای فرهنگی؛ راهبردی مفهومی در جغرافیای فرهنگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال هشتم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
1 - 11
حوزههای تخصصی:
مطالعه آثار و عملکردهای مکانی و فضایی به عنوان بخشی از رفتارهای انسان در مطالعات نشانه شناسی کاربرد دارد. چون این آثار انسان ساخت حاوی اطلاعات و معانی است که موضوع بحث دانش نشانه شناسی می باشد. از آنجا که چشم اندازها از آثار و عملکردهای انسانی محسوب می شوند، می توانند معانی مورد نظرِ خالقِ اثر یا «انسان» را نشان دهند. از این رو نشانه شناسی "چشم اندازهای فرهنگی" یکی از راههای فهم و کشف معنا در محیط زندگی انسان می باشند و در این راستا چشم اندازهای فرهنگی به مثابه "متن" و "زمینه" مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرند. برای فهم این بافت ها یا متن ها از طریق چشم اندازهای فرهنگی می توان به استعاره ها و معانی موجود در آنها پی برد.
در این مقاله که به روش کتابخانه ای نگاشته شده است، به کاربرد نشانه شناسی در مطالعه چشم انداز که در جغرافیای فرهنگی بسیار کاربرد دارد، اشاره شده است. گرچه نشانه شناسی در دوره معاصر به شاخه های مختلف علوم انسانی نفوذ کرده است؛ لیکن تاکنون چنین مباحثی در مطالعات جغرافیای فرهنگی تألیفات کمتری داشته است که البته این موضوع در کشورمان به شدت قابل مشاهده است. لذا ضرورت توجه و انجام تحقیقات و ارائه یافته های مربوط توسط جغرافیدانان انسانی لازم به نظر می رسد
«ضد-زبان» و نقش آن در بازتعریف جغرافیای فرهنگی در نقشه عشق اهداف سویف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
747 - 771
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مقوله «ضد-زبان» و تاثیر آن بر بازنویسی «پیش نویس های هویتی» در عصر حاضر می پردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد شرق شناسانه و با بهره گیری از نظریات منتقدانی نظیر بیل اشکرافت و میخائیل باختین و تمرکز بر موضوعاتی نظیر «دگرسانی زبانی»، چندصدایی وکارناوال در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه نویسندگان اقلیت با استفاده از فرایند «ضد-زبان» در آثار ادبی می کوشند گفتمان جغرافیای فرهنگی حاکم را که بازمانده دوران استعمار است بازنویسی کنند؟ بدین منظور کتاب پرفروش نقشه عشق (1999) نوشته اهداف سویف ( Ahdaf Soueif)، نویسنده معاصر مصری-انگلیسی، بررسی می شود تا چگونگی تاثیر سبک زبانی را بر واشکنی پیش نویس های هویتی و بازتعریف مقوله های هویت و جغرافیای فرهنگی برجسته کند. چنین استدلال می شود که از آنجایی که جغرافیای فرهنگی معاصر مبتنی بر اصل «اصالت گرایی» و تفکر دوقطبی دوران استعمار و خیال پردازی های شرق شناسانه است، نویسندگان اقلیت می کوشند تا با بازی های زبانی و استفاده از واژگان بومی در آثار خود ساختار دوقطبی «ما/آنها» و «خشونت شناختی» غرب علیه گروه اقلیت را به چالش کشیده و بستری نوین برای بازتعریف جغرافیای فرهنگی فراهم کند.
تأثیر ارزش های اجتماعی بر تحوّل مجازات با تأکید بر جغرافیای فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بشریّت در طول ادوار مختلف، شاهد تحوّلاتی بوده است؛ تحوّلاتی که با گذر زمان و شکل گیری دولت ها و تحت تأثیر ارزش های اجتماعی، قابلیّت دگرگونی مجازات ها را نیز دارد. ارزش هایی که صرفاً منحصر به فلسفه خاصّی نیست و در تمام جوامع، بدون توجّه به اختلافات جغرافیایی، مقبول طبع بشریّت است. بر این اساس، مسئله مورد بررسی آن است که کدام یک از ارزش های اجتماعی بیشترین میزان تأثیرگذاری بر تحوّل مجازات را با تأکید بر جغرافیای فرهنگی خواهد داشت؟نتایج تحقیق، نشان می دهد که در تمامی جوامع، ارزش های اجتماعی با گفتمان های مختلف وجود دارد امّا در مننطقه جغرافیایی ایران، ارزش های مبتنی بر اخلاق و فرهنگ، به نسبت، توانایی تأثیرگذاری حدّاکثری بر تحوّل مجازات را خواهند داشت. به گونه ای که تصوّر تأثیر فشارهای سیاسی بر تحوّل مجازات، به خصوص در مجازات های سختی چون رجم و شلّاق به حدّاقل رسیده است. بنابراین، امروزه نظام کیفری ایران از رهگذر توسعه آزادی و دموکراسی و به اقتضای مصلحت و با ابتناء بر ارزش های اجتماعی، قابلیّت تعطیلی و یا جایگزینی یکچنین مجازات هایی را یافته است که این امر می تواند به نوعی، مبیّن انسانی تر شدن مجازات ها باشد.
هژمونی نمادین و منازعه دارایی های میراث فرهنگی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
394-373
حوزههای تخصصی:
میراث فرهنگی، هستی تاریخی یک ملت است. میراث فرهنگی کارکردهای داخلی، ملی و بین المللی داشته و ذاتاً دارای «ارزش» هست؛ ازجمله مهم ترین ارزش ها «هژمونی نمادین» است. ارزش نمادین میراث فرهنگی و تبدیل آن به دارایی های فرهنگی در کشورهای مقصد، ابرقدرت ها را به فکر تصاحب دارایی های فرهنگی کشورها، به ویژه در کشورهای صاحب میراث فرهنگی غنی انداخته و «منازعه دارایی های فرهنگی» را شکل داده است؛ ازجمله مصادیق آن، تخلیه موزه موصل کشور عراق توسط «داعش» که احتمالاً به نفع موزه های بزرگ جهان بود. میراث فرهنگی نماد و نمود تلاش جمعی یک ملت در بستر زمان و ذخیره دانایی و توانایی نسل های گذشته هستند. پس آثار فرهنگی و اشکال متنوع آن به مثابه موجود زنده ای هستند که می توانند همواره بازیابی/بازسازی و حفاظت شوند و به صورت مداوم برای کشورها کاربردهای متنوع و متعدد داشته باشند، و ابرقدرت ها با بردن آثار و خالی نمودن این کشورها از میراث فرهنگی، به واقع قدرت نمادین کشورها را تخلیه می نمایند. پرسش این پژوهش، تبیین ارزش ها، به ویژه ارزش «هژمونی نمادین» میراث فرهنگی است. میراث فرهنگی مصداق جغرافیای فرهنگی یک سرزمین است که حوزه نفوذ و رقابت تلقی می شود. شیوه های جلوگیری از حوزه نفوذ و مصادره میراث فرهنگی چگونه است؟ پژوهش حاضر، نظریه ای را ارائه می دهد که براساس این نظریه، میراث فرهنگی به مثابه دارایی فرهنگی قلمداد شده و می تواند جایگاهی بااهمیت در تصمیمات اقتصادی، جغرافیای سیاسی و جغرافیای فرهنگی کشور داشته باشد. درنهایت، شکل گیری منازعه دارایی های فرهنگی در خاورمیانه را با ذکر مصادیقی تبیین، و دلایل منازعه قدرت ها برای تصاحب میراث فرهنگی کشورهای هدف را تحلیل کرده است.
ارزیابی جامعه شناختی- زیبایی شناختی پوشاک سنتی زنان مناطق کویری ایران با تمرکز بر اقلیم فرهنگی و طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله پوشاک سنتی زنان ایران را از منظری جامعه شناختی زیبایی شناختی و فارغ از نگاه تاریخی تحلیل می کند. تمرکز پژوهش بر کارکردهای پوشاک سنتی زنان در مناطق کویری ایران است. چارچوب نظری مورد استفاده بر نظریات کارکردگرایی و جامعه شناسی پوشاک استوار است. روش مطالعه در این مقاله، کیفی است و اطلاعات مورد نیاز به دو روش کتابخانه ای و مشاهده میدانی انواع پوشاک سنتی زنان در مناطق «قم، سمنان، اصفهان، ابیانه، یزد، کرمان، خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان» گردآوری شده است. بر اساس این داده ها تلاش شده است تا جایگاه چهار عامل اساسی «جغرافیا، فرهنگ، دین و شغل» در پدیدار شدن انواع این پوشاک مطالعه شود و تأثیر آنها بر الگوهای ساختاری و تزیینات بصری پوشاک مذکور بیان گردد. فرض بر آن است که عوامل مذکور بر نوع طراحی و تزیین پوشاک زنان کویری مؤثر بوده اند. نتایج نشان داده است که مهم ترین مؤلفه مؤثر بر فرم، طرح و بافت پوشاک زنان در مناطق کویری ایران، اقلیم طبیعی و پس از آن، جغرافیای فرهنگی است. دین و شغل نیز پس از دو عامل نخست، به ترتیب واجد اهمیت هستند.
جغرافیای فرهنگی کوفه در نهج البلاغه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
309 - 330
حوزههای تخصصی:
جغرافیای فرهنگی یکی از شاخه های جغرافیای انسانی است که علل تفاوت فرهنگ ها و ارزش های انسانی را در نواحی فرهنگی مورد بررسی قرار می دهد. در این نوشتار، به بررسی ماهیت، مبانی نظری و روش شناختی جغرافیای فرهنگی شهر کوفه در عصر امام علی(ع)پرداخته شده است. این پژوهش، با هدف تحلیل و بررسی کوفه زمان امام علی(ع)و نقش کلیدی آن در حوادث سال های بعد تهیه شده است. شهر کوفه به عنوان تأثیرگذارترین شهرها چه از نظر موقعیت جغرافیایی و چه از نظر جمعیت و مردم شناسی می باشد. خطبه ها و نامه های امام علی(ع)درباره این شهر مدعای فوق را ثابت می کند و نشان می دهد این شهر از ابتدا با هدف مرکزیت حکومت و فرمانروایی تأسیس شده و به جهت اختلاف فرهنگی با دیگر شهرهای مجاور دارای خرده فرهنگ ها ی زیادی بوده و از نظر روانشناختی، مردمی متزلزل و بی ثبات داشته است؛ اما در عین حال از نظر مدل شهری جزء شهرهای مذهبی محسوب شده و هم اکنون نیز نقش محوری دارد. روش این پژوهش، تحلیلی- توصیفی و ابزارش کتابخانه و نرم افزارهای گوناگون می باشد.
جستاری در شناخت نظری مفهوم جغرافیای فرهنگی در چارچوب مکتب سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۷ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۵
95 - 109
حوزههای تخصصی:
در فلسفه ی علم و به ویژه در علوم انسانی تعریف و شناخت مفاهیم و موضوعات موردمطالعه، دارای مبناهای هستی شناسانه و معرفت شناسانه متفاوت و حتی متضاد می باشد. به عبارت دیگر شناخت یک مفهوم در مکاتب مختلف می تواند دارای تعاریف متضاد باشد. ازاین جهت تعیین چارچوب نظری شناخت یک مفهوم بنیادین؛، یکی از مبنایی ترین اصول در مطالعه و شناخت مفاهیم و موضوعات است. در علوم جغرافیایی یکی از مفاهیم و پارادایم های تعیین کننده ی حوزه ی معرفتی، جغرافیای فرهنگی است که تفسیر آن در مکاتب مختلف فلسفی - سیاسی ازجمله در سازه انگاری متفاوت است. به طورکلی مهم ترین محورهای فکری سازه انگاری و مفروضات آن مشتمل بر اهمّیّت ساختار معنایی در شکل گیری و تکوین واقعیّت، نقش هویت در شکل دادن به منافع و کنش دولت ها، اهمّیّت دادن به تبیین تکوینی به جای تبیین عِلی و این که همه ی سازه انگاران واقعیّت را برساخته ی اجتماعی می دانند. در این پژوهش کوشش گردیده با مراجعه به مستندات معتبر نظری نوعی نگاه نقادانه در رابطه با شناخت جغرافیای فرهنگی در مکتب سازه انگاری ارائه گردد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که اصولاً ساحت هستی شناسانه جغرافیای فرهنگی در زیرمجموعه ی علوم جغرافیایی ناشی از ساختار بین الاذهانی یک جامعه ی مشترک انسانی در یک قلمرو فرهنگی- اجتماعی متمایز است.
درآمدی بر مفهوم شناسی اقلیم فرهنگی با تأکید بر اقلیم بندی فرهنگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
اقلیم فرهنگی در مطالعات ناحیه شناسی و کشورشناسی از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ چراکه یکی از ضروریات آمایش فرهنگ آگاهی از ویژگی ها و خصیصه های فرهنگی یا به اصطلاح شناخت «اقلیم های فرهنگی» است. ورود به حیطه اقلیم بندی فرهنگی نیازمند تبیین و تفسیر ابعاد و وجوه مختلف مفهوم اقلیم است. چون این مفهوم در چهارچوب آمایش فرهنگ راهگشای برنامه ریزی های کلان ملی و سیاست گذاری های راهبردی قلمداد می شود. این سیاست ها باید متناسب با اقتضائات فرهنگی و ظرفیت های محیطی اقلیم های مختلف ارائه شود تا در چهارچوب رعایت اصول آمایش فرهنگ، هم باعث رشد و شکوفایی بیشتر هر اقلیم گردد و هم زمینه های توسعه و گسترش عدالت فضایی در کشور فراهم آید. این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤالات است: مفاهیم و تعاریف اقلیم فرهنگی چیست؟ ضرورت و اهداف اقلیم بندی فرهنگی چیست؟ شاخص ها، مؤلفه ها و روش ها در اقلیم بندی کدام اند؟ پاسخ به این پرسش ها با روش اسنادی و مراجعه به منابع کتابخانه ای حاصل شده است که نتایج آن دستیابی به برخی از مهم ترین عناصر اقلیم فرهنگی ازجمله خلقیات، شخصیت شناسی اقلیم، ظرفیت های تاریخی و جغرافیایی است که در بافتار اجتماعی و فرهنگی و تاریخی شکل می گیرد.