مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
رمان مدرن
حوزه های تخصصی:
نویسندگان مدرن به دنبال یافتن راهی نو برای فراتر رفتن از محدوده های مخاطره آمیز تصنع و تکرار،پشت پا به ساختارهای خشک و تغییر ناپذیر گذشته زدند و با ملاحظه ی پیوندهای فلسفی مدرنیته و شکل ادبی آثار مدرن، آثار خود را تا جایی پیش بردند که گاه غیر قابل فهم به نظر می آیند.وجود ساختارهای ذهنی و تداخل آن با ساختارهای زبانی، توجه به ناخودآگاه،توجه به اندیشه های فلسفی جدید راجع به ماهیت زمان،نزدیک ساختن نثر به شعر، عدم قطعیت معنا و پایان گشوده، ورود دیدگاه های سمبولیستی وسوررئالیستی به داستان، گرایش به اساطیر کهن و... از جمله دلایلی هستند که دشوار فهمی را برای اینگونه آثار در پی دارند. با تمام این ها وجود این دشواری ها، هرگز دلیل بر غیر قابل فهم بودن این آثار نیست. بلکه با شناخت فنون به کارگرفته شده توسط نوسندگان مدرن و با درک روش خواندن این آثار می توان ساختار منسجم موجود در آنهارا کشف کرد و به درک درستی از آنها نایل شد.پژوهش حاضر از سه محور زبانی، معنایی و ساختاری به بررسی دشواری های رمان مدرن و آنچه که منجر به این دشواری ها می شود می پردازد.
بررسی تطبیقی کارکردهای پیش نمونه در رمان مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از حوزه های پژوهش ادبیات تطبیقی بررسی تشابهات و تطوّر شگردهای ادبی در ادبیات سرزمین های مختلف است. شگرد پردازی و توجه به فنون داستان نویسی در رمان قرن بیستم جلوه و ظهور بیشتری داشته و به ابداع ابزارهای بیانی چندی انجامیده است. اقتباس از اثری متقدم که جان وایت آن را پیش نمونه می نامد یکی از این شگردهای ادبی است. استفاده از پیش نمونه در خلق رمان چندین کارکردهای دارد که از جمله می توان ایده پروری و مقایسه میان دو متن را از اهمّ آنها دانست. در آثارِ موسوم به ادبیات مدرن فارسی نیز نمونه هایی از این گونه اقتباس های ساختاری دیده می شود که یکی از شاخص ترین آنها رمان سمفونی مردگان است که با الگوگیری از داستان هابیل و قابیل، به مثابه پیش نمونه، در پی برقراری تناظر میان این دو داستان بوده است. در این جستار، در عین مقایسه کار عباس معروفی با همتاهای غربی اش، و با استفاده از تعریف ها و کارکردهایی که جان وایت برای این شگرد ادبی برشمرده است، به بررسی و سنجش میزان موفقیت معروفی در استفاده از پیش نمونه می پردازیم.
دیالکتیک ذهن و عین نقدی تحلیلی بر رمان آینه های دردار گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیالکتیک ذهن و عین، یعنی به رسمیت شناختن توأمان متافیزیک و واقعیت؛ بدین صورت که هر معرفتی ناشی از مبادلۀ دو جریان ذهن و تجربه است. این دیدگاه فلسفی که قابل توجه فیلسوفان غربی و شرقی بوده، به عرصۀ نظریه پردازی در حوزۀ نقد ادبی وارد شده و مکتب ساختگرا را درگیر خود نموده است. گاستون باشلار از نظریه پردازان ساختگرا، بحث ذهن و عین را به روش های نقد ادبی متون توسع داده است. بر اساس نظریۀ او می توان از طریق عناصر تقابلی متنوع متن، به تحلیل ذهن مؤلف رمان و تطبیق آن در عینیت نوشتار دست یافت. حاصل این روش نقد، حتی ممکن است از ذهنیت مؤلف فراتر رفته و محصولی تولید کند که مفهوم گسترده تری را به معنای متن بیفزاید. رمان آینه های دردار، یکی از رمان های مدرن با تمی اجتماعی و درامی با نگرش فلسفی است که در تنظیم ساختار آگاهانه اش، تقابلی زیربنایی تعبیه شده است. روش بررسی مبتنی بر دیالکتیک ذهن و عین باشلار در راستای معنی بخشیدن به این تقابل ها که مبتنی بر تعلیقی روانکاوانه و در پاره ای از موارد هستی شناسانه هستند، کارساز به نظر می رسد. مقالۀ حاضر می کوشد تا به کمک این نظریه به تحلیل متفاوتی از اثر هوشنگ گلشیری دست یابد.
بررسی و تحلیل شخصیت چندگانه در رمان مدرن و پسامدرن فارسی (مطالعه موردی: سرخی تو از من و آزاده خانم و نویسنده اش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیت چندگانه شخصیتی است ازهم گسیخته، که از کنارهم قرارگرفتن چند شخصیت فرعی تشکیل شده و یک شخصیت واحد را ساخته است. در این پژوهش، چگونگی بروز شخصیت چندگانه، ویژگی ها و هدف از بروز آن در رمان مدرن سرخی تو از من و رمان پسامدرن آزاده خانم و نویسنده اش مورد مطالعه قرار گرفته است. برای نیل بدین مقصود شخصیت های اصلی این دو رمان که عنوان شخصیت چندگانه را می توان بر آن ها اطلاق کرد، مورد توجه قرار گرفته و شخصیت های فرعی که مکمل شخصیت اصلی بوده اند تحلیل شده اند. نتایج به دست آمده بیانگر این است که شخصیت چندگانه در رمان مدرن مذکور معطوف به ذهن است و پاره های مختلف شخصیت، ذهنی هستند. شخصیت چندگانه در رمان پسامدرن مذکور معطوف به مسائل هستی شناسی و تداخل واقعیت و خیال است و پاره های مختلف شخصیت مربوط به سایر متون هستند و از طریق رابطه بینامتنی با یکدیگر پیوند می خورند. شخصیت چندگانه علاوه براینکه حائز سایر ویژگی های شخصیت در رمان های مدرن و پسامدرن است، در تقویت عنصرغالب معرفت شناسی، در رمان مدرن مذکور، و عنصرغالب هستی شناسی، در رمان پسامدرن مذکور، مؤثر است. همچنین شخصیت چندگانه می تواند نوع جدیدی از شیوه های شخصیت پردازی به شمار رود و به عنوان یک ویژگی، در کنار سایر ویژگی های رمان مدرن و پسامدرن قرار بگیرد.
تحلیل عنوان در چند رمان فارسی معاصر بر اساس نظریه ی دیوید لاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۰
59 - 86
حوزه های تخصصی:
قطب های استعاری و مجازی، یکی از نظریه های زبانی مشهور معاصر منسوب به رومن یاکوبسن از نظریه پردازان معروف در این زمینه است که معتقد است برای تکمیل هرکلام، یکی از قطبهای استعاری یا مجازی زبان فعال می شود. از نظر وی، قطب مجازی زبان در نثر استفاده می شود و قطب استعاری در شعر. دیویدلاج ضمن تفسیر نظریه ی یاکوبسن بیان می دارد که در نثر، علاوه بر روابط مجاورت و قطب مجازی زبان، قطب استعاری نیز وجود دارد. لاج ادبیات داستانی نوگرا را تلفیقی از روابط مجاورت و مشابهت یا همان قطب استعاری و مجازی زبان می داند. از نظر او اگرچه قطب استعاری در رمان های نوگرا به شکلی آشکار وارد نشده است، اما نویسندگان آن ها شگردهایی را به کار می برند که نثری که در اصل مجازی است، شکلی استعاری به خود بگیرد و در نتیجه رمان های نو، عناوینی استعاری داشته باشند. پرسش اصلی ما در این پژوهش این است که در رمان های معاصر فارسی، عنوان داستان و متن، بر اساس نظریه زبان شناختی دیوید لاج، چگونه از نظر زبان شناختی و معنایی از یکدیگر تأثیر پذیرفته اند و سبک داستانی، چگونه در شکل گیری عنوان نقش داشته است؟ در این پژوهش، شش رمان شاخص و برگزیده ی فارسی از جمله «سمفونی مردگان، بوف کور، بازی آخر بانو، همنوایی شبانه ی ارکستر چوب ها و مدیر مدرسه» را بر اساس دیدگاه دیوید لاج با روش توصیفی تحلیلی بررسی کرده و نشان داده ایم که عنوان در این رمان ها از نظر معنایی و زبان شناختی تحت تأثیر ساختار معنایی و سبکی متن است؛ بدین گونه که در تمام این رمان ها به جز «مدیر مدرسه»، عنوان متأثر از فضای معنایی و سبکی اثر، جنبه استعاری دارد و در رمان «مدیر مدرسه» که سبکی رئالیستی دارد، عنوان نیز بر اساس قطب مجاز شکل گرفته است. اگرچه در همه این رمان ها قطب مجاز و استعاره با هم عمل کرده و جنبه مجازی زبان، در برخی موارد همان کارکرد استعاره را داشته است.
واکاوی مؤلفه های سوررئالیسم در رمان "أبواب المدینه" اثر الیاس خوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
106 - 128
حوزه های تخصصی:
سوررئالیسم در اوایل قرن بیستم میلادی و با هدف تغییر نگرش انسان به جهان صنعتی و به نوعی مبارزه با آن شکل گرفت. هدف سوررئالیست ها تغییر دنیا بر محور عقاید خود و به نوعی بازگشت به طبیعت اصلی انسان بود؛ هرچند این مکتب ادبی بیشتر با شعر سروکار داشت، ولی به تدریج وارد عالم ادبی رمانهای مدرن نیز شد و نظراتی را در زمینه ی نوع ادبی رمان و نزدیکی زبان آن به زبان شعری مطرح نمود. الیاس خوری، نویسنده ی معاصر لبنانی، در رمان أبواب المدینه، با استفاده از مؤلفه های سوررئالیستی، سعی دارد تا تلاش بی نتیجه ی قهرمان داستان برای رسیدن به شهری مجهول را روایت کند و در نهایت نیز با نابودی شهر، تلاش انسان معاصر در رسیدن به خواسته هایش را زیر سؤال می برد. پژوهش حاضر بر آن است تا به شیوه ی توصیفی تحلیلی به بررسی شاخصه های سوررئالیستی این رمان پرداخته و بیان نماید که مؤلفه های سوررئالیسم در این رمان کدامند و چه کاربردی در طرح مسائل رمان داشته اند؟ بنا نهاده شدن این رمان بر بستری سورئالیستی در کنار عدم نگارش پژوهشی مستقل در مورد این اثر ادبی ازیک طرف و لزوم آشنایی با آثار پست مدرن در ادب عربی از طرف دیگر، نشان دهنده ی ضرورت و اهمیت پژوهش حاضر است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که رمان أبواب المدینه بر بستری سوررئالیستی بنیان نهاده شده و مؤلفه هایی مانند تصاویر سوررئال، عشق، خیال و رؤیا، نگارش خودکار و پیچیدگی و ابهام از مهم ترین شاخصه هایی است که در رساندن معانی سوررئالیستی به خواننده در این رمان به کار گرفته شده اند.