فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲٬۱۶۱ تا ۵۲٬۱۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۸
73 - 102
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های اصلی مولانا در مثنوی شرایط حصول شناخت، محدودیت و موانع تحقق آن است. توجه او به مسئله شناخت و ابعاد چندگانه آن آرای او را به مرز تفکرات نوین در باب دانش فراشناختی نزدیک می کند. مسئله شناخت برای مولانا مسئله ای چنان جدی است که هر روایت و داستانی درگیر یکی از مسائل شناخت و پیچیدگی های آن است. مقاله حاضر با روشی توصیفی تحلیلی نشان می دهد که دانش فراشناختی یعنی نظارت و پایش شناختی از اصول مهم مثنوی مولوی است. بسیاری از کارکردها و بنیان های فراشناختی در مثنوی قابل ردیابی است که در این مقاله دو بنیان فراشناختی «طرح واره» و «نظام انگیزش شخصی» و دو کارکرد «نظارت بر فرایند شناخت» و «آگاهی از موقعیت شناخت» بررسی شد و نشان خواهد داد مثنوی مولوی به دلیل دربرگرفتن نظارت، ارزیابی، پایش و آسیب شناسی شناخت، اثری دارای ارزش فراشناختی و شناخت شناختی است. این آگاهی نسبت به شرایط حصول شناخت، مولوی را به نقد شناخت های تقلیل گرایانه و تک ساختی می رساند.
بررسی و تحلیل تقابل های روایی در قصه های مجید (برساختی گفتمانی)
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
71 - 82
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی، دانش بررسی و تحلیل متون داستانی است که از خلال آن، شگردهای روایی، نظام و ساختار حاکم بر اثر، پیوند اجزا و عناصر روایی با درون مایه و... کشف می شود. در این پژوهش به بررسی و تحلیل تقابل روایی در قصه های مجید پرداخته شده است. تقابل ها از عناصر روایی به شمار می روند که از طریق آن ها، پویایی و تحرّک روایت ها، درجه باورپذیری و قبول آن ها، اوج و گره افکنی های روایی و... معنادار می شوند. قصه های مجید، مجموعه قصه هایی است که مرادی کرمانی، از زبان راوی درون داستانی (مجید) و با توجه به جهان معرفتی کودک- نوجوان آن را نوشته است. از آنجا که قصه های مجید، جهان معرفتی کودک- نوجوان را به تصویر می کشد بنابراین می توان تفاوت تقابل های روایی بزرگسال و کودک- نوجوان را نیز از خلال این قصه ها نشان داد که این تقابل ها در نوع خود، شکل دهنده گفتمان داستان هستند. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مرادی کرمانی با استفاده از تقابل دو دنیای معرفتی (بزرگسال در وجود بی بی؛ و کودک- نوجوان در وجود مجید) روایت مورد نظر خود را خلق کرده است. راوی درون داستانی نیز دقیقاً با تکیه بر بلاغت خاص خود که بیشتر متکی بر حواس پنجگانه است، رخدادهای داستانی را روایت کرده است و از قضا همین موارد نشان می دهند تقابل ها، نشان دهنده دو نوع دیدگاه و جهان بینی حاکم است یکی دیدگاه کودک- نوجوان و دیگری دیدگاه بزرگسال.
حکمت متعالیه از ساختارگرایی تا پساساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
73 - 102
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در فلسفه عرفان، نقش ساختارهای تجربه گر در محتوای تجارب عرفانی و نسبت این تجارب با یکدیگر است که باعث شکل گیری رویکردهای پرینالیزم، ذات گرایی، ساختارگرایی و زمینه زدایی شده است. در این تحقیقِ تحلیلی تطبیقی پس از معرفی اجمالی هر یک از این مواضع، به جست وجوی پاسخ ملاصدرا به این مسئله پرداخته شد. یافته ها: در رویکرد ملاصدرا، ساختارهای شخصی، نقش مهمی در تجارب عرفانی دارد؛ به طوری که عارف ازطریق انعکاس و تجربه آن در واقعیت درونی با حقایق متعالی ارتباط برقرار می کند و به همین جهت نقش استعداد، باورها، رفتارها، انتظارات، تمایلات و توجهات در این تجارب بارز است؛ در عین حال تجارب عرفانی موازی در سنت های متمایز حاکی از تأییداتی در راستای رویکرد پرینالیزم است. ملاصدرا برخی تجارب یا داده های عمودی را خیالی دانسته و موضع ساختارگرایی محض را برمی گزیند و در مرحله فنا، نیل به تجارب ناب و گذار از رویکرد ساختارگرایی به پرینالیزم را ترجیح می دهد. به عبارتی دیدگاه صدرالدین، رویکرد ساختارگراییِ تشکیکی است؛ یعنی هرچه تجربه گر به مراتب بالاتری از حقیقت سیر می کند و زهد و حریت در او بیشتر می شود، نقش ساختارهای فردی کم رنگ تر و واقع نمایی و همگرایی عرفا در تجارب موازی بیشتر می شود. در این موارد در تحلیل ادبیات عرفانی، تحلیل زمینه ای را برمی گزیند.
کلیشه سازی و سیاست های بازنمایی شرق: بررسی انتقادی نمایشنامه کمبوجیه (1569) اثر توماس پرستن و صوفی (1641) اثر جان دنهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف نوشتار حاضر بررسی انتقادی دو نمایشنامه کمبوجیه (۱۵۶۹) اثر توماس پرستن و صوفی (۱۶۴۱) اثر جان دنهام بر مبنای آرای ادوارد سعید است. با بررسی این دو اثر، که تا به امروز در کشور ما به آن ها پرداخته نشده و به نوعی ناشناخته اند، می توان گفتمان غالب سیاسی و فرهنگیِ انگلستان را در دوران رنسانس تحلیل کرد، دورانی که سرآغاز سیاست های توسعه طلبانه این کشور به شمار می آید. پرستن و دنهام نیز مانند اکثر نویسندگان زمان خود، با کلیشه سازی از شرق و مردم آن به دیگری سازی روی آوردند زیرا دانش شان از شرق عینی و بی واسطه نبود و صرفاً بازتولید تصویرسازی های کلیشه ایِ متن های پیشین (به ویژه سفرنامه ها) بوده است؛ آنان با معرفی نادرست شرق به عموم مردم، آگاهانه یا ناآگاهانه با گفتمان سیاسی و فرهنگیِ برتری جویانه کشور خود همراه شدند. این نوع دیگری سازی ها در فرهنگ و ادبیات ذهن مردم را برای توسعه طلبی و استعمارگری آماده می ساخت. با بهره گیری ازخوانش کنترپوانی (چندنوایی) که ادوارد سعید معرفی کرده است می توانیم به رابطه آثار ادبی با دینامیسم قدرت پی ببریم.
تأثیر اندیشه، افکار و آثار شریف جُرجانی در شبه قارّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میر سید شریف جرجانی، متکلّم، فیلسوف، منطقی، ادیب و منتقد ایرانی قرن هشتم و نهم هجری است. جرجانی آثار فراوانی دارد و بر بسیاری از کتب متقدّم و متأخّر خود، شرح و حاشیه نوشته است. نفوذ اندیشه ها، آرا و آثار جرجانی حتی در سرزمین هایی که او در آن ها نبوده است، بسیار است. گستره نفوذ او چنان بود که نویسندگان ایرانی، ترک، عرب و همچنین شبه قارّه آثارش را می خوانده و به نوشته هایش استناد می کرده اند. در طی چند قرن، در شبه قارّه هند، آثار جرجانی را در نظامِ مدرسی می خوانده و بر آن ها شرح و حاشیه می نوشته یا تحریرهای تازه ای از آن ها فراهم می آورده اند. همچنین گاه به تلخیص یا ترجمه آن ها می پرداخته اند. نسخه های خطّی، کتاب های چاپ سنگی و سربی آثار جرجانی در کتابخانه های این سرزمین ها فراوان است. شاگردان و نوادگان جرجانی هم در جریان گسترش آرای او در آنجا مؤثر بودند. در این مقاله، پس از اشاره به زندگی، احوال و آثار جرجانی، با تأکید بر منابع نوشتاری شبه قارّه، به بررسی تأثیر آرا و آثار او در این سرزمین ها می پردازیم.
هم سنجی طنز مقامات بدیع الزمان همدانی و غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز یکی از مصادیق مفهوم گسترده ی شوخ طبعی و از تمام آن ها برجسته تر و کارآمدتر و مؤثّرتر است. سنجش مقامات بدیعی و غزل حافظ، از سویی مشابهت ها و مغایرت های دوقالب و نوع ادبی و از سوی دیگر، اندیشه و عاطفه ی دو هنرمندی را که برای بیان ذوق و اندیشه ی خویش دو رسانه ی متفاوت را برگزیده اند؛ آشکار می-سازد. از رهگذر هم سنجی این دو به هم ویژگی های اجتماعی و فرهنگی جامعه ی آنان پی می بریم و با پلیدی-های بنیادین آن آشنا می شویم و هم از طرز تلقّی آنان از محیط، آگاه می شویم. امّا در خلال این مقایسه درمی-یابیم که نگاه بدیع الزّمان به مسائل سطحی و طرز تلقّی حافظ از آن ها ژرف است. هدف نویسندگان بازنمایی همین مشابهت ها و تفاوت هایی است که در طنزهای این دو بازتاب داشته است. داده های تحقیق کتابخانه ای و روش تحلیل آن ها کیفی است و این سنجش نشان می دهدکه چگونه روزگار برای بیان نیازهای خود، هنرمندان را به راهی خاصّ می برد و نیز معلوم می دارد که انواع ادبی و زبان چه امکاناتی برای این بازنمایی دارند در اختیار هنرمندان می گذارد.
رده شناسی کده نام های طالقان
حوزههای تخصصی:
دسته بندی و مطالعه انواع نام های جغرافیایی را رده شناسی جاینام ها می گویند. در این مقاله، کده نام های طالقان، یعنی نام جغرافیایی روستاهای این شهرستان که در شمال غربی استان البرز واقع شده، از نظر معنایی، بررسی شده است. برای ریشه یابی کده نام ها از چهار ابزار شاهد زبانی، الگوی ساخت واژی، توجیه جغرافیایی – تاریخی و شاهد معنایی استفاده شد. در این پژوهش، نه تنها از مطالعه کتابخانه ای به صورت گسترده استفاده شد، بلکه برای کشف تلفظ دقیق روستاها، برای مقایسه نام روستا با خرده جاینام های پیرامون به منظور رمزگشایی از ریشه نام ها و برای مقایسه نام ها با ویژگی های جغرافیایی روستاها، از تحقیق میدانی هم بهره گرفته شد. در بخش تحلیل ساختواژی و رده شناسی، علاوه بر نام و تلفظ هر روستا، تکواژهای هر جاینام و وجه تسمیه روستا نیز ارائه شده است. پژوهش حاضر نشان داد توصیف جغرافیایی، ریشه های آیینی و اسطوره ای، توصیف کیفی، نام های مرتبط با کشاورزی، یادجاینام و دام جاینام، به ترتیب، بیشترین نقش را در انتخاب نام روستاهای طالقان داشته است.
انواع روابطِ زندگی نامه ای در ادبیات: از هم حسی تا بازتابندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد ارائه گونه ای دسته بندی از انواع روابطی است که می توان میان زندگی نامه نویس و سوژه اش متصور شد. نخستین رابطه محتمل رابطه ای است مبتنی بر نوعی «هم حسی» که به نویسنده امکان می دهد سوژه را در حالات مختلف تصور بکند و به تصویر بکشد. در این صورت، گاه نویسنده، همچون اغلب زندگی نامه نویسان ایرانی، بر ویژگی های برجسته سوژه متمرکز می شود تا به راه تقدیسِ «قهرمانِ» تاریخی برود. اما گاه زندگی نامه نویس می کوشد عادی ترین جلوه های زندگی را به واژه دربیاورد تا از این طریق نسخه ای انسانی تر از سوژه ارائه بدهد که فرسنگ ها با تصویر «مردان نامیِ » ستوده در زندگی نامه های سنتی فاصله دارد. این تقابل با سنت زندگی نامه نویسی ممکن است به قدری عیان باشد که به یکی از وجوه بارز متن تبدیل شود و نوع دیگری از رابطه زندگی نامه ای را شکل بدهد که ما آن را رابطه «انتقادی» نامیده ایم: خواه موضوعِ انتقاد قواعد ژانری باشد، خواه هدفش تخریبِ شخصیتِ تاریخی. ورای تقدیس و نقد، حالت سومی را نیز می توان متصور شد که رواجش میان نویسندگان فرانسوی کم نیست و حکایت از نوعی «بازتابندگی» دارد؛ آن وقتی است که زندگی نامه نویس با روایتِ زندگیِ «دیگری» می کوشد تا گره های وجودیِ خویش را آینه وار بکاود یا از روایتِ «دیگری» محملی بسازد برای گفتمانی عاریه ای که، در عین سکوت، به او امکان بیان دغدغه هایش را می دهد. بالطبع پیمودن هر یک از این مسیرها از تلقیِ خاص هر نویسنده از زندگی و ادبیات تأثیر می گیرد و بر شکل گیریِ دریافتِ مخاطب از ژانر زندگی نامه ، ظرفیت ها و چالش هایش اثر می گذارد.
بررسی و تحلیل سازو کارهای شروع داستان در مجموعه (آبی ماورای بحار) شهریار مندنی پور (بر اساس نظریۀ ویلیام پاتریک کنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آغاز داستان، آستانه یا درگاهی است که ما را به جهان داستان رهنمون می سازد. شروع داستان که مهم ترین بخش داستان است دریچه یا روزنه ای است که خواننده از طریق آن وارد این جهان بی کران می گردد. هدف نویسنده در این مدخل، آن است که از همان سطرهای آغازین، خواننده را به ادامه خواندن داستان، ترغیب و تشویق نماید. شهریار مندنی پور از نویسندگان نسل سوم داستان نویسی و آگاه به اصول و فنون داستان نویسی از عناصر مختلفی برای آغازبندی داستان های خود بهره جسته است. کشمکش، گفتگو، رمزگونگی، توصیف، شخصیت پردازی، ترکیب، مستندگونگی، سیلان ذهن، صحنه و ... از ساز و کارهای شروع بندی داستان در مجموعه آبی ماورای بحار اوست. پژوهش حاضر پس از تبیین نظریه های مرتبط با حوزه شروع داستان به روش توصیفی- تحلیلی، جمله ها و عبارت های آغازین یازده داستان کوتاه این مجموعه را مشخص کرده، به تحلیل سازوکارهای شروع در آن پرداخته است یافته های پژوهش نشان می دهد از میان این سازوکارها، ابهام و پیچیدگی، پرکاربردترین و پربسامدترین شیوه شروع در داستان های پیش گفته هستند و دلیل آن می تواند تخیل نیرومند نویسنده باشد. یافته ها هم چنین نشان می دهد توصیف، در آغاز همه داستان های این مجموعه، نقش محوری دارد.
دگردیسی اسطوره در غزل های حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حسین منزوی (۱۳۲۵- ۱۳۸۳) با به کارگیری زبان امروزی و تحوّلاتی که در عرصه غزل به وجود آورده است، جزءِ نوآوران این عرصه شمرده می شود. از ویژگی های بارز غزل های منزوی استفاده از اساطیر به ویژه اسطوره های ملی و حماسی است. شیوه پردازش این اسطوره ها و گاه گزینش یکی از ویژگی های این اساطیر، نشان دهنده اهمیت آن جنبه، از نظر منزوی است؛ هرچند عناصر اسطوره ای رایج نیز در غزل های منزوی حضوری پررنگ و برجسته دارند. نگارندگان با روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر متن غزلیات منزوی با پاسخ به این پرسش بنیادی که منزوی چگونه و با چه شگردی، ساختار دیگری از تلمیحات اسطوره ای را در غزلیات خود طرح می کند؟ می کوشند نگاه دیگرسانِ شاعر به این عناصر اسطوره ای را کشف و استدلال کنند، تلفیق اساطیر سبب درهم شکستن زمان و مکان در غزل های منزوی شده و این کارکرد، به بازآفرینی اسطوره ها و بازتولید روایات تاریخی و داستانی در بافتی نو و دارای ظرفیّت های معنایی و دلالت گریِ تازه در شعر منزوی منجر شده است. تغییر نقش اسطوره ها به صورت کاربرد اساطیر مذهبی در شعر تغزلی یا اساطیر عرفانی در شعر ملی، تلفیق اسطوره ها با طبیعت، تبدیل شدن اسطوره به استعاره مفهومی، شکل گیری خیال های نو سوررئالیستی و اندیشه تکامل به واسطه توجه خاصّ وی به کارکردهای اساطیری خورشید از جمله مواردی است که از شگردهای نوگرایانه منزوی در کاربرد عناصر داستانی و اسطوره ای شمرده می شود.
بررسی 'گفتمان کارکردهای اجتماعی نوروز در اشعار پیره میرد بر اساس نظریه امیل دورکیم
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
109 - 127
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه امیل دورکیم اعیاد و جشن ها کارکردهای نمادینی دارند، بنابراین نوروز هم به عنوان یک جشن کهن کارکردهایی نمادین و فراتر از یک جشن صرف دارند. نوروز در میان کردها جایگاه ویژه ای دارد و در کلام سرایندگان و نویسندگان کرد به وضوح بازتاب یافته است، تا بدان جا که کمتر شاعر کردی را می توان یافت که در سروده های خود -با اهداف گوناگونی- به نوروز اشاره نکرده باشد. در پژوهش حاضر که به شیوه تحلیل- توصیفی و بر اساس نظریه امیل دورکیم انجام شده است، بر آنیم کارکردهای اجتماعی نوروز در شعر پیرمرد را بررسی کنیم؛ پیرمرد از شعرای آزادی خواه و وطن پرست کرد است که نوروز را جشن کهن کردها خوانده و هر ساله به برگزاری باشکوه آن اصرار می ورزید ه است و در سروده های خود به جنبه های گوناگون نوروز اشاره کرده که نشان می دهد او به کارکردهای نمادین این جشن پی برده است. یافته های پژوهش نشان می دهد نوروز در کلام پیرمرد کارکردهای نمادینی چون همبستگی و وحدت میان اقشار مختلف جامعه، بازشناسی هویت کردها، حفظ فرهنگ کردها-فرهنگ عامیانه-، شناخت پیشینه نوروز، آزادی خواهی و تداعی پاره ای اسطوره های کهن دارد.
از اندرونی به درون: سفرنامه های زنان قاجاری در سیطره گفتمان مردسالار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۲۵
128 - 99
حوزههای تخصصی:
دوره قاجار تا پیش از مشروطه، ازجمله دوره های گذار تاریخی است که غلبه با گفتمان مردسالار بوده است، امّا بازوان این غلبه تنها مردان نبوده اند، بلکه گروهی از زنانِ باسواد از طبقات بالای اجتماع نیز در آن سهم داشته اند. بررسی دیدگاه برخی زنان قاجاری از خلال مطالعه سفرنامه هایشان این موضوع را تأیید می کند. در این مقاله که به روش تحلیل انتقادی گفتمان انجام شده است، مشخص شد دیدگاه این زنان نسبت به سیطره گفتمان مردسالار و هویت های القائی آن، انفعال، پذیرش و همراهی بوده است. مهم ترین نشانه آن در متن سفرنامه ها، واکنش های «از سر تسلیم»، «صرفاً احساسی و بی اثر» و «مکمل سیطره گفتمان مردسالار و در راستای بازتولید عناصر آن» است. همچنین بررسی این متن ها نشان داد، زنان سفرنامه نویس قاجاری با وجود داشتن سواد و امکانات ویژه به عنوان ابزار خودشکوفایی، آگاهی شان در سطح اُبژگی مانده، بنابراین هیچ گونه کنشگری در جهت آفرینش هویتی تازه ندارند. دلیل این مطلب، زیست این زنان در فضای دربار و خانواده های اشرافی و زندگی با فرهنگ سنتی و استحاله در آن است. وجود چنان دیدگاهی در نوشته های زنان سفرنامه نویس قاجاری در حالی است که هم دوره با آنان، نویسندگان دیگری همچون بی بی خانم استرآبادی با گفتمان مردسالار مقابله می کردند. درواقع صدای بی بی خانم از خلال رساله معایب الرجالش صدایِ گروهی از زنان پیش از مشروطه است که به سوژگی رسیده و در تلاش برای رهایی از هویت هایی بودند که دیگری برایشان ساخته است؛ امّا زنان سفرنامه نویس قاجاری با آن که به سفری بیرون از شهر و دیارشان رفتند، ذهنشان همچنان در فضای اندرونی گفتمان مردسالار و سیطره آن باقی مانده بود.
مقایسه طبقات نویسی و تذکره نویسی و امکان در نظر گرفتن آن ها به عنوان دو گونه متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژانر یا نوع ادبی را الگوها، فرم ها، سبک ها و ساختارهایی تعریف کرده اند که از چهارچوب محصولات هنری منفرد فراتر می روند و بر خوانش مخاطبان تأثیر می گذارند. نخستین بار در روم و یونان باستان انواع ادبی را بر سه نوع دانسته اند؛ اما امروزه اغلب پژوهشگران برآن اند که تعداد بیشتری از انواع در ادبیات هر فرهنگی دیده می شود. در این مقاله دو نوع از زندگی نامه ها، طبقات و تذکره، و امکان اینکه آیا می توان عنوان ژانر را بر آن ها اطلاق کرد یا خیر، بررسی شده است. نتیجه این مطالعه که به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است، نشان می دهد با توجه به اختلافاتی که در شکل، انگیزه نگارش، وجه، مخاطبان احتمالی، کارکرد و هدف آثار طبقات و تذکره دیده می شود، می توان گفت دو ژانر مختلف هستند. بدین ترتیب فروکاستن انواع به تعداد محدود و مطالعه نکردن آن ها به طور جزئی باعث می شود تا جوهره انواع ادبی در آثار به درستی شناخته نشود. همچنین آثار طبقات در قرن های نخستین اسلامی و بنا بر مقتضیات زمان به وجود آمده اند. پس از آن کتب تذکره رواج یافته اند و نگارش آثار در این ژانر هنوز به شیوه های مختلف و در مناطق مختلف ادامه دارد. واژگان کلیدی: طبقات، تذکره، ژانر، شاخص ها.
بررسی شخصیت های تمثیلی در باب اول بوستان سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سعدی در بوستان که از تاثیرگذارترین مثنوی های تعلیمی_اخلاقی زبان فارسی است، به درستی از ابزار تمثیل برای بیان اهداف تعلیمی خود بهره برده است. در این پژوهش به منظور آشکار شدن اهمیت تمثیل و چگونگی کاربرد این آرایه ادبی در بوستان سعدی، به بررسی انواع شخصیت های تمثیلی در باب اول بوستان پرداخته شد سعدی با زیرکی و هوشیاری تمام خود، نام باب اول بوستان را به درستی " در عدل و تدبیر و رای" انتخاب کرده است و بیشترین شخصیت های تمثیلی که برای بیان حکایات این باب در نظر گرفته، چه مثبت و چه منفی، از طبقه شاهان و حاکمان و وزیران انتخاب کرده، زیرا قطعا می دانسته خواننده ی اثرش خوانش بوستان را از این باب آغاز می کند، پس می بایست تاثیرگذارترین بخش سخن خود را در این باب بیاورد.در مجموع از 26 شخصیت این باب، 21 شخصیت شاه و وزیر و حاکم هستند که نشان دهنده ی اهمیت رفتار طبقه ی حاکم با مردم است.
کاربردهای هنری اصطلاحات دانش پزشکی در اشعار نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پزشکی و شناخت داروها از گذشته های دور، از دانش های رایج در ایران بوده است؛ بنابراین انعکاس واژگان و اصطلاحات این دانش در درخشان ترین آینه فرهنگی ایران یعنی ادبیّات منظوم و منثور، جای شگفتی نیست و ادبا به ویژه شاعران، از این دانش در سروده های خود بهره برده اند و از این دانش و اصطلاحات و مفاهیم مربوط به آن در آفرینش و خلق مضامین و صور خیال سود جسته اند تا آنجا که اشاره به دانش پزشکی به عنوان یکی از ویژگی های سبکی اشعار سده ششم به شمار آمده است. نظامی به عنوان شاعر برجسته این سبک، علاقه وافری به استفاده از اصطلاحات دانش پزشکی نشان داده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل دانش پزشکی و کاربردهای هنری نظامی در بازتاب این دانش، با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و ترسیم نمودار فراوانی، به تحقیق درباره اصطلاحات پزشکی در خمسه پرداخته است. نتایج نشان می دهد که نظامی در دانش پزشکی اطّلاعات وسیعی داشته و از امراض و بیماری های عهد خود آگاه بوده است. وی با خواص انواع داروها و تأثیر آن ها بر درمان بیماران و نیز شیوه درمان بیماری ها آشنا بوده است. نظامی در کاربرد اصطلاحات پزشکی هم به جنبه علمی و هم به جنبه ادبی توجه نموده است. وی با به کارگیری مبتکرانه و خلّاقانه این دانش و آراستن آن با انواع صورخیال و آرایه های بدیعی، هنر خویش را به نمایش گذاشته است.
بلاغت تصویر در رباعی های بیژن ارژن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۴) ویژه نامه ادبیات انقلاب اسلامی
6 - 27
حوزههای تخصصی:
شماری از رباعی سرایان معاصر توانسته اند سنّت های گذشته را با ذوق خود بیامیزند و آثاری ماندگار خلق کنند؛ از این رو قالبی مانند رباعی هم توانسته، در کنار پایبندی به سنّت، بستری برای مدرنیته (نوگرایی) باشد. مدرنیته رویکردی به نو شدن و شیوه ای از اندیشه و احساس است که، در سده های اخیر، به یک جریان مسلّط اجتماعی و فکری تبدیل شده . رباعی سرایان، به شیوه های گوناگون، به نو کردن این قالب اهتمام داشته اند که یکی از آن ها «تحوّل خیال» است. بیژن ار ژن از رباعی سرایان نو گرایی است که گونه گونیِ تصویر در رباعی هایش مشهود است. در جستار حاضر، با روش توصیفی تحلیلی و با نگاه ویژه به کتاب چارانه های بیژن ارژن، تحوّل خیال و تصویر در رباعی های این شاعر بررسی خواهد شد. بنا بر یافته های پژوهش، در رباعی های او هم تصاویر خیال محور دیده می شود که معمولاً در سطح شکل گرفته اند و هم تصاویر تخیّل محور که در عمق سامان یافته اند. تصاویر رباعی های ارژن را براساس تصاویر مکاتبی چون رمانتیسیسم (احساسات گرایی)، رئالیسم (واقع گرایی)، سمبولیسم (نمادگرایی)، ایماژیسم (تصویرگرایی)، و سوررئالیسم (فراواقع گرایی) می توان تحلیل کرد. در رباعی های متضمّن تصاویر رئالیستی (واقع گرا)، تصویرْ تکّه تجسّم پذیری از واقعیّت است که در خود حرفی نهفته دارد و براساس منطق تصویرگری در بلاغت کهن شکل نگرفته است. در تصاویر رمانتیک (احساسی) و سمبلیک (نمادین)، تصویر پلی است میان عالم حسّ و ادراک. در رباعی های ایماژیستی، تصویر قائم به خود است و شکل گرفتن رباعی به قصد بیان هیچ گونه حسّ و اندیشه ای نبوده . رباعی های سوررئالیستی دربرگیرنده تصاویری است که نظم جهان و پدیده ها را به هم می ریزد و دنیایی تازه و ناشناخته خلق می کند.
بن مایه های تمثیلی در نفثه المصدورزیدری نسوی(مطالعه ی موردی :شمشیر ،قلم ،گیاه ،طبیعت،نام های خاص ،ابزار جنگی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نفثه المصدور زیدری نسوی با برخورداری از ساختاری تمثیلی، بستر مناسبی را جهت کشف مبانی اجتماعی وتاریخی یک دوره فراهم می سازد .هدف پژوهش حاضر انعکاس مبانی تمثیلی جامعه ی یک دوران و شناخت ارزش های متعدد آن در افکار، اندیشه ها و فرهنگ مردم یک دوره از زبان نویسنده ی این اثر، زیدری نسوی است. ضرورت پرداختن به چنین پژوهش هایی، بهره وری از شیوه های بیانی نثر مصنوع و متکلف، به عنوان یکی از اصلی ترین مباحث انتقال ساز وکارهای مبانی تمثیلی کلام است. مساله ی اصلی پژوهش حاضر جستجوی تمهیداتی است که زیدری نسوی جهت بیان مقاصد درونی کلام خویش بر اساس دغدغه های حاکم در ذهن، از آن بهره برده است. تا کنون تحقیق مستقلی در خصوص ساختار تمثیل در این اثر صورت نگرفته است. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که مضامین کتاب نفثه المصدور بر مبنای عناصر تمثیلی کلام تا چه حد قابلیت نقد و بررسی دارند؟ این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و به روش کتاب خانه ای (مطالعات کتاب ها و پایان نامه ها)، به تبیین جلوه های تمثیلی این اثر پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که این کتاب، با ساختار استوار خود، بر مبنای فرم و ساختاری منحصر به فرد، توانسته است روابط و مناسبات تاریخی و اجتماعی را با تکیه بر لغات واصطلاحات ویژه به زبان تمثیل بیان نماید.
جریان شناسی شعر پایداری در ادبیات ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
301 - 328
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر به جریان شناسی شعر پایداری ترکیه پرداخته است و جریان های ادبی مختلف ترکیه را که اشاعه دهند ه مولفه هایی مثل آزادی، عدالت، ظلم ستیزی، ملی گرایی، جنگ، میهن، دین و... بوده اند، معرفی کرده است. در این پژوهش موضوع جنگ به خاطر گستردگی آن در تاریخ و ادبیات ترکیه بیشتر مورد بحث قرار گرفته است؛ اما در کنار آن، جریان های آزادی خواه، انسان محور و سوسیالیستی نیز معرفی شده اند. طبق بررسی های انجام شده در دور ه مشروطه، وقتی هنوز شاعران به طور کامل از ادبیات عثمانی جدا نشده اند می توان ادبیات ارزش محوری را دید که نگاهی سلحشورانه به جنگ دارد و مفاهیمی مثل دین، شهادت، میهن و پیروزی ها و شکست ها را بسط می دهد. با رخ دادن جنگ جهانی دوم ادبیات ترکیه دگرگون شده، چهره ای سوسیالیستی به خود می گیرد. تغییرات حاصل از جنگ جهانی دوم باعث می شود ادبیات پایداری ترکیه از ادبیاتی سلحشورانه و ارزش محور به ادبیاتی انتقادی و جنگ ستیز تبدیل شود که در آن موضوعاتی چون اجتماع، مردم و سیاست بسیار برجسته اند. یافته ها که با تکیه بر منبع پژوهی مستقیم و به شیو ه کتابخانه ای به دست آمده اند، نشان می دهند شاعران در این بُرهه نگاهی انسانی دارند و در پی گسترش شعر ضد جنگ هستند. هم این که چنین رویکردی در ادبیات ترکیه با اتمام جنگ جهانی دوم خاتمه نمی یابد؛ بلکه شاعران ترک همواره با پرداختن به مضامین پایداری همسو با تحولات اجتماعی پیش می روند .
روان شناسی رنگ در شعر مقاومت افغانستان براساس نظریّه ماکس لوشر (مطالعه موردی اشعار عبدالقهّار عاصی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۴) ویژه نامه ادبیات انقلاب اسلامی
73 - 101
حوزههای تخصصی:
تحوّلات ادبیّات معاصر فارسی در افغانستان بازتاب دهنده اوضاع اجتماعی سیاسی و بیانگر ضرورت های فرهنگیِ نوین و گرایش های تجدّدخواهانه و، همچنین، زمینه ساز شکل گیری جریان های شعری متفاوتی شده است که هریک، برمبنای اندیشه های آرمان گرایانه خود، این مضامین را بازتاب می دهند. کاربرد متفاوت رنگ در اشعار شاعران افغانستان نیز در انعکاس عواطف و اعتقادات و اندیشه های فردی و اجتماعی و سیاسیِ آنان نقشی مهم دارد. ازآنجاکه انتخاب هر رنگی نشان دهنده شخصیّت عاطفی و معنوی و وضعیّت و حالات روانی فردِ انتخاب کننده است، به مدد «آزمون رنگ/ روان شناسی رنگ» ماکس لوشر، می توان دلایل ترجیح هر کس را در انتخاب رنگ ها بررسی و وضعیّت روحی روانیِ او را تحلیل کرد. شاعران جریان های گوناگون شعری نیز از رنگ ها به مثابه ابزاری برای تحقّق اهداف سیاسی اجتماعیِ خویش بهره برده اند؛ از آن جمله است شاعران جریان شعر مقاومت از سرآمدترین جریان های شعر معاصر افغانستان که در بیان افکارِ خود از طیف رنگ های متفاوت بهره گرفته اند. رنگ ها، در اشعار قهّار عاصی (از برجسته ترین شاعران جریان مقاومت افغانستان)، نیز کاربردی فراوان دارد. بررسی کارکرد هشت رنگِ کاربردی در اشعار قهّار عاصی، به شیوه توصیفی تحلیلی، حاکی از آن است که رنگ سرخ بسامدی معنادار دارد و دلیلی است بر گرایش شاعر به مفاهیم شهادت و قیام و مبارزه. همچنین، فراوانی بسامد رنگ سبز از تمایل شاعر به اصلاح وضعیّت موجود جامعه و امید به زندگیِ بهتر حکایت دارد. بنابراین، خوانش روشمند شعر مقاومت افغانستان، براساس نظریّه لوشر، می تواند ما را به شناخت جامع و دقیق افکار و شخصیّت شاعران و لایه های پنهان شعر معاصرِ افغانستان رهنمون سازد.
رئالیسم جادویی در رمان قریه از محمد مولایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پارسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
137 - 164
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخه های مکتب رئالیسم، رئالیسم جادویی است که شیوه ای بدیع و جدید در داستان نویسی است و در آن عنصر واقعیت و خیال چنان با هم ترکیب می شوند که مرز میان آن ها به راحتی قابل تشخیص نیست و خواننده به راحتی آن را می پذیرد، در آثار داستانی نیز مدت هاست رئالیسم جادویی در جهت تأثیرگذاری بیشتر، مورد توجه نویسندگان قرار گرفته است. روش این پژوهش به گونه استقرایی، براساس مطالعه کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی است. اساس این مطالعه مبتنی بر بررسی سبکی و ساختاری12 مؤلفه ی مهم رئالیسم جادویی در این رمان است که می تواند دریچه ای دیگر از ادبیات داستانی بومی را به روی مخاطب بگشاید. نتایج نشان می دهد مولایی در توجه به رئالیسم جادویی از مؤلفه هایی همانند: توصیف واقع گرایانه جزئیات، نقش طلسم و دیو، بهره مندی از عامل جادو و جن، استفاده از تخیل و توهم، حوادث شگفت انگیز، دوگانگی و تقابل، نمادگرایی و رازگونگی، کشمکش، سکوت اختیاری، زمانمندی خاص، اغراق و مبالغه و آداب و رسوم بومی و خرافه ها استفاده کرده است. نویسنده، بین جهانی که در قریه خلق کرده است با دنیای واقعی ارتباطی تنگاتنگ برقرار می کند و در ترکیب واقعیت با خیال، لحنی باورپذیر به کار برده است. به نظر می رسد تفکر نویسنده در خلق رئالیسم جادویی، ریشه در اندیشه هایی دارد که با عامل ماوراءطبیعت همراه شده است. بهره مندی از عامل جادو و جن بیشترین بسامد و استفاده از کشمکش، کمترین بسامد را در رمان قریه داشته اند. استفاده نویسنده از جادو و گروه اجنه باعث شده تا عنصر خیال نیز در این ترکیب با نویسنده همراه شود و تصاویری ماورایی را به وجود آورد. به نظر می رسد در این داستان، توجه به فضای روستایی و نمادهای مربوط به آن و عنصر تقابل و دوگانگی(تخیل با واقعیت، شهر با روستا، جن با انسان و درون با برون و...) از مؤلفه های مهم ایجاد ساختار رئالیسم جادویی باشد.