مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
طبقات
حوزه های تخصصی:
تحولات دینی آئین سیک در پرتو ادیان بزرگ هند(مقاله علمی وزارت علوم)
چکیده سیکهیزم، آئینی که تا به امروز برای ادامه ی اندیشه ها و تفکرات بنیانگذارش، درابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تلاش فراوان می نماید و توانسته است نه تنها در هند بلکه در سایر ملل، جایگاه دینی و اجتماعی را برای گسترش این دین باز نماید، چرا بر خلاف سایر آئین های هند، تا به امروز سیکهیزم به عنوان دینی بزرگ شناخته شده است؟ اگر نگاهی به ادیان هند داشته باشیم، به راحتی در یک مقایسه ی تطبیقی می توان به این موضوع پرداخت که بررسی جنبه های تاریخی- اجتماعی و اعتقادات دینی هندوئیزم، جاینیزم و بودیزم نشان می دهند که تفکرات این ادیان درشکل گیری ساختار دینی سیک در جنبه های مختلف مؤثر بوده است. اعتقاد به چهار باور بنیادی یعنی طبقات، خدایان، کتاب مقدس و سمساره یا تناسخ درادیان بزرگ هند، تفکر جدیدی را در باورهای مردم هند گشود که ما امروز آن را به عنوان دین سیک در جهان می شناسیم. دراین مقاله تلاش شده است تا با نگاهی به تاریخ تفکر دینی و اعتقادات ادیان بزرگ، تحولات این دین را درمقایسه با سایر ادیان مورد بررسی قراردهیم.
بررسی تحلیلی ساختار قدرت سیاسی ـ اجتماعی در ایل بختیاری از قاجاریه تا انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایل بختیاری یکی از ایل های مهم و مقتدر جنوب ایران بوده است که در طول تاریخ خود، فراز و فرود بسیاری داشته و نقش بسزایی در تاریخ ایران و تحولات این کشور ایفا کرده است. ساختار اجتماعی ـ سیاسی بختیاری ها از الگوی خاصی پیروی و در طول تاریخ تغییر کرده است. قدرت در بختیاری، برخلاف جوامع عشایری دیگر، از سطوح و لایه های گوناگونی تشکیل شده بود. ساختار تیره ای بختیاری، که از کوچک ترین جزء یعنی خانواده یا بّهون (سیاه چادر) تا بزرگ ترین آن یعنی شاخه (لنگ) را دربرمی گرفت، خودبه خود باعث تفرق و پراکندگی قدرت می شد. هنگامی که همة این اجزا با یکدیگر متحد و یکپارچه می شدند، ایل یا اتحادیة ایلی را تشکیل می دادند.
در گذشته خان ها در رأس ساختار سیاسی و کلانتران و کدخدایان و ریش سفیدان به ترتیب بعد از آن ها قرار داشتند، اما با قدرت گرفتن دولت مرکزی و گسترش پاسگاه های نظامی به تدریج از قدرت خان ها کاسته و ساختار سیاسی بختیاری ها تغییر کرد، به طوری که امروز خان ها در ساختار قدرت بختیاری ها جایگاهی ندارند.
این که ساختار قدرت سیاسی و اجتماعی در گذشتة جامعة بختیاری چگونه بوده و در طول زمان چه تغییراتی داشته و عوامل این تغییرات چه بوده مسائلی است که در این مقاله بررسی می شود؛ و هدف از این پژوهش «بررسی تحلیلی ساختار قدرت در ایل بختیاری»، از قاجاریه تا انقلاب اسلامی، است. مقالة حاضر با روشی توصیفی و تحلیلی بر پایة منابع کتابخانه ای در صدد پاسخ گویی به این مسائل است و پس از ارزیابی داده های تاریخی و تجزیه و تحلیل آن ها، به سازماندهی و استنتاج آن پرداخته است.
بررسی تحلیلی جامعه شناسی تاریخی ساختار قدرت سیاسی، اجتماعی در ایل بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تحلیلی جامعه شناسی تاریخی ساختار قدرت در ایل بختیاری از عصر قاجار تا انقلاب اسلامی است.
روش / رویکرد پژوهش: این مقاله با روشی توصیفی و تحلیلی بر پایه منابع کتابخانه ای و پس از ارزیابی داده های تاریخی و تجزیه و تحلیل آنان به سازماندهی و استنتاج از آن پرداخته است.
یافته ها و نتایج: یافته ها نشان می دهد که ایل بختیاری یکی از ایلات بزرگ جنوب ایران بوده است که در طول تاریخ خود، فراز و فرود بسیاری داشته و نقش مهمی در تاریخ ایران و تحولات این کشور ایفا نموده است. ساختار اجتماعی سیاسی بختیاری ها از الگوی خاصی پیروی نموده است و در طول تاریخ دچار تغییر گردیده است، قدرت در بختیاری بر خلاف جوامع عشایری دیگر از سطوح و لایه های مختلفی تشکیل شده بود. اگرچه در گذشته خوانین در راس ساختار سیاسی و کلانتران، کدخدایان و ریش سفیدان به ترتیب بعد از آنها قرار داشتند، اما با قدرت گرفتن دولت مرکزی و گسترش پاسگاههای نظامی به تدریج از قدرت خوانین کاسته شد و ساختار سیاسی بختیاری ها دچار تغییر گردید، به طوری که امروز خوانین در ساختار قدرت بختیاری ها جایگاهی ندارند.
روش آیت الله خویی در کشف تحریف های سند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های معجم رجال الحدیث ، مقایسه اسناد روایات متحد المضمون یا قریب المضمون در راستای شناسایی تحریف های راه یافته به اسناد است. ایشان موارد اختلاف کتب اربعه در سند گزاری را با عنوان «اختلاف الکتب» و «اختلاف النسخ» مطرح کرده و چه بسیار موارد صحت، تحریف و سقط را در حلقه های سند، عبارات و عناوین آن شناسانده است. در نوشتار حاضر، با گردآوری و ارزیابی نمونه های متعدد از داوری های آیت الله خویی در بخش های «اختلاف الکتب» و «اختلاف النسخ» روشن شده است که ایشان همواره تصحیح اسناد را با بهره گیری از دانش طبقات و اسناد کتب کافی، وسائل الشیعه و وافی و به بیان دیگر، فراوانی نسخ نتیجه گرفته است.
طبقات، مناصب و ساختار شهرهای خراسان دورة تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حملة تیمور به خراسان، اسباب نابودی نیروهای انسانی را فراهم آورد و ضربات جدی بر ساختار سیاسی و اقتصادی آن وارد ساخت. با توجه به خاستگاه قبیله ای تیموریان، قبایل فراوانی همراه او به ایران آمدند و بخشی در خراسان ساکن شدند. با این حال در زمان جانشینان تیمور، شهرهای خراسان بزرگ در نتیجة حمایت حاکمان تیموری و بازسازی هایی که به اشاره آنها انجام گرفت، از رونق و آبادانی برخوردار شدند و جمعیت فراوانی در آنها سکونت پیدا کردند. فرماندهان نظامی، علما، مشایخ، سادات، دیوانیان، صنعت گران، پیشه وران، صوفیان و ... جزو شهرنشینان بودند. بر این اساس اینکه در شهرهای بزرگ خراسان چه اقدامات عمرانی صورت گرفت و چه طبقات و مناصبی در شهرها وجود داشت و چه هنرمندان و اصناف پیشه ورانی در شهرهای خراسان در دورة تیموری تا پایان حکومت شاهرخ در سال 850 هجری حضور داشتند و رابطة بین آنها چگونه بوده است، پرسش هایی هستند که این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ به آنهاست. آگاهی های به دست آمده گویای این نکته است که در دورة جانشینان تیمور به شهر و شهرنشینی توجة بیشتری از دورة خود تیمور شده است و برخی شهرهای خراسان بزرگ آبادانی و رونق خود را بازیافتند.
روند نوسازی، تعارضات فرهنگی - مذهبی و فروپاشی حکومت پهلوی دوم
حوزه های تخصصی:
الگوی نوسازی حکومت پهلوی دوم، مشخصاً در جنبه های اقتصادی و اجتماعی در جامعه ایران اجرا شد و تمامی برنامه ریزی های دولتی و متمرکز حکومت مزبور همچون انقلاب سفید، لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی و...، در راستای همین امر به کار گرفته شد. این برنامه ها به دلیل ویژگی های پاتریمونیالیستی و اقتدارگرایی رژیم پهلوی، حوزه های سیاسی و مذهبی را در بر نمی گرفت و به همین دلیل، تضاد های اساسی با نیروهای اجتماعی طبقات متوسط جدید، سنتی و پایین و حتی بالاتر را ایجاد نمود. سؤال اصلی پژوهش از این قرار است: چرا روند نوسازی حکومت، حوزه سیاسی را در بر نمی گرفت و تعارضاتی با نیروهای مخالف سیاسی و مذهبی ایجاد کرد؟ در این پژوهش، تعارضات روند نوسازی پهلوی دوم بر اساس روش تحلیل محتوای تاریخی و جامعه شناسی سیاسی و شکاف بین طبقات و روند نوسازی، بررسی شده است. روش گردآوری داده ها بر اساس مطالعات کتابخانه ای تنظیم و پردازش شده است.
طبقات اجتماعی ایران باستان (با تکیه بر عصر ساسانی)
حوزه های تخصصی:
شناخت طبقات اجتماعی و بررسی عملکرد گروه ها و افراد در سلسله مراتب اجتماعی، ازجمله مباحث مهم در مطالعات تاریخی است. آگاهی از روند پیدایش نظام اجتماعی، باعث درک عمیق و همه جانبه ای از اوضاع اجتماعی و تحولات تاریخی می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی در پیِ پاسخ به سؤالات ذیل است: خاستگاه طبقات اجتماعی در نزد اقوام هند و ایرانی چگونه بوده و سبب چه تغییراتی در نظام طبقاتی شده است؟ چه عللی در شکل گیری طبقات اجتماعیِ ایران باستان نقش داشته و اثرات آن بر جامعه عصر ساسانی چه بوده است؟ نتایج به دست آمده، بیانگر این است که عواملی چون: سنّت خویشکاری، اصالت خون و نژاد و نیز تأثیر جغرافیا بر مناسبات اجتماعی تأثیر پایداری داشته است. در دوران ساسانی به دلیل افزایش اصناف شهری، آمیختگی دین و سیاست و تأکید مبلغان بر سنت های دینی، شکاف طبقاتی موجود میان مردم و دستگاه حاکمه، امری طبیعی تلقی شد؛ و چون جنبه دینی و وظیفه آسمانی به خود گرفت، نظام استبدادی را استمرار بخشید.
رویکرد رجالی آیت الله بروجردی در کشف تصحیف سند روایات کتب اربعه با تأکید بر کتاب الموسوعه الرجالیه(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۵
74 - 99
حوزه های تخصصی:
کتاب الموسوعه الرجالیه اثری مفصل و ماندگار از آیت الله بروجردی است. در این نوشتار تلاش شده، روش شناسی ایشان در تشخیص تصحیف در سند روایات کتب اربعه بیان شود. او در الموسوعه الرجالیه با مرتب سازی و تصحیح اسناد، به بازسازی سند روایات کتب اربعه پرداخته است و از این رهگذر به شناسایی آسیب های سندی، مانند تصحیف، ارسال، و قلب اشاره کرده است. سپس راهکارهایی برای تشخیص و تصحیح آن ها ارائه نموده است. این نوشتار، با روش توصیفی-تحلیلی با هدف بیان راهکارهای شناسایی پدیده تصحیف از دیدگاه آیت الله بروجردی، می کوشد با بررسی نمونه های متعدد در الموسوعه الرجالیه، علاوه بر شیوه های شناخت تصحیف و یافتن دلیل آن، این آسیب و پیامدهای آن را در اندیشه رجالی ایشان ارائه کند و در نهایت به راهکارهای برون رفت از آن در اسانید تصحیف شده و ضرورت تصحیح آن اشاره کند.
اوضاع اجتماعی تیموریان
حوزه های تخصصی:
تیموریان در اواخر قرن هشتم هجری، با حمله تیمور گورکانی به ایران و تصرف این کشور، روی کار آمدند. آن ها بیش از یک قرن و تا زمان روی کار آمدن صفویان حکومت کردند. پس از مرگ آخرین ایلخان مغول ( ابوسعید) تا ظهور تیمور، حدود نیم قرن طول کشید. در آن زمان حکومت واحد و قدرتمندی در ایران نبود و دولت های کوچک و محلی حکومت های ملوک الطوایفی در ایران تشکیل داده بودند و هر کدام با بستن مالیات های سنگین بر مردم سبب نارضایتی مردم شده بودند. در این هنگام تیمور با حمله خود به ایران سبب از بین رفتن این حکومت های محلی شد و حکومتی یکپارچه تشکیل داد. هدف این مقاله بررسی اوضاع اجتماعی تیموریان از زمان تشکیل این حکومت تا پایان سلطنت سلطان حسین بایقرا می باشد. نتیجهٔ پژوهش حاکی از این است که تیمور با حملات خود ضربات سختی بر ساختار اجتماعی ایران وارد کرد. با این حال در زمان جانشینان وی و در نتیجهٔ حمایت های آن ها شهرهایی که در نتیجهٔ حملات تیمور از بین رفته بودند، بازسازی شدند و جمعیت زیادی در این شهرها ساکن شد. و به سبب امنیت نسبی که وجود داشت مردم در آرامش و امنیت بودند.
پدیدار وارونه خویشکاری طبقاتی در«اخلاق الاشراف » عبید زاکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام دانایی و سامانه های معرفتی کلاسیک دوره میانه، ساختاری هرم گونه دارند؛ به این معنا که نخبگان یا اشراف، مسئولیت حفظ سلسله مراتب اجتماعی را بر عهده داشتند و تقسیم کار و گرفتن مناصب سیاسی به پایگاه طبقاتی ارتباط داشت. یکی از مبانی و سازوکار های ایران و یونان باستان، برای حفظ و تداوم ساختار یکجانشینی، خویش کاری طبقاتی بود که در آن برای هر طبقه اجتماعی، اخلاق خاصی تعریف شده است. در جمهور افلاطون، عهد اردشیر، رساله های فارابی، فردوسی و عبید زاکانی بر خویش کاری طبقاتی تأکید شده است. در این مقاله با تمرکز بر رساله «اخلاق الاشراف» عبید زاکانی، به خویش کاری، سازوکار حفظ اخلاق طبقاتی و وارونگی آن برای نقد قدرت در زمان بحران زده حمله مغول می پردازد. برای پاسخ به پرسش چگونگی بازنمایی خویش کاری طبقاتی در اندیشه عبید زاکانی، از روش پدیدارشناسی استفاده می گردد و نشان خواهد داد که عبید زاکانی در سنت اندیشه سیاسی ایران سعی کرد خویش کاری طبقاتی پادشاه، کارگزاران و مردم عادی را همانند فارابی و فردوسی حفظ کند اما چون در حمله ها و تجاوزهای بیابان گردان امیدی به اصلاح مستقیم نمی بیند، با صنعت پنهان کاری و وارونگی در قالب طنز سعی در نقد قدرت و فرهنگ رایج زمان خویش دارد.
علّت یابی های ساده ساز در مواجهات انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رایج ترین فعالیت های ذهنی افراد جست وجوی علل حوادث روزمره است. این فعالیت ممکن است متأثر از برخی رانه های غریزی و روانی و نیز برخی آموزه های اجتماعی به سمت ساده سازی اریب پیدا کند. ساده سازی در علّت کاوی و علّت یابی و تبیین های علّی سهل انگار و اغراق گر در مسائل مختلفی از قبیل بهداشتی، محیط زیستی، اخلاقی، حوادث و غیره، و به تَبَعِ آن ساده سازی در مقصریابی می تواند تاحدودی ناشی از گرایش غریزی به غلبه بر تعارضِ ذهنی (ناسازگاری شناختی) و فرار از رنج ناشی از منسوب کردن حوادث به اتفاق یا به کوتاهیِ خود باشد، و نیز ناشی از پذیرش کلیشه های تعلیلی رایج در جامعه. از منظر پیامد، علّت یابیِ ساده ساز، که لااقل دچار مغالطه جزء و کل است، ممکن است فرد را به رویارویی فکری- احساسی یا عملی با کسانی تحریض کند که علّت یا علّت اصلی (مقصر منفرد یا اصلی) مصائب آنها نبوده اند و از این رهگذر، تصورات و انتظاراتی برای فرد و جامعه ایجاد شود که به رادیکالیسم و بی اعتمادی و درنهایت رنج بیشتر و کارآمدی کمتر منجر شود. این مقاله در پی بررسی برخی شکل های این ساده سازی در مواجهات رایج انتقادی و تحلیلی در ایران امروز است و در پی تقویت ایدهٔ وجود ناسازگاری شناختی و میل به غلبه بر تعارض ذهنی در انگیزه ها، و خطر گسترش انتقاد غیرسازنده و تندروی و بی اعتمادی در عوارض است. محدوده جست وجوی داده ها برشی تصادفی از سایت های خبری-تحلیلی فارسی زبان و عامه پسند در فضای مجازی است که به نظر می رسد بازتابی از نوعی گرایش رایج فرهنگی جامعه را در مورد این موضوع خاص فراهم می کنند.
بررسی تاریخی نقش اسلام در تغییر سبک زندگی زنان
منبع:
زن و فرهنگ سال پنجم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱۷
55-64
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی جایگاه زن در دیدگاه اسلامی و تشریح منزلت زن به صورتی عملی وآنچه اتفاق افتاده و نه آرمانی وخیال پردازانه است و در این راستا با تکیه بر آیات قرآن ومصادیقی از زنان برجسته مسلمان به این نتایج دست یافته است: قرآن کریم وپیامبر (ص) زنان را با حقوق خود آشنا ساخته اند و به آنان این جرات و جسارت داده شده که حق خود را به دست آورند و این عمل دقیقاً تکلیفی بود که خدای تعالی بر دوش پیامبر نهاده بود، حجاب، قوانین حقوقی، سلامت اخلاقی حضور زنان، بخشی از تلاش الهی است برای احیاء حقوق زنان که توسط دین مبین اسلام به منصه ی ظهور رسیده و حاصل آن تحولی بی نظیر در مقام و سبک زندگی زنان بود.
نقش شعوبیه در برانگیختن(طبقات) ایرانیان برای حضور در حرکت های مخالف دولت اموی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امویان و عرب های مسلمان از طریق فتوح پا به درون جامعه ی ایرانی گذاشتند، درحالی که خود هنوز نتوانسته بودند تفکراتی جاهلی را که قبلاً با آن خو گرفته بودند، به کلی کنار بگذارند. بنابراین مردم این جامعه را از هر طبقه و گروه موالی خواندند. با محروم کردن بسیاری از آنها از بخش های از حقوق مدنی و اجتماعی خود که در اسلام مورد تصریح قرار گرفته بود زمینه به وجود آمدن گروهی ابتدا ناراضی و سپس منتقد و مساوات طلب، سرانجام معارض ضدعرب تحت عنوان شعوبیه را به وجود آوردند. این گروه با فعالیت های ادبی و سیاسی، و پنهان شدن در لفافه مرام و مسلک های گوناگون، امکان تعامل و حضور طبقات فرادست و فرودست ایرانی را درحرکت های مخالف دولت اموی چون قیام حارث بن سریج، قیام ابن اشعث، خوارج ... فراهم آورد. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی و شیوه ی جمع آوری داده ها از منابع تاریخی، نقش شعوبیه را در برانگیختن و حضور طبقات ایرانی(فرادست و فرودست) ایرانی در حرکت هایی که به مخالفت با دولت اموی شکل گرفت، مورد مطالعه قرار داده است.
تبیین شکل گیری و علل جنبش های برازبنده، سنباد، اسحاق ترک، استادسیس، المقنع و بابک خرمدین (با تأکید بر نظریه محرومیت نسبی تد رابرت گر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش های اجتماعی بحثی اساسی در نظریه های انقلاب هستند که به واسطه اهمیت نظریه های مختلف کوشیده اند آن ها را توضیح دهند. یکی از مهم ترین این نظریه ها نظریه محرومیت نسبی است. لشکر بنی عباس با شعارهای برابری خواهانه سطح انتظارات ارزشی طبقات اجتماعی را بالا برد، این در حالی بود که سطح توانایی ارزشی مردم تغییر چندانی پیدا نکرد و مردم دچار سرخوردگی و محرومیت نسبی شدند. متغیر های مهمی ازجمله ارزش های اقتصادی، دینی، منزلتی و مشارکتی موجب گسترش حجم این جنبش ها شد. حجم جنبش ها نیز بر کنترل نیروی اجبار توسط حکومت و مخالفان تأثیر گذاشت و سرانجام جنبش ها را رقم زد. مقاله حاضر می کوشد با تمرکز بر نحوه شکل گیری و علل جنبش های برازبنده، سنباد، اسحاق ترک، استادسیس، المقنع و بابک خرمدین و با بهره گیری از روش تحلیل تاریخی و جامعه شناسی و بررسی محتوای آثار تاریخی و جامعه شناسی، در پرتو نظریه محرومیت نسبی، به بررسی شکل گیری و علل این جنبش ها بپردازد.
واکاوی حکم رمی جمرات از طبقات فوقانی و در شکل جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
801 - 819
حوزه های تخصصی:
در تحقیق حاضر حکم فقهی رمی جمرات از طبقات فوقانی و نیز به قسمت های توسعه یافته کنونی بررسی شده است. نتایج پژوهش که به صورت کتابخانه ای و نرم افزاری و با تحلیل ادله حاصل شده، حاکی از این است که جمره در عصر تشریع و صدور روایات، نماد و علامتی نصب شده در محل های کنونی رمی در مناست که حجاج موظف بوده اند برای انجام رمی، سنگریزه ها را به سمت آن پرتاب کنند. گزارش های تاریخی و قرائن موجود در روایات نیز حاکی از این است که این نماد به خودی خود موضوعیت ندارد و صرفاً نشان دهنده نقطه ای است که باید به آن جهت رمی صورت گیرد. بنابراین به نظر می رسد در زمان حاضر نیز توسعه طولی، عرضی و ارتفاعی این نماد، تأثیری در حکم رمی به سمت آن ندارد، زیرا هریک از جمره ها که اکنون به شکل ستون ممتد در طبقات است، نشان دهنده محل رمی و سمت پرتاب است و صرف پرتاب سنگ به سمت ستون ممتد در هر طبقه و خواه به ستون اصابت کند یا در حوضچه اطراف آن بیفتد، برای صحت رمی کافی است.
تبیین علل جنبش های دوره عباسی با تمرکز بر جنبش های سنباد و المقنع (با تاکید بر نظریه محرومیت نسبی تد رابرت گر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش های اجتماعی بحثی اساسی در نظریه های انقلاب هستند که به واسطه همین اهمیت نظریه های مختلف کوشیده اند آن ها را توضیح دهند. یکی از مهم ترین این نظریه ها، نظریه محرومیت نسبی است. لشکر بنی عباس با شعارهای برابری خواهانه سطح انتظارات ارزشی طبقات اجتماعی را بالا برد، این در حالی بود که سطح توانایی ارزشی مردم تغییر چندانی پیدا نکرد و دچار سرخوردگی و محرومیت نسبی شدند. بنی عباس با به چالش کشیدن ارزش های اقتصادی، دینی، منزلتی و مشارکتی موجب افزایش حجم این جنبش ها گردیدند. بنی عباس با گرفتن مالیات های زیاد و تصرف زمین ها، از بین بردن انسجام عقیدتی و عدم مشارکت وسیع طبقات اجتماعی در کارهای حکومتی، باعث محرومیت نسبی طبقات اجتماعی شدند. این محرومیت نسبی به نوبه خود برافزایش میزان مشارکت طبقات اجتماعی و بالا رفتن حجم جنبش ها تأثیر گذاشت. درنهایت با کنترلی نسبی که مخالفان بر نیروهای جنبش کننده پیدا نمودند توانستند مدت زیادی دوام بیاورند. مقاله حاضر می کوشد با تمرکز بر نحوه شکل گیری و علل جنبش های سنباد و المقنع و با بهره گیری از روش تحلیل تاریخی و جامعه شناسی و بررسی محتوای آثار تاریخی و جامعه شناسی، در پرتو نظریه محرومیت نسبی، به بررسی شکل گیری و علل این جنبش ها بپردازد.
کاربست جامعه برای کنترل قدرت سیاسی شهریار در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
162 - 183
حوزه های تخصصی:
یکی از پرسش های اصلی اندیشه سیاسی این است که قدرت چگونه محدود می شود؟ در دوران باستان شیوه حکمرانی بدین صورت بود که استبداد وجه مشترک همه حکمرانی ها در هر شکل و قالبی نظیر سلطنتی، پادشاهی و امپراطوری بود. ساخت سیاسی در شاهنامه نیز به عنوان منبع بازگوکننده تاریخ فکر سیاسی دوران ایران باستان، به تبعیت از ساخت سیاسی دیگر امپراطوری ها، مبتنی بر قدرت یک فرد فرّهمند بود. اما در ساختار سیاسی شاهنامه، شیوه ها و روش های اعمال قدرت صورتی مشخص دارد که دایره قدرت حکمرانان را بسیار محدود و تمهید روایی جدیدی را ارائه می کند که از حیث مباحث سیاسی اهمیت فراوانی دارد. در این ارتباط با روش هرمونتیک پل ریکور قصد داریم در شاهنامه در جستجوی پاسخ این پرسش می باشیم که اعمال قدرت به عنوان عامل اصلی حفظ پادشاهی در شاهنامه با چه محدودیت هایی روبرو بوده است؟ وعوامل موثر بر محدود سازی قدرت چیست؟ فرضیه ما در این پژوهش از این قرار است که علیرغم اینکه ساختار قدرت در شاهنامه در دست شخص شاه است، اما قدرت شهریاران توسط نیروی دینی، هنجارها، طبقات اجتماعی بالا و مردم محدود شده است.
تبیین نقش محرومیت نسبی در پیوستن طبقات اجتماعی به جنبش عباسیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش عباسیان یکی از نقاط عطف تاریخ اسلام در قرن دوم قمری می باشد. جنبش های اجتماعی بحثی اساسی در نظریه های انقلاب اند که به سبب همین اهمیت، نظریه های مختلف کوشیده اند آنها را توضیح دهند. یکی از مهم ترین این نظریه ها، نظریه «محرومیت نسبی» می باشد. ورود اسلام به ایران و شعارهای برابری خواهانه سطح انتظارات ارزشی مردم را بالا برد. این در حالی بود که پس از مدتی، به خصوص در دوره بنی امیه سطح توانایی ارزشی مردم تغییر چندانی نکرد. بنابراین می توان محرومیت نسبی، یعنی فاصله گرفتن انتظارات ارزشی و توانایی های ارزشی را زمینه ای مهم در ایجاد سرخوردگی و نارضایتی مردم و یکی از دلایل اصلی پیوستن طبقات مختلف، به خصوص طبقات میانی و فرودست به جنبش عباسیان دانست. نگارندگان مقاله حاضر کوشیده اند با تمرکز بر جنبش عباسیان و با بهره گیری از روش تحلیل تاریخی و جامعه شناختی و همچنین بررسی محتوای آثار تاریخی، در پرتو نظریه محرومیت نسبی به بررسی زمینه ها و علل پیوستن طبقات مختلف به این جنبش بپردازند.