مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
رده شناسی
حوزه های تخصصی:
ساخت های سببی همواره از اهمیت ویژه ای در مطالعات زبانشناختی به ویژه از منظری رده شناختی برخوردار بوده اند. بنابراین، رده شناسی سببی های زبان فارسی بر اساس الگوی رده شناختی کامری یکی از موضوعاتی است که نگارندگان در این پژوهش بدان توجه داشته اند. از دیگر سوی، مفهوم سببی سازی نقش مهمی در شکل دهی تجربیات انسان ایفاء می نماید. به گونه ای که می توان آن را عضو جدایی ناپذیر شناخت بشر قلمداد نمود و یا بنا بر اظهار لیکاف مفهومی دانست که در اندیشه هر انسانی وجود دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سه نوع سببی مورد نظر کامری (ساختواژی، واژگانی و تحلیلی) در زبان فارسی وجود دارد و علاوه بر آن سببی نوع چهارمی که ما آن را «سببی کلامی» می نامیم نیز در این زبان دیده می شود. همچنین، بررسی انواع ساخت های سببی در زبان فارسی نشان می دهد که درک، تجزیه و تحلیل سببی ها حاصل عوامل معنایی و عملکردهای کلی ذهن بشر است. در چنین چشم اندازی سببی ها به دو دسته ارادی و غیرارادی تقسیم می شوند. سببی ارادی بدان دسته از سببی ها اطلاق می گردد که در آن سبب ساز به منظور رسیدن به هدفش دارای اراده است (انسان) و یا قابلیت پذیرش این ویژگی را دارد (زنده انگاری استنتاجی)،و آنگاه که سبب ساز فاقد اراده باشد با یک سببی غیرارادی روبرو هستیم.
بررسی سلسله مراتب رده شناختی مربوط به حوزه آرایش واژه ها در زبان فارسی گفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راههای نشان دادن گرایشهای غالب در زبانها استفاده از سلسله مراتب رده شناسی است . سلسله مراتب رده شناسی در چهار دهه اخیر ، بسیار مورد توجه قرار گرفته و حوزه های زبانی متفاوت را تحت پوشش قرار داده است . اما دو حوزه ای که بیشتر مورد توجه بوده حوزه آوایی و حوزه نحواست . رده شناسی آرایش واژه بیش از سه دهه نیست که محور توجه رده شناسان دنیا قرار گرفته و در این مد ت کوتاه ، کارهای فراوانی در این زمینه ارائه شده است . ما در این مقاله قصد داریم برخی از سلسله مراتب رده شناختی مربوط به حوزه آرایش واژه ها را به اختصار معرفی و میزان تأثیرگذاری این سلسله مراتب ...
نگاهی به دستگاه شمار اسم در فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" در این مقاله دستگاه شمار در مقوله اسم در زبان فارسی از جنبه های مختلف زبان شناختی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است؛ یعنی جنبه های رده شناختی، نحوی، معنایی و جنبه های ساخت واژی. بدین ترتیب شاید این اولین مقاله ای باشد که به صورت چند جانبه و از ابعاد مختلف، به بررسی زبان شناختی این مقوله پرداخته است. بر اساس تحلیل ارایه شده در بخش های مختلف این مقاله، نکات جالبی بدست آمد که به نظر می رسد برای اولین بار در اینجا ارایه شده باشد. ضمن بحث مبسوط و مستدل این نکات در متن مقاله، نتایج بدست آمده در بخش پایانی مقاله ارایه گردیده است.
"
اشتراک ها و اختلاف های زبان فارسی با ترکی آذربایجانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زبان یک نظام است و هر نظامی دارای عناصری است و اختلافات زبانی و گوناگونی آن در عناصر زبان بوده، هر زبانی علاوه بر همگانی های زبانی، قواعد ویژه خود را دارد.زبان رایج در منطقه شمال غرب ایران ترکی آذربایجانی است و در روند آموزش هدایت شده و کاربرد زبان دوم در مناطق دو زبانه باعث تداخل در عناصر زبانی می شود.لذا لازم است دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی از نظر رده شناسی و عناصر زبانی مورد بررسی قرار گیرد. در این مقاله نخست به تعاریف و مبانی هر یک از عناصر زبانی از نظر صاحبنظران پرداخته شده، سپس اختلاف ها و اشتراک های ساختاری دو زبان در سطوح؛ واج، هجا، واژک و واژه، گروه و ترکیب و نیز جمله تحلیل گردیده است.اکثر واج های زبان فارسی در ترکی آذربایجانی وجود دارد و ترکی آذربایجانی چند واج بیشتر از زبان فارسی دارد.ساختار هجا در ترکی آذربایجانی جایگاه ویژه ای دارد و قانون هماهنگی آواها بر این زبان حاکم است. ساختار واژه، گروه و ترکیب متفاوت با زبان فارسی است و ساختار جمله با فارسی یکسان است و حرف ربط در ترکی آذربایجانی وجود ندارد و برای پیوند جملات مرکب از وجوه مصدری، وصفی، قیدی و ... افعال استفاده می شود.
شباهت ها و تفاوت های زبانی : جهانی ها و رده شناسی
حوزه های تخصصی:
رده شناسی شاخه ای از زبان شناسی است که به مطالعه شباهت های ساختاری بین زبانهای مختلف بدون در نظر گرفتن پیشینه آنها می پردازد تا بر اساس آن مبنایی برای طبقه بندی یا رده بندی زبانها ارائه کند. بنابراین می بایست بین مقایسه رده بنیاد و مقایسه تاریخی زبانها تمایز قائل شد. در خلال جستجو برای یافتن مبنایی برای طبقه بندی زبانها‘مشترکات زبانی بوضوح جلوه گر می شوند و تحلیل رده شناختی همسو ودوشادوش مطالعات مربوط به جهانی های زبان پیش می رود. در این مقاله نگارنده تلاش کرده است تا نمونه ای از این همسویی را به خواننده معرفی نماید. در این چارچوب ملاکهای مختلف رده شناسی زبانها و جهانی هایی که در این راستا کشف وارائه گردیده اند مورد بررسی قرار می گیرند و سپس به فرضیه های مربوط به علت وجود جهانی در زبانهای مختلف اشاره خواهد شد.
نگاهی گذرا به پیشینه نظریه های روایت
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، ابتدا به اختصار تبارشناسی پژوهش های روایت شناختی را در آغاز قرن بیستم (یعنی پیش از شکل گیری رشته ای به نام روایت شناسی) بیان، و به طور مشخص ریخت شناسی روایت را در آلمان، روسیه و سنت آنگلو-آمریکایی معرفی می کنیم. سپس بخش عمده مقاله را به بررسی روایت شناسی ساختارگرا و تقابل های دوگانه، مقوله بندی عناصر روایی و رده شناسی روایت اختصاص می دهیم. در این بخش، مهم ترین آرای ژرار ژنت، استانزل، جرالد پرینس، میکی بال و سیمور چتمن به اجمال بازگو می شود. در پایان، نگاهی می افکنیم به تحولات غیرصورتگرای متأخر در این حوزه که بیشتر مبتنی بر مطالعات شناختی بوده اند. در این میان توجه خود را بر کاربردشناسی زبان شناختی و به ویژه روند احیای الگوهای زبانی توسط مطالعات شناختی متمرکز می کنیم؛ به این ترتیب، روش پژوهش حاضر، نظری می باشد.
گویش کمزاری جزیره لارک: آزمون ملاک های رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به منظور آزمودن ملاک های رده شناسی آوایی، واجی، صرفی، نحوی و معنایی بر داد ه های گردآوری شده از گویش کمزاری جزیره لارک، واقع در جنوب غربی خلیج فارس نگارش یافته است. پژوهش حاضر از آن رو اهمیت دارد که تا کنون هیچ گونه توصیف زبان شناختی از گویش کمزاری جزیره لارک ارائه نشده و این امر در شرایطی روی داده است که گویش کمزاری یک گویش ایرانی در خطر است که در مرز شبه جزیره عربی، یعنی در محلی که به لحاظ جمعیتی تحت سیطره زبان عربی قرار دارد، به آن تکلم می گردد. داده های مقاله حاضر، در یک پژوهش میدانی که در پاییز سال 1387 در جزیره لارک صورت گرفت، توسط نگارنده جمع آوری شده است. برای گردآوری داده های گویشی 33 مصاحبه با دوازده گویشور صورت گرفت. مصاحبه ها بر اساس چهار نوع پرسش نامه مختلف که بر مبنای اولویت های ساختاری و واژگانی متفاوتی سامان یافته اند انجام شد. از جمله ویژگی های آوا ـ واج شناختی مهم این گویش، به وجود آواهای لثوی سایشی کناری، برگشتی روان، کامی روان و کامی خیشومی می توان اشاره کرد. الگوی هجایی در کمزاری و فارسی نو همانند است. توالی مضاف ـ مضافٌ الیه و موصوف ـ صفت و استفاده از پیش اضافه ها، وجود پسوند نشان گذار و اشاره در کمزاری، از شواهد به دست آمده در این پژوهش است. فعل بی زمان در کمزاری به کار نمی رود و در این گویش مطابقه بین عدد و معدود برقرار است. در کمزاری تمایز جنس دستوری دیده نمی شود. نمایه اعداد از دو تا ده بین کمزاری و دیگر گویش های ایرانی تفاوت نشان نمی دهد، بااین حال صورت به کاررفته برای عدد یک در این گویش با دیگر گویش های ایرانی تفاوت دارد. بررسی ساخت های خویشاوندی بیشترین شباهت را بین کمزاری وگویش های لری نشان می دهد.
معرفی رویکرد معیار در ردهشناسی صرفی و نمود آن در برخی گویشها و زبانهای رایج در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، روی کرد معیار را که در چهارچوب رده شناسی صرفی به دست داده شده است، در زبان فارسی، برخی گویشهای آن و نیز برخی دیگر از زبان هایی که در سرزمین پهناور ایران، بدان ها تکلم می شود، بررسی کرده ایم. در روی کرد معیار، برخلاف بیشتر روی کردهای صرفی دیگر که به پدیده های زبانی پربسامد میپردازند، به پدیدههای کم بسامد نیز توجه میشود و از منظر این روی کرد، بسامد کم، دلیل اهمیت کم نیست؛ بنابر این، بی قاعدگیها یا موارد غیرمعمول که معمولاً از سوی دیگر روی کردها کنار گذاشته میشوند، در این روی کرد، با توجه به معیارهایی ردهبندی میشوند و از طریق این رده بندیها، صورتهای ممکن در زبانها مشخص میشوند. دو پدیده مطرح در روی کرد معیار، عبارت اند از: همایندی و صورتهای مکمل. گر چه این دو پدیده در صرف زبان فارسی، نادرند، مواردی استثنایی از آن را میتوان یافت. بررسی برخی دیگر از گونهها و زبانهای موجود در ایران نشان می دهد که همایندی در صیغه های فعل در زبانهای کردی کرمان شاهی، کزیکی، کردی مهابادی، سیستانی، کرمانجی خراسانی، کاخکی، خانیکی و فردوسی، پدیدهای غالب و رایج است و در گویش های لری و ترکمنی هم به صورتی نه چندان متداول وجود دارد؛ اما در گویشهای تایبادی، کاشمری، رقهای، شویلاشتی، خوافی، دلبری، رامسری، اصفهانی و کلیمی اصفهانی همایندی وجود ندارد. در این بررسی، سلسلهمرتبه صیغگان را به دست آورده و دریافته ایم که برخی معیار ها برای تعیین نمونه معیار در صورتهای مکمل، بر زبان فارسی منطبق است و صورتهای مکمل نیز به میزانی اندک در تمام زبانها و گونههای بررسی شده دیده میشوند.
بررسی رده شناختی ساخت های سببی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت های سببی درنظام ذهنی بشر و در نتیجه درنظام زبانی همة زبان های دنیا، نقش بسیار اساسی دارد. در این تحقیق سعی شده است، پس از بررسی انواع ساخت های سببی از دیدگاه رده شناختی، با استفاده از انگاره ساختواژه- بنیاد و همچنین انگاره پیشنهادی سونگ، روی گروه اسمی سببی ساز و سببی پذیر ، تأکید بیشتری شود؛ همچنین بر اساس سلسله مراتب جانداری، نقشه معنایی برای گروه اسمی سببی ساز ترسیم می شود. علاوه بر آن، در سلسله مراتب حالت، جایگاه گروه اسمی سببی پذیر در ساخت های سببی ساختواژی بررسی می شود و میزان تصویرگونگی بین فاصله زبانی و فاصله مفهومی گروه اسمی سببی ساز و گروه اسمی سببی پذیر نیز مورد بررسی قرار می گیرد. این پژوهش نشان می دهد گروه اسمی سببی پذیر در ساخت های سببی ساختواژی در سلسله مراتب حالت همیشه جایگاه ثابتی ندارد و از جایگاه انعطاف پذیری برخوردار است. همچنین فاصله زبانی بین گروه اسمی سببی ساز و سببی پذیر در ساخت های سببی واژگانی معمولاً بیانگر فاصله مفهومی بین آنهاست و در نتیجه تصویرگونه است؛ با این حال در برخی ساخت های سببی نحوی این فاصله زبانی همواره تصویرگونه نیست.
رویکردی رده شناختی به استعاره های مربوط به رنگ در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره، در گذشته، عملاً در حوزه مطالعات ادبی بررسی می شده است؛ اما مطالعات جدید در حوزه زبان شناسی شناختی، به ویژه در زمینه استعاره نشان می دهد استعاره، رابطه میان زبان، اندیشه و فرهنگ را به بهترین شکل ممکن نشان می دهد؛ به همین دلیل، یکی از هدف های اصلی از این تحقیق، بیان این نکته است که چگونه استعاره های مربوط به رنگ با زبان، جهان بینی و فرهنگ فارسی زبانان پیوند خورده اند؛ از این روی، در پژوهش حاضر، استعاره های مربوط به یازده رنگ واژه اصلی را که برلین و کی [2] (1969) پیش نهاد کرده اند، از منابع مختلف گرد آورده و در چهارچوب نظریه استعاره های مفهومی اصلاح شده بررسی کرده ایم که از سوی کوچس [3] (2005) بیان شده و در آن، استعاره، پدیده ای شناختی- فرهنگی در نظر گرفته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهند با وجود تعدادی کم از استعاره های مربوط به رنگ که منشائی جهانی دارند و احتمالاً در زبان های دیگر نیز به صورتی تقریباً مشابه به کار می روند، بیشتر استعاره های مربوط به رنگ در زبان فارسی، ماهیتی فرهنگی دارند که ممکن است به دلیل وجود تجربیات گوناگون، فرایندهای شناختی متفاوت، بافت های اجتماعی ویژه و حتی محیط جغرافیایی خاص به وجود آمده باشند.
بررسی معیار های رده شناختی گویش کردی ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به منظور بررسی ملاک های رده شناختیِ واجی، صرفی، نحوی و معنایی گویش کردی ایلام، بر پایه داده های گردآوری شده از این گویش نوشته شده است. داده های مقاله حاضر، حاصل یک پژوهش میدانی است که در شهر ایلام و روستاهای اطراف انجام گرفته است؛ بدین منظور، بر اساس پرسش نامه ای که از قبل طراحی شده بود، با 20 گویشور که اکثراً مردان میانسال به بالا بودند، مصاحبه شد. تحلیل این داده ها نشان داد که وجود همخوان های [ř]، [ł]، [ŋ]، [w] و [ч] و نیز واکه های [ε]، [ü]، [ə]، و [ĕ] از مشخصه های مهم واج شناختی این گویش می باشد؛ همچنین، ساختمان هجا در این گویش با زبان فارسی نو متفاوت است و شش الگوی هجایی دارد که سه هجای آن دارای خوشه همخوانی آغازی است؛ طوری که عضو دوم خوشه، همواره یکی از نیم واکه های [w]، [y] یا [ч] است. از دیگر یافته های این پژوهش، توالی مضاف و مضاف الیه و موصوف و صفت و استفاده از پیش اضافه و پیرااضافه می باشد؛ همچنین، داده ها نشان داد که در این گویش، مطابقت عدد و معدود و تمایز جنس دستوری وجود ندارد. نمایه اعداد از یک تا ده بین گویش کردی ایلام و دیگر گویش های ایرانی تفاوت چندانی ندارد.
بررسی رده شناختی افعال کمکی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این جستار به بررسی کاربرد افعال کمکی فارسی در مقایسه با برخی از زبان های اروپایی می پردازد و موضوع آن محدود به مقوله هایی نظیر نمود استمراری و کامل ، زمان آینده و ساخت مجهول است. ابتدا به بررسی چگونگی استفاده از افعال کمکی در زبان فارسی می پردازیم و سپس با مقایسه این زبان با دیگر زبان هایی که از این روش برای رمزگذاری این مقولات بهره می برند، می کوشیم تا به تفاوت ها و شباهت ها در کاربرد این گونه افعال اشاره نماییم. بدین منظور داده های زبان فارسی را از گفتار روزمره، رسانه ها و کتب و داده های زبان های دیگر را از کتب دستور و منابع اینترنتی جمع آوری نموده و در چارچوب رده شناسی مورد تحلیل قرار داده ایم. مطالعة زبان های مختلف نشان می دهد که کاربرد هریک از این افعال کمکی امری تصادفی نبوده، بلکه دارای مراحل تکامل تاریخی و دستوری متفاوت بوده است. زبان فارسی به طور کلی گرایش به کاربرد فعل «بودن» برای نمود کامل و فعل «داشتن» برای استمرار دارد و از لحاظ کاربرد فعل کمکی در نمود کامل شباهت بیشتری به زبان های ژرمنی دارد. از سوی دیگر زبان فارسی تمایل به استفاده از افعالی برای زمان آینده دارد که مفهوم خواستن و اراده را در بر دارند. نهایتاً در این نوشتار با مقایسة بین زبانی افعال کمکی بر اساس بسامد کاربرد آن ها، سلسله مراتب نشانداری آن ها را در هر مورد معرفی نموده و وضعیت زبان فارسی را نسبت به این سلسله مراتب ها مشخص می نماییم.
فعل های چندپاره زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
در رده شناسی ساخت واژی، زبان ها بر اساس نحوه انتقال رابطه های دستوری چون زمان، نمود، جنس و مانند آن به سه گروه زبان های تصریفی، پیوندی و تحلیلی تقسیم شده اند. بر این اساس در بحث فعل، ویژگی های دستوری شخص و شمار، زمان، وجه، نمود، مفهوم سبب، گذرایی و مانند آن در زبان ها یا به وسیله وندافزایی یا با تغییر در ریشه و یا با استفاده از واژه ای مجزا بیان می شود. در زبان فارسی این مفاهیم عمدتاً با استفاده از واژه ای مستقل و جدا از بخش گزاره ای فعل بیان می شود و در بحث تصریف فعل، زبان فارسی را می توان تحلیلی دانست. در این پژوهش، نحوه انتقال مفاهیم دستوری مرتبط با تصریف فعل در زبان فارسی در چارچوب نقش و ارجاع ون ولین (2005) مورد بررسی قرار گرفته است. در رویکرد نقش و ارجاع، محمول بند در سطح هسته جمله، به وسیله یکی از روابط پیوند شامل همپایه سازی، ناهمپایه سازی و یا شبه ناهمپایه سازی ساختاربندی می شود. بر همین اساس، در این پژوهش با فرض تحلیلی بودن زبان فارسی از جهت انتقالِ معناهای دستوریِ مرتبط با تصریفِ فعل، نحوه تشکیل فعل در سطح اتصال های هسته ای در دستور نقش و ارجاع مورد بررسی قرار می گیرد.
بررسی بندهای موصولی تحدیدی و غیرتحدیدی در زبان های فارسی و آلمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو به بررسی تفاوت های موجود میان بندهای موصولی تحدیدی و توضیحی در زبان های فارسی و آلمانی از دیدگاه رده شناسی می پردازد. هدف از این پژوهش، نشان دادن ابزارهای متفاوتی است که در زبان های فارسی و آلمانی برای تمایز میان این دو گونه از بند موصولی به کار گرفته می شود. همچنین این پرسش مطرح است که در هر یک از این زبان ها، چه گروه های اسمی می توانند در جایگاه اسم هسته بند موصولی قرار گیرند؟ آیا نوع بند موصولی تحدیدی و توضیحی در انتخاب اسم هسته تعیین کننده است؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد، زبان فارسی همانند زبان انگلیسی، بمبا و عبری از ابزارها و نشانه های صوری برای تمایز میان این دو نوع از بند موصولی استفاده می کند. این در حالی است که در زبان آلمانی، ابزارها و فاکتورهای معناشناختی و کاربردشناختی در تعیین نوع بند موصولی دخیل هستند. این تحقیق همچنین نشان می دهد که در هر دو زبان، برای انتخاب گروه اسمی ای که بتواند در جایگاه اسم هسته بند موصولی قرار گیرد، با محدودیت هایی روبرو هستیم. از جمله نشان داده می شود که اسم شخص در زبان آلمانی برخلاف زبان فارسی نمی تواند در جایگاه اسم هسته بند موصولی تحدیدی قرار گیرد.
ساختمان فعل در گویش جرقویه (ولتی) از دیدگاه رده شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستورنویسی زبان ها ازدیدگاه های مختلفی انجام گرفته است. یکی ازاین دیدگاه ها رده شناسی است که براساس معیارها و ویژگی های خاص، زبان ها را در رده های مختلف قرار می دهد. این طبقه بندی دربخش های مختلف دستور یعنی واج شناسی، صرف، نحو و معناشناسی انجام می گیرد. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود توصیف رده شناختی ساختمان فعل در گویش جرقویه است که هدف آن فقط تعیین ردة صرفی و نحوی این گویش بر اساس برخی از پارامترهای مطرح رده شناسی در حوزة فعلی است.
بررسی اصطلاحات خویشاوندی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر از منظری تاریخی و رده شناختی به بررسی اصطلاحات خویشاوندی در زبان فارسی می پردازد و نشان می دهد که اولا، نظام اصطلاحات خویشاوندی در زبان فارسی با همگانیهای گرینبرگی مطابقت دارد و دوم از دیدگاهی تاریخی اصطلاحات مربوط به یک خانواده هسته ای شامل پدر، مادر، خواهر، برادر، دختر، پسر، زن و شوهر از دوره باستان به امروز رسیده اند. اما اصطلاحات مربوط به عمه، عمو، خاله، دایی از عربی و ترکی وامگیری شده اند. ورود این واژه ها که تمایز جنس و نسل را بیان می کنند با حذف مقوله جنس در دوره میانه بی ارتباط نیست. حذف تصریف جنس که در دوره باستان موجود بوده است، باعث می شود در دوره میانه با ابزارهای دیگری مقوله جنس در اصطلاحات خویشاوندی (که از مقوله اسم اند) نشان داده شود. این اصطلاحات هر چه که بوده اند به فارسی امروز نرسیده اند. اما ورود معادلهای عربی و ترکی به فارسی و کاربرد گسترده آنها نشان می دهد تمایز جنس در اصطلاحات خویشاوندی برای فارسی زبانها ضروری بوده است.
تحلیل رده شناختیِ اسم مرکّب در گونه رودباریِ قلعه گنج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به زعم بسیاری از زبان شناسان، بیشترِ زبان های دنیا از «ترکیب» به عنوان یکی از زایاترین فرایندهای واژه سازی به منظور گسترش دامنه واژگانی خود بهره می گیرند، مدّعایی که در مورد گویش رودباری (استان کرمان) و گونه های جغرافیایی متعدّد آن نیز صادق است. در این فرایند، همنشینیِ دو یا چند تکواژِ واژگانیِ آزاد سبب پیدایش یک واحد زبانیِ مرکّب می گردد. از آنجا که در رودباری اسامیِ مرکّبْ از بسامدِ کاربرد بسیار بالاتری نسبت به دیگر کلمات مرکّب برخوردارند، کانون توجّه پژوهش حاضر بر تحلیل اسامیِ مرکّب این گویش معطوف است. به بیان فنّی تر، پژوهش حاضر می کوشد بر پایه پیکره زبانیِ حاصل از مصاحبه و ضبط گفتار آزاد گویشورانِ مناسب، توزیع پرسشنامه، برگه نویسی و بهره گیری از شمّ زبانی، به تحلیلِ همزمانیِ اسامیِ مرکّبِ رودباری از دیدگاه رده شناختی و بر پایه سه مورد از معیارهای پیشنهادی بائِر (2009: 555-547) شامل هسته داری، ترتیب اجزای ترکیب و معنی شناسیِ ترکیب در گونه رایج در شهرستان قلعه گنج بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد رودباری همانند بیشتر زبان های دنیا، ویژگی های رده شناختیِ یکدستی نداشته بلکه از این حیث، به صورت پیوستاری عمل می کند و لذا بایستی از اصطلاح «گرایش کلّی» برای توصیف ویژگی های رده شناختیِ مورد مطالعه بهره گرفت. به طور مشخّص، گرایش کلّیِ رده شناختیِ رودباریِ امروز از منظر این سه معیارِ رده شناختی، به ترتیب به سوی اسامیِ مرکّبِ بدونِ هسته، اسامیِ مرکّبِ هسته آغازین و اسامیِ مرکّبِ برونْ مرکز است.
بررسی و توصیف حالت نمایی در چهار گویش فارسی خوزستان از منظر رده شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های نشان دادن روابط دستوری بین سازه های جملات حالت نمایی است. در این پژوهش به بررسی حالت نمایی در چهار گویش فارسی خوزستان یعنی دزفولی، شوشتری، بهبهانی و هندیجانی پرداخته می شود. داده های این پژوهش به صورت میدانی و با استفاده از پرسش نامه و گفت وگو و مصاحبة حضوری با 33 گویش ور جمع آوری شده است. رویکرد نظری اصلی این پژوهش، نظام پنج گانة حالت نمایی کامری (1978) است که پنج ردة زبانی را از لحاظ حالت نمایی معرفی کرده است. در بررسی داده های پژوهش مشخص شد که نظام حالت نمایی در سه گویش دزفولی، شوشتری و هندیجانی نظام فاعلی-مفعولی بوده و در این سه گویش زمان جمله و وجهیت، جان داری یا بی جانی فاعل یا مفعول تأثیری در نظام حالت ندارند. در مورد گویش بهبهانی مشخص شد که زمان در حالت نمایی در این گویش مؤثر است. در زمان حال و آینده در بندهای لازم و متعدی حالت نمایی به صورت خنثی است؛ یعنی فاعل فعل لازم، فاعل فعل متعدی و مفعول از نظر حالت نمایی نشانة خاصی ندارند و هر سه بی نشان هستند. اما در زمان گذشته فاعل با یک واژه بست غیرفاعلی که میزبان های متفاوتی را بر می گزیند، مضاعف سازی می شود؛ یعنی در زمان گذشته این گویش از نظام حالت کنایی پیروی می کند. این الگو هم در افعال ساده و هم در افعال مرکب حاکم است. علاوه بر این لازم به ذکر است که دو مصدر #خواستن# و #داشتن# در بهبهانی هم در زمان حال و هم در زمان آینده از نظام حالت کنایی برخوردار هستند.
بررسی مؤلفه های توالی واژه و هم بستگی آنها با توالی مفعول/ فعل در گویش تاتی گیفان، براساس دیدگاه رده شناختی درایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توالی های غالب در گویش تاتی دهستان گیفان خراسان شمالی که اساساً گونه ای مفعولی فعلی است، و هم بستگی این توالی ها و ترتیب مفعول و فعل براساس دیدگاه های درایر به سادگی تبیین شدنی نیست. به عبارت دیگر، با توجه به نتایج کلی به دست آمده از بررسی های درایر، گویش گیفانی در مورد هم بستگی در چهار توالی، به جز توالی موصوف صفت مانند اقلیت زبانی موجود در نمونه آماری درایر عمل می کند که نسبت به زبان هایی که ارتباط معنی دار بین توالی های مطرح شده و توالی فعل و مفعول را اثبات می کنند، درصد کمتری دارند. از طرفی چون برخی از این توالی ها به صورت های مختلف و آزادانه در تاتی گیفان به کار می روند، هم بستگی ممکن بین آنها و ترتیب مفعول و فعل نیز که خود به دو صورت بنیادی مفعول، فعل و غیربنیادی فعل، مفعول کاربرد دارد تا حدی نسبی است. به طورکلی به نظر می رسد به دلیل تنوع در ترتیب فعل و مفعول در این گویش شاهد تنوع در دیگر توالی های هسته و وابسته مربوط به آن نیز هستیم.
بررسی مقایسه ای آرایش واژگانی برمبنای دیدگاه رده شناسی هاکینز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاخة مطالعاتی رده شناسی قدمتی250ساله دارد. رده شناسی زبان مطالعة نظام مند تنوع بین زبان هاست و این تعریف این پیش انگاره را در خود دارد که برخی اصول کلی نیز بر تنوع میان زبان ها حاکم هستند (کامری،2001، به نقل از دبیرمقدم،2:1392). موضوع ترتیب واژه ها در تعیین تفاوت ها و شباهت های موجود میان زبان ها یکی از حوزه های مورد توجه در رده شناسیزبان است. هاکینز یکی از زبان شناسان برجسته است که علاوه بر آشنایی با دستور زایشی، گرایش خاصی به حوزة رده شناسی به ویژه ترتیب واژه دارد و اصول و همگانی هایی گوناگون را در زمینة ترتیب واژه ارائه کرده است (هاکینز،10:1983). مطالعات گویش شناسی در ایران طی چند دهة اخیر گسترش بسیاری یافته است، به گونه ای که بسیاری از زبان شناسان و رده شناسان ثبت و مطالعة گویش ها و زبان های ایرانی را آغاز کرده و پژوهش های فراوانی در زمینة گویش های مختلف به انجام رسانده اند. هدف از پژوهش حاضر آن است که پس از معرفی فرضیه، اصول و همگانی های هاکینز در حوزة ترتیب واژه، به تحلیل مقایسه ای آرایش واژگانی میان گونة زبانی ترکی آذری و فارسی معیار پرداخته شود. این تحقیق با استناد به پیشینة عملی، چارچوب نظری و داده های پرسش نامة گویشی و به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته و نتایج حاصل از این گفتار علاوه بر تأیید شباهت ها و تفاوت هایی میان آرایش واژگانی زبان فارسی معیار و ترکی آذری، انطباق برخی از دیدگاه های هاکینز بر زبان های مذکور را اثبات می کند.