مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تذکره
حوزه های تخصصی:
دراین تحقیق ابتدا کوشش شده است تعریفی نسبتأ جامع از تذکره و تاریخ ادبیات و تفاوت آن دو ذکر شود و برای تدوین و تألیف تاریخ ادبیات طرحی پیشنهاد گردد. تاریخ ادبیات نویسی از1285 ش. درایران شروع شده و چون تا سال 1332 ش. مرحله ای از کمال خود را پشت سر گذاشته است ؛ این دوره مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است . برای دستیابی به نتیجه مطلوب دوره مذکور به 5 دهه تقسیم شده و درهر دهه ‘ پس از تبیین وضع آن دوره‘ مهمترین آثار پدید آمده در این زمینه نقد و بررسی شده‘ در نهایت نتیجه کلی تحقیقات بیان گردیده است. طرح پیشنهادی برای تألیف تاریخ ادبیات بر مبنای هدف‘ موضوع‘ روش تحقیق و اشتمال ‘ ارائه شده و درباره جزئیات هر یک مطالب لازم بیان شده است .
تمثیل آینه: سیری در منظومه ی نقش بدیع غزالی مشهدی
منبع:
زبان و ادب ۱۳۷۹ شماره ۱۱
حوزه های تخصصی:
تکوین تدریجی سنت نگارش تاریخ ادبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبقه بندی آثاری که در مجموعه ی بزرگ نوشتارهای تاریخ ادبیاتی قرار می گیرند، کار آسانی نیست. چون از یک طرف میان نخستین تجربه ها که فقط برخوردار از «خصلت تاریخ-ادبیاتی» هستند تا آثاری که به معنای مصطلح، «تاریخ ادبیات» نامیده می شوند، بیشتر از هزار سال فاصله است و از طرف دیگر، تعداد، رویکردها و متدهای به کار رفته در آن ها نیز بسیار متعدد و متنوع است. بر خلاف آن چه عموماً تصور می شود، ریشه ی تاریخ ادبیات های امروزی را نه در نوشتارهای «تذکره ای» بلکه در نوشتارهای «پیشاتذکره ای» سراغ گرفت. بررسی سیر تکوین و تکامل «سنت نگارش تاریخ ادبی» ایران موضوع اصلی این مقاله است؛ این که خاست گاه «سنت» کجا بوده و چه مراحلی را طی کرده تا در قرن بیستم میلادی به فرم نهایی خویش رسیده است؟ ما بدین منظور مجموعه ی آثاری را که در خانواده ی بزرگ تاریخ ادبیات ها قرار می گیرند، در سه نسل طبقه بندی کرده ایم: نوشتارهای پیشاتذکره ای، نوشتارهای تذکره ای و تاریخ ادبیات ها. سپس سعی کرده ایم در هر مرحله نشان دهیم که چه آثاری و چگونه در تکوین و تکامل «سنت» نقش داشته اند. نسبت این سه نسل با یک دیگر، چونان نسبت «جد» به «پدر» و به «فرزند» است.
تصویر امیر حسن علاء سجزی در تذکره ها و کتب تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرح حال زندگی امیر حسن سجزی کاملاً آشکار نیست و آن اطلاعاتی که به دست رسیده به وسیله ی تذکره ها و کتب تاریخی است. تذکره ها نشان می دهند که حسن سجزی در زمره ی شعرا و صوفیه ی کرام شامل بوده و معمولاً تذکره نویسندگان اجمال نویس بودند و بعد از مطالعه ی چند تذکره از جمله «سیرالاولیا» نوشته ی امیر خورد و «سیرالعارفین» از شیخ جمالی و «اخبارالاخیار» از محدث دهلوی و تذکره «بهارستان» نوشته ی شاهنواز خان و کتب تاریخی از جمله «تاریخ فیروزشاهی» از ضیاءالدین برنی و «تاریخ هند» نوشته محمد قاسم فرشته که در دوره ی پادشاه مغول اکبر بوده است، زاویه های گوناگون زندگی حسن سجزی روشن شده است. مقاله ی حاضر از محتویات منابع مزبور بحث و مباحثه می کند.
نقش تذکره ها و فرهنگ ها در تصحیح متون (مورد مطالعه دیوان مسعود سعد سلمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصحیح متون کهن از شاخه های مهم و در عین حال دشوار پژوهش های ادبی به شمار می آید. روش های گوناگونی برای تصحیح متون وجود دارد که در بیشتر آنها «اقدم نسخ» جایگاهی ویژه در گزینش ضبط درست دارد. در موارد بسیاری میان تاریخ پدید آمدن متن و کهن ترین نسخه موجود، فاصله زمانی فراوانی وجود دارد؛ در حالی که ممکن است، شواهدی از همان متن در تذکره ها یا فرهنگ های لغت که تاریخی کهن تر نسبت به نسخه موجود دارند، وارد شده باشد. سؤال اصلی این پژوهش آن است که آیا منابع واسطه ای، یعنی تذکره ها، جُنگ ها و فرهنگ های لغت را می توان مکمّل نسخه های خطّی در تصحیح متون قلمداد کرد یا خیر؟ برای رسیدن به پاسخ با انتخاب دیوان مسعود سعد سلمان به عنوان منبع مورد مطالعه، ملاحظه شد که در بسیاری از موارد با بهره گیری از شواهد شعری این شاعر در فرهنگ های لغت و تذکره ها می توان به حلّ بسیاری از دشواری های تصحیح متون کمک کرد.
معرّفی آگره/ اکبر آباد بر پایه ی تذکره ها و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آگره/ اکبرآباد، سومین شهر بزرگ در ایالت اوتار پرادش در کشور هندوستان است. این شهر در کنار رود خانه ی جمنا قرار گرفته است. نام آگره به شکل «آگرهبانا» نخستین بار در کتاب حماسی مهابهاراتا آمده و معنا شناسان آن را پردیس یا بهشت معرّفی کرده اند. آگره در زمان حکومت اکبر شاه، جهان گیر شاه و شاه جهان، اهمّیت زیادی یافت. این شهر، پایتخت حکومت اکبر شاه، پادشاه بزرگ امپراتوری مغولی هند یا گورکانیان بوده و در آن زمان، تبدیل به مرکز هنر، فرهنگ، تجارت و یاد گیری کشور پهناور هندوستان گردیده؛ از این رو در گذشته این شهر را اکبر آباد می نامیدند. مقاله ی حاضر، کوششی است برای شناساندن شهر آگره/ اکبرآباد از نظر تاریخی، سیاسی و فرهنگی به روایت تذکره ها و تاریخ.
مجمع الفضلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتن تذکرة شعرا در حوزة رواج و گسترش زبان فارسی، بیش از همه در فرارودان و هند، سابقه و روایی دارد. پس از تألیف لباب الالباب، وقفة طولانی در نوشتن تذکره روی داد و در قرن نهم فقط تذکرة الشعرای دولتشاه نوشته شد، اما از اواخر قرن دهم تذکره نویسی به ویژه در هند رونق گرفت؛ در آنجا به دلیل وجود حکومت های ایرانی، محیط مناسبی برای حضور شاعران و نویسندگان فارسی زبان فراهم آمده بود. یکی از تذکره های مهم که در این دوره تألیف یافت، مجمع الفضلای محمد عارف بخارایی است که متأسفانه تاکنون تحقیق بایسته ای دربارة احوال مؤلف و کتابش انجام نگرفته است و اکثر محققان صرفاً به نقل سخنان عبدالحی حبیبی و علیرضا نقوی پرداخته اند و چیزی بر آنها نیفزوده اند. یکی از دلایل گمنامی مجمع الفضلا و مؤلفش، کمیابی نسخه های آن است. از این تذکره تنها دو نسخة شناخته شده وجود دارد؛ یکی در دانشگاه پنجاب لاهور و دیگری در دانشگاه تهران. در این مقاله کوشش می شود تا ضمن تحلیل و نقد تحقیقات پیشین دربارة تذکرة مجمع الفضلا، این تذکره بر اساس نسخة موجود در دانشگاه تهران، بررسی و معرفی شود.
نقد چاپ عرفات العاشقین، مصداقی برای بایسته های تصحیح تذکره های ادبی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفات العاشقین و عرصات العارفین از مهم ترین تذکره های ادبی کهن فارسی است و کامل ترین اثر در گونه خود به شمار می آید.از این کتاب ارجمند تا امروز دو چاپ روانه بازار شده که آخرین آن به مراتب علمی تر و صحیح تر از نخستین آن است.با این حال در این تذکره مفصل بواسطه نقصان نسخ و خراب کاری ناسخان و چنددستگی مصححان و دستیاران ایشان اشکالات متعددی وارد شده است.از آن جا که بخشی از این موارد در پیوند با روش تصحیح و ماهیت اثر است،نگارنده ضمن نقد کار اینان، با توجه به ویژگی های این گونه ادبی ، بحثی کلی را به آسیب شناسی چاپ تذکره ها اختصاص داده است.
طرزهای شعری نزد قدما بررسی رویکردهای سبک شناسانة تذکره نویسان دورة صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوعات انتقادی و سبکی حضوری چشم گیر در تذکره های دورة صفوی دارند. رویکرد اصلی و فراگیر تذکره نویسان این دوره رویکرد شمّی است؛ به این معنا که همانند پژوهش گران امروزی به شکل آگاهانه از مبنای نظری و شیوة عملی خاصی بهره نبرده اند و توصیفات پشتوانة علمی مشخصی ندارد. بنابراین آرای سبک شناسی تذکره نویسان دورة صفوی دوران طفولیت خود را می گذرانده است؛ اما این بارقه های آغازین و هرچند غیرعلمی، به دلیل حضور تذکره نویس در متن جریان ها، توجه به فردیّت شاعران، و چندجانبه نگری به مسائل سبکی، زمینه ساز شناخت دقیق تر جریان های شعری گذشته و هم چنین شناخت پیشینة سبک شناسی زبان فارسی شده است. این پژوهش رویکردهای گوناگون تذکره نویسان به مسائل سبکی را بررسی می کند و نشان می دهد که تذکره نویسان در ژرفنای رویکرد فراگیر شمّی خود، علاوه بر مسائل ذوقی به نکات مهم تاریخی، محتوایی، تطبیقی، زبانی، و بلاغی طرزها (سبک) نیز توجه کرده اند.
خان آرزو و مسأله سبک شناسی در تذکره مجمع النفایس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تذکره ها از منابع قابل تأمل در پژوهش ادب فارسی هستند و به جز کاربرد شناخته شده ای که در گزارش تراجم شاعران دارند، می توانند منبعی برای مطالعه و بازاندیشی دانش ادبی باشند؛ به ویژه تذکره هایی که رویکردی انتقادی دارند. تذکره مجمع النفایس نگاشته سراج الدین علی خان آرزو ادیب و سخن شناس برجسته هندی سده دوازدهم، یکی از تذکره های مهم انتقادی است. مقاله حاضر چگونگی رویکرد خان آرزو را به مسأله سبک در مجمع النفایس بررسی می کند. به این منظور داده های تحقیق بر اساس واژه طرز و مترادف های آن و همچنین گزاره های مربوط به مسأله طرز، گردآوری شده و سپس داده ها بر اساس مفهوم و کاربردِ عنوان طرز، نام گذاری طرز و رویکردهای تذکره نویس، توصیف و تحلیل شده است. در مجمع النفایس، عنوان طرز به هر نوع هنجارگریزی زبانی و احساس تمایز با دیگر قوالب، انواع ادبی، محتوا، شاعران، زمان یا مکان خاص اطلاق شده است. طرزهایی که خان آرزو از آن ها نام برده است ذیل سه عنصر اصلی ساختار، بافت تاریخی-جغرافیایی و نام شاعر قرار می گیرد. بر این اساس می توانیم رویکردهای خان آرزو در زمینه سبک شناسی را در سه رده اصلی جای دهیم که عبارت از رویکرد ساختاری، رویکرد تاریخ ادبی و رویکرد تطبیقی است.
شیوه نقد در تذکره الشعرای دولتشاه سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۷۷
157-184
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله حاضر بررسی چگونگی شیوه های نقد و داوری دولتشاه سمرقندی در تذکره الشعرای اوست. از آن جا که نقد ادبی در هر عصری با سطح آگاهی و فرهنگ جامعه و طرز تلقی مردم آن روزگار هم خوانی دارد، دولتشاه به مثابه نماینده ناقدان عصر خود، به گرد کردن دیدگاه ها و داوری های مختلف ناقدان پرداخته و در نهایت دایره بسته نقد کلی و ذوقی آن روزگار را ترسیم کرده است. در این نوشته کوتاه خواهیم دید که تذکره دولتشاه به رغم خطاهای بسیارش، یکی از منابع اصلی و حتی منحصر به فرد برای نقد شعر در روزگار مؤلف بوده است. ولی بحث درباره تمام نکته هایی که او به آن ها اشاراتی کلی کرده، از حوصله این نوشته بیرون است و مجال فراخ تری می طلبد. بنابراین کوشیده ایم محورهای اصلی کار دولتشاه را در نقد شعر، شناسایی و دسته بندی کنیم. در این طرح ابتدا تذکره الشعرای دولتشاه را به اجمال معرفی و طرز تلقی او را از شعر نشان داده و نقش دربارها را در پرورش شاعران و تولید شعر خوب بررسی کرده ایم. از آن پس کلی گویی و نقد ذوقی او را که در موازنه شاعران و تتبع و تقلید آنان مطرح شده، آورده و گفته ایم که جریان عمده نقد در این اثر، نقد بلاغی و گونه ای از صورتگرایی است. در انتهای مقاله نگاهی گذرا افکنده ایم به رابطه نقد و سیاست های حاکم و سرانجام این نوشته را با بررسی اجمالی پیوند تاریخ و ادبیات به پایان برده ایم.
از فهم گزاره تا شناخت عصر (واکاوی ویژگی های دوره گذار در اواخر قرن نهم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل تحوّلاتی نوشته شده که ادبیات فارسی در اواخر قرن نهم بر خود دیده است. در جستار پیش روی، ابتدا مقدّمه ای درباره آرای صاحب نظران اعم از منطقیون، بلاغیون و ادبا درباره شعر و حقیقت آن آمده است. سپس بر اساس روش های مرسوم در تاریخ اندیشه، تاریخ گرایی نوین و انسان شناسی، به بررسی و تحلیل گزاره ای از بهارستان که درباره شعر و حقیقت آن بیان شده، پرداخته شده است. سعی بر آن بوده که این گزاره با استفاده از توصیف انبوه، نسبت به پس زمینه ای که در آن بیان شده است معنا شود. یافته ها نشان می دهد که منطقیون «تخیّل» را عنصر سازنده و حقیقت شعر معرّفی کرده و به تمایز نگاه خویش با نگاه جمهور که حقیقت شعر را وزن و قافیه می شمرده اند، تأکید ورزیده اند. البتّه همواره نظرگاه منطقیون مورد توجه نبوده است؛ بلکه در نظر بعضی از ادبا مانند جامی که اشعارش مملو از تخیّل است، نگرش جمهور در برابر نگرش منطقیون برکشیده شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش، سبب این تفوّق را برخاسته از ویژگی های دوره ای می داند که جامی در آن می زیسته است و می توان از آن با عنوان دوره گذار یاد کرد.
بررسی تراجمِ خودنوشتِ تذکره های دوره قاجار؛ با نظری بر تعریف اتوبیوگرافیِ مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
87 - 104
حوزه های تخصصی:
تذکره های فارسی از دیرباز یکی از مَراجع زندگی نامه ای و از منابع مهم ادبی، تاریخی و اجتماعی بوده اند. در پی تحولاتِ دوره قاجار در آستانه مشروطه، تطوّر و دگرگونی ویژه ای در گونه های ادبی مختلف ایجاد شد. در این پژوهش به فصلِ مهمی از تذکره های این دوره، یعنی ترجمه خودنوشت مؤلف، پرداخته شده است. تاکنون هیچ پژوهشی درباره ترجمه های خودنوشت تذکره ها، انجام نشده است. در این جستار تراجمِ خودنوشت تذکره های دوره قاجار با تعریف اتوبیوگرافی مدرن سنجیده شد و ضمنِ بیان اهمیت این نوع نوشته، محتوا و انگیزه و نیز نوع روایت و سبک نگارش آن، بررسی گردید. بر مبنای نتایج، جایگاه ترجمه مؤلف در تذکره های این دوره و وجود نمودهایی چون جزئی نگری، پرداختن به عواطف و منویّات درونی و حتی اشتباهات نویسنده و نیز رغبت نویسندگان این دوره به روایتِ اول شخص و «من گفتن»، ویژگی هایی است که ترجمه های خودنوشت تذکره های دوره قاجار را از دوره های قبل متمایز و به تعریف اتوبیوگرافیِ جدید نزدیک کرده است.
سخندانی و خوشخوانی.... نقدی بر خلاصه الاشعار، بخش شیراز
حوزه های تخصصی:
خلاصه الاشعار و زبده الافکار، مفصل ترین تذکره سخنسرایان پارسی گو تألیف میرتقی الدین کاشی است. بخشی از تذکره که خاتمه نام دارد شامل دوازده اصل است که هر اصل به یکی از نواحی جغرافیای ایران اختصاص یافته است. اصل نهم مربوط به شاعران شیراز و نواحی آن است که توسط نفیسه ایرانی تصحیح و انتشارات میراث مکتوب آن را به چاپ رسانده است. نویسنده در نوشتار حاضر در راستای نقد تصحیح مذکور، غلط خوانی ها و سایر اشکالات راه یافته در تصحیح را با ذکر شاهد مثال هایی از متن کتاب، به تصویر می کشد.
مجالس النفایس نقطه عطفی در معاصرنویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مورخان و خوانندگان تاریخ ادبیات همیشه در تاریخ به دنبال مطالبی دست اول و اصیل بوده اند. از این روی آثار تذکره نویسانی که درباره هم عصران خویش نگاشته اند همواره دارای اهمیت و اعتبار بیشتری بوده است. با توجه به اعتبار معاصرنگاری در تاریخ ادبیات این جستار بر آن است تا روش معاصرنویسی در تذکره مجالس النفایس را به مثابه نخستین تذکره عصری در قلمرو ایران فرهنگی مورد بررسی قرار دهد. به همین منظور شرح حال شاعران معاصر علی شیر نوایی را در تذکره مجالس النفایس با کمک مؤلفه هایی تحلیل می کنیم که بضعاً از روش «تراجم نگاری» اخذ کرده ایم. بررسی ها نشان می دهد مؤلفه ای که به این تذکره اعتبار و اهمیت می بخشد عنصر «مؤلف» است. اهمیت این عنصرتا اندازه ای است که اگر آن را از مجالس النفایس جدا کنیم کل ساختار و معاییر تذکره به هم می خورد. نتیجه حاصل از این بررسی این است که معاصرنویسی امیرعلی شیر نوایی نگارشی «مؤلف محور» است. نوایی از نوشتن تذکره ای عصری علاوه بر ثبت نام شاعران معاصر خویش، انگیزه های دیگری همچون تثبیت خویش به مثابه شخصیت اول فرهنگی هرات، تثبیت جریان های فرهنگی-ادبی آن روزگار و مانند آن داشته است.
ضرورت تصحیح مجدّد مجالس العشاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
95 - 112
حوزه های تخصصی:
مجالس العشّاق ، منتسب به سلطان حسین بایقرا، تذکره ای با محوریّتِ عشقِ مجازی است. تألیف آن در سال 909 هجری قمری به پایان رسیده است. این اثر در سال 1375 به اهتمام غلامرضا طباطبائی مجد تصحیح و چاپ و منتشر شد. چاپ طباطبائی مجد نخستین چاپ حروفی مجالس العشّاق است؛ بنابراین همواره از فضل تقدّم برخوردار است؛ اما نبود دسترسی مصحّح به دست نویس های معتبر و اَقدَمِ اثر و کم توجهی به اصولِ علمیِ تصحیحِ انتقادی موجب شده است لغزش هایی در آن راه یابد و درنتیجه اعتبار علمی کافی نداشته نباشد. با توجه به نسخه های نویافته از مجالس العشّاق و نقص های تصحیح پیشین، تصحیح دوباره آن ضروری به نظر می رسد. نویسندگان این مقاله می کوشند این ضرورت را با معرفی اثر و نسخه های اقدم آن و نقد چاپ طباطبائی مجد به اثبات برسانند. بدین منظور پس از معرفی اثر، جایگاه و ارزش و اهمیت آن در زبان فارسی، معرفی مؤلف کتاب و نقل و نقد اظهارنظرهای بیان شده درباره انتساب اثر به مؤلف، به معرفی چاپ های پیشین اثر پرداخته شد. مجالس العشّاق تاکنون چهار مرتبه به صورت چاپ سنگی و یک مرتبه به صورت حروفی به چاپ رسیده است. بررسیِ تنها چاپ حروفی اثر نشان داد سه نوع خطا در آنها راه یافته است: کاستی های ساختاری تصحیح، خطاهای ناشی از کم دقتی و سهل انگاری در نگارش، خطاهای واردشده در متن مجالس العشّاق.
امر معاصر: از سَیّالیّت تا تَصَلّب در گذر زمان (فرایند بالندگی و تثبیت محتشم کاشانی در تاریخ ادبیات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۰۶
1-21
حوزه های تخصصی:
گزارش هایی که همعصران محتشم کاشانی از وی ثبت کرده اند بیشتر از این که یکدست باشند، سیال اند و محل تنش و تعارض. برعکس، تذکره نویسان ادوار بعد به سمت گزینش روایتی واحد رفته اند. این تعارضات مورخ ادبی را با نگرانی درباره وثاقت گزارش ها مواجه خواهد کرد. این مقاله ابتدا چندگانگی گزارش های همعصران محتشم را بررسی می کند و سپس حرکت آن ها را به سمت قطعیت نشان خواهد داد. تناقض موجود در گزارش های نخست برخاسته و متأثر از متغیرهایی چون زمان، مواضع گفتمانی و مناسبات میان دو سویه معاصرت است. هرچه از روزگار محتشم فاصله می گیریم، تذکره نویسان با ثبت روایتی واحد از زندگی وی، شاخصه شهرت او را به مرثیه سرایی صرف تقلیل داده اند. این امر در آثار تاریخ ادبی امروز نیز مشهود است. این تحقیقات فرایند تطور گزارش های مربوط به محتشم را به پرسش نگرفته اند. محتشم شاعری چندوجهی است درواقع و فروکاسته در تاریخ ادبیات. بنابراین اعتبار و جهان شمولی نظرات پس از گذر زمان، در مورد وی محل تردید است. زیرا تقلیل گرایی موجود در تاریخ ادبیات منجر شده شهرت شاخص وی مرثیه سرایی باشد و فردیت خلاقش پوشیده ماند. شاعرانی چون محتشم را باید در گذر زمان بررسی کرد تا بالندگی و مانایی ایشان به عنوان رویدادهای ادبی روشن گردد.
سیر تاریخی معاصرنگاری در تذکره های فارسی و عوامل موثر در تحولات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۵
121-146
حوزه های تخصصی:
تذکره نویسی مانند هر پدیده ادبی نقطه آغازی داشته است. در طول زمان بالیده و تحت تأثیر اتفاقات مختلف فراز و فرودهایی را تجربه کرده است. نهایتا، از نقطه اوجش فرود آمده و کمرنگ شده است. سنت تذکره نویسی در دوره ای (قرن ششم) آغاز شد و از قرن نهم تا اوایل قرن 14 در دوران اوج خود بود. با روی کار آمدن تاریخ ادبیات هایی که روش های نوینی را به خدمت گرفته بودند، از اوج افتاد و در شکل های دیگری به حیاتش ادامه داد. البته هنوز هم این سنت پابرجاست و تذکره هایی نوشته می شوند. بر مورخ ادبی است تا این تحولات را که بر یک مفهوم ادبی گذشته با شرایط تاریخی و سیاسی و فرهنگی در دوره های مختلف بسنجد و رابطه آن ها را با هم تبیین کند. در جستار پیش روی قصد بر آن است تا مفهوم معاصرنگاری در تذکره های فارسی نسبت به شرایط مختلف بررسی و تبیین گردد.
گفت وگومندی چهارمقاله با تذکره های قرن نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چهارمقاله یا مجمع النوادر دربردارنده حکایت هایی است که بعضی از آنها منحصربه فرد است و در هیچ منبعی قبل از آن یافت نمی شود؛ اما بعد از چهارمقاله کتاب های بسیاری به این حکایت ها اشاره کرده اند. هر متنی به نوعی با متون پیش و پس از خود ارتباط دارد؛ فارغ از اینکه این ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم، آگاهانه یا ناآگاهانه و یا محدود یا نامحدود است. شناخت این ارتباط ها به ما کمک می کند تا متن را از مسیر آبشخورهای آن بهتر بشناسیم. گفت وگومندی و ترامتنیّتْ نظریّه هایی است که به بررسی ارتباط بین متون با آثار پیش و پس از خودشان می پردازد. گفت وگومندی با توجه به ویژگی اجتماعی بودن انسان به ارتباط بین همه نظام های زبانی، نوشتاری، تصویری و غیره می پردازد. توجه و علاقه انسان به تاریخ و استفاده از تجربه گذشتگان برای زندگی بهتر، برمبنای همین ویژگی بینامتنی او استوار است. این مقاله بر آن است که تذکره های قرن نهم هجری را بررسی کند تا میزان ارتباط این متون با چهارمقاله مشخص شود. به این منظور ابتدا شش تذکره قرن نُه بررسی و سپس اشتراکات موجود بین آنها و چهارمقاله در حوزه های واژگان، عبارت یا جمله، حوادث، زمان و مکان تبیین می شود. از میان تذکره های قرن نُه، چهار تذکره در حوزه های بحث شده به ویژه حوادث با چهارمقاله ارتباط دارند. این تذکره ها به ترتیبِ میزان ارتباط با چهارمقاله عبارت است از: مجمل فصیحی ، تذکر ه الشعرا ، بهارستان و رو ضه الصفا .